الفرقان ١٩
کپی متن آیه |
---|
فَقَدْ کَذَّبُوکُمْ بِمَا تَقُولُونَ فَمَا تَسْتَطِيعُونَ صَرْفاً وَ لاَ نَصْراً وَ مَنْ يَظْلِمْ مِنْکُمْ نُذِقْهُ عَذَاباً کَبِيراً |
ترجمه
الفرقان ١٨ | آیه ١٩ | الفرقان ٢٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«بِمَا تَقُولُونَ»: در چیزی که میگوئید. حرف (ب) به معنی (فی) است (نگا: آلعمران / قمر / ). «صَرْفاً»: دفع عذاب. بازگرداندن (نگا: آلعمران / اعراف / یوسف / و ). «نَصْراً»: مراد خویشتن را کمک و یاری کردن، و یا از دیگران کمک و یاری دریافت نمودن است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۴ - ۲۰ سوره فرقان
- بیان طعنه ها و افترائات كفار، در باره قرآن كريم، به رسول خدا «ص»
- تقرير و تبيين پاسخ خداى تعالى، به كافران، در باره قرآن
- طعنه كفار به پيامبر «ص»، كه او، همچون دیگران غذا مى خورد و...
- پاسخ خداى تعالى، به احتجاج و انكار كفار
- دلیل و ریشه تكذيب رسول الله «ص»، انكار قيامت است
- مقايسه بين احوال دوزخيان و بهشتيان
- پاسخ به يك اشكال در ارتباط با مشيت و خواستۀ مطلق اهل بهشت
- پاسخ معبودهاى كفار به سؤال خداى سبحان، در قيامت
- رد استناد بعضى از مفسران، به جملۀ «كَانُوا قَوماً بُوراً»، براى اثبات جبر، و شقاوت ذاتى كفار
- پاسخ دوم به اشكال مشركان
- بحث روايتى
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَقَدْ كَذَّبُوكُمْ بِما تَقُولُونَ فَما تَسْتَطِيعُونَ صَرْفاً وَ لا نَصْراً وَ مَنْ يَظْلِمْ مِنْكُمْ نُذِقْهُ عَذاباً كَبِيراً «19»
(خداوند در آن روز به مشركان مىفرمايد:) اين معبودها گفتههاى شما را انكار كردند؟ نه براى برطرف كردنِ قهر خدا توانى داريد، نه مىتوانيد حمايتى (از كسى) دريافت كنيد وهر كس از شما ظلم كرده (و شركورزد) عذاب بزرگى به او مىچشانيم.
نکته ها
خداوند در قرآن براى ظلم آثارى بيان كرده است از جمله:
1- ناكامى. «وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ» «1»* خداوند توطئههاى ستمگران را به جايى نمىرساند.
2- محروميّت از الطاف الهى. «أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ» «2»
3- عذاب. «أَلا إِنَّ الظَّالِمِينَ فِي عَذابٍ مُقِيمٍ» «3» و نيز آيهى مورد بحث؛ «نُذِقْهُ عَذاباً كَبِيراً»
4- نپذيرفتن جايگزين براى عذاب. «وَ لَوْ أَنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً وَ مِثْلَهُ مَعَهُ لَافْتَدَوْا بِهِ» «4»
5- نپذيرفتن عذر. «لا يَنْفَعُ الظَّالِمِينَ مَعْذِرَتُهُمْ» «5» ولى بدتر از بىفايده بودن عذر، اجازه ندادنبراى عذرخواهى است. «وَ لا يُؤْذَنُ لَهُمْ فَيَعْتَذِرُونَ» «6»
«1». توبه، 19.
«2». هود، 18.
«3». شورى، 45.
«4». زمر، 47.
«5». روم، 57.
«6». مرسلات، 36.
جلد 6 - صفحه 239
پیام ها
1- معبودهاى خيالى و بتها، نه تنها يار شما نيستند، بلكه كار شما را نيز تخطئه و تكذيب مىكنند. «فَقَدْ كَذَّبُوكُمْ»
2- انسان مشرك در قيامت از هيچ حمايتى برخوردار نيست و از هر اقدامى براى نجات خود عاجز است. «فَما تَسْتَطِيعُونَ صَرْفاً وَ لا نَصْراً»
3- مشرك، ظالم است. (جملهى «وَ مَنْ يَظْلِمْ» در فضاى «وَ مَنْ يُشْرِكْ»* قرار دارد)
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَقَدْ كَذَّبُوكُمْ بِما تَقُولُونَ فَما تَسْتَطِيعُونَ صَرْفاً وَ لا نَصْراً وَ مَنْ يَظْلِمْ مِنْكُمْ نُذِقْهُ عَذاباً كَبِيراً «19»
جلد 9 - صفحه 317
بعد از آن خطاب به معبودان التفات فرمايد به عبده ايشان به جهت احتجاج و الزام ايشان:
فَقَدْ كَذَّبُوكُمْ بِما تَقُولُونَ: پس بتحقيق تكذيب كردند خدايان شما شما را به آنچه مىگوئيد كه ايشان شريك خدا هستند. حاصل آيه آنكه به مشركان گوئيم كه معبودان شما تكذيب كردند شما را و مرا از شريك منزه دانستند. فَما تَسْتَطِيعُونَ صَرْفاً: پس توانائى ندارند و نمىتوانند معبودان شما گردانيدن و دفع كردن عذاب را از شما، وَ لا نَصْراً: و نه يارى كردن شما را به نجات از عقاب خدا. 2- مراد صرف حيله است، يعنى قدرت ندارند كه حيله كنند در دفع عذاب و يارى شما دهند در نجات. 3- اصمعى گفته: مراد به «صرف» توبه و مراد به «نصر» فديه است يعنى نه توبه قبول كنند نه فدا. «1» 4- قرائت حفص (فما تستطيعون) بياء خوانده، يعنى شما مشركان نتوانيد از خود دفع عذاب مرا نمائيد و يكديگر را يارى كنيد و از عقوبت من برهانيد. «2» 5- ضمير فاعل در «كذبوكم» راجع است به مشركان، و خطاب به اهل ايمان، يعنى مشركان شما را دروغگو دانستند به آنچه شما ايشان را خبر مىداديد در دنيا از قيامت و حشر و بهشت و جهنم، پس نتوانند امروز كه از خود دفع عذاب كنند و يكديگر را نصرت نمايند، يا نتوانيد شما دفع عذاب آنها را نمائيد و ياورى ايشان دهيد. «3» وَ مَنْ يَظْلِمْ مِنْكُمْ: و هر كه ستم كند از شما مكلفان به شرك، يا از فرمان الهى بيرون رود به ارتكاب معاصى و توبه ننمايد، نُذِقْهُ عَذاباً كَبِيراً: بچشانيم او را عذاب بزرگ كه آتش جهنم باشد.
«1». تفسير منهج الصادقين، ج 6، ص 362، چاپ اسلاميّه.
«2». همان مدرك.
«3». همان مدرك.
جلد 9 - صفحه 318
تنبيه: شرط اگرچه اعم است از هر كافر و فاسق، لكن در اقتضاى جزا مقيد است به عدم مزاحم فسق و كفر كه اسلام است و توبه، يعنى مشرك و فاسق مستوجب عذاب جهنم باشند در صورتى كه بهمان حال بميرند و موفق به اسلام و توبه نشوند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بَلْ كَذَّبُوا بِالسَّاعَةِ وَ أَعْتَدْنا لِمَنْ كَذَّبَ بِالسَّاعَةِ سَعِيراً «11» إِذا رَأَتْهُمْ مِنْ مَكانٍ بَعِيدٍ سَمِعُوا لَها تَغَيُّظاً وَ زَفِيراً «12» وَ إِذا أُلْقُوا مِنْها مَكاناً ضَيِّقاً مُقَرَّنِينَ دَعَوْا هُنالِكَ ثُبُوراً «13» لا تَدْعُوا الْيَوْمَ ثُبُوراً واحِداً وَ ادْعُوا ثُبُوراً كَثِيراً «14» قُلْ أَ ذلِكَ خَيْرٌ أَمْ جَنَّةُ الْخُلْدِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ كانَتْ لَهُمْ جَزاءً وَ مَصِيراً «15»
لَهُمْ فِيها ما يَشاؤُنَ خالِدِينَ كانَ عَلى رَبِّكَ وَعْداً مَسْؤُلاً «16» وَ يَوْمَ يَحْشُرُهُمْ وَ ما يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَقُولُ أَ أَنْتُمْ أَضْلَلْتُمْ عِبادِي هؤُلاءِ أَمْ هُمْ ضَلُّوا السَّبِيلَ «17» قالُوا سُبْحانَكَ ما كانَ يَنْبَغِي لَنا أَنْ نَتَّخِذَ مِنْ دُونِكَ مِنْ أَوْلِياءَ وَ لكِنْ مَتَّعْتَهُمْ وَ آباءَهُمْ حَتَّى نَسُوا الذِّكْرَ وَ كانُوا قَوْماً بُوراً «18» فَقَدْ كَذَّبُوكُمْ بِما تَقُولُونَ فَما تَسْتَطِيعُونَ صَرْفاً وَ لا نَصْراً وَ مَنْ يَظْلِمْ مِنْكُمْ نُذِقْهُ عَذاباً كَبِيراً «19» وَ ما أَرْسَلْنا قَبْلَكَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ إِلاَّ إِنَّهُمْ لَيَأْكُلُونَ الطَّعامَ وَ يَمْشُونَ فِي الْأَسْواقِ وَ جَعَلْنا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَ تَصْبِرُونَ وَ كانَ رَبُّكَ بَصِيراً «20»
ترجمه
بلكه تكذيب كردند قيامت را و آماده كرديم براى آنانكه تكذيب كردند قيامت را آتش سوزان
چون بيند آنها را از جائى دور شنوند براى آن جوشش خشم و خروش را
و چون افكنده شوند از آن جاى تنگى با آنكه بهم بسته شدگانند ميخواهند
در آنجا هلاك را مخواهيد امروز يك هلاك را و بخواهيد هلاك بسيار را
بگو آيا اين بهتر است يا بهشت جاودانى كه وعده كرده شدند پرهيزكاران باشد براى ايشان پاداش و جاى بازگشت
مرايشان را است در آن آنچه ميخواهند جاودانيان باشد بر پروردگارت وعده درخواست شده
و روزى كه برانگيزاند آنها را و آنچه را كه مىپرستند
جلد 4 صفحه 63
غير از خدا پس گويد آيا شما گمراه كرديد بندگان مرا كه اينانند يا ايشان خود گم كردند راه را
گويند منزّهى تو نبود سزاوار براى ما كه بگيريم غير از تو دوستانى ولى تو كامياب كردى آنها را و پدرانشان را تا فراموش كردند ذكر ترا و بودند گروهى تباه گوئيم
پس بتحقيق تكذيب كردند شما را بآنچه ميگوئيد پس نتوانيد دفع نمودن و نه يارى كردنى را و هر كه ستم كند از شما ميچشانيم او را عذابى بزرگ
و نفرستاديم پيش از تو پيغمبرانى را مگر آنكه ايشان هر آينه ميخوردند خوراكى را و راه ميرفتند در بازارها و قرار داديم بعضيتان را براى بعضى مايه آزمايش كه آيا صبر ميكنيد و باشد پروردگار تو بينا.
تفسير
خداوند سبحان بعد از نقل اعتراضات واهيه كفار براى تسليت خاطر پيغمبر اكرم اشاره فرموده كه ريشه اين اقوال سخيفه و عدم معرفت بشأن پيغمبر بىاعتقادى بمبدء و معاد است چون اگر كسى خدا را شناخته باشد ميداند فقر و غنى دخلى در نبوت ندارد و نظرش معطوف بمال دنيا نميشود و ميداند ثواب آخرت بر زخارف دنيوى ترجيح دارد و كسى را بفقر سرزنش نميكند و ميداند معاد حق است و بايد روز پاداشى باشد تا خدا داد مظلوم را از ظالم بستاند لذا فرموده اين كفار تنها تكذيب ننمودند تو را بلكه تكذيب نمودند روز قيامت را و ما براى كسانيكه تكذيب نمودند قيامت را مهيا نموديم آتش سوزان جهنم را كه چون در مرئى و منظر آنها واقع شود و بشعلهاش متوجه آنها گردد مانند آنكه مىبيند از يك سال راه چنانچه قمى ره فرموده و در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده ميشنوند صداى جوش و خروش آنرا مانند كسيكه با كمال غيظ و خشم حمله بر آنها نموده و عربده ميكشد و چون انداخته شوند در جاى تنگى از آن مانند جاى ميخ در ديوار در حاليكه مقيّد و بربند كشيده شدهاند با يكديگر ميخواهند و طلب مينمايند از خدا هلاك خودشان را و خطاب ميرسد امروز يك نوع و يكمرتبه هلاك را نخواهيد چون به اجابت نميرسد امروز انواع عذاب و هلاك و دفعات بيشمار مرگ را بايد بخواهيد چون بأعمال خودتان در دنيا براى شما مقدّر
جلد 4 صفحه 64
شده و به اجابت خواهد رسيد يا مراد آنست كه براى عذابى كه در پيش داريد يكمرتبه طلب مرگ كم است بايد هزار مرتبه مرگ خودتان را بخواهيد بگو اى پيغمبر بآنها اين جهنم خوب است يا بهشت جاويد كه وعده داده شده باهل تقوى و پرهيزكارى بعنوان پاداش اعمالشان باستحقاق كه بازگشت ايشان بآن باشد و هر چه بخواهند برايشان حاضر باشد در آن و هميشه مستغرق در نعمت باشند و بر خدا لازم باشد بر حسب وعدهئى كه بايشان داده چنين مقاميرا بآنان عنايت فرمايد و اين وعده منجّز حق است كه حق دارند اهل ايمان مطالبه كنند آنرا و بگويند ربّنا و آتنا ما وعدتنا على رسلك و ملائكه بگويند ربّنا و أدخلهم جنّات عدن الّتى وعدتهم و چه قدر فرق است ميان اين منزلت و آن عاقبت و نيز اين كفار قرار دادند براى خدا شريكهائى را از جنس بشر و اصنام و ملائكه و غيرها و روز قيامت خداوند محشور ميفرمايد آنها را با تمام معبودهاشان و نحشرهم فنقول بصيغه متكلم مع الغير نيز قرائت شده يعنى و ياد كن روزى را كه محشور نمائيم آنها و معبودهاشانرا پس بگوئيم و بقرائت مشهور پس ميفرمايد بمعبودهاشان آيا شما اين بندگان مرا گمراه كرديد يا خودشان گمراه شدند براى كوتاهى در نظر و فكر و اعراض از علما و حكما و انبيا و اوليا براى سرزنش و ملامت پرستش كنندگان و اقرار پرستش شدگان و آنها از روى تعجب عرضه ميدارند بار الها تو منزهى از شريك چون معبودها يا انبيا و ملائكه هستند كه منزه از معصيتند يا اصنام و كواكب كه در دنيا گويا نبودند تا بتوانند كسيرا گمراه نمايند و خدا آنها را در آخرت گويا نموده لذا اولا خود را بتسبيح تبرئه و ثانيا اقرار نمايند كه سزاوار نبوده و نيست براى ما كه بگيريم براى خودمان غير از تو صاحب اختياران يا دوستانى چه رسد بآنكه بندگان تو را وادار بعبادت خود نمائيم و در مقابل تو دعوى الوهيّت كنيم يا دشمنان تو را براى خودمان دوست بگيريم آنچه مسلّم است آنستكه تو در دنيا بآنها و پدرانشان سلامتى و نعمت و رفاهيت و ثروت دادى تا مستغرق در شهوات و لذات دنيا شدند و از ياد تو و خوض در آيات و تذكر از علامات غفلت نمودند و فراموش كردند مواعظ و نصايح انبيا و اوليا
جلد 4 صفحه 65
و علما و صلحا را و بودند گروهى فاسد و تباه و هلاك شده و از كار افتاده و در مجمع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه آنحضرت نتّخذ بضمّ نون و فتح خاء قرائت فرموده و بنابراين معنى واضحتر است كه ما حق نداشتيم معبود شويم و پس از اين اقرار خداوند خطاب باهل شرك ميفرمايد كه ديديد معبودهاى شما هم تكذيب نمودند شما را در گفتارتان كه براى خدا شريك قرار داديد و شما بهيچ وجه نميتوانيد عذاب خدا را از خود بگردانيد و دفع نمائيد و نه با يكديگر كمك و يارى كنيد و بعضى يقولون و يستطيعون در هر دو بياء قرائت نمودهاند و بنابراين معنى آنستكه ديديد خدايان شما تكذيب نمودند شما را بگفتار خودشان كه اقرار كردند و نميتوانند از شما دفاع و با شما يارى كنند و در هر حال ما عذاب بزرگ خودمان را كه آتش جهنم است به بندگان ستمكار خودمان در آخرت خواهيم چشانيد و اى پيغمبر اين غذا خوردن و راه رفتن در بازارها اختصاص بتو نداشته تمام انبيا و مرسلين سابق هم مانند تو ميخوردند و در كوچه و بازار راه ميرفتند و كسى نميتوانست بايشان اعتراض نمايد و اين عمل را مخالف با نبوت و رسالت قرار دهد و در مجمع از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه آنحضرت يمشّون بضم ياء و فتح شين مشدده قرائت فرموده و بنابراين مراد آنستكه حوائج خودشان يا مردم ايشانرا وادار بمشى مينمود، نه آنكه خودشان بى جهت گردش ميكردند و اين آيه يكى از جوابهاى اين اعتراض كفار است كه در آيات سابقه گذشت و در خاتمه خطاب بعموم بندگان فرموده كه ما بعضى از شما را مايه امتحان و آزمايش بعضى ديگر قرار داديم مثلا فقير را مايه آزمايش غنىّ و غنى را مايه آزمايش فقير براى معلوم شدن مقام شكر و صبرشان و همچنين است حال سالم و مريض و عالم و جاهل و شاه و رعيت و پيغمبر و امّت كه آيا صبر ميكنند هر يك از آنها بر انجام وظيفه خودشان در حالى كه دارند و بر عدم تجاوز از حدودشان و بر تحمّل مصائب و آزارهاى طرف مقابل يا خير و خداوند بصير و بينا و مطّلع از حال همه آنها است و البته پاداش صابران را در دنيا و آخرت بنحو اكمل خواهد داد و اين موجب تسليت خاطر مبارك پيغمبر اكرم
جلد 4 صفحه 66
است كه صبر فرمايد در مقابل اقوال و افعال ناشايسته كفار تا مستحق اجر بىشمار گردد و نيز موجب قوت قلب اهل ايمان است كه صبر كنند در مقابل آزار اهل شرك و دست از وظيفه خود بر ندارند و بدانند كه خدا ناملائمات آنها را مىبيند و تلافى ميفرمايد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَقَد كَذَّبُوكُم بِما تَقُولُونَ فَما تَستَطِيعُونَ صَرفاً وَ لا نَصراً وَ مَن يَظلِم مِنكُم نُذِقهُ عَذاباً كَبِيراً «19»
خطاب به مشركين است خداوند ميفرمايد ديديد و شنيديد که اينکه آلهه شما شما را تكذيب كردند به آنچه در حق آنها ميگفتيد که اينها آلهه هستند يس بعد از اينکه تكذيب ديگر استطاعت نداريد صرف عذاب از خود كنيد و ناصر و معيني نداريد که شما را ياري كند.
(فَقَد كَذَّبُوكُم) فقط منشأ شرك شما همان تقليد آباء و عناد و عصبيت و كبر و نخوت و سواد قلب و متاع دنيوي و و و،.، بوده.
(بِما تَقُولُونَ) که ميگفتيد (هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِندَ اللّهِ) يونس آيه 19.
و ميگفتيد هر فحشاء و منكري که مرتكب ميشديد (وَجَدنا عَلَيها آباءَنا وَ اللّهُ أَمَرَنا بِها) اعراف آيه 27).
(فَما تَستَطِيعُونَ صَرفاً) که عذاب را از خود صرف و دفع كنيد (وَ لا نَصراً)
جلد 13 - صفحه 594
خود را ياري كنيد يا ناصري پيدا كنيد.
وَ مَن يَظلِم مِنكُم نُذِقهُ عَذاباً كَبِيراً كسي که ظلم كند از شما مشركين ميچشانيم او را عذاب بزرگي.
(وَ مَن يَظلِم) گفتند مفسرين که مراد ظلم بنفس است که شرك و كفر و فساد اخلاق و افعال فحشاء است لكن اينکه ظلم به نفس اختصاص به بعض مشركين ندارد تماما ظالم به نفس بودند و مراد از ظلم هم شرك نيست که ميفرمايد:
(إِنَّ الشِّركَ لَظُلمٌ عَظِيمٌ) لقمان آيه 12 زيرا تماما مشرك بودند بلكه مراد ظلم به غير است چون مشركين دو دسته بودند.
يك دسته فقط شرك و معاصي و فحشاء و اخلاق فاسده داشتند، ولي با ديگران كاري نداشتند.
ولي يك دسته ديگر در مقام اذيت بانبياء و مؤمنين بر آمدند و كردند آنچه كردند پيغمبر اسلام را آن قدر اذيت كردند که فرمود:
(ما اوذي نبي مثل ما اوذيت)
تا در مكه بود خاكروبه و شكمبه شتر بر سرش ميريختند سنگ بقدمهاي مباركش ميزدند. عبا بگردنش فشار دادند، سه سال در شعب ابي طالب بسر برد طومار نوشتند باو و اصحابش چيز نفروشند اطراف خانه او را محاصره كردند که او را به قتل رسانند، پس از هجرت چه جنگها در بدر و حنين واحد به پا كردند، با انبياء سلف چه كردند. البته علاوه بر عقوبت شرك و فساد اخلاق و اعمال قبيحه عقوبت ظلم را هم دارند که خدا بفرمايد:
(و عزتي و جلالي لا يجوزني ظلم ظالم)
و در خبر است که سه قسمت
جلد 13 - صفحه 595
فرموده ظلم را
(ظلم لا يغفر و ظلم يغفر و ظلم لا يدع)
اما ظلمي که لا يغفر است شرك است که ميفرمايد:
(إِنَّ اللّهَ لا يَغفِرُ أَن يُشرَكَ بِهِ) نساء آيه 51 و اما ظلمي که قابل مغفرت است ظلم به نفس است که در همين آيه سوره نساء ميفرمايد: (وَ يَغفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَن يَشاءُ) و اما ظلمي که گذشت نميكند ظلم به غير است (نُذِقهُ عَذاباً كَبِيراً) که از جميع عذابها بزرگتر است، و از اينکه جمله استفاده ميشود که اينکه عذاب كبير براي ظلم آنها بوده نه براي شرك و كفر و ساير معاصي، و مناط بدست ميآيد که خداوند با ظالمين بآل عصمت و طهارت چه ميكند از اولين و آخرين (لعن اللّه عدو آل محمّد من الاولين و الآخرين و عذبهم عذابا اليما).
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 19)- در اینجا خداوند روی سخن را به مشرکان کرده، میگوید: ببینید «این معبودان شما را در آنچه میگویید تکذیب کردند» (فَقَدْ کَذَّبُوکُمْ بِما تَقُولُونَ).
ج3، ص328
میگفتید: اینها شما را از راه منحرف کردند و به سوی عبادت خود دعوت نمودند در حالی که آنها گفته شما را دروغ میشمرند.
و چون چنین است و خود مرتکب انحراف خویش بودهاید، «اکنون نمیتوانید عذاب الهی را بر طرف سازید (و خویش را یاری کنید و) یا از کسی یاری بطلبید» (فَما تَسْتَطِیعُونَ صَرْفاً وَ لا نَصْراً).
«و هر کس از شما ستم کند، عذاب شدید و بزرگی به او میچشانیم» (وَ مَنْ یَظْلِمْ مِنْکُمْ نُذِقْهُ عَذاباً کَبِیراً).
نکات آیه
۱ - ادعاى مشرکان در باره وجود معبودهایى جز خداوند، مورد تکذیب شدید خود معبودهاى آنها در قیامت (فقد کذّبوکم بما تقولون) برداشت فوق با توجه به دو نکته است: ۱- فاعل «کذّبوا» معبودها و مخاطب «کم» مشرکان اند. ۲- آنچه مشرکان ادعاى آن را دارند - که مورد تکذیب معبودهایشان قرار خواهد گرفت - ممکن است دو چیز باشد: ۱- وجود معبودهاى متعدد، به جز خداوند. ۲- گمراه شدن آنان به دست معبودهایشان که از سؤال و پاسخ خدا و معبودها - که در آیات قبل آمد - به دست مى آید.
۲ - ادعاى مشرکان در باره نقش داشتن معبودهایشان در گمراهى آنان، مورد تکذیب همان معبودها در قیامت (فقد کذّبوکم بما تقولون)
۳ - مشرکان در قیامت، ناتوان از دفاع از خویش در برابر عذاب الهى و یافتن هرگونه یار و ناصرى براى خود (فما تستطیعون صرفًا و لانصرًا)
۴ - چشیدن عذاب بزرگ الهى، کیفر حتمى ستم کاران (و من یظلم منکم نذقه عذابًا کبیرًا)
۵ - کفر و شرک، ظلم است. (و من یظلم منکم نذقه عذابًا کبیرًا) برداشت یاد شده، با توجه به این نکته است که مخاطب «من یظلم منکم» کافران و مشرکان اند که خداوند آنان را ستم کار دانسته است.
موضوعات مرتبط
- خدا: عذابهاى خدا ۴
- شرک: ظلم شرک ۵
- ظالمان: حتمیت کیفر ظالمان ۴
- عذاب: اهل عذاب ۳، ۴; مراتب عذاب ۴
- کفر: ظلم کفر ۵
- مشرکان: ادعاى مشرکان ۱، ۲; بى یاورى اخروى مشرکان ۳; تکذیب مشرکان ۱، ۲; عجز اخروى مشرکان ۳ ; عوامل گمراهى مشرکان ۲; مشرکان در قیامت ۳
- معبودان باطل: معبودان باطل در قیامت ۱، ۲
- معبودیت: معبودیت غیرخدا ۱
منابع