يوسف ١٧

از الکتاب
کپی متن آیه
قَالُوا يَا أَبَانَا إِنَّا ذَهَبْنَا نَسْتَبِقُ‌ وَ تَرَکْنَا يُوسُفَ‌ عِنْدَ مَتَاعِنَا فَأَکَلَهُ‌ الذِّئْبُ‌ وَ مَا أَنْتَ‌ بِمُؤْمِنٍ‌ لَنَا وَ لَوْ کُنَّا صَادِقِينَ‌

ترجمه

گفتند: «ای پدر! ما رفتیم و مشغول مسابقه شدیم، و یوسف را نزد اثاث خود گذاردیم؛ و گرگ او را خورد! تو هرگز سخن ما را باور نخواهی کرد، هر چند راستگو باشیم!»

ترتیل:
ترجمه:
يوسف ١٦ آیه ١٧ يوسف ١٨
سوره : سوره يوسف
نزول : ١١ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٢
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«نَسْتَبِقُ»: مسابقه می‌دادیم. «مُؤْمِنٍ»: باورکننده. تصدیق‌کننده.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


نکات آیه

۱- برادران یوسف ، پیش از حضور در نزد یعقوب(ع) با هماهنگى کامل ، دروغهایى را براى ارائه به او ، ساخته و پرداخته کردند. (قالوا یأبانا إنا ذهبنا ... فأکله الذئب) روشن است که همه فرزندان یعقوب در حضور او لب به سخن نگشودند و گزارش ندادند ; بلکه یکى از آنان سخن مى گفت. بنابراین نسبت دادن آن سخنان دروغین به همه ایشان (قالوا) گویاى این است که آنان از پیش دروغها را بافته و تبادل نظر کرده بودند و همگى بر آن اتفاق نظر داشتند.

۲- طعمه گرگ شدن یوسف(ع) ، گزارشى دروغین برادران او به پدرشان یعقوب (قالوا ... فأکله الذئب)

۳- غفلت از یوسف(ع) به خاطر سرگرمى به دویدن و مسابقه دادن ، اعتذار دروغین برادران او در توجیه طعمه گرگ شدن یوسف(ع) (یأبانا إنا ذهبنا نستبق و ترکنا یوسف عند متعنا) «استباق» به معناى مسابقه دادن و پیشى گرفتن است و جمله «نستبق» حال براى فاعل «ذهبنا» است. بنابراین «ذهبنا نستبق» ; یعنى، مى رفتیم در حالى که با یکدیگر مسابقه مى دادیم. رفتن و مسابقه دادن با مسابقه تیراندازى یا اسب دوانى مطابقتى ندارد ; بلکه با مسابقه دویدن منطبق است.

۴- مسابقه ، امرى مشروع در آیین یعقوب(ع) و مرسوم در زمان آن حضرت (قالوا یأبانا إنا ذهبنا نستبق)

۵- برادران یوسف در داستان ساختگى خویش (طعمه گرگ شدن یوسف) ناخواسته به کوتاهى در حراست از یوسف(ع) اعتراف کردند. (إنا له لحفظون ... ذهبنا نستبق ... فأکله الذئب)

۶- یعقوب(ع) ادعاى فرزندانش درباره یوسف(ع) (طعمه گرگ شدن او) را باور نکرد و آن را نپذیرفت. (و ما أنت بمؤمن لنا)

۷- فرزندان یعقوب ، او را درباره گزارشهایشان ، متهم به ناباورى کردند. (و ما أنت بمؤمن لنا و لو کنا صدقین) معناى جمله «و لو کنا صادقین» به ضمیمه «و ما أنت بمؤمن لنا» چنین مى شود: درباره یوسف حقیقت را بگوییم نمى پذیرى، دروغ هم بگوییم نمى پذیرى ; این دو براى تو تفاوتى ندارد. این سخن فرزندان یعقوب، متهم ساختن او به ناباورى نسبت به ایشان است.

۸- اطمینان برادران یوسف به ناموفق بودن صحنه سازیهایشان در باوراندن دروغهاى خود به یعقوب(ع) (و ما أنت بمؤمن لنا و لو کنا صدقین) «ایمان» به معناى تصدیق کردن شخص و باور کردن مدعاى اوست. آوردن جمله اسمیه به همراه «باء» زایده - که براى تأکید است - حکایت از اطمینان برادران یوسف به مضمون جمله دارد.

موضوعات مرتبط

  • احکام: ۴
  • برادران یوسف: ادعاى برادران یوسف ۶; اطمینان برادران یوسف ۸; اقرار برادران یوسف ۵; برادران یوسف و یعقوب(ع) ۱، ۲، ۷، ۸; توجیه گرى برادران یوسف ۳; توطئه برادران یوسف ۱، ۲، ۵، ۸; تهمتهاى برادران یوسف ۷; دروغگویى برادران یوسف ۱، ۲، ۳، ۸; عذرآورى برادران یوسف ۳
  • مسابقه: احکام مسابقه ۴
  • یعقوب(ع): تهمت به یعقوب(ع) ۷; مسابقه در دین یعقوب(ع) ۴; یعقوب(ع) و برادران یوسف ۶
  • یوسف(ع): تقصیر در محافظت از یوسف(ع) ۵; طعمه گرگ شدن یوسف(ع) ۳، ۵، ۶; قصه یوسف(ع) ۱، ۲، ۳، ۵، ۶، ۸

منابع