المرسلات ٣٦
کپی متن آیه |
---|
وَ لاَ يُؤْذَنُ لَهُمْ فَيَعْتَذِرُونَ |
ترجمه
المرسلات ٣٥ | آیه ٣٦ | المرسلات ٣٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«لا یُؤْذَنُ لَهُمْ»: این عدم اجازه، به دنبال ثبوت جرائم است. وقتی است که کار به جائی رسیده است که حق دفاع از ایشان سلب میگردد.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ يَوْمَ نَبْعَثُ مِنْ کُلِ أُمَّةٍ... (۱)
حَتَّى إِذَا جَاءُوا قَالَ أَ... (۰) فَيَوْمَئِذٍ لاَ يُسْأَلُ عَنْ... (۰)
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
هذا يَوْمُ لا يَنْطِقُونَ «35» وَ لا يُؤْذَنُ لَهُمْ فَيَعْتَذِرُونَ «36» وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ «37» هذا يَوْمُ الْفَصْلِ جَمَعْناكُمْ وَ الْأَوَّلِينَ «38» فَإِنْ كانَ لَكُمْ كَيْدٌ فَكِيدُونِ «39» وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ «40»
(مجرمان) در اين روز حرفى براى گفتن ندارند. و به آنان اجازه داده نمىشود تا عذر خواهى كنند. در آن روز واى بر تكذيب كنندگان. اين روز، روز جدايى است كه شما و پيشينيان را جمع كرديم. پس اگر چارهاى داريد به كار گيريد. در آن روز واى بر تكذيب كنندگان.
نکته ها
قيامت داراى مواقف متعدّدى است. در يك موقف بر لبها مهر زده مىشود و كسى توان سخن گفتن ندارد: «هذا يَوْمُ لا يَنْطِقُونَ» و «الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلى أَفْواهِهِمْ» «1» و در مواقف
«1». يس، 65.
جلد 10 - صفحه 352
ديگر گفتگوهايى در كار است. آيات زيادى در قرآن به بيان گفتگوها و نالههاى مجرمان در قيامت پرداخته است.
امام صادق عليه السلام فرمود: خدا عادلتر از آن است كه بندهاش عذر داشته باشد و خداوند اجازه ندهد آن را بيان كند، ولى چون بنده گنهكار عذرى ندارد، به او اجازه داده نمىشود در دادگاه الهى سخنى بگويد. «1»
در دنيا انسان قادر است تا خود يا ديگران را فريب دهد و به وسيله زر و زور و تزوير و يا وعده و تهديد و رشوه، يا وابستگى نسبى و سببى براى خود چارهاى بينديشد ولى در قيامت راه براى تمام اين كارها بسته است. «فَإِنْ كانَ لَكُمْ كَيْدٌ فَكِيدُونِ»
پیام ها
1- در قيامت، مجرمان يا از روى ترس، يا به خاطر بىفايده بودن، يا به خاطر مهر خوردن بر دهان و يا به خاطر روشن بودن همه مسايل، سخن نمىگويند.
«هذا يَوْمُ لا يَنْطِقُونَ»
2- مبلّغ و مربّى نبايد از تكرار هشدار خسته شود. در اين سوره آيه «وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ»* ده مرتبه تكرار شده است.
3- قيامت، هم روز جمع است و هم روز فصل. «هذا يَوْمُ الْفَصْلِ جَمَعْناكُمْ» (از يكسو همه جمع مىشوند و هيچ كس جا نمىماند: «وَ حَشَرْناهُمْ فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ أَحَداً» «2» و از سوى ديگر ميان خوبان و بدان فيصله داده مىشود و جدايى مىافتد، حتّى بهشتيان در بهشت درجاتى دارند.)
4- قيامت، روز حسابرسى و قضاوت است، نه عذرخواهى. «لا يُؤْذَنُ لَهُمْ
«1». كافى، ج 8، ص 178.
«2». كهف، 47.
جلد 10 - صفحه 353
فَيَعْتَذِرُونَ ... هذا يَوْمُ الْفَصْلِ»
5- در قيامت نه فرار است، نه فريب و نه فديهاى قبول مىشود و راهى براى فلاح وجود ندارد. «فَإِنْ كانَ لَكُمْ كَيْدٌ فَكِيدُونِ»
6- در قيامت، مجرمان ناتوان و درمانده از هر گونه چاره انديشىاند. «فَإِنْ كانَ لَكُمْ كَيْدٌ فَكِيدُونِ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ لا يُؤْذَنُ لَهُمْ فَيَعْتَذِرُونَ (36)
وَ لا يُؤْذَنُ لَهُمْ: و اذن داده نشود مر ايشان را در اعتذار، فَيَعْتَذِرُونَ: پس عذرخواهى نكنند، يعنى اذن و اعتذارى كه متعقب آنست از آنها منتفى باشد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أَ لَمْ نُهْلِكِ الْأَوَّلِينَ «16» ثُمَّ نُتْبِعُهُمُ الْآخِرِينَ «17» كَذلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ «18» وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ «19» أَ لَمْ نَخْلُقْكُمْ مِنْ ماءٍ مَهِينٍ «20»
فَجَعَلْناهُ فِي قَرارٍ مَكِينٍ «21» إِلى قَدَرٍ مَعْلُومٍ «22» فَقَدَرْنا فَنِعْمَ الْقادِرُونَ «23» وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ «24» أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ كِفاتاً «25»
أَحْياءً وَ أَمْواتاً «26» وَ جَعَلْنا فِيها رَواسِيَ شامِخاتٍ وَ أَسْقَيْناكُمْ ماءً فُراتاً «27» وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ «28» انْطَلِقُوا إِلى ما كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ «29» انْطَلِقُوا إِلى ظِلٍّ ذِي ثَلاثِ شُعَبٍ (30)
لا ظَلِيلٍ وَ لا يُغْنِي مِنَ اللَّهَبِ (31) إِنَّها تَرْمِي بِشَرَرٍ كَالْقَصْرِ (32) كَأَنَّهُ جِمالَتٌ صُفْرٌ (33) وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ (34) هذا يَوْمُ لا يَنْطِقُونَ (35)
وَ لا يُؤْذَنُ لَهُمْ فَيَعْتَذِرُونَ (36) وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ (37) هذا يَوْمُ الْفَصْلِ جَمَعْناكُمْ وَ الْأَوَّلِينَ (38) فَإِنْ كانَ لَكُمْ كَيْدٌ فَكِيدُونِ (39) وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ (40)
ترجمه
آيا هلاك ننموديم پيشينيان را
پس از پى آنها در آورديم اهل ازمنه متأخره را
اينچنين رفتار ميكنيم با گناهكاران
واى در چنين روز بر تكذيب كنندگان
آيا نيافريديم شما را از آبى پست و بيمقدار
پس قرار داديم آنرا در جايگاهى محكم و محفوظ
تا مدّتى معيّن معلوم
پس اعمال قدرت نموديم و نيك توانائيم ما
واى در اين روز بر تكذيب كنندگان
آيا قرار نداديم زمين را مسكنها
براى زندگان و مردگان شما
و قرار داديم در آن كوههاى استوار بلند و نوشانديم بشما آبى گوارا
واى در چنين روز بر تكذيب كنندگان
برويد بسوى آنچه كه آنرا تكذيب ميكرديد
برويد بسوى دودى مانند سايه كه داراى سه شعبه است
نه سايه افكن است و نه مانع ميشود از شعله آتش
همانا آن پرتاب ميكند پارههائى از آتش را كه مانند كوشك است
گوئيا آنها قطار شتران زردند
واى در چنين روز بر تكذيب كنندگان
اين روزى است كه سخن نميگويند
و اذن داده نميشود بآنها تا عذر خواهى كنند
واى در اين روز بر تكذيب كنندگان
اين روز جدا كردن حق از باطل است جمع نموديم شما را با پيشينيان
پس اگر هست براى شما مكرى پس مكر كنيد با من
واى در چنين روز بر تكذيب كنندگان.
تفسير
خداوند متعال تكذيب كنندگان انبياء و اولياء را در اخبارشان از روز جزا كه در آيات سابقه ذكر شد تهديد فرموده باين تقريب كه آيا ما هلاك
جلد 5 صفحه 327
ننموديم پيشينيان شما را مانند قوم نوح و عاد و ثمود پس بهلاكت اندازيم در دنبال آنان كسانيرا كه پيروى نمودند از آنها در عقائد و اعمال مانند اهل مكّه كه بسزاى خود رسيدند در جنگ بدر و غيره و كسانيرا كه مخالفت نمودند با اوصياء بترك طاعت و تكذيب نصوص ولايت چون ملاك اخذ و انتقام خدا جرم و گناه است و اوّلين و آخرين در اينمقام يكسان خواهند بود مانند دشمنان اهل بيت (ع) و غاصبين حقوقشان در رجعت و روز جزا واى در آنروز بحال تكذيب كنندگان چنانچه مستفاد از بعضى روايات معتبره است آيا خلق ننموديم ما شما را از آبى خوار و بيمقدار و نجس و بدبو و پست و همان آبرا قرار داديم در رحم زنان كه مقرّى است مصون و محفوظ از آفات تا مدّت معيّنى كه محتاج بآن بود و خدا ميداند آنرا تحقيقا و شما ميدانيد تقريبا كه نه ماه است پس قدرت يافتيم بر خلق او يا مقدّر نموديم اندازه آنرا كه بايد بشود از طول و عرض و ساير خصوصيّات و چگونگى او را از پسرى و دخترى و امثال اينها چون فقدّرنا بتشديد نيز قرائت شده و در هر حال ما خوب قادر و توانا بوده و هستيم و خواهيم بود كه در چنين جاى تنگ و تاريكى اينطور خلق و تقدير و نقش بندى و اندازه گيرى مينمائيم واى در قيامت بحال كسانيكه در دنيا منكر قدرت ما شدند آيا قرار نداديم ما زمين را مسكنها براى زندگان و مردگان چنانچه قمّى ره نقل فرموده كه امير المؤمنين عليه السّلام در مراجعت از صفّين بقبرستانى نظر كرد و فرمود اين مساكن اموات است پس نظر بكوفه انداخت و فرمود اين مساكن احياء است و اين آيه را تلاوت فرمود و در معانى هم اينمعنى را از امام صادق عليه السّلام نقل نموده چون كفات جمع كفت بمعناى وعاء و ظرف است و قرار داديم در زمين كوههاى بلند را و آشامانديم بشما در دنيا آبهاى شيرين گوارا را به اجراء نهرها و چشمههاى صافى واى در روز قيامت بحال كسانيكه كفران اين نعمتها را نمودند بتكذيب انبيا و اولياء خدا بآنها گفته ميشود روان شويد بسوى عذابى كه در دنيا آنرا تكذيب مينموديد و مخصوصا بايد برويد بجانب دودى كه از جهنّم برخاسته ميشود كه شبيه بسايه از دور نمايان است و بجانب شما ميآيد و سه شعبه دارد و از بالاى سر و دست راست و دست چپ
جلد 5 صفحه 328
شما بر شما احاطه مينمايد و آن دود سايه ندارد و شعله آتش را از شما دفع نميكند و آتش جهنّم شرارههاى خود را بجانب شما پرتاب ميكند و آن شراره مانند كوشك و كوه است در بزرگى چنانچه قمّى ره نقل فرموده و نيز مانند دسته شتران زرد است كوچكهاى آنها در بزرگى و رنگ و پى در پى آمدن و قمّى ره فرموده مراد شتران سياهند چون شتر سياه مايل بزردى است و جمالات نيز قرائت شده و آن جمع جمال است كه آن جمع جمل است يعنى شتر نر و بنابر اين وجه شبه، زيادى هم هست واى بحال كسانيكه آتش جهنّم را تكذيب ميكنند و منكر آن ميشوند در چنين روزى كه براى آنها خواهد آمد اين روز روزى است كه در بعضى از مواقف آن از شدّت وحشت و حيرت اهل جهنّم قدرت بر سخن گفتن ندارند و اذن سخن گفتن بآنها داده نميشود پس عذر خواهى نميكنند چون عذرى ندارند نه آنكه عذرى داشته باشند و خداوند اجازه بيان آنرا ندهد چون او اعدل و اجلّ و بزرگتر از اين است كه عذر بنده را نپذيرد چنانچه مستفاد از روايت كافى از امام صادق عليه السّلام است واى بحال تكذيب كنندگان چنين روزى در آنروز اين روز روز فصل خصومت ميان اهل حقّ و باطل است و خداوند كفّار اولين و آخرين را جمع ميفرمايد و همه را بمجازات شديد ميرساند و بكفّار مكّه ميفرمايد حال اگر ميتوانيد براى من كيد و مكرى كنيد بكنيد و مراد كيد و مكر براى پيغمبر و اهل ايمان است و آنكه نميتوانند بكنند و اگر بخيال خودشان كارى بكنند در دنيا و آخرت دامنگير خودشان خواهد شد واى بحال تكذيب كنندگان انبيا و اوليا و مكر و غدر كنندگان با ايشان در روز قيامت چون راه خلاص و نجات از عذاب را بهيچ وجه ندارند.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
هذا يَومُ لا يَنطِقُونَ (35) وَ لا يُؤذَنُ لَهُم فَيَعتَذِرُونَ (36) وَيلٌ يَومَئِذٍ لِلمُكَذِّبِينَ (37)
اينکه روزي است که نميتوانند نطق كنند و اذن هم بآنها داده نميشود که عذر بياورند ويل در آن روز براي تكذيب كنندگان است.
هذا يَومُ لا يَنطِقُونَ چنانچه ميفرمايد: اليَومَ نَختِمُ عَلي أَفواهِهِم وَ تُكَلِّمُنا
جلد 17 - صفحه 344
أَيدِيهِم وَ تَشهَدُ أَرجُلُهُم بِما كانُوا يَكسِبُونَ يك آيه 65.
اشكال: در بسياري از آيات داريم که اينها تكلم ميكنند مثل: ثُمَّ إِنَّكُم يَومَ القِيامَةِ عِندَ رَبِّكُم تَختَصِمُونَ زمر آيه 32، و مثل اينكه ميگويند: قالُوا رَبَّنا غَلَبَت عَلَينا شِقوَتُنا وَ كُنّا قَوماً ضالِّينَ رَبَّنا أَخرِجنا مِنها فَإِن عُدنا فَإِنّا ظالِمُونَ مؤمنون آيه 107 و 108، و بسياري ديگر در مخاصمه ضعفاء با اكابر و با شيطان و با خزنه جهنم و مكالمه با اهل بهشت و غير اينها!- جواب: مواقف قيامت مختلف است در مواردي که تكلم آنها بضرر آنها تمام ميشود تكلم ميكنند مثل اينكه در جواب آنها خداوند بفرمايد: اخسَؤُا فِيها وَ لا تُكَلِّمُونِ يا خزنه جهنم بگويند: انكم ماكسون يا اهل بهشت بگويند: إِنَّ اللّهَ حَرَّمَهُما عَلَي الكافِرِينَ يا مؤمنون بگويند: قِيلَ ارجِعُوا وَراءَكُم فَالتَمِسُوا نُوراً يا شيطان بگويد:
فَلا تَلُومُونِي وَ لُومُوا أَنفُسَكُم يا زبان اقرار كند بآنچه گفته است و امثال اينها تكلم ميكنند، و مواردي که سكوت آنها يك نوع عذاب است قدرت بر تكلم ندارند.
وَ لا يُؤذَنُ لَهُم فَيَعتَذِرُونَ مواردي که عذر پذيرفته نميشود و راه عذر ندارند و حجت بر آنها تمام است نميتوانند اعتذار بجويند و زبان آنها نميگردد که تكلم كنند و اجازه تكلم بآنها داده نميشود.
وَيلٌ يَومَئِذٍ لِلمُكَذِّبِينَ تفسيرش گذشت.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 36)- سپس میافزاید: «و به آنها اجازه داده نمیشود که عذرخواهی
ج5، ص373
کنند» (و لا یؤذن لهم فیعتذرون).
نه اجازه سخن گفتن دارند، و نه عذر خواهی و دفاع از خویشتن، چرا که همه حقایق در آنجا روشن است، و چیزی برای گفتن ندارند، آری این زبان پشت هم انداز که در دنیا از آزادی خود سوء استفاده کرده، به تکذیب انبیا و استهزاء اولیاء و باطل کردن حق و حق جلوه دادن باطل، میپرداخت در آنجا باید به کیفر آن اعمال قفل شود، و از کار بیفتد، که این خود عذاب و شکنجه دردناکی است.
در حدیثی از امام صادق علیه السّلام آمده است که: «خداوند برتر و عادلتر و بزرگتر از آن است که بندهاش عذر موجهی داشته باشد و به او اجازه عذرخواهی ندهد، بلکه آنها در حقیقت هیچ عذر موجهی ندارند که مطرح کنند».
نکات آیه
۱ - تکذیب کنندگان روز جزا، در آن روز اجازه عذرخواهى نخواهند داشت. (و لایؤذن لهم فیعتذرون)
۲ - عذر کافران تکذیب گر در روز رستاخیز، پذیرفته نخواهد شد. (و لایؤذن لهم فیعتذرون)
روایات و احادیث
۳ - «عن حَمّاد بن عثمان، قال: سمعت أباعبداللّه(ع) یقول: فى قول اللّه تبارک و تعالى: «و لایؤذن لهم فیعتذرون» فقال: اللّه أجلّ و أعدل [و أعظم] من أن یکون لعبده عُذرٌ، لایَدَعُه یعتذر به، و لکنّه فُلِج فلم یکن له عذر;[۱] از حمّاد بن عثمان روایت شده که گفت: از امام صادق(ع) شنیدم که درباره سخن خداوند تبارک و تعالى: «و لایؤذن لهم فیعتذرون» مى فرمود: خداوند بزرگوارتر و عادل تر [و بزرگ تر ]از آن است که بنده اش عذرى داشته باشد و نگذارد عذر خود را بیان کند; لکن آن بنده در قیامت «هنگام احتجاج» مغلوب مى شود و عذرى ندارد».
موضوعات مرتبط
- خدا: عدالت خدا ۳
- عذر: عذر غیرمقبول ۱، ۲
- قیامت: رد عذرخواهى در قیامت ۳; رد عذرخواهى مکذبان قیامت ۱، ۲
منابع
- ↑ کافى، ج ۸، ص ۱۷۸، ح ۲۰۰; نورالثقلین، ج ۵، ص ۴۹۰، ح ۲۲.