الأعراف ١٦٠
ترجمه
الأعراف ١٥٩ | آیه ١٦٠ | الأعراف ١٦١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«قَطَّعْنَاهُمْ»: آنان را تقسیم کردیم. «أَسْبَاطاً»: جمع سِبْط، نوادگان. مراد قبائل است و هر قبیلهای از نسل مردی. بدل است؛ نه تمییز. واژه (أَسْباط) گاهی در معنی مفرد یعنی قبیله استعمال شده است، همان گونه که (أَنصار) برای گروه ویژهای از اصحاب، عَلَم شده است. در این صورت میتوان (أَسْباطاً) را تمییز بشمار آورد. «أُمَماً»: جماعت. گروه. بدل دوم (اثْنَتَیْ عَشْرَةَ) یا عطف بیان یا بدل (أَسْباطاً) است. «إِنبَجَسَتْ»: برجوشید. فوّاره زد (نگا: بقره / ). «مَشْرَب»: آبشخور. «ظَلَّلْنا»: سایبان کردیم. «غَمَام»: ابر. «مَنّ»: ترنجبین. گزنگبین. «سَلْوَی»: پرنده بلدرچین. سُمانی (نگا: بقره / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۵۵ - ۱۶۰، سوره اعراف
- انتخاب هفتاد نفر از بنى اسرائيل و حضور آنان در ميقات ونزول رجفه ، جزئى از داستان ميقات و نزول تورات است .
- سخن صاحب المنار مبنى بر اينكه داستان هفتاد نفر غير داستان ميقات موسى (ع ) است .
- اشكال بر كلام صاحب المنار و اشاره به قرآن درنقل داستان ها
- بيان اينكه رحمت خدا عام و عذاب او خاص است .
- اشاره به دو قسم رحمت براى خداى تعالى : رحمت عام و رحمت خاص
- آيه : (( فساءكتبها للذين يتقون ...(( استجابت و تقييد دعاى موسى (ع ) را مى رساند
- معناى (( اصر(( در (( و يضع عنهم اصرهم ((
- امر به معروف ، نهى از منكر، تحليل حلائل ، تحريم خبائث ، و برداشتن تكاليف شاقه ،از مختصات اسلام است .
- كامل و جامع بودن اسلام ، خود دليلى است ، مستقل بر حقانيت آن
- وجوهى كهدر معناى جمله : (( انزل معه (( و علت تعديه كلمه :(( انزل (( با (( مع (( گفته شده است .
- عموميت و شمول رسالت پيغمبر اكرم اسلام (ص ) واستدلال براى رفع استيحاش يهود و مردم غير عرب از بعثت آن حضرت .
- مراد از (( هدايت (( و (( امت (( در: (( و من قوم موسى امة يهدون بالحق ((
- معناى (( اسباط(( و اشاره به آيات و معجزاتى كه از موسى (ع ) در سوره اعراف آمده است
- روايتى درباره علت اينكه انتخاب امام به مردم واگذار نشده است
- چند روايت در مورد داستان هفتاد نفر برگزيدگان موسى (ع ) براى حضور در ميقات
- بيان ضعف آن آيات
- رواياتى درباره رحمت واستعه خداى تعالى
- اهميت و ارزش بيشتر ايمان كسانى كه پيامبر (ص ) را نديده به آن حضرت ايمان آوردهاند
- منشعب شدن بنى اسرائيل به هفتاد و چند فرقه و ناجيه بودن يكى از آن فرق
- اشاره به روايات و داستان هاى خرافى و مجعولى كه درباره فرقه يهود ساخته وپرداخته شده است
نکات آیه
۱- خداوند بنى اسرائیل را دوازده تیره و قبیله قرار داد. (و قطّعنهم اثنتى عشرة أسباطا أمما) تمییز «اثنتى عشرة» کلمه اى مونث و مفرد همانند «فرقة» است که به خاطر وضوحش در کلام آورده نشده است. اسباط، جمع سبط (تیره و قبیله) بدل براى «اثنتى عشرة» است.
۲- هر یک از دوازده تیره بنى اسرائیل خود امت و مجموعه اى مجزا از دیگر تیره ها (و قطّعنهم اثنتى عشرة أسباطا أمما) «أمما» (جمع أمة) حال براى «أسباطا» است ; یعنى قبایلى که هر کدام امتى بودند.
۳- انتساب بنى اسرائیلیان به هر یک از فرزندان یعقوب، اساس گروه بندى آنان (و قطّعنهم اثنتى عشرة أسباطا أمما) «اسباط» در لغت به معناى نوادگان است. به کارگیرى این واژه براى تیره هاى دوازده گانه بنى اسرائیل اشاره به این دارد که اساس این قبایل که همگان نواده هاى یعقوب (اسرائیل) هستند دوازده فرزند او مى باشند.
۴- تقسیم بنى اسرائیل به دوازده گروه، نعمتى الهى براى آنان و در راستاى تنظیم امور اجتماعى ایشان (قطّعنهم اثنتى عشرة أسباطا أمما ... قد علم کل أناس مشربهم) با توجه به اینکه در قسمتهاى بعد، نعمتهاى ارزانى شده به بنى اسرائیل مطرح شده است، معلوم مى شود تقسیم آنان به دوازده گروه نیز از نعمتهاى الهى است. جمله «قد علم ... » که بیان ثمره نیکو براى این گروه بندى است مى تواند مؤید نعمت بودن این تقسیم بندى باشد.
۵- زندگانى قبیله اى، شیوه زندگى بنى اسرائیل در عصر موسى (و قطّعنهم اثنتى عشرة أسباطا أمما)
۶- قوم موسى پس از عبور از دریا به کمبود آب و غذا مبتلا شدند. (إذ استسقه قومه ... و أنزلنا علیهم المن و السلوى)
۷- بنى اسرائیل با توسل به موسى(ع) خواستار برطرف شدن مشکل کمبود آب شدند. (إذ استسقه قومه)
۸- جواز توسل به پیامبران براى رهایى از مشکلات (إذ استسقه قومه)
۹- موسى(ع) از جانب خداوند فرمان یافت تا براى دستیابى به آب عصاى خویش را به سنگ زند. (و أوحینا إلى موسى ... أن اضرب بعصاک الحجر) «ال» در «الحجر» هم مى تواند تعریف جنس باشد، که در این صورت مراد از «الحجر»، سنگ در مقابل اشیاى دیگر است، و هم مى تواند «ال» براى عهد حضورى و یا ذهنى باشد، که در این صورت مراد از «الحجر» سنگى مخصوص بوده است.
۱۰- موسى(ع) در پى فرمان الهى بدون هیچ تأخیر عصاى خویش را براى به دست آوردن آب بر سنگ زد. (أن اضرب بعصاک الحجر فانبجست منه اثنتا عشرة عینا) حرف «فاء» در «فانبجست» فاء فصیحه است ; یعنى بیانگر معطوف علیه مقدر مى باشد. آن معطوف علیه مقدر به قرینه فراز قبل، «فضرب بعصاه الحجر» است. گویا حذف این جمله براى رساندن این معناست که فرمان الهى (اضرب) همان و زدن همان.
۱۱- فرمان خدا به موسى (زدن عصا بر سنگ براى تهیه آب) فرمانى اعلام شده به او از طریق وحى (و أوحینا إلى موسى ... أن اضرب بعصاک الحجر)
۱۲- جوشش دوازده چشمه آب از سنگ در پى فرود آمدن عصاى موسى بر آن (أن اضرب بعصاک الحجر فانبجست منه اثنتا عشرة عینا) «انبجاس» مصدر «انبجست» به معناى جوشیدن و فوران زدن است.
۱۳- هر یک از دوازده چشمه جوشیده از سنگ، مخصوص طایفه اى از دوازده طایفه بنى اسرائیل بود. (قد علم کل أناس مشربهم) «أناس» جمع إنس (مردم) است و مراد از آن طوایف دوازده گانه بنى اسرائیل مى باشد. «مشرب» به آب آشامیدنى و یا جایگاهى که از آن آب برمى دارند گفته مى شود و مقصود از آن چشمه هایى است که از سنگ جوشید.
۱۴- هر یک از دوازده چشمه جوشیده از سنگ، داراى علامتى مشخص کننده اختصاص آن به طایفه اى از بنى اسرائیل بود. (قد علم کل أناس مشربهم)
۱۵- هر کدام از طوایف بنى اسرائیل به چشمه مخصوص خویش آگاه بودند. (قد علم کل أناس مشربهم)
۱۶- قوم موسى پس از عبور از دریا به گرماى سوزان خورشید گرفتار شدند. (و ظلّلنا علیهم الغمم)
۱۷- خداوند با سایه گستر ساختن ابرها بر قوم موسى آنان را از تابش سوزان خورشید رهایى بخشید. (و ظلّلنا علیهم الغمم) «غمامه» به معناى ابر و جمع آن غمام است. (لسان العرب). برخى از اهل لغت برآنند که غمام به معناى ابر سفید است. «تظلیل» (مصدر ظلّلنا) به معناى سایه قرار دادن است.
۱۸- خداوند براى تغذیه قوم موسى به هنگام عبورشان از صحراى سوزان، بر آنان منّ و سلوا فرو فرستاد. (و أنزلنا علیهم المن و السلوى) کلمه «منّ» در لغت به ترنجبین و نیز شربتى شیرین همانند عسل معنا شده است و در معناى «سلوى» گفته شده که پرنده اى است سفید رنگ همانند بلدرچین و برخى گفته اند «سلوى» همان بلدرچین است.
۱۹- «منّ» و «سلوى» خوراکى پاکیزه و از روزیهاى عطا شده به بنى اسرائیل (و أنزلنا علیهم المن و السلوى کلوا من طیبت ما رزقنکم)
۲۰- پدیدار شدن ابر بر فراز قوم موسى، زمینه فرود آمدن منّ و سلوى براى آنان* (و ظلّلنا علیهم الغمم و أنزلنا علیهم المن و السلوى) عطف شدن «أنزلنا ... » بر جمله «ظلّلنا ... » مى تواند حاکى از ارتباط میان آمدن ابر با نزول منّ و سلوى باشد.
۲۱- دسترسى قوم موسى به غذاهاى حلال و حرام در پى عبور از دریا (کلوا من طیبت ما رزقنکم)
۲۲- بهره گیرى از «منّ» و «سلوى» و روزیهاى پاکیزه، توصیه خداوند به بنى اسرائیل (کلوا من طیبت ما رزقنکم) برداشت فوق با توجه به فعل امر (کلوا)، استفاده شده است.
۲۳- خداوند روزى دهنده به بندگان خویش (ما رزقنکم)
۲۴- بهره گیرى از نعمتهاى پاکیزه، توصیه خداوند به بندگان (کلوا من طیبت ما رزقنکم)
۲۵- طبیعت و جهان هستى در اختیار خدا و تحولات آن به دست اوست. (فانبجست منه ... ظلّلنا علیهم الغمم و أنزلنا علیهم المن و السلوى)
۲۶- ظهور معجزاتى متعدد (پدید آمدن آب، سایه، نزول منّ و سلوى) براى قوم موسى در پى عبورشان از دریا (فانبجست ... ظلّلنا علیهم الغمم و أنزلنا علیهم المن و السلوى)
۲۷- قوم موسى با بهره گیرى از خوراکیهاى ناپاک از دستور خداوند سرپیچى کردند. (کلوا من طیبت ما رزقنکم و ما ظلمونا و لکن کانوا أنفسهم یظلمون) چنانچه اطلاق ستمگرى بر قوم موسى (کانوا أنفسهم یظلمون) در ارتباط با جمله «کلوا من طیبت ... » بیان شده باشد، مراد از ستمگرى آنان، استفاده از خوراکیهاى حرام و ناپاک است ; ولى چنانچه جمله «و ما ظلمونا و لکن ... » در ارتباط با نعمتهاى متعددى باشد که در آیه مطرح شده، مراد از ستمگرى ایشان، ناسپاسى در برابر آن نعمتهاست. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.
۲۸- قوم موسى ناسپاس در برابر نعمتهاى عطا شده به آنان (جوشیدن چشمه هاى آب براى آنان و ... ) (و ما ظلمونا و لکن کانوا أنفسهم یظلمون) برداشت فوق مبتنى بر این است که جمله «و ما ظلمونا و لکن ... » در ارتباط با تمامى قسمتهایى که بیانگر نعمتهاى الهى است، ایراد شده باشد.
۲۹- قوم موسى با ناسپاسى و تخلف از دستورات خداوند هیچ زیانى را متوجه ساحت قدس او نکردند. (و ما ظلمونا)
۳۰- ناسپاسى قوم موسى و تمرد ایشان از فرمانهاى خدا، ستمى بود که آنان بر خود روا داشتند. (و قطّعنهم ... و ما ظلمونا و لکن کانوا أنفسهم یظلمون)
۳۱- تخلف از فرمان خدا و ناسپاسى در برابر نعمتهاى او، ظلمى است از ناحیه انسان به خویشتن (و لکن کانوا أنفسهم یظلمون)
۳۲- بازگشت زیان گناه به گنهکار است، نه متوجه ساحت قدس خداوند (و ما ظلمونا و لکن کانوا أنفسهم یظلمون)
موضوعات مرتبط
- آب: چشمههاى آب ۲۸
- آفرینش: حاکم آفرینش ۲۵ ; منشأ تحولات در آفرینش ۲۵
- ابر: نقش ابر ۱۷، ۲۰
- اعداد: عدد دوازده ۱، ۲، ۴، ۱۲، ۱۳، ۱۴
- امور اجتماعى: تنظیم امور اجتماعى ۴
- انبیا: محدوده رسالت انبیا ۹
- بنى اسرائیل: ابتلاى بنى اسرائیل ۶ ; ابتلاى بنى اسرائیل به گرما ۱۶، ۱۷ ; اسباط بنى اسرائیل ۱، ۲، ۴ ; بنى اسرائیل و موسى(ع) ۷ ; تاریخ بنى اسرائیل ۱، ۲، ۳، ۶، ۷، ۱۲، ۱۳، ۱۵، ۱۶، ۱۷، ۱۸، ۱۹، ۲۱، ۲۶، ۲۷، ۲۸ ; تغذیه بنى اسرائیل ۱۸ ; چشمههاى اسباط بنى اسرائیل ۱۳، ۱۴، ۱۵ ; حرامخوارى بنى اسرائیل ۲۷ ; خواسته هاى بنى اسرائیل ۷ ; دوازده چشمه بنى اسرائیل ۱۲، ۱۳، ۱۴ ; روزى بنى اسرائیل ۱۹ ; زندگى اجتماعى بنى اسرائیل ۵ ; زندگى بنى اسرائیل دوران موسى(ع) ۵ ; سایه ابر بر بنى اسرائیل ۱۷، ۲۰، ۲۶ ; طعام بنى اسرائیل ۲۱ ; ظلم بنى اسرائیل ۳۰ ; عبور بنى اسرائیل از دریا ۶، ۱۶، ۲۱، ۲۶ ; عصیان بنى اسرائیل ۲۷، ۲۹، ۳۰ ; قحطى در بنى اسرائیل ۶ ; کفران بنى اسرائیل ۲۸، ۲۹، ۳۰ ; کمبود آب در بنى اسرائیل ۶، ۷، ۹ ; کمبود غذا در بنى اسرائیل ۶ ; گروههاى بنى اسرائیل ۳ ; مشکلات بنى اسرائیل ۶، ۷، ۱۶ ; نجات بنى اسرائیل از گرما ۱۷ ; نژاد بنى اسرائیل ۳ ; نعمتهاى بنى اسرائیل ۴، ۱۸، ۱۹، ۲۰، ۲۱، ۲۶، ۲۸
- توسل: احکام توسل ۸ ; توسل به انبیا ۸ ; جواز توسل ۸
- چشمه: سنگى ۱۲، ۱۳، ۱۴
- خدا: اضرار به خدا ۲۹، ۳۲; افعال خدا ۱۷ ; اوامر خدا ۹، ۱۰، ۱۱ ; توصیههاى خدا ۲۲، ۲۴ ; رزاقیت خدا ۲۳ ; عصیان از خدا ۲۷، ۲۹، ۳۰، ۳۱ ; عطایاى خدا ۱۹ ; قدرت خدا ۲۵ ; نعمتهاى خدا ۴
- خود: ظلم به خود ۳۰، ۳۱
- روزى: طیّب ۲۲
- سلوى: استفاده ز نعمت سلوى ۲۲ ; زمینه نعمت سلوى ۲۰ ; نعمت سلوى ۱۸، ۱۹، ۲۶
- طیبات: استفاده از طیبات ۲۴
- ظالمان:۳۰
- ظلم: موارد ظلم ۳۱
- کفران: نعمت ۳۱
- گناه: آثار گناه ۳۲
- گناهکاران: زیانکارى گناهکاران ۳۲
- من: استفاده از نعمت منّ ۲۲ ; زمینه نعمت منّ ۲۰ ; نعمت منّ ۱۸، ۱۹، ۲۶
- موسى(ع): استسقاى موسى(ع) از سنگ ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۲ ; تعدد معجزه موسى(ع) ۲۶ ; عصاى موسى(ع) ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۲ ; قصه موسى(ع) ۹، ۱۰، ۱۲ ; معجزه موسى(ع) ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۲ ; وحى به موسى(ع) ۱۱
- یعقوب(ع): فرزندان یعقوب(ع) ۳