نتایج جستجو

آیات شامل این کلمه «عِصَم» از مادّه «عَصْم» جمع «عصمت» در اصل به معناى «منع» و در اینجا ـ چنان که گفته اند و قرائن گواهى مى دهد ـ به معناى نکاح و زوجیت

به هواى نفس (و ما ینطق عن الهوى) ۲ - عصمت پیامبر(ص)، در گفتار و رهنمودهاى خویش (و ما ینطق عن الهوى) ۳ - تضمین عصمت پیامبر(ص)، در تمامى عمر از سوى وحى (ما

آن در آيه نكاح و علقه زوجيّت است طبرسى فرموده نكاح را از آن عصمت گويند كه زوجه در حباله و عصمت (حفظ) زوج است يعنى نكاح‏هاى زنان كافره را نگاه نداريد آيه

آن در آيه نكاح و علقه زوجيّت است طبرسى فرموده نكاح را از آن عصمت گويند كه زوجه در حباله و عصمت (حفظ) زوج است يعنى نكاح‏هاى زنان كافره را نگاه نداريد آيه

۵; وسعت علم خدا ۷ خطا: عصمت از خطا ۲ کتب آسمانى: مصونیت کتب آسمانى ۴ محمد(ص): تبلیغ محمد(ص) ۱; فلسفه محافظت از محمد(ص) ۱ وحى: عصمت در تبلیغ وحى ۲

عیسى(ع: بینش عیسى(ع ۲; تنزیه عیسى(ع ۵; خوش رفتارى عیسى(ع ۲; سیره عیسى(ع ۱; عصمت عیسى(ع ۵; فضایل عیسى(ع ۱، ۲، ۵، ۶; قصه عیسى(ع ۳; منشأ حق پذیرى عیسى(ع ۶;

آن در آيه نكاح و علقه زوجيّت است طبرسى فرموده نكاح را از آن عصمت گويند كه زوجه در حباله و عصمت (حفظ) زوج است يعنى نكاح‏هاى زنان كافره را نگاه نداريد آيه

رَبِّي إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَحِيمٌ (53) براى اشعار به آنكه به حمايت ربانى و عصمت سبحانى و توفيق الهى از خيانت مبرى شدم. نه آنكه نفس او مستقل و مستقر در اين

سدرة المنتهى ۲; رؤیت قلبى جبرئیل ۲ محمد(ص): ادراکات شهودى محمد(ص) ۱، ۲، ۳; عصمت محمد(ص) ۱، ۲; محمد(ص) در سدرة المنتهى ۲; معراج محمد(ص) ۳ تأویل الأیات الظاهرة،

دین ۷ رستگارى: عوامل رستگارى ۶ سنّت: نقش سنّت ۲، ۳ صراط مستقیم: ۵، ۸ عصمت: ارزش عصمت ۹ قرآن: تلاوت قرآن ۱، ۸ ; نقش قرآن ۲، ۳ کتب آسمانى: اهداف کتب آسمانى

عمل ۱۴ کیفر:۱۲ محمّد (ص): افترا به محمّد (ص) ۹، ۱۲ ; صفات محمّد (ص) ۵، ۶ ; عصمت محمّد (ص) ۶ مغضوبان خدا: فرجام مغضوبان خدا ۱۱ مؤمنان: فرجام مؤمنان ۲ طبرسي،

یوحى) فعل مضارع «یوحى» دال بر استمرار است. محمد(ص): استمرار وحى به محمد(ص) ۳; عصمت محمد(ص) ۲; محمد(ص) و هواى نفس ۲; منشأ سخنان محمد(ص) ۱ وحى: نقش وحى ۱ البرهان

آلهوسلم ) جنى دارد كه قرآن را برايش مى آورد زندگى خاكى ملازم با تكليف است و عصمت انبياء عليهم السلام با مكلف بودن ايشانمنافات ندارد اشاره به اينكه در دعوت

مرا در مشقّت خجلت و شرمسارى و مؤاخذه بر خلاف عهدى كه سهوا از من صادر شد چون عصمت انبياء از سهو و نسيان در احكام شرعيّه و اموريست كه موجب سلب اطمينان از اقوال

عبودیّت ۵; ارزش مقام عبودیّت ۴; اهمیت عبودیّت ۱ عصیان: عصیان از خدا ۳ محمد(ص): عصمت محمد(ص) ۱۲; مربّى محمد(ص) ۱۲ مقرّبان: اغواناپذیرى مقرّبان ۲; حامى مقرّبان

شفاعت: شرایط شفاعت ۹، ۱۰، ۱۶; محرومان از شفاعت ۸; موانع شفاعت بیجا ۵ عصمت: آثار عصمت ۱۴ گناه: موانع گناه ۳ مشرکان: بینش مشرکان ۷; محرومیت مشرکان ۸ معصومان:

ابراهیم (ع) ۴ ; برگزیدگى ابراهیم (ع) ۷، ۱۰، ۱۴، ۱۵ ; سجده ابراهیم (ع) ۱۳ ; عصمت ابراهیم (ع) ۵ ; فضایل ابراهیم (ع) ۵، ۱۰ ; مقامات ابراهیم (ع) ۸، ۱۳، ۱۴، ۱۵ ;

را نشو و نماى نيكو، يعنى توفيق عنايت فرمود او را، تا پرورش يافت به صلاح و عصمت و سداد و معرفت بر وجهى كه چون نه ساله شد، به انواع عبادت، سر آمد تمام احبار

امانتدارى:۳، ۴ امکانات عمومى:۴ اموال عمومى: حفظ اموال عمومى ۴ انبیا: صفات انبیا ۱ ; عصمت انبیا ۱ بیت‌المال: خیانت به بیت‌المال ۱۶ پاداش:۱۳، ۱۴، ۱۶ اخروى ۱۰ جنگ: غنیمت

درباره انبیاء بى اشكال مى‏داند واللَّه‏االعالم. رجوع شود به «آدم» ناگفته نماند عصمت انبیاء عليهم‏السلام حتمى است. ولى بحث در پيامبر بودن آدم است. اللَّه اعلم

درباره انبیاء بى اشكال مى‏داند واللَّه‏االعالم. رجوع شود به «آدم» ناگفته نماند عصمت انبیاء عليهم‏السلام حتمى است. ولى بحث در پيامبر بودن آدم است. اللَّه اعلم

مقصد خود را بجا آورده. مقدمه دوم: عصمت انبياء. برهان 1- بديهى است كه عصمت انبياء، لطف است نسبت به مكلفين؛ زيرا با وجود عصمت، هر آينه مكلفين نزديك شوند به تصديق

مى‏گويد: آنچه سبب وحشت قوم از اين وجه شده آن است كه گفته‏اند: انبياء در اثر عصمت بايد كلام رحمانى را از شيطانى تشخيص دهند، جايز نيست شيطان آنها را به بازى

كه غفلت از معاد، عامل بهانه‌گيرى است. «لا يَرْجُونَ لِقاءَنَا» 8- سرچشمه‌ى عصمت انبيا، ايمان و يقين به معاد است. «إِنِّي أَخافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذابَ

نوح(ع): افساد پسر نوح(ع) ۱، ۳، ۴، ۵، ۶; خانواده نوح(ع) ۲، ۳، ۶; طوفان نوح(ع) ۴; عصمت نوح(ع) ۸; عمل صالح خانواده نوح(ع) ۱۳; عوامل محرومیت پسر نوح(ع) ۳; عوامل نجات

انبیا: امکان فریب انبیا ۳; انبیا و اعتماد به نااهلان ۳; انبیا و جهل ۲; محدوده عصمت انبیا ۳; محدوده علم انبیا ۲ برادران یوسف: برادران یوسف و درک وحى ۱۶; برادران

عدم منافات آيه (وعطى آدم ربه ) با عصمت انبياء معناى قول خداوند درباره آدم (ع ): (فتاب عليه و هدى ) و دلالت آن بر عصمت در امر دنيا ودين آدم (ع ) توضيحى در

عدم منافات آيه (وعطى آدم ربه ) با عصمت انبياء معناى قول خداوند درباره آدم (ع ): (فتاب عليه و هدى ) و دلالت آن بر عصمت در امر دنيا ودين آدم (ع ) توضيحى در

عدم منافات آيه (وعطى آدم ربه ) با عصمت انبياء معناى قول خداوند درباره آدم (ع ): (فتاب عليه و هدى ) و دلالت آن بر عصمت در امر دنيا ودين آدم (ع ) توضيحى در

عدم منافات آيه (وعطى آدم ربه ) با عصمت انبياء معناى قول خداوند درباره آدم (ع ): (فتاب عليه و هدى ) و دلالت آن بر عصمت در امر دنيا ودين آدم (ع ) توضيحى در

تكليف؛ و عصمت نيز مقرب انبياء باشد به اداى تكليف مخصوص كه تبليغ است. پس به تقرير شكل اول گوئيم كه: عصمت، لطف؛ و هر لطف، واجب؛ نتيجه دهد پس: عصمت انبياء واجب

پس مقبول الشهاده بودن، لازمه دارد عصمت را. برهان 3- حصول غرض الهى از بعثت انبياء موقوف است به عصمت ايشان، پس اگر عصمت نباشد نقض غرض الهى لازم آيد، لكن نقض

عدم منافات آيه (وعطى آدم ربه ) با عصمت انبياء معناى قول خداوند درباره آدم (ع ): (فتاب عليه و هدى ) و دلالت آن بر عصمت در امر دنيا ودين آدم (ع ) توضيحى در

به درجات عالى اخلاص معصومين مبناى عصمت معصومين (انبياء و ائمه عليهم السلام ) علم است ، علمى مغاير با ساير علوم ملكه عصمت با مختار منافات ندارد و انصراف معصوم

مكرمت بر الياس و اتباع او كه به خلوص عقيده تابع او بودند. تتمه: در اخبار آل عصمت وارد شده كه آل ياسين ائمه هدى باشند: 1- على بن ابراهيم قمى (رحمه اللّه) ذكر

و خوف از یزدان، و حیا و شرم از مردمان) کارهای زشت انجام می‌دهید؟! (و دامن عصمت به گناه می‌آلائید؟!) پاسخ قوم او جز این نبود که بگویند: اگر راست می‌گوئی،

سوره اسرى نيرنگ مشركين براى حفظ حرمت خود وخدايان شان جلوه اى ديگر از آثار عصمت وحفظ الهى معناى ((دلوك شمس (( و((غسق الليل (( در آيه : ((اقم الصلوة لدلوك

و فرق «عصمت » و «ملكه عدالت » همين است ، با اينكه هر دوى آنها از صدور و ارتكاب گناه مانع مى شوند، از اين جهت با هم فرق دارند كه با ملكه عصمت صدور معصيت

كه عصمت انبياء واجب باشد. و چون عصمت ثابت شد، پس هر شخصى كه نبوّتش به صدور معجزه محقق گرديد، جزم حاصل شود كه معصوم است، زيرا طريق علم به تحقيق عصمت در

عدم منافات آيه (وعطى آدم ربه ) با عصمت انبياء معناى قول خداوند درباره آدم (ع ): (فتاب عليه و هدى ) و دلالت آن بر عصمت در امر دنيا ودين آدم (ع ) توضيحى در

عدم منافات آيه (وعطى آدم ربه ) با عصمت انبياء معناى قول خداوند درباره آدم (ع ): (فتاب عليه و هدى ) و دلالت آن بر عصمت در امر دنيا ودين آدم (ع ) توضيحى در

فراموش كنند چون سهو و نسيان از لوازم بشريّت است خصوصا در اين قبيل امور و با عصمت انبياء منافات ندارد علاوه بر آنكه نسيان از يوشع بوده و حضرت موسى فقط بياد

به درجات عالى اخلاص معصومين مبناى عصمت معصومين (انبياء و ائمه عليهم السلام ) علم است ، علمى مغاير با ساير علوم ملكه عصمت با مختار منافات ندارد و انصراف معصوم

سوره اسرى نيرنگ مشركين براى حفظ حرمت خود وخدايان شان جلوه اى ديگر از آثار عصمت وحفظ الهى معناى ((دلوك شمس (( و((غسق الليل (( در آيه : ((اقم الصلوة لدلوك

به درجات عالى اخلاص معصومين مبناى عصمت معصومين (انبياء و ائمه عليهم السلام ) علم است ، علمى مغاير با ساير علوم ملكه عصمت با مختار منافات ندارد و انصراف معصوم

فرموده‌اند: حسنات الابرار سيّئات المقرّبين. و دلايل قطعيه عقليه و نقليه بر عصمت انبيا از گناه مطلقا بسيار است از جمله: 1- اگر صادر شود از پيغمبر گناه، لازم

مواجه شدن با گوساله پرستى رفتار حضرت موسى (ع ) با برادرش هارون منافاتى با عصمت آن حصرت ندارد! وجوهى كه مفسرين براى اين عمل حضرت موسى (ع ) بيان كرده اند

از چيزى هيچ كس را «1». 3- در حديث سؤالات مأمون از حضرت رضا عليه السّلام در عصمت انبياء عليهم السّلام، قال الرضا عليه السّلام: قال اللّه لنبيّه محمّد صلّى

است بحث روايتى روايتى در ذيل (و ما ارسلنا من من قبلك من ولا نبى ...) كه با عصمت انبيا منافات دارد تفسیر آیات وَ قَوْمُ إِبْراهِيمَ وَ قَوْمُ لُوطٍ «43» و

مواجه شدن با گوساله پرستى رفتار حضرت موسى (ع ) با برادرش هارون منافاتى با عصمت آن حصرت ندارد! وجوهى كه مفسرين براى اين عمل حضرت موسى (ع ) بيان كرده اند

پيغمبر آخر الزّمان ذكر خير سلام بر آل يس را كه بر حسب اخبار عديده از اهل بيت عصمت و طهارت كه در اوّل سوره يس و در سوره احزاب ذيل آيه انّ اللّه و ملائكته يصلّون

پيغمبر آخر الزّمان ذكر خير سلام بر آل يس را كه بر حسب اخبار عديده از اهل بيت عصمت و طهارت كه در اوّل سوره يس و در سوره احزاب ذيل آيه انّ اللّه و ملائكته يصلّون

است بحث روايتى روايتى در ذيل (و ما ارسلنا من من قبلك من ولا نبى ...) كه با عصمت انبيا منافات دارد تفسیر آیات قُلْ يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّما أَنَا لَكُمْ

(عليه السّلام ) - همانطور كه قبلا اثبات شد - پيغمبر و داراى مقام عصمت الهى بوده و عصمت ، او را از هر لغزش و گناهى حفظ مى كرد، علاوه بر اين ، آن صفات بزرگى

مراد، مريم دختر عمران است كه خود را عفيف و پاكيزه داشت و دست هيچكس را بر دامن عصمت خود نگذاشت. فَنَفَخْنا فِيها مِنْ رُوحِنا: پس دميديم، يعنى جبرئيل را فرموديم

به درجات عالى اخلاص معصومين مبناى عصمت معصومين (انبياء و ائمه عليهم السلام ) علم است ، علمى مغاير با ساير علوم ملكه عصمت با مختار منافات ندارد و انصراف معصوم

آلهوسلم ) جنى دارد كه قرآن را برايش مى آورد زندگى خاكى ملازم با تكليف است و عصمت انبياء عليهم السلام با مكلف بودن ايشانمنافات ندارد اشاره به اينكه در دعوت

پيغمبر آخر الزّمان ذكر خير سلام بر آل يس را كه بر حسب اخبار عديده از اهل بيت عصمت و طهارت كه در اوّل سوره يس و در سوره احزاب ذيل آيه انّ اللّه و ملائكته يصلّون

پيغمبر آخر الزّمان ذكر خير سلام بر آل يس را كه بر حسب اخبار عديده از اهل بيت عصمت و طهارت كه در اوّل سوره يس و در سوره احزاب ذيل آيه انّ اللّه و ملائكته يصلّون

است بحث روايتى روايتى در ذيل (و ما ارسلنا من من قبلك من ولا نبى ...) كه با عصمت انبيا منافات دارد تفسیر آیات فَالَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ

به درجات عالى اخلاص معصومين مبناى عصمت معصومين (انبياء و ائمه عليهم السلام ) علم است ، علمى مغاير با ساير علوم ملكه عصمت با مختار منافات ندارد و انصراف معصوم

است بر اصرار طعمه در خيانت و توغل او در اثم. بيان: واجب است اعتقاد نمودن به عصمت انبياء از اول عمر تا به آخر عمر ايشان، كه هيچ گناه نه صغيره و نه كبيره از

پيغمبر آخر الزّمان ذكر خير سلام بر آل يس را كه بر حسب اخبار عديده از اهل بيت عصمت و طهارت كه در اوّل سوره يس و در سوره احزاب ذيل آيه انّ اللّه و ملائكته يصلّون

بيارى تو پس گرويدند بآنحضرت دسته‌ئى از بنى اسرائيل و اقرار نمودند به نبوّت و عصمت و طهارت او و مادرش و منكر شدند دسته‌اى از آنها تمام مراتب مذكوره را پس خداوند

2 صفحه 502 چنانچه در عيون از حضرت رضا عليه السّلام در جواب اشكال مأمون بر عصمت انبياء بملاحظه ظاهر آيه باين تقريب نقل نموده است و آنكه مأمون بعد از استماع

بود، زيرا پيغمبر داراى صفات خاصه‌اى است كه جز علّام الغيوب كسى نداند، مانند عصمت و غير آن. پس تعيينش از جانب او خواهد بود. بعد از آن بر سبيل تهديد و وعيد،

17 - صفحه 300 اقول‌: ‌اينکه‌ تفسير ‌بر‌ خلاف‌ عقيده‌ عصمت‌ انبياء ‌است‌ زيرا معناي‌ معصوم‌ مجرد عصمت‌ ‌از‌ معاصي‌ نيست‌ بلكه‌ ‌از‌ خطا و سهو و اشتباه‌ و

و جواب او را حكايت مى كند بيان عدم منافات انتساب ترس به ابراهيم (ع )، با عصمت آن حضرت معناى ضحك همسر ابراهيم (ع ) (فضحكت ) و وجوهى كه درباره آن گفته شده

طالب عليه السّلام بود و از اينجا معلوم ميشود كه تفسير قرآن مخصوص بخاندان عصمت و طهارت است و هر چه از غير ايشان صادر شود خالى از اعتبار بلكه باطل است چنانچه

زيرا چشم پوشيده نشود از محرمات الهى مگر آنكه سبقت كرده باشد به قلب او مشاهده عصمت و جلال ربوبى. وَ أَنْذِرْهُمْ يَوْمَ الْآزِفَةِ إِذِ الْقُلُوبُ لَدَى الْحَناجِرِ

حضرت رسول صلى اللّه عليه و اله و پديد شدن تاريكى و نديدن مردم فضل اهل بيت عصمت و طهارت را تفسير شده است و آفتاب سير ميكند براى تمام نمودن مقرّ و مدار شبانه‌روزى

شهادت آن حضرت به تنهائى دلالت مى‌كند بر عصمت آن سرور، زيرا به شهادت يك شاهد به غير معصوم مدعا ثابت نمى‌شود، و عصمت دليل امامت باشد، و همچنين است اين دو وصف

«3» 7- انبيا به ادب الهى تربيت مى‌شوند. «فَلا تَكُنْ مِنَ الْقانِطِينَ» 8- عصمت انبيا، منافاتى با هشدارهاى الهى ندارد. «فَلا تَكُنْ مِنَ الْقانِطِينَ» «1»

مرا در مشقّت خجلت و شرمسارى و مؤاخذه بر خلاف عهدى كه سهوا از من صادر شد چون عصمت انبياء از سهو و نسيان در احكام شرعيّه و اموريست كه موجب سلب اطمينان از اقوال

به درجات عالى اخلاص معصومين مبناى عصمت معصومين (انبياء و ائمه عليهم السلام ) علم است ، علمى مغاير با ساير علوم ملكه عصمت با مختار منافات ندارد و انصراف معصوم

أَنْفَقُوا» و اين مهريّه را بايد از بيت المال پرداخت. «1» كلمه «عصم» جمع «عصمت» به معناى وسيله نگاهدارى است. در اين آيه، سيماى عدالت‌پرور مكتب اسلام جلوه

ايمن نشوند از جزاى مكر الهى بر مخالفان و عاصيان مگر، گروه زيانكاران، چه اهل عصمت و تقوى ايمن نيستند از نزول عذاب بر عصات. جلد 4 صفحه 149 سوره الأعراف «7»:

طالب عليه السّلام بود و از اينجا معلوم ميشود كه تفسير قرآن مخصوص بخاندان عصمت و طهارت است و هر چه از غير ايشان صادر شود خالى از اعتبار بلكه باطل است چنانچه

بود و از اوصاف حضرت مريم ببزرگترين صفت كمال و جمال زن كه حفظ ناموس و عفّت و عصمت است اكتفاء فرمود با اشاره‌ئى بدو آيت و معجزه مشهوره در وجود آن دو چون عيسى

بود و از اوصاف حضرت مريم ببزرگترين صفت كمال و جمال زن كه حفظ ناموس و عفّت و عصمت است اكتفاء فرمود با اشاره‌ئى بدو آيت و معجزه مشهوره در وجود آن دو چون عيسى

نور. «1» متدينين را اين فرمايش حضرت دستورى است براى تربيت زنان و حفظ عفت و عصمت آنان، زهى سعادت عاملين به فرمايشات قرآن و تاركين رويه و طريقه زمان. بِسْمِ

است بحث روايتى روايتى در ذيل (و ما ارسلنا من من قبلك من ولا نبى ...) كه با عصمت انبيا منافات دارد تفسیر آیات وَ الَّذِينَ سَعَوْا فِي آياتِنا مُعاجِزِينَ

2 صفحه 502 چنانچه در عيون از حضرت رضا عليه السّلام در جواب اشكال مأمون بر عصمت انبياء بملاحظه ظاهر آيه باين تقريب نقل نموده است و آنكه مأمون بعد از استماع

‌است‌، تقواي‌ ‌از‌ كليه‌ معاصي‌ ‌که‌ قريب‌ المعني‌ ‌با‌ عصمت‌ ‌است‌ ‌تا‌ درجه‌ عصمت‌ و فوق‌ عصمت‌ ‌حتي‌ تقوي‌ ‌از‌ ترك‌ اولي‌ ‌که‌ تمام‌ ‌اينکه‌ مراتب‌

فرموده‌اند هرگز گمراه نخواهيد شد، بلى آيه تطهير در شأن اهل بيت عصمت و طهارت است زيرا تطهير همان عصمت است كه مخصوص بآنها است و از خود آيه استفاده ميشود كه انشا

آيا غير از جزاى اعمال زشت شما بشما داده ميشود و در روايات كثيره از اهل بيت عصمت و طهارت حسنه و سيّئه در اين دو آيه بمحبّت و ولايت ايشان و انكار آن و عداوت

است بحث روايتى روايتى در ذيل (و ما ارسلنا من من قبلك من ولا نبى ...) كه با عصمت انبيا منافات دارد تفسیر آیات وَ إِنْ يُكَذِّبُوكَ فَقَدْ كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ

ص 406. جلد 8 - صفحه 171 او به ورع و تقوى و صلاحيت معروف بودند و او به سمت عصمت و طهارت و پاكدامنى مشهور و معروف بود. چون اين حال را ديدند، منزجر شدند. قالُوا

است بحث روايتى روايتى در ذيل (و ما ارسلنا من من قبلك من ولا نبى ...) كه با عصمت انبيا منافات دارد تفسیر آیات الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ

است بحث روايتى روايتى در ذيل (و ما ارسلنا من من قبلك من ولا نبى ...) كه با عصمت انبيا منافات دارد تفسیر آیات وَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا

حضرت رسول صلى اللّه عليه و اله و پديد شدن تاريكى و نديدن مردم فضل اهل بيت عصمت و طهارت را تفسير شده است و آفتاب سير ميكند براى تمام نمودن مقرّ و مدار شبانه‌روزى

حضرت رسول صلى اللّه عليه و اله و پديد شدن تاريكى و نديدن مردم فضل اهل بيت عصمت و طهارت را تفسير شده است و آفتاب سير ميكند براى تمام نمودن مقرّ و مدار شبانه‌روزى

لطف كه به اعتبار طاعت باشد آن را توفيق گويند، و اگر مانع معصيت باشد آن را عصمت نامند؛ و لطف از شرايط تكليف باشد، و تكليف عارى از لطف از حكيم سزاوار نباشد،

امر اول‌‌-‌ ‌در‌ موضوع‌ عصمت‌ انبياء، عقيده‌ اهل‌ تسنن‌ وفاقا ليهود و نصاري‌ انكار عصمت‌ ‌است‌ و ضرورت‌ مذهب‌ شيعه‌ ‌بر‌ عصمت‌ انبياء و ملائكه‌ و اوصياء

هر فرمايشى دليلى هويداست. ملاحظه فرما درجه عطوفت آن سرور را در حفظ ناموس عصمت زنان كه به جهت تأكيد و مبالغه نهى فرموده از چيزهائى كه آثار بى‌عفتى از آن

مديريّت با مرد است. «كانَتا تَحْتَ عَبْدَيْنِ» 8- وابستگان فاسد، ضربه‌اى به عصمت و عدالت رهبران آسمانى نمى‌زنند. عَبْدَيْنِ مِنْ عِبادِنا ... فَخانَتاهُما

اينجا هم بعضى گفته‌اند مراد دفع نمودن گناه است از آن حضرت بعطا نمودن قوه عصمت ولى آيات آتيه مؤيّد معناى اول است كه ميفرمايد و بلند نموديم و خواهيم نمود

مانند صداى طيور است، و تعجب داريم از فهميدن آنها كلام يكديگر را؛ و احاديث آل عصمت عليهم السّلام نيز دال است بر آن از جمله: 1- در اكمال الدين- از حضرت صادق

انگشتر پادشاه دينه و محاربه او، تمام خلاف و از درجه اعتبار ساقط است و با مقام عصمت انبياى عظام شايسته نخواهد بود. وَ وَهَبْنا لِداوُدَ سُلَيْمانَ نِعْمَ الْعَبْدُ

رفع اسماء ثلاثه بعد از آن قرائت نموده‌اند و در روايات متعدّده از اهل بيت عصمت و طهارت منّت و تفضّل الهى بر كسانيكه ضعيف كرده شدند در زمين با قضاياى ظهور

بود و از اوصاف حضرت مريم ببزرگترين صفت كمال و جمال زن كه حفظ ناموس و عفّت و عصمت است اكتفاء فرمود با اشاره‌ئى بدو آيت و معجزه مشهوره در وجود آن دو چون عيسى

بود و از اوصاف حضرت مريم ببزرگترين صفت كمال و جمال زن كه حفظ ناموس و عفّت و عصمت است اكتفاء فرمود با اشاره‌ئى بدو آيت و معجزه مشهوره در وجود آن دو چون عيسى

بود و از اوصاف حضرت مريم ببزرگترين صفت كمال و جمال زن كه حفظ ناموس و عفّت و عصمت است اكتفاء فرمود با اشاره‌ئى بدو آيت و معجزه مشهوره در وجود آن دو چون عيسى

لباسى و به هر روشى و به هر زيّى و به هر تربيتى ارائه دهند كه در نتيجه عفت و عصمت وديعه الهى را بتدريج تغيير، و آثار ناهنجارى و بى‌حيائى آشكار، و عاقبت شآمت

و جواب او را حكايت مى كند بيان عدم منافات انتساب ترس به ابراهيم (ع )، با عصمت آن حضرت معناى ضحك همسر ابراهيم (ع ) (فضحكت ) و وجوهى كه درباره آن گفته شده

طالب عليه السّلام بود و از اينجا معلوم ميشود كه تفسير قرآن مخصوص بخاندان عصمت و طهارت است و هر چه از غير ايشان صادر شود خالى از اعتبار بلكه باطل است چنانچه

از رفتن. و مقرر است كه شاهد مى‌بيند چيزهائى كه غايب نمى‌بيند، پس منافى با عصمت او نخواهد بود. يا آنكه امر باشد به مجاهده و زجر ايشان از فعل قبيح و عتاب

اطهارند و كسانيكه منع نمودند صلوات فرستادن بر ايشانرا از ظالمان بر آن خاندان عصمت محسوبند اللهم صل عليهم و العن من ظلمهم الى يوم القيامه. أُولئِك‌َ عَلَيهِم‌

آلهوسلم ) جنى دارد كه قرآن را برايش مى آورد زندگى خاكى ملازم با تكليف است و عصمت انبياء عليهم السلام با مكلف بودن ايشانمنافات ندارد اشاره به اينكه در دعوت

آلهوسلم ) جنى دارد كه قرآن را برايش مى آورد زندگى خاكى ملازم با تكليف است و عصمت انبياء عليهم السلام با مكلف بودن ايشانمنافات ندارد اشاره به اينكه در دعوت

آلهوسلم ) جنى دارد كه قرآن را برايش مى آورد زندگى خاكى ملازم با تكليف است و عصمت انبياء عليهم السلام با مكلف بودن ايشانمنافات ندارد اشاره به اينكه در دعوت

حضرت رسول صلى اللّه عليه و اله و پديد شدن تاريكى و نديدن مردم فضل اهل بيت عصمت و طهارت را تفسير شده است و آفتاب سير ميكند براى تمام نمودن مقرّ و مدار شبانه‌روزى

است بحث روايتى روايتى در ذيل (و ما ارسلنا من من قبلك من ولا نبى ...) كه با عصمت انبيا منافات دارد تفسیر آیات وَ كَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَمْلَيْتُ لَها وَ

الاخبار، صفحه 132، حديث اوّل. جلد 7 - صفحه 336 امام از ما نباشد مگر معصوم، و عصمت امر ظاهر خلقى نيست تا شناخته شود، و لذا امام نمى‌باشد مگر منصوص از جانب خدا

امام صادق عليه السّلام در جواب كسيكه سؤال نموده از مصائب وارده بر اهل بيت عصمت و طهارت نقل نموده كه خداوند اولياء خود را مخصوص بمصائبى ميفرمايد براى مزيد

مواجه شدن با گوساله پرستى رفتار حضرت موسى (ع ) با برادرش هارون منافاتى با عصمت آن حصرت ندارد! وجوهى كه مفسرين براى اين عمل حضرت موسى (ع ) بيان كرده اند

امام صادق عليه السّلام در جواب كسيكه سؤال نموده از مصائب وارده بر اهل بيت عصمت و طهارت نقل نموده كه خداوند اولياء خود را مخصوص بمصائبى ميفرمايد براى مزيد

گفت كه من او را دنبال كرده بودم ، اما دست از عفت خود برنداشت ، و خواستار عصمت و پاكى بود، و اگر چنين بى پروا دل خود را براى آنان سفره نموده و رازى را كه

وَ رَسُولِهِ‌: اين بيزارى و برائت است از خداى تعالى و رسول او، يعنى انقطاع عصمت و رفع امان و خروج از عهودات خدا و رسول او. منهج: «2» تعليق برائت به خدا و

نوشتن و خواندن از برنامه‌هاى اولويّت دار اسلام است.) (والقلم و ما يسطرون) 2- عصمت و مصونيّت پيامبر در سايه لطف الهى است. «ما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍ»

نوشتن و خواندن از برنامه‌هاى اولويّت دار اسلام است.) (والقلم و ما يسطرون) 2- عصمت و مصونيّت پيامبر در سايه لطف الهى است. «ما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍ»

رفع اسماء ثلاثه بعد از آن قرائت نموده‌اند و در روايات متعدّده از اهل بيت عصمت و طهارت منّت و تفضّل الهى بر كسانيكه ضعيف كرده شدند در زمين با قضاياى ظهور

است بحث روايتى روايتى در ذيل (و ما ارسلنا من من قبلك من ولا نبى ...) كه با عصمت انبيا منافات دارد تفسیر آیات وَ يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذابِ وَ لَنْ يُخْلِفَ

و جواب او را حكايت مى كند بيان عدم منافات انتساب ترس به ابراهيم (ع )، با عصمت آن حضرت معناى ضحك همسر ابراهيم (ع ) (فضحكت ) و وجوهى كه درباره آن گفته شده

طالب عليه السّلام بود و از اينجا معلوم ميشود كه تفسير قرآن مخصوص بخاندان عصمت و طهارت است و هر چه از غير ايشان صادر شود خالى از اعتبار بلكه باطل است چنانچه

حضرت رسول صلى اللّه عليه و اله و پديد شدن تاريكى و نديدن مردم فضل اهل بيت عصمت و طهارت را تفسير شده است و آفتاب سير ميكند براى تمام نمودن مقرّ و مدار شبانه‌روزى

رختخواب خود. تتمه: «شيخ المشايخ» در كتاب (الجنان) گفته كه: در تفاسير اهل بيت عصمت و طهارت، اين آيه، خاصه در شأن حضرت امير المؤمنين عليه السلام نازل گرديده

گذشت و در هر حال چون ترك اولى يا صغيره و قبل از بعثت بوده منافاتى با ادلّه عصمت انبياء عظام ندارد و اللّه اعلم .. يَعلَم‌ُ ما بَين‌َ أَيدِيهِم‌ وَ ما خَلفَهُم‌

آلهوسلم ) جنى دارد كه قرآن را برايش مى آورد زندگى خاكى ملازم با تكليف است و عصمت انبياء عليهم السلام با مكلف بودن ايشانمنافات ندارد اشاره به اينكه در دعوت

در دين و اعمال حسنه و علم باوامر الهى و تمسك به بيان حضرت احديّت و خاندان عصمت و طهارت است و رستگاران اهل نجاتند از آنچه ميترسند و آنانند كه نائل بمقصد

اينجا هم بعضى گفته‌اند مراد دفع نمودن گناه است از آن حضرت بعطا نمودن قوه عصمت ولى آيات آتيه مؤيّد معناى اول است كه ميفرمايد و بلند نموديم و خواهيم نمود

بيارى تو پس گرويدند بآنحضرت دسته‌ئى از بنى اسرائيل و اقرار نمودند به نبوّت و عصمت و طهارت او و مادرش و منكر شدند دسته‌اى از آنها تمام مراتب مذكوره را پس خداوند

امام صادق عليه السّلام در جواب كسيكه سؤال نموده از مصائب وارده بر اهل بيت عصمت و طهارت نقل نموده كه خداوند اولياء خود را مخصوص بمصائبى ميفرمايد براى مزيد

امام صادق عليه السّلام در جواب كسيكه سؤال نموده از مصائب وارده بر اهل بيت عصمت و طهارت نقل نموده كه خداوند اولياء خود را مخصوص بمصائبى ميفرمايد براى مزيد

گناهی نیست که - در صورتی که مَهرشان را به آنان بدهید - با ایشان ازدواج کنید و عصمت‌های زنان کافر را (در زناشویی خود) بر مگیرید و آنچه را شما (برای زنان کافر

و آل‌ عصمت‌ ‌هم‌ گناهي‌ ندارند ‌که‌ ‌به‌ گردن‌ ‌آنها‌ بار كنند چون‌ معصوم‌ هستند ‌لا‌ بد بايد قسمت‌ سوم‌ عملي‌ شود و ‌آن‌ خطاب‌ رسد ‌به‌ آل‌ عصمت‌ ‌که‌

بنابراين مخالفت اين نهى ترك اولى باشد نه معصيت، زيرا مخالفت نهى تحريمى، منافى عصمت است. فَتَكُونا مِنَ الظَّالِمِينَ‌: پس اگر خورديد آن منهى را، از ستم كنندگان

اينجا هم بعضى گفته‌اند مراد دفع نمودن گناه است از آن حضرت بعطا نمودن قوه عصمت ولى آيات آتيه مؤيّد معناى اول است كه ميفرمايد و بلند نموديم و خواهيم نمود

مستبصر شدند براى شدّت وضوح معنى بعد از بيان و اين نيست جز اعراض از خانواده عصمت و طهارت و اهميّت باقوال سخيفه اهل بدعت و ضلالت در هر حال در خاتمه امر خداوند

نوشتن و خواندن از برنامه‌هاى اولويّت دار اسلام است.) (والقلم و ما يسطرون) 2- عصمت و مصونيّت پيامبر در سايه لطف الهى است. «ما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍ»

است بحث روايتى روايتى در ذيل (و ما ارسلنا من من قبلك من ولا نبى ...) كه با عصمت انبيا منافات دارد تفسیر آیات فَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها وَ هِيَ

يابد. و اين قول جمهور علماء خاصه و مطابق معقول و منقول و به مراجعه احاديث آل عصمت عليهم السلام محقق و مسلم آيد، پس آيه شريفه شامل كفار باشد نه مؤمنين فساق،

طالب عليه السّلام بود و از اينجا معلوم ميشود كه تفسير قرآن مخصوص بخاندان عصمت و طهارت است و هر چه از غير ايشان صادر شود خالى از اعتبار بلكه باطل است چنانچه

(لایتکلّمون إلاّ من أذن له الرحمن) سخن گفتن ملائکه در پیشگاه خداوند، به دلیل عصمت شان، از قبیل اعتراض به کارهاى او نیست. بنابراین مصداق بارز آن - به قرینه

الهى و از لوازم قصور ممكن در مقابل واجب الوجود است و بهيچ وجه منافاتى با عصمت انبياء كه مختار اماميّه است ندارد و بعدا شكر خدا را بجا آورده براى آنكه نعمت

الهى و از لوازم قصور ممكن در مقابل واجب الوجود است و بهيچ وجه منافاتى با عصمت انبياء كه مختار اماميّه است ندارد و بعدا شكر خدا را بجا آورده براى آنكه نعمت

که این سوره در مکه نازل شده و منظورشان انکار نزول این آیات در شأن اهل بیت عصمت و طهارت مى باشد.

آلهوسلم ) جنى دارد كه قرآن را برايش مى آورد زندگى خاكى ملازم با تكليف است و عصمت انبياء عليهم السلام با مكلف بودن ايشانمنافات ندارد اشاره به اينكه در دعوت

گذشت و در هر حال چون ترك اولى يا صغيره و قبل از بعثت بوده منافاتى با ادلّه عصمت انبياء عظام ندارد و اللّه اعلم .. وَ عَنَت‌ِ الوُجُوه‌ُ لِلحَي‌ِّ القَيُّوم‌ِ

گذشت و در هر حال چون ترك اولى يا صغيره و قبل از بعثت بوده منافاتى با ادلّه عصمت انبياء عظام ندارد و اللّه اعلم .. وَ مَن‌ يَعمَل‌ مِن‌َ الصّالِحات‌ِ وَ هُوَ

«شورى و مشورت» به سه مطلب محقق آيد: مطلب اول: مشورت و شورى. آنچه از احاديث آل عصمت و كلمات محققين مستفاد مى‌شود، صحت اين شورى در امور دنيويه است نه امور دينيه

«1». اقوال ديگر هم نقل شده. تنبيه- بيان شب قدر- به اتفاق محدثين و احاديث آل عصمت عليهم السّلام و فتواى حجج اسلامى از متقدمين و متأخرين در ماه مبارك رمضان

آلهوسلم ) جنى دارد كه قرآن را برايش مى آورد زندگى خاكى ملازم با تكليف است و عصمت انبياء عليهم السلام با مكلف بودن ايشانمنافات ندارد اشاره به اينكه در دعوت

آلهوسلم ) جنى دارد كه قرآن را برايش مى آورد زندگى خاكى ملازم با تكليف است و عصمت انبياء عليهم السلام با مكلف بودن ايشانمنافات ندارد اشاره به اينكه در دعوت

آلهوسلم ) جنى دارد كه قرآن را برايش مى آورد زندگى خاكى ملازم با تكليف است و عصمت انبياء عليهم السلام با مكلف بودن ايشانمنافات ندارد اشاره به اينكه در دعوت

مواجه شدن با گوساله پرستى رفتار حضرت موسى (ع ) با برادرش هارون منافاتى با عصمت آن حصرت ندارد! وجوهى كه مفسرين براى اين عمل حضرت موسى (ع ) بيان كرده اند

بنابراين، «ضال» در آيه‌ى مذكور، يك انحراف عملى بدون قصد است كه ضربه‌اى به عصمت نمى‌زند و يا به معناى تحيّر است، نظير آيه‌ى 7 سوره‌ى ضُحى: «وَ وَجَدَكَ ضَالًّا

و ولايت است. «مِمَّا قَضَيْتَ» 4- وجوب تسليم در برابر قضاوت پيامبر، نشان عصمت اوست. «يُسَلِّمُوا تَسْلِيماً» «1». تفسير نورالثقلين؛ كافى، ج 1، ص 390. تفسير

را پيش از مرگ باو ارائه داد و براى آنكه زنان عالم بدانند كه با حفظ عفّت و عصمت و پاكدامنى و طهارت و اطاعت و عبادت ميتوان بمقامى رسيد كه فوق آن متصوّر نيست

دريافت كنيم. «لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظِيمٌ» 4- لازمه‌ى ايمان و تقوا، عصمت از گناه نيست، چه بسا افراد مؤمن متّقى كه‌ «1». نمل، 22. «2». حج، 24. «3»

امام صادق عليه السّلام در جواب كسيكه سؤال نموده از مصائب وارده بر اهل بيت عصمت و طهارت نقل نموده كه خداوند اولياء خود را مخصوص بمصائبى ميفرمايد براى مزيد

اخلاق‌ حميده‌ و منزّه‌ و مبرّا ‌از‌ جميع‌ رذائل‌، و ‌در‌ اعمال‌ داراي‌ مقام‌ عصمت‌ و طهارت‌ بودند ‌آن‌ ‌هم‌ بمراتب‌ مختلفه‌ ‌که‌ مرتبه اعلاي‌ ‌آن‌ خاص‌ محمّد

نميتواند معصيت كند بلى چون داراى روح عصمت است ممكن نيست معصيت نمايد در هر حال اين مرتبه از عدالت ملازم مقام عصمت است يا تالى آن و با ظاهر آيه و ما حصل

می‌شود، و پیامبرش (هم) میان شماست‌؟ و هر کس به (وسیله‌ی) خدا (از هر گونه خطا) عصمت و بازداری جوید، و راه خدا را پوید، بی‌چون به راهی راست هدایت شده است. هان

عدو شيعه‌ هستند و ‌آنها‌ ‌را‌ مشرك‌ ميگويند ‌براي‌ اظهار علاقه‌ بخاندان‌ عصمت‌ و خون‌ ‌آنها‌ ‌را‌ مباح‌ ميدانند و مال‌ ‌آنها‌ ‌را‌ حلال‌، و مثل‌ ظالمين‌

آورد زيرا مكررا اشاره‌ كرده‌ايم‌ ‌که‌ انبياء ‌در‌ تمام‌ عمر داراي‌ مقام‌ عصمت‌ بودند چه‌ قبل‌ ‌از‌ بعثت‌ و چه‌ ‌بعد‌ ‌از‌ ‌آن‌ و حضرت‌ لوط ‌هم‌ ‌از‌ انبياء

‌که‌ مرادف‌ ‌با‌ عدالت‌ ‌است‌، و فوق‌ ‌آن‌ ‌از‌ كليه معاصي‌ ‌که‌ مرادف‌ ‌با‌ عصمت‌ ‌است‌ ‌حتي‌ ‌از‌ خيال‌ معصيت‌، و فوق‌ ‌آن‌ تقواي‌ ‌از‌ خطا و سهو و نسيان‌

و سعى در ظهور شناعت خود، و صدور آن از عاقل ممتنع خواهد بود، گرچه بعضى در عصمت يا نبوت او شك دارند، لكن در عاقليت او احدى را شكى نيست و البته بر كتمان سرّ

عميا داده‌اند و در عيون از حضرت رضا (ع) نقل نموده كه در جواب سؤال مأمون از عصمت انبيا فرمود اين از قبيل در بتو ميگويم ديوار تو گوش كن است خداوند پيغمبر خود

أهويه فاسده خود آنرا تفسير و تأويل نمايند بدون مراجعه باهل آن كه اهل بيت عصمت و طهارتند و آنها مانند كسانى هستند كه از جاى دورى ندا و صدائى ميشنوند و نميدانند

نوشتن و خواندن از برنامه‌هاى اولويّت دار اسلام است.) (والقلم و ما يسطرون) 2- عصمت و مصونيّت پيامبر در سايه لطف الهى است. «ما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍ»

است بحث روايتى روايتى در ذيل (و ما ارسلنا من من قبلك من ولا نبى ...) كه با عصمت انبيا منافات دارد تفسیر آیات أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ

گذشت و در هر حال چون ترك اولى يا صغيره و قبل از بعثت بوده منافاتى با ادلّه عصمت انبياء عظام ندارد و اللّه اعلم .. وَ كَذلِك‌َ أَنزَلناه‌ُ قُرآناً عَرَبِيًّا

طبق روايات مراد از امّت، امامان معصومند، زيرا ساير افراد امّت، از علم و عصمت لازم براى گواهى در آن روز برخوردار نيستند. د: فرشتگان. «وَ جاءَتْ كُلُّ نَفْسٍ

است بحث روايتى روايتى در ذيل (و ما ارسلنا من من قبلك من ولا نبى ...) كه با عصمت انبيا منافات دارد تفسیر آیات وَ أَصْحابُ مَدْيَنَ وَ كُذِّبَ مُوسى‌ فَأَمْلَيْتُ

اللّه، رحمن، رحيم، صانع، قادر، عليم، حىّ، قيوم، حليم و غير آن كه در احاديث آل عصمت عليهم السّلام مأثور است. يُسَبِّحُ لَهُ‌: به پاكى و پاكيزگى ياد مى‌كنند مر

آلهوسلم ) جنى دارد كه قرآن را برايش مى آورد زندگى خاكى ملازم با تكليف است و عصمت انبياء عليهم السلام با مكلف بودن ايشانمنافات ندارد اشاره به اينكه در دعوت

اقارب پيغمبر صلى اللّه عليه و اله كه مودّت ايشان واجب و اجر رسالت است اهل بيت عصمت و طهارتند و مراد كليّه خويشاوندان نيست و در بعضى از روايات به اين معنى تصريح

‌به‌ چهارده‌ معصوم‌ و بعض‌ ‌از‌ اهل‌ بيت‌ و بستگان‌ ‌آنها‌ ‌که‌ داراي‌ مقام‌ عصمت‌ بودند سپس‌ خداوند عناياتي‌ ‌که‌ ‌به‌ ‌اينکه‌ سابقين‌ عطا فرموده‌ بيان‌ مي‌فرمايد

الفاسِقُون‌َ (82) تولي‌ بمعني‌ اعراض‌ ‌است‌ و مراد اعراض‌ انبياء نيست‌ زيرا مقام‌ عصمت‌ ‌آنها‌ مانع‌ ‌از‌ ‌آن‌ ‌است‌ بلكه‌ مراد اعراض‌ امتهاي‌ ‌آنها‌ ‌است‌ ‌از‌

‌بين‌ ‌خدا‌ و ‌رسول‌ و ‌هر‌ چه‌ بگوئيم‌ تفسير ‌به‌ رأي‌ ‌است‌ مگر ‌از‌ مصادر عصمت‌ صادر ‌شده‌ ‌باشد‌ ‌به‌ سند معتبر. غُلِبَت‌ِ الرُّوم‌ُ نظر ‌به‌ اينكه‌ گفته‌اند

‌بين‌ ‌خدا‌ و ‌رسول‌ و ‌هر‌ چه‌ بگوئيم‌ تفسير ‌به‌ رأي‌ ‌است‌ مگر ‌از‌ مصادر عصمت‌ صادر ‌شده‌ ‌باشد‌ ‌به‌ سند معتبر. غُلِبَت‌ِ الرُّوم‌ُ نظر ‌به‌ اينكه‌ گفته‌اند

مگر آنكه عصمت همراه او هست و عصمت همان مصونيت از خطا در امر دين و شريعت تشريع شده است ، و اين عصمت همانطور كه در سابق هم اشاره كرديم غير عصمت از معصيت

عدم قابليت تفضل براى تسخير شيطان تمام مملكت وجودشان را و اعراض از اهل بيت عصمت و بمنع ايشان از حقشان و ممتنع شدن خلق بتبع از منافع كامله آنذوات مقدسه و

فراموش كنند چون سهو و نسيان از لوازم بشريّت است خصوصا در اين قبيل امور و با عصمت انبياء منافات ندارد علاوه بر آنكه نسيان از يوشع بوده و حضرت موسى فقط بياد

منشأ جهالت و نادانى است از فوائد آنست و بايد گفت بر حسب اخبار ولايت خاندان عصمت و طهارت است كه مرتبه اعلى و درجه اقصى از آن حقيقت مجرّد نورانى است كه دست

عميا داده‌اند و در عيون از حضرت رضا (ع) نقل نموده كه در جواب سؤال مأمون از عصمت انبيا فرمود اين از قبيل در بتو ميگويم ديوار تو گوش كن است خداوند پيغمبر خود

حقيقى را فرمايد كه در رتبه جلالت به منزله صديقان و شهداء باشند، و احاديث آل عصمت صلوات اللّه عليهم اجمعين در اين قسمت وارد شده از جمله: 1- در تهذيب- از حضرت

از حكمت است هر مقدار محل حاجت عامه بود ابلاغ فرموده بقيه را در نزد اهل بيت عصمت و طهارت خود بوديعت نهاده كه در موقع لزوم و حاجت بيان فرمايند و بواسطه عمل

لك: بيامرزيدند تو را اى گوينده اين كلمات. «1» تبصره: آيه شريفه دال است بر عصمت انبياء از اول عمر تا آخر، زيرا خدا مى‌فرمايد: پيغمبر بايد مطاع باشد. و مسلم

‌به‌ چهارده‌ معصوم‌ و بعض‌ ‌از‌ اهل‌ بيت‌ و بستگان‌ ‌آنها‌ ‌که‌ داراي‌ مقام‌ عصمت‌ بودند سپس‌ خداوند عناياتي‌ ‌که‌ ‌به‌ ‌اينکه‌ سابقين‌ عطا فرموده‌ بيان‌ مي‌فرمايد

فرمود جايز است و اين آيه را تلاوت فرمود و باين معنى اخبار كثيره از اهل بيت عصمت وارد شده است فيض ره فرموده نسخ وجوب منافات با بقاء جواز ندارد و بنظر حقير

تقوي‌ عصمت‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ تمام‌ انبياء و اوصياء ‌آنها‌ شرط ‌است‌ و اولين‌ شرط نبوت‌ و امامت‌ ‌است‌ و پيغمبر اكرم‌ و آل‌ اطهارش‌ فوق‌ مقام‌ عصمت‌ ‌را‌

‌به‌ چهارده‌ معصوم‌ و بعض‌ ‌از‌ اهل‌ بيت‌ و بستگان‌ ‌آنها‌ ‌که‌ داراي‌ مقام‌ عصمت‌ بودند سپس‌ خداوند عناياتي‌ ‌که‌ ‌به‌ ‌اينکه‌ سابقين‌ عطا فرموده‌ بيان‌ مي‌فرمايد

‌به‌ چهارده‌ معصوم‌ و بعض‌ ‌از‌ اهل‌ بيت‌ و بستگان‌ ‌آنها‌ ‌که‌ داراي‌ مقام‌ عصمت‌ بودند سپس‌ خداوند عناياتي‌ ‌که‌ ‌به‌ ‌اينکه‌ سابقين‌ عطا فرموده‌ بيان‌ مي‌فرمايد

‌که‌ مرادف‌ ‌با‌ عدالت‌ ‌است‌، و فوق‌ ‌آن‌ ‌از‌ كليه معاصي‌ ‌که‌ مرادف‌ ‌با‌ عصمت‌ ‌است‌ ‌حتي‌ ‌از‌ خيال‌ معصيت‌، و فوق‌ ‌آن‌ تقواي‌ ‌از‌ خطا و سهو و نسيان‌

چه‌ مشرك‌ ‌باشد‌ و چه‌ كافر و چه‌ مخالف‌ و معاند بالاخص‌ اعداء اهل‌ بيت‌ عصمت‌ و طهارت‌. وَ قال‌َ لَأَتَّخِذَن‌َّ اتخاذ بمعني‌ قبول‌ گرفتن‌ ‌است‌ ‌با‌

او را از معصيت باز مى دارد. اين معنا و علت عصمت آن جناب از جهت معصيت بود، اما از آن دو جهت ديگر، يعنى عصمت از خطا در گرفتن وحى ، و در تبليغ و رسالت ، باز

‌به‌ چهارده‌ معصوم‌ و بعض‌ ‌از‌ اهل‌ بيت‌ و بستگان‌ ‌آنها‌ ‌که‌ داراي‌ مقام‌ عصمت‌ بودند سپس‌ خداوند عناياتي‌ ‌که‌ ‌به‌ ‌اينکه‌ سابقين‌ عطا فرموده‌ بيان‌ مي‌فرمايد

‌به‌ چهارده‌ معصوم‌ و بعض‌ ‌از‌ اهل‌ بيت‌ و بستگان‌ ‌آنها‌ ‌که‌ داراي‌ مقام‌ عصمت‌ بودند سپس‌ خداوند عناياتي‌ ‌که‌ ‌به‌ ‌اينکه‌ سابقين‌ عطا فرموده‌ بيان‌ مي‌فرمايد

‌بين‌ ‌خدا‌ و ‌رسول‌ و ‌هر‌ چه‌ بگوئيم‌ تفسير ‌به‌ رأي‌ ‌است‌ مگر ‌از‌ مصادر عصمت‌ صادر ‌شده‌ ‌باشد‌ ‌به‌ سند معتبر. غُلِبَت‌ِ الرُّوم‌ُ نظر ‌به‌ اينكه‌ گفته‌اند

بنده به خداوند زمانی است که در سجده باشد». البته می‌دانیم طبق روایات اهل بیت عصمت علیهم السّلام چهار سجده واجب در قرآن داریم «الم سجده» و «فصلت» و «النجم»

منزهند از آنچه مى‌گويند در حق آن سرور، زيرا منصب رسالت از آن عاليتر است كه ذيل عصمت آن حضرت به سخنان ناشايسته آلوده گردد. يا اهل طيب مبرى هستند از آنچه اهل خبيث

مستبصر شدند براى شدّت وضوح معنى بعد از بيان و اين نيست جز اعراض از خانواده عصمت و طهارت و اهميّت باقوال سخيفه اهل بدعت و ضلالت در هر حال در خاتمه امر خداوند

را پيش از مرگ باو ارائه داد و براى آنكه زنان عالم بدانند كه با حفظ عفّت و عصمت و پاكدامنى و طهارت و اطاعت و عبادت ميتوان بمقامى رسيد كه فوق آن متصوّر نيست

را پيش از مرگ باو ارائه داد و براى آنكه زنان عالم بدانند كه با حفظ عفّت و عصمت و پاكدامنى و طهارت و اطاعت و عبادت ميتوان بمقامى رسيد كه فوق آن متصوّر نيست

رمه خود، يا خود را باز مى‌دارند از آنكه چشم مردمان بر ايشان افتد كه عفت و عصمت آنها و نجابت و اصالت ايشان هر آينه منع بزرگى و رادع عظيمى بود كه خود را داخل

دله و صد دله بودن آندو يا بضميمه پدرانشان كه دلهاشان در عداوت با خانواده عصمت و طهارت متّحد بود چنانچه گفته شده‌اى ده دله صد دله دل يكدله كن- مهر دگران

دله و صد دله بودن آندو يا بضميمه پدرانشان كه دلهاشان در عداوت با خانواده عصمت و طهارت متّحد بود چنانچه گفته شده‌اى ده دله صد دله دل يكدله كن- مهر دگران

از يوسف عليه السّلام ترك اولى بوده نه معصيت، زيرا برهان عقلى قائم شده بر عصمت انبياء از گناهان صغيره و كبيره‌ «1» تفسير برهان ج 2 ص 271. جلد 6 - صفحه 297

جزء دوّم، ابواب الثلاثة عشر، صفحه 496، حديث 5. تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 131 عصمت و طهارت و رحمت و عفت و كرم و شجاعت و زهد و عبادت و جوانمردى و فتوت و غير

مهمترين‌ شرط ‌آنها‌ ‌را‌ عصمت‌ ميدانيم‌ و نه‌ فقط معصوم‌ ‌از‌ گناه‌ باشند بلكه‌ غفلت‌، نسيان‌، سهو، شك‌ ‌در‌ ‌آنها‌ راه‌ ندارد و ادلّه‌ عصمت‌ ‌را‌ ‌در‌ محل‌ ‌خود‌

آله‌ و سلّم‌ روايت‌ ‌شده‌ فرقه‌ ناجيه‌ ‌از‌ فرق‌ اسلام‌ پيروان‌ اهل‌ بيت‌ عصمت‌ و عترت‌ ‌آن‌ حضرت‌ ‌يعني‌ شيعه‌ اثنا عشريه‌ ميباشند و ‌در‌ ميان‌ اينها نيز

‌از‌ كلمه‌ مطهرون‌ چنانچه‌ ‌در‌ ‌آيه‌ تطهير ‌هم‌ بيان‌ ‌شده‌ ‌که‌ دليل‌ ‌بر‌ عصمت‌ اهل‌ بيت‌ ‌است‌ ‌که‌ مفاد «وَ يُطَهِّرَكُم‌ تَطهِيراً» ‌است‌ و مراد ‌از‌

دارند ‌حتي‌ علم‌ ‌ما ‌کان‌ و ‌ما ‌يکون‌ و ‌ما ‌هو‌ كائن‌ ‌که‌ ‌به‌ خاندان‌ عصمت‌ و طهارت‌ عنايت‌ ‌شده‌ خداوند ‌به‌ همه‌ ‌آنها‌ علمش‌ احاطه‌ دارد: عالِم‌ِ

نه‌ بمعني‌ اينكه‌ نميتواند ‌که‌ كوتاهي‌ ‌در‌ قدرت‌ ‌باشد‌ بلكه‌ نميكند نظير عصمت‌ ‌در‌ انبياء و ائمّه هدي‌ ‌که‌ محال‌ ‌است‌ ‌از‌ ‌آنها‌ كوچكترين‌ معصيتي‌

گرفته كه اهلبيت از هر گونه رجس و پليدى و گناه پاك باشند، و اين همان مقام عصمت است . اين نكته نيز قابل توجه است كه منظور از اراده الهى در اين آيه دستورات

الوداع بود و سبب نسى‌ء جاهليت بود. چون اين مدت منقضى و تسليم نشدند، منقطع گردد عصمت از اموال و نفوس. وَ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللَّهِ‌: و بدانيد

3- تحذير از پيروى هوى. 4- قبح صدور گناه از انبياء. و چون به برهان ثابت شده عصمت انبياء از كليه گناهان، پس آيه يا در بيان عظمت گناه پيروى مخالفان‌ تفسير اثنا

و الم از او؛ چه اين هر دو به جهت خارق عادتند تا مردم بدانند كه او از اهل عصمت و بعيد است از ريبت و مثل او از عمل قبيح منزه و مبرى باشد، و بر ايشان واضح

«اطيعوا» در آيه شريفه اطلاق امر به اطاعت از رسول (ص ) و اولى الامر،دليل بر عصمت ايشان است پاسخ به اين توهم كه اطاعت اولى الامر واجب است هر چند معصوم باشند

متوجه‌ بنبي‌ اكرم‌ ‌است‌ لكن‌ مقصود امّت‌ ‌است‌ زيرا ساحت‌ قدس‌ نبي‌ و مقام‌ عصمت‌ ‌او‌ مانع‌ ‌از‌ شك‌ ‌است‌ چنانچه‌ اكثر خطاب‌هاي‌ قرآن‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ قبيل‌

شرمندگي‌ و توقع‌ ‌از‌ ديگران‌ ‌در‌ دعاء ‌در‌ حق‌ ‌او‌ و التماس‌ ‌به‌ اهل‌ بيت‌ عصمت‌ ‌در‌ شفاعت‌ ‌در‌ حق‌ ‌او‌. ] (آیه 71)- این آیه در حقیقت چگونگی توبه صحیح

طريقه‌ محمّد صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ رفتار ميكردند ‌که‌ معناي‌ عصمت‌ ‌است‌ و آل‌ فرعون‌ فرعون‌ پرستان‌ هستند. بالسنين‌ سال‌ قحطي‌ و خشكسالي‌

حج‌، امر بمعروف‌، نهي‌ ‌از‌ منكر و ‌در‌ باب‌ ولايت‌ و شئون‌ ‌آنها‌ و مقام‌ عصمت‌ اهل‌ بيت‌ ‌در‌ آيه تطهير و ‌در‌ ذكر معاصي‌ ‌از‌ كذب‌ و غيبت‌ و تهمت‌ و افتراء

‌به‌ چهارده‌ معصوم‌ و بعض‌ ‌از‌ اهل‌ بيت‌ و بستگان‌ ‌آنها‌ ‌که‌ داراي‌ مقام‌ عصمت‌ بودند سپس‌ خداوند عناياتي‌ ‌که‌ ‌به‌ ‌اينکه‌ سابقين‌ عطا فرموده‌ بيان‌ مي‌فرمايد

‌باشد‌ آنهم‌ ‌از‌ روي‌ ملكه‌ و ‌اينکه‌ ‌هم‌ درجاتي‌ دارد ‌که‌ اعلا درجه‌ ‌آن‌ عصمت‌ ‌است‌ و اعلاي‌ ‌از‌ ‌آن‌ ترك‌ اولي‌ ‌هم‌ ‌از‌ ‌او‌ صادر نشود. سؤال‌: ‌اينکه‌

‌او‌ ‌باشد‌ و نه‌ عمل‌ زشتي‌ ‌از‌ ‌او‌ سرزند و ‌اينکه‌ منطبق‌ ‌با‌ مقام‌ عصمت‌ ‌ يا ‌ تالي‌ تلو ‌او‌ ‌است‌ و صلاح‌ و مصلحت‌ و صالح‌ ‌هر‌ كدام‌ صفتي‌ ‌است‌

گفته‌ايم‌ ‌که‌ دعوي‌ نبوت‌ علاوه‌ ‌بر‌ شرائطي‌ ‌که‌ ‌در‌ انبياء و اوصياء ‌از‌ عصمت‌ و طهارت‌ حسب‌ و نسب‌ و ساير شرائط هست‌ بايد مدركي‌ ‌براي‌ نبوت‌ ‌خود‌ داشته‌

نه‌ بمعني‌ اينكه‌ نميتواند ‌که‌ كوتاهي‌ ‌در‌ قدرت‌ ‌باشد‌ بلكه‌ نميكند نظير عصمت‌ ‌در‌ انبياء و ائمّه هدي‌ ‌که‌ محال‌ ‌است‌ ‌از‌ ‌آنها‌ كوچكترين‌ معصيتي‌

رَبِّهِم‌ يَتَوَكَّلُون‌َ) نحل‌ آيه 101. و لكن‌ حفظ ‌آنها‌ و اعطاء مقام‌ عصمت‌ ‌از‌ جانب‌ حق‌ ‌است‌، لذا بايد پناه‌ باو برد ‌که‌ ميفرمايد: ] (آیه 97)-

بدهيد مزدهاى ايشان را، يعنى اجرة المثل رضاع بر حسب عرف و عادت. و احاديث آل عصمت دال است بر جواز استيجار امهات بر رضاع اولاد قبل از طلاق و بعد از طلاق. وَ

امّا دعاء او، متوسّل شد به حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و اهل بيت عصمت عليهم السلام‌ «2». «1» تفسير علىّ بن ابراهيم، جلد اوّل، صفحه 44. «2» منهج

گذشت و در هر حال چون ترك اولى يا صغيره و قبل از بعثت بوده منافاتى با ادلّه عصمت انبياء عظام ندارد و اللّه اعلم .. فَتَعالَي‌ اللّه‌ُ المَلِك‌ُ الحَق‌ُّ وَ

عميا داده‌اند و در عيون از حضرت رضا (ع) نقل نموده كه در جواب سؤال مأمون از عصمت انبيا فرمود اين از قبيل در بتو ميگويم ديوار تو گوش كن است خداوند پيغمبر خود

اقارب پيغمبر صلى اللّه عليه و اله كه مودّت ايشان واجب و اجر رسالت است اهل بيت عصمت و طهارتند و مراد كليّه خويشاوندان نيست و در بعضى از روايات به اين معنى تصريح

به آن منافع برسد در كار نيست و نيز اطاعت چنين امرى از تحت ادله عصمت بيرون است و ادله عصمت انبياء را منزه از مخالفت چنين اوامر و نواهى نمى داند و اين خود

كليّه‌ مطلقه‌ ‌به‌ پيغمبر اكرم‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ و خاندان‌ عصمت‌ و طهارت‌ و افاضه جميع‌ كمالات‌ بآنان‌ ‌است‌ و ‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ اعطاء نبوّت‌

دِيارِهِم‌ ‌آيه‌ 70 جاثِمِين‌َ تفسير ‌شده‌ بخاكستر. تنبيه‌‌-‌ ‌در‌ خاندان‌ عصمت‌ و طهارت‌ ‌عليهم‌ السّلام‌ سه‌ مورد داريم‌ ‌که‌ ياد ‌از‌ ناقه‌ صالح‌ و فصيل‌

يك‌ نتيجه‌ بدست‌ آورده‌ايم‌ و مكرر ‌هم‌ اشاره‌ كرده‌ايم‌ ‌که‌ ظالمين‌ اهل‌ عصمت‌ و طهارت‌ نه‌ عبادت‌ دارند ‌که‌ بآنها دهند چون‌ ايمان‌ نداشتند و نه‌ اينها

قرآن‌ و بيك‌ معاني‌ ديگري‌ حمل‌ ميكنند مثل‌ آياتي‌ ‌که‌ ‌در‌ باب‌ ولايت‌ و عصمت‌ و طهارت‌ اهل‌ بيت‌ وارد ‌شده‌ و كساني‌ ‌که‌ تفسير ‌براي‌ ميكنند. لَمّا جاءَهُم‌

‌آنها‌ زيرا تمام‌ آيات‌ الهي‌ هستند ‌حتي‌ تكذيب‌ شئونات‌ ‌آنها‌ مثل‌ انكار عصمت‌ و طهارت‌ ‌آنها‌ و صفاتي‌ ‌که‌ ‌در‌ امامت‌ شرط ‌است‌ ‌از‌ حيث‌ حسب‌ و نسب‌

سلّم‌ و ائمه‌ ‌عليهم‌ ‌السلام‌ و معصومين‌ ‌هم‌ ميشود و ‌آنها‌ ‌از‌ جهت‌ مقام‌ عصمت‌ محال‌ ‌است‌ مرتكب‌ شوند. الممترين‌ ‌از‌ ماده‌ مراء ‌است‌ و اغلب‌ بمعني‌

زيرا اشرف‌ مخلوقات‌ الهي‌ همين‌ انبياء و اوصياء انبياء ‌که‌ داراي‌ مقام‌ عصمت‌ و طهارت‌ هستند بالاخص‌ ‌محمّد‌ و آل‌ ‌محمّد‌ صلوات‌ اللّه‌ ‌عليهم‌ اجمعين‌

عامه‌ معتقد هستند ‌که‌ علم‌ غيب‌ مختص‌ بخدا ‌است‌ و ‌در‌ مذهب‌ شيعه‌ خاندان‌ عصمت‌ و طهارت‌ ‌را‌ ‌هم‌ عالم‌ بغيب‌ ميدانند و ‌ما ‌در‌ موارد زيادي‌ توضيح‌ داده‌ايم‌

يوسف آيه ۲۴). به عقيده ما آيات فوق ، نه تنها دليل بر نفى عصمت نيست ، بلكه يكى از آيات دال بر عصمت است چرا كه مسلما اين تثبيت الهى (تثبيت از نظر فكر و عواطف

مقدار اشتباه از موسى بن عمران (عليهماالسلام ) با عصمت آنجناب منافات ندارد؟ جوابش اين است كه : نه ، ادله عصمت انبياء اين سنخ اشتباهات را كه در حقيقت اختلاف

اصلش‌ چه‌ ‌بود‌ ‌تا‌ بفرعش‌ برسد اصلش‌ يك‌ زن‌ آرايش‌ كرده‌ بي‌ عفت‌ و بي‌ عصمت‌ ‌در‌ ميان‌ جامعه‌ ‌ يا ‌ يك‌ مرد قلدر ظالم‌ ‌در‌ ميان‌ جامعه‌ بخصوص‌ اصنام‌

صديقين‌ و شهداء و ‌من‌ دونهم‌ و ‌در‌ دستگاه‌ الهي‌ درجه‌ بالاتر ‌از‌ درجه‌ آل‌ عصمت‌ ‌عليهم‌ ‌السلام‌ نيست‌ ‌ثم‌ الامثل‌ فالامثل‌. و مغفرة غفران‌ بمعني‌ ستر

صديقين‌ و شهداء و ‌من‌ دونهم‌ و ‌در‌ دستگاه‌ الهي‌ درجه‌ بالاتر ‌از‌ درجه‌ آل‌ عصمت‌ ‌عليهم‌ ‌السلام‌ نيست‌ ‌ثم‌ الامثل‌ فالامثل‌. و مغفرة غفران‌ بمعني‌ ستر