ابراهيم ٢١
کپی متن آیه |
---|
وَ بَرَزُوا لِلَّهِ جَمِيعاً فَقَالَ الضُّعَفَاءُ لِلَّذِينَ اسْتَکْبَرُوا إِنَّا کُنَّا لَکُمْ تَبَعاً فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا مِنْ عَذَابِ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ قَالُوا لَوْ هَدَانَا اللَّهُ لَهَدَيْنَاکُمْ سَوَاءٌ عَلَيْنَا أَ جَزِعْنَا أَمْ صَبَرْنَا مَا لَنَا مِنْ مَحِيصٍ |
ترجمه
ابراهيم ٢٠ | آیه ٢١ | ابراهيم ٢٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«بَرَزُوا»: آشکار شدند. به دشت فراخی آمدند. «تَبَعاً»: پیروان. مصدر است و به صورت وصف جمع، یعنی تابعان آمده است. «مُغْنُونَ»: بینیاز کنندگان. کفایتکنندگان. دفع کنندگان. «مَحِیصٍ»: راه نجات. گریزگاه.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
قَالَ ادْخُلُوا فِي أُمَمٍ قَدْ... (۵) وَ قَالَتْ أُولاَهُمْ لِأُخْرَاهُمْ... (۴) وَ قَالُوا رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا... (۳) رَبَّنَا آتِهِمْ ضِعْفَيْنِ مِنَ... (۳) وَ قَالَ الَّذِينَ کَفَرُوا لَنْ... (۵) قَالَ الَّذِينَ اسْتَکْبَرُوا... (۷) وَ قَالَ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا... (۶) وَ إِذْ يَتَحَاجُّونَ فِي النَّارِ... (۷) قَالَ الَّذِينَ اسْتَکْبَرُوا إِنَّا... (۳)
تفسیر
- آيات ۱۹ - ۳۴،سوره ابراهيم
- اشاره به معناى ((حق )) و بيان اينكه مراد از حق بودند خلقت آسمانها و زمين هدفداربودن عالم هستى است
- بيان جمله : ((ان يشايدهبكم و ياءت بخلق جديد)) و پاسخ به يك سؤال در اين مورد
- معناى جمله : ((و برزوا الله جميعا))
- بيان بگو مگوى كفار در روز قيامت
- سخن شيطان با پيروان خود در قيامت
- معناى اينكه در قيامت شيطان به اتباع خود مى گويد: ((خدا به شما وعده حق داد و من بهشما وعده دادم ولى وفا نكردم ))
- بيان اينكه شيطان بر مردم سلطه اى ندارد و فقط دعوت به گناه مى كند
- رد كلام فخر رازى در خصوص استثناء در آيه شريفه
- بيزارى جستن شيطان و هر متبوع ديگرى از پيروان خود، در روز قيامت
- انسان مختار است و خود مسؤ ول نيك و بد اعمال خويش است
- وجوهى كه در مورد تركيب و معناى آيه : ((الم تر كيف ضرب الله مثلا كلمة طيبة ...))گفته شده است
- موارد اختلاف مفسرين در بيان معنى و مفاد مفردات آيه فوق الذكر
- بيان مراد از ((كلمه طيبه )) اى كه به شجره طيبه تشبيه شده است
- مقصود از كلمه خبيثه كه به شجره خبيثه تشبيح شده شرك به خدا است
- آغاز و ادامه هدايت مؤ منين از ناحيه خداوند است (يثبت الله الذين آمنوابالقول الثابت ))
- چند معناى ديگر كه براى آيه : ((يثبت الله الذين آمنوا...)) ذكر كرده اند
- حكايت حال سردمداران و بزرگان ضلالت و ظلم كه كفران نعمت كرده مردم خود را هلاكتكشاندند
- انگيزه اصلى مشركين در شرك ورزيدن به عمد و اختيار
- وجه جمع بين دو آيه اى كه يكى وجود دوستى در قيامت اثبات و ديگرى نفى مى كند
- استدلال بر اختصاص ربوبيت براى خدا به اختصاص تدبير عام موجودات به او
- معناى ((سخر لكم الفلك )) و سخر لكم الانهار))
- معناى سؤ ال و توضيح مراد از جمله : اتيكم منكل ما سالتموه : خداوند از تمام آنچه از او خواستيد به شما داد))
- توضيحى درباره اينكه نعمت هاى الهى قابل شمارش نيست (و ان تعدوا نعمة الله لاتحصوها)
- روايتى درباره مراد از كلمه طيبه و كلمه خبيثه در آيه((مثل كلمة طيبة كشجرة طيبة ...))
- نقل ورد سخن ((آلوسى )) كه در روايتى بنابر آن مراد از شجره خبيثه بنى اميه اندمناقشه كرده
- چند روايت در مورد سؤ ال قبر و تطبيق آيه : (( يثبت الله الذين آمنوا...)) بر آن
- چند روايت در تطبيق آيه : (( الذين بدلوا نعمة الله كفرا...)) بر بنى اميه و بنى مغيره
- روايتى در اين باره كه اظهار عجز از شكر نعمتهاى الهى شكر است
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ بَرَزُوا لِلَّهِ جَمِيعاً فَقالَ الضُّعَفاءُ لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعاً فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا مِنْ عَذابِ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ قالُوا لَوْ هَدانَا اللَّهُ لَهَدَيْناكُمْ سَواءٌ عَلَيْنا أَ جَزِعْنا أَمْ صَبَرْنا ما لَنا مِنْ مَحِيصٍ «21»
و (در قيامت، مردم) همگى در پيشگاه خدا ظاهر شوند. پس ضعيفان به مستكبران گويند: ما (در دنيا) پيرو شما بوديم، پس آيا (امروز) مىتوانيد چيزى از عذاب خدا را از ما بازداريد؟ (آنها در پاسخ) گويند: اگر خداوند ما را (به رهايى از عذاب) هدايت كرد، قطعا ما شما را هدايت مىكنيم بر ما يكسان است كه فرياد و ناله بزنيم يا صبر كنيم (و ضجّهاى نزنيم) براى ما هيچ راه نجاتى نيست.
نکته ها
«بروز» به معناى خروج است و «مبارز» كسى را گويند كه از صف لشكر خارج شود و آمادگى خود را براى نبرد با دشمن اعلام كند.
گرچه معمولًا مردم بر دين و روش حاكمانشان هستند، «النّاس على دين ملوكهم» امّا در سيستم مديريّت اسلامى، اطاعتِ مطلق از مدير نداريم. «لاطاعة لمخلوق فى معصية الخالق» «1» بنابراين، شعار «المأمور معذور» صحيح نيست.
پیام ها
1- در قيامت، همهى مردم يكجا در پيشگاه خداوند حاضر مىشوند. «جَمِيعاً»
2- نتيجه تقليد و پيروى كوركورانه، حسرت است. «كُنَّا لَكُمْ تَبَعاً فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ»
3- دوزخيان تنها تخفيف گوشهاى از عذاب را توقع دارند، نه تمام آن را. «مِنْ شَيْءٍ»
4- هدايت و ضلالت رهبران جامعه، در سعادت يا شقاوت مردم نقش مهمى دارد. «لَوْ هَدانَا اللَّهُ لَهَدَيْناكُمْ»
5- يكى از عذابهاى روحى وروانى رهبران فاسد در قيامت، اقرار آنها به
«1». بحار، ج 10، ص 227.
جلد 4 - صفحه 405
ناتوانى و بدبختى خود، در برابر پيروان خويش است. «لَوْ هَدانَا اللَّهُ لَهَدَيْناكُمْ»
6- آنها كه در دنيا، به انبيا مىگفتند: براى ما فرقى ندارد كه ما را موعظه كنيد يا نكنيد. «سَواءٌ عَلَيْنا أَ وَعَظْتَ أَمْ لَمْ تَكُنْ مِنَ الْواعِظِينَ» «1» در قيامت هم مىگويند:
فرقى ندارد كه ما جيغ بكشيم يا آرام باشيم، به هر حال، دچار عذابيم. «سَواءٌ عَلَيْنا أَ جَزِعْنا أَمْ صَبَرْنا»
7- فرار از دادگاه و كيفر الهى امكان ندارد. «ما لَنا مِنْ مَحِيصٍ»
8- در قيامت ميان كفّار، قيل و قال و گفتگو بسيار است. قال .... قالُوا «2»
9- در قيامت هيچكس نمىتوانند مانع عذاب الهى شود. «فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ بَرَزُوا لِلَّهِ جَمِيعاً فَقالَ الضُّعَفاءُ لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعاً فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا مِنْ عَذابِ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ قالُوا لَوْ هَدانَا اللَّهُ لَهَدَيْناكُمْ سَواءٌ عَلَيْنا أَ جَزِعْنا أَمْ صَبَرْنا ما لَنا مِنْ مَحِيصٍ «21»
وَ بَرَزُوا لِلَّهِ جَمِيعاً: و ظاهر شوند و بيرون آيند از قبور به جهت امر سبحانى و محاسبه، همه مردگان از كفار و مؤمنان. ابن عباس گفته: همه پيشوايان با اتباع خود روز قيامت محشور شوند. فَقالَ الضُّعَفاءُ: پس گويند عاجزان اهل كفر يعنى تابعين و سفله. لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا: مر آنان را كه تكبر كردند از رؤسا و اشراف قوم، حاصل آنكه پيروان، پيشوايان خود را گويند: إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعاً:
«1» سوره ذاريات آيه 56.
جلد 7 - صفحه 39
بدرستى كه ما بوديم در دنيا مر شما را پيروان در تكذيب انبياء و اعراض از فرمان ايشان، حال موقع امداد و مساعدت است. فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا: پس آيا هستيد شما دفع كنندگان از ما. مِنْ عَذابِ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ: از عذاب خداى تعالى چيزى را.
نكته: «من» اول بيانيه و ثانى تبعيضيه است، يعنى چون كه ما در آن عالم تابع شما بوديم، شما از عذاب الهى چيزى دفع كنيد و برداريد.
قالُوا لَوْ هَدانَا اللَّهُ: گويند متكبران و رؤسا به طريق اعتذار كه اى قوم، اگر خداى راه بنمودى ما را بطريق نجات از عذاب. لَهَدَيْناكُمْ: هر آينه ما نيز شما را راه مىنموديم بدان، اما چه فايده كه راه خلاصى مسدود، و شفاعت ما در اين درگاه مردود است. ايشان نااميد شده گويند: بيائيد تا به اتفاق بخروشيم و جزع كنيم، شايد بر كار بسته ما درى بگشايند و راه خلاصى به ما بنمايند، پس پانصد سال بانگ و خروش كنند، ايشان را فايده نبخشد، گويند: صبر كنيم شايد به كليد صبر ابواب فرج مفتوح شود، پس پانصد سال ديگر شكيبائى ورزند، نجات نرسد، گويند: سَواءٌ عَلَيْنا: يكسان است بر ما.
أَ جَزِعْنا أَمْ صَبَرْنا: بخروشيم و جزع كنيم يا صبر نمائيم هر دو مساويند در فايده نداشتن. ما لَنا مِنْ مَحِيصٍ: نيست ما را هيچ گريزگاهى و پناهى از عذاب جهنم.
امالى- از عمرو بن ثابت از حضرت باقر عليه السّلام فرمود: اهل آتش صدا نمايند مانند صداى سگ و گرگ از عذاب دردناك، پس چه گمان دارى يا عمرو! به جماعتى كه حكم نشود تا بميرند و سبك نگردد عذاب آنان. تشنه و گرسنه بمانند، چشمها تار، كر و كور و لال، روهاى سياه نااميد و پشيمان و غضبشدگان، رحم نشوند از عذاب و سبك نگردد عذاب از ايشان و در آتش انداخته شوند و از حميم بياشامند و از زقوم بخورند و به قلّاب و چنگال آتشين كشيده شوند و به گرزها زده شوند و ملائكه غلاظ و شداد رحم نكنند، پس در آتش بر صورتهاى خود كشيده مىشوند و با شياطين قرين هستند و در انكال و
جلد 7 - صفحه 40
اغلال آتشين مقيدند، اگر دعا كنند مستجاب نشود، و اگر سؤال كنند حاجتى را، برآورده نشود، اين است حال كسى كه داخل آتش شود «1» نعوذ باللّه.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَ يَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِيدٍ «19» وَ ما ذلِكَ عَلَى اللَّهِ بِعَزِيزٍ «20» وَ بَرَزُوا لِلَّهِ جَمِيعاً فَقالَ الضُّعَفاءُ لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعاً فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا مِنْ عَذابِ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ قالُوا لَوْ هَدانَا اللَّهُ لَهَدَيْناكُمْ سَواءٌ عَلَيْنا أَ جَزِعْنا أَمْ صَبَرْنا ما لَنا مِنْ مَحِيصٍ «21»
ترجمه
آيا ندانستى كه خداوند آفريد آسمانها و زمين را براستى و درستى
جلد 3 صفحه 226
اگر بخواهد ببرد شما را و بياورد مخلوقى تازه
و نيست اين بر خدا دشوار
و ظاهر و حاضر شدند براى خدا تمامى پس گفتند ناتوانان مر آنانرا كه تكبّر نمودند همانا ما بوديم مر شما را پيروان پس آيا شما هستيد دفع كنندگان از ما عذاب خدا را هيچ قدر گفتند اگر راهنمائى كرده بود ما را خدا هر آينه راهنمائى ميكرديم شما را يكسان است بر ما آنكه جزع نمائيم يا صبر كنيم نيست از براى ما هيچ گريز گاهى..
تفسير
بيان قدرت الهى است بر نابود نمودن كفّار و جاى دادن اهل ايمانرا در ديار آنها چون خلق نمودن آسمانها و زمين و اهل آنها مشكلتر است از هلاك- نمودنشان و مراد از رؤيت دانستن است چون ديدن خلق آسمانها و زمين را بحقّ ممكن نيست ببصر باشد بلكه ببصيرت است و مخاطب ظاهرا پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم باشد اگر چه مقصود امّتند و مراد از خلقت بحق خلق نمودن بغرض صحيح عقلى مطابق حكمت و مصلحت است در مقابل فعل عبث و لغو و غرض باطل چنانچه در جاى ديگر تصريح فرموده بآنكه غرض از خلقت عبادت و استحقاق مثوبت است و خالق السموات نيز قرائت شده است و در روز قيامت تمام خلق از قبور بيرون مىآيند و در پيشگاه الهى بارز و حاضر ميشوند و براى تحقق وقوع چنين روزى تعبير از آن بصيغه ماضى شده است و كسانيكه ضعيف الرّأى و كم خرد بودند از كفّار و بتبع رؤساء و دانشمندان خودشان بر كفر باقى مانده بودند بآنها ميگويند ما در تكذيب پيغمبران و مخالفت با ايشان تبعيّت از شما كرديم چون از خودمان عقل و تميز درستى نداشتيم آيا امروز شما ميتوانيد دستگيرى از ما كنيد و چيزى از عذاب الهى را كه براى ما مقدّر شده از ما دفع و رفع نمائيد آنها جواب ميدهند اگر خداوند در دنيا ما را بحال خودمان واگذار نفرموده بود بلكه ما را بتوفيق خود راهنمائى كرده بود ما هم شما را هدايت بخير و صلاح نموده بوديم يا اگر خداوند راه نجات از عذاب را در آخرت بما ارائه فرموده بود ما هم بشما ارائه مينموديم ولى افسوس كه ما كارى نكرديم كه قابل تفضّل و احسان باشيم امروز حال ما اينست كه بيتابى و بردبارى براى ما يكسان است و جز سوختن و ساختن چارهاى نيست و راه گريز و مفرّى از عذاب نداريم و در آيه دلالت است بر منع از تقليد در اصول عقائد و لزوم نظر و فكر.
جلد 3 صفحه 227
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ بَرَزُوا لِلّهِ جَمِيعاً فَقالَ الضُّعَفاءُ لِلَّذِينَ استَكبَرُوا إِنّا كُنّا لَكُم تَبَعاً فَهَل أَنتُم مُغنُونَ عَنّا مِن عَذابِ اللّهِ مِن شَيءٍ قالُوا لَو هَدانَا اللّهُ لَهَدَيناكُم سَواءٌ عَلَينا أَ جَزِعنا أَم صَبَرنا ما لَنا مِن مَحِيصٍ «21»
و ظاهر و حاضر ميشوند در پيشگاه الهي فرداي قيامت جميعا بدون استثناء پس ميگويند ضعفاء که زير دستان رؤساء و تابع آنها بودند برؤساء که بزرگي ميكردند و امارت داشتند بر آنها که ما در دنيا تابع و مطيع شما بوديم پس آيا شما ميتوانيد ما را بينياز كنيد و نجات دهيد از عذاب الهي و لو يك مقدار، رؤساء و بزرگان آنها ميگويند اگر ما را خداوند هدايت فرموده بود ما هم شما را هدايت ميكرديم و مساويست و تفاوتي نميكند چه ما جزع و فزع كنيم يا آنكه صبر كنيم هيچ راه چاره نداريم و نجات پيدا نميكنيم.
وَ بَرَزُوا لِلّهِ جَمِيعاً خلق اولين و آخرين تمام در صحراي محشر مجتمع ميشوند و در محكمه عدل الهي محاكمه ميكنند و از كوچك و بزرگ اعمال آنها سؤال ميكنند و بحساب آنها رسيدگي ميشود چنانچه قرآن مشحون است باين موضوع در اكثر سور قرآني و آيات بسياري.
فَقالَ الضُّعَفاءُ تابعين رؤساء و اكابر که براي طمع دنيوي متابعت آنها را كردند و اطاعت آنها را نمودند و سبب شدند که آنها قوّت و قدرت پيدا كنند و ظلم و اذيت بانبياء و ائمه و مؤمنين كنند چنانچه در حديث است فرداي
جلد 11 - صفحه 379
قيامت منادي ندا ميكند
(اينکه الظلمة و اشباه الظلمة و اينکه اعوان الظلمة حتي من لاقي لهم دوانا او ربط لهم كيسا فيؤمر بهم الي النار)
حتي سؤال ميكند از امام عليه السّلام
(انّي اخيط للسلطان فهل كنت من اعوان الظلمة)
جواب ميفرمايد
(اما انت فمنهم و اعوان الظلمة من يبيعك الإبر و الخيوط)
حتي دارد
(لا تعنهم علي بناء مسجد)
لِلَّذِينَ استَكبَرُوا برؤساء و بزرگان و پيشوايان خود ميگويند إِنّا كُنّا لَكُم تَبَعاً ما که كوتاهي نكرديم در متابعت شما حتي حاضر شديم اولاد انبياء و ذراري آنها را بكشيم و اسير كنيم و حبس كنيم براي خوشنودي شما حال که گرفتار شديم فَهَل أَنتُم مُغنُونَ عَنّا مِن عَذابِ اللّهِ مِن شَيءٍ در مقابل خدماتي که بشما كردهايم.
آنها جواب ميدهند قالُوا لَو هَدانَا اللّهُ اگر اطاعت انبياء و ائمه هدي و علماء اعلام را كرده بوديم و موفق بايمان و اعمال صالحه شده بوديم و خداوند ما را هدايت فرموده بود لَهَدَيناكُم ما هم شما را براه حق و سعادت هدايت ميكرديم فعلا گرفتاري ما بيشتر از شما است عذاب خود را که داريم عذاب هر يك از شما را هم داريم که اضلال كردهايم، چون گفتيم سه قسم فاعل داريم:
فاعل بالمباشرة و فاعل بالتسبيب و فاعل بالرضا.
سَواءٌ عَلَينا أَ جَزِعنا أَم صَبَرنا ما لَنا مِن مَحِيصٍ همه مقهور و ذليل و خوار و خفيف نه دادرسي داريم و نه فرياد رسي نه شفيعي نه معيني نه ناصري.
380
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 21)- در چند آیه قبل اشارهای به مجازات سخت و دردناک منحرفان لجوج و بیایمان شده بود در اینجا همین معنی را تعقیب و تکمیل میکند.
نخست میگوید: «و در قیامت همه آنها (جباران و ظالمان و کافران اعم از تابع و متبوع، پیرو و پیشوا) در پیشگاه خداوند ظاهر میشوند» (وَ بَرَزُوا لِلَّهِ جَمِیعاً).
و «در این هنگام ضعفاء (یعنی پیروان نادانی که با تقلید کور کورانه، خود را به وادی ضلالت افکندند) به مستکبران (و رهبران گمراه) میگویند: ما پیروان شما بودیم آیا (اکنون که به خاطر رهبری شما به این همه عذاب و بلا گرفتار شدهایم) حاضرید شما سهمی از عذاب الهی را بپذیرید و از ما بردارید»؟ (فَقالَ الضُّعَفاءُ لِلَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا إِنَّا کُنَّا لَکُمْ تَبَعاً فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا مِنْ عَذابِ اللَّهِ مِنْ شَیْءٍ).
اما آنها بلافاصله میگویند: «اگر خدا ما را (به سوی نجات از این کیفر و عذاب) هدایت میکرد ما هم شما را راهنمایی میکردیم» (قالُوا لَوْ هَدانَا اللَّهُ لَهَدَیْناکُمْ).
ولی افسوس که کار از این حرفها گذشته است، «بر ما یکسان است چه بیتابی و جزع کنیم و چه صبر و شکیبایی، راه نجاتی برای ما وجود ندارد» (سَواءٌ عَلَیْنا أَ جَزِعْنا أَمْ صَبَرْنا ما لَنا مِنْ مَحِیصٍ).
نکات آیه
۱- همه انسانها به صورت دسته جمعى در قیامت در پیشگاه خداوند حضور خواهند یافت. (و برزوا لله جمیعًا) «جمیعاً» حال براى ضمیر «برزوا» است و مرجع ضمیر آن مى تواند همه انسانها باشد.
۲- همه کافران به صورت دسته جمعى در پیشگاه خداوند حضور خواهند یافت. (و برزوا لله جمیعًا) برداشت فوق، مبتنى بر این احتمال است که مرجع ضمیر «برزوا» کافرانى باشد که در آیات قبل از آنان بحث شده است.
۳- قطعى بودن وقوع قیامت و حضور همه انسانها در آن (و برزوا لله جمیعًا) ماضى آوردن فعل «برزوا» براى بیان حادثه اى که در آینده (قیامت) واقع خواهد شد، حکایت از قطعى بودن آن مى کند.
۴- کافرانِ پیرو به هنگام حضور در پیشگاه خداوند در قیامت پیشاپیش درمى یابند که گرفتار عذاب الهى خواهند شد. (و برزوا لله جمیعًا فقال الضعفؤا للذین استکبروا إنّا کنّا لکم تبعًا فهل أنتم مغنون عنّا) ذکر «فقال الضعفؤا للذین استکبروا» براى درخواست کمک ضعفا - پس از آنکه حضور همه مردم را در قیامت اعلام کرد و هنوز سخنى از عذاب گفته نشده است - حکایت از این مى کند که آنان گرفتار شدن خود را به عذاب از قبل خواهند فهمید.
۵- افراد عوام و تابع، پس از حضور در پیشگاه خداوند در قیامت به رهبران مستکبر خویش اعتراض و از آنان درخواست کمک خواهند کرد. (و برزوا لله جمیعًا فقال الضعفؤا للذین استکبروا إنّا کنّا لکم تبعًا فهل أنتم مغنون عنّا من عذاب الله من شىء)
۶- درگیرى لفظى عوام کفار با رهبران مستکبر خود در قیامت (فقال الضعفؤا للذین استکبروا إنّا کنّا لکم تبعًا فهل أنتم مغنون عنّا من عذاب الله من شىء قالوا)
۷- کافرانِ پیرو، در قیامت با اعتراف به پیروى کورکورانه از رهبران خویش، آنان را مسؤول بدفرجامى خود معرفى خواهند کرد. (فقال الضعفؤا للذین استکبروا إنّا کنّا لکم تبعًا فهل أنتم مغنون عنّا من عذاب الله من شىء)
۸- کافرانِ پیرو از رهبران مستکبر خویش، در قیامت درخواست مى کنند که در صورت امکان، اندکى از عذاب خدا را از آنان بکاهند. (فقال الضعفؤا للذین استکبروا إنّا کنّا لکم تبعًا فهل أنتم مغنون عنّا من عذاب الله من شىء) تنوین «شىء» تنوین تنکیر و براى کم بودن است.
۹- تبعیت کورکورانه از رهبران گمراه، عذرى براى رهایى از عذاب الهى در قیامت نیست. (فقال الضعفؤا للذین استکبروا إنّا کنّا لکم تبعًا فهل أنتم مغنون عنّا ... من شىء) درخواست کمک از رهبران گمراه در قیامت براى کاستن از عذاب از سوى کسانى که تابع محض بوده اند، حکایت از آن دارد که تبعیت بى چون و چرا موجب نمى شود که عذاب برداشته شود، بلکه پیروان نیز عذاب خواهند شد.
۱۰- تبعیت بى چون و چرا از رهبران مستکبر، در پى دارنده بدفرجامى پیروان (فقال الضعفؤا للذین استکبروا إنّا کنّا لکم تبعًا فهل أنتم مغنون عنّا من عذاب الله من شىء)
۱۱- ضعف و ناتوانى، علت پیروى کورکورانه از مستکبران (فقال الضعفؤا للذین استکبروا إنّا کنّا لکم تبعًا)
۱۲- عذاب کافرانِ پیرو در قیامت به قدرى شدید است که آنان را به دریوزگى مى کشاند. (فقال الضعفؤا للذین استکبروا إنّا کنّا لکم تبعًا فهل أنتم مغنون عنّا من عذاب الله من شىء)
۱۳- جهنّمیان در آخرت یکدیگر را شناخته و حوادث دنیا را به خاطر خواهند آورد. (و برزوا لله جمیعًا فقال الضعفؤا للذین استکبروا إنّا کنّا لکم تبعًا فهل أنتم مغنون عنّا من عذاب الله من شىء)
۱۴- رهبران مستکبر در جواب استمداد پیروانشان براى رهایى از عذاب، به آنان وعده مى دهند که در صورت نجات یافتن خود، آنان را هم نجات خواهند داد. (قالوا لو هدینا الله لهدینکم)
۱۵- رهبران مستکبر در جواب استمداد پیروانشان در قیامت، خود را ناتوان دانسته و کمک به آنان را تعلیق به محال مى کنند. (فقال الضعفؤا ... فهل أنتم مغنون عنّا ... قالوا لو هدینا الله لهدینکم) اینکه مستکبران در جواب استمداد پیروان خود در قیامت مى گویند: اگر خداوند ما را هدایت کرده بود ما هم شما را هدایت مى کردیم، در حالى که خداوند هم چنین کارى را هرگز انجام نداده است، در واقع برآوردن خواسته آنان را تعلیق به محال مى کند.
۱۶- رهبران مستکبر، در قیامت، به گمراهى خود اعتراف خواهند کرد. (لو هدینا الله لهدینکم)
۱۷- رهبران مستکبر، در قیامت، در پى معرفى شدن به عنوان مسؤول گمراهى پیروان، گمراهى خود و آنان را به خداوند نسبت خواهند داد. (فقال الضعفؤا للذین استکبروا إنّا کنّا لکم تبعًا ... قالوا لو هدینا الله لهدینکم) برداشت فوق مبتنى بر این احتمال است که مراد از هدایت در آیه هدایت در برابر گمراهى است و نه احتمال دیگر که به معناى راهنمایى براى نجات از عذاب باشد.
۱۸- مستکبران، در قیامت، گمراهى خود را جبرى و معلول خواست خداوند معرفى مى کنند. (قالوا لو هدینا الله لهدینکم) «لو» حرف شرط امتناعى است و مقدم قضیه را ممتنع مى کند. بنابراین مفهوم عبارت چنین مى شود اگر خداوند ما را هدایت مى کرد و محال است که چنین بکند.
۱۹- رهبران مستکبر حتى در قیامت هم از خوى استکبارى خویش دست برنخواهند داشت. (فقال الضعفؤا للذین استکبروا ... قالوا لو هدینا الله لهدینکم) مفسران براى هدایت در این آیه دو احتمال ذکر کرده اند: یکى هدایت در برابر گمراهى و دیگرى راهنمایى جهت نجات از عذاب. برداشت فوق با توجه به احتمال دوم است; به اضافه اینکه مستکبران به جاى اینکه نجات پیروان خود را به خدا موکول کنند، به آنان وعده مى دهند که در صورت نجات خود آنها را نیز نجات خواهند داد.
۲۰- نجات از عذاب اخروى خداوند منوط به هدایت و امداد اوست. (فهل أنتم مغنون عنّا من عذاب الله من شىء قالوا لو هدینا الله لهدینکم)
۲۱- رهبران مستکبر، در قیامت، درمى یابند که صبر و نیز جزع، عذاب الهى را از آنان برطرف نخواهد کرد. (قالوا ... سواء علینا أجزعنا أم صبرنا)
۲۲- اعلام رهبران مستکبر در قیامت به پیروان خویش مبنى بر قطعى بودن عذاب آنها و نبودن هیچ راه گریزى از آن (قالوا ... سواء علینا أجزعنا أم صبرنا ما لنا من محیص)
روایات و احادیث
۲۳- «خطبة لأمیرالمؤمنین(ع) ... و فیها یقول(ع): ... قال الله عزّ من قائل: «... فیقول الضعفاء للذین استکبروا إنا کنّا لکم تبعاً ...» أفتدرون الاستکبار ما هو؟ هو ترک الطاعة لمن اُمروا بطاعته و الترفّع على من ندبوا متابعته...;[۱] امیر المؤمنین(ع) در ضمن خطبه اى فرمود:... خداوند - عزّ من قائل - مى فرماید: «... فیقول الضعفاء للذین استکبروا ...». آیا مى دانید استکبار چیست؟ آن ترک اطاعت کسى است که امر به اطاعت او شده و برترى طلبى بر کسى که به پیروى از او دعوت شده است ...».
۲۴- «النبى(ص) ... فى قوله: «سواء علینا أجزعنا أم صبرنا ما لنا من محیص» قال: یقول أهل النار: هلمّوا، فلنصبر، فیصبرون خمسمائة عام فلمّا رأوا ذلک لاینفعهم قالوا: هلمّوا فلنجزع ... فیبکون خمسمائة عام فلمّا رأوا ذلک لاینفعهم قالوا «سواء علینا أجزعنا أم صبرنا ما لنا من محیص »;[۲] از رسول خدا(ص) درباره سخن خدا «سواء علینا أجزعنا...» روایت شده است که فرمود: اهل آتش [به یکدیگر] مى گویند: بیایید صبر کنیم; پس پانصد سال صبر مى کنند. آن گاه که دیدند این صبر سودى برایشان نداشت، گویند: بیایید بى تابى کنیم ... پس پانصد سال مى گریند. آن گاه که دیدند این گریه [هم] سودى نبخشید، مى گویند: سواء علینا أجزعنا أم صبرنا ما لنا من محیص».
موضوعات مرتبط
- استکبار: مراد از استکبار ۲۳
- استمداد: استمداد اخروى از رهبران مستکبر ۵، ۸، ۱۴، ۱۵ افترا افترا به خدا ۱۷
- انسان: استمداد اخروى انسان هاى پیرو ۵; اعتراض انسان هاى پیرو ۵; انسان ها در قیامت ۱; انسان ها در محضر خدا ۱; انسان هاى پیرو در قیامت ۵; حشر اخروى انسان ها ۱، ۳
- تقلید: آثار تقلید کورکورانه ۱۰; تقلید کورکورانه ۷، ۹، ۱۱; تقلید از رهبران ۷، ۹، ۱۰; تقلید از گمراهان ۹; تقلید از مستکبران ۷، ۱۰; عوامل تقلید از مستکبران ۱۱
- جبرواختیار ۱۸:
- جهنّم: وعده نجات از جهنّم ۱۴
- جهنّمیان: بی ثمرى جزع جهنّمیان ۲۴; بی ثمرى صبر جهنّمیان ۲۴; جهنّمیان در قیامت ۱۳; معارفه جهنّمیان ۱۳
- خدا: آثار امدادهاى خدا ۲۰; مشیت خدا ۱۸; هدایتهاى خدا ۲۰
- رهبران: استکبار اخروى رهبران مستکبر ۱۹; اعتراض به رهبران مستکبر ۵; افتراهاى رهبران مستکبر ۱۷; اقرار رهبران مستکبر ۱۵، ۱۶; بی ثمرى صبر رهبران مستکبر ۲۱; جبرگرایى رهبران مستکبر ۱۸; جزع اخروى رهبران مستکبر ۲۱; حتمیت عذاب رهبران مستکبر ۲۱; رهبران مستکبر در قیامت ۵، ۶، ۱۴، ۱۵، ۱۶، ۱۷، ۱۹، ۲۲; صفات رهبران مستکبر ۱۹; عجز رهبران مستکبر ۱۵; گمراهى رهبران مستکبر ۱۶; وعده هاى رهبران مستکبر ۱۴
- عجز: آثار عجز ۱۱
- عذاب: اهل عذاب ۴، ۱۲; درخواست نجات از عذاب ۸; عذاب شدید ۱۲; عوامل نجات از عذاب اخروى ۲۰; مراتب عذاب اخروى ۱۲
- فرجام: زمینه فرجام شوم ۱۰
- قیامت: حتمیت قیامت ۳; صفات قیامت ۱۳
- کافران: استمداد اخروى کافران پیرو ۸، ۱۵; استمداد کافران پیرو ۱۴; اقرار اخروى کافران پیرو ۷; تقلید کافران پیرو ۷; تنبه اخروى کافران پیرو ۴; حتمیت عذاب کافران پیرو ۹، ۲۲; حشر اخروى کافران ۲; رد عذر کافران پیرو ۹; عذاب اخروى کافران پیرو ۱۲; عذاب کافران پیرو ۴; فرجام شوم کافران پیرو ۱۰; کافران پیرو در قیامت ۶، ۷، ۸، ۱۲; کافران پیرو و رهبران مستکبر ۶; کافران در قیامت ۲; کافران در محضر خدا ۲; مسؤول گمراهى کافران پیرو ۱۷; مشاجره کافران با رهبران مستکبر ۶; منشأ فرجام شوم کافران پیرو ۷
- مستکبران: مسؤول گمراهى مستکبران ۱۸; مستکبران در قیامت ۱۸
منابع