النبإ ٣٧
کپی متن آیه |
---|
رَبِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ مَا بَيْنَهُمَا الرَّحْمٰنِ لاَ يَمْلِکُونَ مِنْهُ خِطَاباً |
ترجمه
النبإ ٣٦ | آیه ٣٧ | النبإ ٣٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«رَبِّ»: بدل از (رَبِّ) آیه پیشین است. «الرَّحْمنِ»: بسیار مهربان. صفت یا بدل (رَبِّ) است. «لا یَمْلِکُونَ»: توان ندارند. نمیتوانند. مرجع ضمیر فاعلی، اهل آسمانها و زمین و سراسر کائنات است. «مِنْهُ»: بیان (خِطَاباً) و بر آن مقدّم است و جنبه تأکید دارد. در معنی چنین است: لا یَمْلِکُونَ أَن یُخَاطِبُوهُ. «خِطَاباً»: مخاطب قرار دادن. زبان به سخن گشودن. گفتگو کردن.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۷ - ۴۰ سوره نبأ
- از اوصاف قيامت: وقوع خبری عظيم
- توضيحى پيرامون دگرگونی كوه ها و سراب شدن آن ها
- مطابقت جزا با اعمال ثبت شدۀ آدمیان
- پاداش نيك پرهیزکاران: نعمت هاى بهشتى
- مقصود از آیه: «لا يَملِكُونَ مِنهُ خِطاباً...»
- مراد از «روح» در آیه: «يَومَ يَقُومُ الرّوحُ وَ المَلائِكُة ...»
- گفتارى درباره معناى «روح» و مراتب آن در قرآن
- رواياتى درباره معناى «احقاب» و «روح»، در ذيل آيات گذشته
- آنان که در قیامت، اجازۀ سخن و شفاعت دارند
تفسیر نور (محسن قرائتی)
رَبِّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُمَا الرَّحْمنِ لا يَمْلِكُونَ مِنْهُ خِطاباً «37»
(پروردگار تو) پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آنهاست مىباشد، او سر چشمه رحمت است. (با اين وصف) كسى را ياراى خطاب با او نيست.
پیام ها
1- تدبير اداره امور همه هستى براى خدا يكسان است. آسمان و زمين و آنچه ميان آنهاست، براى او تفاوتى ندارد. «رَبِّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُمَا»
2- پيامبر اكرم مقام بس والائى دارد. گويا او در يك كفّه و تمام هستى در كفّه ديگر است. رَبِّكَ ... رَبِّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ
جلد 10 - صفحه 367
3- ربوبيّت الهى بر اساس رحمت است. «رب- الرحمن»
4- حق گفتگوى خودسرانه و معترضانه در قيامت نيست. «لا يَمْلِكُونَ مِنْهُ خِطاباً»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
رَبِّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُمَا الرَّحْمنِ لا يَمْلِكُونَ مِنْهُ خِطاباً (37)
رَبِّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ: جزا داده شدهاند از جانب پروردگار آسمانها و
«1» تفسير منهج الصادقين. (چ 1346 ش)، ج 10، ص 133.
جلد 14 - صفحه 23
زمينها، وَ ما بَيْنَهُمَا: و آنچه ميان آنهاست از مخلوقات، الرَّحْمنِ: خداى بزرگ بخشايش كننده؛ لا يَمْلِكُونَ مِنْهُ خِطاباً: مالك نباشند اهل آسمان و زمين از او سبحانه سخن گفتن را، يعنى قادر نباشند بر آنكه با او سخن گويند، يا زبان به شفاعت بگشايند، مگر به اذن او سبحانه. يا قدرت نداشته باشند زبان اعتراض بگشايند بر ثواب و عقاب او. زيرا همه مملوك [هستند] و مملوك مالك نيست كه بر مالك خود اعتراض كند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ مَفازاً (31) حَدائِقَ وَ أَعْناباً (32) وَ كَواعِبَ أَتْراباً (33) وَ كَأْساً دِهاقاً (34) لا يَسْمَعُونَ فِيها لَغْواً وَ لا كِذَّاباً (35)
جَزاءً مِنْ رَبِّكَ عَطاءً حِساباً (36) رَبِّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُمَا الرَّحْمنِ لا يَمْلِكُونَ مِنْهُ خِطاباً (37) يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَ الْمَلائِكَةُ صَفًّا لا يَتَكَلَّمُونَ إِلاَّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ قالَ صَواباً (38) ذلِكَ الْيَوْمُ الْحَقُّ فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ إِلى رَبِّهِ مَآباً (39) إِنَّا أَنْذَرْناكُمْ عَذاباً قَرِيباً يَوْمَ يَنْظُرُ الْمَرْءُ ما قَدَّمَتْ يَداهُ وَ يَقُولُ الْكافِرُ يا لَيْتَنِي كُنْتُ تُراباً (40)
ترجمه
همانا براى پرهيزكاران است جاى نيل بسعادت ابدى
باغهائى است و انگورها
و دخترانى تازه بر آمده پستان همسنّ
و جام شراب پياپى
نميشنوند در آنها سخن بيهوده و نه دروغى
بپاداش از پروردگار تو كه بخششى است از روى حساب
پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است كه بخشنده است و قادر نيستند در برابر او چون و چرائى را
روزى كه مىايستند روح الامين و فرشتگان صف زده سخن نميگويند مگر كسيكه اذن دهد او را خداى بخشنده و گويد سخن بسزا و صلاحى
آنروز روز محقّق الوقوعى است كه خواهد آمد پس هر كه بخواهد بايد بگيرد بسوى پروردگار خود جاى بازگشتى
همانا ماييم داديم شما را از عذابى نزديك روزى كه مينگرد مرد آنچه را كه پيش فرستاده دو دستش و ميگويد كافر اى كاش من بودم خاك.
تفسير
خداوند متعال حسب المعمول بعد از ذكر احوال كفّار بيان فرموده است الطاف خود را در روز قيامت نسبت باهل تقوى و صلاح باين تقريب كه براى ايشان است در آنروز فوز و فلاح و نجات و رستگارى و سلامت و سعادت ابدى و كرامت سرمدى يا محلّ اين امور كه بهشت عنبر سرشت است و آن بوستانهائى است مملوّ از اشجار مثمره و انواع انگورها و شايد بملاحظه كثرت انواع و اقسام و وفور منافع آن مخصوص بذكر شده باشد و نيز براى ايشان است زنان جوانيكه تازه پستانهاى آنها بيرون آمده مانند ليمو و همسنّ با يكديگرند چون گفته
جلد 5 صفحه 335
شده آنها شانزده ساله و مردان بهشتى سى ساله يا سى و سه سالهاند و جام شراب پريا پى در پى و نميشنوند در بهشت سخن بيهوده و نه دروغى را از يكديگر و كذابا بتخفيف نيز قرائت شده جزا داده شوند اهل تقوى از جانب پروردگار جزائى كه آن عطاى خداوند است نسبت بايشان و كافى است براى آنها يا بحساب اعمال حسنه آنان است يك برده تا هفتصد چنانچه در امالى از امير المؤمنين عليه السّلام اينمعنى را با تمسّك باين آيه نقل نموده است يا از روى حساب است يعنى گزاف نيست و بر حسب استحقاق ايشان است پروردگار تو اى پيغمبر اكرم پروردگار و مدّبر امور و پرورش دهنده آسمانها و زمين و موجودات ما بين آن دو است كه بخشنده و مهربان است و كسى حق گفتگو با او و چون و چرا در كار او ندارد چون مالك حقيقى آنها است و ثواب و عقاب و تمام افعالش بر طبق حكمت و مصلحت است و اينمعنى منافات با جواز شفاعت نمودن از گناهكاران باذن او ندارد و اين در روزى است كه روح الامين يعنى جبرئيل يا ملكى كه بزرگتر از او و ميكائيل است و با پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و ائمه اطهار ميباشد چنانچه از امام صادق عليه السّلام نقل شده با ساير ملائكه صف ميكشند و مىايستند و تكلم نميكنند از آنان و مردم مگر كسانيكه مأذون باشند از طرف خداوند در سخن گفتن و سخن صواب و خوب و بسزا گويند و در مجمع از امام صادق و در كافى از امام كاظم عليهما السلام نقل نموده كه مائيم و اللّه آنكسانيكه مأذونند از طرف خداوند در روز قيامت و آنانكه گويندگان صوابند عرض شد چه ميگوئيد فرمودند تمجيد ميكنيم از پروردگارمان و صلوات ميفرستيم بر پيغمبرمان و شفاعت ميكنيم از شيعيانمان و ردّ نميفرمايد ما را پروردگارمان اين روز روز حقّى است كه بايد حتما بيايد و شك و شبهه در وقوع آن نيست پس هر كس خواسته باشد در آنروز سعادتمند باشد بايد مرجع و مئال كار خود را كه بسوى حكم خدا است بأعمال صالحه خوب نمايد و در دنيا عمر خود را به بيهودگى تلف ننمايد ما شما مردم را از عذاب نزديكى ميترسانيم چون مرگ بآدمى نزديك است و از آنجا عذاب و ثواب شروع ميشود و قيامت هم چون محقّق الوقوع است نزديك است و بايد در فكر آنروز بود و آن روزى است كه هر كس بنامه
جلد 5 صفحه 336
اعمال خود كه آنرا بدست خويش در دنيا تهيّه نموده و پيش فرستاده نگاه ميكند و منتظر است كه به بيند خوب است يا بد و كافر ميگويد كاش من خاك بودم و از قبر سر بيرون نمىآوردم يا اصلا خاك بودم و در دنيا وجود پيدا نميكردم و مكلّف نميشدم كه چنين روزى را به بينم در علل از ابن عباس ره نقل نموده كه پرسيدند چرا پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم امير المؤمنين عليه السّلام را ابو تراب خوانده فرمود چون او صاحب زمين و حجت خدا است بر اهل آن بعد از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و از بركت وجود او است بقاء زمين و آرامش و قرار آن و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود چون روز قيامت شود و كافر ببيند آنچه را خداوند مهيّا فرموده براى شيعيان على عليه السّلام از ثواب و قرب و منزلت خواهد گفت ايكاش من خاك بودم يعنى شيعه على عليه السّلام بودم و او پدر من بود و مراد از قول خداوند و يقول الكافر يا ليتنى كنت ترابا اين است و قمّى ره هم قريب به اين معنى را نقل نموده است در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه هر كس سوره عمّ يتسائلون را همه روزه قرائت نمايد بسال نميرسد مگر آنكه موفق بزيارت مكّه مىگردد و فقنا اللّه تعالى انشاء اللّه
جلد 5 صفحه 337
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
رَبِّ السَّماواتِ وَ الأَرضِ وَ ما بَينَهُمَا الرَّحمنِ لا يَملِكُونَ مِنهُ خِطاباً (37)
پروردگار آسمانها و زمين و آنچه بين اينکه دو است خداوند رحمن است مالك نيستند از او سخني و خطاب و گفتاري.
رَبِّ السَّماواتِ رب تربيت كننده است ميگويي: زيد مربي عمرو است و عمرو مربي شده زيد است، از امير المؤمنين است عرض ميكند:
(كفاني فخرا أن تكون لي ربا و كفاني عزا أن اكون لك عبدا)
و تربيت الهي آسمانها را که ايجاد فرمود و هر كدام اينکه كرات علويه و طبقات سماويه را بجاي خود قرار داد و تحت فرمان خود.
وَ الأَرضِ كره زمين را در مدار خود با تمام آنچه در زمين است سير داد ذرهاي تخلف نميكند چه در حركت وضعي دور خود و انتقالي دور كره شمس.
وَ ما بَينَهُمَا از ملائكه و جن و انس و طير و بهائم و حشرات و نباتات و هوا و باد و ابر و باران.
الرَّحمنِ خداوند تبارك و تعالي از روي رحمت واسعه ثابته دائميه نسبت بتمام آنها تفضل فرموده.
جلد 17 - صفحه 365
لا يَملِكُونَ مِنهُ خِطاباً مفاد: هذا يَومُ لا يَنطِقُونَ وَ لا يُؤذَنُ لَهُم فَيَعتَذِرُونَ مرسلات آيه 25 و 26. و مفاد آيه بعد. خلاصه اينكه احدي قدرت بر تكلم ندارد مگر پس از اذن و اجازه حق که ميفرمايد: اليَومَ نَختِمُ عَلي أَفواهِهِم وَ تُكَلِّمُنا أَيدِيهِم وَ تَشهَدُ أَرجُلُهُم بِما كانُوا يَكسِبُونَ يس آيه 65. حتي شفاعت تا اذن الهي نبايد حق شفاعت ندارند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 37)- سپس در این آیه، میافزاید: «همان پروردگار آسمانها و زمین و آنچه در میان آن دو است، پروردگار رحمان» (رب السماوات و الارض و ما بینهما الرحمن).
در حقیقت، آیه فوق اشارهای به این واقعیت است که اگر خداوند چنین وعدههائی را به متقین میدهد گوشهای از آن را در این دنیا، به صورت رحمت عامش، به اهل آسمانها و زمین نشان داده است.
و در پایان آیه میفرماید: «و (در آن روز) هیچ کس حق ندارد بیاجازه او سخنی بگوید» یا شفاعتی کند (لا یملکون منه خطابا).
زیرا آن قدر حساب الهی دقیق و عادلانه است که جائی برای «چون و چرا» باقی نمیماند.
نکات آیه
۱ - خداوند، مالک و مدبّر آسمان ها و زمین و تمام موجودات بین آنها است. (ربّ السموت و الأرض و ما بینهما)
۲ - تدبیر امور انسان ها، در اختیار مالک و مدبّر جهان هستى است. (ربّک ... ربّ السموت و الأرض و ما بینهما) «ربّ السماوات» - که بیانگر «ربّک» در آیه قبل مى باشد - گویاى این است که ربّ تو همان ربّ جهان هستى است و آنان که به ارباب متعدد مى اندیشند، بر خطایند.
۳ - جهان، داراى آسمان هاى متعدد است. (السموت)
۴ - وجود موجوداتى بین آسمان ها و زمین (و ما بینهما)
۵ - خداوند، داراى رحمتى گسترده بر انسان ها و تمام موجودات آسمان ها و زمین است. (ربّک ... ربّ السموت و الأرض و ما بینهما الرحمن) «رحمان» صیغه مبالغه است و به قرینه «ربّک» و «ربّ السماوات»، مراد گسترش رحمت الهى بر تمام مشمولان ربوبیت او است.
۶ - پاداش رسانى به اهل تقوا در قیامت، اقتضاى تدبیر نظام هستى و لازمه ربوبیت خداوند بر جهان است. (جزاء من ربّک ... ربّ السموت و الأرض و ما بینهما)
۷ - «رحمان»، از اسامى و اوصاف خداوند است. (الرحمن)
۸ - نعمت هاى بهشت و پاداش تقواپیشگان در آن، جلوه رحمت گسترده خداوند است. (جزاء من ربّک ... الرحمن)
۹ - تدبیر امور آسمان ها و زمین و موجودات بین آنها از سوى خداوند، بر پایه رحمت و عطوفت است. (لایملکون منه خطابًا) توصیف «ربّ» به «رحمان»، حاکى از نقش رحمت در تدبیر نظام هستى است.
۱۰ - خداوند، تنها تصمیم گیرنده صحنه هاى آخرت و کیفر و پاداش مردم (لایملکون منه خطابًا)
۱۱ - ناتوانى همگان، از گفتوگوى خودسرانه با خداوند در قیامت (لایملکون منه خطابًا) مرجع ضمیر فاعلى «لایملکون»، موجودات عاقلى است که از «ما بینهما» دانسته مى شود. «منه» حال براى «خطاباً» و حرف «من» براى اتصال و ارتباط است. مفاد آیه این است که در رابطه با خداوند، هیچ سخنى براى آنان مقدور نیست. به قرینه آیه بعد، مى توان گفت: مراد کلام نادرست و شفاعت غیر مأذون است.
۱۲ - خداوند در امور جهان آخرت، به هیچ کس اختیار تصمیم گیرى و اظهار نظر نداده است. (لایملکون منه خطابًا) ممکن است «منه» به «لایملکون» متعلق باشد; یعنى، آن موجودات از جانب خداوند، مالک هیچ خطاب و اظهار نظرى درباره حوادث قیامت قرار داده نشده اند. به قرینه آیه بعد، مراد از آن، استقلال در تصمیم گیرى است.
۱۳ - ناتوانى همگان، از اعمال نظر و دخالت در تصمیم گیرى هاى جهان آخرت، برخاسته از فراگیر بودن ربوبیت خداوند و گستردگى رحمت او است. (ربّ السموت و الأرض و ما بینهما الرحمن لایملکون منه خطابًا)
۱۴ - خداوند، در تدبیر امور عالم و گستراندن رحمت خویش، به احدى از مخلوقات خود حق اعتراض نداده است. (ربّ السموت ... الرحمن لایملکون منه خطابًا) به قرینه صدر آیه، مى توان گفت: مراد از خطاب، اعتراض به کارهایى است که از ربوبیت و رحمانیت خداوند نشأت گرفته است. بنابراین محتواى آیه شریفه، به نظام کنونى جهان نیز ارتباط داشته و اختصاص به جهان آخرت ندارد.
موضوعات مرتبط
- آسمان: تدبیر آسمان ها ۹; تعدد آسمان ها ۳; مدبر آسمان ها ۱
- آفرینش: آثار تدبیر آفرینش ۶; نقش مالک آفرینش ۲; نقش مدبر آفرینش ۲
- اسماء و صفات: رحمان ۷
- انسان: عجز انسان ها ۱۱; محدوده اختیار انسان ۱۲، ۱۴; منشأ تدبیر انسان ها ۲
- بهشت: نعمتهاى بهشت ۸
- پاداش: منشأ پاداش ۱۰
- تحولات: منشأ تحولات اخروى ۱۲
- خدا: آثار ربوبیت خدا ۶، ۱۳; آثار رحمت خدا ۱۳; اعتراض به خدا ۱۴; ربوبیت خدا ۱، ۲; رحمت در تدبیر خدا ۹; گفتگو با خدا در قیامت ۱۱; مالکیت خدا ۱، ۲; مهربانى در تدبیر خدا ۹; نشانه هاى وسعت رحمت خدا ۸; نقش خدا ۱۰; وسعت رحمت خدا ۵; ویژگیهاى تدبیر خدا ۹
- رحمت خدا: مشمولان رحمت خدا ۵
- زمین: تدبیر زمین ۹; مدبر زمین ۱
- فضا: مدبر موجودات فضا ۱; موجودات فضا ۴
- کیفر: منشأ کیفر ۱۰
- متقین: پاداش اخروى متقین ۶، ۸; منشأ پاداش متقین ۶، ۸
- موجودات: تدبیر موجودات ۹; منشأ عجز موجودات ۱۳
منابع