النحل ٨٤

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۹ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۳:۰۶ توسط Adel (بحث | مشارکت‌ها) (←‏تفسیر)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
کپی متن آیه
وَ يَوْمَ‌ نَبْعَثُ‌ مِنْ‌ کُلِ‌ أُمَّةٍ شَهِيداً ثُمَ‌ لاَ يُؤْذَنُ‌ لِلَّذِينَ‌ کَفَرُوا وَ لاَ هُمْ‌ يُسْتَعْتَبُونَ‌

ترجمه

(به خاطر بیاورید) روزی را که از هر امّتی گواهی بر آنان برمی‌انگیزیم؛ سپس به آنان که کفر ورزیدند، اجازه (سخن گفتن) داده نمی‌شود؛ (بلکه دست و پا و گوش و چشم، حتّی پوست تن آنها گواهی می‌دهند!) و (نیز) اجازه عذرخواهی و تقاضای عفو به آنان نمی‌دهند!

|و روزى كه از هر امتى گواهى برانگيزيم، سپس به كسانى كه كافر شده‌اند نه رخصتى داده مى‌شود و نه عذرشان پذيرفته مى‌گردد
و [ياد كن‌] روزى را كه از هر امّتى گواهى برمى‌انگيزيم، سپس به كسانى كه كافر شده‌اند رخصت داده نمى‌شود و آنان مورد بخشش قرار نخواهند گرفت.
و (به یاد خلق آور) روزی که (در قیامت) ما از هر امتی (رسول و) شاهدی برانگیزیم آن‌گاه به کافران اجازه سخن و اعتذار داده نشود و نه توبه و انابه و عذری از آنان پذیرند.
و روزی را [یاد کن] که از هر امتی گواهی برمی انگیزیم، سپس به کافران نه اجازه [عذر خواهی] می دهند، و نه از آنان می خواهند که [برای به دست آوردن خشنودی خدا] عذرخواهی کنند!
روزى كه از هر امتى گواهى برانگيزيم و به كافران رخصت سخن‌گفتن داده نشود و عذرشان پذيرفته نيايد.
و روزی که از هر امتی شاهدی برانگیزیم، سپس به کافران اجازه [عذرخواهی‌] داده نشود، و عذرشان را نپذیرند
و [ياد كن‌] روزى كه از هر امتى گواهى برانگيزيم آنگاه به كسانى كه كافر بودند نه اجازه [سخن گفتن‌] دهند و نه از آنها خواهند كه عذرخواهى كنند- يا كارى كنند كه خداى از آنها خشنود گردد زيرا كه آخرت سراى تكليف نيست-.
روزی (که قیامت فرا می‌رسد) از هر ملّتی گواهی را (که در دنیا پیغمبرشان بوده است) برمی‌انگیزیم (تا علاوه بر آگاهی خدا از احوال ایشان، و شهادت همه‌ی اندامشان، بر آنان شهادت دهد و موجب شرمساری و رسوائی بیشترشان گردد. در آن دادگاه پس از شهادت شهود و قرار گرفتن در برابر عذاب الهی) دیگر به کافران اجازه داده نمی‌شود (لب از لب بگشایند و معذرت‌خواهی نمایند) و (از سوی پیغمبران) از ایشان خواسته نمی‌شود که جلب رضایت و تقاضای گذشت نمایند (چرا که فرصت جلب رضایت خدا با گفتار و کردار گذشته است، و هنگام رویاروئی با نتائج اقوال و اعمال و بازتاب پندار و رفتار دنیوی فرا رسیده است).
و روزی از هر امتی گواهی بر می‌انگیزیم. سپس به کسانی که کافر شدند رخصت (سخنی) داده نمی‌شود و ایشان مورد سرزنش هم قرار نمی‌گیرند (که این شایستگی را هم ندارند).
و روزی که برانگیزیم از هر ملتی گواهی پس اذن داده نشود به کافران و نه عتاب از ایشان خواسته شود

On the Day when We raise up a witness from every community—those who disbelieved will not be permitted, nor will they be excused.
ترتیل:
ترجمه:
النحل ٨٣ آیه ٨٤ النحل ٨٥
سوره : سوره النحل
نزول : ٢ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٦
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«شَهِیداً»: شاهد و گواهی. مراد پیغمبر هر ملّتی است (نگا: نساء / ، نحل / ). «وَ لا هُمْ یُسْتَعْتَبُونَ»: از ایشان خواسته نمی‌شود که رضایت خدا را جلب کنند و خوشنودی او را فراچنگ آورند. (یُسْتَعْتَبُونَ) از مصدر استعتاب به معنی عُتْبی طلبیدن یعنی رضایت خواستن است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ يَوْمَ نَبْعَثُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيداً ثُمَّ لا يُؤْذَنُ لِلَّذِينَ كَفَرُوا وَ لا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ «84»

و (ياد كن) روزى را كه از هر امّتى شاهدى برانگيزيم، سپس به كسانى‌كه كفر ورزيدند اجازه (هيچ كلامى) داده نخواهد شد وآنها براى عذرخواهى فراخوانده نمى‌شوند.

نکته ها

در قرآن بارها، سخن از گواهانِ قيامت مطرح شده است؛ پيامبران، فرشتگان، اولياى خدا، زمين واعضاى بدن، از گواهان آن روز هستند. امام صادق عليه السلام فرمودند: براى هر امّت و زمانى، امامى هست كه مردم با او محشور مى‌شوند. «3» و امام باقر عليه السلام در ذيل آيه‌


«1». تفسير كنزالدقائق.

«2». بحار، ج 8، ص 245.

«3». تفسير مجمع‌البيان.

جلد 4 - صفحه 563

فرمودند:

«نحن الشهود على هذه الامة» همانا ما شاهدان بر اين امّت هستيم.

با آنكه خداوند همه‌جا حاضر وبه همه‌چيز آگاه است، ولى وجود گواهان متعدّد، عامل پيدايش تقوا وحيا براى مؤمنان و وسيله‌ى رسوايى بيشتر مجرمان است.

شرط شهادت و گواهى، علم و آگاهى همراه با عدالت است. بنابراين اولياى خدا كه در قيامت شاهد بر ما هستند بايد در دنيا، بر كار ما ناظر بوده و اعمال ما بر آنها عرضه شود و اين همان عقيده ماست كه به گفته رواياتِ متعدّد وآيه‌ى مباركه‌ «فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ» «1» هر هفته، اعمال ما به امام زمان عليه السلام عرضه مى‌شود. و بدون اين عقيده، آياتِ «شهادت» و گواهى در قيامت، قابل توجيه نيست. چگونه كسى كه از اعمال ما خبر ندارد يا عدالت ندارد، در قيامت گواهى بدهد.

«استعتاب» از عتاب است، يعنى گنهكار از صاحبِ حق، طلب عتاب و سرزنش مى‌كند تا بدين وسيله قهرش فرو نشيند و رضايت دهد.

در دنيا هم مى‌توان توبه كرد، هم عذرخواهى و هم جبران نمود، امّا در قيامت نه جاى توجيه است، نه عذرخواهى، نه تدارك:

اما توجيه مردود است، چون وقتى كه بعضى از دوزخيان به گروه ديگرى مى‌گويند: «لَوْ لا أَنْتُمْ لَكُنَّا مُؤْمِنِينَ» «2» اگر شما نبوديد ما مؤمن بوديم، خطاب مى‌رسد: «بَلْ لَمْ تَكُونُوا مُؤْمِنِينَ» «3» بلكه خود شما اهل ايمان آوردن نبوديد.

اما تدارك گناه مردود است، چون وقتى از خداوند مى‌خواهند؛ «فَارْجِعْنا نَعْمَلْ صالِحاً» «4» ما را به دنيا بازگردان تا كار شايسته‌اى انجام دهيم، پاسخ مى‌شنوند: «كَلَّا إِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها» «5»، «فَذُوقُوا بِما نَسِيتُمْ» «6»

واما عذرخواهى مردود است، چرا كه قرآن مى‌فرمايد: «وَ لا يُؤْذَنُ لَهُمْ فَيَعْتَذِرُونَ» «7» اجازه نمى‌يابند كه عذرخواهى كنند.


«1». توبه، 105.

«2». سبأ، 31.

«3». صافّات، 29.

«4». سجده، 12.

«5». مؤمنون، 100.

«6». سجده، 14.

«7». مرسلات، 36.

جلد 4 - صفحه 564

پیام ها

1- گواه هر قومى از خودشان است تا حجّت بر آنها تمام شود. «مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيداً»

2- خدا در ميان هر قومى ودر هر زمانى، برمردم حجّت وشاهد دارد. «مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيداً»

3- در دادگاه الهى، حساب و كتاب و گواه و شهادت مطرح است. «شَهِيداً»

4- با وجود شاهد و حجّت، ديگر عذرتراشى و توجيه يا رضايت طلبى معنا ندارد. لا يُؤْذَنُ‌ ... لا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ‌

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ يَوْمَ نَبْعَثُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيداً ثُمَّ لا يُؤْذَنُ لِلَّذِينَ كَفَرُوا وَ لا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ (84)

وَ يَوْمَ نَبْعَثُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيداً: و ياد كن روزى را كه برانگيزانيم در آن از ميان هر گروهى گواه و شاهدى بر ايمان و كفر ايشان. مراد، پيغمبران امت است. ثُمَّ لا يُؤْذَنُ لِلَّذِينَ كَفَرُوا: پس بعد از اقامه شهادت انبياء بر امم خود، اجازه ندهند مر آنان را كه كافر شدند در عذر خواهى، يا در رجوع به دنيا؛ و فايده اقامه شهادت انبياء با وجود علم حق تعالى به احوال ايشان، شدت هول‌


«1» تفسير برهان جلد 2، صفحه 378.

جلد 7 - صفحه 260

است در نفس آنان نزد تمام مردمان، و به كلى نااميد شوند از رستگارى و نجات. وَ لا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ‌: و نه ايشان مطالب شوند به استرضاء، يعنى نگويند به آنها كه شما خداى تعالى را خشنود سازيد به عملى كه موجب رضاى الهى شود، زيرا آخرت سراى تكليف نيست، يا آن كه آنها را اجازه ندهند تا اعتذار جويند، و اگر عذر خواهند نپذيرند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما عَلَيْكَ الْبَلاغُ الْمُبِينُ (82) يَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ ثُمَّ يُنْكِرُونَها وَ أَكْثَرُهُمُ الْكافِرُونَ (83) وَ يَوْمَ نَبْعَثُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيداً ثُمَّ لا يُؤْذَنُ لِلَّذِينَ كَفَرُوا وَ لا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ (84) وَ إِذا رَأَى الَّذِينَ ظَلَمُوا الْعَذابَ فَلا يُخَفَّفُ عَنْهُمْ وَ لا هُمْ يُنْظَرُونَ (85)

ترجمه‌

پس اگر رو گردانند پس جز اين نيست كه بر تو است رسانيدن آشكار

ميشناسند نعمت خدا را پس انكار ميكنند آنرا و بيشتر آنها ناسپاسانند

و روز كه برانگيزيم از هر جماعتى گواهى را پس اذن داده نشود براى كسانيكه كافر شدند و نه آنها طلب خوشنودى كرده شوند

و چون به بينند آنانكه ستم كردند عذاب را پس سبك كرده نشود از آنها و نه آنها مهلت داده شوند.

تفسير

- پس از اقامه حجّت بر وجوب شكر نعمت و تسليم و انقياد در برابر اوامر حضرت احديّت باز اگر اهل عناد و لجاج اعراض و استنكاف از قبول نمودند باكى نيست پيغمبر اكرم بوظيفه خود عمل نموده معذور است و بيشتر آنها معاقب چون نعمت خدا را شناختند و منكر شدند بكفران و كفر باطنى و البتّه اعظم نعم الهى ولايت ائمه اطهار است چنانچه قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه ما و اللّه نعمت خدائيم كه انعام فرموده است آنرا بر بندگان و بسبب ما فائز بنعمت شد هر كس فائز شد و در كافى از آنحضرت نقل نموده كه چون آيه انّما وليّكم اللّه نازل شد چند نفر از اصحاب پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در مسجد مدينه جمع شدند و با يكديگر گفتند اگر ما باين آيه ايمان بياوريم ذليل ميشويم و على بن أبي طالب بر ما مسلّط خواهد شد و اگر ايمان نياوريم بتمام آيات كافر خواهيم شد و ما ميدانيم كه پيغمبر صادق است در آنچه ميگويد ولى دوست نداريم او را و از على اطاعت نميكنيم پس اين آيه نازل شد كه مراد از آن نعمت ولايت على عليه السّلام است و در روايت‌


جلد 3 صفحه 307

عيّاشى از امام كاظم عليه السّلام اشاره باين معنى شده است و اينكه نسبت كفر باكثر داده شده گفته‌اند براى آنستكه بيشتر اعراض كنندگان معرفت به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و امام عليه السّلام و سائر نعم الهى پيدا كردند و منكر شدند و كفران نمودند ولى بعضى براى قصور ادراك معرفت پيدا نكردند و معذور بودند و اطلاق كفران و كفر در مورد آنها روا نيست و بنابراين ضمير هم راجع باعراض كنندگان است با آنكه نسبت معرفت و انكار بتمام آنها در كلام الهى داده شده چنانچه ظاهر است و بنظر حقير براى آنستكه بيشتر كسانيكه معرفت پيدا كردند و منكر شدند در ظلم و تعدّى و آزار خاندان نبوّت كوتاهى ننمودند و حقيقت كفران نعمت و كمال كفر در اين دسته ظهور و بروز پيدا كرد لذا از آنها بجمع معرّف تعبير شده است و بنابراين ضمير هم بظاهر خود باقى و موصوف بمعرفت و انكار تمام اعراض كنندگانند و حقيقت كفران و كمال كفر مخصوص بغاصبين حقّ و ستمكاران بآل محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است و ياد كن اى پيغمبر روز قيامت را كه برانگيزيم از هر امّت و جماعت از امم سابقه و جماعات لاحقه گواهى را كه آن پيغمبر وقت و امام زمان است براى گواهى دادن بر اعمال آنها از كفر و ايمان و اطاعت و عصيان براى اتمام حجّت و مزيد عزّت اهل ايمان و فضيحت اهل طغيان چنانچه در مجمع و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه براى هر زمان و امّتى امامى است كه مبعوث ميشوند اهل آن زمان و آن امّت با امام خودشان پس مأذون نميشوند كفّار در عذر خواهى از گناه چون عذرى ندارند و آنجا جاى ذكر باطل نيست و بآنها گفته نميشود خدا را از خودتان راضى و خوشنود نمائيد چون آنجا جاى تكليف نيست و صيغه يستعتبون مشتقّ از عتبى بمعناى رضا است و چون عذاب الهى را مشاهده نمودند تخفيف و مهلتى براى آنها نيست بايد دائما بسوزند و بسازند و ندامت و پشيمانى و توبه و انابه براى آنها ثمرى ندارد.


جلد 3 صفحه 308

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ يَوم‌َ نَبعَث‌ُ مِن‌ كُل‌ِّ أُمَّةٍ شَهِيداً ثُم‌َّ لا يُؤذَن‌ُ لِلَّذِين‌َ كَفَرُوا وَ لا هُم‌ يُستَعتَبُون‌َ (84)

و روزي‌ ‌که‌ مبعوث‌ مي‌كنيم‌ ‌از‌ ‌هر‌ امتي‌ شهيدي‌ ‌را‌ ‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ اذن‌ داده‌ نمي‌

جلد 12 - صفحه 168

شود ‌از‌ ‌براي‌ كساني‌ ‌که‌ كافر شدند و قبول‌ نمي‌شود ‌از‌ ‌آنها‌ تقاضاي‌ رجوع‌ ‌را‌ ‌در‌ دنيا وَ يَوم‌َ نَبعَث‌ُ ‌يعني‌ روز قيامت‌ ‌که‌ تمام‌ جن‌ و انس‌ محشور مي‌شوند ‌ما مبعوث‌ مي‌ كنيم‌ مِن‌ كُل‌ِّ أُمَّةٍ شَهِيداً ‌از‌ ‌هر‌ امتي‌ و طايفه و اهل‌ زماني‌ يك‌ نفر شاهد ‌که‌ شهادت‌ ميدهد ‌بر‌ كردار و افعال‌ ‌آن‌ امة و ‌در‌ جاي‌ ديگر ميفرمايد ‌در‌ چند ‌آيه‌ ‌بعد‌ وَ يَوم‌َ نَبعَث‌ُ فِي‌ كُل‌ِّ أُمَّةٍ شَهِيداً عَلَيهِم‌ مِن‌ أَنفُسِهِم‌ وَ جِئنا بِك‌َ شَهِيداً عَلي‌ هؤُلاءِ ‌آيه‌ 91 و مراد انبياء و اوصياء هستند ‌هر‌ كدام‌ نسبت‌ باهل‌ زمان‌ ‌خود‌ چنانچه‌ ‌در‌ زيارت‌ جامعه‌ ‌در‌ دو مورد دارد ‌در‌ حق‌ ائمه‌ هدي‌ (ع‌) و

شهداء ‌علي‌ خلقه‌

و شهداء دار الفناء

و ‌در‌ اخبار بسياري‌ ‌در‌ تفسير همين‌ ‌آيه‌ و ‌آيه‌ ‌بعد‌ ‌که‌ فرمودند.

لكل‌ زمان‌ امام‌ نبعث‌ ‌کل‌ امة ‌مع‌ امامها

و ‌در‌ سوره‌ بني‌ اسرائيل‌ ميفرمايد يَوم‌َ نَدعُوا كُل‌َّ أُناس‌ٍ بِإِمامِهِم‌ ‌آيه‌ 73 و نظر ‌به‌ اينكه‌ درباره شهادت‌ حس‌ معتبر ‌است‌ بخصوص‌ ‌در‌ مقام‌ حكومت‌ ‌که‌ ‌در‌ خبر ‌است‌ ‌از‌ حضرت‌ رسالت‌ ‌که‌ اشاره‌ بخورشيد نمود و فرمود (‌علي‌ مثل‌ ‌هذا‌ تشهد) و ‌در‌ باب‌ شهادت‌ بزنا دارد

كالميل‌ ‌في‌ المكحلة

‌پس‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ آيات‌ و اخبار استفاده‌ ميشود ‌که‌ پيغمبر صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و اله‌ و ائمه‌ اطهار انوار مقدسه‌ ‌آنها‌ و ارواح‌ مطهره‌ ‌آنها‌ همه‌جا حاضر و ناظر هستند و تمام‌ اعمال‌ و گفتار و كردار ‌ما ‌را‌ مشاهده‌ ميكنند مي‌بينند و ميشنوند و ‌اينکه‌ مرتبه‌ فوق‌ مقام‌ علم‌ ‌است‌ ‌که‌ عالم‌ بجميع‌ ‌ما ‌کان‌ و ‌ما ‌يکون‌ باشند زيرا ‌در‌ شهادت‌ حس‌ معتبر ‌است‌ شهادت‌ علمي‌ كافي‌ نيست‌ بلكه‌ ‌در‌ مفهوم‌ شهادت‌ حضور معتبر ‌است‌ مقابل‌ غائب‌ ثُم‌َّ لا يُؤذَن‌ُ لِلَّذِين‌َ كَفَرُوا اجازه‌ تكلم‌ بكفار داده‌ نميشود چنانچه‌ ميفرمايد اليَوم‌َ نَختِم‌ُ عَلي‌ أَفواهِهِم‌ يس‌ ‌آيه‌ 65 و نيز ميفرمايد.

قال‌َ اخسَؤُا فِيها وَ لا تُكَلِّمُون‌ِ مؤمنون‌ ‌آيه‌ 110 بلكه‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ جمله‌ استفاده‌ ميشود ‌که‌ قدرت‌ ‌بر‌ تكلم‌ ندارند زيرا هيچ‌ امري‌ بدون‌ اذن‌ الهي‌ ممكن‌ نيست‌ وقوع‌ پيدا كند.

ما قَطَعتُم‌ مِن‌ لِينَةٍ أَو تَرَكتُمُوها قائِمَةً عَلي‌ أُصُولِها فَبِإِذن‌ِ اللّه‌ِ حشر ‌آيه‌ 5 وَ لا هُم‌ يُستَعتَبُون‌َ استعتاب‌ تقاضاي‌ اقاله‌ و رجوع‌ ‌است‌ و كفار ‌هر‌ چه‌

جلد 12 - صفحه 169

تقاضاي‌ رجوع‌ كنند پذيرفته‌ نمي‌شود چنانچه‌ ‌در‌ بسياري‌ ‌از‌ آيات‌ اشاره‌ باين‌ موضوع‌ دارد مثل‌.

قال‌َ رَب‌ِّ ارجِعُون‌ِ لَعَلِّي‌ أَعمَل‌ُ صالِحاً فِيما تَرَكت‌ُ كَلّا إِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها الاية مؤمنون‌ ‌آيه‌ 102.

و مثل‌ وَ لَو تَري‌ إِذ وُقِفُوا عَلَي‌ النّارِ فَقالُوا يا لَيتَنا نُرَدُّ وَ لا نُكَذِّب‌َ بِآيات‌ِ رَبِّنا وَ نَكُون‌َ مِن‌َ المُؤمِنِين‌َ بَل‌ بَدا لَهُم‌ ما كانُوا يُخفُون‌َ مِن‌ قَبل‌ُ وَ لَو رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا عَنه‌ُ وَ إِنَّهُم‌ لَكاذِبُون‌َ انعام‌ 27 و 28 و ‌غير‌ اينها ‌از‌ آيات‌ شريفه‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 84)- آنجا که تمام درها به روی بدکاران بسته می‌شود! در تعقیب آیات گذشته که واکنش نادرست منکران حق را در برابر نعمتهای گوناگون پروردگار بیان می‌کرد، در اینجا به گوشه‌ای از مجازاتهای دردناک آنها در جهان دیگر اشاره می‌کند.

نخست می‌گوید: «و به خاطر بیاورید روزی را که ما از هر امتی گواهی (بر آنها) مبعوث می‌کنیم» (وَ یَوْمَ نَبْعَثُ مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ شَهِیداً).

سپس اضافه می‌کند که در آن دادگاه «اجازه سخن گفتن به کافران داده نمی‌شود» (ثُمَّ لا یُؤْذَنُ لِلَّذِینَ کَفَرُوا).

آیا ممکن است خداوند اجازه دفاع به مجرمی ندهد؟ آری! در آنجا نیاز به سخن گفتن با زبان نیست! دست و پا و گوش و چشم و پوست بدن و حتی زمینی که انسان بر آن گناه یا ثواب کرده است، گواهی می‌دهند بنابراین، نوبت به زبان نمی‌رسد.

نه تنها به آنها اجازه سخن گفتن داده نمی‌شود بلکه «توانایی بر جبران و اصلاح و تقاضای عفو نیز ندارند» (وَ لا هُمْ یُسْتَعْتَبُونَ).

چرا که آنجا که سرای برخورد با نتیجه‌ها و بازتابهای عمل است نه جای انجام عمل و یا جبران و اصلاح.

نکات آیه

۱- در قیامت از میان هر امت، فردى به عنوان گواه و شاهد برانگیخته مى شود. (و یوم نبعث من کلّ أُمّة شهیدًا)

۲- یادآورى از قیامت، توصیه خداوند به انسانهاست. (و یوم نبعث من کلّ أُمّة شهیدًا) برداشت فوق، مبتنى بر این نکته است که ظرف «یوم» متعلق به «اذکر» و یا «اذکروا» در تقدیر باشد.

۳- از میان هر امتى در تمامى عصرها، فردى به عنوان شاهد و گواه در قیامت حضور پیدا مى کند. (و یوم نبعث من کلّ أُمّة شهیدًا) حضور یافتن گواه هر امتى، ممکن است بدین صورت باشد که از میان تمامى امتها فردى از هر عصر و نسلى به عنوان گواهى دادن در قیامت حضور یابد. بنابراین به تعداد عصرها و نسلها، گواهانى به گواهى خواهند پرداخت.

۴- در میان تمامى امتها در هر عصرى، افرادى از جانب خداوند بر اعمال مردمان نظارت دارند. (و یوم نبعث من کلّ أُمّة شهیدًا) برداشت فوق به خاطر این نکته است که نظارت کردن، لازمه گواهى دادن است; زیرا تا نظارت بر چیزى انجام نگیرد، گواهى بر آن ممکن نخواهد بود.

۵- قیامت، روز آشکار شدن اعمال، انگیزه ها و ماهیت همه انسانها (و یوم نبعث من کلّ أُمّة شهیدًا) برداشت فوق از آن جاست که با گواهى دادن گواهان، پرده از تمامى اعمال، انگیزها و ... انسانها - که تا روز قیامت از منظرها پنهان بود - برداشته خواهد شد.

۶- کسانى که در قیامت بر اعمال امت خویش گواهى مى دهند، جزء نخبگان و بهترینهاى امت خویشند. (و یوم نبعث من کلّ أُمّة شهیدًا) انتخاب شاهد و گواه از میان هر امتى، بیانگر آن است که آنان از نخبگان و خوبان امت خویشند; زیرا اگر آنان هم از افراد گناهکار باشند و بر کار آنان نیز گروه دیگرى شاهد و گواه باشد، انتخابشان براى دادن گواهى لغو و بیهوده خواهد بود.

۷- وجود انسانى صالح و مصون از هر گناه و خطا، در هر عصر و زمان (و یوم نبعث من کلّ أُمّة شهیدًا)

۸- رخصت نیافتن کافران براى سخن گفتن و معذرت خواهى به هنگام حضور شاهدان و گواهان امتها، در قیامت (و یوم نبعث من کلّ أُمّة شهیدًا ثمّ لایؤذن للذین کفروا)

۹- برانگیخته شدن شاهدان در قیامت، پایان فرصت کافران براى دفاع از خویش است. * (و یوم نبعث من کلّ أُمّة شهیدًا ثمّ لایؤذن للذین کفروا) واژه «ثمّ» که براى ترتیب است، ممکن است بدین نکته اشاره داشته باشد که پس از اقامه شهود - و نه قبل از آن - دیگر کافران رخصت نمى یابند.

۱۰- محکومیت کافران در محکمه قیامت، با شهادت شاهدان همراه است. (و یوم نبعث من کلّ أُمّة شهیدًا ثمّ لایؤذن للذین کفروا)

۱۱- شهادت گواهان در قیامت، خدشه ناپذیر و غیر قابل ردّ است. (و یوم نبعث من کلّ أُمّة شهیدًا ثمّ لایؤذن للذین کفروا)

۱۲- کافران در روز قیامت، هیچ راهى براى جلب رضایت خداوند نمى یابند. (ثمّ لایؤذن للذین کفروا و لا هم یستعتبون) «إستعتاب» (مصدر یستعتبون) به معناى درخواست از بدى کننده براى بازگشت از بدکارى و جلب رضایت کسى که به او بدى شده است، مى باشد. بنابراین معناى جمله «و لا هم یستعتبون» چنین خواهد بود: از آنان نخواهند که عذرخواهى کنند و یا کارى کنند که خدا از ایشان راضى شود.

موضوعات مرتبط

  • امتها: برگزیدگان امتها ۶; صالحان امتها ۷; گواهان امتها ۱، ۳، ۴، ۶، ۸، ۹; معصوم امتها ۷
  • خدا: توصیه هاى خدا ۲
  • ذکر: اهمیت ذکر قیامت ۲
  • عمل: برگزیدگى گواهان عمل ۶; گواهان عمل ۴
  • قیامت: ظهور حقایق در قیامت ۵; قبول گواهى در قیامت ۱۱; گواهان در قیامت ۱، ۳، ۶، ۸، ۹; گواهى در قیامت ۱۰; ویژگیهاى قیامت ۵; ویژگیهاى گواهى در قیامت ۱۱
  • کافران: آخرین مهلت کافران ۹; عذرخواهى اخروى کافران ۸; کافران در قیامت ۱۲; کافران و جلب رضایت خدا ۱۲; محکومیت اخروى کافران ۱۰
  • معصومان ۷:

منابع