الفرقان ١٨

از الکتاب
کپی متن آیه
قَالُوا سُبْحَانَکَ‌ مَا کَانَ‌ يَنْبَغِي‌ لَنَا أَنْ‌ نَتَّخِذَ مِنْ‌ دُونِکَ‌ مِنْ‌ أَوْلِيَاءَ وَ لٰکِنْ‌ مَتَّعْتَهُمْ‌ وَ آبَاءَهُمْ‌ حَتَّى‌ نَسُوا الذِّکْرَ وَ کَانُوا قَوْماً بُوراً

ترجمه

(در پاسخ) می‌گویند: «منزّهی تو! برای ما شایسته نبود که غیر از تو اولیایی برگزینیم، ولی آنان و پدرانشان را از نعمتها برخوردار نمودی تا اینکه (به جای شکر نعمت) یاد تو را فراموش کردند و تباه و هلاک شدند.»

ترتیل:
ترجمه:
الفرقان ١٧ آیه ١٨ الفرقان ١٩
سوره : سوره الفرقان
نزول : ٦ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٤
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«مَا کَانَ یَنبَغی لَنَا ...»: ما را نسزد. ما نباید که. مراد ما انسانها و همه خلائق است. «أَوْلِیَآءَ»: مراد معبودها است. «مَتَّعْتَهُمْ»: متمتّع نموده‌ای. از نعمت برخوردار کرده‌ای. «الذِّکْرَ»: مراد یاد پروردگار و عذاب و عقاب کردگار است. «بُوراً»: فاسد و تباه. هلاک شده. این واژه جمع مکسّر (بائِر) یا مصدر است و در معنی جمع.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


نکات آیه

۱ - اعتراف معبودهاى مشرکان به روز رستاخیز و در پیشگاه خداوند، به منزه بودن او از داشتن هر گونه شریک (و یوم یحشرهم و ما یعبدون من دون اللّه ... قالوا سبحنک)

۲ - تسبیح و تنزیه خدا، از آداب سخن گفتن با او (قالوا سبحنک)

۳ - معبودهاى مشرکان در روز رستاخیز، اظهار مى دارند که حقِ برگرفتن سرپرستانى جز خدا را نداشته و سزاوار این کار نبوده اند. (قالوا سبحنک ما کان ینبغى لنا أن نتّخذ من دونک من أولیاء) «أولیاء» مى تواند از «وَلایت» (به فتح «واو») به معناى سرپرست باشد و هم مى تواند از وِلایت (به کسر «واو») به معناى «نصرت» باشد. برداشت یاد شده مبتنى بر معناى اول است.

۴ - معبودهاى مشرکان در قیامت، خود را از داشتن هر گونه نقشى در گمراهى مشرکان، تبرئه کرده و آن را تکذیب خواهند کرد. (ءأنتم أضللتم عبادى ... قالوا سبحنک ما کان ینبغى لنا أن نتّخذ من دونک من أولیاء)

۵ - اظهار شگفتى و اعلام انزجار معبوهاى مشرکان در قیامت، از معبود قرار گرفتن خودشان از سوى مشرکان و یا نقش داشتن آنان در گمراهى دیگران (فیقول ءأنتم أضللتم عبادى هولاء ... قالوا سبحنک) جمله «سبحانک» و یا «سبحان اللّه» در دو مورد به کار مى رود: ۱- آن گاه که سخن شگفت آورى شنیده شود و شنونده بخواهد اظهار شگفتى کند. ۲- آن گاه که سخنى بسیار زشت و ناروایى شنیده شود و شنونده بخواهد از آن اعلان برائت و اظهار انزجار کند و واکنش منفى از خود نشان دهد (برگرفته از لسان العرب).

۶ - معبودهاى مشرکان در پاسخ به سؤال خداوند در قیامت، عامل انحراف و گمراهى مشرکان را، برخوردارى آنان و پدرانشان از رفاه بسیار و از یاد بردن خدا خواهند دانست. (و لکن متّعتهم و ءاباءهم حتّى نسوا الذکر) «لکن» - که در استدراک به کار مى رود - در آیه شریفه براى رد این اتهام است که معبودها در گمراهى مشرکان مؤثر بودند و نیز براى بیان علت هاى واقعى این انحراف است که در این آیه، به دو عامل اشاره شده است: ۱- رفاه (که موجب فراموشى خدا است) (متّعتهم...الذکر). ۲- رفتار هلاکت بار آنان ( و کانوا قوماً بوراً).

۷ - برخوردارى خانواده از رفاه بسیار، زمینه ساز انحراف عقیدتى - رفتارى فرزندان (و لکن متّعتهم و ءاباءهم حتّى نسوا الذکر)

۸ - رفاه بسیار، زمینه ساز از یاد بردن خدا و غفلت از تعالیم قرآن (و لکن متّعتهم و ءاباءهم حتّى نسوا الذکر) مقصود از «الذکر» در آیه شریفه، هم مى تواند یاد خدا باشد و هم قرآن; زیرا «ذکر» یکى از نام هاى قرآن است.

۹ - تمامى امکانات زندگى دنیایى انسان، داده هاى خداوند است. (و لکن متّعتهم و ءاباءهم) برداشت فوق، از آن جا است که برخوردارى انسان ها از امکانات زندگى، به خدا نسبت داده شده است.

۱۰ - معبودهاى مشرکان در روز رستاخیز، عامل انحراف مشرکان را، کردار و رفتار هلاکت بار خود آنان معرفى خواهند کرد. (و لکن ... و کانوا قومًا بورًا) «بور» یا جمع «بائر» (به معناى هالک) و یا مصدر (به معناى هلاک) است. در صورت دوم، صفت بودن آن براى «قوماً»، از باب مبالغه خواهد بود.

۱۱ - گمراهان ( مشرکان و...)، خود عامل اصلى گمراهى خویش اند. (أم هم ضلّوا السبیل ... و لکن متّعتهم و ءاباءهم حتّى نسوا الذکر و کانوا قومًا بورًا)

۱۲ - جامعه بى خبر از تعالیم دینى و از یادبرنده خدا، در معرض هلاکت و محکوم به نابودى است. (حتّى نسوا الذکر و کانوا قومًا بورًا) برداشت فوق، از تقدم جمله «حتّى نسوا الذکر» بر «کانوا قوماً بوراً» و ارتباط میان آن دو، استفاده شده است.

۱۳ - رفتار و کردار خود انسان ها، تعیین کننده سرنوشت آنان در قیامت (ءأنتم أضللتم ... أم هم ضلّوا السبیل ... و لکن متّعتهم و ءاباءهم حتّى نسوا الذکر و کانوا قومًا بورًا)

۱۴ - شمول و فراگیرى نعمت و روزى خداوند در دنیا براى همه انسان ها، حتى مشرکان و کافران (متّعتهم و ءاباءهم حتّى نسوا الذکر و کانوا قومًا بورًا)

موضوعات مرتبط

  • اقرار: اقرار به توحید ۱
  • امکانات مادى: منشأ امکانات مادى ۹
  • تسبیح: تسبیح خدا ۱، ۲
  • جامعه: آسیب شناسى اجتماعى ۱۲ ; عوامل انحطاط جامعه ۱۲
  • خدا: آداب گفتگو با خدا ۲; عطایاى خدا ۹; ویژگیهاى نعمتهاى خدا ۱۴
  • رفاه: آثار رفاه ۷، ۸
  • سرنوشت: عوامل مؤثر در سرنوشت ۱۳
  • عقیده: زمینه انحراف عقیدتى ۷
  • عمل: آثار اخروى عمل ۱۳
  • غفلت: آثار اجتماعى غفلت از خدا ۱۲; زمینه غفلت از خدا ۸; زمینه غفلت از قرآن ۸; غفلت از خدا ۶
  • فرزند: زمینه گمراهى فرزند ۷
  • مشرکان: آثار رفاه مشرکان ۶; آثار عمل مشرکان ۱۰; آثار غفلت مشرکان ۶; رفاه نیاکان مشرکان ۶ ; عوامل گمراهى مشرکان ۴، ۵، ۶، ۱۰، ۱۱
  • معبودان باطل: اقرار معبودان باطل ۱، ۳; پرسش از معبودان باطل ۶; تبرّى معبودان باطل ۴، ۵; معبودان باطل در قیامت ۱، ۳، ۴، ۵
  • نعمت: عمومیت نعمت هاى دنیوى ۱۴; مشمولان نعمت ۱۴
  • ولایت: رد ولایت غیرخدا ۳

منابع