البقرة ٢٢٨
ترجمه
البقرة ٢٢٧ | آیه ٢٢٨ | البقرة ٢٢٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الْمُطَلَّقَاتُ»: زنان طلاق داده شده. «قُرُوءٍ»: جمع قُرْء، حیض یا پاکشدن از حیض. «أَرْحَام»: جمع رَحِم، زهدانها، بچّهدانها. «بُعُولَة»: جمع بَعْل، شوهران. «أَحَقُّ»: بسی شایسته و سزاوار. واژه (أَحَقُّ) اسم تفضیل است و در اینجا معنی تفضیل ندارد و بلکه برای مبالغه است. «الْمَعْرُوفِ»: پسندیده. کار نیکوئی که خداوند بدان دستور داده است. از قبیل حسن معاشرت و زیان نرساندن و غیره ... «لِلرِّجَالِ عَلَیْهِنَّ دَرَجَةٌ»: مردان را بر زنان منزلت است. منظور درجه و منزلت سرپرستی و مراقبت از ایشان است (نگا: نساء / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۲۴۲ - ۲۲۸ ، سوره بقره
- اشاره به حكمت تشريع عده براى زن مطلقه
- توضيحى مبسوط پيرامون واژه (قرء) و معناى آن
- معناى كلمه (بعل ) و توضيح مرجع ضمير كلمه بعولتهن در آيه ت (و بعولتهن احق بردهن ...)
- سزاوارتر بودن شوهران به مردان مطلقه نسبت به مردان ديگر در صلاق رجعى
- تكرار كلمه ((معروف )) در آيات طلاق نشانه اهتمام شارع مقدس نسبت به انجام اين عمل به وجه سالم است
- ((معروف )) از نظر اسلام و روش صحيح رعايت تساوى در قانوگذارى اسلام
- معناى كلمه ((تسريح )) و مراد از ((تسريح زن بر احسان )) در آيه شريفه
- مراد از نگهدارى زن به وجه معروف يا طلاق دادن به او وجه نيكو
- وجه اينكه (امساك ) و (تسريح ) در آيه شريفه هم به قيد معروف و هم به قيد احسان مقيد شده اند
- وضعيتى كه طلاق جايز شمرده شده و شوهر مى تواند مهريه را پس گرفته طلاق دهد
- اكتفا به عمل به ظواهر دين و غفلت از روح آن و تفرقه بين احكام فقهى و معارف اخلاقى ، ابطال مصالح شريعت است
- نوع سوم طلاق و حكم آن
- لطائف و ظرائف دقيقى كه در آيات طلاق به كار رفته است
- اشاره به حكمت نهى از امساك به قصد ضرر در آيه (فمن يفعل ذالك فقد ظلم نفسه ...)
- مقصود از نعمت در ((و اذكرو نعمة الله عليكم ))
- نهى آيه شريفه از دخالت اوليا در امر ازدواج مجدد همسرانى كه عده شان تمام شده و مى خواهند دوباره با همسر قبلى خود ازواج كنند
- علت اينكه رجوع زنان به شوهران خود ازكى و اءطهر خوانده شده است
- وجه اينكه در آيه شريفه به جاى كلمه ((والد))، ((مولودله )) آورده شده است
- فرزند ملحق به پدر است يا مادر؟! و آيه قرآن كداميك را معتبر مى داند
- معناى كلمه ارضاع و حكم بچه شيرخواره پس از طلاق والدين او
- پيام احكامى چند در خصوص بچه شير خوار و وظايف والدين او پس از طلاق
- عقائد قبل از اسلام در باره زن شوهر مرده
- معنى تعريض و بيان فرق آن با كنايه
- معناى اكنان و مراد آيه (و لا جناح عليكم فيما عرضتم ...)
- معناى (عزم ) و وجه اينكه در آيه شريفه عقده نكاح به عزم وابسته شده است
- معناى (موسع ) و (مقتر) و آيه شريفه ((و متعوهن على الموسع قدره ...))
- موردى از طلاق كه مرد بايد نصف مهر زن را به او بدهد
- تشويق مردم به احسان و فضل نسبت به يكديگر در روابط بين خود
- نماز از واجباتى است كه در هيچ حالتى ساقط نمى شود
- معناى كلمه (عقل ) و بيان كلماتى كه در قرآن كريم درباره انواع ادركات انسانى آمده است ))
- معانى كلمات زن ، حسبان ، شعور، ذكر و عرفان و معرفت
- معانى كلمات فهم ، فقه ، درايت ، فكر و راءى
- معانى كلمات زعم ، علم ، حفظ، حكمت ، خبرت و شهادت
- تشويق مردم به احسان و فضل نسبت به يكديگر در روابط بين خود درباره عقل و خردمندى انسان
- در قرآن ، مراد از تعقل ادراك تواءم با سلامت فطرت است ، نه تعقل تحت تاءثير غرائز و اميال نفسانى
- بحث روايتى (در ذيل آيات طلاق )
- حكمت تحريم رجوع بعد از طلاق سوم
- درباره وقوع سه طلاق با يك لفظ يا در يك مجلس از نظر خاصه و عامة
- رواياتى در مورد طلاق خلع و مبارات
- معناى خلع از زبان امام باقر (ع ) و بيان اولين خلعى كه در اسلام واقع شده است
- معناى ((عسيله )) و روايت معروف به آن كه در زمان پيامبر اكرم (ص ) واقع شده است
- عقل متعه در محلل شدن كافى نيست
- دو روايت در شاءن نزول آيه ((فلا تعضلوهن ان ينكحن ازواجهن ).
- رواياتى در باره شير دادن به فرزند و احكام آن
- آنچه در اسلام حكم سلبى و يا عدم صحت و عدم اعتبار بر آن بار شده است
- رواياتى راجع به عده زن مطلقه و شوهر مرده
- رواياتى در باره آيه ((و لا حناح عليكم ان ...)) و موردى كه بر پرداخت نصف مهر بر مرد واجب مى شود
- مراد از ((صلوة وسطى )) در ((حافظوا على الصلوات و الصلوة الوسطى ))
- اقوال مفسرين در تفسير صلاة وسطى مختلف است
- رواياتى در ارتباط با آيه ((فرجالا او ركبانا...)) و نماز خوف
- بحث علمى (پيرامون زن ، حقوق و شخصيت و موقعيت اجتماعى او از نظر اسلام و ديگر ملل مذاهب ).
- زندگى زن در ملت هاى عقب مانده
- زندگى زن در ملت هاى متمدن قبل از اسلام
- موقعيت زن در بين كلدانيان ، آشوريان ، روميان و يونانيان قديم
- وضع زن در عرب و محيط زندگى اعراب
- نتايجى كه از آنچه گفته شد به دست مى آيد
- تحولى كه اسلام در امر زن پديد آورد
- هويت زن در اسلام
- از نظر اسلام مرد و زن از نظر خلقت برابرند
- ملاك برترى از نظر اسلام تقوى و پرهيزگارى است
- نكوهش عرب جاهليت در قرآن به جهت بى اعتنايى به امر زنان
- وزن و موقعيت اجتماعى زن در اسلام
- دو خصلت ويژه در آفرينش زن
- احكام مختص و احكام مشترك زن و مرد در اسلام
- حيات اجتماعى سعادتمندانه ، حيات منطبق با خلقت و فطرت است
- فطرت در مورد وظائف و حقوق اجتماعى افراد و عدالت بين آنان چه اقتضائى دارد؟
- معناى تساوى در مورد حقوق زن و مرد
- عدم اجراى صحيح قانون به معناى نقص در قانونگذارى نيست
- آزادى زن در تمدن غربى
- بحث علمى ديگر (درباره زناشوئى و منشاء طبيعى و فطرى آن )
نکات آیه
۱ - حرمت ازدواج زنان مطلّقه قبل از به پایان رسیدن سه طُهر (عِدّه) (و المطلقات یتربصن بانفسهنّ ثلثة قروء) بنابراینکه «قرء»، به معناى طُهر باشد.
۲ - عدّه به مدت سه طُهر و یا سه حیض، مخصوص زنانى است که حیض مى بینند. (و المطلقات یتربصن بانفسهنّ ثلثة قروء) مفروض آیه، ظاهراً زنانى هستند که حائض مى شوند; چون عدّه را سه طهر و یا سه حیض قرار داد; لذا این حکم شامل زنان صغیره، یائسه و نظایر آنها نخواهد بود.
۳ - عدّه زنان مطلّقه، سه حیض است. (و المطلقات یتربصن بانفسهنّ ثلثة قروء) بنابراینکه «قُرء»، به معناى حیض باشد.
۴ - زنان مطلّقه نباید به منظور کم و زیاد کردن مدّت عدّه خویش، جنین و یا حیض خود را کتمان کنند. (و لا یحل لهنّ ان یکتمن ما خلق اللّه فى ارحامهنّ) کلمه «ما خلق» داراى مفهومى وسیع است که مى تواند شامل هر نوع خلقى شود که تأثیر در مدّت عدّه دارد; همانند جنین، حیض و طهر.
۵ - ایمان به خدا و روز قیامت، ضامن انجام تکالیف الهى (و لا یحل لهنّ ... ان کنّ یؤمنّ باللّه و الیوم الاخر)
۶ - عمل به تکالیف الهى، لازمه ایمان به خدا و روز قیامت (و لا یحل لهنّ ... ان کنّ یؤمنّ باللّه و الیوم الاخر)
۷ - ادّعاى زنان در مورد باردارى، طهر و حیضِ خود، پذیرفته است. (و لا یحل لهنّ ان یکتمن ما خلق اللّه فى ارحامهن) اگر گفته زنان درباره طهر، حیض، باردارى و هر آنچه دخیل در مدت حیض است، پذیرفته نباشد، حرمت کتمان، لغو مى شود.
۸ - خداوند، آفریننده هر چیزى است که در رحم به وجود مى آید.(خون، جنین و ....) (ما خلق اللّه فى ارحامهنّ) با توجّه به لفظ «ما» که خود، جنین و ... را شامل مى شود.
۹ - حق رجوع شوهر به زن مُطلَقه خویش در مدت عدّه (و بعولتهنّ احق بردّهن فى ذلک) ذلک، اشاره به تربّص است; یعنى سه طُهرى که زمان عدّه مى باشد.
۱۰ - حق رجوع شوهر به همسر مطلّقه خویش، مشروط به قصد اصلاح در زندگى خانوادگى است. (و بعولتهن احق بردّهن فى ذلک ان ارادوا اصلاحاً) یعنى اگر شوهر - مثلا - در رجوع خویش قصد دارد که زن هنگامى که از عدّه خارج نشده است به وى رجوع کند و پس از رجوع، دوباره او را طلاق دهد تا بدین وسیله به او آزار رساند، رجوع با چنین قصدى به حکم ظاهر آیه مشروع نیست.
۱۱ - عدّه، فرصتى براى بازسازى مجدد خانواده* (و المطلقات یتربّصن ... و بعولتهن احق بردّهن فى ذلک ان ارادوا اصلاحاً) با توجّه به اینکه متعاقب حکم تربّص ایّام عِدّه، سخن از رجوع براى اصلاح در آن ایّام به میان آمده است.
۱۲ - بازگشت مرد و همسر مطلّقه اش در زمان عدّه به زندگى قبلى احتیاج به عقد ندارد.* (و بعولتهن احق بردّهنّ) کلمه «بعولة» (شوهران) و اضافه آن به ضمیر «هُنّ» گویاى این معناست که در زمان عدّه طلاق، علقه زوجیت باقى است، بنابراین براى رجوع نیاز به عقد نیست.
۱۳ - حق رجوع مرد به همسر مطلّقه خود، با انقضاى مدّت عدّه ساقط مى شود. (و بعولتهن احق بردّهن فى ذلک) از مفهوم کلمه «فى ذلک» استفاده مى شود.
۱۴ - رجوع شوهر آنگاه که به قصد آزار و اذیت زن مطلّقه اش باشد، بى اثر و فاقد اعتبار است. (و بعولتهن احق بردّهن فى ذلک ان ارادوا اصلاحاً) حق رجوع در آیه مشروط به اصلاح است; بنابر مفهوم شرط، آن رجوعى که به قصد اصلاح نباشد و به طریق اولى اگر به قصد اضرار باشد، حقانیّت و اعتبار آن سلب مى شود.
۱۵ - برخوردارى زنان و شوهران از حقوقى متقابل و همانند، به صورت معروف و متعارف (بر اساس موازین عقلى و شرعى) (و لهنّ مثل الذى علیهنّ بالمعروف)
۱۶ - لزوم تعهّد زنان و شوهران نسبت به رعایت حقوق متقابل و همانند یکدیگر (و لهنّ مثل الذى علیهنّ بالمعروف)
۱۷ - دفاع اسلام از حقوق زنان (و بعولتهنّ احق بردّهنّ ان ارادوا اصلاحاً و لهنّ مثل الذى علیهن بالمعروف) بى اعتبارى رجوع مرد بدون قصد اصلاح زندگى و نیز شناسایى حقوق زنان همانند حقوق مردان، خاصّه با در نظر گرفتن محیط جاهلى، نشانگر دفاع اسلام از حقوق زنان است.
۱۸ - برترى مردان بر همسران خویش (و للرجال علیهنّ درجة)
۱۹ - مردان، داراى امتیاز حقوقى بر همسران خویش هستند.* (و للرجال علیهنّ درجة)
۲۰ - عدالت، اساس وضع قوانین الهى براى زندگى زناشویى (و لهن مثل الذى علیهنّ بالمعروف و للرجال علیهنّ درجة) جمله «للرجال ... »، قیدى است متمّم «لهنّ ... » یعنى حقوق همانند زن و شوهر به معناى تساوى مطلق نیست; چون مردان بر حسب آفرینش ویژگیهایى دارند که بر اساس آن، حقوقى ویژه خواهند داشت. بر این اساس، عدالت فیمابین رعایت مى شود.
۲۱ - تصمیم به رعایت حقوق متعارف زن مُطلّقه، شرط حق رجوع شوهر به او (ان ارادوا اصلاحاً و لهنّ مثل الذى علیهنّ بالمعروف) بیان حقوق زنان بر مردان پس از مقیّد کردن حق رجوع به اصلاح، این نتیجه را در بردارد که از مصادیق اراده اصلاح (ارادوا اصلاحاً)، تصمیم مرد بر رعایت حقوق زن مُطلّقه خویش است.
۲۲ - جامعه جاهلى عصر بعثت، هیچ حقى را براى زنان معتبر نمى شمرد. (و لهنّ مثل الذى علیهنّ بالمعروف) با توجّه به اینکه حقوق مردان بر زنان (علیهنّ) را مُسلّم گرفته و در صدد اثبات حقوق زنان بر مردان (لهنّ) است.
۲۳ - عدم مراعات حقوق متقابل زن و شوهر، از عوامل طلاق (و المطلّقات یتربصن بانفسهن ثلثة قروء ... و لهنّ مثل الذى علیهنّ)
۲۴ - احکام و قوانین الهى، از جمله قوانین مربوط به زندگى زن و شوهر، حکیمانه و برخاسته از حکمت خداوند است. (و المطلّقات یتربصن ... و اللّه عزیز حکیم)
۲۵ - عزّت و قدرت شکست ناپذیر الهى، پشتوانه مجازات متخلّفانِ از احکام و قوانین الهى (و المطلّقات یتربّصن ... و لا یحل لهن ... و اللّه عزیز حکیم)
۲۶ - خداوند، عزیز و حکیم است. (و اللّه عزیز حکیم) -۲۷ - خداوند، عزیزى حکیم است. (و اللّه عزیز حکیم) بنابراینکه «حکیم» صفت «عزیز» باشد.
۲۸ - رجوع شوهران به زنان مطلّقه خویش، امر پسندیده و مورد ترغیب خداوند (و بعولتهنّ احق بردّهنّ فى ذلک)
۲۹ - هشدار و تهدید الهى به همسرانى که حقوق یکدیگر را نادیده مى انگارند. (و المطلقات ... و لهنّ مثل الذى ... و اللّه عزیز حکیم) تذکر به «عزیز» بودن خداوند پس از بیان احکام، مى تواند به منظور تهدید متخلّفان باشد.
موضوعات مرتبط
- احکام: ۱، ۲، ۳، ۴، ۷، ۹، ۱۰، ۱۲، ۱۳، ۱۴، ۲۱ تشریع احکام۲۴ ; فلسفه احکام ۱۱، ۲۴ ; ملاک احکام۲۰
- اختلاف: اختلاف خانوادگى ۲۳
- ازدواج: احکام ازدواج ۱ ; ازدواج حرام ۱
- اسماء و صفات: حکیم ۲۶، ۲۷ ; عزیز ۲۶، ۲۷
- انسان: خلقت انسان ۸
- ایمان: آثار ایمان ۶ ; ایمان به خدا ۵، ۶ ; ایمان به قیامت ۵، ۶ ; رابطه ایمان و عمل ۶
- باردارى: گواهى در باردارى ۷
- تاریخ مقارن بعثت: ۲۲
- تکلیف: ۵
- جاهلیت: رسوم جاهلیت ۲۲ ; زن در جاهلیت ۲۲
- حقوق: مبانى حقوق ۱۵، ۲۰
- حیض: گواهى در حیض ۴، ۷
- خانواده: اصلاح در خانواده ۱۰، ۱۱، ۲۱
- خدا: تشویقهاى خدا ۲۸ ; تهدیدهاى خدا ۲۹ ; حکمت خدا ۲۴ ; خالقیت خدا ۸ ; عزّت خدا ۲۵ ; قدرت خدا ۲۵ ; هشدارهاى خدا ۲۹
- زن: حقوق زن ۱۴، ۱۷، ۲۱ ; فضایل زن ۱۸، ۱۹ ; زن در جاهلیت ۲۲
- طلاق: احکام طلاق ۲، ۳، ۹، ۱۰، ۱۲، ۱۳، ۱۴ ; طلاق رجعى ۹، ۱۰، ۱۲، ۱۳، ۱۴، ۲۱، ۲۸ ; عوامل طلاق ۲۳
- عدالت: اهمیّت عدالت ۲۰
- عدّه: احکام عدّه ۱، ۲، ۳، ۴، ۷، ۹، ۱۳ ; عدّه طلاق ۲، ۳، ۴ ; فلسفه عدّه ۱۱
- گناه: کیفر گناه ۲۵
- گواهى: کتمان گواهى ۴
- مبارزه: مبارزه با اذیت ۱۴
- محرّمات: ۱
- مرد: حقوق مرد ۹، ۱۰، ۱۳، ۱۸، ۱۹ ; فضایل مرد ۱۸، ۱۹ مطلّقه: ازدواج با مطلّقه۱
- ملاکهاى عرفى: ۱۵
- همسر: حقوق متقابل همسر ۱۵، ۱۶، ۲۰، ۲۳، ۲۹