يونس ٤٧

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۹ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۰۳:۰۸ توسط Adel (بحث | مشارکت‌ها) (←‏تفسیر)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
کپی متن آیه
وَ لِکُلِ‌ أُمَّةٍ رَسُولٌ‌ فَإِذَا جَاءَ رَسُولُهُمْ‌ قُضِيَ‌ بَيْنَهُمْ‌ بِالْقِسْطِ وَ هُمْ‌ لاَ يُظْلَمُونَ‌

ترجمه

برای هر امّتی، رسولی است؛ هنگامی که رسولشان به سوی آنان بیاید، بعدالت در میان آنها داوری می‌شود؛ و ستمی به آنها نخواهد شد!

|و هر امّتى را پيامبرى است، پس هنگامى كه پيامبرشان بيايد [حجت بر آنها تمام و] ميانشان به عدالت داورى مى‌شود و به آنها ستم نمى‌رود
و هر امتى را پيامبرى است. پس چون پيامبرشان بيايد، ميانشان به عدالت داورى شود و بر آنان ستم نرود.
و برای هر امتی رسولی است که هرگاه رسول آنها آمد (و حجت بر آنان تمام شد) میان آنها حکم به عدل شود و بر هیچ کس (در کیفر و پاداش) ستم نخواهد شد.
و برای هر امتی پیامبری است؛ پس هنگامی که پیامبرشان [در قیامت] به سویشان آید، در میانشان به عدالت وانصاف داوری شود و مورد ستم قرار نخواهند گرفت.
هر امتى را پيامبرى بود و چون پيامبرشان بيامد كارها ميانشان به عدالت فيصله يافت و مورد ستم واقع نشدند.
و هر امتی پیامبری دارد، و چون پیامبرشان بیاید در میان آنان دادگرانه داوری شود و بر آنان ستم نرود
و هر امتى را پيامبرى است، پس چون پيامبرشان بيامد [و برخى مؤمن و برخى كافر شدند] ميانشان به عدل و داد حكم شود و بر آنان ستم نرود.
هر ملّتی دارای پیغمبری است (که در روز قیامت خویشتن را بدو نسبت می‌دهند). هرگاه پیغمبرشان (به صحرای محشر که صحنه‌ی دادگاه الهی است) آمد (در حضور او) دادگرانه میانشان داوری می‌گردد (و او بر کردار و رفتار ملّت خود گواهی می‌دهد) و ستمی بدیشان نمی‌شود.
و برای هر امتی پیامبری است. پس چون پیامبرشان بیاید، میانشان به قسط [:فضیلت] داوری شود حال آنکه بر ایشان ستم نرود.
و هر ملّتی را پیغامبری است که هرگاه بیاید پیغامبر آنان داوری شود میان ایشان به داد و ستم نمی‌شوند

Every community has a messenger. When their messenger has come, judgment will be passed between them with fairness, and they will not be wronged.
ترتیل:
ترجمه:
يونس ٤٦ آیه ٤٧ يونس ٤٨
سوره : سوره يونس
نزول : ٤ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٤
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«لِکُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولٌ»: مراد این است که در روز قیامت هر ملّتی پیغمبری دارد و او بر آنان گواهی می‌دهد (نگا: نساء / ، اسراء / ). «فَإِذَا جَآءَ رَسُولُهُمْ»: هنگامی که پیغمبرشان در دادگاه قیامت حاضر آمد.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ فَإِذا جاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ «47»

براى هر امّتى پيامبرى است. پس هرگاه پيامبرشان بيايد، ميان آنان به عدالت داورى مى‌شود و ستمى به آنان روا نمى‌گردد.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ فَإِذا جاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ (47)


«1» تفسير قمّى ج 1 ص 312.

ج5، ص 330

بعد از شرح حال پيغمبر خاتم صلّى اللّه عليه و آله با قومش، بيان حال تمام انبياء را با اقوامشان مى‌فرمايد:

وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ‌: و براى هر جماعت و طايفه و اهل هر زمانى را پيغمبرى خداى تعالى مبعوث فرمود كه اداى رسالت نمايد به ايشان و احكام الهى را به آنها رساند. فَإِذا جاءَ رَسُولُهُمْ‌: پس زمانى كه آمد پيغمبرشان با بينات، و تبليغ رسالت سبحانى را نمود، مردم دو دسته شدند: جمعى تصديق و ايمان آوردند، و گروهى تكذيب كرده كافر شدند. قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ: حكم كرده شود ميان ايشان به عدل و داد، پس هلاك شوند مكذبين، و نجات يابند مؤمنين. نزد بعضى اين فصل حكم در دنيا باشد كه بعد از اتمام حجت بر قوم هر پيغمبر به اذن الهى دعا نمايد و عذاب نازل شود، مصدقين، ناجى؛ و منكرين، هلاك شدند. نزد جمعى‌ «1» مراد قيامت است كه پيغمبر هر امتى با امت به محشر آيد، و شهادت دهد بر متابعت و مخالفت امت خود، بعد حق تعالى حكم فرمايد به ثواب مطيعين در عقاب كافرين. وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ‌: و ايشان ستم نمى‌شوند در جزاى اعمال به نقص ثواب طاعات و زيادتى عقاب محرمات.

تبصره- آيه شريفه دال است بر آنكه آنچه عذاب و عقاب بر بندگان وارد گردد از جانب خود ايشان است و به هيچوجه ظلم به آنها نشود، زيرا حق تعالى به هر قومى پيغمبرى فرستاد با آيات و بينات، و اتمام حجت فرمود به ارشاد و هدايت، و اعطاى عقل ظاهر و عقل باطن، و جاى عذر براى بندگان در مخالفت و تكذيب باقى نماند. بنابراين به سوء اختيار كفر و معاصى را اختيار، لا جرم پاداش و جزا مترتب خواهد شد. نزد بعضى معنى آن است كه روز قيامت در وقت محاسبه هر امتى پيغمبرشان حاضر براى شهادت، و اعتراف و اقرار امت به اداى رسالت ايشان و مخالفت آنان و تحقق يابد ورود عذاب به سبب بدى افعال.


«1» اين قول مجاهد و تابعان وى است مجمع ج 3 ص 114.

ج5، ص 331


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ يَوْمَ يَحْشُرُهُمْ كَأَنْ لَمْ يَلْبَثُوا إِلاَّ ساعَةً مِنَ النَّهارِ يَتَعارَفُونَ بَيْنَهُمْ قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِلِقاءِ اللَّهِ وَ ما كانُوا مُهْتَدِينَ (45) وَ إِمَّا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِلَيْنا مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ اللَّهُ شَهِيدٌ عَلى‌ ما يَفْعَلُونَ (46) وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ فَإِذا جاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ (47)

ترجمه‌

و روز كه جمع كند آنانرا گويا درنگ نكردند مگر ساعتى از روز ميشناسند يكديگر را بتحقيق زيان كردند آنانكه تكذيب كردند لقاء خدا را و نبودند هدايت شدگان‌

و يا مينمائيم ترا بعض آنچه را وعده دهيم آنها را يا ميميرانيم تو را پس بسوى ما است بازگشت آنان پس خدا گواه است بر آنچه ميكنند

و از براى هر امّتى رسولى است پس چون آمد رسول آنها حكم كرده شود ميان آنان بعدالت و آنها ستم كرده نشوند.

تفسير

سراى دنيا و لذائذ ناچيز آن و همچنين عالم برزخ در برابر عالم آخرت بقدرى حقير و كوچك است كه چون قيامت كبرى بر پا شود و خداوند مردم را در آنروز محشور فرمايد حال آنها بطورى است كه تصوّر ميكنند مدّت اقامتشان در دنيا يا عالم برزخ نبوده است مگر پاره‌اى از يكروز بالنسبه بروز قيامت و طول موقف آن و هول مطّلع و بيم عذاب و عظمت ثواب موكّد اين تصوّر است و آنكه يكديگر را كاملا ميشناسند و اعمال يكديگر را در نظر مى‌آورند مانند آنكه تازه از هم جدا شده‌اند و بهم رسيده‌اند ولى بفاصله كمى چنان امر بر آنها دشوار ميشود كه ديگر كسى كسى را نميشناسد و جز بفكر حال و مئال خود نيست و معلوم ميشود كه چه خسارت و زيانى برده‌اند كسانيكه انكار نمودند روز جزا و لقاء پاداش الهى را و نبودند در دنيا از هدايت شدگان بدين اسلام لذا خداوند به پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ميفرمايد كه مطمئن باش يا در دنيا ارائه ميدهيم بتو عذاب آنها را چنانچه در جنگ بدر ارائه داده شد يا بعد از وفات تو و رجوع آنها بما در عالم آخرت بجزاى خودشان خواهند رسيد و خداوند بر تمام اعمال و افعال آنها


جلد 3 صفحه 24

آگاه و مطّلع و حاضر و ناظر است و بحسابشان كاملا رسيدگى خواهد فرمود چون از ابتداء دنيا سيره مستمرّه الهيّه بر اين جارى شده كه براى هر جماعتى كه دينى مقرّر شده است پيغمبرى فرستاده ميشود كه ابلاغ احكام الهى بعهده او است و چون او بوظيفه خود عمل نمود و امّت اطاعت ننمودند و تكذيب نمودند او را با آنكه داراى معجزه و كتاب بود خداوند بعدالت ميان او و آن جماعت حكم ميكند پس نجات ميدهد پيغمبر خود را و عذاب ميفرمايد كفّار را و اين ظلم نيست در باره آنها چون خداوند لطف خود را از آنها دريغ ننموده و وسائل هدايت آنانرا فراهم فرموده آنها خودشان در باره خود ظلم نمودند كه مهتدى بهدايت الهيّه نشدند و بعضى گفته‌اند مراد آنستكه روز قيامت چون انبياء عظام حاضر شوند و شهادت دهند بر اعمال امّت خداوند آنها را بپاداش اعمالشان ميرساند و از روايت عيّاشى ره در تفسير آيه اخيره از امام باقر عليه السّلام استفاده ميشود كه ائمه اطهار هم در مفاد اين آيه با انبياء عظام شريكند و بعدالت حكم مينمايند.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ لِكُل‌ِّ أُمَّةٍ رَسُول‌ٌ فَإِذا جاءَ رَسُولُهُم‌ قُضِي‌َ بَينَهُم‌ بِالقِسطِ وَ هُم‌ لا يُظلَمُون‌َ (47)

و ‌از‌ ‌براي‌ ‌هر‌ امّتي‌ خداوند رسولي‌ فرستاده‌ ‌پس‌ ‌بعد‌ ‌از‌ آمدن‌ ‌رسول‌ ‌آنها‌ و تبليغ‌ رسالت‌ و اتمام‌ حجت‌ حكم‌ ميشود ‌بين‌ ‌آنها‌ بعدل‌ كساني‌ ‌که‌ پذيرفتند بسعادت‌ نائل‌ ميشوند و كساني‌ ‌که‌ اعراض‌ كردند بعقوبات‌ و شقاوت‌ گرفتار و ابدا بآنها ظلم‌ نميشود ‌هر‌ كس‌ بحق‌ ‌خود‌ ميرسد.

وَ لِكُل‌ِّ أُمَّةٍ رَسُول‌ٌ انبياء بسيار بودند لكن‌ بسياري‌ ‌از‌ ‌آنها‌ مأمور بدعوت‌ نبودند و جماعتي‌ ‌که‌ مأمور بودند ‌آنها‌ ‌هم‌ دو دسته‌ بودند اولو العزم‌ ‌که‌ پنج‌ نفر بودند نوح‌، ابراهيم‌، موسي‌، عيسي‌، ‌محمّد‌ ‌علي‌ نبيّنا و آله‌ و ‌عليهم‌ ‌السلام‌ ‌که‌ ‌هر‌ كدام‌ ناسخ‌ سابق‌ و داراي‌ شرع‌ جديد و بقيه‌ مأمور بدعوت‌ شريعت‌ ‌آنها‌ بودند مثل‌ هود، صالح‌، اسحق‌، اسماعيل‌، يعقوب‌، يونس‌، يوسف‌، لوط، شعيب‌، داود، سليمان‌، زكريّا، يحيي‌ و ‌غير‌ اينها ‌عليهم‌ صلوات‌ اللّه‌، و بسا ‌در‌ يك‌ عصر ‌بر‌ ‌هر‌ طائفه‌ و قبيله‌ و شهر و قريه‌ رسولاني‌ بودند و حضرت‌ آدم‌ ‌اگر‌ چه‌ شرع‌ جديد داشت‌ لكن‌ چون‌ ناسخ‌ نبود اولو العزم‌ نگفتند.

فَإِذا جاءَ رَسُولُهُم‌ و تبليغ‌ نمود و حجت‌ ‌را‌ ‌بر‌ امّت‌ ‌خود‌ تمام‌ كرد قُضِي‌َ بَينَهُم‌ بِالقِسطِ البته‌ كساني‌ ‌که‌ ايمان‌ آوردند بسعادت‌ دارين‌ و فوز نشأتين‌ و بهشت‌ ابدي‌ خداوند ‌آنها‌ ‌را‌ رستگار فرمود و كساني‌ ‌که‌ ايمان‌ نياوردند و تكذيب‌ كردند ببليات‌ دنيوي‌ هلاك‌ شدند و بعقوبات‌ اخروي‌ و عذاب‌ ابدي‌ گرفتار شدند و هيچكدام‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ دو دسته‌ بآنها ظلم‌ نشده‌ مؤمنين‌ ‌از‌ حق‌ ‌خود‌ چيزي‌ كاسته‌ نميشود و كفار زائد ‌بر‌ استحقاق‌ ‌خود‌ معذّب‌ نميشوند خداوند بعدل‌ و قسط ‌بين‌ ‌آنها‌ حكم‌ ميفرمايد وَ هُم‌ لا يُظلَمُون‌َ بلكه‌ مؤمنين‌ مورد تفضلات‌ الهي‌ واقع‌ ميشوند و بسا اهل‌ استحقاق‌ عذاب‌ مثل‌ عصات‌ مؤمنين‌ مورد مغفرت‌ و عفو واقع‌ شوند.

398

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 47)- در این آیه یک قانون کلی در باره همه پیامبران و از جمله پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله و همه امتها از جمله امتی که در عصر پیامبر صلّی اللّه علیه و آله می‌زیسته‌اند بیان کرده، می‌گوید: «هر امتی رسول و فرستاده‌ای از طرف خدا دارد» (وَ لِکُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ).

«هنگامی که فرستاده آنها آمد (و ابلاغ رسالت کرد و گروهی در برابر حق تسلیم شدند و پذیرفتند و گروهی به مخالفت و تکذیب برخاستند) به عدالت در میان آنها داوری می‌شود و به هیچ کس ستمی نمی‌شود»، مؤمنان و نیکان می‌مانند و بدان و مخالفان یا نابود می‌شوند و یا محکوم به شکست (فَإِذا جاءَ رَسُولُهُمْ قُضِیَ بَیْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ).

همان گونه که در باره پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله و امت معاصرش چنین شد.

بنابراین قضاوت و داوری که در این آیه به آن اشاره شده همان قضاوت تکوینی و اجرایی در این دنیاست.

ج2، ص295

نکات آیه

۱ - خداوند، براى هر امت، رسولى ویژه همان امت مقرر فرموده است. (و لکل أمة رسول فإذا جاء رسولهم) با توجّه به اینکه «رسول» به قرینه کلمه «أمة»، ظاهراً به معناى پیامبر صاحب شریعت است، مفرد بودن آن دلالت دارد بر اینکه: پیامبران صاحب شریعت، در هردوره بیش از یکى نبوده است.

۲ - مردم هر عصرى، باید تابع شریعت رسول الهى همان عصر باشند. (و لکل أمة رسول فإذا جاء رسولهم) از آیه شریفه استفاده مى شود که: اولاً، جوامع گوناگون بین دو «رسول» یک امت را تشکیل مى دهند. ثانیاً، هر امتى باید تابع رسول همان دوره باشد و تبعیتش از رسول دوره پیش، صحیح نیست.

۳ - دین و شریعت آسمانى براى تمامى امتها در همه اعصار، وجود داشته است. (و لکل أمة رسول فإذا جاء رسولهم)

۴ - شریعت و رسول الهى در هر عصرى، یکى بیش نیست. (و لکل أمة رسول فإذا جاء رسولهم)

۵ - پیدایش اختلاف بین مردم، عامل بعثت رسولان الهى بوده است. (فإذا جاء رسولهم قضى بینهم بالقسط) جمله «قضى بینهم ...» - که دلالت بر وجود اختلاف بین مردم دارد; چون قضاوت در جایى است که اختلافى باشد - ممکن است اشاره به اختلاف موجود پیش از آمدن رسول باشد و محتمل است اشاره به پیدایش اختلاف بعد از بعثت رسول باشد. برداشت فوق مبتنى بر احتمال اول است.

۶ - شریعتهاى الهى براى رفع اختلاف میان مردم و برقرارى قسط و عدل بوده است. (فإذا جاء رسولهم قضى بینهم بالقسط) برداشت فوق مبتنى بر این است که مقصود از «بینهم» اختلاف موجود بین افراد امت با یکدیگر باشد.

۷ - عذاب استیصال براى مردمى که رسول الهى خود را نپذیرند و با او مخالفت کنند، از سنّتهاى الهى است. (فإذا جاء رسولهم قضى بینهم بالقسط) برداشت فوق مبتنى بر این است که مراد از «بینهم» اختلاف موجود بین جمعى از امت و پیامبر و به تقدیر «بینهم و بینه» باشد. در این صورت مراد از «قضى بینهم» مى تواند سرکوبى مخالفان پیامبر و نابود کردن آنان به عذاب استیصال باشد، نه داورى میان آنان.

۸ - بعثت پیامبران، اتمام حجت خداوند بر مردم است. (فإذا جاء رسولهم قضى بینهم بالقسط)

۹ - نزول عذاب استیصال، همواره پس از تمام شدن حجت خدا بر مردم است. (فإذا جاء رسولهم قضى بینهم بالقسط)

۱۰ - رعایت قسط در قضاوت و داورى، لازم و ضرورى است. (قضى بینهم بالقسط)

۱۱ - نزول عذاب استیصال، بر اساس قسط و عدل است و در آن بر کسى ستم نمى شود. (قضى بینهم بالقسط و هم لایظلمون)

۱۲ - خداوند، تکذیب کنندگان پیامبر اکرم (ص) را به عذاب استیصال تهدید فرمود. (فإذا جاء رسولهم قضى بینهم بالقسط و هم لایظلمون)

موضوعات مرتبط

  • اختلاف: آثار اختلاف ۵
  • ادیان: اختلاف ستیزى ادیان ۶; تاریخ ادیان ۳; فلسفه ادیان ۶; نقش ادیان ۶
  • اطاعت: اهمیّت اطاعت از انبیا ۲
  • امتها: دین امتها ۳; مسؤولیت امتها ۲
  • انبیا: بعثت انبیا ۸; تاریخ انبیا ۴; عذاب مخالفان انبیا ۷; عوامل بعثت انبیا ۵
  • خدا: اتمام حجت خدا ۸، ۹; افعال خدا ۱; تهدیدهاى خدا ۱۲; سنّتهاى خدا ۷، ۹، ۱۱; عدالت خدا ۱۱; ویژگیهاى عذابهاى خدا ۱۱
  • دین: وحدت دین ۴
  • رسولان خدا: ۱
  • سنّتهاى خدا: سنّت عذاب استیصال ۷
  • عدالت: اهمیّت عدالت اجتماعى ۶
  • عذاب: تهدید به عذاب استیصال ۱۲; نزول عذاب استیصال ۹
  • قضاوت: اهمیّت عدالت در قضاوت ۱۰; شرایط قضاوت ۱۰
  • کیفر: کیفر بى بیان ۹
  • محمّد (ص): تهدید مکذبان محمّد (ص) ۱۲

منابع