يوسف ٤٣

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۴:۵۰ توسط 127.0.0.1 (بحث) (Edited by QRobot)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


ترجمه

پادشاه گفت: «من در خواب دیدم هفت گاو چاق را که هفت گاو لاغر آنها را می‌خورند؛ و هفت خوشه سبز و هفت خوشه خشکیده؛ (که خشکیده‌ها بر سبزها پیچیدند؛ و آنها را از بین بردند.) ای جمعیّت اشراف! درباره خواب من نظر دهید، اگر خواب را تعبیر می‌کنید!»

|و شاه گفت: من در خواب ديدم كه هفت گاو فربه را هفت گاو لاغر مى‌خورند، و هفت خوشه سبز و هفت خوشه خشكيده‌ى ديگر. اى مهتران! اگر خواب تعبير مى‌كنيد، در باره‌ى خواب من نظر بدهيد
و پادشاه [مصر] گفت: «من [در خواب‌] ديدم هفت گاو فربه است كه هفت [گاو] لاغر آنها را مى‌خورند، و هفت خوشه سبز و [هفت خوشه‌] خشگيده ديگر. اى سران قوم، اگر خواب تعبير مى‌كنيد، در باره خواب من، به من نظر دهيد.»
و پادشاه مصر (با ملازمان و دانشمندان دربار خود) گفت: من خوابی دیدم که هفت گاو فربه را هفت گاو لاغر می‌خورند و هفت خوشه سبز دیدم و هفت خوشه خشک (که خوشه‌های سبز را نابود کردند)، ای بزرگان ملک مرا به تعبیر این خوابم اگر علم خواب می‌دانید آگاه گردانید.
و پادشاه [مصر به بارگاه نشینانش] گفت: پی در پی در خواب می بینم که هفت گاو لاغر، هفت گاو فربه را می خورند، و نیز هفت خوشه سبز و هفت خوشه خشک را مشاهده می کنم؛ شما ای بزرگان! اگر تعبیر خواب می دانید درباره خوابم نظر دهید.
پادشاه گفت: در خواب هفت گاو فربه را ديده‌ام كه آنها را هفت گاو لاغر مى‌خورند و هفت خوشه سبز ديدم و هفت خوشه خشك. اى خاصگان من، خواب مرا تعبير كنيد، اگر تعبير خواب مى‌دانيد.
و پادشاه [مصر] گفت من در خواب هفت گاو ماده فربه دیده‌ام که هفت [گاو] لاغر آنها را می‌خورند، و نیز هفت خوشه سرسبز و هفت دیگر که خشک بوده‌اند [به خواب دیده‌ام‌] ای بزرگان اگر خواب تعبیر می‌کنید، درباره خواب من نظر دهید
و [روزى‌] شاه گفت: من در خواب ديدم كه هفت گاو فربه را هفت گاو لاغر مى‌خورند، و هفت خوشه سبز و هفت خوشه ديگر خشك [ديدم‌] اى مهتران! مرا در باره خوابم نظر بدهيد اگر شما خوابگزاريد.
شاه (مصر) گفت: من در خواب هفت گاو چاق را دیدم که هفت گاو لاغر آنها را می‌خورند، و هفت خوشه‌ی سبز و (نارس، و هفت) خوشه‌ی خشک (و رسیده) را دیدم (که خشکها بر سبزها می‌پیچند و آنها را نابود می‌کنند). ای بزرگان! (علماء و حکماء) اگر خوابها را تعبیر می‌کنید (و در این فنّ سررشته دارید) نظر خود را درباره‌ی خوابم برایم بیان دارید.
و پادشاه (مصر) گفت: «من (در خواب) می‌بینم هفت گاو فربه را که هفت (گاو) لاغر آنها را می‌خوردند، و هفت خوشه‌ی سبز و (نیز) هفت خوشه‌ی دیگر خشکیده را. ای سران قوم! اگر خواب تعبیر می‌کرده‌اید، درباره‌ی خواب من، به من رأی تازه‌ای بدهید.»
و گفت پادشاه دیدم در خواب هفت گاو فربه‌ای که می‌خوردندشان هفت گاو لاغر و هفت خوشه سبز و دیگری خشک ای گروه فتوی دهیدم در خوابم اگر خواب را تعبیر توانید


يوسف ٤٢ آیه ٤٣ يوسف ٤٤
سوره : سوره يوسف
نزول :
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٨
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«بَقَرَاتٍ»: جمع بَقَرة، گاوها. «سِمَانٍ»: جمع سَمین، چاق. فربه. «عِجَافٍ»: جمع أَعْجَف و عَجْفاء، لاغر. «سُنبُلات»: جمع سُنْبُلَة، خوشه گندم. «خُضْرٍ»: جمع أَخْضَر و خَضْراء، سبز و نارس. «یَابِسَاتٍ»: جمع یابِس، خشک. رسیده. «أَفْتُونِی»: برایم فتوا و نظر دهید. «تَعْبُرُونَ»: تعبیر می‌کنید. سرانجام خوابها را بیان می‌دارید. از معنی خیالی می‌گذرید و به معنی حقیقی می‌پردازید.


تفسیر

نکات آیه

۱- پادشاه مصر ، پس از گذشت سالیانى از زندانى شدن یوسف(ع) ، رؤیایى شگفت دید. (و قال الملک إنى أرى سبع بقرت سمان ... إن کنتم للرءیا تعبرون)

۲- هفت گاو چاق که هفت گاو لاغر به خوردن آنها پرداخته بودند و هفت خوشه سبز و خوشه هایى خشک ، رؤیاى شگفت پادشاه مصر بود. (إنى أرى سبع بقرت سمان ... و أُخر یابست) «سمین» و «سمینة» (مفرد سِمان) به معناى چاق است. «اعجف» و «عجفاء» (مفرد عجاف) به معناى بسیار نحیف و لاغر است. تمییز «سبع» به قرینه جمله قبل ، «بقرات» است ; یعنى: یأکلهنّ سبع بقرات عجاف.

۳- ملک مصر ، رؤیاى شگفت خویش را به طور مکرر دیده بود. (إنى أرى سبع بقرت سمان) ظاهر آن بود که ملک در بیان رؤیاى خویش، فعل ماضى «رأیت» (در خواب دیدم) به کار مى برد. آوردن فعل مضارع «أرى» (در خواب مى بینم) مى تواند اشاره به استمرار آن رؤیا باشد ; یعنى، چندین شب چنین دیده ام، به گونه اى که گمان دارم دوباره نیز خواهم دید.

۴- پادشاه مصر ، رؤیاى خویش (گاوهاى چاق و لاغر و خوشه هاى سبز و خشک ) را رؤیایى شگفت ارزیابى کرد. (یأیها الملأ أفتونى فى رءیى إن کنتم للرءیا تعبرون) مطرح کردن رؤیا براى گروهى از معبّران و اظهار تردید در توانایى آنان براى تعبیر آن رؤیا ، گویاى این مطلب است که ملک خواب خویش را امرى شگفت تلقى کرده بود.

۵- گاوهاى چاق و لاغر و خوشه هاى سبز و خشک ، در یک رؤیاى پادشاه بودند نه هر کدام در رؤیایى جداگانه. (إنى أرى سبع بقرت ... و سبع سنبلت خضر) برداشت فوق، از تکرار نشدن «أرى» در بیان دیدن خوشه هاى سبز و خشک استفاده مى شود ; زیرا اگر پادشاه خوشه ها را در غیر رؤیایى که در آن گاوها را مشاهده کرده بود مى دید، ظاهر آن بود که فعل «أرى» در «سبع سنبلات...» تکرار مى شد. مفرد آوردن «رؤیاى» در جمله «أفتونى فى رؤیاى» نیز حکایت از این معنا دارد.

۶- پادشاه مصر ، از معبّران و بزرگان دربار خواست تا رؤیاى شگفتش را تعبیر کنند. (و قال الملک إنى أرى ... یأیها الملأ أفتونى) «ملأ» به معناى بزرگان است ، که به مناسبت مورد مى توان گفت: مراد از آن در آیه شریفه ، خواب گزاران دربار است که از موقعیتى خاص برخوردار بودند و از بزرگان و دانشمندان محسوب مى شدند.

۷- پادشاه مصر درباره توان خواب گزاران دربار بر تعبیر رؤیایش ، تردید داشت. (أفتونى فى رءیى إن کنتم للرءیا تعبرون) برداشت فوق ، از «إن» شرطیه در جمله «إن کنتم ...» استفاده مى شود.

۸- پادشاه مصر ، از رؤیاى خویش دریافت که آن رؤیا - علاوه بر حکایت از حادثه اى غیر منتظره - گویاى توصیه و دستورالعملى نیز هست. (أفتونى فى رءیى إن کنتم للرءیا تعبرون) «افتاء» (مصدر أفتونى) به معناى بیان کردن حکم است.

۹- خواب گزارى و تعبیر رؤیا ، دانشى رایج در مصر باستان (أفتونى فى رءیى إن کنتم للرءیا تعبرون)

۱۰- مصریان باستان ، رؤیاها را دریچه اى براى اطلاع از وقایع مى دانستند. (أفتونى فى رءیى)

موضوعات مرتبط

  • اعداد: عدد هفت ۲
  • پادشاه مصر: پادشاه مصر و اشراف مصر ۶; پادشاه مصر و معبران ۶، ۷; خواسته هاى پادشاه مصر ۶; رؤیاى پادشاه مصر ۲، ۳، ۵، ۸; شگفتى رؤیاى پادشاه مصر ۱، ۲، ۴
  • رؤیا: تاریخ تعبیر رؤیا ۹; رؤیاى خوشه هاى خشک ۲، ۵; رؤیاى خوشه هاى سبز ۵،۲; رؤیاى گاوهاى چاق ۵،۲; رؤیاى گاوهاى لاغر ۲، ۵
  • مصر باستان: دانش تعبیر رؤیا در مصر باستان ۹
  • مصریان باستان: بینش مصریان باستان ۱۰; مصریان باستان و تعبیر رؤیا ۱۰
  • یوسف(ع): قصه یوسف(ع) ۱، ۲، ۷، ۸

منابع