البقرة ١٩٦
کپی متن آیه |
---|
وَ أَتِمُّوا الْحَجَ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَ لاَ تَحْلِقُوا رُءُوسَکُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ کَانَ مِنْکُمْ مَرِيضاً أَوْ بِهِ أَذًى مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُکٍ فَإِذَا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلاَثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِ وَ سَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْکَ عَشَرَةٌ کَامِلَةٌ ذٰلِکَ لِمَنْ لَمْ يَکُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ |
ترجمه
البقرة ١٩٥ | آیه ١٩٦ | البقرة ١٩٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَتِمُّوا»: به تمام و کمال انجام دهید. «أُحْصِرْتُمْ»: محاصره شدید. بازداشته شدید. «إسْتَیْسَرَ»: ممکن شد. دست داد. «الْهَدْیِ»: چهارپایانی که برای قربانی در موسم حجّ به مکّه گسیل میگردند. «لا تَحْلِقُوا»: نتراشید. «مَحِلَّ»: مکانی که در آن ذبح حیوان قربانی مشروع گردیده است. «صَدَقَةٍ»: طعام دادن. اطعام شش نفر از فقراء. «نُسُکٍ»: حیوانی که ذبح میشود، و اقلّ آن گوسفندی است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
نزول
محل نزول:
این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]
شأن نزول:[۲]
«شیخ طوسی» گوید: اصحاب ما گويند: كه اين قسمت از آيه «فَمَنْ كانَ مِنْكُمْ مَرِيضاً» درباره مردى به نام كعب بن عجرة نازل گرديد. هنگامى كه در مناسك حج در سرش شپش پيدا شده بود و او را آزار ميداد.[۳][۴]
تفسیر
- آيات ۲۰۳ - ۱۹۶ ، سوره بقره
- فرق بين تمام و كمال و مراد از امر به اتمام حج
- معناى حج و بيان اقسام آن در اسلام
- معناى كلمه هدى و فرق آن با هديه
- تفاوت اعمال و مناسك حج براى اهل مكه و غير آنها از مردم
- وجه تشديد بليغ امر به تقوى در آيه شريفه : و اتقوالله ...
- آيه اى كه دلالت مى كند بر اينكه داد و ستد در حج حلال است
- وقوف و كوچ از عرفات يكى ديگر از مناسك حج خانه خدا
- دعوت به ذكر و ياد خدا و مبالغه در آن در خلال مناسك حج
- بحث روايتى در ذيل آيات حج و شاءن نزول و بيان آنها
- بحث روايتى ديگر در باره حج تمتع و نقد و بررسى تحريم آن بعد از رسول الله (ص )
- رواياتى چند از طريق اهل سنت در باره حج تمتع
- رواياتى دال بر تشريح حج تمتع در زمان پيامبر و نهى خليفه دوم آن بر اساس اجتهاد شخصى
- گفتار صريح عمر در اينكه آنچه رسولخدا انجام مى داده او از آن نهى مى كند
- حكم خليفه دوم بر تصريح خود او بر خلاف قرآن است
- بررسى كلى پيرامون نهى از متعه در حج
- دلائلى كه در روايات براى تحريم حج تمتع پس از پيامبر(ص ) اقامه شده و نقد و رد آنها
- تمتع در حج موافق با كتاب خداست نه نهى از آن
- نهى عمر صراحتا اجتهاد در مقابل نص است
- رد استدلال برخى كه گفته اند حكم تمتع در حج باعث تعطيل بازارهاى مكه است
- رد استدلال برخى كه تشريع حج تمتع را بر مبناى قول عثمان بر اساس ترس از رسولخدا دانسته اند
- حج تمتع مختص اصحاب پيامبر نيست
- امتثال دستور رسول الله واجب ، احكام خدا نسخ ناشدنى و والى حق تغيير احكام راندارد
- اطاعتى كه آيه : اطيعوالله و اطيعواالرسول و اولى الامر منكم ، براى ولى امر قرار مى دهد اطاعت در غير احكام است
- ولى امر نمى تواند به منظور صلاح كار خود احكام خدا را زير و رو كند ولو آنچه مى كند به صلاح حال امت مى كند
- تطبيق آنچه در باره حدود اختيارات ولى امر گفته شده با مسئله تمتع و آنچه از خليفه دوم صادر شد
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«196» وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَ لا تَحْلِقُوا رُؤُسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كانَ مِنْكُمْ مَرِيضاً أَوْ بِهِ أَذىً مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيامُ ثَلاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَ سَبْعَةٍ إِذا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كامِلَةٌ ذلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ
و حج وعمره را براى خدا به اتمام رسانيد و اگر محصور شديد (و موانعى مانند ترس از دشمن يا بيمارى اجازه نداد كه پس از احرام بستن، حج را كامل كنيد) آنچه از قربانى فراهم است (ذبح كنيد واز احرام خارج شويد.) وسرهاى خود را نتراشيد تا قربانى به قربانگاه برسد و اگر كسى بيمار بود و يا ناراحتى در سر داشت (و ناچار بود سر خود را زودتر بتراشد،) بايد كفّارهاى از قبيل روزه يا صدقه يا قربانى بجا آورد وچون (از بيمارى ويا دشمن) درامان شديد، پس هر كس بدنبال عمره تمتّع، حج را آغاز كرده آنچه را از قربانى كه ميسّر است (ذبح
جلد 1 - صفحه 308
كند.) و هركس كه قربانى نيافت، سه روز در ايام حج روزه بدارد و هفت روز به هنگامى كه بازگشتيد، اين ده روزِ كامل است. (البتّه) اين (حج تمتّع) براى كسى است كه خاندانش ساكن (مكّه و) مسجد الحرام نباشند. و از خدا پروا كنيد و بدانيد كه او سخت كيفر است.
نکته ها
در اين آيه، كليّات وگوشهاى از احكام حج و عمره آمده است، ولى تفصيل آن در روايات و فتاواى علما مىباشد.
«حج» مناسكى است كه بنيانگذار آن حضرت ابراهيم عليه السلام بوده و در ميان عرب از زمان آن حضرت متداول بوده و به فرمان خداوند اين برنامه در اسلام نيز امضا شد و تا روز قيامت نيز خواهد بود.
«عمره» به معناى زيارت است و هركس وارد مكّه شود بايد با لباس احرام به زيارت كعبه و طواف آن برود. حج و عمره مثل اذان و اقامه، دو عمل مشابه هستند كه اندكى تفاوت دارند.
«هَدى»، نام قربانى حج است.
اين آيه، عمره تمتّع را در كنار حج تمتّع آورده است؛ «فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ»، لكن يكى از خلفا به اجتهاد خود آن را منع كرد. البتّه اين اجتهاد در برابر فرمان صريح خداوند است.
حكم مسائل اضطرارى، محدود به زمان ضرورت است. ولذا بر خلاف موارد عادّى كه در سفر روزه جايز نيست، در اين سفر در صورت عدم ذبح قربانى، روزه واجب است و آن هم بايد در سه روز هفتم، هشتم و نهم ماه باشد، چرا كه روز دهم عيد قربان است كه روزهى آن حرام مىباشد.
امامان معصوم در تفسير جملهى «أَتِمُّوا الْحَجَّ» فرمودند: حجِ تمام، حجى است كه در آن كلام زشت، گناه و نزاع نباشد و از محرّمات پرهيز شود. «1» و انسان توفيق يابد امام زمان خود را ملاقات كند. «2»
«1». تفسير نورالثقلين، ج 1، ص 181 و برهان، ج 1، ص 193.
«2». تفسير نورالثقلين، ج 3، ص 183.
جلد 1 - صفحه 309
پیام ها
1- وظايف دينى را بايد تمام و كمال به انجام رسانيد. بعد از شروع اعمال حج، نمىتوان آن را ناتمام و ناقص گذارد. «أَتِمُّوا»
2- در اعمال حج، قصد قربت و عبادت لازم است. به انگيزهى جهانگردى و سياحت نمىتوان حج بجا آورد. «أَتِمُّوا ... لِلَّهِ»
3- احكام اسلام، در مقام سختگيرى بر مردم نيست. تمام نمودن حج وعمره بر كسى كه از درون مريض يا از بيرون ترس دارد، واجب نيست. «فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ»
4- مكان در عبادات سهم دارد. «يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ»
5- بيمارى در مواردى سبب تخفيف در احكام است، نه تعطيل آن. لذا در حج، افراد معذور بايد با روزه يا صدقه يا قربانى، وظايف خود را جبران كنند. «فَمَنْ كانَ مِنْكُمْ مَرِيضاً أَوْ ... فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ»
6- ملاك وجوب قربانى در حج، در توان بودن آن است. «فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيامُ ثَلاثَةِ أَيَّامٍ ...»
7- قانون عمره و حج تمتّع، وظيفه حجاجى است كه ساكن مكّه نباشند، حج ساكنان مكّه نوع ديگرى است. «أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ ... ذلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرامِ»
8- توجّه به كيفر الهى، زمينهساز تقواست. «وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ ... وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ»
9- توّجه به تقوا، در انجام فرمانهاى الهى مطرح است. «أَتِمُّوا الْحَجَّ ... وَ اتَّقُوا اللَّهَ»
10- اعمال حج، قبل از اسلام به نحو ديگرى بوده است. لذا قرآن بر مراعات اين تغييرات تأكيد نموده است. «أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ» 11- براى كسانى كه در احكام حج تغييرى دهند، كيفر شديدى است. «شَدِيدُ الْعِقابِ»
تفسير نور(10جلدى)، ج1، ص: 310
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَ لا تَحْلِقُوا رُؤُسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كانَ مِنْكُمْ مَرِيضاً أَوْ بِهِ أَذىً مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيامُ ثَلاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَ سَبْعَةٍ إِذا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كامِلَةٌ ذلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ (196)
«1» تفسير برهان، جلد اوّل، صفحه 192، حديث اوّل (ذيل آيه)
«2» تفسير صافى، جلد اوّل، صفحه 230.
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 355
چون حق تعالى حكم جهاد را فرمود، در عقب آن حج را كه اعظم اركان اسلام است بيان مىفرمايد: وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ: و تمام كنيد حج و عمره را، يعنى مناسك و حدود و فرائض و آداب آن را بجاى آريد براى حق تعالى نه مثل كفار كه طواف و تلبيه را به نام بتان بجاى آرند.
تنبيه: افعال عمره تمتع پنج است: 1- احرام. 2- طواف خانه كعبه.
3- دو ركعت نماز طواف. 4- سعى بين صفا و مروه. 5- تقصير. بعد از آن افعال حجة الاسلام و آن سيزده است: 1- احرام. 2- وقوف به عرفات. 3- وقوف به معشر الحرام. 4- رفتن به منى و رمى جمرات. 5- قربانى در منى. 6- تراشيدن سر. 7- طواف زيارت. 8- دو ركعت نماز طواف. 9- سعى بين صفا و مروه. 10- طواف نساء. 11- دو ركعت نماز طواف نساء. 12- ماندن در منى در شب يازدهم و دوازدهم ذى الحجه و بعضى شب سيزدهم بايد بمانند. 13- رمى جمرات ثلث در منى روز يازدهم و دوازدهم و براى بعضى سيزدهم. و تفصيل در مناسك مندرج است. و حج بر سه قسم است. تمتع، قران، افراد. شرح و بيان آن در كتب فقه مىباشد.
فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ: پس اگر بازداشته شويد به جهت بيمارى و ترس و دشمن و غير آن، فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ: پس بر شما آنچه است ميسر مىشود از قربانى، يعنى قربانى كنيد و محلّ شويد و در وقتى كه مانع برطرف شود، آن را قضا كنيد خواه در همين سال اگر موسم حج نگذشته يا در سال آينده. وَ لا تَحْلِقُوا رُؤُسَكُمْ: و نتراشيد سرهاى خود را، اين كنايه است از محلّ شدن يعنى از احرام بيرون مىآئيد. حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ:
تا وقتى كه قربانى به موضع خود رسد. اما محل هدى مكه است اگر در
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 356
عمره باشد، و منى است اگر در حج باشد. فَمَنْ كانَ مِنْكُمْ مَرِيضاً: پس هر كه باشد از شما مريض در وقت احرام كه به سبب آن محتاج به خلق شود، أَوْ بِهِ أَذىً مِنْ رَأْسِهِ: يا به او رسيده باشد رنجى از سرش مثل درد سر يا جراحت يا غلبه جانور در آن و بدين جهت سر بتراشد، فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيامٍ: پس فديه دهد از روزه سه روز، أَوْ صَدَقَةٍ: يا صدقه، يعنى اطعام ده مسكين هر يك را مدى گندم، أَوْ نُسُكٍ: يا از قربانى و آن گوسفندى است كه ذبح آن نموده به فقرا دهد. فَإِذا أَمِنْتُمْ: پس چون ايمن شويد از خوف دشمن و يا از مرض، فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِ: پس هر كه منتفع و بهرهمند شود به تقرب بخدا بوسيله عمره در حالتى كه قاصد حج باشد، فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ: پس بر او است آنچه ميسر شود از قربانى، يعنى از شتر يا گاو و يا گوسفند به شكرانه آنكه توفيق يافته در جمع ميان دو عبادت. فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيامُ ثَلاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِ: پس هر كه نيابد قربانى، يعنى قادر نباشد بر آن، پس بر او باشد روزه داشتن سه روز در ايام حج كه روز هفتم و هشتم و نهم ذى الحجه است. وَ سَبْعَةٍ إِذا رَجَعْتُمْ: و هفت روز ديگر وقتى كه باز گرديد به وطن خود. تِلْكَ عَشَرَةٌ كامِلَةٌ: اين ايام كه سه و هفت باشد ده عدد تمام است، اين قيد براى تأكيد و زيادتى اهتمام است به اتمام آن.
ذلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ: اين حكم مذكور متمتع براى كسى است كه نباشد، أَهْلُهُ حاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرامِ: اهل او مجاور مقيم مسجد الحرام، وَ اتَّقُوا اللَّهَ: و بترسيد خدا را در جميع اوامر و نواهى او خصوصا آنچه در باب حج صادر شده، پس محافظت همه آن نمائيد. وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ:
و بدانيد بدرستى كه خداى تعالى سخت عقوبت است كسى را كه مخالفت او نمايد. امر به دانستن آنكه حق تعالى شديد العقاب است به جهت آنست كه حصول علم موجب شود كه از عصيان و طغيان بازايستند.
شرح اين احكام در كتب فقهيه مندرج است.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَ لا تَحْلِقُوا رُؤُسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كانَ مِنْكُمْ مَرِيضاً أَوْ بِهِ أَذىً مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيامُ ثَلاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَ سَبْعَةٍ إِذا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كامِلَةٌ ذلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ (196)
ترجمه
و تمام كنيد حج و عمره را از براى خدا پس اگر باز داشته شديد پس آنچه ميسر شود از قربانى و نتراشيد سرهاى خودتان را تا آنكه برسد قربانى بجايگاهش پس آنكه باشد از شما بيمار يا در او آزارى از سرش پس فدا است از روزه يا صدقه يا قربانى پس چون ايمن شويد پس آنكه بهرهمند گردد بسبب عمره تا حج پس آنچه ميسر شود از قربانى پس كسيكه نيافت پس روزه سه روزه است در حج و هفت روزه چون بازگشتيد اين است ده روزه تمام اين براى كسى است كه نباشند اهلش حاضران مسجد الحرام و بپرهيزيد از خدا و بدانيد كه خدا سخت عقوبت است.
تفسير
حج در لغت بمعناى قصد و عمره زيارت است و در شرع دو عبادت معروف است كه هر يك داراى اجزاء و شرائطى است كه در محل خود بيان شده است
جلد 1 صفحه 248
و مراد از اتمام آندو اتيان بآن دو است با اجزاء و شرائط ركنيه و تعبديه آن دو قربة الى اللّه و ظاهر است در وجوب عمره مانند وجوب حج و از حضرت باقر (ع) روايت شده است كه تماميت حج بلقاء امام است و از حضرت صادق (ع) روايت شده كه چون حج كند يكى از شما پس بايد ختم نمايد حج خود را بزيارت ما چون اين از تماميت حج است فيض ره فرموده كه در اينزمان زيارت قبور ائمه قائم مقام زيارت و لقاء ايشان است چنانچه استفاده ميشود اين معنى از اخبار ديگرى كه در اين باب وارد شده است حقير عرض ميكنم و همچنين استفاده ميشود تاكد استحباب زيارت قبر مقدس حضرت رسول (ص) از براى حاج از اخباريكه دلالت دارد بر آنكه فرموده است هر كس بحج موفق شود و بزيارت من نيايد جفا نموده است در باره من بلكه ممكن است استفاده شود تاكد زيارت حضرت رضا (ع) بعد از مراجعت از حج خواه موفق بزيارت ساير ائمه در سفر حج شده باشد بنابر اخذ باطلاق و عموم لفظ امام و كلمه ما در دو روايت مذكوره بنحو استغراق براى تكميل زيارت دوره و خواه موفق نشده باشد براى عمل بقدر متيقن از زيارت آن ذوات مقدسه كه اقلا بزيارت امامى بعد از حج موفق شده باشد و بقيه مفاد آيه شريفه آنستكه پس اگر ممنوع شديد از اتمام عمل بسبب خوف يا دشمن و مرض با آنكه شما در حال احرام بوديد براى حج يا عمره و براى يكى از اين امور نتوانستيد موفق بساير اعمال شويد پس بر شما است چون بخواهيد از احرام بيرون بيائيد آنچه را كه آسان است بر شما از قربانى خواه شتر خواه گاو خواه گوسفند و اين معنى براى حصر از ائمه اطهار نقل شده است و گفتند فرق است ميان حصر و صد حصر از قبيل ممنوع شدن براى مرض است و صد آنست كه كفار مانع شوند از عمل چنانچه منع نمودند پيغمبر (ص) و اصحاب را و در عيون از حضرت رضا (ع) مروى است كه گوسفند مقرر شده است براى كسانى كه متمكن نيستند از گاو و شتر تا همه متمكن شوند از قربانى و از حضرت صادق مروى است كه گوسفند كافى است و گاو و شتر افضل است و سر نتراشيد يعنى از احرام بيرون نيائيد تا برسد قربانى به مكانيكه واجب است در آنجا كشته شود پس كسيكه مرضى داشته باشد كه محتاج بسر تراشيدن باشد يا آنكه آزارى مانند جراحت در سرش باشد اگر سر تراشيد بر اوست فديه سهگانه نامبرده در آيه شريفه و از حضرت صادق (ع) در بيان
جلد 1 صفحه 249
فديه دو روايت شده است يكى در كافى و ديگر از عياشى كه در هر دو ذكر شده است كه روزه سه روز است و صدقه بر شش مسكين بايد بدهد هر مسكينى نصف صاع و نسك گوسفند است و در روايت كافى است كه مرد وقتى ممنوع شد قربانى را بايد بفرستد و اگر از سر در زحمت باشد پيش از آنكه قربانيش كشته شود در همان مكان كه ممنوع شده بايد يك گوسفند بكشد يا روزه بگيرد يا صدقه بدهد و هر جا در قرآن لفظ او باشد كه در فارسى بجاى آن يا گفته ميشود دلالت بر تخير دارد و مكلف مختار است هر يك از اطراف تخيير را بجا بياورد و هر جا معلق شده باشد امرى بر عدم تمكن مكلف از امر ديگر امر اول متعين است يعنى تخيير بترتيب است پس چون بوديد ايمن از آفات مانعه از انجام عمل پس كسيكه منتفع شد بعد از بيرون آمدن از احرام عمره بسبب حليت محرمات احرام تا وقتى كه محرم شد باحرام حج پس بر اوست قربانى در حد وسع و سهولت و در كافى از حضرت صادق (ع) روايت نموده است كه آنگوسفند است پس آنكس كه متمكن نشد سه روز روزه بايد بگيرد در وقت اشتغال بحج و افضل روز هفتم و هشتم و نهم ذو الحجه است و در كافى بعد از آنكه حضرت صادق (ع) اين سه روز را تعيين مينمايد نقل نموده كه راوى ميگويد كسى كه روز ترويه وارد مكه شده باشد چه كند جواب ميفرمايند بعد از روز سيزدهم روزه بگيرد عرض ميكند جمال صبر نميكند مىفرمايد از روز حركتش تا سه روز روزه بگيرد عرض ميكند مسافر است حضرت مىفرمايد روز عرفه هم مسافر است ما خانواده هستيم كه مطابق فرموده خدا حكم مىكنيم خدا فرموده سه روز در حج روزه بگيريد كه در ذو الحجه است و نيز در كافى از ائمه عليهم السلام نقل نموده كه چنين شخصى هفت روز هم بعد از مراجعت در نزد خانواده خود بايد روزه بگيرد و اگر عزم اقامت در مكه را داشته باشد ملاحظه ورود همسفران خود را كه اهل بلد او باشند بنمايد وقتى گمان برد كه آنها وارد شدند هفت روز روزه بگيرد اين روزه ده روز كامل كم از يك قربانى كامل نيست و در تهذيب از حضرت صادق (ع) روايت نموده است كه از سفيان ثورى سؤال فرمود مراد از كامله در اين آيه چيست عرض كرد هفت روز و سه روز ده روز تمام ميشود فرمود آيا هيچ عاقلى در اينحساب شك مىكند عرض كرد پس مراد چيست امام (ع) فرمود فكر كن شايد بفهمى عرض كرد
جلد 1 صفحه 250
نميدانم شما بفرمائيد مراد چيست حضرت فرمود كمال روزه عشره كامله كمال قربانى است چه آورده باشى چه نياورده باشى بگمان حقير مراد امام (ع) آنستكه قربانى حيوان ظاهرى وقتى كامل ميشود كه حيوان باطنى خود را كه نفس شهوانى است بكشى بده روز روزه كه سه روز آن در سفر است كه زحمتش زيادتر و آثارش در انقياد نفس امّاره بيشتر است و الا نكات بلاغتى براى ذكر عشره كامله از قبيل سهولت حفظ ايام صوم و اشاره ببلوغ عدد بمرتبه كمال كه مكمل نفس است و اشاره بانتهاى اعمال حج بتماميت اين عشره و امثال اينها ممكن است ذكر شود كه لازم نباشد ربط دادن اين جمله را بقربانى در هر حال نكته كه امام فرموده امام نكات است و اين حج تمتع براى كسى است كه اهل مكه نباشد در كافى از حضرت صادق (ع) روايت شده است كه فرمودند كسى كه منزل او در هيجده ميل از هر يك از جوانب مكه باشد نبايد حج تمتع بجا آورد و از حضرت باقر (ع) نقل نموده كه اهل مكه نبايد عمره بجا بياورند و حج تمتع بر آنها روا نيست پرسيدند از حد آن فرمود چهل و هشت ميل از تمام جوانب مكه و علماء اماميه بر طبق اين روايت فتوى دادهاند نهايت آنكه جمعى چهل و هشت ميل را در هر يك از جوانب اربعه معتبر نمودهاند و بعضى توزيع فرمودند كه در هر جانبى دوازده ميل را كافى دانستهاند و اين قول با ظاهر آيه موافقتر است زيرا هر سه ميل يك فرسخ است و دوازده ميل چهار فرسخ ميشود و كسى كه قاصد آن باشد ذهابا و ايابا او مسافر است پس كسيكه منزل او چهار فرسخ از مكه دور باشد اگر عازم زيارت و عود شود مسافر ميشود و حج تمتع بر او رواست چون خداوند آنرا وظيفه غير حاضر قرار داده است ولى اين موقوف است بآنكه مراد از حاضر در آيه شريفه غير مسافر باشد نه آنكه مراد بآن اهلى باشد كه در مقابل آن بيگانه است كه در اينصورت بايد حدود مكه معلوم شود تا اهلى و غريب ممتاز شوند و در روايت اخيره عسفان و ذات عرق را براى تعيين حد ذكر فرمودهاند و روايت اولى ظاهرا معمول به نباشد و بپرهيزيد از خداوند در حفظ اوامر و نواهى او خصوصا نسبت بحج كه بقدرى در آيات و روايات تاكيد و تضييق شده است كه زبان از تقرير و قلم از تحرير آن عاجز است و تارك آن در روز قيامت در زمره يهود و نصارى محشور ميشود و در دنيا و آخرت كور است و بدانيد كه خداوند شديد العقاب است و كسيكه پشت بخانه خدا نمايد از
جلد 1 صفحه 251
او رو ميگرداند.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ أَتِمُّوا الحَجَّ وَ العُمرَةَ لِلّهِ فَإِن أُحصِرتُم فَمَا استَيسَرَ مِنَ الهَديِ وَ لا تَحلِقُوا رُؤُسَكُم حَتّي يَبلُغَ الهَديُ مَحِلَّهُ فَمَن كانَ مِنكُم مَرِيضاً أَو بِهِ أَذيً مِن رَأسِهِ فَفِديَةٌ مِن صِيامٍ أَو صَدَقَةٍ أَو نُسُكٍ فَإِذا أَمِنتُم فَمَن تَمَتَّعَ بِالعُمرَةِ إِلَي الحَجِّ فَمَا استَيسَرَ مِنَ الهَديِ فَمَن لَم يَجِد فَصِيامُ ثَلاثَةِ أَيّامٍ فِي الحَجِّ وَ سَبعَةٍ إِذا رَجَعتُم تِلكَ عَشَرَةٌ كامِلَةٌ ذلِكَ لِمَن لَم يَكُن أَهلُهُ حاضِرِي المَسجِدِ الحَرامِ وَ اتَّقُوا اللّهَ وَ اعلَمُوا أَنَّ اللّهَ شَدِيدُ العِقابِ (196)
جلد 2 - صفحه 364
(و حج و عمره را براي خدا باتمام رسانيد پس اگر از اتمام باز داشته شويد، بر شماست آنچه از قرباني ميسر ميشود و سرهايتان را نتراشيد تا اينكه قرباني بجاي خود برسد، پس اگر كسي از شما مريض شد، يا آزاري باو از جهت سرش باشد، رواست که سر بتراشد و فديه و عوضي که عبارت از روزه يا صدقه يا كشتن گوسفندي است انجام دهد، و هر گاه ايمن شويد پس هر که بواسطه عمره متمتع شود تا زماني که براي حج آماده ميگردد، بر اوست آنچه از قرباني ميسر ميشود، پس اگر قرباني براي او ميسر نشد بر اوست روزه گرفتن سه روز در ايام حج و هفت روز هنگامي که برميگردد اينکه ده روز كامل است، اينکه حكم براي كساني است که اهلشان در مسجد الحرام حاضر نيستند و از خدا بپرهيزيد و بدانيد که خداوند عذاب او سخت است) وَ أَتِمُّوا الحَجَّ وَ العُمرَةَ لِلّهِ يعني اعمال حج و عمره را براي خدا باتمام رسانيد و اعمال حج عبارت است از:
نيّت- احرام، وقوف عرفات و مشعر، رمي جمرة عقبي، ذبح، حلق، طواف حج، نماز طواف، سعي صفا و مروه، بيتوته در مني، شب يازدهم و دوازدهم رمي جمرات ثلاث روز يازدهم و دوازدهم، طواف نساء و نماز طواف.
و اعمال عمره عبارت است از: نيّت، احرام، طواف، نماز طواف، سعي بين صفا و مروه، تقصير، طواف نساء و نماز طواف.
امّا «احرام» داراي سه كار واجب است: نيّت، پوشيدن لباس احرام و تلبيه «و وقوف عرفات» از اول ظهر عرفه تا غروب شرعي است.
«و وقوف مشعر» از اول طلوع فجر روز عيد تا طلوع آفتاب است.
«و رمي جمره عقبي» در روز عيد است «و ذبح» كشتن شتر و يا گاو و يا گوسفند در روز عيد است.
جلد 2 - صفحه 365
«و حلق» سر تراشيدن يا شارب زدن يا ناخن گرفتن روز عيد است و احوط سر تراشيدن است. «و طواف حج» عبارت از هفت دور، دور خانه گرديدن است که ابتداء و انتهاء آن حجر الاسود ميباشد و شانه چپ بايد رو بخانه باشد و از حدّ مطاف خارج نشود و حجر اسمعيل هم داخل بيت است و وقت آن روز عيد يا روز يازدهم يا دوازدهم است.
«و نماز طواف» دو ركعت است که خلف مقام ابراهيم يا دو طرف آن پس از طواف گزارده ميشود. «و سعي صفا و مروة» عبارت از هفت مرتبه از صفا بمروه رفتن و از مروه بصفا آمدن است که ابتداء بصفا شود و بمروه منتهي گردد يعني چهار مرتبه از صفا بمروه و سه مرتبه از مروه بصفاست و آن بعد از طواف و نماز طواف در يكي از اينکه سه روز است. «و بيتوته» در مني از اول شب تا بعد از نصف شب يازدهم و دوازدهم است و در بعض موارد شب سيزدهم نيز بايد ضميمه شود. «و رمي جمرات» اولي و وسطي و عقبي بترتيب روز يازدهم و دوازدهم و در بعض موارد سيزدهم است که هر جمره را هفت ريگ بترتيب بزنند «و طواف نساء» مثل طواف حج و نمازش نيز مانند نماز طواف حج است.
و اما واجبات عمره همه آنها مانند واجبات حجّ است و تنها تقصير در عمره زدن شارب يا گرفتن ناخن است و حلق يعني سر تراشيدن در عمره نيست و همه اينکه اعمال عبادت و بايد از روي نيّت و قصد قربت و خلوص باشد از اينجهت در آيه قيد «للّه» را ذكر فرموده بعلاوه نيت مجموع من حيث المجموع بعنوان حج و عمره هم لازم است.
و حج سه نوع است: حج قرآن که با عمره مقرون است و حج افراد که بدون عمره است و حج تمتع که بر اغلب كساني که از بلاد دور بمكه ميآيند
جلد 2 - صفحه 366
مطابق مذهب جعفري واجب است و شرح آن در ذيل آيه بيان ميشود:
فَإِن أُحصِرتُم احصار بمعني منع و جلوگيري است و در اينكه حصر و احصار بيك معني است و يا اينكه متفاوت است اختلاف شده و ظاهرا تفاوت دارد مانند حبس و احباس و قتل و اقتال و فرق آن از لحاظ مباشرت و تسبب است، که در (حصره و حبسه) فاعل مباشر حابس و حاصر است و در «احصره و احبسه» محصر و محبس مسبّب است يعني فاعل سبب حصر و حبس شده.
و احصار دو قسم است: يك قسم بواسطه مرض و خوف از دشمن و امثال اينهاست که پس از احرام نميتواند مشرف شود و اعمال حج را انجام دهد، قسم دوم بواسطه منع دشمن يا ظالم است که نميگذارد حاج بروند و حكم اينکه دو قسم مختلف است، در قسم اول بايد هدي را بفرستند تا در محل آن ذبح كنند و وقتي هدي بمحل خود رسيد از آن احرام محل ميشوند و محل هدي مكه است اگر احرام عمره باشد، و مني است و آنهم در روز عيد اگر احرام حج باشد، و در قسم دوم همانجايي که ممنوع شدهاند هدي را ذبح كنند.
فَمَا استَيسَرَ مِنَ الهَديِ يعني آنچه از هدي ميسر ميشود و مخيّر است بين قرباني نمودن شتر يا گاو و يا گوسفند.
وَ لا تَحلِقُوا رُؤُسَكُم حَتّي يَبلُغَ الهَديُ مَحِلَّهُ يعني از احرام محل نشويد تا هدي بجايش برسد و محل شدن از احرام حج بحلق رأس يعني سر تراشيدن است و از احرام عمره بتقصير يعني شارب زدن يا ناخن گرفتن است و محل هدي چنان که ذكر شد در قسم اول مكه و مني و در قسم دوم همانجايي است که ممنوع شدهاند و اينکه كنايه از اينست که تا نحر يا ذبح در محل مقرر واقع نشود از لباس احرام بيرون نشويد و محرمات احرام باقيست.
فَمَن كانَ مِنكُم مَرِيضاً أَو بِهِ أَذيً اينکه جمله تفريع بر جمله قبل و استثناء
جلد 2 - صفحه 367
از آنست يعني كسي که نميتواند صبر كند تا هدي فراهم شود و بمحل رسيده ذبح شود و سپس سر بتراشد بواسطه مرضي که در سر دارد يا رنجي که از هوامّ مانند شپش و نحو آن ميبرد و ناچار بايد سر را بتراشد.
فَفِديَةٌ مِن صِيامٍ أَو صَدَقَةٍ أَو نُسُكٍ چنين كس بايد عوض هدي فديه دهد و آن عبارت از سه روز روزه يا اطعام شش نفر مسكين يا قرباني نمودن يك گوسفند است اگر چه در غير محل باشد چنانچه از طريق سنت رسيده است.
فَإِذا أَمِنتُم يعني هر گاه احصار برطرف شد به اينكه اصلا منعي نباشد نه از جهت مرض و نه خوف و نه مانع ديگر، و يا اگر منعي بوده برداشته شود.
فَمَن تَمَتَّعَ بِالعُمرَةِ إِلَي الحَجِّ فَمَا استَيسَرَ مِنَ الهَديِ اينکه قسمت راجع بحج تمتع است و واجب است بنا بر مذهب شيعه بر هر که دوازده ميل يا هيجده ميل (بنا بر قول ديگر) از جميع اطراف مكّه دور باشد و همين است مفاد ذلِكَ لِمَن لَم يَكُن أَهلُهُ حاضِرِي المَسجِدِ الحَرامِ چنانچه ميآيد و حج تمتعش گفتند براي اينكه پس از احرام عمره و انجام اعمال آن تقصير ميكند و محل ميشود و بسياري از محرمات احرام بر او حلال ميگردد و بآنها متمتع و بهرهمند ميگردد و سپس احرام ديگري براي حج ميبندد و باعمال حج مشغول ميشود بنا بر اينکه مفاد آيه اينست که پس هر كس بواسطه عمرة (يعني اتمام اعمال آن و محل شدن از آن) متمتع بشود و بسوي اعمال حج برود، بر اوست آنچه از قرباني ميسّر شود يعني مخير است بين قرباني نمودن شتر و گاو و گوسفند و محل آن مني و وقت آن روز عيد اضحي بعد از رمي جمره عقبي و قبل از سر تراشيدن است فَمَن لَم يَجِد فَصِيامُ ثَلاثَةِ أَيّامٍ فِي الحَجِّ وَ سَبعَةٍ إِذا رَجَعتُم اينکه راجع بغير مورد احصار است و متفرع بر حكم قرباني و استثناء از آنست يعني كسي که مشرف شد و اعمال حج را بجاي آورد ولي هدي يعني شتر و گاو و گوسفند نيافت يا
جلد 2 - صفحه 368
از آن جهت که پيدا نميشد و يا متمكن نبود بايد عوض قرباني ده روز روزه بگيرد که سه روزش در ايام حج است که قبل از عيد اضحي در مكّه و يا بعد از آن در مني باشد و اينکه يكي از مواردي است که روزه گرفتن بر مسافر جايز است و لو قصد اقامت نداشته باشد و هفت روز هنگامي است که بوطنش مراجعت ميكند.
تِلكَ عَشَرَةٌ كامِلَةٌ يعني اينکه سه روز روزه در ايام حج و هفت روز در مراجعت نزد خدا عمل واحدي محسوب ميشود که كامل است و كفايت از بدل بودن از قرباني مينمايد و در ثواب با آن يكسان است.
ذلِكَ لِمَن لَم يَكُن أَهلُهُ حاضِرِي المَسجِدِ الحَرامِ يعني اينکه حكم تمتع مختص است بكساني که در مكه و اطراف آن نيستند و تنها براي كساني است که دور از مكه باشند چنانچه ذكر شد.
وَ اتَّقُوا اللّهَ وَ اعلَمُوا أَنَّ اللّهَ شَدِيدُ العِقابِ در اطاعت اوامر الهي و ترك نواهي آن بكوشيد و بدانيد که خداوند عذاب او سخت است نسبت بكساني که او را مخالفت كنند و مرتكب معصيت او شوند.
«تنبيه» احكام حج و عمره و فروع آن بسيار است که در كتاب حج و عمره در فقه متعرض ميشوند و چون غرض در اينجا تفسير اجمالي آيات بود لذا باين مقدار اكتفاء شد.
برگزیده تفسیر نمونه
اشاره
(آیه 196)- قسمتی از احکام مهم حجّ! در این آیه، احکام زیادی بیان شده است.
ج1، ص178
1- در ابتدا یک دستور کلی برای انجام فریضه حجّ و عمره بطور کامل و برای اطاعت فرمان خدا داده، میفرماید: «حجّ و عمره را برای خدا به اتمام برسانید» (وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ).
در واقع قبل از هر چیز به سراغ انگیزههای این دو عبادت رفته و توصیه میکند که جز انگیزه الهی و قصد تقرب به ذات پاک او، چیز دیگری در کار نباید باشد.
2- سپس به سراغ کسانی میرود که بعد از بستن احرام بخاطر وجود مانعی مانند بیماری شدید و ترس از دشمن، موفق به انجام حجّ عمره نمیشوند، میفرماید: «اگر محصور شدید (و موانعی به شما اجازه نداد که پس از احرام بستن وارد مکه شوید) آنچه از قربانی فراهم شود» ذبح کنید و از احرام خارج شوید (فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَیْسَرَ مِنَ الْهَدْیِ).
3- سپس به دستور دیگری اشاره کرده میفرماید: «سرهای خود را نتراشید تا قربانی به محلش برسد» و در قربانگاه ذبح شود (وَ لا تَحْلِقُوا رُؤُسَکُمْ حَتَّی یَبْلُغَ الْهَدْیُ مَحِلَّهُ).
4- سپس میفرماید: «اگر کسی از شما بیمار بود و یا ناراحتی در سر داشت (و به هر حال ناچار بود سر خود را قبل از آن موقع بتراشد) باید فدیه (کفارهای) از قبیل روزه یا صدقه یا گوسفندی بدهد» (فَمَنْ کانَ مِنْکُمْ مَرِیضاً) أَوْ بِهِ أَذیً مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْیَةٌ مِنْ صِیامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُکٍ).
در واقع شخص مخیر در میان این سه کفاره (روزه- صدقه- ذبح گوسفند) میباشد.
5- سپس میافزاید: «و هنگامی که (از بیماری و دشمن در امان بودید) از کسانی که عمره را تمام کرده و حجّ را آغاز میکنند، آنچه میسر از قربانی است» ذبح کنند. (فَإِذا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَی الْحَجِّ فَمَا اسْتَیْسَرَ مِنَ الْهَدْیِ).
اشاره به این که در حجّ تمتع، قربانی کردن لازم است و فرق نمیکند این قربانی شتر باشد یا گاو و یا گوسفند، و بدون آن از احرام خارج نمیشود.
6- سپس به بیان حکم کسانی میپردازد که در حال حجّ تمتع قادر به قربانی
ج1، ص179
نیستند، میفرماید: «کسی که (قربانی) ندارد، باید سه روز در ایام حجّ، و هفت روز به هنگام بازگشت، روزه بدارد، این ده روز کامل است» (فَمَنْ لَمْ یَجِدْ فَصِیامُ ثَلاثَةِ أَیَّامٍ فِی الْحَجِّ وَ سَبْعَةٍ إِذا رَجَعْتُمْ تِلْکَ عَشَرَةٌ کامِلَةٌ).
بنابراین اگر قربانی پیدا نشود، یا وضع مالی انسان اجازه ندهد، جبران آن ده روز روزه است.
7- بعد به بیان حکم دیگری پرداخته، میگوید: «این برنامه حجّ تمتع برای کسی است که خانواده او نزد مسجد الحرام نباشد» (ذلِکَ لِمَنْ لَمْ یَکُنْ أَهْلُهُ حاضِرِی الْمَسْجِدِ الْحَرامِ).
بنابراین کسانی که اهل مکه یا اطراف مکه باشند، حجّ تمتع ندارند و وظیفه آنها حجّ قران یا افراد است- که شرح این موضوع در کتب فقهی آمده است.
بعد از بیان این احکام هفتگانه در پایان آیه دستور به تقوا میدهد و میفرماید: «از خدا بپرهیزید و تقوا پیشه کنید و بدانید خداوند عقاب و کیفرش شدید است». (وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقابِ).
این تأکید شاید به این جهت است که مسلمانان در هیچ یک از جزئیات این عبادت مهم اسلامی کوتاهی نکنند چرا که کوتاهی در آن گاهی سبب فساد حجّ و از بین رفتن برکات مهم آن میشود.
اهمیت حجّ در میان وظایف اسلامی!
حجّ از مهمترین عباداتی است که در اسلام تشریع شده و دارای آثار و برکات فراوان و بیشماری است، حجّ مراسمی است که پشت دشمنان را میلرزاند و هر سال خون تازهای در عروق مسلمانان جاری میسازد.
حجّ عبادتی است که امیر مؤمنان آن را «پرچم» و «شعار مهم» اسلام نامیده و در وصیت خویش در آخرین ساعت عمرش فرموده: «خدا را خدا را! در مورد خانه پروردگارتان تا آن هنگام که هستید آن را خالی نگذارید که اگر خالی گذارده شود مهلت داده نمیشوید». (و بلای الهی شما را فرا خواهد گرفت).
اقسام حجّ:
فقهای بزرگ ما با ابهام از آیات قرآن و سنت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و ائمه
ج1، ص180
اهل بیت علیهم السّلام حجّ را به سه قسم تقسیم کردهاند: حجّ تمتع، حجّ قران و افراد.
حجّ تمتع مخصوص کسانی است که فاصله آنها از مکه 48 میل یا بیشتر باشد (حدود 86 کیلومتر) و حجّ قران و افراد، مربوط به کسانی است که در کمتر از این فاصله زندگی میکنند.
در حجّ تمتع، نخست عمره را بجا میآورند، سپس از احرام بیرون میآیند، بعدا مراسم حجّ را در ایام مخصوصش انجام میدهند، ولی در حجّ قران و افراد، اول مراسم حجّ بجا میآورده میشود، و بعد از پایان آن مراسم عمره، با این تفاوت که در حجّ قران، قربانی به همراه میآورند و در حجّ افراد این قربانی نیست.
نکات آیه
۱ - وجوب اِتمام اعمال حج و عمره، به طور کامل (و اتمّوا الحج و العمرة للّه)
۲ - اَداى حج و عمره، باید براى خداوند باشد. (و اتمّوا الحج و العمرة للّه)
۳ - محصورِ از حج و عمره، باید براى خروج از احرام، چهارپایى (گاو، شتر یا گوسفند) را که براى او میسور و آسان باشد، قربانى کند. (فان أحصرتم فما استیسر من الهدى) محصور، مُحرِمى است که به خاطر مرض و یا منع دشمن، نتواند اعمال حج و یا عمره را به پایان رساند.
۴ - اتمام حج و عمره بر محصورِ اِحرام بسته، واجب نیست. (و اتمّوا الحج ... فان أحصرتم فما استیسر من الهدى)
۵ - حرمت تراشیدن سر براى محصور، قبل از رسیدن قربانى به قربانگاه (و لا تحلقوا رءوسکم حتى یبلغ الهدى مَحِلَّه)
۶ - تراشیدن سر پس از بردن قربانى به قربانگاه، راه خروج از احرام (فان أحصرتم فما استیسر من الهدى و لا تحلقوا رؤسکم حتى یبلغ الهدى مَحِلَّه) ظاهر این است که فرستادن قربانى به محل مخصوص و سپس تراشیدن سر، به جهت خارج شدن از احرام است ; نه یک تکلیف تعبّدى براى محصور.
۷ - ذبح و یا نحر قربانى، باید در مکان مخصوصِ خود باشد. (حتى یبلغ الهدى مَحلّه)
۸ - مُحرمى که بیمار باشد و یا از ناحیه سَر در اذیّت است، مى تواند قبل از قربانى کردن، سرش را بتراشد. (و لا تحلقوا رءوسکم ... فمن کان منکم مریضاً) مراد از «مریض» به قرینه قسیمش (او به اذىً من رأسه)، مرضى است که مداواى آن در گرو تراشیدن سر است. و مراد از «به اذىً»، آزارى است که از غیر ناحیه مرض، همانند وجود حشرات، در موهاى مُحرم باشد.
۹ - مرض، موجب تخفیف در تکلیف (فمن کان منکم مریضاً او به اذىً من رأسه ففدیة)
۱۰ - روزه یا صدقه و یا قربانى، فدیه (کفاره) تراشیدن سر قبل از قربانى، براى مُحرِم معذور (فمن کان منکم ... ففدیة من صیام او صدقة او نُسُک)
۱۱ - حلیت محرمات احرام، پس از اتمام عمره تا شروع مناسک حجّ (فاذا امنتم فمن تمتّع بالعمرة الى الحج)
۱۲ - تقدّم اعمال عمره بر حجّ، در حجّ تمتّع (فمن تمتّع بالعمرة الى الحج)
۱۳ - وجوب قربانى در حج تمتّع (فمن تمتّع ... فما استیسر من الهدى)
۱۴ - وجوب روزه به مدّت سه روز در حج و هفت روز پس از بازگشت (ده روز کامل)، براى فاقد قربانى (فمن لم یجد فصیام ثلثة ایام فى الحج و سبعة ... تلک عشرة کاملة)
۱۵ - حج تمتّع، مخصوص غیر اهل مکّه است. (ذلک لمن لم یکن اهله حاضرى المسجد الحرام)
۱۶ - ملاک مکّى بودن، سکونت خانواده شخص در مکّه است. (ذلک لمن لم یکن اهله حاضرى المسجد الحرام)
۱۷ - لزوم پرهیز از هر گونه کوتاهى در انجام کامل اعمال حج (و اتقوا اللّه) امر به رعایت تقواى الهى پس از احکام حج، تأکیدى است بر انجام اعمال حج به همان گونه که خداوند بیان کرده است.
۱۸ - لزوم رعایت تقواى الهى (و اتقوا اللّه)
۱۹ - تقوا، زمینه ساز انجام تکالیف الهى (و اتمّوا الحج و العمرة ... و اتقوا اللّه)
۲۰ - خداوند، شدید العقاب است. (انّ اللّه شدید العقاب)
۲۱ - سرپیچى از انجام کامل اعمال حج، موجب گرفتار شدن به مجازات سخت الهى (و اتمّوا الحج ... و اعلموا انّ الله شدید العقاب)
۲۲ - توجّه به شدّت عقاب خداوند، زمینه ساز انجام کامل تکالیف الهى (و اتمّوا الحج و العمرة ... و اعلموا انّ اللّه شدید العقاب)
۲۳ - توجّه به شدّت عقاب الهى، زمینه ساز تقواست. (و اتقوا اللّه و اعلموا انّ اللّه شدید العقاب) بنابر اینکه «و اعلموا ...»، به منزله علّت براى «و اتقوا اللّه» باشد.
۲۴ - عدم رعایت تقوا و سرپیچى از تکالیف الهى، موجب عقاب شدید خداوند (و اتمّوا الحج ... و اتقوا اللّه و اعلموا انّ اللّه شدید العقاب)
۲۵ - وجود زمینه هاى مخالفت با احکام حج در میان مسلمانان صدر اسلام (و اتمّوا الحج ... و اتقوا اللّه و اعلموا انّ اللّه شدید العقاب) تهدید شدیداللّحن الهى پس از بیان احکام حج، نمایانگر زمینه هایى در مخالفت با احکام حج و یا عمل نکردن به آن احکام، از سوى برخى مسلمانان است.
روایات و احادیث
۲۶ - تمامیّت و کمال حج، به دیدار امام است. (و اتمّوا الحج) امام باقر (ع): تمام الحج لقاء الإمام.[۵]
۲۷ - مریض، مصداق محصور در حج (فان احصرتم) امام صادق (ع): ... المحصور المریض.[۶]
۲۸ - اقلّ قربانى، یک گوسفند است. (فما استیسر من الهدى) امام رضا (ع): «فما استیسر من الهدى» یعنى شاة.[۷]
۲۹ - کفاره تراشیدن سر قبل از قربانى، سه روز روزه و یا صدقه به شش مسکین و یا قربانى کردن یک گوسفند است. (فمن کان منکم مریضاً ... او صدقة او نسک) امام صادق (ع): ... و جعل الصیام ثلاثة ایام و الصدقة على ستّة مساکین لکل مسکین مدّین و النّسک شاة ...[۸].
۳۰ - ملاک مکّى بودن، سکونت در شعاع هجده میلى، از هر سوى مسجد الحرام (لمن لم یکن اهله حاضرى المسجد الحرام) امام صادق (ع) درباره آیه مزبور، فرمود: من کان منزله على ثمانیة عشر میلا من بین یدیها و ثمانیة عشر میلا من خلفها و ثمانیة عشر میلا عن یمینها و ثمانیة عشر میلا عن یسارها فلا متعة له ...[۹].
۳۱ - حد وجوب قربانى در حج، سهل و میسور بودن آن است. (فمن تمتع ... فما استیسر من الهدى)
۳۲ - مُحرم شدن در غیر میقات و قربانى کردن حیوان اَخته شده، جایز نیست. (و اتموا الحج و العمرة) امام رضا (ع): لا یجوز الإحرام دون المیقات قال اللّه عز و جل «و اتمّوا الحج و العمرة للّه» و لا یجوز ان یضحى بالخصى لانه ناقص ...[۱۰].
۳۳ - عدم جواز حج قِران و اِفراد، مگر براى اهل مکّه و حاضران در آن (و اتمّوا الحجّ و العمرة للّه) امام رضا (ع): لا یجوز القران و الافراد الّذى یستعمله العامة الاّ لاهل مکّة و حاضریها ... قال اللّه تعالى «و اتمّوا الحج و العمرة للّه ...»[۱۱].
۳۴ - تمامیّت حج و عمره به پرهیز از کلام ناشایست و نافرمانى و نزاع در حج است. (و اتمّوا الحجّ و العمرة للّه) امام باقر و امام صادق (ع): ... فانّ تمام الحجّ و العمرة ان لا یرفث و لا یفسق و لا یجادل[۱۲].
۳۵ - تمامیّت حج و عمره، به انجام آن توأم با پرهیز از محرمات احرام است. (و اتمّوا الحجّ و العمرة للّه) امام صادق (ع): ... یعنى بتمامهما، اداؤهما و اتقاء ما یتقى المحرم فیهما[۱۳].
۳۶ - عمره، همانند حج واجب است. (و اتمّوا الحجّ و العمرة للّه) امام صادق (ع): العمرة واجبة على الخلق بمنزلة الحجّ ... لانّ اللّه عزّ و جل یقول «و اتمّوا الحج و العمرة للّه»[۱۴].
۳۷ - شتر، گاو و گوسفند، نوع قربانى در حج تمتّع (فمن تمتّع بالعمرة الى الحجّ فما استیسر من الهدى) امام صادق (ع): ... فما استیسر من الهدى امّا جزور و امّا بقرة و امّا شاة[۱۵].
۳۸ - از شرایط تمامیّت حج، محرم شدن از خانه مسکونى خویش است. (و اتمّوا الحجّ و العمرة للّه) رسول اللّه (ص) درباره آیه فوق فرمود: انّ من تمام الحجّ ان تحرم من دویرة اهلک[۱۶].
۳۹ - کسى که با خود قربانى آورده، نباید قبل از قربانى کردن سر خود را بتراشد و محلّ گردد. (و لا تحلقوا رءوسکم حتّى یبلغ الهدى محلّه) امام صادق (ع): قال رسول اللّه (ص): ... و لم یکن یستطیع ان یحلّ من اجل الهدى الذى کان معه ان اللّه عزّ و جل یقول «و لا تحلقوا رءوسکم ...»[۱۷].
۴۰ - در صورت مشکل بودن روزه، کفاره تراشیدن اضطرارى سر در حج، صدقه است. (ففدیة من صیام او صدقة او نسک) امام رضا (ع) درباره آیه فوق فرمود: فاقام الصّدقة مقام الصیام اذا عسر علیه[۱۸].
۴۱ - وجوب بجا آوردن عمره تمتّع، قبل از انجام اعمال حجّ (فمن تمتع بالعمرة الى الحجّ) امام صادق (ع): انّ الحجّ متّصل بالعمرة لان اللّه عزّ و جل یقول «فاذا امنتم فمن تمتّع ...» فلیس ینبغى لاحد الاّ ان یتمتّع[۱۹].
۴۲ - ده روز روزه، جانشین کامل براى قربانى در حج (فمن لم یجد ... تلک عشرة کاملة) امام صادق (ع): ... الکامل کمالها کمال ألأضیحة سواء اتیت بها او اتیت بالاضحیة تمامها کمال الاضیحة[۲۰].
۴۳ - وجوب سه روز روزه، در روز ترویه و روز قبل و روز بعد از آن (عرفه) در حج بر کسى که قادر به قربانى نیست. (فمن لم یجد فصیام ثلثة ایّام فى الحجّ) از امام صادق (ع) درباره حج کننده اى که قادر بر قربانى نیست سؤال شد، آن حضرت فرمود: یصوم ثلاثة ایّام فى الحجّ یوماً قبل الترویة و یوم الترویة و یوم عرفة[۲۱].
۴۴ - وجوب روزه به مدّت سه روز در حج و هفت روز پس از بازگشت به سوى خانواده، براى فاقد قربانى (فمن لم یجد فصیام ثلثة ایّام فى الحجّ و سبعة اذا رجعتم) از امام صادق (ع) درباره حاجى متمتّعى که قربانى ندارد، سؤال شد، آن حضرت فرمود: یصوم ثلاثة ایّام بمکّة و سبعة اذا رجع الى اهله[۲۲].
۴۵ - حج تمتّع مخصوص کسى است که خانواده اش در محدوده چهل و هشت میلى مکّه ساکن نباشد. (ذلک لمن لم یکن اهله حاضرى المسجد الحرام) امام باقر (ع) درباره آیه فوق فرمود: یعنى اهل مکّه لیس علیهم متعة کل من کان اهله دون ثمانیة و اربعین میلا ذات عرق و عسفان کما یدور حول مکّه فهو ممن دخل فى هذه الایة[۲۳].
۴۶ - حج تمتّع مخصوص کسى است که خانواده اش در منطقه واقع بین میقاتها و مسجدالحرام ساکن نباشد. (ذلک لمن لم یکن اهله حاضرى المسجد الحرام) امام صادق (ع) درباره آیه فوق فرمود: مادون المواقیت الى مکة فهو حاضرى المسجد الحرام(۲۰).
۴۷ - زمان انجام عمره تمتّع، ماههاى حج مى باشد. (فمن تمتّع بالعمرة الى الحج) امام باقر (ع): انّ العمرة واجبة بمنزلة الحج ... و العمرة فى اشهر الحج متعة[۲۴].
موضوعات مرتبط
۱
- احرام: احکام احرام ۳۲ ; محرّمات احرام ۳۵ ; میقات احرام ۳۸
- احکام: ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸، ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۳، ۱۴، ۱۵، ۲۷، ۲۸، ۲۹، ۳۰، ۳۱، ۳۲، ۳۳، ۳۶، ۳۷، ۳۸، ۳۹، ۴۰، ۴۱، ۴۲، ۴۳، ۴۴، ۴۵، ۴۶، ۴۷ احکام ثانوى ۳، ۴۰
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۲۵
- اسماء و صفات: شدید العقاب ۲۰
- اضطرار: اضطرار و رفع تکلیف ۹
- اماکن مقدس: ۱۶، ۳۰، ۴۵، ۴۶
- انفاق: انفاق به مساکین ۲۹
- بیمار: احکام بیمار ۸، ۲۷
- تربیت: روش تربیت ۲۲
- ترس: آثار ترس ۲۲، ۲۳
- تقوا: آثار تقوا ۱۹ ; اعراض از تقوا ۲۴ ; اهمیّت تقوا ۱۸ ; زمینه تقوا ۲۳
- تکلیف: زمینه عمل به تکلیف ۱۹، ۲۲ ; قدرت در تکلیف ۳۱
- حج: احرام در حج ۶، ۳۸ ; احکام حج ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸، ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۳، ۱۴، ۱۵، ۲۷، ۲۸، ۲۹، ۳۰، ۳۱، ۳۲، ۳۳، ۳۴، ۳۵، ۳۶، ۳۷، ۳۸، ۳۹، ۴۰، ۴۱، ۴۲، ۴۳، ۴۴، ۴۵، ۴۶، ۴۷ ; جدال در حج ۳۴ ; حج افراد ۳۳ ; حج تمتّع ۱۲، ۳۷، ۴۵، ۴۶ ; حج قران ۱۵، ۳۰، ۳۳ ; حج محصور ۴، ۵ ; حلق در حج ۶، ۸، ۱۰، ۲۹، ۳۹ ; قربانى در حج ۳، ۵، ۷، ۸، ۹، ۱۳، ۱۴، ۲۸، ۲۹، ۳۱
- خدا: عذاب خدا ۲۰، ۲۱، ۲۲، ۲۴
- روزه: روزه کفّاره ۱۰، ۱۴، ۲۹، ۳۹، ۴۰، ۴۲، ۴۳
- صدقه: صدقه کفّاره ۱۰، ۲۹، ۴۰
- عبادت: اخلاص در عبادت ۲
- عذاب: موجبات عذاب ۲۱، ۲۴
- عرفات: ۴۳
- عصیان: کیفر عصیان ۲۱، ۲۴
- علم: علم و عمل ۲۲، ۲۳
- عمره: احکام عمره ۱، ۲، ۳، ۴، ۱۱، ۱۲، ۳۴، ۳۵، ۳۶، ۴۱ ; عمره تمتّع ۴۱، ۴۷
- فدیه: ۱۰
- قربانى: قربانى کفّاره ۱۰
- قواعد فقهى: ۹
- کفارات: ۱۰، ۱۴، ۲۹، ۴۰
- محرّمات: ۵
- مضطر: احکام مضطر ۳۰
- واجبات: ۱۳، ۱۴، ۳۶، ۴۱، ۴۳ ولایت و امامت: ۲۶
منابع
- ↑ طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ۱، ص ۱۱۱.
- ↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص ۶۴.
- ↑ ميبدى صاحب كشف الاسرار و بخارى از عامه و صاحب روض الجنان از خاصه گويند: كعب بن عجرة الانصارى مشغول پختن طعام بود و موى زيادى در سر داشت كه به خاطر تميز نبودن شپش افتاده بود رسول خدا صلى الله عليه و آله به وى گفت: مثل اين كه از اين وضع در رنج و زحمت مى باشى. گفت: بلى يا رسول الله سپس اين آيه نازل شد و به او فرمود: سر خود را بتراش و در ازاء آن سه روز، روزه بدار يا اطعام مسكين بنما و يا گوسفندى ذبح كن و نيز صاحب تفسير برهان از خاصه بعد از دو واسطه از امام صادق عليهالسلام آن را روايت كرده است.
- ↑ درباره اين قسمت از آيه «وَأَتِمُّواالْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ» ابن ابىحاتم در تفسير خود از صفوان بن اميه چنين نقل نمايد: كه مردى با جبه مخصوص خود نزد پيامبر آمد و از وى سؤال نمود كه چگونه عمرة را بجاى آورد اين آيه در جواب او نازل گرديد و رسول خدا فرمود: جبه خود را بيرون بياور و غسل بكن و استنشاق بنما تا آن اندازه كه بتوانى سپس آنچه كه در حج انجام دادى در عمرة نيز بجاى بياور.
- ↑ کافى، ج ۴، ص ۵۴۹، ح ۲; نورالثقلین، ج ۱، ص ۱۸۳- ، ح ۶۵۰.
- ↑ کافى، ج ۴، ص ۳۶۹، ح ۳; نورالثقلین، ج ۱، ص ۱۸۳- ، ح ۶۵۴.
- ↑ عیون اخبار الرضا (ع)، ج ۲، ص ۱۲۰، ح ۱، نورالثقلین، ج ۱، ص ۱۸۵، ح ۶۶۰.
- ↑ کافى، ج ۴، ص ۳۵۸، ح ۲ ; نورالثقلین، ج ۱، ص ۱۸۷- ، ح ۶۶۴ و ۶۶۶.
- ↑ کافى، ج ۴، ص ۳۰۰، ح ۳ ; نورالثقلین، ج ۱، ص ۱۹۲- ، ح ۶۹۲. ۶- و۷.عیون اخبار الرضا،ج ۲،ص ۱۲۴،ح ۱،ب ۳۵- ;نورالثقلین،ج ۱،ص ۱۸۱،ح ۶۴۱.
- ↑ تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۸۸، ح ۲۲۵ ; نورالثقلین، ج ۱، ص ۱۸۱، ح ۶۴۲.
- ↑ کافى، ج ۴، ص ۲۶۴، ح ۱ ; تفسیر برهان، ج ۱، ص ۱۹۳، ح ۲.
- ↑ علل الشرایع، ج ۲، ص ۴۰۸، ح ۱ ; کافى، ج ۴، ص ۲۶۵، ح ۴.
- ↑ تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۹۰، ح ۲۳۳ ; تفسیر برهان، ج ۱، ص ۱۹۷، ح ۱۷.
- ↑ الدر المنثور، ج ۱، ص ۵۰۲.
- ↑ کافى، ج ۴، ص ۲۴۸، ح ۶ ; علل الشرایع، ج ۲، ص ۴۱۲، ح ۱، ب ۱۵۳.
- ↑ عیون اخبار الرضا(ع)، ج ۲، ص ۱۱۸، ح ۱ ; علل الشرایع، ج ۱، ص ۲۷۱، ح ۹، باب ۱۸۲.
- ↑ علل الشرایع، ج ۲، ص ۴۱۱، ح ۱، ب ۱۴۹ ; نورالثقلین، ج ۱، ص ۱۸۸، ح ۶۶۹.
- ↑ تهذیب شیخ طوسى، ج ۵، ص ۴۰، ح ۴۹، ب ۴ ; کافى، ج ۴، ص ۵۱۰، ح ۱۵، ب ۳۱۸.
- ↑ کافى، ج ۴، ص ۵۰۸، ح ۳ ; نورالثقلین، ج ۱، ص ۱۹۰، ح ۶۷۷ و ۶۷۹.
- ↑ تهذیب شیخ طوسى، ج ۵، ص ۲۳۴، ح ۱۲۸، ب ۱۶; استبصار، ج ۲، ص ۲۸۲، ح ۲۲، ب ۱۹۴.
- ↑ تهذیب شیخ طوسى، ج ۵، ص ۳۳، ح ۲۷ ; استبصار، ج ۲، ص ۱۵۷، ح ۳.
- ↑ استبصار، ج ۲، ص ۱۵۸، ح ۴ ; تهذیب شیخ طوسى، ج ۵، ص ۳۳، ح ۲۸ ; تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۹۴- ، ح ۲۴۸.
- ↑ تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۸۷، ح ۲۱۹ ; تفسیر برهان، ج ۱، ص ۱۹۴، ح ۱۴.
- ↑ کافى، ج ۴، ص ۳۵۸، ح ۲ ; نورالثقلین، ج ۱، ص ۱۸۷- ، ح ۶۶۴ و ۶۶۶.