الأنفال ٥٨
کپی متن آیه |
---|
وَ إِمَّا تَخَافَنَ مِنْ قَوْمٍ خِيَانَةً فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلَى سَوَاءٍ إِنَ اللَّهَ لاَ يُحِبُ الْخَائِنِينَ |
ترجمه
الأنفال ٥٧ | آیه ٥٨ | الأنفال ٥٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«إِمَّا»: این واژه مرکّب از (إِنْ) شرطیّه و (ما) زائده است که برای تأکید بدان افزوده میشود. «فَانبِذْ إِلَیْهِمْ»: عهدشان را به سویشان بینداز. یعنی: آنان را بیاگاهان که شما با ایشان دیگر عهد و پیمانی نداری. «عَلَی سَوَآءٍ»: به طور یکسان و همچون ایشان. آشکارا و بیپیرایه.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
نزول
شأن نزول آیات ۵۷ و ۵۸:
«شیخ طوسی» گویند: این دو آیه نیز با هم درباره بنىقریظه نازل گردیده است.
واقدى گوید که آیه ۵۸ درباره طائفه بنىقنیقاع نازل شده و به خاطر همین آیه رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم بسوى آنان متوجه گشت.[۱]
تفسیر
- آيات ۶۶ - ۵۵، سوره انفال
- بدترين جنبندگان نزد خداوند كسانى هستند كه در كفر خود استوار بوده ايمان نمىآورند (يهود)
- دستور مقابله به مثل در برابر پيمان شكنان و مقاتله و نبرد با آنان
- توضيح مفردات آيه شريفه : (( واعدوا لهم ما استطعتم من قوه ... )) و معناى آن و بيان اينكه خطاب در در آن عام است و متوجه تمامى مسلمين مى باشد
- معناى اينكه فرموده است : آنچه در راه خدا انفاق كنيد (ازمال و جان ) به شما بازگردانده مى شود
- صلح با دشمن ، با توكل بر خداى سميع عليم
- شرحى در مورد غريزه حب و بغض و تاءييد نمودن خداوند پيامبر (ص ) را با ايجاد الفتبين قلوب مؤ منين
- مبانى تربيتى اسلام كه با توجيه مؤ منين به سوى حيات حقيقى و جاودان و تمتعاتمعنوى ، بين ايشان الفت و برادرى برقرار مى سازد
- معناى جمله : (( حسبك الله و من اتبعك من المؤ منين ))
- رمز اينكه يك نفر مؤ من صابر مى تواند بر ده نفر كافر چيره گردد
- اثر مستقيم ضعف روحى در كاستن از ميزان توان در كسب پيروزى بر دشمن
- اشاره به اينكه هر قدر بر عزت و شكوت ظاهرى مسلمين افزوده مى گشت از درجه ايمان و قوت معنويات آنان كاسته مى شده است
- سير اجمالى در حوادث و وقايعى كه بعد از هجرت رسول الله (ص ) به مدينه در مدت هفت سال بين آن حضرت و طوائف يهود جريان يافت
- رواياتى در تفسير آيه : (( واعدوا لهم ما استطعتم من قوه ... ))
- دستور پذيرش صلح در: (( و ان جنحوا للسلم فاجنح لها )) موقت بوده و نسخ گرديده است
- چند روايت درباره مراد از (( من اتبعك )) در آيه شريفه : (( يا ايها النبى حسبك الله و من اتبعك من المؤ منين ))
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِمَّا تَخافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِيانَةً فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلى سَواءٍ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْخائِنِينَ «58»
و اگر خوف آن داشتى كه گروهى (در پيمان) خيانت كنند، تو نيز عهدشان را به سوى آنان بيانداز (و آن را لغو كن، يا به آنان اعلام كن كه همانند خودشان عملخواهى كرد.) همانا خداوند خائنان را دوست ندارد.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ إِمَّا تَخافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِيانَةً فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلى سَواءٍ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْخائِنِينَ (58)
وَ إِمَّا تَخافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِيانَةً: و اگر انديشه كنى و دريابى از قومى كه با تو عهد نمودند نقض آن عهد را به علامات و نشانههائى كه بر تو واضح و مبين شود خيانت آنان، فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ: پس بينداز به سوى ايشان عهدشان را، يعنى اعلام فرما پيش از قتال به آنكه من نيز عهد شما را باطل نمودم در حالتى كه باشى، عَلى سَواءٍ: بر طريق عدل و اقتصاد، چه اگر اظهار اين معنى نكنى با ايشان، گمان برند كه تو بر عهد خود باقى و با وجود بر اين محاربه نمائى، هر آينه غدر و مكرى باشد كه از تو صادر و به آن متهم شوى و شايسته شأن حضرت تو نباشد، پس سويّه مقتضى آنست كه آنها همان دانند كه تو از ايشان دانى از نقض عهد، إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْخائِنِينَ: بدرستى كه خداى تعالى دوست نمىدارد خيانت كنندگان را و نمىپسندد عمل ايشان را.
نكته: اين آيه تعليل است براى امر به نبذ و نهى از مناجزه قتال كه مدلول عليه است به حال بر طريق استيناف «1». واقدى گفته: اين آيه شريفه در باره بنى قينقاع نازل شد و حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بعد از نزول، اعلام ايشان، و بعد با آنها محاربه فرمود.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِي الْحَرْبِ فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ (57) وَ إِمَّا تَخافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِيانَةً فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلى سَواءٍ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْخائِنِينَ (58)
ترجمه
پس اگر دريابى آنها را در جنگ پس پراكنده كن بآنان كسانيرا كه پيرو آنهايند باشد كه آنان پند گيرند
و اگر بترسى از گروهى بر خيانتى پس بيفكن بسوى آنها باعتدال همانا خدا دوست ندارد خيانت كارانرا.
تفسير
دستورى است از خداوند برسول اكرم در سلوك با كفاريكه نقض عهد نمودند كه اگر دست بيابى و ظفر پيدا كنى بر آنها در جنگ متفرق و مضطرب كن بسبب قتل و نهب و عقوبت آنها كسانيرا كه پيرو آنها هستند در كفر و طغيان و نقض عهد و عصيان تا متنبّه بمفاسد اخلاق خود شوند و از حال آنها عبرت گيرند و پيرامون اين امور نگردند و اگر بسبب ظهور امارات نقض عهد از قوميكه با آنها معاهده نمودى بترسى كه خيانتى نمايند و بر خلاف قرار داد عمل مضرّى انجام دهند بيفكن بسوى آنها عهدشان را بتساوى و اعتدال باين نحو كه قبلا بآنها اعلام نما كه عهد ما ملغى است و بعدا با آنها جنگ كن تا مساوات شده باشد ميان شما و آنها در اطلاع بر الغاء عهد و نگويند مسلمانان با ما غدر نمودند و ميانه روى شده باشد با آنها در عداوت و اگر بىخبر بآنها حمله كنى با سابقه عهد امان خارج از حدّ اعتدال در عداوت با آنها رفتار شده و خيانت است چون نقض عهد از آنها بروز ننموده و خدا خيانت كاران را دوست ندارد چه مسلمانان باشند چه كفار.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ إِمّا تَخافَنَّ مِن قَومٍ خِيانَةً فَانبِذ إِلَيهِم عَلي سَواءٍ إِنَّ اللّهَ لا يُحِبُّ الخائِنِينَ (58)
و اگر خوف پيدا كردي از آن قومي که با تو معاهده كردند که خيانت كنند و نقض عهد نمايند پس بآنها خبر ده که معاهده ما بهم خورد و هر نحوي که رفتار كردند با آنها رفتار نما که معني عدل است که هم مطلع باشند و هم خيانت از شما نشده باشد خداوند دست نميدارد خيانت كنندگان را.
إِمّا تَخافَنَّ مِن قَومٍ خِيانَةً خوف حضرت رسالت نه از باب شك و ترديد است بلكه از جهت اينست که اينها بعهد خود وفا نميكنند و در موقعي که بتوانند خيانت ميكنند فَانبِذ إِلَيهِم نبذ انداختن چيزي است يعني دور انداختن يعني معاهده را بر هم بزن و قرارداد را از بين بردار که خيانتي از طرف شما سر نزند اگر تعقيب بآنها كردي علي سواء يعني نگاه كن اگر آنها در مقام دشمني و كمك بمشركين و مقاتله با مسلمين برآمدند با آنها مقاتله كن و اگر ساكت باشند متعرض آنها نباش که بعدالت با آنها رفتار كرده باشي و تعدي نشده باشد که معناي علي سواء است زيرا إِنَّ اللّهَ لا يُحِبُّ الخائِنِينَ و لو با كفار باشد چه رسد خيانت با مسلمين بالاخص با رسول خدا و اوصياء آن.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 58)- «و اگر آنها (در برابر تو در میدان حاضر نشدند ولی قرائن و نشانههایی از آنها ظاهر شده است که در صدد پیمان شکنی هستند و) بیم آن میرود که دست به خیانت بزنند و پیمان خود را بدون اعلام قبلی یک جانبه نقض کنند، تو پیشدستی کن، و به آنها اعلام نما که پیمانشان لغو شده است» (وَ إِمَّا تَخافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِیانَةً فَانْبِذْ إِلَیْهِمْ عَلی سَواءٍ).
مبادا بدون اعلام الغاء پیمانشان به آنها حمله کنی «زیرا خداوند خائنان و کسانی را که در پیمان خویش راه خیانت در پیش میگیرند دوست نمیدارد» (إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْخائِنِینَ).
ج2، ص164
نکات آیه
۱- مسلمانان موظفند در صورت ظهور نشانه اى حاکى از تصمیم کافران بر پیمان شکنى، معاهدات فیمابین را الغا کنند و آن را بى اعتبار بشمارند. (و إما تخافن من قوم خیانة فانبذ إلیهم) مراد از «خیانة» به قرینه سیاق پیمان شکنى است و ترس از پیمان شکنى به معناى آشکار شدن شواهد و اماراتى است بر اینکه طرف مقابل نقض پیمان را در سر مى پروراند. «نبذ» به معناى انداختن و مفعول «فانبذ» «عهدهم» است که به خاطر وضوحش در کلام نیامده است.
۲- لزوم مطلع ساختن دشمن از بى اعتبارى عهدنامه آنان، پس از الغا و بى اعتبار دانستن آن (و إما تخافن من قوم خیانة فانبذ إلیهم على سواء) «سواء» به معناى مساوى و برابر بودن است. «على سواء» حال براى ضمیر در «فانبذ» و ضمیر در «إلیهم» است ; یعنى در حالى که تو و آنان در این امر مساوى هستید. و مراد از مساوى بودن، چنانچه مفسران گفته اند، تساوى در آگاهى به لغو پیمان نامه است. افکندن عهدنامه به طرف آنان (فانبذ إلیهم) این معنا را تأیید مى کند.
۳- تصمیم بر الغا و اعلان بى اعتبارى معاهدات امضا شده با کافران، در اختیار پیامبر(ص) و رهبران جامعه اسلامى است. (فانبذ إلیهم على سواء)
۴- بررسى و تشخیص شواهد و نشانه هاى خیانتکارى کافران، وظیفه اى بر عهده پیامبر(ص) و رهبران جامعه اسلامى (و إما تخافن من قوم خیانة)
۵- رهبران جامعه اسلامى باید به احتمال وقوع خیانت از سوى جوامع کفرپیشه ترتیب اثر داده و نباید براى تصمیمات لازم در انتظار وقوع خیانت باشند. (و إما تخافن من قوم خیانة فانبذ إلیهم على سواء)
۶- لزوم برخورد با دشمن، همانند خود او (و إما تخافن من قوم خیانة فانبذ إلیهم على سواء) برخى مراد از «سواء» را تساوى با دشمن در برخوردها و عملکردها دانسته اند. برداشت فوق بر اساس این معناست.
۷- پیمان شکنان و کسانى که در اندیشه شکستن پیمانهاى خویشند، خائن و محروم از محبت خداوند هستند. (إن اللّه لایحب الخائنین) برداشت فوق بر این اساس است که جمله «إن اللّه ... » تعلیل براى «فانبذ إلیهم» باشد ; یعنى کسانى که در صدد پیمان شکنى هستند، خائنند و چون خداوند خائنان را دوست ندارد، تو اى پیامبر(ص) موظف هستى معاهده آنان را لغو کنى تا راه براى نبرد با آنان باز شود.
۸- بى اعتبار شمردن و الغاى عهدنامه ها بدون آگاه ساختن طرف مقابل، خیانت است. (فانبذ إلیهم على سواء إن اللّه لایحب الخائنین) برداشت فوق بر این اساس است که «إن اللّه ... » تعلیل براى «على سواء» باشد. یعنى اگر این دستور (آگاه ساختن دشمن به لغو عهدنامه او) را اجرا نکنى، خیانتکارى و خداوند خیانتکاران را دوست ندارد.
۹- خیانت، حتى نسبت به کافران، امرى ناروا و در پى دارنده محرومیت از محبت خدا (فانبذ إلیهم على سواء إن اللّه لایحب الخائنین)
روایات و احادیث
۱۰- عن أبى عبداللّه(ع) قال: قال رسول اللّه (ص): ثلاث من کن فیه کان منافقا و إن صام و صلى و زعم أنه مسلم، من إذا اؤتمن خان ... إن اللّه عز و جل قال فى کتابه: «إن اللّه لایحب الخائنین» ... .[۲] از امام صادق(ع) روایت شده که رسول خدا(ص) فرمود: سه خصلت است که هر کس آنها را داشته باشد منافق است ; اگر چه اهل روزه و نماز باشد و خود را مسلمان بداند. (یکى این است که) اگر امانتى به او سپرده شود در آن خیانت کند ... همانا خداى عز و جل در کتاب خود فرمود: «بى تردید خدا خائنان را دوست نمى دارد» ... .
موضوعات مرتبط
- خائنان:۷
- خدا: محرومیت از محبت خدا ۷، ۹
- خیانت: آثار خیانت ۹ ; پیشگیرى از خیانت ۵ ; موارد خیانت ۸ ; ناپسندى خیانت ۹
- دشمنان: روش برخورد با دشمنان ۶ ; معاهده با دشمنان ۲
- رهبرى: اختیارات رهبرى ۴ ; اختیارات رهبرى دینى ۳ ; مسؤولیت رهبرى دینى ۵
- عهدشکنان: خیانت عهدشکنان ۷ ; روش برخورد با عهدشکنان ۱ ; محرومیت عهدشکنان ۷
- کافران: تشخیص خیانت کافران ۴ ; خیانت به کافران ۹ ; خیانت کافران ۵ ; عهدشکنى کافران ۱ ; معاهده با کافران ۳
- محمد(ص): اختیارات محمد(ص) ۳، ۴
- مسلمانان: مسؤولیت مسلمانان ۱
- معاهدات: احکام معاهدات ۱، ۲، ۸ ; الغاى معاهدات ۱، ۲، ۳ ; خیانت الغاى معاهدات ۸
- مقابله به مثل: لزوم مقابله به مثل ۶
منابع
- ↑ ابوالشیخ از ابن شهاب روایت کرده که جبرئیل به پیامبر وارد شد و گفت: یا رسول الله سلاح را نهادى در حالتى که همیشه در طلب قوم بودى بنابراین بیرون برو که خداوند درباره طایفه بنىقریظه به تو اجازه داده است و آیه ۵۹ درباره بنىقریظه نازل گردیده است.
- ↑ کافى، ج ۲، ص ۲۹۰، ح ۸ ; نورالثقلین، ج ۲، ص ۱۶۴- ، ح ۱۳۶.