ریشه قرء
تکرار در قرآن: ۸۸(بار)
قاموس قرآن
جمع كردن. «قَرَءَ الشَّىْءَ قَرْءاً وَ قُرْآناً: جَمَعَهُ وَ ضَمَّ بَعْضَهُ اِلى بَعْضٍ» خواندن را از آن قرائت مىگويند كه در خواندن حروف و كلمات كنار هم جمع مىشوند راغب گويد:«اَلْقِرائَةُ ضَمُّ الْحُرُوفِ وَ الْكَلِماتِ بَعْضِها اِلى بَعْضٍ فِى التَّرْتيلِ» ولى به هر جمع قرائت نگويند مثلا وقتيكه گروهى را جمع كردى نمىگويى «قَرَئْتُ الْقَوْمَ»... [نحل:98]. چون قرآن خواندى به خدا پناه بر [اعراف:204]. چون قرآن خوانده شود گوش كنيد و ساكت باشيد تا مورد رحمت قرار گيريد. هر دو امر راحمل بر استحباب كردهاند و چه بهتر است كه موقع تلاوت قرآن همه ساكت شده و گوش بدهند رجوع شود به«نصت». * [بقره:228]. قروء جمع قرء است. و آن بر طهر و حيض هر دو اطلاق مىشود. گفتهاند آن از اضداد است ابن اثير در نهايه مىگويد: قرء از اضداد است بر طهر اطلاق مىشود و آن قول شافعى و اهل حجاز است و بر حيض اطلاق مىشود و آن مذهب ابوحنيفه و اهل عراق مىباشد، اصل قرء به معنى وقت معلوم است لذا به طهر وحيض اطلاق شده زيرا هر يكى را وقتى هست. ايضاً در نهايه نقل شده كه رسول خدا«صلى الله عليه واله»به زنى فرمود:«دَعِى الصَّلوةَ اَيَّامَ أقْرائِكِ» در اين حديث مراد از قرء حيض است اين حديث در مجمع نيز آمده است. مراد از قروء در آيه شريفه نزد ما اماميه طهرها است چنانكه طبرسى رحمه الله درمجمع وجوامع الجامع تصريح كرده است قول زيدبن ثابت، ابن عمر، مالك،شافعى و اهل مدينه نيز چنين است ولى ديگران آن را حيض گفتهاند و دليلشان حديث فوق است. و نيز اهل سنت از على «عليه السلام» نقل كردهاند كه فرمود: «اِنَّ الْقُرْءَ الْحَيْضُ». در الميزان فرموده: على هذا اظهر آن است كه به معنى طهر باشد زيرا آن حالت جمع شدن خون (درشكم زن) است و بعد در حيض استعمال شده زيرا آن حالت بيرون ريختن بعد از جمع است(انتهى). در تفسير عياشى از زراره از امامباقر «عليه السلام» نقل شده: اقراء طهرهاست و فرمود: قرء مابين دو حيض است «اَلْاَقْراءُ هِىَ الْاَطْهارُ وَ قالَ: اَلْقُرْءُ ما بَيْنَ الْحَيْضَتَيْنِ» در مجمع و تفسير عياشى از زراره نقل شده، گويد:از ربيعة الرأى شنيدم مىگفت: رأى من آن است اَقْرائيكه خدا در قرآن فرموده طهراند ما بين دوحيض و حيض مراد نيست. گويد: محضر حضرت باقر«عليه السلام» واردشده قول ربيعه را نقل كردم، فرمود: دروغ مىگويد رأى خودش نيست از على «عليه السلام» به وى رسيده است. گفتم اصلحك الله آيا على «عليه السلام» چنين مىفرمود؟ فرمود: آرى مىفرمودقُرْء طهر است. زن خون را در آن حال در شكم جمع مىكند و چون حائض گرديد بيرون مىريزد. گفتم: اصلحك الله مردى در حال طهر طلاق داده بدون جماع با دو شاهد عادل فرمود چون زن به حيض سوم داخل شود عدهاش منقضى است شوهران بر او حلال اند، گفتم: اهل عراق روايت مىكنند از على «عليه السلام»كه مىگفته تا از حيض سوم غسل نكرده مرد مىتواند رجوع كند؟ فرمود: دروغ مىگويند فرمود: على «عليه السلام» مىفرمود: چون خون حيض سوم را ديد عدهاش تمام است. (ترجمه از تفسير عياشى).
ریشههای نزدیک مکانی
کلمات مشتق شده در قرآن
کلمه | تعداد تکرار در قرآن |
---|---|
الْقُرْآنُ | ۸ |
قُرُوءٍ | ۱ |
الْقُرْآنَ | ۲۳ |
قُرِئَ | ۲ |
الْقُرْآنِ | ۱۷ |
بِقُرْآنٍ | ۱ |
قُرْآنٍ | ۲ |
يَقْرَءُونَ | ۲ |
قُرْآناً | ۱۰ |
قَرَأْتَ | ۲ |
اقْرَأْ | ۳ |
قُرْآنَ | ۲ |
نَقْرَؤُهُ | ۱ |
لِتَقْرَأَهُ | ۱ |
بِالْقُرْآنِ | ۲ |
فَقَرَأَهُ | ۱ |
قُرْآنٌ | ۲ |
لَقُرْآنٌ | ۱ |
اقْرَءُوا | ۱ |
فَاقْرَءُوا | ۲ |
قُرْآنَهُ | ۲ |
قَرَأْنَاهُ | ۱ |
سَنُقْرِئُکَ | ۱ |