الأعراف ١٦٩
ترجمه
الأعراف ١٦٨ | آیه ١٦٩ | الأعراف ١٧٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«خَلَفَ»: جانشین و جایگزین گردید. سر رشته کارها را به دست گرفت. «خَلْفٌ»: جانشینان بد. فرزندان ناصالح. اسم جمع یا مصدر است. «عَرَض»: کالا. متاع. «هذا الأدْنی»: اصل آن: مَتاعَ هَذا الشَّیْءِ الأدْنی است که این جهانِ فانی است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۶۱ - ۱۷۱، سوره اعراف
- بيان آيات شريفه ، كه قسمت ديگرى از داستان هاى بنىاسرائيل و نافرمانى هايشان را نقل مى كند.
- جواب دسته اى از امت موسى (ع ) كه نهى از منكر مى كردند به دسته ديگرى كه سكوتپيشه كرده بودند
- مقصود از نسيان در آيه شريفه بى اثر شدن تذكرات در دلهاى بنىاسرائيل است .
- معناى : ان ربك لسريع العقاب
- اميدوارى به خدا، بدون اضطراب و بيم از گناه و گفتن اينكه خدا ما را مى آمرزد(سيغفرلنا) اميد صادق نيست .
- توضيحى درباره رابطه دين و فطرت بشر و اصلاح شؤ ون زندگى بشر
- دين ، بشر را جز به اصلاح اعمال و شؤ ونش دعوت نمى كند
- روايتى درباره نافرمانى قومى از اهل (( ايله (( در مورد ترحيم صيد ماهى در روز شنبه ومسخ شدنشان به ميمون .
- فقط فرقه اى كه نهى از منكر كردند از عذاب نجات يافتند و مرتكبين صيد و ساكتين دربرابر آنها عذاب شدند
- روايتى از امام صادق (ع ) در ذيل (فلما كنسوا ما ذكّروا به ...) و بررسى آن
- ۰هيچ اشكالى در اين معنا نيست ، جز اينكه علت عذاب ساكتين را خوددارى از صيد دانسته ، وحال آنكه مقام اقتضاء
- چند روايت در مورد قرار گرفتن كوه بر بالاى سر بنىاسرائيل و پذيرفتن آنان تورات را پى از آن
نکات آیه
۱- تاریخ یهود، شاهد نسلهایى دنیاگرا و معصیتکار (فخلف من بعدهم خلف ورثوا الکتب یأخذون عرض هذا الأدنى و یقولون)
۲- دنیاگرایان یهود، على رغم ادعاى اعتقاد به تورات و دسترسى به آن، از راههاى نامشروع به مال و منال دنیا چنگ مى زدند. (ورثوا الکتب یأخذون عرض هذا الأدنى و یقولون سیغفر لنا) جمله «ورثوا الکتب» (تورات را به ارث بردند) اشاره به دو معنا دارد که هر دو در سرزنش دنیاگرایان یهود دخیل است: دسترسى به تورات داشتند ; مدعى اعتقاد به آن بودند.
۳- دنیاگرایان یهود خود به گناه دنیاگرایى و کسب مال و منال از راههاى ناروا معترف بودند. (یأخذون عرض هذا الأدنى و یقولون سیغفر لنا) جمله «سیغفر لنا» (آمرزیده خواهیم شد)، اعتراف یهودیان دنیاگرا به گنهکارى خویش و بیانگر این است که جمله «یأخذون ... » ناظر به کسب مال از راههاى نامشروع است.
۴- دنیاگرایان یهود به گناه خویش (دستیابى به مال و منال دنیا از راههاى نامشروع)، اصرار مىورزیدند. (و إن یأتهم عرض مثله یأخذوه) جمله «و إن یأتهم ... » (اگر مال و منال دنیا در مرتبه و زمانى دیگر به آنان روى مى آورد از گرفتن آن دریغ نداشتند)، اشاره به اصرار یهودیان دنیاگرا به گناه کسب درآمدهاى نامشروع دارد.
۵- وارثان کتابهاى آسمانى باید از دلبستگى به مظاهر ناپایدار دنیا پیراسته باشند و از چنگ اندازى به مال و منال دنیا از راههاى ناصواب بپرهیزند. (ورثوا الکتب یأخذون عرض هذا الأدنى)
۶- مال و منال دنیا، امورى ناپایدار و ناشایست براى دلبستگى به آن (یأخذون عرض هذا الأدنى) «أدنى» افعل تفضیل و به معناى نزدیکتر است و مراد از آن، دنیا، در مقابل آخرت، مى باشد. «عرض» در لغت به چیزى گفته مى شود که ثبات ندارد و مقصود از آن مال و منال است. از آن رو به عرض تعبیر شده تا به زوال مال و منال اشاره شده باشد.
۷- دنیاگرایان یهود بر این باور بودند که خداوند گناهان آنان را، حتى بدون توبه، خواهد آمرزید. (و یقولون سیغفر لنا و إن یأتهم عرض مثله یأخذوه) جمله «و إن یأتهم عرض ... » حاکى از این است که گنهکاران یهود در عین آمادگى براى حرامخوارى مجدد، خود را مورد عفو و مغفرت خداوند مى پنداشتند. یعنى هرگز از عمل گذشته پشیمان نبودند تا توبه کنند.
۸- یهودیان دنیاگرا به بهانه مغفرتى تضمین شده از جانب خدا، از فرمانهاى وى سرپیچى مى کردند و مرتکب گناه مى شدند. (یأخذون عرض هذا الأدنى و یقولون سیغفر لنا)
۹- اطمینان به مغفرت الهى، در حین ارتکاب گناه، باورى بس نکوهیده و گمانى ناصواب است. (یأخذون عرض هذا الأدنى و یقولون سیغفر لنا)
۱۰- نسبت ندادن امور ناروا به خدا، از پیمانهاى خداوند با یهودیان (ألم یؤخذ علیهم میثق الکتب أن لا یقولوا على اللّه إلا الحق)
۱۱- ادعاى آمرزش گناه یهودیان بدون توبه، از نسبتهاى دروغین دنیاگرایان یهود به خداوند (و یقولون سیغفر لنا ... ألم یؤخذ علیهم ... أن لا یقولوا على اللّه إلا الحق)
۱۲- یهودیان به تورات و پیمانهاى الهى پایبند نبودند. (ألم یؤخذ علیهم میثق الکتب)
۱۳- انتساب امورى ناحق به خداوند، امرى نکوهیده و حرام (أن لا یقولوا على اللّه إلا الحق)
۱۴- حرمت انتساب امورى نابحق به خداوند، حکمى بیان شده در تورات (ألم یؤخذ علیهم میثق الکتب أن لا یقولوا على اللّه إلا الحق)
۱۵- اظهار اطمینان به مغفرت الهى، على رغم اصرار بر گناه، سخنى نابحق درباره خداست. (و یقولون سیغفر لنا ... ألم یؤخذ علیهم ... أن لا یقولوا على اللّه إلا الحق)
۱۶- یهودیان، آگاه به حرمت انتساب امور ناحق به خداوند بودند. (و درسوا ما فیه) هدف از بیان این حقیقت که یهودیان، تورات را همواره مى خواندند، رساندن این معناست که آنان به محتواى تورات آگاهى کامل داشتند.
۱۷- یهودیان با مطالعه مکرر تورات به معارف و احکام آن آگاهى داشتند. (درسوا ما فیه) «درس» تکرار کردن چیزى است و «درس الکتاب» هنگامى گفته مى شود که خواندن تکرار شود. (مجمع البیان).
۱۸- جهان آخرت، جهانى برتر و نعمتهاى آن، بهتر از نعمتهاى دنیاست. (و الدار الأخرة خیر) در برداشت فوق کلمه «خیر» افعل تفضیل گرفته شده است.
۱۹- خیر و سعادت بودن آخرت و برترى آن بر دنیا، از تعالیم تورات به یهودیان (ألم یؤخذ علیهم میثق الکتب ... و الدار الأخرة خیر للذین یتقون)
۲۰- جهان آخرت و نعمتهاى آن پایدار و زوال ناپذیر است. (عرض هذا الأدنى ... و الدار الأخرة خیر) بیان برترى آخرت در مقابل توصیف متاع دنیا به زوال پذیرى، مى رساند که از علل برترى آخرت بر دنیا همیشگى بودن نعمتهاى آن است.
۲۱- پرهیزکنندگان از مال و منال نامشروع دنیا در سراى آخرت از نعمتهایى پایدار و سراسر خیر بهره مند خواهند شد. (و الدار الأخرة خیر للذین یتقون) متعلق «یتقون» رفتارها و باورهایى است که در آیه شریفه مورد مذمت قرار گرفته است، مانند کسب مال از طریق نامشروع، انتساب امورى نابحق به خداوند و ... .
۲۲- جهان آخرت، جهانى سراسر خیر و سعادت براى تقواپیشگان است. (و الدار الأخرة خیر للذین یتقون)
۲۳- تاریخ یهود شاهد عالمانى دنیاگرا و بى تقوا* (خلف ورثوا الکتب یأخذون عرض هذا الأدنى ... و الدار الأخرة خیر للذین یتقون) جمله «ورثوا الکتب»، هم مى تواند ناظر به این باشد که یهودیان مورد بحث مردمى بودند که تورات نسل به نسل به آنها رسیده و در دسترس آنان بود، و هم مى تواند حاکى از آگاهى کافى آنها به تورات و محتواى آن باشد. برداشت فوق بر اساس احتمال دوم است.
۲۴- تقوا، وسیله رسیدن به سعادتهاى اخروى است. (و الدار الأخرة خیر للذین یتقون)
۲۵- وابسته نبودن به مظاهر دنیا و دورى از کسب مال از راههاى نامشروع، نشانه تقواپیشگى است. (یأخذون عرض هذا الأدنى و یقولون سیغفر لنا ... للذین یتقون أفلا تعقلون)
۲۶- دنیاگرایان یهود، مردمى نابخرد و خام فکر در پیشگاه خداوند (أفلا تعقلون)
۲۷- باور به پایدارى نعمتهاى آخرت و سعادت آفرینى آن براى اهل تقوا، باورى خردمندانه و اندیشه اى صحیح است. (و الدار الأخرة خیر للذین یتقون أفلا تعقلون)
۲۸- وابستگى به مال و منال گذراى دنیا به قیمت از دست دادن سراى جاودانه آخرت، به دور از خرد و اندیشه صحیح است. (یأخذون عرض هذا الأدنى ... و الدار الأخرة خیر للذین یتقون أفلا تعقلون)
روایات و احادیث
۲۹- عن أبى عبداللّه (ع) قال: إن اللّه خصّ عباده بآیتین من کتابه: أن لایقولوا حتى یعلموا ... قال عز و جل: «ألم یؤخذ علیهم میثاق الکتاب أن لایقولوا على اللّه إلا الحق» ... .[۱] از امام صادق (ع) روایت شده است که خداوند، بندگان خود را به دو آیه از کتاب خود، توجه مخصوص داده (تا دو مطلب را فراگیرند)، یکى اینکه چیزى را نگویند مگر اینکه به آن علم داشته باشند ... سپس آیه «ألم یؤخذ علیهم ... » را تلاوت فرمود ... .
موضوعات مرتبط
- آخرت: در تورات ۱۹ ; برترى آخرت ۱۸، ۱۹ ; جاودانگى آخرت ۲۰ ; فروش آخرت به دنیا ۲۸
- تعقل: آثار عدم تعقل ۲۸ ; تعقل پسندیده ۲۷ ; فاقدان تعقل ۲۶
- تقوا: آثار تقوا ۲۴ ; نشانه هاى تقوا ۲۵
- تورات: تعالیم تورات ۱۴، ۱۷، ۱۹ ; محرمات تورات ۱۴
- خدا: افترا به خدا ۱۰، ۱۱، ۱۳، ۱۴، ۱۵، ۱۶ ; عصیان از خدا ۸ ; عهد خدا با یهود ۱۰
- دنیا: در تورات ۱۹
- دنیاطلبى: آثار دنیاطلبى ۲۸ ; اجتناب از دنیاطلبى ۵ ; گناه دنیاطلبى ۳ ; ناپسندى دنیاطلبى ۶
- دین: زهد علماى دین ۵ ; مسؤولیت علماى دین ۵
- زهد: اهمیت زهد ۲۵
- سعادت: عوامل سعادت اخروى ۲۴
- عقیده: به آمرزش خدا ۷، ۸، ۹، ۱۵ ; به تورات ۲ ; عقیده پسندیده ۲۷ ; عقیده ناپسند ۹
- عمل: ناپسند ۱۳
- کتب آسمانى: وارثان کتب آسمانى ۵
- گناه: ارتکاب گناه ۹ ; اصرار بر گناه ۴، ۱۵
- مال: اجتناب از مال حرام ۲۵ ; کسب مال حرام ۲، ۳، ۴
- متقین: سعادت متقین ۲۲، ۲۷ ; متقین در آخرت ۲۲ ; نعمتهاى اخروى متقین ۲۱
- محرمات:۱۳، ۱۶ اجتناب از محرمات ۱۳، ۱۶ ۲۱
- مقدسات: سوء استفاده از مقدسات ۸
- نعمت: هاى اخروى ۱۸، ۲۱ ; نعمت هاى دنیوى ۱۸
- یهود: آگاهى یهود ۱۶، ۱۷ ; آمرزش گناه یهود ۷، ۸، ۱۱ ; تاریخ یهود ۱، ۲، ۲۳ ; دنیاطلبان یهود ۱، ۲، ۴ ; زمینه گناه یهود ۸ ; عصیانگران یهود ۱ ; عقیده دنیاطلبان یهود ۳، ۷، ۱۱ ; عقیده یهود ۱۱، ۱۶ ; علماى دنیاطلب یهود ۲۳ ; علماى فاسق یهود ۲۳ ; عهدشکنى یهود ۱۲ ; گناه دنیاطلبان یهود ۸ ; نابخردى دنیاطلبان یهود ۲۶ ; یهود و تورات ۲، ۱۲، ۱۷ ; یهود و مال حرام ۲، ۳، ۴
منابع
- ↑ کافى، ج ۱، ص ۴۳، ح ۸ ; نورالثقلین، ج ۲، ص ۹۱- ، ح ۳۲۸.