الأنبياء ١٠٩
کپی متن آیه |
---|
فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ آذَنْتُکُمْ عَلَى سَوَاءٍ وَ إِنْ أَدْرِي أَ قَرِيبٌ أَمْ بَعِيدٌ مَا تُوعَدُونَ |
ترجمه
الأنبياء ١٠٨ | آیه ١٠٩ | الأنبياء ١١٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«آذَنتُکُمْ»: به شما اطّلاع دادم و باخبرتان کردم (نگا: فصّلت / ). «عَلَی سَوَآءٍ»: به طور یکسان. بدون استثناء. «إنْ»: نه! حرف نفی است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۹۲ - ۱۱۲ سوره انبياء
- مراد از «امت واحده» در آيه شریفه: «إنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُم أُمَّةً وَاحِدَة»
- نكوهش اختلاف مردم در امر دين
- شرط قبولی اعمال، ایمان همراه با عمل صالح است
- وجوه مختلف در معناى آيه: «وَ حَرَامٌ عَلَى قَريَةٍ أهلَكنَاهَا أنَّهُم لَا يَرجِعُون»
- يادآورى معاد و تهديد مشركان به عذاب جاودانى
- مقصود از «زبور»، «ذكر» و «وراثت»، در آيه: «إنَّ الأرضَ يَرِثُهَا عِبَادِىَ الصَّالِحُون»
- اعلام خطر رسول خدا «ص»، به مشركان استهزاء كننده
- بحث روايتى
- بيان ضعف روايات اهل سنت، در ذیل آیه «إنَّكُم وَ مَا تَعبُدُونَ حَصَبُ جَهَنّم»
- روايتى درباره اين كه على «ع» و شيعيانش، از مصاديق آيه: «إنَّ الَّذِينَ سَبَقَت لَهُم مِنَّا الحُسنَى...» مى باشند
- روايتى در اين كه آيه: «وَ لَقَد كَتَبنَا فِى الزَّبُور...»، درباره مهدی «ع» و اصحاب اوست
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ آذَنْتُكُمْ عَلى سَواءٍ وَ إِنْ أَدْرِي أَ قَرِيبٌ أَمْ بَعِيدٌ ما تُوعَدُونَ «109»
پس اگر روى برگرداندند پس (به آنان) بگو: به همهى شما بطور يكسان اعلام (خطر) كردم و من نمىدانم آن وعدهاى (از عذاب الهى) كه به شما داده شده، آيا (زمان وقوعش) نزديك است، يا دور!
نکته ها
سؤال: از آيات و روايات بسيارى استفاده مىشود كه پيامبراسلام صلى الله عليه و آله علم غيب گستردهاى داشتهاند، همانگونه كه در دعاى ندبه مىخوانيم: «و علمته علم ما كان و ما يكون الى انقضاء خلقه» يعنى خدايا! تو به پيامبرت، علم گذشته و علم آينده جهان را تعليم دادى. امّا در آياتى نظير آيهى فوق به عباراتى برمىخوريم كه نشانى از عدم علم پيامبر صلى الله عليه و آله است، آيا اين آيات و روايات با يكديگر متناقضند و يا وجه جمعى ميان آنها وجود دارد؟
پاسخ: علم غيب دو گونه است، بخشى از آن به ذات احديّت اختصاص دارد و كسى را بر آن راهى نيست، از جمله زمان وقوع قيامت، چنانكه در دعا نيز مىخوانيم: «و بحق علمك الذى استأثرت به لنفسك» خدايا! تو را بحقّ علمى كه آن را مخصوص خودت قرار دادى، امّا بخش ديگرى از آن را خداوند به انبيا واوليا و هركه بخواهد عنايت مىفرمايد، آنچنان كه در اين آيه مىبينيم: «ذلِكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ» «2»* همان طور كه بسيارى از مسائل
«1». بحار، ج 3، ص 7.
«2». آلعمران، 44.
جلد 5 - صفحه 507
قرآن را امورى غيبى تشكيل مىدهد.
وعدهى الهى براى كفّار، هم شكست و نابودى در جنگها و هم هلاكت و قهر و عذاب در قيامت است. «ما تُوعَدُونَ»
پیام ها
1- بعضى از مردمِ لجوج، حتّى از «رحمة للعالمين» نيز روى برمىگردانند. وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ ... فَإِنْ تَوَلَّوْا
2- انسان مختار است نه مجبور، لذا مىتواند حتّى در برابر دعوت و درخواست انبيا نيز مقاومت و اعراض كند. «فَإِنْ تَوَلَّوْا»
3- نبايد انتظار داشت كه همهى مردم سخن حقّ را بپذيرند كه اين هدف براى انبيا نيز محقّق نشده است. «فَإِنْ تَوَلَّوْا»
4- در مقابل لجاجت و اعراض مردم، مسئوليّت خود را از دست ندهيم. «فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ»
5- همه مردم بطور يكسان مخاطب هشدارهاى پيامبران هستند و در اين ميان، جنسيّت، نژاد و زبان مطرح نيست. «آذَنْتُكُمْ عَلى سَواءٍ»
(آرى در تبليغ، همه مردم را با ديدهى يكسان بنگريم) «عَلى سَواءٍ»
6- هر چه را نمىدانيم، با صراحت بگوييم، نمىدانم. «إِنْ أَدْرِي»
7- يك سرى علوم، مخصوص به ذات مقدّس خداوند است. «إِنْ أَدْرِي أَ قَرِيبٌ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ آذَنْتُكُمْ عَلى سَواءٍ وَ إِنْ أَدْرِي أَ قَرِيبٌ أَمْ بَعِيدٌ ما تُوعَدُونَ (109)
فَإِنْ تَوَلَّوْا: پس اگر پشت كنند و برگردند از توحيد و يكهپرستى. فَقُلْ آذَنْتُكُمْ عَلى سَواءٍ: 1- پس بگو ايشان را آگاه كردم شما را بر طريق سويه آن چيز را كه بدان مأمور شدم از توحيد، يعنى آن را به همه شما رسانيدم. 2- من بعد از اعراض و تولى شما را قبول آنچه بر شما بيان كردم از وجوب توحيد حق تعالى از شرك و ند. 3- اعلام مىنمايم شما را بر محاربه من با شما، يعنى مستعد و مهيا شدن من به مقاتله شما تا آنكه قبول توحيد كنيد يا كشته شويد. 4- آگاه نمودم شما را كه من بر طريق سوى هستم، كه آن عدل و انصاف راستى و استقامت رأى است به براهين نيّره و حجج بينه واضحه.
وَ إِنْ أَدْرِي أَ قَرِيبٌ أَمْ بَعِيدٌ ما تُوعَدُونَ: و بگو نمىدانم من آيا نزديك است يا دور است آنچه وعده داده مىشويد به آن از حشر و نشر، يا غلبه مسلمانان، لكن به يقين مىدانم كه متحقق الوقوع است و بىشك و شبهه واقع خواهد شد. و جمع اين آيه با آيه «وَ اقْتَرَبَ الْوَعْدُ الْحَقُّ» «1» آن است كه آيه اول محمول است بر اجمال، و دوم بر تعيين وقت. و نيز در آيه اول اقتراب نسبت به
«1» سوره انبياء، آيه 97.
جلد 8 - صفحه 456
امم ماضيه است، و معنى اينكه زمانى بيشتر گذشته و كمتر مانده؛ و اينجا مراد عدم علم است به وقت معين و مقرر آن.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
يَوْمَ نَطْوِي السَّماءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ كَما بَدَأْنا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِيدُهُ وَعْداً عَلَيْنا إِنَّا كُنَّا فاعِلِينَ (104) وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ (105) إِنَّ فِي هذا لَبَلاغاً لِقَوْمٍ عابِدِينَ (106) وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ (107) قُلْ إِنَّما يُوحى إِلَيَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَهَلْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ (108)
فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ آذَنْتُكُمْ عَلى سَواءٍ وَ إِنْ أَدْرِي أَ قَرِيبٌ أَمْ بَعِيدٌ ما تُوعَدُونَ (109) إِنَّهُ يَعْلَمُ الْجَهْرَ مِنَ الْقَوْلِ وَ يَعْلَمُ ما تَكْتُمُونَ (110) وَ إِنْ أَدْرِي لَعَلَّهُ فِتْنَةٌ لَكُمْ وَ مَتاعٌ إِلى حِينٍ (111) قالَ رَبِّ احْكُمْ بِالْحَقِّ وَ رَبُّنَا الرَّحْمنُ الْمُسْتَعانُ عَلى ما تَصِفُونَ (112)
ترجمه
- روز كه در هم پيچيم آسمانرا مانند درهم پيچيدن طومار را براى نوشتجات چنانچه ابتدا نموديم به اوّل آفرينش باز گردانيم آنرا وعدهئى بعهده ما است همانا مائيم بجا آورندگان
و بتحقيق نوشتيم در زبور بعد از موجب تذكر آنكه زمين را ارث ميبرند بندگان من كه شايستگانند
همانا در اين هر آينه كفايت وصول بمطلوب است براى گروه عبادت كنندگان
و نفرستاديم تو را مگر رحمتى براى جهانيان
بگو جز اين نيست كه وحى ميشود بسوى من كه نيست خداى شما مگر خداى يگانه پس آيا هستيد شما منقادان
پس اگر روى گردانند بگو اعلام كردم بشما يكسان و نميدانم آيا نزديك يا دور است آنچه وعده داده ميشويد
همانا او ميداند آشكار از گفتار را و ميداند آنچه را پنهان ميداريد
و نميدانم شايد آن آزمايشى باشد براى شما و بهره بردنى تا وقت مقرّرى
گفت اى پروردگار من حكم كن بحق و پروردگار ما بخشنده است كه يارى خواسته شده بر آنچه وصف ميكنيد..
جلد 3 صفحه 582
تفسير
- خداوند متعال در روز قيامت صفحه آسمانرا كه بمنزله طومارى است كه در آن افعال بندگان نوشته و ثبت شده بهم مىپيچد و دفتر اعمال را جمع ميفرمايد و ديگر عملى از كسى پذيرفته نميشود مانند نويسندهئى كه بعد از تمام شدن نوشتنىها براى حفظ آنمطالب صحيفه و طومار و نامه را به پيچد و جمع كند و بنابراين طى اضافه بمفعول خود كه سجلّ است شده و محتمل است سجلّ نام ملكى باشد كه اعمال بندگانرا ثبت ميكند و در وقت مقرّر آنرا جمع نموده و در پيشگاه الهى حاضر مينمايد و بنابراين طى اضافه بفاعل خود شده و در بعضى اخبار و از قمّى ره به اين معنى تصريح شده يا آنكه مراد از طى آسمان، فناء آن و تبديل بدخان و تحوّل زمين به نيران است و يوم ظاهرا ظرف است براى ميعاد الهى كه مستفاد از آيه قبل ميباشد و محتمل است متعلّق بنعيده باشد و خداوند بهمان كيفيّت كه روز اوّل مردم را در شكم مادر برهنه و عريان و بدون همه چيز خلق فرموده بود ثانيا آنها را خلق و وارد صحراى محشر ميفرمايد چنانچه در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل فرموده و تطوى بصيغه مجهول با تاء و السّماء بضمّ و للكتاب بصيغه مفرد نيز قرائت شده و تفاوتى در معناى اصلى ندارد و خدا وعده فرموده چنين روزى را بياورد وعده حتمى كه بر عهده خود قرار داده عمل بآنرا و البته بجا آورنده آن خواهد بود و زبور ظاهرا نام كتاب حضرت داود است و در قرآن و اخبار ائمه اطهار به اين معنى تصريح شده و جاى ترديد نيست و ذكر ظاهرا عبارت از تسميه و تحميد و تمجيد و دعا و ثناى الهى است و البته كتاب آسمانى مشتمل است بر اين معانى و بر احكام و معارف و مواعظ و نصايح كه موجبات ذكرند و طبعا مقدّمند اينها بر اخبار غيبيّه كه نوعا كتب سماوى مشتمل بر آنها است لذا خداوند فرموده ما در زبور بعد از ذكر خدا و معارف حقّه كه موجبات تذكّر خلق است نوشتيم كه روزى بيايد كه زمين در تصرّف بندگان شايسته من در آيد و دولتى جز دولت حقّه اسلاميّه نباشد چنانچه در مجمع از عامّه و خاصه روايت نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود كه اگر باقى نماند از دنيا مگر يك روز خداوند طولانى ميفرمايد آنروز را تا مبعوث فرمايد مردى را از اهل بيت من كه زمين را پر كند از قسط و عدل چنانچه پر شده باشد از ظلم و جور و اين امر تاكنون روى نداده و البته بعد از اين روى خواهد داد و در
جلد 3 صفحه 583
بعضى از روايات اين باب بعد از ذكر اهل بيت من تصريح شده كه نام او نام من است و در بعضى تصريح شده بآنكه او از اولاد فاطمه عليها السلام است و محتمل است مراد از ذكر لوح محفوظ الهى باشد چنانچه بعضى گفتهاند خصوصا بمناسبت آنكه در آيه قبل ذكر صحيفه آسمانى و پيچيده شدن آن شده بود و بنابراين مراد از زبور اينجا ممكن است جنس كتب منزله از جانب خدا بر انبياء عظام باشد چون اصل معناى زبور در لغت كتاب است و حاصل مفاد آيه آنستكه ما بعد از ثبت در لوح محفوظ در تمام كتب سماوى از قبيل تورية و انجيل و صحف و زبور و فرقان و غيرها بشارت قدوم مهدى و پيروان او را داديم و ممكن است مراد همان زبور حضرت داود باشد چنانچه در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پرسيدند از آنحضرت كه مراد از ذكر و زبور در اين آيه چيست فرمود ذكر نزد خدا است و زبور كتاب داود عليه السّلام است و هر كتابيكه نازل شده نزد اهل علم است كه مائيم و محتويات زبور كه در روايات ذكر شده عبارت است از توحيد و تمجيد و تحميد و دعا و اخبار از پيغمبر ما صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و امير المؤمنين و ائمه از ذريه آندو و اخبار رجعت و ذكر امام زمان عليه السّلام و قمى ره نقل فرموده كه كتب سماوى تمامى ذكر خدا است و بندگان شايسته خدا قائم آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و اصحاب اويند و اقوال ديگرى هم در تفسير ذكر و زبور در اينمقام نقل شده ولى چون مقبول نبود ذكر نشد و آنچه در قرآن ذكر شده از مواعظ و احكام و قصص و اخبار كافى است براى رسيدن كسانيكه بندگى خدا را مينمايند از روى اخلاص كه شيعيان ائمه اطهار عليهم السلام باشند بنهايت مقصود و منتهاى مأمول خودشان در دنيا و آخرت چنانچه از امام صادق عليه السّلام نقل شده كه مراد از قوم عابدين شيعيان ما ميباشند و رحمت بودن وجود مبارك حضرت ختمى مرتبت براى جهانيان واضح است چون اهل ايمان ببركت وجود او بسعادت دنيا و آخرت رسيدند و اهل كفر و نفاق باحترام بودن آنحضرت در ميان آنان و مدارا نمودن او با آنها از عذابهاى گوناگون امم سابقه از قبيل مسخ و خسف و غرق نجات يافتند و جان و مالشان محفوظ ماند علاوه بر آنكه ميتوان گفت وجود او موجب سعادت دنيا و آخرت تمام جهانيان بود منتهاى امر آنكه كسانيكه محروم از اين سعادت شدند خودشان موجب حرمان خود را فراهم نمودند با آنكه حسن سلوك
جلد 3 صفحه 584
او با دوست و دشمن مشهور و مسلّم نزد دوست و دشمن است در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه چون اين آيه نازل شد از جبرئيل سؤال فرمود كه آيا از اين رحمت چيزى بتو رسيده عرض كرد بلى من ميترسيدم از عاقبت امر خود و ببركت تو ايمن شدم چون خداوند در قرآن از من تمجيد فرمود بقول خود ذِي قُوَّةٍ عِنْدَ ذِي الْعَرْشِ مَكِينٍ و در احتجاج حديث مفصّلى از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه خلاصهاش بيان رحمت بودن وجود پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است براى كفّار بلحاظ مدارا و حسن سلوك و صبر بر مصائب و تحمّل ناملايمات و تقاضا ننمودن نزول عذاب بر آنها بخلاف ساير انبياء عليهم السلام و مقتضاى رحمة للعالمين بودن پيغمبر اكرم آنستكه يك تكليف سهل مطابق با عقل و فطرت سليم در بدو امر بيشتر بر مردم نفرمايد لذا خداوند دستور فرموده كه بفرمايد جز اين نيست كه وحى شده بمن كه نيست خداى شما مگر خداى يگانه كه بىشريك و عديل است چون مقصود اصلى از بعثت تمام انبياء عليهم السلام توحيد خدا بوده و بقيّه معارف و احكام نسبت باين اصل اصيل فرع است و اگر كسى زير بار اين اصل رفت ناچار بايد تمام اصول و فروع را قبول كند لذا شيخ استاد ما رحمه اللّه ميفرمود اگر ميتوانيد خدا را قبول نكنيد و الا مجبور ميشويد تقليد مرا كنيد چون اين فتح باب الزام بتمام معارف و احكام است و پيغمبر اكرم مأمور شده كه از مردم بر اين اصل اقرار بگيرد و بفرمايد آيا شما تسليم داريد اين امر مسلّم را بمقتضاى وحى الهى و عقل سليم خودتان و حاضريد از عبادت بتها صرف نظر نموده با اخلاص بعبادت خدا مشغول شويد و در مناقب از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد آنستكه آيا شما تسليم داريد وصيّت را بعد از من و بنابراين اشاره است بآنكه اگر توحيد را پذيرفتيد تا آخرين وصيّت مرا كه ولايت امير المؤمنين عليه السّلام و موجب كمال دين است بايد بپذيريد پس اگر پذيرفتند و تسليم شدند خوشا باحوال خودشان و اگر قبول نكردند و رو گردان شدند بگو من بتمام مردم از عرب و عجم و وضيع و شريف و سياه و سفيد و دوست و دشمن و خودى و بيگانه يكسان و بدون تفاوت پيغام خدا را اعلام و ابلاغ نمودم و نميدانم وعده خدا كه عذاب است نزديك است يا دور چون نميدانم قيامت چه وقت بر پا ميشود تا بدانم كى وعده عذاب منجز ميگردد ولى در هر حال ميدانم منجز خواهد شد و خدا
جلد 3 صفحه 585
ميداند آنچه شما ناسزا و ناروا ميگوئيد در باره من و پيروان من و آنچه را كتمان ميكنيد و اظهار نمينمائيد از حقّ من و در دل جاى ميدهيد از كينه و الحاد و نفاق با من و پيروانم و نميدانم اين مهلت چند روزه كه خدا در دنيا بشما داده براى آنستكه استحقاق شما براى عذاب كامل گردد يا معلوم شود كه بعد از اين چه ميكنيد چون محتمل است روزى متنبّه و پشيمان شويد و اسلام بياوريد و در هر حال خدا ميخواهد چندى بهره بردارى كنيد از نعم موقت دنيا بعد تكليف شما را معلوم كند كه جهنمى هستيد يا بهشتى و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در اين حال از خداوند مسئلت نمود كه حكم فرمايد ميان او و دشمنانش بحقّ و عدل چون احكم الحاكمين او است و جمعى از قرّاء قل بصيغه امر قرائت نمودهاند و بنابراين دستور الهى است بآنحضرت كه از خدا بخواهد در باره آنها حكم فرمايد بحق و عدل يا بچيزى كه آشكار كند حقّ را و مؤيّد اينمعنى است كه ميفرمايد پروردگار ما بخشنده است يعنى بمسلمانان نصرت ميدهد و كمك خواسته ميشود از او بر آنچه شما توصيف ميكنيد از غلبه خودتان و محو آثار اسلام چون كفار از اين قبيل دعاوى داشتند علاوه بر زخم زبانها كه ميزدند لذا خداوند نصرت داد اسلام را بدعاى آنحضرت و محو فرمود آثار شرك را از موطن او كه مكّه معظّمه و نواحى آن بود بفاصله كمى كه عادتا براى احدى ميسور نبود چون از خدا كمك خواست و بغير او متوسل نشد و بعضى يصفون بصيغه مغايب قرائت نمودهاند از حضرت صادق عليه السّلام روايت شده كه هر كس سوره انبياء را از روى محبّت بآن بخواند مانند كسى است كه رفيق پيغمبران باشد در بهشت و در دنيا بچشم مردم با هيبت و بزرگى زيست نمايد و الحمد للّه رب العالمين.
جلد 3 صفحه 586
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَإِن تَوَلَّوا فَقُل آذَنتُكُم عَلي سَواءٍ وَ إِن أَدرِي أَ قَرِيبٌ أَم بَعِيدٌ ما تُوعَدُونَ (109)
اگر روي گردانند پس بفرما به اينکه مشركين که من شما را آگاه كردم و اعلام نمودم بنحو تساوي و مواسات و نميدانم آيا قريب است يا بعيد است آنچه وعده داده شدهايد.
(فَقُل آذَنتُكُم): اذان اعلام است و اعلان (عَلي سَواءٍ) دين مقدّس اسلام فرق بين غني و فقير و سياه و سفيد و قوي و ضعيف و عرب و عجم نميگذارد تمام در احكام و تكاليف مساوي هستند، و پيغمبر مبعوث بر تمام جنّ و انس شده.
(وَ إِن أَدرِي أَ قَرِيبٌ أَم بَعِيدٌ ما تُوعَدُونَ): ما توعدون از عذاب دنيوي و عقاب اخروي از قتل و اسارت و ساير بليّات و از قيامت كي واقع ميشود.
جلد 13 - صفحه 258
اشكال: شما شيعيان ميگوئيد: پيغمبر و ائمّه عليهم السلام عالم بما کان و ما يکون هستند و در دعاي ندبه ميخوانيد:
«و علّمته علم ما کان و ما يکون الي انقضاء خلقه».
جواب: مكرّر گفتهايم که دو لوح داريم محفوظ و محو و اثبات آنچه تغيير پذير نيست در لوح محفوظ است و اينها ميدانند مثل اصل قيامت و ظهور مهدي و رجعت و بعض خصوصيات آن و آنچه قابل تغيير است مثل زمان ظهور و رجعت و قيامت که قابل تعجيل و تأخير است و امثال اينها در لوح محو و اثبات است و علم آن مختص به خدا است.
لذا ميفرمايد: اصل ما توعدون را ميدانم ولي قرب و بعدش معلوم نيست چه موقع وقوع پيدا ميكند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 109)- این آیه میگوید: اگر (با این همه تلاش باز به دعوت و پیام ما توجه نکردند و) روی گردان شوند، بگو: من به همه شما بطور یکسان (از عذاب الهی) اعلام خطر میکنم» (فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ آذَنْتُکُمْ عَلی سَواءٍ).
سپس این تهدید را به صورت آشکارتری بیان کرده، میگوید: «و من نمیدانم آیا وعده عذاب که به شما داده شده است نزدیک است یا دور»؟! (وَ إِنْ أَدْرِی أَ قَرِیبٌ أَمْ بَعِیدٌ ما تُوعَدُونَ).
ج3، ص195
فکر نکنید این وعده دور است، شاید هم نزدیک و بسیار هم نزدیک باشد.
این عذاب و مجازاتی که در اینجا به آن تهدید شدهاند ممکن است عذاب قیامت و یا مجازات دنیا و یا هر دو باشد، در صورت اول علم آن مخصوص خداست و در صورت دوم و سوم ممکن است اشاره به جزئیات و زمان آن باشد که حتی پیامبران از جزئیات آن آگاه نیستند.
نکات آیه
۱- هشدار و انذار عمومى به مشرکان لجوج و روى گردانان از توحید، از وظایف پیامبراکرم(ص) (فإن تولّوا فقل ءاذنتکم على سواء) «إیذان» به معناى «اعلام» است و نوعاً در جایى استعمال مى شود که این اعلام همراه با نوعى تحذیر و هشدار باشد; یعنى، در معناى «انذار» به کار مى رود.
۲- پیامبراسلام(ص)، پیام الهى را به همه مردم رساند و حجت را بر یکایک آنان تمام کرد. (فإن تولّوا فقل ءاذنتکم على سواء)
۳- هشدار و انذار، وظیفه مبلغان الهى، پس از اتمام حجت و بیان حقایق الهى و روى گردانى مخالفان (فإن تولّوا فقل ءاذنتکم على سواء)
۴- پیامبر(ص)، مشرکان و کافران لجوج و حق ناپذیر را به جنگ و جهاد تهدید کرد. (فإن تولّوا فقل ءاذنتکم على سواء) برداشت یاد شده بر اساس یکى از احتمالاتى است که میان مفسران در باره این آیه مطرح است و آن این که جمله «آذنتکم على سواء» تهدید به جنگ و هشدار به جهاد است. مانند آیه «فانبذ إلیهم على سواء» (انفال (۸) آیه ۵۸).
۵- هشدار و انذار و یا توسل به قدرت در مسیر احقاق حق و پیاده کردن دین، باید پس از اتمام حجت و بیان حقایق دینى باشد. (و ما أرسلنک إلاّ رحمة للعلمین ... قل إنّما یوحى إلىّ ... فهل أنتم مسلمون . فإن تولّوا فقل ءاذنتکم على سواء)
۶- جهاد و توسل به قدرت در مسیر احقاق حق و پیاده کردن دین، پس از بیان حقایق دینى و کارساز نبودن آن، امرى جایز و مشروع است. (فإن تولّوا فقل ءاذنتکم على سواء)
۷- انذار پیامبر(ص)، جلوه اى از رحمت گسترده الهى بر جهانیان (و ما أرسلنک إلاّ رحمة ... فإن تولّوا فقل ءاذنتکم على سواء)
۸- تساوى انسان ها در اهداف تبلیغى پیامبر(ص) (فإن تولّوا فقل ءاذنتکم على سواء)
۹- لزوم نگرشى یکسان و پرهیز از تبعیض و تفاوت در دعوت مردم به دین (فقل ءاذنتکم على سواء )
۱۰- پیامبر(ص)، مشرکان و کافران حق ناپذیر را به عذاب الهى تهدید کرد. (إن أدرى أقریب أم بعید ما توعدون) برداشت یاد شده مبتنى بر این است که مقصود از «ماتوعدون»، عذاب الهى در دنیا و یا آخرت باشد.
۱۱- پیامبر(ص)، پیروزى اسلام را به مشرکان و کافران حق ناپذیر یادآور شد و شکستشان را به آنان هشدار داد. (و إن أدرى أقریب أم بعید ماتوعدون) برداشت یاد شده مبتنى بر این است که مقصود از «ماتوعدون» پیروزى اسلام و شکست جبهه شرک و کفر باشد. گفتنى است که جمله «أنّ الأرض یرثها عبادى الصالحون» در آیه ۱۰۵ مؤید همین دیدگاه است.
۱۲- پیامبر(ص)، آگاه نبودن خود از زمان دقیق وقوع عذاب الهى بر مشرکان و کافران لجوج و پیروزى قطعى مسلمانان بر آنان را به مردم اعلام کرد. (و إن أدرى أقریب أم بعید ماتوعدون) «إن» در «إن أدرى» نافیه است.
۱۳- محدودیت علم پیامبر(ص) نسبت به زمان وقوع عذاب بر مشرکان و کافران حق ناپذیر و زمان دقیق پیروزى قطعى مسلمانان بر آنان (إن أدرى أقریب أم بعید ماتوعدون)
۱۴- گرفتارآمدن مشرکان و کافران حق ناپذیر صدراسلام به عذاب، وعده پیشین الهى به آنان (ماتوعدون )
موضوعات مرتبط
- احکام :۶
- اسلام: پیروزى اسلام ۱۱
- انسانها: تساوى انسانها ۸
- تبلیغ: اتمام حجت در تبلیغ ۵; اجتناب از تبعیض در تبلیغ ۹; احکام تبلیغ ۶; روش تبلیغ ۹; هشدار در تبلیغ ۵
- توحید: انذار معرضان از توحید ۱
- جنگ: تهدید به جنگ ۴
- جهاد: احکام جهاد ۶
- حق: احکام احقاق حق ۶; انذار حق ناپذیران ۱۰، ۱۱; تهدید حق ناپذیران ۴; جهاد با حق ناپذیران ۴; روش احقاق حق ۵; شکست حق ناپذیران ۱۱; وقت عذاب حق ناپذیران ۱۲، ۱۳
- خدا: نشانه هاى رحمت خدا ۷; وعیدهاى خدا ۱۴
- دین: روش تبلیغ دین ۵; روش دعوت به دین ۹
- عذاب: انذار از عذاب ۱۰
- کافران: انذار کافران ۱۰، ۱۱; تهدید کافران ۴; جهاد با کافران ۴; شکست کافران ۱۱; عذاب کافران صدراسلام ۱۴; وقت عذاب کافران ۱۲، ۱۳
- مبلغان: اتمام حجت مبلغان ۳; انذارهاى مبلغان ۳; مسؤولیت مبلغان ۳
- محمد(ص): اتمام حجت محمد(ص) ۲; انذارهاى محمد(ص) ۱، ۷، ۱۰، ۱۱; اهداف محمد(ص) ۸; پیشگوییهاى محمد(ص) ۱۱; تبلیغ محمد(ص) ۲، ۸; تهدیدهاى محمد(ص) ۴; عمل به تکلیف محمد(ص) ۲; محدوده علم محمد(ص) ۱۲، ۱۳; مسؤولیت محمد(ص) ۱
- مسلمانان: وقت پیروزى مسلمانان ۱۲، ۱۳
- مشرکان: انذار مشرکان ۱، ۱۰، ۱۱; تهدید مشرکان ۴; جهاد با مشرکان ۴; شکست مشرکان ۱۱; عذاب مشرکان صدراسلام ۱۴; وقت عذاب مشرکان ۱۲، ۱۳
منابع