المجادلة ١

از الکتاب
کپی متن آیه
قَدْ سَمِعَ‌ اللَّهُ‌ قَوْلَ‌ الَّتِي‌ تُجَادِلُکَ‌ فِي‌ زَوْجِهَا وَ تَشْتَکِي‌ إِلَى‌ اللَّهِ‌ وَ اللَّهُ‌ يَسْمَعُ‌ تَحَاوُرَکُمَا إِنَ‌ اللَّهَ‌ سَمِيعٌ‌ بَصِيرٌ

ترجمه

خداوند سخن زنی را که درباره شوهرش به تو مراجعه کرده بود و به خداوند شکایت می‌کرد شنید (و تقاضای او را اجابت کرد)؛ خداوند گفتگوی شما را با هم (و اصرار آن زن را درباره حل مشکلش) می‌شنید؛ و خداوند شنوا و بیناست.

ترتیل:
ترجمه:
سوره المجادلة آیه ١ المجادلة ٢
سوره : سوره المجادلة
نزول : ٩ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٠
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«قَدْ سَمِعَ»: قطعاً شنید. شنیدن در اینجا به معنی پذیرفتن است. همان گونه که واژه (سَمِعَ) در حالت اعتدال نماز، در جمله سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَهُ به همین معنی است. آیه‌های نخستین این سوره درباره زنی به نام خَوْلَه است که از طرف شوهرش اوس بن صامت مورد بی‌مهری قرار می‌گیرد و او را ظهار می‌کند که نوعی طلاق غیرقابل بازگشت در زمان جاهلیت بوده است. خَوله به پیش پیغمبر می‌آید و قضیه را مطرح می‌کند و تقاضای رجوع به پیش شوهر پشیمان خود را می‌کند. لیکن رسول خدا بدو می‌فرمایند: تو بر او حرام شده‌ای. در اینجا است که حکم مسأله ظهار به پیغمبر وحی می‌گردد و مشکل خوله برطرف می‌شود. «تَشْتَکِی»: شکایت می‌برد و تقاضای حل مشکل می‌کند. «تَحَاوُرَ»: گفتگو.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

«شیخ طوسى» گویند: این آیه درباره خوله دختر ثعلبه و شوهرش اوس بن الصّامت نازل گردیده چنان که قتاده روایت نموده است: خوله مزبور با شوهرش مجادله داشته زیرا شوهرش او را ظهار نموده بود و آن زن مى گفت در حالتى که سن من زیاد شده و استخوان‌هاى من کوبیده گشته، می‌خواهد مرا رها نموده با دیگرى ازدواج نماید در صورتى که من وقتى به خانه او آمده بودم، جوان بودم. اکنون که پیر شده ام، می‌خواهد مرا طلاق بگوید چنان که ابوالعالیه روایت نموده است.

ابن عباس گوید: این آیه درباره اوس بن الصامت نازل شده که با دخترعموى خویش ازدواج کرده و به او گفته بود (انت علىّ کظهر أمی) یعنى پشت تو نظیر پشت مادر من است و این اولین ظهارى بود که در اسلام اتفاق افتاد.

گویند: زوجه او خوله دختر خویلد بوده است و در جاهلیت اگر کسى به زوجه خود این جمله را مى گفت، زنش بر او حرام می‌گشت و خداوند درباره ظهار آیات متعددى نازل فرمود و اگر چه آیه مزبور درباره سبب خاصى نازل شده ولى حکم او عمومیت داشته و درباره هر کسى که به ظهار پردازد، شامل خواهد بود.[۱]

تفسیر

نکات آیه

۱ - خداوند، خواسته زنى را که شوهرش او را ظهار کرده بود، استجابت کرد. (قد سمع اللّه قول الّتى تجدلک فى زوجها) «ظهار» نوعى طلاق بود که از عرب جاهلى باقى مانده و تا قبل از نزول این بخش از آیات، در میان مسلمانان نیز به آن عمل مى شد. در این نوع از طلاق، هر گاه شوهر به زنش مى گفت: «أنت علىّ کظهر اُمّى» زن حکم مادرش را پیدا مى کرد و بر او حرام مؤبّد مى شد. آیه شریفه درباره زنى بود که شوهرش او را ظهار کرد. آن زن که نمى خواست از شوهرش جدا شود، براى حل مشکل خود به محضر پیامبراکرم(ص) آمد و درخواست کرد که براى او چاره اندیشى کند. خداوند با ملغى کردن این رسم جاهلى، خواسته زن را اجابت فرمود. بنابراین «قد سمع اللّه» به معناى «قد استجاب اللّه» مى باشد و این کنایه اى رایج است.

۲ - زن ظهار شده، مایل نبود از شوهرش جدا شده و کانون خانواده اش متلاشى گردد. (قد سمع اللّه قول الّتى تجدلک فى زوجها)

۳ - زن ظهار شده، براى یافتن راه چاره به محضر رسول اکرم(ص) رسید و با آن حضرت درباره شوهرش گفتوگو کرد. (قد سمع اللّه قول الّتى تجدلک فى زوجها)

۴ - آزادى زنان براى ملاقات با پیامبراکرم(ص) و نیز گفتوگو و در میان گذاشتن مشکلات خویش با آن حضرت (قد سمع اللّه قول الّتى تجدلک فى زوجها)

۵ - زن ظهار شده، در حضور رسول اکرم(ص) از حادثه اى که برایش پیش آمده بود به خداوند شکایت برده، خواستار حل مشکل خویش شده بود. (تجدلک فى زوجها و تشتکى إلى اللّه)

۶ - گفتوگوى زن ظهار شده و رسول خدا(ص)، مسأله اى مهم بود و مورد عنایت ویژه خداوند قرار گرفت. (و اللّه یسمع تحاورکما) جمله «و اللّه یسمع تحاورکما» تنها براى بیان این مطلب نیست که خداوند گفتوگوى مذبور را مى شنید; زیرا این مطلب براى همه مسلمین روشن بود; بلکه مقصود بیان اهمیت مسأله و عنایت خاص خدا به آن است.

۷ - خداوند، «سمیع» (شنوا) و «بصیر» (بینا) است. (إنّ اللّه سمیع بصیر)

۸ - خداوند، همه گفتوگوها و سخنان محرمانه انسان ها را مى شنود و بر آنها آگاهى دارد. (قد سمع اللّه ... إنّ اللّه سمیع بصیر) برداشت یاد شده، به خاطر این نکته است که جمله «إنّ اللّه...» در مقام تعلیل مى باشد و این تعلیل، تعمیم دهنده حکم است.

روایات و احادیث

۹ - «عن أبى جعفر(ع) قال: إنّ امرأة من المسلمات أتت النبىّ(ص) فقالت: یا رسول اللّه إنّ فلاناً زوجى... أشکوه إلیک فقال: فیم تشکینه قالت: إنّه قال أنت علىّ حرام کظهر اُمّى... فسمع اللّه تبارک و تعالى مجادلتها لرسول اللّه فى ما شکت إلیه و أنزل اللّه فى ذلک قرآناً «...قد سمع اللّه قول الّتى تجادلک فى زوجها...;[۲] از امام باقر(ع) روایت شده است: زنى از زنان مسلمین نزد رسول خدا(ص) آمد و عرض کرد: اى رسول خدا! فلانى همسر من است... شکایت او را براى تو آورده ام. رسول خدا(ص) فرمود: در چه چیز از او شکایت دارى؟ گفت: [مرا با «ظهار» بر خود حرام کرده] و گفته است: «أنت علىّ حرام کظهر أمّى» ...پس خداى تبارک و تعالى مجادله او را درباره همسرش با رسول خدا(ص) شنید و در این باره آیه اى نازل فرمود (قد سمع اللّه قول الّتى تجادلک فى زوجها)».

موضوعات مرتبط

  • اسماء و صفات: بصیر ۷; سمیع ۷
  • خدا: شنوایى خدا ۸; علم غیب خدا ۸
  • خوله بنت ثعلبه: اجابت دعاى خوله بنت ثعلبه ۱; شکایت خوله بنت ثعلبه ۵; علایق خانوادگى خوله بنت ثعلبه ۲; قصه ظهار خوله بنت ثعلبه ۱، ۲، ۳، ۵، ۹
  • زن: آزادى زن در صدراسلام ۴
  • محمد(ص): گفتگوى خوله بنت ثعلبه با محمد(ص) ۳، ۶; گفتگوى زنان با محمد(ص) ۴

منابع

  1. محمد بن یعقوب کلینى بعد از چهار واسطه از حمران و او از امام باقر علیه‌السلام و ایشان از جد بزرگوارش امیرالمومنین علیه‌السلام روایت نمودند که فرمود: زنى از مسلمانان نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و گفت: یا رسول الله مردى با من ازدواج نمود و من در زندگى خیلى به او کمک کردم و از من هیچ گونه بدى ندیده است ولى امروز مرا با ذکر گفتار (انت علىّ کظهر أمی) ظهار نمود و مرا از منزلم بیرون کرده است. اکنون شکایت او را به تو می‌نمایم و می‌خواهم که براى من فکرى بکنى و کارى انجام دهى. پیامبر فرمود: در این مورد بخصوص خداوند چیزى را به من نازل نفرمود تا بین تو و شوهرت قضاوت کنم. زن مزبور شروع به گریستن نمود و با حالت نومیدى برگشت. در آن میان این سوره با آیات ظهار آن نازل گردید چنان که صاحب البرهان فی تفسیر القرآن متذکر شده است، و نیز صاحب مجمع البیان و حاکم صاحب المستدرک بنا به نقل از عائشه گویند که آیات ظهار درباره خوله و شوهرش اوس بن الصامت نازل گردیده است، و ما جریان فقهى و استدلالات مربوط به آن و نیز احکام مفصل ظهار را در کتاب حقوق مدنى زوجین خود به طریق اوفى ذکر نموده ایم.
  2. تفسیر قمى، ج ۲، ص ۳۵۴; نورالثقلین، ج ۵، ص ۲۵۴، ح ۳.