الأنعام ١١٩
ترجمه
الأنعام ١١٨ | آیه ١١٩ | الأنعام ١٢٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مَا لَکُمْ أَلاّ تَأْکُلُوا»: چرا باید نخورید؟ یعنی مانعی برای خوردن در میان نیست. «الْمُعْتَدِینَ»: متجاوزین از حدود خدا با تحریم چیز حلال.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۲۱ - ۱۱۴، سوره انعام
- معناى (( كلمة )) و موارد استعمال آن در قرآن .
- مراد از تماميت كلمه به صدق و عدل در: (( تمت كلمة ربك ... )) كمال يافتن شرايع با تشريع شريعت اسلام است .
- در امورى از قبيل معارف الهى و شرايع ، نبايد به حدس و تخمين بسنده كرد و جز به علمو يقين تكيه نبايد كرد.
- مراد از گناه ظاهرى در: ذروا ظاهر الاءثم و باطنه )) واقوال مفسرين در اين باره .
- خطاب به مؤ منين كه اگر در خوردن مردار، از مشركين پيروى كنند در زمره آنان قرارخواهند گرفت .
- (رواياتى در ذيل جمله (( و تمت كلمة ربك ... )) و تذكيه حيوانات و...).
نکات آیه
۱- برخى از مردم عصر جاهلیت خوردن گوشت حیوانى را که با نام خدا ذبح شده باشد حرام مى دانستند. (و ما لکم ألا تأکلوا مما ذکر اسم الله علیه)
۲- برخى از مسلمانان صدر اسلام به جهت شبهه هاى ایجاد شده مشرکان از خوردن ذبیحه با نام خدا خوددارى مى کردند. (فکلوا مما ذکر اسم الله ... و ما لکم ألا تأکلوا) لحن عتاب گونه آیه چنین مى نمایاند که بر اثر تبلیغات کافران و سخنان فریبنده آنان برخى از مسلمانان از خوردن ذبیحه حلال خوددارى مى کردند.
۳- برخى از مسلمانان صدر اسلام تحت تأثیر سنتهاى جاهلى و اجتماعى عصر خود بودند. (و ما لکم ألا تأکلوا مما ذکر اسم الله علیه)
۴- نکوهش خداوند از برخى مسلمانان صدر اسلام به سبب تحریم خوردن گوشت حیوانى که با نام خدا ذبح شده است. (و ما لکم ألا تأکلوا مما ذکر اسم الله علیه)
۵- خداوند محدوده دقیق خوردنیهاى حرام را قبل از نزول آیات سوره انعام براى مردم تبیین کرده بود. (و قد فصل لکم ما حرم علیکم) «قد فصل» فعل ماضى محقق و به معنى «قد بین» است و بر وقوع حتمى فعل در گذشته دلالت دارد. بنابراین باید قبل از نزول این آیات، آیاتى در تحریم برخى خوردنیها نازل شده باشد، که ظاهراً آیه ۱۱۵ سوره نحل است.
۶- اصل در خوردنیها حلیت است. (و ما لکم ألا تأکلوا مما ذکر اسم الله علیه و قد فصل لکم ما حرم علیکم) در آیه شریفه با استناد به بیان محرمات، بقیه موارد مباح و مجاز شمرده شده است. لذا اصل در خوردنیها حلیت است، مگر آنچه حرمتش بیان شود.
۷- اصل حلیت، جز در مواردى که دلیلى بر حرمت اقامه شود، جارى است.* (و ما لکم ألا تأکلوا مما ذکر اسم الله علیه و قد فصل لکم ما حرم علیکم) به احتمال اینکه مراد از «ما حرم» تمامى محرمات باشد، اعم از خوردنیها و غیر خوردنیها.
۸- تعیین حلال و حرام تنها شأن خداوند است. (و ما لکم ألا تأکلوا ... و قد فصل لکم ما حرم علیکم)
۹- اضطرار از میان برنده تکلیف است. (و قد فصل لکم ما حرم علیکم إلا ما اضطررتم إلیه)
۱۰- در صورت اضطرار خوردن از حیوانى که هنگام ذبح نام خدا بر آن برده نشده باشد، جایز است. (و قد فصل لکم ما حرم علیکم إلا ما اضطررتم إلیه)
۱۱- تکلیفهاى الهى متناسب با توان انسان است. (إلا ما اضطررتم إلیه)
۱۲- بسیارى از مردم با هواى نفس خود نادانسته موجب گمراهى دیگران مى شوند. (و إن کثیرا لیضلون بأهوائهم بغیر علم) «با» در «بأهوائهم» سببیه است، ولى در «بغیر علم» معنى الصاق دارد.
۱۳- کسانى که با اندیشه هاى مبتنى بر تمایلاتِ خود دیگران را به گمراهى مى کشانند، مردمى نادان هستند. (و إن کثیرا لیضلون بأهوائهم بغیر علم)
۱۴- جهل و هواى نفس از عوامل اصلى گمراهى است. (و إن کثیرا لیضلون بأهوائهم بغیر علم)
۱۵- هواى نفس موجب خدشه و تشکیک در احکام حلال و حرام خداوند مى شود. (و ما لکم ألا تأکلوا ... و إن کثیرا لیضلون بأهوائهم بغیر علم)
۱۶- بدعتگذاران در دین و گمراه کنندگان مردم، تجاوزگرند. (و ما لکم ألا تأکلوا ... و إن کثیرا ... إن ربک هو أعلم بالمعتدین)
۱۷- تنها خداوند بهتر از هر کس متجاوزان به حدود الهى و اهل بدعت در احکام الهى را مى شناسد و معرفى مى کند. (إن ربک هو أعلم بالمعتدین) ضمیر فصل «هو»، که بین اسم و خبر «إن» قرار گرفته، بیانگر حصر است.
۱۸- هشدار خداوند به تجاوزگران به محدوده شرایع و احکام الهى و بدعتگذاران در دین (إن ربک هو أعلم بالمعتدین)
۱۹- آگاهى دقیق از اهل بدعت در دین و متجاوزان به حدود الهى، جلوه اى از ربوبیت خداوند (إن ربک هو أعلم بالمعتدین)
۲۰- سخن ناآگاهانه درباره دین تجاوزگرى است. (فکلوا ... إن ربک هو أعلم بالمعتدین)
۲۱- اتهام بدعتگذارى و تجاوز به احکام دین الهى به اسلام و مسلمانان در تبلیغات مشرکان مکه (إن ربک هو أعلم بالمعتدین) کاربرد فعل تفضیل «أعلم» و تأکید و حصر آن با «إن» و ضمیر فصل «هو» در مواردى است که مدعیان و منکرانى در برابر وجود داشته باشند. بدین معنى که چه بسا مشرکان، مسلمانان را به سبب پایبندى به احکام اسلام به بدعتگذارى متهم مى ساختند.
موضوعات مرتبط
- احکام:۱۰ ثانوى ۹، ۱۰ ; تشریع احکام ۱۰ ۸
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۲، ۳ ; تهمت به اسلام ۲۱
- اصل حلیت: محدوده اصل حلیت ۷
- اضطرار: آثار اضطرار ۹
- بدعتگذاران: آگاهى از عمل بدعتگذاران ۱۹ ; تجاوزگرى بدعتگذاران ۱۶ ; تشخیص بدعتگذاران ۱۷ ; هشدار به بدعتگذاران ۱۸
- تجاوز: موارد تجاوز ۲۰
- تکلیف: اضطرار در تکلیف ۹ ; سهولت تکلیف ۱۱ ; عوامل رفع تکلیف ۹، ۱۰ ; قدرت در تکلیف ۱۱
- جاهلان:۱۳ رسوم جاهلان ۱۳ ۱، ۳
- جهل: آثار جهل ۱۴
- خدا: اختصاصات خدا ۸، ۱۷ ; ربوبیت خدا ۱۹ ; سرزنشهاى خدا ۴ ; علم خدا ۱۷ ; نام خدا ۴ ; هشدار خدا ۱۸
- خوردنیها: احخوردنیهاخوردنیهاکام خوردنیها ۵، ۶، ۱۰ ; تحریم خوردنیهاى مباح ۱ ; تشریع احکام خوردنیها ۵ ; خوردنیهاى حرام ۵
- دین: تهمت به دین ۲۱ ; سخن جاهلانه درباره دین ۲۰
- ذبح: احکام ذبح ۴ ; بسمله در ذبح ۱، ۴
- ذبیحه: خوردن ذبیحه ۱، ۲ ; خوردن ذبیحه حرام ۱۰
- شبهات: القاى شبهات در احکام ۱۵ ; عوامل شبهه ۲، ۱۵
- گمراهگران: تجاوزگرى گمراهگران ۱۶
- گمراهى: اضلال مردم ۱۳ ; عوامل گمراهى ۱۲، ۱۳، ۱۴
- مباحات: تحریم مباحات ۴ ; تحریم مباحات در جاهلیت ۱
- متجاوزان:۱۶ آگاهى به متجاوزان ۱۶ ۱۹ ; تشخیص متجاوزان ۱۶ ۱۷ ; هشدار به متجاوزان ۱۶ ۱۸
- مسلمانان: تأثیرپذیرى مسلمانان ۲ ; تأثیرپذیرى مسلمانان صدر اسلام ۳ ; تهمت به مسلمانان ۲۱ ; سرزنش مسلمانان صدر اسلام ۴
- مشرکان: تأثیر شبههافکنى مشرکان ۲ ; تبلیغ مشرکان صدر اسلام ۲
- مشرکان مکه: تبلیغ مشرکان مکه ۲۱ ; تهمتهاى مشرکان مکه ۲۱ ; روش برخورد مشرکان مکه ۲۱
- هواپرستى: آثار هواپرستى ۱۲، ۱۳، ۱۴، ۱۵