يوسف ٤٣
ترجمه
يوسف ٤٢ | آیه ٤٣ | يوسف ٤٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«بَقَرَاتٍ»: جمع بَقَرة، گاوها. «سِمَانٍ»: جمع سَمین، چاق. فربه. «عِجَافٍ»: جمع أَعْجَف و عَجْفاء، لاغر. «سُنبُلات»: جمع سُنْبُلَة، خوشه گندم. «خُضْرٍ»: جمع أَخْضَر و خَضْراء، سبز و نارس. «یَابِسَاتٍ»: جمع یابِس، خشک. رسیده. «أَفْتُونِی»: برایم فتوا و نظر دهید. «تَعْبُرُونَ»: تعبیر میکنید. سرانجام خوابها را بیان میدارید. از معنی خیالی میگذرید و به معنی حقیقی میپردازید.
تفسیر
- آيات ۵۷ - ۴۳، سوره يوسف
- توضيح مفردات و جملات آيه كريمه : ((و قال الملك ...)) كه رؤ ياى پادشاه مصر راحكايت مى كند
- معناى ((اصغاث )) و ((احكام ))
- مراد معبّرين كه به پادشاه مصر گفتند رؤ ياى تواضغاث احكام است و ما به تاءويل احكام عالم نيستيم
- دقائقى كه در آيه : ((يوسف ايّها الصديق ...)) وجود دارد
- توضيح و الفاظ مفاهيم آيات شريفه تعبير رؤ ياى ملك توسط يوسف (عليه السلام )
- گفتار بيضاوى و صاحب المنار درباره آيه تعبير خواب يوسف (ع )
- رد گفتار دو مفسر مزبور
- احضار و آزاد شدن يوسف (عليه السلام ) توسط ملك و پيغام يوسف (عليه السلام ) براىاو
- لطائفى كه در تعبيرات يوسف (ع ) به چشم مى خورد
- معلوم گرديدن بى گناهى يوسف (عليه السلام )
- هيچ خائنى در خود به نتيجه نمى رسد
- مفاد سخن يوسف (عليه السلام ) كه بعد از معلوم شدن بى گناهى اش گفت : ((و ما ابرىنفسى انّ
- سخن بعضى از مفسرين كه : ((ذلك ليعلم ...)) و ((و ما ابرى نفسى ...))
- عزت يافتن يوسف (عليه السلام ) به رحمت الهى ، بعد از آنكه براى ذلت او اسباب چينى كردند
- بحث روايتى (رواياتى در ذيل آيات مربوط به رؤ ياى ملك مصر و تعبير آن به وسيله يوسف و اثبات بى گناهى آن حضرت و عزت يافتن او)
- دو روايت نبوى درباره يوسف (ع ) از طرق اهل سنت واشكال آندو
- رواياتى در ذيل (ذلك ليعلم انى لم اخنه بالغيب )
- مؤ لف : اين معنا در روايات متعددى قريب بهم نقل شده ، از آن جمله روايت ابن عباس است كه وقتى يوسف اين
- روايتى از امام رضا (ع ) درباره جمع آورى آذوقه در هفت سال و تدبير مملكت توسط يوسف (ع )
- رواياتى در ذيل ((اجعلنى على خزائن الارض ...))
نکات آیه
۱- پادشاه مصر ، پس از گذشت سالیانى از زندانى شدن یوسف(ع) ، رؤیایى شگفت دید. (و قال الملک إنى أرى سبع بقرت سمان ... إن کنتم للرءیا تعبرون)
۲- هفت گاو چاق که هفت گاو لاغر به خوردن آنها پرداخته بودند و هفت خوشه سبز و خوشه هایى خشک ، رؤیاى شگفت پادشاه مصر بود. (إنى أرى سبع بقرت سمان ... و أُخر یابست) «سمین» و «سمینة» (مفرد سِمان) به معناى چاق است. «اعجف» و «عجفاء» (مفرد عجاف) به معناى بسیار نحیف و لاغر است. تمییز «سبع» به قرینه جمله قبل ، «بقرات» است ; یعنى: یأکلهنّ سبع بقرات عجاف.
۳- ملک مصر ، رؤیاى شگفت خویش را به طور مکرر دیده بود. (إنى أرى سبع بقرت سمان) ظاهر آن بود که ملک در بیان رؤیاى خویش، فعل ماضى «رأیت» (در خواب دیدم) به کار مى برد. آوردن فعل مضارع «أرى» (در خواب مى بینم) مى تواند اشاره به استمرار آن رؤیا باشد ; یعنى، چندین شب چنین دیده ام، به گونه اى که گمان دارم دوباره نیز خواهم دید.
۴- پادشاه مصر ، رؤیاى خویش (گاوهاى چاق و لاغر و خوشه هاى سبز و خشک ) را رؤیایى شگفت ارزیابى کرد. (یأیها الملأ أفتونى فى رءیى إن کنتم للرءیا تعبرون) مطرح کردن رؤیا براى گروهى از معبّران و اظهار تردید در توانایى آنان براى تعبیر آن رؤیا ، گویاى این مطلب است که ملک خواب خویش را امرى شگفت تلقى کرده بود.
۵- گاوهاى چاق و لاغر و خوشه هاى سبز و خشک ، در یک رؤیاى پادشاه بودند نه هر کدام در رؤیایى جداگانه. (إنى أرى سبع بقرت ... و سبع سنبلت خضر) برداشت فوق، از تکرار نشدن «أرى» در بیان دیدن خوشه هاى سبز و خشک استفاده مى شود ; زیرا اگر پادشاه خوشه ها را در غیر رؤیایى که در آن گاوها را مشاهده کرده بود مى دید، ظاهر آن بود که فعل «أرى» در «سبع سنبلات...» تکرار مى شد. مفرد آوردن «رؤیاى» در جمله «أفتونى فى رؤیاى» نیز حکایت از این معنا دارد.
۶- پادشاه مصر ، از معبّران و بزرگان دربار خواست تا رؤیاى شگفتش را تعبیر کنند. (و قال الملک إنى أرى ... یأیها الملأ أفتونى) «ملأ» به معناى بزرگان است ، که به مناسبت مورد مى توان گفت: مراد از آن در آیه شریفه ، خواب گزاران دربار است که از موقعیتى خاص برخوردار بودند و از بزرگان و دانشمندان محسوب مى شدند.
۷- پادشاه مصر درباره توان خواب گزاران دربار بر تعبیر رؤیایش ، تردید داشت. (أفتونى فى رءیى إن کنتم للرءیا تعبرون) برداشت فوق ، از «إن» شرطیه در جمله «إن کنتم ...» استفاده مى شود.
۸- پادشاه مصر ، از رؤیاى خویش دریافت که آن رؤیا - علاوه بر حکایت از حادثه اى غیر منتظره - گویاى توصیه و دستورالعملى نیز هست. (أفتونى فى رءیى إن کنتم للرءیا تعبرون) «افتاء» (مصدر أفتونى) به معناى بیان کردن حکم است.
۹- خواب گزارى و تعبیر رؤیا ، دانشى رایج در مصر باستان (أفتونى فى رءیى إن کنتم للرءیا تعبرون)
۱۰- مصریان باستان ، رؤیاها را دریچه اى براى اطلاع از وقایع مى دانستند. (أفتونى فى رءیى)
موضوعات مرتبط
- اعداد: عدد هفت ۲
- پادشاه مصر: پادشاه مصر و اشراف مصر ۶; پادشاه مصر و معبران ۶، ۷; خواسته هاى پادشاه مصر ۶; رؤیاى پادشاه مصر ۲، ۳، ۵، ۸; شگفتى رؤیاى پادشاه مصر ۱، ۲، ۴
- رؤیا: تاریخ تعبیر رؤیا ۹; رؤیاى خوشه هاى خشک ۲، ۵; رؤیاى خوشه هاى سبز ۵،۲; رؤیاى گاوهاى چاق ۵،۲; رؤیاى گاوهاى لاغر ۲، ۵
- مصر باستان: دانش تعبیر رؤیا در مصر باستان ۹
- مصریان باستان: بینش مصریان باستان ۱۰; مصریان باستان و تعبیر رؤیا ۱۰
- یوسف(ع): قصه یوسف(ع) ۱، ۲، ۷، ۸