المؤمنون ٤٤

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۱۵ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۰۲ توسط Adel (بحث | مشارکت‌ها) (←‏تفسیر)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
کپی متن آیه
ثُمَ‌ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا تَتْرَى‌ کُلَ‌ مَا جَاءَ أُمَّةً رَسُولُهَا کَذَّبُوهُ‌ فَأَتْبَعْنَا بَعْضَهُمْ‌ بَعْضاً وَ جَعَلْنَاهُمْ‌ أَحَادِيثَ‌ فَبُعْداً لِقَوْمٍ‌ لاَ يُؤْمِنُونَ‌

ترجمه

سپس رسولان خود را یکی پس از دیگری فرستادیم؛ هر زمان رسولی برای (هدایت) قومی می‌آمد، او را تکذیب می‌کردند؛ ولی ما این امّتهای سرکش را یکی پس از دیگری هلاک نمودیم، و آنها را احادیثی قرار دادیم (چنان محو شدند که تنها نام و گفتگویی از آنان باقی ماند.) دور باد (از رحمت خدا) قومی که ایمان نمی‌آورند!

|سپس پيامبران خود را پى‌درپى فرستاديم. هر بار كه پيامبرى به سوى امتش آمد تكذيبش كردند، ما نيز آنها را از پى يكديگر هلاك نموديم و آنها را عبرت‌ها و داستان‌ها كرديم. پس نابود باد قومى كه ايمان نمى‌آورند
باز فرستادگان خود را پياپى روانه كرديم. هر بار براى [هدايت‌] امتى پيامبرش آمد، او را تكذيب كردند؛ پس [ما امتهاى سركش را] يكى پس از ديگرى آورديم و آنها را مايه عبرت [و زبانزد مردم‌] گردانيديم. دور باد [از رحمت خدا] مردمى كه ايمان نمى‌آورند.
سپس پیغمبران خود را پی در پی فرستادیم و هر قومی که رسول بر آنها آمد آن رسول را تکذیب و انکار کردند، ما هم آنها را از پی یکدیگر همه را هلاک کردیم و داستانهای هلاک آن اقوام را عبرت دیگران ساختیم، که قوم بی‌ایمان را (از رحمت خدا) دوری باد.
آن گاه پیامبران را پی در پی فرستادیم؛ هر زمان برای امتی پیامبرش می آمد او را تکذیب می کردند، و ما این [امت] ها را به دنبال یکدیگر هلاک می کردیم و آنان را [به صورت] سرگذشت ها [برای عبرت دیگران] قرار دادیم؛ پس ملتی که ایمان نمی آورند از رحمت خدا دور باد.
سپس پى‌درپى پيامبران خود را فرستاديم. هر بار كه پيامبرى بر ملتى آمد تكذيبش كردند و ما نيز آنها را از پس يكديگر به هلاكت رسانيديم و آنان را داستانها كرديم. اى، نصيب مردمى كه ايمان نمى‌آورند دورى از رحمت خدا باد.
سپس پیامبرانمان را پیاپی فرستادیم، هربار که پیامبری به سراغ امتش می‌آمد او را دروغگو می‌انگاشتند، آنگاه آنان را به دنبال همدیگر آوردیم [و از میان بردیم‌] و افسانه‌شان گرداندیم، آری وای بر قوم بی‌ایمان‌
سپس فرستادگان خود را پى در پى فرستاديم، هر گاه به امتى پيامبرشان آمد او را دروغگو شمردند، پس آنان را از پى يكديگر [به هلاكت‌] رسانديم و آنها را داستانها كرديم- تا مردمان عبرت گيرند-. پس دورى [و هلاكت‌] باد بر مردمى كه ايمان نمى‌آورند.
سپس پیغمبران خود را یکی پس از دیگری (به سوی اقوامشان) روانه کردیم و اقوامشان آنان را تکذیب نموده و دروغگو نامیدند، ما هم (این ملّتهای سرکش را نابود و) یکی را به دنبال دیگری روانه (ی دیار نیستی) کردیم و ایشان را نقل مجالس و مایه‌ی عبرت (دیگران) نمودیم. نابود باد اقوامی که بی‌ایمان و بی‌باورند.
سپس فرستادگان خود را پیاپی فرستادیم. هر بار برای (هدایت) امتی پیامبرش آمد، او را تکذیب کردند؛ پس ما بعضی (از آنان) را (از) پی بعضی دیگر آوردیم و آنها را زبانزد (مردمان) گردانیدیم. پس دورباش برای گروهی که ایمان نمی‌آورند!
سپس فرستادیم فرستادگان خود را پی‌درپی هر گاه می‌آمد ملتی را فرستاده‌اش تکذیبش می‌کردند پس پیرو گردانیدیم گروهی را از برای گروهی و گردانیدیمشان داستانهائی پس دورباد برای گروهی که ایمان نمی‌آورند

Then We sent Our messengers in succession. Every time a messenger came to his community, they called him a liar. So We made them follow one another, and made them history. So away with a people who do not believe.
ترتیل:
ترجمه:
المؤمنون ٤٣ آیه ٤٤ المؤمنون ٤٥
سوره : سوره المؤمنون
نزول : ٥ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٠
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«تَتْرَا»: پیاپی. یکی بعد از دیگری. حال است و از ماده (وتر). اصل آن (وتری) است و واو به تاء تبدیل شده است، همچون (تقوی) که از (وقایة) است. «أَحَادِیثَ»: جمع أُحْدُوثَة، مانند أَعاجیب که جمع أُعْجُوبَة است. أُحْدُوثَة سخنی است که مردمان به خاطر غرابت و شگفتی، آن را برای یکدیگر روایت می‌نمایند. یا جمع حدیث، و مراد سخنان عبرت‌انگیز است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


ثُمَّ أَرْسَلْنا رُسُلَنا تَتْرا كُلَّ ما جاءَ أُمَّةً رَسُولُها كَذَّبُوهُ فَأَتْبَعْنا بَعْضَهُمْ بَعْضاً وَ جَعَلْناهُمْ أَحادِيثَ فَبُعْداً لِقَوْمٍ لا يُؤْمِنُونَ «44»

سپس پيامبرانمان را پى در پى (براى هدايت آن امّت‌ها) فرستاديم، هر بار كه پيامبر هر امّتى به سراغ قومش آمد، مردم او را تكذيب كردند، پس ما نيز آن گروه را هلاك كرديم وگروه ديگرى را دنبال آنان آورديم، وما آنان را زبانزد مردم قرار داديم (تا عبرت گيرند) پس قومى كه ايمان نمى‌آورند دور (از رحمت خدا) باد.

نکته ها

كلمه‌ى‌ «أَحادِيثَ» جمع «احدوثه» به داستان‌هاى شگفتى گفته مى‌شود كه با آب و تاب نقل و با علاقه شنيده مى‌شود.

پیام ها

1- سنّت خداوند بر فرستادن انبيا براى امّت‌هاست. «رُسُلَنا تَتْرا» (هر اجتماعى رهبر مى‌خواهد. فكر و علم به تنهايى براى بشر كافى نيست، بلكه بايد امورى را از طريق وحى بدست آورد)

2- تمام انبيا مورد تكذيب قرار مى‌گرفتند. «كُلَّ ما»

3- هر امّتى براى خود رسولى داشتند. «كُلَّ ما جاءَ أُمَّةً رَسُولُها»

4- نتيجه‌ى تكذيب حقّ، هلاكت است. «وَ جَعَلْناهُمْ أَحادِيثَ» (از گردنكشان و طاغوتيان، تاريخى بيش نمى‌ماند)

جلد 6 - صفحه 103

5- نفرين كفّار جايز است. «فَبُعْداً» (كلمه «بعدا» مصدرى است كه هميشه به جاى فعل بكار مى‌رود. بنابراين «بُعداً»، يعنى «بعدوا بُعداً»)

6- نفرين قرآن، به خاطر كفر كافران است. «لا يُؤْمِنُونَ»

7- تحوّلات تاريخى با اراده اوست. و هلاك امّت‌هاى سركش، نمودى از لعن و نفرين اوست. «وَ جَعَلْناهُمْ أَحادِيثَ فَبُعْداً»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



ثُمَّ أَرْسَلْنا رُسُلَنا تَتْرا كُلَّ ما جاءَ أُمَّةً رَسُولُها كَذَّبُوهُ فَأَتْبَعْنا بَعْضَهُمْ بَعْضاً وَ جَعَلْناهُمْ أَحادِيثَ فَبُعْداً لِقَوْمٍ لا يُؤْمِنُونَ (44)

ثُمَّ أَرْسَلْنا رُسُلَنا تَتْرا: پس فرستاديم فرستادگان خود را پى‌درپى، يعنى در عقب يكديگر. كُلَّ ما جاءَ أُمَّةً رَسُولُها: هر زمانى كه آمد گروهى را پيغمبر آن گروه، كَذَّبُوهُ‌: تكذيب كردند او را و آنچه گفت از توحيد و نبوت و بعث و حشر دروغ پنداشتند و به تقليد پدران و لزوم عادت ناپسنديده از نعمت ايمان و عزت تصديق، به سوء اختيار خود محروم ماندند. فَأَتْبَعْنا بَعْضَهُمْ بَعْضاً: پس از پى در آورديم بعضى را در هلاك نمودن بعضى ديگر، يعنى هيچكدام را مهلت نداديم و آخرين را مانند اولين معاقب و معذب ساختيم. وَ جَعَلْناهُمْ أَحادِيثَ‌: و قرار داديم ايشان را سخنان، يعنى عبرت خلق گردانيديم كه دائما عذاب و

جلد 9 - صفحه 140

شآمت عاقبت آنان را ياد كنند و بدان مثل زنند. حاصل آنكه از اين جماعت مكذبين غير از حكايتى چيزى باقى نماند كه مردم آن را نقل كنند و از آن عبرت يابند. فَبُعْداً لِقَوْمٍ لا يُؤْمِنُونَ‌: پس دور باد از رحمت حق مر گروهى را كه ايمان نمى‌آورند به پيغمبران و تصديق حق را ننمايد.

تنبيه: مراد به آمدن رسولان، يا تبليغ ايشان است، يا حقيقت آمدن آنها بدون تبليغ و دعوت. بنابراين اشعار است به آنكه قوم تكذيب انبياء كردند در اول ملاقات ايشان. و اضافه رسول به امت به جهت تحقق اينست كه هر پيغمبرى به امت خود بخصوص مبعوث شد نه تمام رسولان بر تمام امم، و اين دال است به كمال شناعت و ضلالت، زيرا هر امتى تكذيب و انكار پيغمبر خود را نمودند و چون تكذيب و انكار يكى از پيغمبران، تكذيب تمام انبياء عليهم السّلام باشد به سبب اتفاق مرام آنها در دعوت به توحيد و اطاعت خدا و اعتقاد به معاد، پس در حقيقت تكذيب تمام آنها را نمودند و خداوند سبحان اخبار فرمايد از سر انجام كار آنان كه از پى در آورديم بعضى ايشان را به بعض ديگر در هلاك شدن به جهت پيروى نمودن طبقه دوم طبقه اول را در موجبات هلاكت از كفر و تكذيب انبياء و ساير معاصى و انكار حشر و نشر. نتيجه مخالفت اين شد كه بكلى آثار آنها را نابود كرديم كه باقى نماند ميان مردم از ايشان مگر حكايتى و سخنى، يا آنها را افسانه اهل عالم قرار داديم تا عبرت يابند معتبران و بيانديشند از نافرمانى حضرت سبحان.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


قالَ رَبِّ انْصُرْنِي بِما كَذَّبُونِ (39) قالَ عَمَّا قَلِيلٍ لَيُصْبِحُنَّ نادِمِينَ (40) فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ بِالْحَقِّ فَجَعَلْناهُمْ غُثاءً فَبُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ (41) ثُمَّ أَنْشَأْنا مِنْ بَعْدِهِمْ قُرُوناً آخَرِينَ (42) ما تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَها وَ ما يَسْتَأْخِرُونَ (43)

ثُمَّ أَرْسَلْنا رُسُلَنا تَتْرا كُلَّ ما جاءَ أُمَّةً رَسُولُها كَذَّبُوهُ فَأَتْبَعْنا بَعْضَهُمْ بَعْضاً وَ جَعَلْناهُمْ أَحادِيثَ فَبُعْداً لِقَوْمٍ لا يُؤْمِنُونَ (44)

ترجمه‌

- گفت پروردگار من يارى ده مرا بسبب آنكه تكذيب كردند

مرا گفت پس از گذشتن زمان اندكى هر آينه ميگردند البته پشيمان‌

پس گرفت ايشان را فرياد مهلك بحق پس گردانيديم آنان را خاشاك بر روى سيل پس دورى باشد از رحمت براى گروه ستمكاران‌

پس آفريديم از بعد آنها جماعتهاى ديگرى‌

پيشى نميگيرد هيچ گروهى اجلش را و باز پس نمى‌مانند

پس فرستاديم رسولانمان را از پى هم هرگاه آمد گروهى را رسولشان تكذيب كردند او را پس از پى در آورديم بعضى از آنها را ببعضى و گردانيديم آنها را حكايتها پس دورى است از رحمت مر گروهى را كه ايمان نميآورند.

تفسير

- پس از آنكه پيغمبر معهود در آيات سابقه از ايمان قوم مأيوس شد مانند حضرت نوح از خداوند طلب نصرت نمود با آنكه مقصودش از آن نزول‌


جلد 3 صفحه 640

عذاب بر آنها بود و خدا اجابت فرمود و مقرّر گرديد بفاصله كمى عذاب بر آنها نازل شود و فرمود بزودى از كرده خودشان پشيمان خواهند شد و كلمه ما در عمّا قليل زائده و موصوف قليل مقدّر است يعنى با فاصله‌ئى از زمان كمى بسزاى خود ميرسند پس گرفت آنها را و رسيد بآنها صيحه هايله جبرئيل كه دلهاشان پاره و زهره ترك شدند و ابدان آنها مانند خار و خاشاكى شد كه سيل آنها را با خود ميآورد و از روى آب باطراف پراكنده ميگردد پس دورى است بر سبيل اخبار يا دورى باشد بر سبيل دعا يا دورى باد براى گروه ستمكاران بخويش بسبب شرك و كفر و بر پيغمبر براى تكذيب او از رحمت خدا و بركات او و كلمه بعدا مصدر بعد است كه فعل آن معمولا اظهار نميشود و پس از آن خداوند اقوام ديگرى را از قبيل قوم صالح و لوط و شعيب و غيرهم ايجاد فرمود كه آنها در قرون و اعصارى بودند و در وقت مقدّر معيّنى كه تقديم و تأخير در آن روى نميداد مى‌مردند و بعذاب الهى گرفتار ميشدند چون هيچ جماعتى نميتوانند اجل و زمان مرگ خودشان را جلو يا عقب بيندازند و پس از ايجاد خداوند آنها را و نشو و نموّشان خدا پيغمبران خود را يك يك و پى در پى براى ارشاد و هدايت آنها فرستاد چون تترى مأخوذ از وتر بمعناى فرد است كه و او آن مبدّل بتاء شده و در آخر آن الف تأنيث بملاحظه جماعت در آورده‌اند و بعضى بتنوين قرائت نموده‌اند و بنابراين الف بدل تنوين است كه بياء نوشته شده و هر يك از ايشان كه براى اداء رسالت نزد قوم خود آمدند بتكذيب امّت و جماعت گرفتار شدند و خداوند هم پى در پى آن اقوام را هلاك فرمود و از آنها جز قصه و سخن عجب‌آور و حكايتهائى در دنيا باقى نماند كه موجب عبرت خلق گرديد چون احاديث جمع حديث يا جمع احدوثه است كه آن سخنان تعجّب‌آور است و در شرور استعمال ميشود پس دورى از رحمت حق و هلاكت ابدى است براى كسانى كه بخدا و پيغمبر او ايمان نميآورند.


جلد 3 صفحه 641

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


ثُم‌َّ أَرسَلنا رُسُلَنا تَترا كُل‌َّ ما جاءَ أُمَّةً رَسُولُها كَذَّبُوه‌ُ فَأَتبَعنا بَعضَهُم‌ بَعضاً وَ جَعَلناهُم‌ أَحادِيث‌َ فَبُعداً لِقَوم‌ٍ لا يُؤمِنُون‌َ (44)

‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ ‌رسول‌ ‌که‌ قبلا ذكر كرديم‌ فرستاديم‌ رسولان‌ ‌خود‌ يكي‌ ‌بعد‌ ‌از‌ ديگر پي‌ ‌در‌ پي‌ ‌هر‌ زماني‌ ‌که‌ امتي‌ ‌را‌ ‌رسول‌ آمد ‌آن‌ امت‌ تكذيب‌ كردند ‌او‌ ‌را‌ ‌پس‌ تابع‌ كرديم‌ ‌ما بعض‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ‌به‌ بعض‌ ديگر ‌در‌ عذاب‌ و هلاكت‌ و جعل‌ فرموديم‌ ‌آنها‌ ‌را‌ احاديث‌ ‌که‌ ذكر هلاكت‌ ‌آنها‌ ‌را‌ بكنند ‌پس‌ ‌بعد‌ ‌از‌ رحمت‌ باد ‌براي‌ قومي‌ ‌که‌ ايمان‌ نمي‌آورند.

‌اينکه‌ آيه شريفه‌ ‌هم‌ يكي‌ ‌از‌ شواهد ‌است‌ ‌که‌ رسولي‌ ‌که‌ قبلا ذكر فرمود هود بوده‌ ‌بعد‌ ‌از‌ نوح‌ ‌که‌ ‌بر‌ قوم‌ عاد فرستاده‌ ‌شده‌ ‌بود‌، زيرا ‌آن‌ رسولاني‌ ‌که‌ ميفرمايد:

پي‌ ‌در‌ پي‌ فرستاديم‌.

(ثُم‌َّ أَرسَلنا رُسُلَنا تَترا) قبل‌ ‌از‌ موسي‌ بودند بقرينه آيه ‌بعد‌ ‌که‌ ذكر موسي‌ ميفرمايد: مثل‌ صالح‌ و ابراهيم‌ و لوط و اسماعيل‌ و اسحاق‌ و يعقوب‌ و يوسف‌ و شعيب‌ ‌که‌ ‌هر‌ يك‌ ‌بعد‌ ديگري‌ آمدند.

و (كُل‌َّ ما جاءَ أُمَّةً رَسُولُها) ‌آن‌ امت‌ تكذيب‌ كردند ‌او‌ ‌را‌.

(كَذَّبُوه‌ُ) ثمود تكذيب‌ صالح‌ كردند ابراهيم‌ ‌را‌ نمرود و تمام‌ اهل‌ زمين‌ تكذيب‌ كردند فقط لوط باو ايمان‌ آورد ‌حتي‌ ‌او‌ ‌را‌ ‌در‌ آتش‌ انداختند، لوط ‌را‌ قومش‌ ‌حتي‌ زن‌ لوط تكذيب‌ كردند شعيب‌ ‌را‌ اهل‌ مدين‌ و اصحاب‌ ايكه‌ تكذيب‌ كردند و ‌هم‌ چنين‌ بقيه ‌آنها‌.

(فَأَتبَعنا بَعضَهُم‌ بَعضاً) ‌در‌ عذاب‌ و هلاكت‌ ‌هر‌ امتي‌ ‌را‌ بيكنوع‌ عذاب‌ هلاك‌ كرديم‌، ثمود ‌را‌ بصيحه‌ و صاعقه‌ قوم‌ ابراهيم‌ (نمرود) ‌را‌ بيك‌ پشه‌، قوم‌ لوط ‌را‌ ‌به‌ خسف‌ و نزول‌ حجارة اصحاب‌ مدين‌ و ايكه‌ قوم‌ شعيب‌ ‌را‌ بصاعقه‌.

(وَ جَعَلناهُم‌ أَحادِيث‌َ) ‌براي‌ تنبيه‌ ديگران‌ ‌که‌ بدانند نتيجه تكذيب‌

جلد 13 - صفحه 403

انبياء ‌در‌ دنيا چيست‌ قطع‌ نظر ‌از‌ عقوبات‌ آخرت‌ لكن‌ انسان‌ خيره‌ سر كجا متنبه‌ ميشود كفر و شرك‌ و فسق‌ و فجور و هواهاي‌ نفساني‌ و تقليد پيشينيان‌ و اضلال‌ مضلان‌ و اغواي‌ شياطين‌ نمي‌گذارد أيمان‌ بياورند و متابعت‌ انبياء كنند.

(فَبُعداً لِقَوم‌ٍ لا يُؤمِنُون‌َ) ‌بعد‌ ‌از‌ رحمت‌ ‌در‌ دنيا باعث‌ نزول‌ بلاء و هلاكت‌ و هزار عيب‌ ديگر. و ‌در‌ آخرت‌ گرفتار عذاب‌ ابدي‌. (فَادخُلُوا أَبواب‌َ جَهَنَّم‌َ خالِدِين‌َ فِيها فَلَبِئس‌َ مَثوَي‌ المُتَكَبِّرِين‌َ) نحل‌ آيه 31.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 44)- این آیه ناظر به این حقیقت است که دعوت پیامبران در طول تاریخ هیچ‌گاه قطع نشده، می‌فرماید: «ما سپس رسولان خود را یکی پس از دیگری فرستادیم» (ثُمَّ أَرْسَلْنا رُسُلَنا تَتْرا).

این معلمان آسمانی یکی پس از دیگری می‌آمدند و می‌رفتند، ولی اقوام سرکش همچنان بر کفر و انکار خود باقی بودند بطوری که «هر زمان رسولی برای (هدایت) قومی می‌آمد او را تکذیب می‌کردند» (کُلَّ ما جاءَ أُمَّةً رَسُولُها کَذَّبُوهُ).

هنگامی که این کفر و تکذیب از حد گذشت و به قدر کافی اتمام حجت شد «ما این امتهای سرکش را یکی پس از دیگری هلاک نمودیم» و از صحنه روزگار

ج3، ص253

محوشان کردیم (فَأَتْبَعْنا بَعْضَهُمْ بَعْضاً).

آن چنان نابود شدند که تنها نام و گفتگویی از آنها باقی ماند. آری! «ما آنها را احادیثی قرار دادیم» (وَ جَعَلْناهُمْ أَحادِیثَ).

و در پایان آیه، همچون آیات پیشین می‌گوید: «دور باد (از رحمت خدا) قومی که ایمان نمی‌آورند» (فَبُعْداً لِقَوْمٍ لا یُؤْمِنُونَ).

آنها نه تنها در این دنیا دور از رحمت خدا بودند که در سرای دیگر نیز از رحمت الهی دورند.

نکات آیه

۱ - تاریخ، شاهد بعثت پیاپى پیامبران، پس از نابودى قوم ثمود (ثمّ أنشأنا من بعدهم قرونًا ءاخرین ... ثمّ أرسلنا رسلنا تترا) «تترا» به معناى پیاپى آمدن است. گفتنى است که «تترا» در این آیه، مصدر به معناى فاعل است که در محل نصب و حال براى «أرسلنا» مى باشد. بنابراین تقدیر آن چنین است: «ثمّ أرسلنا جائین واحداً بعد واحد» (پس فرستادگان خود را یکى پس از دیگرى، روانه کردیم).

۲ - ره یابى جوامع بشرى به هدایت، در گرو وجود هدایت گرانى برانگیخته شده از جانب خداوند (ثمّ أرسلنا رسلنا تترا) آمدن پى در پى پیامبران نشانگر آن است که بشر تنها با اتکا به دانش و اندیشه خود قادر به پیمودن راه هدایت نیست.

۳ - حق ستیزى و سرکشى در برابر پیامبران الهى، خصیصه حاکم بر جوامع بشرى در طول تاریخ (کلّ ما جاء أُمّة رسولها کذّبوه)

۴ - همه پیامبران، مورد تکذیب و انکار جوامعى قرار گرفتند که به سوى آن مبعوث شده بودند. (کلّ ما جاء أُمّة رسولها کذّبوه)

۵ - هر پیامبرى، از آنِ جامعه خود و برخاسته از میان مردم همان جامعه بود. (کلّ ما جاء أُمّة رسولها) تعبیر «رسولها» (فرستاده همان امت) به جاى (رسول)، مى تواند بیانگر برداشت یاد شده باشد.

۶ - جوامع گذشته تاریخ، یکى پس از دیگرى، با عذاب قهر الهى و در پى تکذیب انبیا و مبارزه با آنان، مضمحل شدند. (فأتبعنا بعضهم بعضًا) «إتباع» (مصدر «أتبعنا») به معناى یکى را در پى دیگرى روانه کردن است; یعنى، «پس ما امت هاى تکذیب گر را پى در پى هلاک کردیم و هر یکى را به دنبال دیگرى، به دیار نیستى روانه ساختیم».

۷ - یاد امت هاى هلاک شده و تکذیب گر انبیا در داستان ها، تنها اثر بر جاى مانده از آنها در تاریخ (و جعلنهم أحادیث) «أحادیث» جمع «اُحدوثة»است. «اُحدوثه» نیز به داستان هاى شگفتى گفته مى شود که با آب و تاب نقل شده و با ولعى خاص شنیده مى شود.

۸ - حاکمیت اراده الهى بر تحولات تاریخ (ثمّ أرسلنا رسلنا ... فأتبعنا بعضهم بعضًا و جعلنهم أحادیث)

۹ - جوامع کفرپیشه و بى ایمان، مورد لعن و نفرین خداوند (فبعدًا لقوم لایؤمنون) کلمه «بُعداً» منصوب است به عنوان مفعول مطلق برا فعل محذوف; یعنى، «بعدوا بُعداً». گفتنى است که «بُعداً» از مصدرهایى است که همواره بجاى فعل مى آید.

۱۰ - افول تمدن ها و هلاکت جوامع کفرپیشه، نمودى است از خشم و نفرین الهى در حق آنان (فأتبعنا بعضهم بعضًا... فبعدًا لقوم لایؤمنون)

موضوعات مرتبط

  • امتها: تاریخ امتها ۳، ۴، ۶; حق ستیزى امتها ۳; صفات امتها ۳; عصیان امتها ۳; عوامل هدایت امتها ۲; هلاکت امتها ۶
  • انبیا: انبیاى بعد از صالح(ع) ۱; بعثت انبیا ۱; تاریخ انبیا ۱، ۴; خاستگاه انبیا ۵; کیفر تکذیب انبیا ۶; کیفر مبارزه با انبیا ۶; مردمى بودن انبیا ۵; مکذبان انبیا ۴
  • تاریخ: منشأ تحولات تاریخ ۸
  • خدا: حاکمیت اراده خدا ۸; نشانه هاى غضب خدا ۱۰
  • ذکر: ذکر تاریخ امتها ۷; ذکر مکذبان انبیا ۷
  • رسولان خدا: نقش رسولان خدا ۲
  • عذاب: اهل عذاب ۶
  • عصیان: عصیان از انبیا ۳
  • کافران: لعن بر کافران ۹; هلاکت کافران ۱۰
  • لعن: مشمولان لعن خدا ۹

منابع