ریشه کون
تکرار در قرآن: ۱۳۹۰(بار)
قاموس قرآن
كان به معنى بود، هست، واقع شده و غير آن مىآيد. راغب مىگويد: کان عبارت است از زمان گذشته. در صحاح گفته: كان را اگر عبارت از زمان گذشته دانستى احتياج به خبر خواهد داشت زيرا فقط به زمان دلالت كرده و اگر آن را عبارت از حدوث شىء و وقوع آن دانستى از خبر بىنياز است زيرا به زمان و معنى هر دو دلالت كرده است اكنون چند نوع «كان» را بررسى مىكنيم: 1- [آل عمران:67]. اين هر دو «كانَ» معمولى و از افعال ناقصهاند و دلالت بر زمان گذشته دارند. 2- [نساء:1]. [نساء:11]. «وَ كانَ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسيراً - اِنَّ اللَّهَ كانَ غَفُوراً رَحيماً - اِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيّاً كَبيراً» كان در اينگونه آيات دلالت بر ثبوت و لزوم دارد و معناى «هست» مىدهد نه زمان گذشته. يعنى خدا رقيب است. عليم است، حكيم است و هكذا. راغب گويد كان در بسيارى از اوصاف خدا معنى ازليّت مىدهد. ظاهراً غرضش آن است كه «كانَ اللَّهُ عَليماً» يعنى خدا از ازل چنين بوده است ولى به نظر نگارنده زمان در آن ملحوظ نيست. و حق همان است كه گفتيم، جوهرى در صحاح گويد: كان گاهى زايد آيد براى توكيد مثل «كادَ اللَّهُ غَفُوراً رَحيماً» نگارنده گويد اين سخن كاملاً حقّ است و «كانَ» فقط براى تثبيت وصف غفران و رحمت براى خدا است. در اقرب آن را دوام و استمرار گفته است. 3- [اسراء:11]. [اسراء:27]. [اسراء:53]. «كانَ» در اينگونه مواقع نيز دلالت بر ثبوت وصف و قليل الانفكاك بودن آن دارد. 4- [آل عمران:110]. [مريم:29]. معنى كان در هر دو آيه به معنى «هست» است كه همان وقوع باشد يعنى: شما بهترين امّت هستيد كه براى مردم بوجود آمده. چطور سخن گوييم با آنكه كودك در گهواره است. درباره آيه اوّل گفتهاند: كان براى حال است راغب در آيه دوّم گفته دلالت بر گذشته دارد ولو به طور لحظه. 5- [بقره:34]. گفتهاند كان در آيه به معنى «صار» است يعنى امتناع و خودپسندى كرد و از كافران شد. 6- قاموس و اقرب الموارد تصريح كردهاند كه كان به معنى استقبال نيز آيد [انسان:7]. را شاهد آوردهاند. 7- [بقره:280]. گفتهاند كان در آيه تامّه و به معنى «وقع» است يعنى اگر قرضدار در تنگى باشد مهلت است تا وسعت يافتن او. *** مكان: اسم مكان است به معنى موضع حصول شىء راغب گويد در اثر كثرت استعمال توّهم شده كه ميم آن از اصل كلمه است [حج:31]. يا باد او را به مكانى دور ساقط كند. مكانت: به معنى موضع و منزلت است مثل [يس:67]. مجمع در ذيل آيه گفته مكانة و مكان هر دو به يك معنى است يعنى اگر مىخواستيم آنها را در جايشان مسخ مىكرديم. [انعام:135]. مكانت در آيه به معنى تمكّن است: اى قوم به قدر تمكّن خود كاركنيد و در كفر پايدار باشيد من نيز همانقدر كار خواهم كرد.
ریشههای نزدیک مکانی
کلمات مشتق شده در قرآن
کلمه | تعداد تکرار در قرآن |
---|---|
کَانُوا | ۲۶۴ |
کُنْتُمْ | ۱۹۶ |
کَانَ | ۴۰۸ |
فَتَکُونَا | ۲ |
کَانَا | ۲ |
تَکُونُوا | ۲۳ |
لَکُنْتُمْ | ۱ |
کُونُوا | ۱۰ |
أَکُونَ | ۹ |
کَانَتْ | ۲۸ |
کُنْ | ۱۱ |
فَيَکُونُ | ۹ |
لِتَکُونُوا | ۲ |
يَکُونَ | ۲۰ |
کُنْتَ | ۳۷ |
تَکُونَنَ | ۹ |
تَکُونَ | ۱۵ |
يَکُنْ | ۲۷ |
کُنَ | ۳ |
يَکُونُ | ۱۸ |
يَکُونَا | ۱ |
تَکُنْ | ۱۹ |
لْتَکُنْ | ۱ |
لَکَانَ | ۶ |
مَکَانَ | ۴ |
يَکُنِ | ۴ |
تَکُ | ۷ |
أَکُنْ | ۶ |
کُنْتُ | ۱۷ |
فَتَکُونُونَ | ۱ |
کُنَّا | ۷۹ |
فَلْيَکُونُوا | ۱ |
نَکُنْ | ۴ |
کَانَتَا | ۳ |
فَتَکُونَ | ۶ |
مَکَاناً | ۹ |
فَتَکُونُ | ۱ |
نَکُونَ | ۵ |
تَکُونُ | ۱۳ |
لَنَکُونَنَ | ۶ |
لِيَکُونَ | ۴ |
لَأَکُونَنَ | ۱ |
مَکَانَتِکُمْ | ۴ |
لَکُنَّا | ۳ |
تَکُونَا | ۲ |
مَکَانَهُ | ۳ |
فَکَانَ | ۸ |
يَکُ | ۸ |
يَکُونُوا | ۱۳ |
مَکَانٍ | ۱۰ |
مَکَانَکُمْ | ۱ |
لِتَکُونَ | ۴ |
کُنْتِ | ۱ |
لَيَکُوناً | ۱ |
فَکَانُوا | ۵ |
فَکَانَتْ | ۵ |
کَانَتِ | ۴ |
أَکُ | ۱ |
لِيَکُونُوا | ۲ |
يَکُونُونَ | ۲ |
کُونِي | ۱ |
فَکُنْتُمْ | ۲ |
فَيَکُونَ | ۱ |
فَنَکُونَ | ۱ |
لَتَکُونَنَ | ۳ |
فَتَکُنْ | ۱ |
کُنْتُنَ | ۲ |
لَيَکُونُنَ | ۱ |
مَکَانَتِهِمْ | ۱ |
لَکُنْتُ | ۲ |
فَأَکُونَ | ۱ |
لِيَکُونَا | ۱ |
يَکُنَ | ۱ |
سَيَکُونُ | ۱ |
نَکُ | ۲ |