ابراهيم ١٧

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۵:۰۰ توسط 127.0.0.1 (بحث) (Edited by QRobot)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


ترجمه

بزحمت جرعه جرعه آن را سرمی‌کشد؛ و هرگز حاضر نیست به میل خود آن را بیاشامد؛ و مرگ از هرجا به سراغ او می‌آید؛ ولی با این همه نمی‌میرد! و بدنبال آن، عذاب شدیدی است!

|آن را جرعه جرعه مى‌نوشد و نمى‌تواند آن را فرو برد، و مرگ از هر طرف به سويش مى‌آيد اما مردنى نيست، و عذابى سنگين به دنبال دارد
آن را جرعه جرعه مى‌نوشد و نمى‌تواند آن را فرو برد، و مرگ از هر جانبى به سويش مى‌آيد ولى نمى‌ميرد و عذابى سنگين به دنبال دارد.
که آن آب پلید را جرعه جرعه می‌آشامد و هیچ گوارای او نشود، و از هر جانب مرگ به وی روی آور شود ولی نمیرد و فراروی او عذابی سخت خواهد بود.
آن را [به سختی و مشقت] جرعه جرعه می نوشد، [و به خواست خود حاضر به نوشیدن نیست، بلکه به زور و جبر در گلویش می ریزند،] و [او] نمی تواند آن را به [آسانی] فرو برد، و مرگ از هر طرف به او رو می کند، ولی مردنی نیست، و عذابی سخت و انبوه به دنبال اوست.
جرعه‌جرعه آن را مى‌نوشد و هيچ گواراى او نيست و مرگ از هر سو بر او مى‌تازد اما نمى‌ميرد، كه عذابى سخت در انتظار اوست.
که آن را جرعه جرعه بنوشد و نتواند فرو برد، و مرگ از هر سو به سراغ او آید و او مردنی نیست، و عذابی سخت و سنگین در پیشاپیش خود دارد
كه آن را جرعه جرعه مى‌آشامد و او را فروبردن آن آسان و گوارا نيست- از گندى و تلخى نمى‌تواند آن را به آسانى فروبرد تا رهايى يابد- و مرگ از هر جا به او روى آورد اما او مردنى نيست، و فراروى او عذابى سخت و سهمگين است.
آن را (به ناچار و با رنج بسیار) جرعه جرعه می‌نوشد، و به هیچ وجه گوارایش نمی‌یابد، و (موجبات) مرگ از هر سو بدو روی می‌آورد و حال این که نمی‌میرد، (تا از آنچه بدان مبتلا است نجات یابد) و بر سر راه او (هر زمان و آن) عذاب بسیار سختی است.
آن را جرعه جرعه می‌نوشد و نتواند آن را به آسانی و خوشی فرو برد و مرگ از هر جانبی سویش می‌آید - حال آنکه مرده نیست- و عذابی سنگین را به دنبال دارد.
جرعه جرعه نوشدش و نیارد فروبردش (گوارا شودش) و بیایدش مرگ از همه سوی و نیست او مرده و از پس او است عذابی انبوه‌


ابراهيم ١٦ آیه ١٧ ابراهيم ١٨
سوره : سوره ابراهيم
نزول :
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٠
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«یَتَجَرَّعُهُ»: با زحمت و رنج آن را جرعه‌جرعه می‌نوشد. «لا یَکادُ یُسِیغُهُ»: اصلاً گوارایش نمی‌یابد. «یَأْتِیهِ الْمَوْتُ»: مراد اسباب و موجبات مرگ است. «مِن وَرَآئِهِ»: گذشته از عذاب قبلی. در برابر او و بر سر راه وی.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

وَ الَّذِينَ‌ کَفَرُوا لَهُمْ‌ نَارُ... (۴) لَعَلِّي‌ أَعْمَلُ‌ صَالِحاً فِيمَا... (۱)

وَ لَهُمْ‌ مَقَامِعُ‌ مِنْ‌ حَدِيدٍ (۰) إِنَّهَا شَجَرَةٌ تَخْرُجُ‌ فِي‌ أَصْلِ‌... (۰) طَلْعُهَا کَأَنَّهُ‌ رُءُوسُ‌... (۰) فَإِنَّهُمْ‌ لَآکِلُونَ‌ مِنْهَا... (۰) ثُمَ‌ إِنَ‌ لَهُمْ‌ عَلَيْهَا لَشَوْباً... (۰) ثُمَ‌ إِنَ‌ مَرْجِعَهُمْ‌ لَإِلَى‌... (۰) هٰذَا وَ إِنَ‌ لِلطَّاغِينَ‌ لَشَرَّ... (۰) جَهَنَّمَ‌ يَصْلَوْنَهَا فَبِئْسَ‌... (۰) هٰذَا فَلْيَذُوقُوهُ‌ حَمِيمٌ‌ وَ... (۰) وَ آخَرُ مِنْ‌ شَکْلِهِ‌ أَزْوَاجٌ‌ (۰) إِنَ‌ شَجَرَةَ الزَّقُّومِ‌ (۰) طَعَامُ‌ الْأَثِيمِ‌ (۰) کَالْمُهْلِ‌ يَغْلِي‌ فِي‌ الْبُطُونِ‌ (۰) کَغَلْيِ‌ الْحَمِيمِ‌ (۰) خُذُوهُ‌ فَاعْتِلُوهُ‌ إِلَى‌ سَوَاءِ... (۰) ثُمَ‌ صُبُّوا فَوْقَ‌ رَأْسِهِ‌ مِنْ‌... (۱) ذُقْ‌ إِنَّکَ‌ أَنْتَ‌ الْعَزِيزُ... (۰) هٰذِهِ‌ جَهَنَّمُ‌ الَّتِي‌ يُکَذِّبُ‌... (۰) يَطُوفُونَ‌ بَيْنَهَا وَ بَيْنَ‌... (۰) وَ أَصْحَابُ‌ الشِّمَالِ‌ مَا أَصْحَابُ‌... (۰) فِي‌ سَمُومٍ‌ وَ حَمِيمٍ‌ (۰) وَ ظِلٍ‌ مِنْ‌ يَحْمُومٍ‌ (۰) لاَ بَارِدٍ وَ لاَ کَرِيمٍ‌ (۰) وَ قُلِ‌ الْحَقُ‌ مِنْ‌ رَبِّکُمْ‌... (۰) مَنْ‌ عَمِلَ‌ صَالِحاً فَلِنَفْسِهِ‌ وَ... (۰) إِنَ‌ هٰذَا مَا کُنْتُمْ‌ بِهِ‌... (۱)

تفسیر

نکات آیه

۱- جبّاران منحرف، آب چرکین جهنّم را جرعه جرعه با کراهت تمام خواهند نوشید. (یسقى من ماء صدید. یتجرّعه و لایکاد یسیغه) «إساغة» به معناى ریختن شراب در حلق است. بنابراین مراد از «لایکاد یسیغه» این است که آنان نمى خواهند به چنین نوشیدنى نزدیک شوند.

۲- تشنگى شدید جبّاران منحرف در جهنّم به حدى است که على رغم کراهت و بى میلى شدید، از آب چرکین خواهند نوشید. (یسقى من ماء صدید . یتجرّعه و لایکاد یسیغه)

۳- کافران جبّار، دچار چنان عذابهاى مرگبارى در جهنّمند که هر کدام از آنها به تنهایى براى مرگشان کافى است. (و یأتیه الموت من کلّ مکان)

۴- جهنّم، جسمانى است و جهات مختلف دارد. (و یأتیه الموت من کلّ مکان)

۵- کافران جبّار گرفتار در جهنّم، با وجود ابتلا به انواع عذابهاى مرگبار، هیچ گاه نمى میرند و از عذاب رهایى نمى یابند. (یأتیه الموت من کلّ مکان و ما هو بمیت)

۶- اهل جهنّم دچار مرگ و میر نمى شوند. (یأتیه الموت من کلّ مکان و ما هو بمیت) اگرچه مورد آیه کافران جبّار است، اما با توجه به آیات دیگر، که عذاب جهنّم و جهنّمیان را جاودانى مى داند، مى توان حکم آیه را عام و شامل گرفت.

۷- براى کافران جبّار، در جهنّم، فراتر از نوشیدن اجبارى آب چرکین و عذابهاى مختلف مرگبار، عذابى خشن و غیرقابل تصور نیز وجود دارد. (و من ورائه عذاب غلیظ) مرجع ضمیر «ورائه» احتمال دارد «عذاب» باشد که از عبارت قبلى به دست مى آید. در این صورت، با توجه به مفهوم بودن و سخت بودن عذابهاى یاد شده، «عذاب غلیظ» باید عذابى بسیار سخت و غیر قابل تصور باشد.

۸- عذابهاى جهنّم داراى تنوع و مراتب است. (یسقى من ماء صدید ... یأتیه الموت من کلّ مکان ... و من ورائه عذاب غلیظ)

۹- کافران جبّار، مردمى بدفرجام در دنیا و آخرتند. (و خاب کلّ جبّار عنید . من ورائه جهنّم و یسقى من ماء صدید ... من ورائه عذاب غلیظ)

روایات و احادیث

۱۰- «عن النبى(ص) فى قوله: «و یسقى من ماء صدید» قال: یقرّب إلیه فیکرهه فإذا أدنى منه شوى وجهه و وقعت فروة رأسه فإذا شرب قطع أمعاؤه حتى یخرج من دبره;[۱] از رسول خدا(ص) درباره سخن خدا «و یسقى من ماء صدید» روایت شده است که فرمود: [ماء صدید نوشیدنى اى است] که جهنّمى وقتى به آن نزدیک مى شود، سخت ناراحت مى گردد. پس وقتى نزدیک تر مى شود، صورت او را برشته و پوست از سر او کنده مى شود و آن گاه که آن را نوشید، امعا و احشاى او متلاشى و از مقعد او خارج مى شود».

موضوعات مرتبط

  • جهنّم: آشامیدنیهاى جهنّم ۱، ۲، ۷، ۱۰; اقسام عذابهاى جهنّم ۷; تداوم عذاب در جهنّم ۵; تنوع عذابهاى جهنّم ۸; جاودانان در جهنّم ۵; جسمانى بودن جهنّم ۴; چرکابه جهنّم ۱، ۲، ۷، ۱۰; شدت عذابهاى جهنّم ۷; صفات جهنّم ۴; مراتب عذابهاى جهنّم ۸
  • جهنّمیان: تشنگى جهنّمیان ۲; جاودانگى جهنّمیان ۶; جهنّمیان و مرگ ۶; کیفیت آشامیدن جهنّمیان ۱
  • ظالمان: شدت عذاب ظالمان ۳; ظالمان در جهنّم ۱، ۲، ۵، ۷; فرجام اخروى ظالمان ۹; فرجام شوم ظالمان ۹
  • عذاب: مراتب عذاب ۳
  • کافران: شدت عذاب کافران ۳; عذاب کافران ظالم ۷; فرجام اخروى کافران ۹; فرجام شوم کافران ۹; کافران در جهنّم ۵، ۷
  • منحرفان: منحرفان در جهنّم ۱، ۲

منابع

  1. مجمع البیان، ج ۶، ص ۴۷۴; نورالثقلین، ج ۲، ص ۵۳۲، ح ۴۰ و ۴۲.