تفسیر:نمونه جلد۱۳ بخش۷۱

از الکتاب

→ صفحه قبل صفحه بعد ←



تفسير نمونه جلد ۱۳ صفحه ۵۲۵

آيه ۱۰۷ - ۱۱۲

آيه و ترجمه

وَ مَا أَرْسلْنَك إِلا رَحْمَةً لِّلْعَلَمِينَ(۱۰۷) قُلْ إِنَّمَا يُوحَى إِلىَّ أَنَّمَا إِلَهُكمْ إِلَهٌ وَحِدٌ فَهَلْ أَنتُم مُّسلِمُونَ(۱۰۸) فَإِن تَوَلَّوْا فَقُلْ ءَاذَنتُكمْ عَلى سوَاءٍ وَ إِنْ أَدْرِى أَ قَرِيبٌ أَم بَعِيدٌ مَّا تُوعَدُونَ(۱۰۹) إِنَّهُ يَعْلَمُ الْجَهْرَ مِنَ الْقَوْلِ وَ يَعْلَمُ مَا تَكتُمُونَ(۱۱۰) وَ إِنْ أَدْرِى لَعَلَّهُ فِتْنَةٌ لَّكمْ وَ مَتَعٌ إِلى حِينٍ(۱۱۱) قَلَ رَب احْكم بِالحَْقِّ وَ رَبُّنَا الرَّحْمَنُ الْمُستَعَانُ عَلى مَا تَصِفُونَ(۱۱۲) ترجمه : ۱۰۷ - ما تو را جز براى رحمت جهانيان نفرستاديم . ۱۰۸ - بگو تنها چيزى كه به من وحى مى شود اين است كه معبود شما خداى يگانه است ، آيا (با اينحال ) تسليم (حق ) مى شويد؟ (و بتها را كنار مى گذاريد ؟). ۱۰۹ - اگر (با اين همه ) رويگردان شوند بگو من به همه شما يكسان (از عذاب الهى ) اعلام خطر مى كنم ، و نمى دانم آيا وعده (عذاب خدا) به شما نزديك است يا دور؟! ۱۱۰ - او سخنان آشكار را مى داند و آنچه را كتمان مى كنيد (نيز) مى داند (و چيزى بر او مخفى نيست ).

تفسير نمونه جلد ۱۳ صفحه ۵۲۶

۱۱۱ - و من نمى دانم شايد اين ماجرا آزمايشى براى شماست ، و بهره گيرى تا مدتى (معين ) ۱۱۲ - (و پيامبر) گفت : پروردگارا! به حق داورى فرما (و اين طغيانگران را كيفر ده ) و از پروردگار رحمان در برابر نسبتهاى نارواى شما استمداد مى طلبم . تفسير: پيامبر رحمت براى جهانيان از آنجا كه آيات گذشته بشارت حكومت روى زمين را به بندگان صالح مى داد و چنين حكومتى مايه رحمت براى همه مردم جهان است در نخستين آيه مورد بحث به رحمت عامه وجود پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) اشاره كرده مى گويد: «ما تو را جز براى رحمت جهانيان نفرستاديم » (و ما ارسلناك الا رحمة للعالمين ). عموم مردم دنيا اعم از مؤ من و كافر همه مرهون رحمت تو هستند، چرا كه نشر آئينى را به عهده گرفتى كه سبب نجات همگان است ، حال اگر گروهى از آن استفاده كردند و گروهى نكردند اين مربوط به خودشان است و تاثيرى بر عمومى بودن رحمت نمى گذارد. اين درست به آن مى ماند كه بيمارستان مجهزى براى درمان همه دردها با پزشكان ماهر و انواع داروها تاسيس كنند، و درهاى آنرا به روى همه مردم بدون تفاوت بگشايند، آيا اين وسيله رحمت براى همه افراد آن اجتماع نيست ؟ حال اگر بعضى از بيماران لجوج خودشان از قبول اين فيض عام امتناع كنند تاثيرى در عمومى بودن آن نخواهد داشت . و به تعبير ديگر رحمت بودن وجود پيامبر براى همه جهانيان جنبه مقتضى و فاعليت فاعل دارد و مسلما فعليت نتيجه ، بستگى به قابليت قابل نيز دارد. تعبير به «عالمين » (جهانيان ) آنچنان مفهوم وسيعى دارد كه تمام انسانها را در تمام اعصار و قرون شامل مى شود و لذا اين آيه را اشاره اى بر خاتميت پيامبر اسلام مى دانند، چرا كه وجودش براى همه انسانها آينده تا پايان جهان رحمت

تفسير نمونه جلد ۱۳ صفحه ۵۲۷

است و رهبر و پيشوا و مقتدا، حتى اين رحمت ، از يك نظر شامل فرشتگان هم مى شود: حديث جالبى در اينجا نقل شده كه اين عموميت را تاييد مى كند حديث اين است هنگامى كه اين آيه نازل شد پيامبر از جبرئيل پرسيد «هل اصابك من هذه الرحمة شى ء» «آيا چيزى از اين رحمت عائد تو شد»؟ جبرئيل در پاسخ عرض كرد «نعم ، انى كنت اخشى عاقبة الامر، فامنت بك ، لما اثنى الله على بقوله عند ذى العرش مكين »: «من از پايان كار خويش بيمناك بودم ، اما بخاطر آيهاى كه در قرآن بر تو نازل شد از وضع خود مطمئن شدم آنجا كه خداوند مرا با اين جمله مدح كرده ذى قوة عند ذى العرش مكين »: جبرئيل نزد خداوند خالق عرش بلند مقام و بلند مرتبه است )) به هر حال در دنياى امروز كه فساد و تباهى و ظلم و بيدادگرى از در و ديوار آن مى بارد، آتش جنگها در هر سو شعله ور است ، و چنگال زورمندان بيدادگر حلقوم مستضعفان مظلوم را مى فشارد، در دنيائى كه جهل و فساد اخلاق و خيانت و ظلم و استبداد و تبعيض هزار گونه نابسامانى آفريده ، آرى در چنين جهانى مفهوم «رحمة للعالمين » بودن پيامبر از هر زمانى آشكارتر است ، چه رحمتى از اين بالاتر كه برنامهاى آورده كه عمل به آن نقطه پايانى است بر همه اين ناكاميها و بدبختيها و سيه روزيها، آرى او و دستوراتش ، برنامه و اخلاقش همه رحمت است رحمتى براى همگان و تداوم اين رحمت سرانجامش ‍ حكومت صالحان با ايمان بر تمام معموره زمين خواهد بود. و از آنجا كه مهمترين مظهر رحمت و محكمترين پايه و اساس آن مساله توحيد و جلوه هاى آن است در آيه بعد چنين مى گويد: ((به آنها بگو تنها چيزى كه بر

تفسير نمونه جلد ۱۳ صفحه ۵۲۸

من وحى مى شود اين است كه معبود شما معبود واحدى است (قل انما يوحى الى انما الهكم اله واحد). «آيا شما حاضر هستيد در برابر همين اصل اساسى توحيد تسليم شويد و بتها را كنار بگذاريد»؟! (فهل انتم مسلمون ). در واقع در اين آيه سه نكته بنيادى مطرح شده است ، نخست اينكه پايه اصلى رحمت توحيد است و به راستى هر چه بيشتر بينديشيم وجود اين رابطه نيرومند روشن تر مى شود، توحيد در اعتقاد، در عمل ، توحيد در كلمه ، توحيد صفوف ، و توحيد در قانون و در همه چيز. نكته ديگر اينكه به مقتضاى كلمه «انما» كه دليل بر حصر است تمام دعوت پيامبران اسلام ص در اصل توحيد خلاصه مى شود مطالعات دقيق نيز نشان مى دهد كه اصول و حتى فروع و احكام نيز در پايان به اصل توحيد بازمى گردد، و به همين دليل همانگونه كه سابقا هم گفته ايم توحيد تنها يك اصل از اصول دين نيست ، بلكه همچون رشته محكمى است كه دانه هاى يك تسبيح را بهم پيوند مى دهد و يا صحيحتر روحى است كه در كالبد دين دميده شده . و آخرين نكته اينكه مشكل اصلى تمام جوامع و ملل ، آلودگى به شرك در اشكال مختلف است ، زيرا جمله «فهل انتم مسلمون » (آيا تسليم در برابر اين اصل مى شويد) مى رساند كه مشكل اصلى بيرون آمدن از شرك و مظاهر آن و بالا زدن آستين براى شكستن بتها است ، نه فقط بتهاى سنگى و چوبى ، كه بتها از هر نوع مخصوصا طاغوتهاى انسانى ! آيه بعد مى گويد اگر با اين همه به دعوت و پيام ما توجه نكردند اگر روى برتابند، به آنها بگو من به همه شما بطور يكسان از عذاب الهى اعلام خطر مى كنم (فان تولوا فقل آذنتكم على سواء).

تفسير نمونه جلد ۱۳ صفحه ۵۲۹

«آذنت » از ماده «ايذان » به معنى اعلام كردن تواءم با تهديد است ، و گاه به معنى اعلان جنگ نيز آمده اما از آنجا كه اين سوره در مكه نازل شده ، و در آنجا نه زمينه جهاد بود، و نه حكم جهاد نازل شده بود، بسيار بعيد به نظر مى رسد كه اين جمله در اينجا به معنى «اعلان جنگ » باشد، بلكه ظاهر اين است كه پيامبر با اين سخن مى خواهد اعلام نفرت و جدائى از آنها كند و نشان دهد كه از آنان به كلى دست شسته است . تعبير «على سواء» يا اشاره به اين است كه من نسبت به مجازات الهى به همه شما بطور يكسان اعلام خطر مى كنم ، مبادا چنين تصور كنند كه اهل مكه يا قريش با ديگران تفاوت دارند و در پيشگاه خدا براى آنها مزيت و برترى است و يا اشاره به اين است كه من ندايم را به گوش ‍ همه شما بدون استثناء رساندم . سپس اين تهديد را به صورت آشكارترى بيان مى كند و مى گويد: «من نمى دانم آيا وعده عذاب كه به شما داده شده است نزديك است يا دور؟!» (و ان ادرى ا قريب ام بعيد ما توعدون ). فكر نكنيد اين وعده دور است ، شايد هم نزديك و بسيار هم نزديك باشد. اين عذاب و مجازاتى كه در اينجا به آن تهديد شده اند ممكن است عذاب قيامت و يا مجازات دنيا و يا هر دو باشد، در صورت اول علم آن مخصوص خدا است و هيچكس به درستى از تاريخ وقوع رستاخيز آگاه نيست حتى پيامبران خدا، و در صورت دوم و سوم ممكن است اشاره به جزئيات و زمان آن باشد كه من از جزئيات آن آگاه نيستم ، چرا كه علم پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) نسبت به اينگونه حوادث هميشه جنبه فعلى ندارد بلكه گاه جنبه ارادى دارد يعنى تا اراده نكند نمى دانند.

تفسير نمونه جلد ۱۳ صفحه ۵۳۰

اين تصور را نيز به مغز خود راه مدهيد كه اگر تاخيرى در مجازات شما شود به خاطر اين است كه خدا از اعمال و سخنان شما آگاه نيست ، نه ، او همه را ميداند او هم سخنان آشكارتان را و هم آنچه را كتمان مى كنيد مى داند)) (انه يعلم الجهر من القول و يعلم ما تكتمون ). اصولا پنهان و آشكار براى شما كه علمتان محدود است مفهوم دارد، اما براى آن كس كه علمش بيپايان است غيب و شهود يكى است و سر و علن در آنجا يكسان مى باشد. و نيز اگر مى بينيد مجازات الهى فورا دامن شما را نمى گيرد بواسطه آن نيست كه او از كار شما آگاه نباشد «من چه مى دانم شايد اين آزمونى براى شما باشد» (و ان ادرى لعله فتنة لكم ). «و مى خواهد شما را تا مدتى از لذائذ اين جهان بهره مند سازد» سپس با شدت هر چه تمامتر شما را بگيرد و مجازات كند (و متاع الى حين ). در واقع براى تاخير مجازات الهى در اينجا دو فلسفه بيان شده است : نخست مساله امتحان و آزمايش است ، خدا هرگز در عذاب عجله نمى كند، تا خلق را آزمايش كافى كند و اتمام حجت نمايد. دوم اينكه افرادى هستند كه آزمايش آنها تمام شده و كلمه مجازاتشان قطعى گرديده است ، اما براى اينكه سخت كيفر ببينند نعمت را بر آنها گسترده مى سازد تا كاملا غرق نعمت شوند، و درست در همان حال كه سخت در لذائذ غوطه ورند تازيانه عذاب را بر آنها مى كوبد تا دردناكتر باشد، و رنج محرومان و ستمديدگان را بخوبى احساس كنند. آخرين آيه مورد بحث كه آخرين آيه سوره انبياء است همچون نخستين

تفسير نمونه جلد ۱۳ صفحه ۵۳۱

آيه اين سوره سخن از غفلت مردم بى خبر مى گويد، و به عنوان نقل قول از پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) در يك عبارت نفرين مانند ناراحتى او را از اين همه غرور و غفلت منعكس مى كند و مى گويد: پيامبر بعد از مشاهده اين همه اعراض و رويگردانى «عرض كرد پروردگار من ! به حق داورى فرما، و اين گروه طغيانگر را طبق قانون عدالتت كيفر ده !» (قال رب احكم بالحق ). در دومين جمله روى سخن را به مخالفان كرده و مى گويد: «پروردگار همه ما خداوند رحمان است ، و ما از پيشگاه مقدسش در برابر نسبتهاى ناروائى كه شما به او مى دهيد استمداد مى طلبيم » (و ربنا الرحمن المستعان على ما تصفون ). در حقيقت با كلمه «ربنا» آنها را به اين واقعيت توجه مى دهد كه ما همه مربوب و مخلوقيم و او خالق و پروردگار همه ما است . تعبير به «الرحمن » كه اشاره به رحمت عامه پروردگار است به آنها گوشزد مى كند كه سر تا پاى وجود شما را رحمت الهى فرا گرفته چرا لحظه اى در آفريننده اين همه نعمت و رحمت نمى انديشيد؟ و تعبير «المستعان على ما تصفون » به آنها اخطار مى كند كه گمان نكنيد ما در برابر انبوه جمعيت شما تنها هستيم ، و تصور نكنيد اين همه تهمت و دروغ و نسبتهاى نارواى شما چه در مورد ذات پاك خدا، و چه در برابر ما، بدون پاسخ خواهد ماند، نه ، هرگز كه تكيه گاه همه ما او است ، و او قادر است از بندگان مؤ من خود در برابر هر گونه دروغ و تهمت دفاع كند. «پايان سوره انبياء»

تفسير نمونه جلد ۱۳ صفحه ۵۳۲

پروردگارا! همانگونه كه پيامبر گراميت و ياران اندكش را در برابر انبوه دشمنان تنها نگذاشتى ما را نيز در برابر دشمنانى كه در شرق و غرب تصميم به نابودى ما گرفته اند تنها مگذار!. خداوندا! تو در اين سوره پربركت مخصوصا رحمت ويژه ات را نسبت به پيامبران در مواقع سخت و بحرانى و در برابر طوفانهاى زندگى بازگو كردى بار الها! ما نيز در اين عصر و زمان گرفتار همان طوفانها هستيم و انتظار همان رحمت و فرج مخصوص را داريم آمين يا رب العالمين . پايان جلد ۱۳ تفسير نمونه در مزرعه على آباد قم ۲۹/۵/۱۳۶۱ جمعه ۳۰ شوال ۱۴۰۲


→ صفحه قبل صفحه بعد ←