الأعراف ١٤٦
ترجمه
الأعراف ١٤٥ | آیه ١٤٦ | الأعراف ١٤٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«سَأَصْرِفُ»: منصرف خواهم ساخت. راه آنان را تغییر خواهم داد. «بِغَیْرِ الْحَقِّ»: به ناحق. ذکر این قید برای تأکید است؛ زیرا که تکبّر بر دیگران و خویشتن برتر گرفتن از پذیرش فرمان یزدان، همیشه نادرست است (نگا: بقره / ). «الرُّشْدِ»: هدایت. عکس گمراهی (نگا: بقره / جنّ / . «الْغَیِّ»: گمراهی. «ذلِکَ»: یکایک این انحرافات و امور ناپسند، از ایشان سر میزند به سببِ.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۳۸ - ۱۵۴، سوره اعراف
- اشاره به اينكه بنى اسرائيل مردمى مادى و حس گرا و تحت تاءثير مرام بت پرستىقبطيان بوده اند.
- برهانى كوتاه و لطيف در بيان مصنوع نبودن خداى تعالى
- مواعده خداوند با موسى (ع )
- معناى رؤ يت در كلام موسى (ع ): رب ارنى انظر اليك
- مراد از رؤ يت در درخواست موسى (ع ): (( ربّ ارنى انظر اليك (( و در آيات مشابه ديگر،علم ضرورى است
- حقيقت علم ضرورى كه از آن به رؤ يت تعبير مى شود
- تعبير از اينگونه معلومات به رؤ يت تعبيرى است شايع ؛ در مواردى كه تعبير (( رؤ يتخدا(( آمده است خصوصياتى ذكر شده كه مراد از رؤ يت را مى رساند.
- حاصل سخن در مراد از رؤ يت در كلام خدا
- علم ضرورى مخصوص به خداى تعالى ، حقيقتى است كه قرآن پرده از آن برداشته است .
- نفى رؤ يت خدا (( لن ترانى (( مربوط به دنيا است و معناى نفى رؤ يت نفى طاقت وقدرت بر آن است .
- مراد از تكلم خدا با موسى (ع ) و چگونگى آن
- تورات نسبت به معارف و شرايعى كه مورد نياز بشر است كتاب كاملى نيست
- مقصود از جمله : (( ساءريكم دارالفاسقين (( در آيه شريفه و وجوهى كه در معناى آنگفته شده است
- وجه تقييد تكبر و امثال آن به (( بغير الحق ((
- حبط عمل و بى اجر بودن آن ، خود يك نحو كيفر است
- اشاره به ماجراى گوساله پرستيدن بنى اسرائيل
- معناى جمله : (( و لمّا سقط فى ايديهم ...(( در آيه شريفه
- معناى جمله : (( اعجلتم امر ربّكم ((
- رفتار تند موسى (ع ) با هارون (ع ) بعد از بازگشتن به سوى بنىاسرائيل و مواجه شدن با گوساله پرستى
- رفتار حضرت موسى (ع ) با برادرش هارون منافاتى با عصمت آن حصرت ندارد!
- وجوهى كه مفسرين براى اين عمل حضرت موسى (ع ) بيان كرده اند.
- چرا با اين كه موسى (ع ) قبل از بازگشت از ميقات از گوساله پرستى بنىاسرائيل خبر داشته غضبناك نشد؟
- رواياتى در ذيل (اجعل لنا الها كما لهم آلهة )
- روايتى پيرامون نحوه سخن خداوند با موسى عليه السلام
- دو روايت در مورد تقاضاى موسى (ع ) رؤ يت خداوند را
- گفتگوها و مشاجرات علماء و اهل بحث اشاعره و معتزله درباره درخواست رؤ يت توسط موسى
- بيان ضعف روايتى كه مى گويد موسى (ع ) از زبان قومش تقاضاى رؤ يت كرد
- تجلى خدا تعالى فى حد نفسه امر ممكنى است ولى كسى و چيزى تابتحمل آن را ندارد
- دو نكته ديگر كه از روايت استفاده مى شود.
- رواياتى ديگر در مورد تقاضاى رؤ يت ، تجلى براى جبلّ، صعقه موسى ، دكّجبل و...
- يكى از (كروبين ) وسطه تجلى خدا شده است
- رواياتى درباره الواح تورات و گوساله پرستى بنىاسرائيل
- بحث روايتى (پاره اى از روايات از ائمه عليهم السلام در معناى رؤ يت قلب )
- اصطلاح (( ظلّ(( و (( ظلال (( در لسان اهل بيت عليهم السلام
- همانطور كه مقصود از رؤ يت ، ديدن به چشم نيست ، مقصود ايمان قلبى از راهاستدلال هم نيست
- چند روايت درباره حجاب بين خدا و خلق
- روايتى از امام صادق (ع ) درباره معرفت به خدا
- انحصار معرفت به خدا در فكر واستدلال ، خودجهل به خدا و شرك خفى به او است
- در علم به هر چيزى نخست علم به آفريدگار آنحاصل مى شود و محال است كه خداى تعالى شناخته نشود
- توضيح فقرات ديگرى از روايت كه معرفت با واسطه به خدا را شرك دانسته است
نکات آیه
۱- خداوند، متکبران و خودبزرگ بینان را از درک آیات و معارف خویش بازمى دارد. (سأصرف عن ءایتى الذین یتکبرون فى الأرض) کلمه «صرف» آنگاه که با «عن» متعدى شود، به معناى بازداشتن و مانع شدن است. و بازداشتن از آیات الهى یا به معناى مانع شدن از فهم آیات است و یا به معناى بازدارى از ایمان به آیات و یا جلوگیرى از ابطال و از میان بردن آنهاست. تنها معناى اول با همه فرازهاى آیه متناسب است.
۲- تکبر و خودبزرگ بینى، زمینه از دست دادن توان درک آیات و معارف الهى است. (سأصرف عن ءایتى الذین یتکبرون فى الأرض)
۳- تکبر و خودبزرگ بینى خصلتى است برخاسته از امورى موهوم و غیر واقعى (یتکبرون فى الأرض بغیر الحق) «بغیر الحق» قیدى توضیحى و «باء» در آن سببیه است. بنابراین «بغیر الحق» دلالت مى کند که تکبر ناشى از امر و یا امورى واهى و غیر حقیقى است.
۴- گروهى از انسانها هیچ نشانه اى را که براى اثبات حقانیت دین به آنان ارائه شود، تصدیق نمى کنند و بدان ایمان نمى آورند. (و إن یروا کل ءایة لا یؤمنوا بها)
۵- خداوند دارندگان روحیه ناباورى به آیات الهى را از درک آیات و معارف خویش محروم مى سازد. (سأصرف عن ءایتى الذین یتکبرون ... و إن یروا کل ءایة لا یؤمنوا بها) جمله «إن یروا ... » عطف بر «یتکبرون ... » و صله دیگرى براى «الذین» است. یعنى: «سأصرف عن ءایتى الذین إن یروا ... ». بنابراین «إن یروا» اشاره به گروهى دیگر دارد که خداوند آنان را از درک آیات و معارف بازمى دارد.
۶- گروهى از انسانها هر چند راه رشد و هدایت را پیش روى خویش ببینند، آن را راه و رسم زندگانى خویش قرار نمى دهند. (و إن یروا سبیل الرشد لا یتخذوه سبیلا)
۷- خداوند بى اعتنایان به راه رشد و هدایت را از درک معارف دین و آیات خویش محروم مى سازد. (سأصرف عن ءایتى الذین ... و إن یروا سبیل الرشد لا یتخذوه سبیلا) جمله «و إن یروا سبیل الرشد» عطف بر «یتکبرون» و در حقیقت صله دیگرى براى «الذین» است ; یعنى: «سأصرف عن ءایتى الذین إن یروا سبیل الرشد ... .» بنابراین جمله «و إن یروا سبیل الرشد» اشاره به گروه سومى دارد که خداوند آنان را از درک معارف دین بازمى دارد.
۸- دین و معارف الهى ارائه کننده راه رشد و هدایت و تأمین کننده سعادت انسانهاست. (سأصرف عن ءایتى الذین ... و إن یروا سبیل الرشد لا یتخذوه سبیلا) مراد از «سبیل الرشد» (راه هدایت) همان آیات خدا، یعنى دین و معارف الهى، است.
۹- گروهى از انسانها با برخورد به راههاى ضلالت آن را روش خویش قرار داده و در پى آن سلوک خواهند کرد. (و إن یروا سبیل الغى یتخذوه سبیلا) برداشت فوق بر این اساس است که جمله «و إن یروا سبیل الغى ... » عطف بر «یتکبرون» و صله چهارمى براى «الذین» باشد. در این صورت جمله مذکور اشاره به گروهى دیگر دارد که خداوند آنان را از درک آیات خویش بازمى دارد.
۱۰- خداوند انسانهایى را که با برخورد به راه ضلالت آن را روش زندگانى خویش قرار مى دهند، از درک معارف و آیات خویش محروم مى سازد. (سأصرف عن ءایتى الذین ... و إن یروا سبیل الغى یتخذوه سبیلا)
۱۱- تکذیب آیات الهى و بى اعتنایى به آنها موجب محروم شدن از درک آیات و معارف الهى است. (سأصرف عن ءایتى ... ذلک بأنهم کذبوا بایتنا و کانوا عنها غفلین) برداشت فوق بر این اساس است که «ذلک» اشاره باشد به «صرف» که از «سأصرف» استفاده مى شود. یعنى به این دلیل متکبران را از درک آیات خویش محروم مى کنیم که آنها را تکذیب کردند و به آن بى اعتنا بودند.
۱۲- تکذیب آیات الهى و بى اعتنایى به آنها موجب برخوردار شدن از روحیه خودبزرگ بینى و کبرورزى است. (الذین یتکبرون فى الأرض ... ذلک بأنهم کذبوا بایتنا و کانوا عنها غفلین) برداشت فوق بر اساس این احتمال است که مشارالیه «ذلک» تکبر در زمین که از «یتکبرون فى الأرض» استفاده مى شود باشد. غفلت در «کانوا عنها غفلین» به معناى بى اعتنایى به آیات است، نه بى خبرى و ناآگاهى از وجود آنها. زیرا تکذیب آیات الهى فرع آگاهى از وجود آن آیات است.
۱۳- تکذیب آیات الهى و بى اعتنایى به آنها موجب پیدایش روحیه ناباورى به حقایق دین مى شود. (إن یروا کل ءایة لا یؤمنوا بها ... ذلک بأنهم کذبوا بایتنا و کانوا عنها غفلین)
۱۴- تکذیب آیات الهى و تغافل از آن، موجب نپذیرفتن راه رشد و تعالى و مایه چنگ زدن به راههاى ضلالت است. (و إن یروا سبیل الرشد لا یتخذوه ... ذلک بأنهم کذبوا بایتنا و کانوا عنها غفلین)
۱۵- تکبر و خودبزرگ بینى مانع گرایش به ایمان و انتخاب راه کمال و زمینه تمایل به گمراهى است. (الذین یتکبرون ... و إن یروا کل ءایة ... و إن یروا سبیل الغى یتخذوه سبیلا) برداشت فوق بر اساس این احتمال است که جمله هاى «و إن یروا کل ءایة ... » و «إن یروا سبیل الرشد ... » و «إن یروا سبیل الغى ... » بیانگر حالات و صفات متکبران در زمین باشد، نه اینکه چنانچه در برداشتهاى پیش گذشت قسیم متکبران گرفته شود.
۱۶- گروهى از مردم عصر موسى آیات خدا را دروغ پنداشتند و به آنها بى اعتنا بودند. (ذلک بأنهم کذبوا بایتنا و کانوا عنها غفلین)
۱۷- خداوند به قوم موسى هشدار داد که متکبران و ناباروان ایشان را از درک تورات و معارف آن باز خواهد داشت. (و أمر قومک یأخذوا بأحسنها ... سأصرف عن ءایتى الذین یتکبرون فى الأرض) مصداق مورد نظر براى آیه مورد بحث، با توجه به آیات پیشین، متکبران و متمردان قوم موسى هستند.
۱۸- خداوند به قوم موسى هشدار داد که در صورت ادامه مخالفت با راه رشد و تعالى و پیمودن راه ضلالت، ایشان را از درک معارف تورات محروم خواهد ساخت. (و أمر قومک یأخذوا بأحسنها ... إن یروا کل ءایة لایؤمنوا بها ... سبیلا)
موضوعات مرتبط
- آیات خدا: آثار اعراض از آیات خدا ۱۱، ۱۲، ۱۳، ۱۴ ; آثار تکذیب آیات خدا ۱۱، ۱۲، ۱۳، ۱۴ ; محرومان از فهم آیات خدا ۵، ۷، ۱۰ ; محرومیت از فهم آیات خدا ۵، ۱۱ ; معرضان از آیات خدا ۱۶ ; مکذبان آیات خدا ۴، ۵، ۱۶ ; موانع فهم آیات خدا ۱، ۲
- ایمان: موانع ایمان ۱۵
- بنى اسرائیل: کافران بنى اسرائیل ۱۶ ; هشدار به بنى اسرائیل ۱۸ ; هشدار به متکبران بنى اسرائیل ۱۷
- تکبر: آثار تکبر ۱، ۲، ۱۵ ; عوامل تکبر ۱۲ ; منشأ تکبر ۳
- تورات: محرومیت از فهم تورات ۱۷ ; موانع فهم تورات ۱۸
- خدا: افعال خدا ۵، ۷، ۱۰ ; هشدارهاى خدا ۱۷، ۱۸
- دین: محرومان از فهم دین ۷، ۱۰ ; محرومیت از فهم دین ۱۱، ۱۷ ; مدیندینعرضان از دین ۴، ۶، ۷ ; موانع فهم دین ۱، ۲ ; موانع قبول دین ۱۳ ; نقش دین ۸
- رشد: عوامل رشد ۸ ; مخالفت با رشد ۱۸ ; موانع رشد ۱۴، ۱۵
- سعادت: عوامل سعادت ۸
- گروههاى اجتماعى:۴، ۶، ۹
- گمراهان:۹ محرومیت گمراهان ۹ ۱۰
- گمراهى: آثار گمراهى ۱۸ ; زمینه گمراهى ۱۵ ; عوامل گمراهى ۱۴
- متکبران: محرومیت متکبران ۱، ۱۷
- هدایت: عوامل هدایت ۸ ; معرضان از هدایت ۶، ۹، ۱۰