الفرقان ٢٠
کپی متن آیه |
---|
وَ مَا أَرْسَلْنَا قَبْلَکَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ إِلاَّ إِنَّهُمْ لَيَأْکُلُونَ الطَّعَامَ وَ يَمْشُونَ فِي الْأَسْوَاقِ وَ جَعَلْنَا بَعْضَکُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَ تَصْبِرُونَ وَ کَانَ رَبُّکَ بَصِيراً |
ترجمه
الفرقان ١٩ | آیه ٢٠ | الفرقان ٢١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«فِتْنَةً»: آزمون. آزمایش. «جَعَلْنَا بَعْضَکُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً»: مراد آزمایش عمومی مردم به وسیله یکدیگر است (نگا: انعام / و انفال / ، محمّد / .
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ إِلاَّ... (۳) وَ مَا جَعَلْنَاهُمْ جَسَداً لاَ... (۴) وَ مَا جَعَلْنَاهُمْ جَسَداً لاَ... (۴)
لَقَدْ مَنَ اللَّهُ عَلَى... (۳) يَا مَعْشَرَ الْجِنِ وَ الْإِنْسِ أَ... (۲) وَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ إِلاَّ... (۴) وَ إِذَا جَاءَتْهُمْ آيَةٌ قَالُوا لَنْ... (۴) وَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ إِلاَّ... (۴) وَ إِذْ صَرَفْنَا إِلَيْکَ نَفَراً مِنَ... (۰)
نزول
محمد بن العباس بعد از دو واسطه از عیسى بن داود النجار نقل نماید که گوید: مولاى من امام کاظم علیهالسلام از پدر بزرگوارش امام صادق علیهالسلام و ایشان از پدر بزرگوار خود امام باقر علیهالسلام نقل نماید که فرمود: رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم روزى على علیهالسلام و فاطمه علیهاالسلام و حسن و حسین علیهماالسلام را نزد خود در اطاق جمع کرد و در را بست سپس فرمود: اى اهل بیت من که اهل اللَّه نیز هستید خداوند بر شما سلام میرساند و جبرئیل هم اکنون در این اطاق نزد ما قرار دارد و میگوید که خداوند میفرماید من دشمنان شما را براى شما وسیله آزمایش و فتنه قرار داده ام شما در این باره چه عقیده اى دارید؟
همه گفتند: ما بر این آزمایش صبر و شکیبائى را پیشه خود میسازیم و به قضاى الهى راضى و خشنود میشویم تا این که به رحمت و لطف خداوند واصل گردیم و بالاترین اجر و ثواب او را بدست آوریم زیرا میدانیم که صابرین در بلایا و مصائب بزرگترین پاداش خیر را دریافت خواهند نمود. پیامبر پس از این گفتار به گریه افتاد به قسمتى که صداى گریه رسول خدا صلى الله علیه و آله از بیرون اطاق شنیده میشد سپس این قسمت از آیه «وَ جَعَلْنا بَعْضَکمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَتَصْبِرُونَ وَ کانَ رَبُّک بَصِیراً» نازل گردید.[۱]
از طریق جویبر از ضحاک او از ابن عباس روایت کند که مشرکین پیامبر را شماتت کرده و به او عیب مى گرفتند که ما چگونه به مرد فقیرى که غذا میخورد و در میان بازار راه میرود، ایمان آورده و بگرویم. رسول خدا صلى الله علیه و آله از این موضوع دلگیر و محزون گردید، خداوند این آیه را به رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل فرمود.[۲]
تفسیر
- آيات ۴ - ۲۰ سوره فرقان
- بیان طعنه ها و افترائات كفار، در باره قرآن كريم، به رسول خدا «ص»
- تقرير و تبيين پاسخ خداى تعالى، به كافران، در باره قرآن
- طعنه كفار به پيامبر «ص»، كه او، همچون دیگران غذا مى خورد و...
- پاسخ خداى تعالى، به احتجاج و انكار كفار
- دلیل و ریشه تكذيب رسول الله «ص»، انكار قيامت است
- مقايسه بين احوال دوزخيان و بهشتيان
- پاسخ به يك اشكال در ارتباط با مشيت و خواستۀ مطلق اهل بهشت
- پاسخ معبودهاى كفار به سؤال خداى سبحان، در قيامت
- رد استناد بعضى از مفسران، به جملۀ «كَانُوا قَوماً بُوراً»، براى اثبات جبر، و شقاوت ذاتى كفار
- پاسخ دوم به اشكال مشركان
- بحث روايتى
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ ما أَرْسَلْنا قَبْلَكَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا إِنَّهُمْ لَيَأْكُلُونَ الطَّعامَ وَ يَمْشُونَ فِي الْأَسْواقِ وَ جَعَلْنا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَ تَصْبِرُونَ وَ كانَ رَبُّكَ بَصِيراً «20»
و ما پيش از تو هيچ پيامبرى نفرستاديم مگر آن كه آنان (نيز) غذا مىخوردند و در بازارها راه مىرفتند، و ما بعضى از شما را وسيلهى آزمايش بعضى ديگر قرار داديم. آيا صبر و تحمّل از خود نشان مىدهيد؟
و پروردگار تو همواره بيناست.
نکته ها
در آيهى هفتم اين سوره، بهانهجويى كفّار دربارهى زندگى عادى پيامبر اسلام عنوان شد.
خداوند در اين آيه مىفرمايد: همهى انبيا غذا مىخوردند و با مردم و در ميان آنان بودند و در بازارها رفت و آمد داشتند.
پیام ها
1- فرستادن انبيا، از برنامهها وسنّتهاى الهى است. «وَ ما أَرْسَلْنا قَبْلَكَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ» 2- آشنايى با تاريخ، هم بهانهجويان را خلع سلاح مىكند و هم مايهى تسلى پيامبر اكرم است. وَ ما أَرْسَلْنا قَبْلَكَ ... إِنَّهُمْ لَيَأْكُلُونَ الطَّعامَ
3- تمام انبيا، زندگى مردمى داشتند. لَيَأْكُلُونَ الطَّعامَ وَ يَمْشُونَ ...
جلد 6 - صفحه 240
4- مربّى بايد با مردم حشر و نشر داشته باشد. «يَمْشُونَ فِي الْأَسْواقِ»
5- زندگى ساده انبيا، براى مردم آزمايش است. «يَمْشُونَ فِي الْأَسْواقِ- وَ جَعَلْنا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً» (آرى، اگر پيامبران، زندگى مرفّه و كاخ و طلا داشتند، مردم به خاطر دنياطلبى، گرد آنان جمع مىشدند كه چنين گرايشى ارزش نداشت.
ارزش در اين است كه انسان از فردى در ظاهر عادّى، اطاعت كند.)
6- يكى از وسايل آزمايش مردم، خود مردماند. «جَعَلْنا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً» گاهى كسى ثروتمند است تا معلوم شود شكر مىكند يا طغيان. و كسى فقير است تا آزمايش شود كه آيا صبر مىكند يا بر ثروتمند حسد مىورزد.
7- كليد موفّقيّت در آزمايشهاى الهى صبر است. «فِتْنَةً أَ تَصْبِرُونَ»
8- فلسفهى آزمايشهاى الهى، پرورش انسانهاست. «رَبُّكَ»
9- در آزمايشهاى الهى، مسألهاى براى خداوند كشف نمىشود، زيرا او به همه چيز آگاه است. «وَ كانَ رَبُّكَ بَصِيراً» (آزمايشهاى او براى شكوفا شدن خصلتهاى درونى انسان است، زيرا كيفر و پاداش بر اساس بروز و ظهور خصلتها است.)
10- علم به اين كه زير نظر خداوند هستيم، عامل پيداش صبر است. «أَ تَصْبِرُونَ وَ كانَ رَبُّكَ بَصِيراً»
جلد 6 - صفحه 241
جزء «19»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ ما أَرْسَلْنا قَبْلَكَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ إِلاَّ إِنَّهُمْ لَيَأْكُلُونَ الطَّعامَ وَ يَمْشُونَ فِي الْأَسْواقِ وَ جَعَلْنا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَ تَصْبِرُونَ وَ كانَ رَبُّكَ بَصِيراً «20»
بعد از آن رجوع فرمايد به مخاطبه حضرت نبوى و مىفرمايد:
وَ ما أَرْسَلْنا قَبْلَكَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ: و نفرستاديم پيش از تو كسى از پيغمبران را، إِلَّا إِنَّهُمْ لَيَأْكُلُونَ الطَّعامَ: مگر پيغمبرانى كه ايشان هر آينه مىخوردند طعام را، وَ يَمْشُونَ فِي الْأَسْواقِ: و راه مىرفتند در بازارها به جهت كفايت مهمات خود. اين آيه شريفه جواب اعتراض ايشان است كه گفتند: «ما لِهذَا الرَّسُولِ يَأْكُلُ الطَّعامَ وَ يَمْشِي فِي الْأَسْواقِ» حق تعالى بيان فرمود اين عادت مستمرهاى است از خدا در هر پيغمبرى كه به مقتضاى بشريت، طعام تناول كند و در بازار راه رود، پس وجهى ندارد نسبت به اين طعن كه به حضرت تو زنند.
نكته: قوله «انهم» صفت موصوف محذوف است تقدير اينكه «الا رسلا انهم» پس حذف مضاف شد به جهت دلالت مرسلين بر آن، و اقامه صفت شد مقام آن.
وَ جَعَلْنا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً: و قرار داديم بعضى از شما را براى بعضى ديگر آزمايش، و از جمله، آزمايش اغنياء است به فقراء، و پيغمبران به امت ايشان و معادات ايشان به آنها، و ايذاى آنها مر ايشان را. يا مراد آزمايش فقراى
جلد 9 - صفحه 319
مؤمنين است به مستهزئين، و مريض به صحيح، و بينا به كور، و دوستان خدا به دشمنان.
أَ تَصْبِرُونَ: آيا صبر مىكنيد بر ابتلا يا جزع مىنمائيد. خلاصه سخن آنكه:
دنيا را ابتلا و آزمايش است و به اختلاف احوال بندگان امتحان شوند تا اهل صبر و شكران از اهل جزع و كفران ممتاز شوند. مقاتل نقل نموده كه كفار قريش مانند ابو جهل و وليد و نضر بن حرث هرگاه بلال و عمار و صهيب و ساير فقراء صحابه را مىديدند مىگفتند: آيا اسلام آوريم يا همچو ايشان شويم، حق تعالى آيه شريفه نازل فرمود كه ما شريف را به وضيع، و وضيع را به شريف بيازمائيم. «1» اولى آنكه آيه عام است نسبت به طبقات مردم در هر عصرى.
وَ كانَ رَبُّكَ بَصِيراً: و هست پروردگار تو بينا به صبر كنندگان و جزع نمايندگان، يا بينا است به حكمت و مصلحت آنكه بعضى را به غنى و بعضى را به فقر ابتلا نمايد.
در منهج- ابو درداء از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله روايت نموده كه فرمود: واى عالم را از دست جاهل، و جاهل را از دست عالم، و مالك را از مملوك، و مملوك را از مالك، و قوى را از ضعيف، و ضعيف را از قوى، و سلطان را از رعيت، و رعيت را از سلطان، كه اينها همه بعضى فتنه بعضى هستند، بعد از آن فرمود و هو قول اللّه تعالى «وَ جَعَلْنا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً ...».
نزد بعضى معنى آنكه قرار داديم تو را فتنه و آزمايش بندگان، زيرا اگر تو صاحب گنجها و بساتين پر ميوه مىبودى، ميل ايشان به تو و فرمانبردارى آنها تو را به جهت دنيا مىبود، پس تو را فقير مبعوث ساختيم تا فرمانبردارى آن كس كه تو را اطاعت كند خالص و براى خدا باشد. «2» تتمه: در تفسير برهان به سندهاى خود روايت نموده از حضرت كاظم از پدر بزرگوارش از حضرت باقر عليهم السّلام فرمود: جمع نمود حضرت رسول خدا
«1». تفسير منهج الصادقين، ج 6، ص 363، چاپ كتابفروشى اسلاميّه، به نقل از مقاتل.
«2». تفسير منهج الصادقين، ج 6، ص 363 و 364، چاپ كتابفروشى اسلاميّه.
جلد 9 - صفحه 320
صلى اللّه عليه و آله على بن ابى طالب و فاطمه و حسن و حسين صلوات اللّه عليهم اجمعين را، پس در را بستند، و فرمودند: اى اهل من و اهل خدا، بدرستى كه خداى عزّ و جلّ مىفرستد بر شما سلام، و اين است جبرئيل با شما در خانه، و مىگويد: خداى عزّ و جلّ مىفرمايد بتحقيق قرار دادم دشمن شما را براى شما آزمايش، پس چه مىگوئيد؟ گفتند: صبر مىكنيم اى رسول خدا به امر الهى و آنچه نازل شود از قضاى او تا محضر قرب او را وارد شويم و ثواب جزيل را دريابيم و بتحقيق شنيديم كه وعده فرمود صبركنندگان را خير بتمامه. پس حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله گريه نمودند به مرتبهاى كه شنيدند صداى او را بيرون از خانه، پس اين آيه نازل شد: «وَ جَعَلْنا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَ تَصْبِرُونَ ...». «1»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بَلْ كَذَّبُوا بِالسَّاعَةِ وَ أَعْتَدْنا لِمَنْ كَذَّبَ بِالسَّاعَةِ سَعِيراً «11» إِذا رَأَتْهُمْ مِنْ مَكانٍ بَعِيدٍ سَمِعُوا لَها تَغَيُّظاً وَ زَفِيراً «12» وَ إِذا أُلْقُوا مِنْها مَكاناً ضَيِّقاً مُقَرَّنِينَ دَعَوْا هُنالِكَ ثُبُوراً «13» لا تَدْعُوا الْيَوْمَ ثُبُوراً واحِداً وَ ادْعُوا ثُبُوراً كَثِيراً «14» قُلْ أَ ذلِكَ خَيْرٌ أَمْ جَنَّةُ الْخُلْدِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ كانَتْ لَهُمْ جَزاءً وَ مَصِيراً «15»
لَهُمْ فِيها ما يَشاؤُنَ خالِدِينَ كانَ عَلى رَبِّكَ وَعْداً مَسْؤُلاً «16» وَ يَوْمَ يَحْشُرُهُمْ وَ ما يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَقُولُ أَ أَنْتُمْ أَضْلَلْتُمْ عِبادِي هؤُلاءِ أَمْ هُمْ ضَلُّوا السَّبِيلَ «17» قالُوا سُبْحانَكَ ما كانَ يَنْبَغِي لَنا أَنْ نَتَّخِذَ مِنْ دُونِكَ مِنْ أَوْلِياءَ وَ لكِنْ مَتَّعْتَهُمْ وَ آباءَهُمْ حَتَّى نَسُوا الذِّكْرَ وَ كانُوا قَوْماً بُوراً «18» فَقَدْ كَذَّبُوكُمْ بِما تَقُولُونَ فَما تَسْتَطِيعُونَ صَرْفاً وَ لا نَصْراً وَ مَنْ يَظْلِمْ مِنْكُمْ نُذِقْهُ عَذاباً كَبِيراً «19» وَ ما أَرْسَلْنا قَبْلَكَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ إِلاَّ إِنَّهُمْ لَيَأْكُلُونَ الطَّعامَ وَ يَمْشُونَ فِي الْأَسْواقِ وَ جَعَلْنا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَ تَصْبِرُونَ وَ كانَ رَبُّكَ بَصِيراً «20»
ترجمه
بلكه تكذيب كردند قيامت را و آماده كرديم براى آنانكه تكذيب كردند قيامت را آتش سوزان
چون بيند آنها را از جائى دور شنوند براى آن جوشش خشم و خروش را
و چون افكنده شوند از آن جاى تنگى با آنكه بهم بسته شدگانند ميخواهند
در آنجا هلاك را مخواهيد امروز يك هلاك را و بخواهيد هلاك بسيار را
بگو آيا اين بهتر است يا بهشت جاودانى كه وعده كرده شدند پرهيزكاران باشد براى ايشان پاداش و جاى بازگشت
مرايشان را است در آن آنچه ميخواهند جاودانيان باشد بر پروردگارت وعده درخواست شده
و روزى كه برانگيزاند آنها را و آنچه را كه مىپرستند
جلد 4 صفحه 63
غير از خدا پس گويد آيا شما گمراه كرديد بندگان مرا كه اينانند يا ايشان خود گم كردند راه را
گويند منزّهى تو نبود سزاوار براى ما كه بگيريم غير از تو دوستانى ولى تو كامياب كردى آنها را و پدرانشان را تا فراموش كردند ذكر ترا و بودند گروهى تباه گوئيم
پس بتحقيق تكذيب كردند شما را بآنچه ميگوئيد پس نتوانيد دفع نمودن و نه يارى كردنى را و هر كه ستم كند از شما ميچشانيم او را عذابى بزرگ
و نفرستاديم پيش از تو پيغمبرانى را مگر آنكه ايشان هر آينه ميخوردند خوراكى را و راه ميرفتند در بازارها و قرار داديم بعضيتان را براى بعضى مايه آزمايش كه آيا صبر ميكنيد و باشد پروردگار تو بينا.
تفسير
خداوند سبحان بعد از نقل اعتراضات واهيه كفار براى تسليت خاطر پيغمبر اكرم اشاره فرموده كه ريشه اين اقوال سخيفه و عدم معرفت بشأن پيغمبر بىاعتقادى بمبدء و معاد است چون اگر كسى خدا را شناخته باشد ميداند فقر و غنى دخلى در نبوت ندارد و نظرش معطوف بمال دنيا نميشود و ميداند ثواب آخرت بر زخارف دنيوى ترجيح دارد و كسى را بفقر سرزنش نميكند و ميداند معاد حق است و بايد روز پاداشى باشد تا خدا داد مظلوم را از ظالم بستاند لذا فرموده اين كفار تنها تكذيب ننمودند تو را بلكه تكذيب نمودند روز قيامت را و ما براى كسانيكه تكذيب نمودند قيامت را مهيا نموديم آتش سوزان جهنم را كه چون در مرئى و منظر آنها واقع شود و بشعلهاش متوجه آنها گردد مانند آنكه مىبيند از يك سال راه چنانچه قمى ره فرموده و در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده ميشنوند صداى جوش و خروش آنرا مانند كسيكه با كمال غيظ و خشم حمله بر آنها نموده و عربده ميكشد و چون انداخته شوند در جاى تنگى از آن مانند جاى ميخ در ديوار در حاليكه مقيّد و بربند كشيده شدهاند با يكديگر ميخواهند و طلب مينمايند از خدا هلاك خودشان را و خطاب ميرسد امروز يك نوع و يكمرتبه هلاك را نخواهيد چون به اجابت نميرسد امروز انواع عذاب و هلاك و دفعات بيشمار مرگ را بايد بخواهيد چون بأعمال خودتان در دنيا براى شما مقدّر
جلد 4 صفحه 64
شده و به اجابت خواهد رسيد يا مراد آنست كه براى عذابى كه در پيش داريد يكمرتبه طلب مرگ كم است بايد هزار مرتبه مرگ خودتان را بخواهيد بگو اى پيغمبر بآنها اين جهنم خوب است يا بهشت جاويد كه وعده داده شده باهل تقوى و پرهيزكارى بعنوان پاداش اعمالشان باستحقاق كه بازگشت ايشان بآن باشد و هر چه بخواهند برايشان حاضر باشد در آن و هميشه مستغرق در نعمت باشند و بر خدا لازم باشد بر حسب وعدهئى كه بايشان داده چنين مقاميرا بآنان عنايت فرمايد و اين وعده منجّز حق است كه حق دارند اهل ايمان مطالبه كنند آنرا و بگويند ربّنا و آتنا ما وعدتنا على رسلك و ملائكه بگويند ربّنا و أدخلهم جنّات عدن الّتى وعدتهم و چه قدر فرق است ميان اين منزلت و آن عاقبت و نيز اين كفار قرار دادند براى خدا شريكهائى را از جنس بشر و اصنام و ملائكه و غيرها و روز قيامت خداوند محشور ميفرمايد آنها را با تمام معبودهاشان و نحشرهم فنقول بصيغه متكلم مع الغير نيز قرائت شده يعنى و ياد كن روزى را كه محشور نمائيم آنها و معبودهاشانرا پس بگوئيم و بقرائت مشهور پس ميفرمايد بمعبودهاشان آيا شما اين بندگان مرا گمراه كرديد يا خودشان گمراه شدند براى كوتاهى در نظر و فكر و اعراض از علما و حكما و انبيا و اوليا براى سرزنش و ملامت پرستش كنندگان و اقرار پرستش شدگان و آنها از روى تعجب عرضه ميدارند بار الها تو منزهى از شريك چون معبودها يا انبيا و ملائكه هستند كه منزه از معصيتند يا اصنام و كواكب كه در دنيا گويا نبودند تا بتوانند كسيرا گمراه نمايند و خدا آنها را در آخرت گويا نموده لذا اولا خود را بتسبيح تبرئه و ثانيا اقرار نمايند كه سزاوار نبوده و نيست براى ما كه بگيريم براى خودمان غير از تو صاحب اختياران يا دوستانى چه رسد بآنكه بندگان تو را وادار بعبادت خود نمائيم و در مقابل تو دعوى الوهيّت كنيم يا دشمنان تو را براى خودمان دوست بگيريم آنچه مسلّم است آنستكه تو در دنيا بآنها و پدرانشان سلامتى و نعمت و رفاهيت و ثروت دادى تا مستغرق در شهوات و لذات دنيا شدند و از ياد تو و خوض در آيات و تذكر از علامات غفلت نمودند و فراموش كردند مواعظ و نصايح انبيا و اوليا
جلد 4 صفحه 65
و علما و صلحا را و بودند گروهى فاسد و تباه و هلاك شده و از كار افتاده و در مجمع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه آنحضرت نتّخذ بضمّ نون و فتح خاء قرائت فرموده و بنابراين معنى واضحتر است كه ما حق نداشتيم معبود شويم و پس از اين اقرار خداوند خطاب باهل شرك ميفرمايد كه ديديد معبودهاى شما هم تكذيب نمودند شما را در گفتارتان كه براى خدا شريك قرار داديد و شما بهيچ وجه نميتوانيد عذاب خدا را از خود بگردانيد و دفع نمائيد و نه با يكديگر كمك و يارى كنيد و بعضى يقولون و يستطيعون در هر دو بياء قرائت نمودهاند و بنابراين معنى آنستكه ديديد خدايان شما تكذيب نمودند شما را بگفتار خودشان كه اقرار كردند و نميتوانند از شما دفاع و با شما يارى كنند و در هر حال ما عذاب بزرگ خودمان را كه آتش جهنم است به بندگان ستمكار خودمان در آخرت خواهيم چشانيد و اى پيغمبر اين غذا خوردن و راه رفتن در بازارها اختصاص بتو نداشته تمام انبيا و مرسلين سابق هم مانند تو ميخوردند و در كوچه و بازار راه ميرفتند و كسى نميتوانست بايشان اعتراض نمايد و اين عمل را مخالف با نبوت و رسالت قرار دهد و در مجمع از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه آنحضرت يمشّون بضم ياء و فتح شين مشدده قرائت فرموده و بنابراين مراد آنستكه حوائج خودشان يا مردم ايشانرا وادار بمشى مينمود، نه آنكه خودشان بى جهت گردش ميكردند و اين آيه يكى از جوابهاى اين اعتراض كفار است كه در آيات سابقه گذشت و در خاتمه خطاب بعموم بندگان فرموده كه ما بعضى از شما را مايه امتحان و آزمايش بعضى ديگر قرار داديم مثلا فقير را مايه آزمايش غنىّ و غنى را مايه آزمايش فقير براى معلوم شدن مقام شكر و صبرشان و همچنين است حال سالم و مريض و عالم و جاهل و شاه و رعيت و پيغمبر و امّت كه آيا صبر ميكنند هر يك از آنها بر انجام وظيفه خودشان در حالى كه دارند و بر عدم تجاوز از حدودشان و بر تحمّل مصائب و آزارهاى طرف مقابل يا خير و خداوند بصير و بينا و مطّلع از حال همه آنها است و البته پاداش صابران را در دنيا و آخرت بنحو اكمل خواهد داد و اين موجب تسليت خاطر مبارك پيغمبر اكرم
جلد 4 صفحه 66
است كه صبر فرمايد در مقابل اقوال و افعال ناشايسته كفار تا مستحق اجر بىشمار گردد و نيز موجب قوت قلب اهل ايمان است كه صبر كنند در مقابل آزار اهل شرك و دست از وظيفه خود بر ندارند و بدانند كه خدا ناملائمات آنها را مىبيند و تلافى ميفرمايد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ ما أَرسَلنا قَبلَكَ مِنَ المُرسَلِينَ إِلاّ إِنَّهُم لَيَأكُلُونَ الطَّعامَ وَ يَمشُونَ فِي الأَسواقِ وَ جَعَلنا بَعضَكُم لِبَعضٍ فِتنَةً أَ تَصبِرُونَ وَ كانَ رَبُّكَ بَصِيراً «20»
و ما نفرستاديم پيش از تو از پيغمبران مگر اينكه تناول ميكردند طعام را و مشي مينمودند در بازارها و جادهها.
اينکه آيه اشاره به آيه قبل است که كفار گفتند (وَ قالُوا ما لِهذَا الرَّسُولِ يَأكُلُ الطَّعامَ وَ يَمشِي فِي الأَسواقِ) آيه 8.
اينکه آيه در مقام جواب آنها است که اينکه امر تازگي ندارد تمام انبياء سلف بدون استثناء احدي از آنها، از آدم تا عيسي تماما بشر بودند و اكل طعام ميكردند.
و مشي در اسواق و در ميانه آنها يك رسولي که از ملك باشد يا از جن نبود، اينکه امر تازگي ندارد و نو آوري نيست چنانچه ميفرمايد:
جلد 13 - صفحه 596
(قُل ما كُنتُ بِدعاً مِنَ الرُّسُلِ) احقاف آيه 8.
بلكه مادر مجلد اول كلم الطيب در باب نبوت عامه شرائط نبوت را ذكر كردهايم که از آن جمله بايد بشر باشد و حسب و نسب او تا آدم پاك باشد و تمام آبائش تا آدم مؤمن و صالح باشند و نسبت پيغمبر اكرم صلّي اللّه عليه و سلّم تا آدم پنجاه و يك واسطه دارد، سه هفده، هفده آنها انبياء بودند و هفده اوصياء انبياء و هفده مؤمن صالح و بايد در رحم پاك هم قرار گيرند که مادر آنها مؤمنه صالحه باشد با شرايط ديگر از عصمت از خطاء و سهو و نسيان و شك و اشتباه و از كليه معاصي از كبائر و صغائر از زمان ولادت تا حين رحلت و افضليت در جميع كمالات از جميع افراد امت اسخي، اعلم، اشجع، اتقي، اورع و غير اينها و بايد دليل قطعي بر دعوي خود داشته باشد يا به اقامه معجزه يا اخبار نبي ثابت النبوة يا وصي ثابت الوصاية يا معصوم ثابت العصمة لذا ميفرمايد:
(وَ ما أَرسَلنا قَبلَكَ مِنَ المُرسَلِينَ) ماء نافيه، جمع محلي بالف و لام افاده عموم ميدهد.
(إِلّا إِنَّهُم لَيَأكُلُونَ الطَّعامَ وَ يَمشُونَ فِي الأَسواقِ) شما هم يكي مثل آنها نه ملكي با آنها بود نه كنزي بر آنها القاء شده بود.
وَ جَعَلنا بَعضَكُم لِبَعضٍ فِتنَةً أَ تَصبِرُونَ وَ كانَ رَبُّكَ بَصِيراً و قرار داديم بعض شما را براي بعض ديگر امتحان که آيا در اينکه امتحانات صبر ميكنيد و بدانيد که خداي تو بينا است به تمام قلوب: صابر و غير صابر را ميداند و مطلع است. تمام افراد بايد امتحان شوند و امتحانات الهي هم مختلف است هر که را يك نحو امتحان ميكند آن هم نه براي اينست که
جلد 13 - صفحه 597
چيزي بر خدا مخفي باشد بخواهد بامتحان كشف شود بلكه براي خود ممتحن «بفتح» و براي ديگران مكشوف شود.
(أَ حَسِبَ النّاسُ أَن يُترَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنّا وَ هُم لا يُفتَنُونَ وَ لَقَد فَتَنَّا الَّذِينَ مِن قَبلِهِم فَلَيَعلَمَنَّ اللّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَ لَيَعلَمَنَّ الكاذِبِينَ) عنكبوت آيه 2 و 3.
از انبياء گرفته تا ادني الافراد اگر در امتحانات صابر شدند (إِنَّما يُوَفَّي- الصّابِرُونَ أَجرَهُم بِغَيرِ حِسابٍ) زمر آيه 13.
و از غرائب امور اينست که غني را به غنا امتحان ميكند و فقير را به فقر، متنعم را به نعمت، مبتلا را به بلاء، رئيس را به رياست، مرءوس را به مرءوسيت، صحيح را به صحت مريض را به مرض، انبياء امتحان شدند به صبر بر اذيت قوم و اوصياء به اذيت امت و بسياري از اينکه امت پس از رحلت حضرت رسالت امتحان داشتند که
(ارتد النّاس بعد رسول اللّه الا اربعة او خمسة)
و صبر ائمه تا چه پايه بود که امير المؤمنين عليه السلام ميفرمايد:
(صبرت و في العين قذي و في الحلق شجي)
ابي عبد اللّه در حقش گفتند
(لقد عجبت من صبرك ملائكة السماء).
اهل كوفه عجب امتحاني دادند مشايخ ثلاثه، بني اميه، بني العباس و هكذا غير اينها و مخصوصا امروز که آزاديست هر كس امتحان خود را ميدهد.
[شعر]
شرح اينکه هجران و اينکه خون جگربرگزیده تفسیر نمونه
]
اشاره
(آیه 20)
شأن نزول:
جمعی از مفسران در شأن نزول این آیه چنین آوردهاند که جمعی از سران مشرکان خدمت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله آمدند و گفتند: ای محمّد! تو از ما چه میخواهی؟ اگر ریاست میطلبی ما تو را سر پرست خود میکنیم، و اگر علاقه به مال داری از اموال خود برای تو جمع میکنیم، اما هنگامی که دیدند پیامبر تسلیم نشد به بهانه جویی پرداختند و گفتند: تو چگونه فرستاده خدا هستی با این که غذا میخوری و در بازارها توقف میکنی؟! و گفتند: او میخواهد حکمران ما شود، در حالی که روش او مخالف سیره پادشاهان است! آیه نازل شد و این حقیقت را روشن ساخت که روش پیامبر اسلام روش همه پیامبران پیشین است.
تفسیر:
همه پیامبران چنین بودند! در چند آیه قبل یکی از بهانه جوییهای مشرکان آمده بود و جوابی اجمالی و سر بسته برای آن گفته شد، این آیه به همان مطلب باز گشته و پاسخی صریحتر و مشروحتر به آن داده، میگوید: «ما هیچ یک از رسولان را قبل از تو نفرستادیم مگر این که همه آنها (از جنس بشر بودند) غذا میخوردند و در بازارها راه میرفتند» و با مردم حشر و نشر داشتند (وَ ما أَرْسَلْنا قَبْلَکَ مِنَ الْمُرْسَلِینَ إِلَّا إِنَّهُمْ لَیَأْکُلُونَ الطَّعامَ وَ یَمْشُونَ فِی الْأَسْواقِ).
و در عین حال «بعضی از شما را وسیله امتحان بعض دیگر قرار دادیم» (وَ جَعَلْنا بَعْضَکُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً).
این آزمایش ممکن است از این طریق باشد که انتخاب پیامبران از انسانهایی
ج3، ص329
که از میان تودههای جمعیت محروم بر میخیزند خود آزمایش بزرگی است، چرا که گروهی ابا دارند زیر بار همنوع خود بروند بخصوص کسی که از نظر امکانات مادی و یا سن و سال در سطح پایینی قرار داشته باشد.
و به دنبال این سخن، همگان را مورد خطاب قرار داده و سؤال میکند: «آیا صبر و شکیبایی پیشه میکنید»؟ (أَ تَصْبِرُونَ). چرا که مهمترین رکن پیروزی در تمام این آزمایشها صبر و استقامت و پایمردی است.
و در پایان آیه به عنوان یک هشدار میفرماید: «پروردگار تو همواره بصیر و بینا بوده و هست» (وَ کانَ رَبُّکَ بَصِیراً).
مبادا تصور کنید چیزی از رفتار شما در برابر آزمونهای الهی از دیده بینا و موشکاف علم خداوند مکتوم و پنهان میماند، او همه را دقیقا میداند و میبیند.
آغاز جزء نوزدهم قرآن مجید
ادامه سوره فرقان
نکات آیه
۱ - همه پیامبران الهى در طول تاریخ، همچون سایر مردمان، نیازمند به تناول غذا و داد و ستد با مردم (و ما أرسلنا قبلک من المرسلین إلاّ إنّهم لیأکلون الطعام و یمشون فى الأسواق)
۲ - همه پیامبران در متن جامعه خویش و داراى روابط نزدیک با مردم بودند. (و ما أرسلنا قبلک من المرسلین إلاّإنّهم لیأکلون الطعام و یمشون فى الأسواق)
۳ - همانندى زندگى همه پیامبران با دیگر مردمان در نیازمندى ها و نیز در کفیت تأمین آنها، از سنت هاى خداوند (و ما أرسلنا قبلک من المرسلین إلاّإنّهم لیأکلون الطعام و یمشون فى الأسواق)
۴ - خداوند، برخى از مردمان را با برخى دیگر مى آزماید. (و جعلنا بعضکم لبعض فتنة) یکى از کاربردهاى اصلى واژه «فتنة» در معناى آزمایش و امتحان است.
۵ - گزینش پیامبران از میان انسان ها و با ویژگى هاى انسانى، وسیله آزمایش و امتحان مردمان (و ما أرسلنا قبلک من المرسلین إلاّإنّهم لیأکلون الطعام و یمشون فى الأسواق و جعلنا بعضکم لبعض فتنة) جمله «و ما أرسلنا قبلک من المرسلین إلاّ إنّهم لیأکلون...» رد اعتراض مشرکان است که چرا پیامبر(ص) مانند دیگر مردمان غذا تناول مى کند و در بازار به داد و ستد مشغول مى شود. بنابراین جمله «و جعلنا بعضکم لبعض فتنة» مى تواند ناظر به همین مطلب باشد که خدا، با فرستادن پیامبران از میان خود مردم، آنان را مورد آزمون قرار داده است.
۶ - خداوند، مسلمانان صدراسلام را، به وسیله کارشکنى و دشمنى مشرکان و کافران در بوته آزمایش قرار داد. (و جعلنا بعضکم لبعض فتنة أتصبرون) از دیدگاه برخى از مفسران، چون آیه شریفه در مکّه نازل گردیده است و مؤمنان در آن شهر بسیار مورد شکنجه و آزار قرار داشتند و نیز این آیه در صدد دلدارى به پیامبر(ص) و مؤمنان است، مى توان گفت که مقصود از «بعضکم» مسلمانان اند.
۷ - شکیبا سازى و توانمند کردن روحیه مردمان، فلسفه آزمایش آنان از سوى خداوند (و جعلنا بعضکم لبعض فتنة أتصبرون) از دیدگاه برخى از مفسران مانند زمخشرى، جمله «أتصبرون» پس از ذکر «فتنة»، همانند «أیّکم» بعد از«ابتلاء» (در آیه «لیبلوکم أیّکم أحسن عملاً») است که در مقام بیان فلسفه مطلب یاد شده در عبارت پیشین مى باشد.
۸ - صبر، رمز موفقیت انسان در برابر آزمایش الهى (و جعلنا بعضکم لبعض فتنة أتصبرون)
۹ - انسان ها، وظیفه دار صبر و شکیبایى در برابر آزمایش هاى الهى (و جعلنا بعضکم لبعض فتنة أتصبرون) استفهام در جمله «أتصبرون» استفهام حقیقى نیست; بلکه در معناى «امر» به کار رفته است.
۱۰ - پروردگار، بر همه چیز بصیر و بینا است. (و کان ربّک بصیرًا)
۱۱ - دلدارى خداوند به پیامبر(ص) و مؤمنان، در برابر کارشکنى ها و حق ناپذیرى کافران و مشرکان (و جعلنا بعضکم لبعض فتنة أتصبرون و کان ربّک بصیرًا) یادآورى خداوند به بصیرت و بینایى خود، به پیامبر(ص) پس از یاد کردن از مشرکان و آزمایش شدن آنان، مى تواندبراى دلجویى از پیامبر(ص)ومؤمنان باشد.
۱۲ - آزمایش هاى خداوند، براى به دست آوردن آگاهى و علم به وضعیت انسان ها نیست. (و جعلنا بعضکم لبعض فتنة أتصبرون و کان ربّک بصیرًا) برداشت یاد شده، از یادآورى بصیرت و بینایى خداوند - پس از یاد کرد امتحان شدن مردم - به دست مى آید; زیرا آزمون ها براى اطلاع از وضعیت شىء انجام مى گیرد; ولى خداوند به خاطر آگاه بودن بر همه چیز، نیازى به آزمایش کردن ندارد.
۱۳ - انتخاب پیامبران از میان انسان ها و با ویژگى هاى انسانى، برخاسته از بصیرت و بینایى همه جانبه خداوند بر احوال و نیازهاى انسان ها (و ما أرسلنا قبلک من المرسلین إلاّإنّهم لیأکلون الطعام ... و کان ربّک بصیرًا)
۱۴ - آزمایش انسان ها براى توانمند ساختن روحیه آنها، به اقتضاى ربوبیت خدا و ناشى از بصیرت و بینایى او به احوال آنان (و جعلنا بعضکم لبعض فتنة أتصبرون و کان ربّک بصیرًا)
۱۵ - توجه و اعتقاد به بصیرت و بینا بودن خداوند (به احوال بندگان)، برانگیزنده آدمى به صبر و شکیبایى (و جعلنا بعضکم لبعض فتنة أتصبرون و کان ربّک بصیرًا) جمله «و کان ربّک بصیراً» درصدد تحریک و تشویق مردم به صبر و شکیبایى است.
موضوعات مرتبط
- اسماء و صفات: بصیر ۱۰
- امتحان: ابزار امتحان ۴، ۵، ۶; امتحان با انبیا ۵; امتحان با کافران ۶; امتحان با مردم ۴; امتحان با مشرکان ۶; صبر در امتحان ۷، ۸، ۹; عوامل موفقیت در امتحان ۸; فلسفه امتحان ۷، ۱۴
- انبیا: بشر بودن انبیا ۱، ۳; خاستگاه انبیا ۲; طعام خوردن انبیا ۱; فلسفه برگزیدگى انبیا ۵; مردمى بودن انبیا ۲; منشأ برگزیدگى انبیا ۱۳; نیازهاى مادى انبیا ۱، ۳
- انسان: آگاهى از نیازهاى انسان ۱۳; تقویت روحیه انسان ها ۱۴; مسؤولیت انسان ها ۹
- انگیزش: عوامل انگیزش ۱۵
- تقویت روحیه: عوامل تقویت روحیه ۷
- خدا: آثار بصیرت خدا ۱۳، ۱۴; آثار ربوبیت خدا ۱۴; امتحانهاى خدا ۴، ۶، ۸; سنتهاى خدا ۳; فلسفه امتحانهاى خدا ۱۲
- صبر: آثار صبر ۸; زمینه صبر ۱۵; عوامل صبر ۷
- عقیده: آثار عقیده به بصیرت خدا ۱۵
- کافران: حق ناپذیرى کافران ۱۱; دشمنى کافران ۶، ۱۱
- مؤمنان: دلدارى به مؤمنان ۱۱
- محمد(ص): دلدارى به محمد(ص) ۱۱
- مسلمانان: امتحان مسلمانان صدراسلام ۶
- مشرکان: حق ناپذیرى مشرکان ۱۱; دشمنى مشرکان ۶، ۱۱
- نبوت: منشأ نبوت بشر ۱۳
منابع