البقرة ٢٢٩
ترجمه
البقرة ٢٢٨ | آیه ٢٢٩ | البقرة ٢٣٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مَرَّتَانِ»: دوبار. دو دفعه. «إمْسَاک»: نگاهداری کردن. «تَسْرِیحٌ»: رهاکردن. طلاقدادن. «أَلطَّلاقُ مَرَّتَانِ»: طلاقی که بعد از آن، از سرگرفتن زناشوئی آزاد است، دو بار است و بس. «إِحْسَانٍ»: زیبا رفتارکردن. «وَ لا یَحِلُّ لَکُمْ ...». برای شما حلال نیست که. این هنگامی است که جدائی به میل و رغبت مرد انجام بگیرد (نگا: نساء / ). «حُدُودَ اللهِ»: احکام و شرائع خدا. «جُنَاح»: گناه. بزه. «إفْتَدَتْ بِهِ»: زن آن را برای رهائی خویشتن داد.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ آتُوا النِّسَاءَ صَدُقَاتِهِنَ... (۲) يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ... (۴) يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ... (۵)
فَمَنْ خَافَ مِنْ مُوصٍ جَنَفاً أَوْ... (۱) وَ الْمُطَلَّقَاتُ يَتَرَبَّصْنَ... (۳) وَ إِنْ أَرَدْتُمُ اسْتِبْدَالَ... (۳) وَ الْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ... (۳)
تفسیر
- آيات ۲۴۲ - ۲۲۸ ، سوره بقره
- اشاره به حكمت تشريع عده براى زن مطلقه
- توضيحى مبسوط پيرامون واژه (قرء) و معناى آن
- معناى كلمه (بعل ) و توضيح مرجع ضمير كلمه بعولتهن در آيه ت (و بعولتهن احق بردهن ...)
- سزاوارتر بودن شوهران به مردان مطلقه نسبت به مردان ديگر در صلاق رجعى
- تكرار كلمه ((معروف )) در آيات طلاق نشانه اهتمام شارع مقدس نسبت به انجام اين عمل به وجه سالم است
- ((معروف )) از نظر اسلام و روش صحيح رعايت تساوى در قانوگذارى اسلام
- معناى كلمه ((تسريح )) و مراد از ((تسريح زن بر احسان )) در آيه شريفه
- مراد از نگهدارى زن به وجه معروف يا طلاق دادن به او وجه نيكو
- وجه اينكه (امساك ) و (تسريح ) در آيه شريفه هم به قيد معروف و هم به قيد احسان مقيد شده اند
- وضعيتى كه طلاق جايز شمرده شده و شوهر مى تواند مهريه را پس گرفته طلاق دهد
- اكتفا به عمل به ظواهر دين و غفلت از روح آن و تفرقه بين احكام فقهى و معارف اخلاقى ، ابطال مصالح شريعت است
- نوع سوم طلاق و حكم آن
- لطائف و ظرائف دقيقى كه در آيات طلاق به كار رفته است
- اشاره به حكمت نهى از امساك به قصد ضرر در آيه (فمن يفعل ذالك فقد ظلم نفسه ...)
- مقصود از نعمت در ((و اذكرو نعمة الله عليكم ))
- نهى آيه شريفه از دخالت اوليا در امر ازدواج مجدد همسرانى كه عده شان تمام شده و مى خواهند دوباره با همسر قبلى خود ازواج كنند
- علت اينكه رجوع زنان به شوهران خود ازكى و اءطهر خوانده شده است
- وجه اينكه در آيه شريفه به جاى كلمه ((والد))، ((مولودله )) آورده شده است
- فرزند ملحق به پدر است يا مادر؟! و آيه قرآن كداميك را معتبر مى داند
- معناى كلمه ارضاع و حكم بچه شيرخواره پس از طلاق والدين او
- پيام احكامى چند در خصوص بچه شير خوار و وظايف والدين او پس از طلاق
- عقائد قبل از اسلام در باره زن شوهر مرده
- معنى تعريض و بيان فرق آن با كنايه
- معناى اكنان و مراد آيه (و لا جناح عليكم فيما عرضتم ...)
- معناى (عزم ) و وجه اينكه در آيه شريفه عقده نكاح به عزم وابسته شده است
- معناى (موسع ) و (مقتر) و آيه شريفه ((و متعوهن على الموسع قدره ...))
- موردى از طلاق كه مرد بايد نصف مهر زن را به او بدهد
- تشويق مردم به احسان و فضل نسبت به يكديگر در روابط بين خود
- نماز از واجباتى است كه در هيچ حالتى ساقط نمى شود
- معناى كلمه (عقل ) و بيان كلماتى كه در قرآن كريم درباره انواع ادركات انسانى آمده است ))
- معانى كلمات زن ، حسبان ، شعور، ذكر و عرفان و معرفت
- معانى كلمات فهم ، فقه ، درايت ، فكر و راءى
- معانى كلمات زعم ، علم ، حفظ، حكمت ، خبرت و شهادت
- تشويق مردم به احسان و فضل نسبت به يكديگر در روابط بين خود درباره عقل و خردمندى انسان
- در قرآن ، مراد از تعقل ادراك تواءم با سلامت فطرت است ، نه تعقل تحت تاءثير غرائز و اميال نفسانى
- بحث روايتى (در ذيل آيات طلاق )
- حكمت تحريم رجوع بعد از طلاق سوم
- درباره وقوع سه طلاق با يك لفظ يا در يك مجلس از نظر خاصه و عامة
- رواياتى در مورد طلاق خلع و مبارات
- معناى خلع از زبان امام باقر (ع ) و بيان اولين خلعى كه در اسلام واقع شده است
- معناى ((عسيله )) و روايت معروف به آن كه در زمان پيامبر اكرم (ص ) واقع شده است
- عقل متعه در محلل شدن كافى نيست
- دو روايت در شاءن نزول آيه ((فلا تعضلوهن ان ينكحن ازواجهن ).
- رواياتى در باره شير دادن به فرزند و احكام آن
- آنچه در اسلام حكم سلبى و يا عدم صحت و عدم اعتبار بر آن بار شده است
- رواياتى راجع به عده زن مطلقه و شوهر مرده
- رواياتى در باره آيه ((و لا حناح عليكم ان ...)) و موردى كه بر پرداخت نصف مهر بر مرد واجب مى شود
- مراد از ((صلوة وسطى )) در ((حافظوا على الصلوات و الصلوة الوسطى ))
- اقوال مفسرين در تفسير صلاة وسطى مختلف است
- رواياتى در ارتباط با آيه ((فرجالا او ركبانا...)) و نماز خوف
- بحث علمى (پيرامون زن ، حقوق و شخصيت و موقعيت اجتماعى او از نظر اسلام و ديگر ملل مذاهب ).
- زندگى زن در ملت هاى عقب مانده
- زندگى زن در ملت هاى متمدن قبل از اسلام
- موقعيت زن در بين كلدانيان ، آشوريان ، روميان و يونانيان قديم
- وضع زن در عرب و محيط زندگى اعراب
- نتايجى كه از آنچه گفته شد به دست مى آيد
- تحولى كه اسلام در امر زن پديد آورد
- هويت زن در اسلام
- از نظر اسلام مرد و زن از نظر خلقت برابرند
- ملاك برترى از نظر اسلام تقوى و پرهيزگارى است
- نكوهش عرب جاهليت در قرآن به جهت بى اعتنايى به امر زنان
- وزن و موقعيت اجتماعى زن در اسلام
- دو خصلت ويژه در آفرينش زن
- احكام مختص و احكام مشترك زن و مرد در اسلام
- حيات اجتماعى سعادتمندانه ، حيات منطبق با خلقت و فطرت است
- فطرت در مورد وظائف و حقوق اجتماعى افراد و عدالت بين آنان چه اقتضائى دارد؟
- معناى تساوى در مورد حقوق زن و مرد
- عدم اجراى صحيح قانون به معناى نقص در قانونگذارى نيست
- آزادى زن در تمدن غربى
- بحث علمى ديگر (درباره زناشوئى و منشاء طبيعى و فطرى آن )
نکات آیه
۱ - مردان، تنها در طلاق اول و دوّم، حق رجوع دارند. (الطلاق مرتان فامساک بمعروف) الف و لام در «الطلاق»، عهد ذکرى است; یعنى آن طلاقى که براى شوهران حقِ رجوع در آن بود «و بعولتهنّ احقّ ... »، بیش از دو مرتبه نیست.
۲ - نامحدود بودن دفعات طلاق رجعى در جاهلیّت و محدود شدن آن در اسلام (الطّلاق مرّتان) با توجّه به شأن نزول: کان الرجل فى الجاهلیّة اذا طلّق امرأته ثم راجعها قبل ان تنقضى عِدّتها ... و إن طلقها الف مرّة ... فذکرت ذلک لرسول اللّه (ص) فنزلت: «الطلاق مرّتان ... ». (مجمع البیان، ذیل آیه.)
۳ - عدم تحقق چند طلاق، با اجراى یک یا چند صیغه و بدون رجوع (امساک) در بین طلاقها (الطلاق مرّتان) اوّلاً در لفظ واحد «طلقتک ثلاثا»، مرّتین و مرّات صدق نمى کند و ثانیاً اگر رجوع نکند، طلاق دوم صدق نمى کند و ثالثاً باید رجوع و بازگشت به زندگى به صورت امساک به معروف باشد و در مجلس واحد بین صیغه اوّل و دوّم - مثلاً - گفتن «راجعتُ»، امساک به معروف نیست.
۴ - لزوم تعهّد شوهر به رعایت حقوق شناخته شده همسر خویش (فامساک بمعروف) مراد از «معروف» (شناخته شده) حقوقى است که بر اساس عقل، فطرت و شرع در بین مردم متدین و سلیم الفطره، مورد شناسایى قرار گرفته است. اگر چه آیه درباره زن مطلّقه اى است که شوهرش به او رجوع کرده بود; ولى به طور کلى بیانگر حقوق تمامى زنان است.
۵ - حق طلاق و رجوع، با مرد است. (فامساک بمعروف)
۶ - رفتار مرد با زن خود پس از رجوع در طلاق، باید بر اساس موازین شناخته شده عقل و شرع باشد. (الطلاق مرّتان فامساک بمعروف)
۷ - رجوع مرد در ایّام عدّه، نباید به قصد اضرار به زن باشد. (الطلاق مرّتان فامساک بمعروف او تسریح باحسان)
۸ - پس از طلاق دوّم و رجوع در آن، یا باید زندگى بر اساس «معروف» باشد و یا طلاق بدون حق رجوع. (فامساک بمعروف او تسریح باحسان) بنابراینکه مراد از «تسریح باحسان» طلاق سوّم باشد; چون تنها در دو طلاق حق رجوع مى باشد: «الطلاق مرّتان». و طلاق سوّم بدون حق رجوع خواهد بود.
۹ - رها ساختن زن (طلاق) باید علاوه بر رعایت حقوق او، آمیخته با احسان و نیکى و به دور از اضرار به وى باشد. (او تسریح باحسان) کلمه «احسان» گویاى معنایى است فراتر از «معروف»; یعنى باید نسبت به زنان، افزون بر حقوق شناخته شده آنان، نیکى شود.
۱۰ - بقاى پیوند زوجیّت، با طلاق رجعى در ایّام عدّه (الطلاق مرّتان فامساک بمعروف) از لفظ «امساک» استفاده مى شود که شوهر مى تواند زن را به همان عقد سابق نگه دارد; و این معنا بیانگر بقاى زوجیّت است.
۱۱ - پیوند و آمیختگى احکام فقهى اسلام با مسائل اخلاقى (فامساک بمعروف او تسریح باحسان)
۱۲ - هنگام طلاق، حرام است مالى را که شوهر به زن داده (مهریّه و ... ) بازپس گیرد. (و لا یحل لکم أن تأخذوا مما اتیتموهنّ شیئاً)
۱۳ - در صورت ترس از عدم اقامه حدود الهى در زندگى، مرد مى تواند مالى را که به زن داده است، بازپس بگیرد و او را طلاق دهد. (و لا یحل لکم ان تأخذوا ... الا ان یخافا الا یقیما حدود اللّه) چنانچه حرمت بازپس گیرى مَهریّه مانع طلاق میان زن و شوهر شود و در عین حال زندگى آن دو به نحوى است که حدود و احکام الهى بواسطه آن پایمال شود، پرداخت و گرفتن مَهریّه تجویز مى شود تا طلاق صورت گیرد.
۱۴ - چشمپوشى زن از مال خود (مَهریّه) و گرفتن طلاق، بهتر از زندگى زناشویى بدون رعایت حدود الهى است. (و لا یحل لکم ان تأخذوا مما اتیتموهنّ شیئاً الاّ ان یخافا الاّ یقیما حدود اللّه)
۱۵ - ترس از عدم رعایت حدود الهى در خانواده، مجوّز توافق زن و شوهر بر طلاق، با بخشیدن مالى از سوى زن (فان خفتم الا یقیما حدود اللّه فلا جناح علیهما فیما افتدت به)
۱۶ - احتمال و ترس معقول و متعارف از مراعات نکردن حدود الهى در خانواده، مُجوّز طلاق خُلع* (فان خفتم اَلاّ یقیما حدود اللّه) با توجّه به اینکه «ان خفتم»، خطاب به عموم مردم است، معلوم مى شود نگرانى زن و شوهر باید به نحوى باشد که عموم مردم نیز در صورت آگاهى، این نگرانى را داشته باشند.
۱۷ - ارزش حفظ خانواده، تا آنجاست که حدود الهى به واسطه آن به مخاطره نیفتد. (الاّ ان یخافا اَلاّ یقیما حدود اللّه)
۱۸ - لزوم و اهمیّت حفظ حدود الهى در روابط زناشویى (فان خفتم اَلا یقیما حدود اللّه فلا جناح ... تلک حدود اللّه فلا تعتدوها)
۱۹ - پرداخت مال از جانب زن به شوهر براى طلاق در غیر مورد طلاق خُلع جایز نیست. (و لا یحل لکم ان تأخذوا مما اتیتموهنّ ... فان خفتم ... فلا جناح علیهما) گرچه در ابتدا حکم به حرمت اخذ براى مردان شده است; ولى در صورت ترس، با تعبیر «فلا جناح علیهما»، حرمت را از هر دو (زن و شوهر) برداشته است. بنابراین معلوم مى شود که براى زن نیز قبلاً حرمتى ثابت بوده است.
۲۰ - لزوم نظارت حاکم (قاضى) بر اجراى مقررات طلاق خُلع* (فان خفتم الا یقیما حدود اللّه فلا جناح علیهما) بنابراینکه «خفتم»، خطاب به حُکّام باشد; چنانچه آلوسى نظر داده است.
۲۱ - احکام طلاق، از حدود الهى; و تعدى از آن حرام است. (المطلقات یتربصن ... الطلاق مرّتان ... تلک حدود اللّه فلا تعتدوها)
۲۲ - تجاوز از حدود و احکام الهى، ظلم است. (و من یتعدّ حدود اللّه فاولئک هم الظالمون)
۲۳ - ستمکاران، فقط کسانى هستند که از حدود الهى تعدّى کنند. (و من یتعد حدود اللّه فاولئک هم الظالمون) ضَمیر فَصل «هُم» گویاى حَصر است.
۲۴ - حمایت و دفاع اسلام از حقوق زنان (الطلاق مرّتان فامساک بمعروف او تسریح باحسان و لا یحل لکم ... فاولئک هم الظالمون)
۲۵ - اهمیّت کانون خانواده و حفظ آن (المطلّقات یتربصن بانفسهن ... الطلاق مرّتان ... فاولئک هم الظالمون)
۲۶ - سرپرستى و مدیریّت مرد در خانواده* (الطلاق مرّتان فامساک بمعروف او تسریح باحسان و لا یحل لکم ... فاولئک هم الظالمون) چون حفظ و از هم پاشیدن بناى خانواده به دست مردان است، بنابراین سرپرستى و مدیریّت خانواده به عهده اوست.
موضوعات مرتبط
- احکام: ۱، ۳، ۵، ۶، ۷، ۸، ۹، ۱۰، ۱۲، ۱۳، ۱۵، ۱۶، ۱۹، ۲۰ احکام و اخلاق ۱۱ ; فلسفه احکام ۲ ; ویژگى احکام ۱۱
- اهم و مهم: ۱۷
- تاریخ مقارن بعثت: ۲
- ترس: آثار ترس ۱۳، ۱۵ ; ترس پسندیده ۱۶
- جاهلیّت: رسوم جاهلیّت ۲ ; طلاق در جاهلیّت ۲
- خانواده: ۱۵ ارزش خانواده ۱۷، ۲۵ ; حقوق خانواده ۱۶ ; روابط در خانواده ۱۸ ; مدیریت خانواده ۲۶
- خدا: تجاوز به حدود خدا ۲۱، ۲۲، ۲۳ ; حدود خدا ۱۳، ۱۴، ۱۵، ۱۶، ۱۷، ۱۸
- زن: احسان به زن ۹ ; اضرار به زن ۷، ۹ ; حقوق زن ۲، ۴، ۶، ۷، ۹، ۱۲، ۱۴، ۲۴
- طلاق: احکام طلاق ۱، ۳، ۵، ۷، ۸، ۹، ۱۰، ۱۲، ۱۳، ۱۵، ۱۶، ۱۹، ۲۰، ۲۱ ; طلاق خلع ۱۴، ۱۵، ۱۶، ۱۹، ۲۰ ; طلاق رجعى ۱، ۲، ۵، ۶، ۷، ۸، ۱۰
- ظالمان: ۲۳
- ظلم: موارد ظلم ۲۲
- قاضى: مسؤولیّت قاضى ۲۰
- محرمات: ۱۲، ۲۱
- مرد: حقوق مرد ۵ ; مسؤولیت مرد ۲۶
- ملاکهاى عرفى: ۴، ۶، ۸
- مهریّه: احکام مهریّه ۱۲، ۱۳
- نظام تعالیم دین: ۱۱
- همسرى: حقوق همسرى ۴، ۶