النساء ٣٤

از الکتاب
کپی متن آیه
الرِّجَالُ‌ قَوَّامُونَ‌ عَلَى‌ النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ‌ اللَّهُ‌ بَعْضَهُمْ‌ عَلَى‌ بَعْضٍ‌ وَ بِمَا أَنْفَقُوا مِنْ‌ أَمْوَالِهِمْ‌ فَالصَّالِحَاتُ‌ قَانِتَاتٌ‌ حَافِظَاتٌ‌ لِلْغَيْبِ‌ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ‌ وَ اللاَّتِي‌ تَخَافُونَ‌ نُشُوزَهُنَ‌ فَعِظُوهُنَ‌ وَ اهْجُرُوهُنَ‌ فِي‌ الْمَضَاجِعِ‌ وَ اضْرِبُوهُنَ‌ فَإِنْ‌ أَطَعْنَکُمْ‌ فَلاَ تَبْغُوا عَلَيْهِنَ‌ سَبِيلاً إِنَ‌ اللَّهَ‌ کَانَ‌ عَلِيّاً کَبِيراً

ترجمه

مردان، سرپرست و نگهبان زنانند، بخاطر برتریهایی که خداوند (از نظر نظام اجتماع) برای بعضی نسبت به بعضی دیگر قرار داده است، و بخاطر انفاقهایی که از اموالشان (در مورد زنان) می‌کنند. و زنان صالح، زنانی هستند که متواضعند، و در غیاب (همسر خود،) اسرار و حقوق او را، در مقابل حقوقی که خدا برای آنان قرار داده، حفظ می‌کنند. و (امّا) آن دسته از زنان را که از سرکشی و مخالفتشان بیم دارید، پند و اندرز دهید! (و اگر مؤثر واقع نشد،) در بستر از آنها دوری نمایید! و (اگر هیچ راهی جز شدت عمل، برای وادار کردن آنها به انجام وظایفشان نبود،) آنها را تنبیه کنید! و اگر از شما پیروی کردند، راهی برای تعدّی بر آنها نجویید! (بدانید) خداوند، بلندمرتبه و بزرگ است. (و قدرت او، بالاترین قدرتهاست.)

مردان سرپرست زنانند به سبب برترى‌هايى كه خدا به برخى از آنان در برابر برخى ديگر داده است و به سبب آن كه از اموالشان [براى آنها] خرج مى‌كنند. [در اين رابطه‌] پس زنان صالح فرمانبردارند و در غياب [همسر] اسرار او و حدود الهى را حفظ مى‌كنند. و [اما] آن دس
مردان، سرپرست زنانند، به دليل آنكه خدا برخى از ايشان را بر برخى برترى داده و [نيز] به دليل آنكه از اموالشان خرج مى‌كنند. پس، زنان درستكار، فرمانبردارند [و] به پاس آنچه خدا [براى آنان‌] حفظ كرده، اسرار [شوهران خود] را حفظ مى‌كنند. و زنانى را كه از نافرمانى آنان بيم داريد [نخست‌] پندشان دهيد و [بعد] در خوابگاه‌ها از ايشان دورى كنيد و [اگر تاثير نكرد] آنان را بزنيد؛ پس اگر شما را اطاعت كردند [ديگر] بر آنها هيچ راهى [براى سرزنش‌] مجوييد، كه خدا والاى بزرگ است.
مردان را بر زنان تسلط و حق نگهبانی است به واسطه آن برتری که خدا برای بعضی بر بعضی مقرر داشته و هم به واسطه آنکه مردان از مال خود نفقه دهند، پس زنان شایسته مطیع شوهران و در غیبت آنان حافظ (حقوق آنها) باشند از آن رو که خدا هم (حقوق زنان را) حفظ فرموده است. و زنانی که از نافرمانی آنان (در حقوق همسری) بیمناکید باید نخست آنان را موعظه کنید و (اگر مطیع نشدند) از خوابگاه آنان دوری گزینید و (اگر باز مطیع نشدند) آنان را به زدن تنبیه کنید، چنانچه اطاعت کردند دیگر راهی بر آنها مجویید، که همانا خدا بزرگوار و عظیم الشأن است.
مردان، کارگزاران و تدبیرکنندگانِ [زندگی] زنانند، به خاطر آنکه خدا مردان را [از جهت توان جسمی، تحمل مشکلات و قدرت روحی و فکری] بر زنان برتری داده، و به خاطر آنکه [مردان] از اموالشان هزینه زندگی زنان را [به عنوان حقّی واجب] می پردازند؛ پس زنان شایسته و درست کار [با رعایت قوانین حق] فرمانبردار [و مطیع شوهر] ند [و] در برابر حقوقی که خدا [به نفع آنان برعهده شوهرانشان] نهاده است، در غیاب شوهر [حقوق و اسرار و اموال او را] حفظ می کنند. و زنانی که از سرکشی و نافرمانی آنان بیم دارید [در مرحله اول] پندشان دهید، و [در مرحله بعد] در خوابگاه ها از آنان دوری کنید، و [اگر اثر نبخشید] آنان را [به گونه ای که احساس آزار به دنبال نداشته باشد] تنبیه کنید؛ پس اگر از شما اطاعت کردند برای آزار دادن آنان هیچ راهی مجویید؛ یقیناً خدا بلند مرتبه و بزرگ است.
مردان، از آن جهت كه خدا بعضى را بر بعضى برترى داده است، و از آن جهت كه از مال خود نفقه مى‌دهند، بر زنان تسلط دارند. پس زنان شايسته، فرمانبردارند و در غيبت شوى عفيفند و فرمان خداى را نگاه مى‌دارند. و آن زنان را كه از نافرمانيشان بيم داريد، اندرز دهيد و از خوابگاهشان دورى كنيد و بزنيدشان. اگر فرمانبردارى كردند، از آن پس ديگر راه بيداد پيش مگيريد. و خدا بلندپايه و بزرگ است.
مردان باید بر زنان مسلط باشند چرا که خداوند بعضی از انسانها را بر بعضی دیگر برتری بخشیده است، و نیز از آن روی که مردان از اموال خویش [برای زنان‌] خرج می‌کنند، زنان شایسته آنانند که مطیع و به حفظ الهی در نهان خویشتندار هستند، و زنانی که از نافرمانیشان نگرانید، باید نصیحتشان کنید و [سپس‌] در خوابگاهها از آنان دوری کنید [و سپس اگر لازم افتاد] آنان را ترک کنید آنگاه اگر از شما اطاعت کردند، دیگر بهانه جویی [و زیاده‌روی‌] نکنید، خداوند بلندمرتبه بزرگوار است‌
مردان بر زنان كارگزاران و سرپرستانند از آن روى كه خدا برخى از ايشان- مردان- را بر برخى- زنان- فزونى و برترى داده و بدان سبب كه از مالهاى خويش هزينه مى‌كنند. پس زنان نيك و شايسته [خداى و شوهران خود را] فرمانبردارند و [عفّت خويش و حق شوهران را] در حال غيبت [آنان‌] به نگاهداشت [حقوقى كه‌] خدا [براى آنان قرار داده است‌] نگهدارنده‌اند. و زنانى كه از سركشى و نافرمانيشان بيم داريد، [نخست‌] پندشان دهيد و [اگر مؤثر نيفتاد] جامه خواب را از آنها جدا كنيد و [اگر باز سودمند نشد] بزنيدشان. پس اگر از شما فرمان بردند، راهى- بهانه‌اى- بر آنان- براى ستم و آزار- مجوييد. همانا خداوند والا و بزرگ است.
مردان بر زنان سرپرستند (و در جامعه‌ی کوچک خانواده، حق رهبری دارند و صیانت و رعایت زنان بر عهده ایشان است) بدان خاطر که خداوند (برای نظام اجتماع، مردان را بر زنان در برخی از صفات برتریهائی بخشیده است و) بعضی را بر بعضی فضیلت داده است، و نیز بدان خاطر که (معمولاً مردان رنج می‌کشند و پول به دست می‌آورند و) از اموال خود (برای خانواده) خرج می‌کنند. پس زنان صالحه آنانی هستند که فرمانبردار (اوامر خدا و مطیع دستور شوهران خود) بوده (و خویشتن را از زنا به دور و اموال شوهران را از تبذیر محفوظ) و اَسرار (زناشوئی) را نگاه می‌دارند؛ چرا که خداوند به حفظ (آنها) دستور داده است. (زنان صالح چنین بودند ولیکن زنان ناصالح آنانی هستند که سرکش می‌باشند) و زنانی را که از سرکشی و سرپیچی ایشان بیم دارید، پند و اندرزشان دهید و (اگر مؤثّر واقع نشد) از همبستری با آنان خودداری کنید و بستر خویش را جدا کنید (و با ایشان سخن نگوئید. و اگر باز هم مؤثّر واقع نشد و راهی جز شدّت عمل نبود) آنان را (تنبیه کنید و کتک مناسبی) بزنید. پس اگر از شما اطاعت کردند (ترتیب تنبیه سه‌گانه را مراعات دارید و از اخفّ به اشدّ نروید و جز این) راهی برای (تنبیه) ایشان نجوئید (و نپوئید و بدانید که) بیگمان خداوند بلندمرتبه و بزرگ است (و اگر ایشان را بیش از حدّ اذیّت و آزار کنید، انتقام آنان را از شما می‌گیرد).
مردان بسی پاسداران زنان(شان)اند ، بدین سبب که خدا برخی از ایشان را بر برخی (دیگر) برتری داده و (نیز) به جهت آنکه مردان از اموالشان به زنانشان پرداختند. پس زنان شایسته، فرمانبردارند (و) به پاس آنچه خدا (برای آنان) حفظ کرده، در پنهان نگهبان (حقوق شوهرانشان)اند. و زنانی را که از سرپیچی آنان (در واجبات زناشوییشان) بیم دارید (نخست) پندشان دهید و (سپس) در خوابگاهتان از ایشان دوری گزینید و (اگر تأثیر نکرد) آنان را (از باب نهی از منکر) بزنید، پس اگر از (نهی) شما اطاعت کردند (دیگر) بر آنها هیچ راهی (برای سرزنش) مجویید، که خدا به‌راستی والا و بزرگ بوده است.
مردان ایستادگانند (سرپرستند) بر زنان بدانچه برتری داد خدا بعضی از ایشان را بر بعضی و بدانچه داده‌اند از اموال خویش پس زنان شایسته فرمانبردارانند (فروتنانند) خویشتن نگهدارندگانند در نهان بدانچه خدا نگهداشته است و آنان را که بیم سرکشی‌شان دارید اندرز دهید و دوری گزینید از ایشان در بسترها و بزنیدشان پس اگر فرمانبرداری کردند شما را نجوئید بر ایشان راهی همانا خداوند است برتر بزرگوار

Men are the protectors and maintainers of women, as Allah has given some of them an advantage over others, and because they spend out of their wealth. The good women are obedient, guarding what Allah would have them guard. As for those from whom you fear disloyalty, admonish them, and abandon them in their beds, then strike them. But if they obey you, seek no way against them. Allah is Sublime, Great.
ترتیل:
ترجمه:
النساء ٣٣ آیه ٣٤ النساء ٣٥
سوره : سوره النساء
نزول : ٨ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٤٤
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«قَوَّامُونَ»: جمع قَوّام، صیغه مبالغه قائِم است و کسی را می‌گویند که شبانه‌روز به کار و بار خانواده قیام کند و پیوسته در راه مصالح ایشان در تلاش باشد. سرپرست خدمتگزار. «قَانِتَاتٌ»: خاشعان. مطیعان. «حَافِظَاتٌ لِّلْغَیْبِ»: راز نگهداران. مراد از غیب هر آن چیزی است که از دیده شوهر به دور می‌ماند، از قبیل: ناموس و اولاد و اموال. آنچه در خلوت میان زن و شوهر می‌گذرد. «بِمَا حَفِظَ اللهُ»: به سبب فرمان خدا بدین حفظ. چنان که خداوند اَسرار را حفظ فرموده است. بدان خاطر که خدا فرمان داده است که درباره زنان ظلم و جور نشود و حقوق ایشان در جامعه مراعات شود. «نُشُوز»: سرکشی و سرپیچی. «مَضَاجِع»: جمع مَضْجَع، بِستر، فِراش. «فَلا تَبْغُوا»: نخواهید. خواستار نشوید.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

محل نزول:

این آیه همچون دیگر آیات سوره نساء در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]

شأن نزول:[۲]

«شیخ طوسى» گوید: حسن و قتادة و ابن جريح و سدى گويند: كه مردى زن خويش را مضروب ساخته بود، زن شكايت نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله برد و درخواست قصاص نمود سپس اين آيه نازل گرديد.[۳][۴]

تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى‌ بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ فَالصَّالِحاتُ قانِتاتٌ حافِظاتٌ لِلْغَيْبِ بِما حَفِظَ اللَّهُ وَ اللَّاتِي تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيًّا كَبِيراً «34»

مردان داراى ولايت بر زنانند از آن جهت كه خدا بعضى از ايشان (مردان) را بر بعضى (زنان) برترى داده (قدرت بدنى، توليدى واراده بيشترى دارند) و از آن جهت كه از اموال خود نفقه مى‌دهند، پس زنانِ شايسته، فرمان بردارند و نگهدار آنچه خدا (براى آنان) حفظ كرده، (حقوق واسرار شوهر،) در غياب اويند. و (امّا) زنانى كه از سرپيچى آنان بيم داريد، پس (نخست) آنان را موعظه كنيد و (اگر مؤثّر نشد) در خوابگاه از آنان دورى كنيد و (اگر پند وقهر اثر نكرد،) آنان را بزنيد (وتنبيه بدنى كنيد)، پس اگر اطاعت شما را كردند، بهانه‌اى بر آنان (براى ستم وآزار) مجوييد. همانا خداوند بزرگوار و بزرگ مرتبه است.

نکته ها

«قَوّام» به كسى گفته مى‌شود كه تدبير و اصلاح ديگرى را بر عهده دارد. «نشوز» از «نشز» به معناى زمين بلند است و به سركشى وبلندپروازى نيز گفته مى‌شود.

جلد 2 - صفحه 61

شرط سرپرستى و مديريّت، لياقت تأمين و اداره زندگى است و به اين جهت، مردان نه تنها در امور خانواده، بلكه در امور اجتماعى، قضاوت و جنگ نيز بر زنان مقدّمند، بِما فَضَّلَ اللَّهُ‌ ... وَ بِما أَنْفَقُوا و به اين خاطر نفرمود: «قوّامون على ازواجهم»، زيرا كه مسئله‌ى زوجيّت مخصوص زناشويى است و خدا اين برترى را مخصوص خانه قرار نداده است.

گرچه برخى زنان، در توان بدنى يا درآمد مالى برترند، ولى در قانون و برنامه، بايد عموم را مراعات كرد، نه افراد نادر را.

براى جمله‌ «حافِظاتٌ لِلْغَيْبِ بِما حَفِظَ اللَّهُ» معانى گوناگونى است:

الف: زنان، آنچه را خدا خواهان حفظ آن است، حفظ نمايند.

ب: زنان، حقوق شوهران را حفظ كنند، همان‌گونه كه خدا حقوق زنان را در سايه تكاليفى كه بر مرد نهاده، حفظ كرده است.

ج: زنان حافظ هستند، ولى اين توفيق را از حفظ الهى دارند.

وقتى راههاى مسالمت آميز سود نبخشيد، يا بايد دست از انجام وظيفه كشيد، يا بايد در صورت تأثير نداشتن موعظه و قهر، خشونت به خرج داد. به گفته‌ى روانشناسان، بعضى افراد، حالت مازوشيسم (آزاد طلبى) پيدا مى‌كنند كه تنبيه مختصر بدنى، برايشان همچون مرهم است. در تنبيهات بدنى هم، اسلام سفارش كرده كه نبايد به مرحله‌ى كبودى جسم يا زخمى شدن بدن برسد. به علاوه، مرد متخلّف هم گاهى توسط قاضى تنبيه بدنى مى‌شود.

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: كتك زدن شما نبايد به نحوى باشد كه اثر آن در جسم زن نمودى داشته باشد، يا كتك نشانه خودنمايى و اظهار قدرت مرد باشد كه زهره چشمى بگيرد.

«ضرباً غير مبرّج» «1»

امام صادق عليه السلام فرمودند: نشوز زن آن است كه در فراش (هم‌بستر شدن) از شوهر تبعيت نكند و مقصود از «اضْرِبُوهُنَّ»، زدن با چوب مسواك و شبيه آن است، زدنى كه از روى رفق و دوستى باشد. «2»


«1». تفسير طبرى، ج 5، ص 68 و درّالمنثور، ج 2، ص 522.

«2». من‌لايحضره‌الفقيه، ج 3، ص 521.

جلد 2 - صفحه 62

پیام ها

1- در يك اجتماع دو نفرى هم، يكى بايد مسئول و سرپرست باشد. مدير خانه مرد است. «الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ»

2- در اداره امور زندگى، بايد تعقّل و تدبير، بر احساسات و عواطف حاكم باشد.

«الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ»

3- نظام حقوقى اسلام با نظام تكوين و آفرينش هماهنگ است. حقّ مديريّت مرد، به خاطر ساختار جسمى و روحى اوست. «الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ»

4- برترى‌هاى طبيعى فضل الهى است. «بِما فَضَّلَ اللَّهُ»

5- هزينه زندگى، بر عهده مرد است. «بِما أَنْفَقُوا»

6- قانونگذار بايد در وضع قانون، به تفاوت‌هاى طبيعىِ زن و مرد در آفرينش، توجه داشته باشد. الرِّجالُ قَوَّامُونَ‌ ... بِما فَضَّلَ اللَّهُ‌ 7- نشانه‌ى شايستگى زن، اطاعت و تواضع او نسبت به شوهر است. «قانِتاتٌ»

8- نشانه‌ى همسر شايسته، حفظ خود در غياب شوهر است. «حافِظاتٌ لِلْغَيْبِ»

9- اطاعت زن از شوهر و حفظ حقوق وى، مشروط به تأمين زندگى او از سوى مرد است. بِما أَنْفَقُوا ... فَالصَّالِحاتُ قانِتاتٌ حافِظاتٌ‌

10- علاج واقعه را قبل از وقوع بايد كرد. پيش از آنكه زن ناشزه شود، چاره‌اى بينديشيد. «تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ»

11- مرد هيچ حقّى در آزردن همسر مطيع خود ندارد. «فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا»

12- سه مرحله موعظه، ترك هم‌خوابى وتنبيه، براى مطيع كردن زن است. پس اگر از راه ديگرى زن مطيع مى‌شود، مرد حقّ برخورد ندارد. جمله‌ى‌ «فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ» نشانه آن است كه هدف اطاعت است، گرچه از طريق ديگرى باشد.

13- تواضع زن، ضعف نيست، ارزش است. «فَالصَّالِحاتُ قانِتاتٌ»

14- نشانه‌ى همسر شايسته، رازدارى، حفظ مال و آبرو و ناموس شوهر در غياب‌

جلد 2 - صفحه 63

اوست. فَالصَّالِحاتُ‌ ... حافِظاتٌ لِلْغَيْبِ‌

15- برخورد با منكرات بايد گام به گام و مرحله به مرحله باشد. موعظه، قهر تنبيه. فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَ‌ ...

16- تا موعظه مؤثر باشد، قهر و خشونت ممنوع و تا قهر و جدايى موقت اثر كند، تنبيه بدنى ممنوع است. فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَ‌ ... وَ اضْرِبُوهُنَ‌

17- برخورد خشن و تنبيه، تنها براى انجام وظيفه است، نه انتقام و كينه و بهانه.

«فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ»

18- برترى مردان، نبايد سبب غرور شود، چون خدا از همه برتر است. «إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيًّا كَبِيراً»

19- توجّه به برترى خداوند، كليد تقوا و پرهيز از ستم بر همسران است. «إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيًّا»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى‌ بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ فَالصَّالِحاتُ قانِتاتٌ حافِظاتٌ لِلْغَيْبِ بِما حَفِظَ اللَّهُ وَ اللاَّتِي تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلاً إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيًّا كَبِيراً (34)

شأن نزول: در منهج آورده‌اند كه حبيبه زوجه سعد بن ربيع انصارى، با جميله زوجه ثابت بن قيس طريق نشوز پيش گرفته، مخالفت شوهر بسيار كرد.

عاقبت شوهر از غايت اضطرار، سيلى به صورت او زد. شكايت نزد پدر برد و به اتفاق او خدمت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم رسيد و قصه را عرض نمود. آن حضرت به قصاص شوهر، حكم فرمود. پدر متوجه قصاص شد. حضرت شخصى را به عقب آنها فرستاد و باز گردانيد. فرمود: ما اراده قصاص كرديم و خداى تعالى اراده غير آن فرموده، و امر الهى اولى باشد. جبرئيل نازل شد و اين آيه نازل فرمود:

الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ: مردان قيّمند بر زنان، مسلطند بر ايشان در تدبير و تأديب و رياضت و تعليم. و كار گزاران و قائمند به امور معاش ايشان، مانند قيام ولات بر رعيت. بعد از آن تعليل اين نموده به دو امر: يكى موهبى، و ديگر كسبى؛

تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 420

اما موهبى: بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى‌ بَعْضٍ‌: به سبب آن چيزى است كه فضيلت داد خداى تعالى بعضى از ايشان را كه مردانند، بر بعضى آنها كه زنانند. و تفضيل مردان، به كمال عقل و علم و حسن تدبير و مزيد قوت در اعمال و عبادات و وفور فهم و حدس و جهاد و كمال صوم و صلاة جمعه و نماز عيدين و قضا و شهادت در حدود و قصاص و زيادتى ميراث و استبداد به فراق و امثال، و اينكه انبيا و ائمه از مردانند، از همه فضايل اكمل و اشرف است.

اما كسبى: وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ‌: و به سبب آن چيزى كه انفاق كنند بر زنان از مالهاى خودشان از مهر و نفقه.

در منهج از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مروى است كه فرمود: زن، مسكينه است مادامى كه شوهر براى او نباشد. عرض كردند: اگر چه متمول باشد؟ فرمود: بلى، بعد اين آيه تلاوت نمود: الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ. «1» فى العلل عن النّبىّ صلّى اللّه عليه و آله و سلّم انّه سئل: ما فضل الرّجال على النّساء؟ فقال: [كفضل السّماء على الارض و] كفضل الماء على الارض، فبالماء تحيى الارض و بالرّجال تحيى النّساء و لو لا الرّجال ما خلقت النّساء (ثمّ تلا هذه الاية) ثمّ قال الا ترى الى النّساء كيف يحضن و لا يمكنهنّ العبادة من القذارة و الرّجال لا يصيبهم شى‌ء من الطّمس. «2» در علل الشرايع از حضرت نبوى صلّى اللّه عليه و آله و سلّم سؤال كردند: چيست فضيلت مردان بر زنان؟ فرمود: مثل فضل آب بر زمين، پس به سبب آب زنده مى‌شود زمين، و به سبب مردان زنده شوند، زنان. و اگر مردان نبودند خلق نشده بودند زنان (بعد تلاوت نمود اين آيه را). پس فرمود:

آيا نمى‌بينى زنان را چگونه حيض شوند و تمكن ندارند عبادت را از قذارت، و مردان اصابه نكند ايشان را چيزى از چركينى.

تبصره: اين مطلب: اختلاف بشر در استعداد و قابليت، از بديهيات اوليه‌


«1» منهج الصادقين، جلد 3، صفحه 18.

«2» به نقل از نور الثقلين، جلد 3، صفحه 477، حديث 228، بطور مبسوط.

تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 421

است، از اين جهت مساوى نيستند در وظائف و تكاليف؛ و براى حفظ نظام عالم، عادل حقيقى در هيئت اجتماعيه هر يك را به قدر استعداد، نصيب و بهره داده تا تضييع حقوق و نقص در صنايع و خسارت در معاملات و اختلال در نظام اتمّ لازم نيايد. بنابراين: مرتبه تفوق و قوام و كارگزارى و امور سياست مدن را به مردان تفويض، و زنان را از اينگونه امورات نهى فرموده. تأمل در آيات الهى و فرمايشات عالم علوم ربانى، اين مطلب را مبرهن سازد، از جمله ابن بابويه رضوان اللّه عليه در خصال از حضرت باقر عليه السّلام حديث مفصلى در احكام زنان و نهى آنان روايت نموده است، قسمتى از آن به طريق شماره بيان مى‌شود تا مساوى نبودن زنان و مردان محقق آيد:

نيست بر زنان: 1- اذان اعلامى. 2- اقامه. 3- حضور نماز جمعه.- 4- عيادت مريض. 5- تشييع جنازه. 6- جهر به تلبيه. 7- هروله صفا و مروه. 8- استلام حجر الاسود. 9- تراشيدن سر. 10- قضاوت. 11- امارت 12- استشاره. 13- ذبح مگر به ضرورت. 14- نبايست مثل مردان مسح كنند در وضو، يعنى سر را برهنه نكنند بلكه بايد پوشيده باشد. 15- دستها را در ركوع بر رانها نهند، نه بر زانو مانند مردان تا كمتر پشت و عجزش نمودار شود. 16- در سجده خود را جمع و كوچك نموده بر زمين بچسبانند، به خلاف مردان كه تجنيح نمايند، يعنى باز نمودن دستها و بالها. 17- جايز نباشد شهادت در حدود. 18- شهادت در طلاق. 19- شهادت در رؤيت هلال. 20- نيست بر آنها وسط طرق. 21- جايز نيست نزول در غرفه‌ها (طبقات بالاى ساختمان كه قابل رؤيت باشد.) 22- تعليم كتابت. 23- تعليم سوره يوسف عليه السّلام. 24- جايز نيست زنان مسلمانان را كشف حجاب در نظر زنان خارج از ملت اسلام. 25- جايز نيست تشبّه زنان به مردان، زيرا رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم لعن فرمود مردانى كه شبيه به زنان شوند و زنانى كه شبيه به مردان شوند. 26- جايز نيست براى زن اينكه خوشبو كند خود را وقتى خارج شود از خانه. 27- جايز نيست براى زن سوار

تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 422

زين شدن. 28- جايز نيست روزه مستحبى مگر به اذن شوهر. 29- جايز نيست حج مستحبى مگر به اذن شوهر. 30- وقتى از مكانى برخاست، جايز نيست براى مرد نشستن در مكان او تا سرد شود. 31- جايز نيست مسافحه نمودن زن با اجنبى. «1» فَالصَّالِحاتُ قانِتاتٌ‌: پس زنان صالحه فرمان برندگان امر الهى را در قيام به حقوق شوهران، و غير آن از واجبات مفروضه، حافِظاتٌ لِلْغَيْبِ‌:

نگاهدارندگانند مر غايب شدن ازواج را، يعنى رعايت نمايند حفظ الغيب شوهران را در عفت و عصمت خود و ضبط اموال ايشان، بِما حَفِظَ اللَّهُ‌: به نگاهداشت و حفظ الهى ايشان را، و عاصم آنها شدن از تعدى و تجاوز از حدود سبحانى بوسيله امر بر حفظ غيب و حثّ بر آن به وعد و وعيد و توفيق دادن. يا به سبب آن چيزى كه خدا حفظ ايشان نمود بر شوهران، از مهر و نفقه و قيام به حفظ ما يحتاج ايشان و رفع ضرر. و بنابراين (ما) براى مقابله و جزاست، يعنى چون خداى تعالى شوهران را امر به حفظ ايشان، و مهر و نفقه را بر آنها واجب گردانيده، پس بايد كه در مقابله آن، به حفظ الغيب ايشان كوشند در رعايت عفت و حفظ اموال ايشان. صاحب كنز گويد: معنى آنست كه زنان صالحه آنهايند كه اسرار شوهران خود را نگهدارند و افشاى آن نكنند.

وَ اللَّاتِي تَخافُونَ نُشُوزَهُنَ‌: و آن زنانى كه مى‌ترسيد شما نافرمانى و تسلط ايشان را به ظهور اسباب و امارات آن. «نشوز» به معنى امتناع است از مطاوعه ازواج در چيزى كه واجب باشد. و قرّاء گفته‌اند: خوف در اينجا به معنى علم است، يعنى اگر مى‌دانيد نشوز و مخالفت زنان را در اوامر مطاعه، فَعِظُوهُنَ‌:

پس نصيحت كنيد و پند دهيد ايشان را به كلماتى كه دلهاى آنها را نرم گرداند. يا تعليم دهيد و آگاه نمائيد آنها را از آموختن حقوق ازواج، وَ اهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضاجِعِ‌: و هجرت و دورى كنيد در خوابگاه‌ها، يعنى هر دو


«1» الخصال، صفحات 585 و 586، چاپ جامعه مدرّسين قم 1362 ش.

تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 423

در يك رختخواب مباشيد. يا پشت بر ايشان نمائيد. و به قولى اين كنايه از ترك جماع است، وَ اضْرِبُوهُنَ‌: و بزنيد ايشان را زدنى كه عضو را نخراشد و نشكند و زشت نگرداند. و گويند وعظ نزد خوف نشوز است. و هجر، هنگام ظهور نشوز. و ضرب وقت تكرار نشوز خواهد بود و حكم نشوز بر ترتيب مذكور است در كتب فقهيه.

فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ‌: پس اگر اطاعت شما كنند و از آنچه مكروه طبع شما است باز آيند، فَلا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا: پس مطلبيد بر ايشان، راهى به توبيخ و ايذاء، يعنى بعد از اطاعت و توبه از نشوز، از اهانت و ايذاء آنها دست بداريد و نشوز آنان را كأن لم يكن تصور نمائيد به جهت زوال سبب، چه تائب از ذنب مانند كسى است كه گناهى از او صادر نشده. إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيًّا كَبِيراً: بدرستى كه خداوند عز و جل، متعالى و برتر است از آنكه به ظلم راضى شود، كبير و بزرگتر از آنكه مظلوم را فرو گذارد. پس از ذات كبريائى او حذر كنيد و بترسيد، چه اقدر است از قدرت شما بر كسانى كه زير دست شمايند. در منهج مروى است كه ابو مسعود انصارى تازيانه به غلام خود ميزد. حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: اللّه اقدر عليك منك عليه. ابو مسعود تازيانه بينداخت و غلام را آزاد نمود. «1» يا معنى آنكه حق تعالى با وجود علو شأن در ذات و صفات، عفو فرمايد سيئات شما را به قبول توبه شما. پس شما احق باشيد به عفو از ازواج خود.

تبصره: اينكه فرموده: بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى‌ بَعْضٍ‌. و نفرموده: بما فضّلهم عليهنّ: به جهت اشعار به آنكه: فضيلت نداده هر فردى از رجال را بر هر فردى از افراد نساء، چه بسيار واقع مى‌شود كه زن افضل است از بسيارى از مردان به سبب ورع و تقوى مانند حضرت سيدة النساء فاطمه زهرا سلام اللّه عليها، و حضرت خديجه كبرى، و آسيه زوجه فرعون، و مريم بنت عمران، و ساره‌


«1» منهج الصادقين، جلد 3، صفحه 19.

تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 424

زوجه ابراهيم سلام اللّه عليهن و غيره از زهاد ثمانيه معروف كه هر يك فريده دهر و نادره عصر خود بودند، الّا حضرت فاطمه زهرا سلام اللّه عليها كه داراى مقام عصمت بودند، و لسان، الكن از بيان وصف آن مخدره، و قلم عاجز از تحرير نعت آن مطهره مى‌باشد. از جمله صاحب جمع بين صحاح ستّه عامه در جزء سوم اجزاء ثلاث در باب مناقب حضرت فاطمه زهرا سلام اللّه عليها به اسناد خود از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده:

قال صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فاطمة بضعة منّى فمن اغضبها فقد اغضبنى.

و انّه قال صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: فاطمة سيّدة نساء اهل الجنّة. فرمود پيغمبر محترم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: فاطمه پاره تن من است، پس هر كه به غضب درآورد او را، به تحقيق مرا به غضب آورده.

و ايضا فرموده: فاطمه سيده نساء اهل بهشت است (الفضل ما شهد به الاعداء).


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى‌ بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ فَالصَّالِحاتُ قانِتاتٌ حافِظاتٌ لِلْغَيْبِ بِما حَفِظَ اللَّهُ وَ اللاَّتِي تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلاً إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيًّا كَبِيراً (34)

ترجمه‌

مردان قيّمانند بر زنان براى آنكه فضيلت داده است خداوند بعضى از ايشان را بر بعضى و براى آنكه انفاق كردند از اموالشان پس زنان خوب مطيعانند و نگاهدارانند خود را در غيبت شوهر بنگاهدارى خداوند و آنانكه ميترسيد از سركشى آنها پس موعظه نمائيد آنها را و كناره كنيد از آنها در خوابگاهها و بزنيدشان پس اگر فرمانبرند شما را پس مجوئيد بر ايذاء آنها راهى را همانا خدا باشد برتر و بزرگ..

تفسير

قائم بامر و صاحب اختيار و فرمان فرماى زنان مردانند مانند قيمومت پادشاهان بر رعايا كه بدون اجازه مردان نبايد از خانه بيرون روند و تصرف در اموال خودشان نمايند مگر در واجبات چنانچه از حضرت رسول (ص) روايت شده است كه اگر سجده بر غير خداوند جائز بود امر مينمودم زنان را كه بمردان سجده نمايند و اين براى فضيلتى است كه بمقتضاى حكمت خداوند بعضى از بندگان را بر بعضى عطا فرموده چنانچه مردان را فضيلت داده است بر زنان بكمال عقل و حسن تدبير و مزيد قوت و قدرت در اعمال و طاعات و براى آنستكه مردان كفيل خرج زنان و مالك بضع آنانند و اموال خود را در مهر و نفقه آنها صرف مينمايند در علل از پيغمبر (ص) روايت نموده كه فضيلت مردان بر زنان مانند فضيلت آب بر زمين است چنانچه حيات زمين به آبست حيات زن هم بمرد است و اگر مردان نبودند خداوند زنان را خلق نميفرمود و اين آيه را تلاوت و فرمودند نمى‌بينيد كه زنان مبتلى بحيض و ممنوع از عبادت ميشوند و مردان از اين آفت مأمون ميباشند پس زنان باصلاح و تقوى آنانند كه اطاعت مرد را شعار خود نمايند و در غيبت‌


جلد 2 صفحه 53

مرد عفت خويش و مال او را حفظ و صيانت كنند و زبان بغيبت او نگشايند بلكه حفظ الغيب شوهر را بنمايند و از خداوند توفيق اين حفاظت را خواستار باشند در كافى از حضرت صادق (ع) نقل نموده كه پيغمبر فرمود از براى مرد مسلمان بعد از اسلام فائده برتر از زن مسلمان نيست كه مسرور نمايد او را وقتى بر او نظر نمايد و اطاعت كند او را وقتى كه باو امر نمايد و حفظ نمايد او را وقتى از او دور شود در نفس خود و مال مرد و چون زن ناشزه شود و بوظيفه خود و حق مرد عمل ننمايد بايد مرد اولا او را بزبان خوش موعظه و نصيحت نمايد اگر بخرج نرفت بزبان و لحن خشن و در صورت تخلف در خوابگاه پشت باو نمايد و اگر فايده نبخشيد بايد بزند او را ولى نه بطوريكه او را مجروح و شكسته نمايد و چون باطاعت برگشت بايد از جرائم سابقه او درگذرد و وسيله براى اذيت و آزار او اتخاذ ننمايد و بايد بلندى رتبه خداوند و بزرگى او را در نظر داشته باشد و بعلو مقام و قدرت خود بر زير دست مغرور نشود.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


الرِّجال‌ُ قَوّامُون‌َ عَلَي‌ النِّساءِ بِما فَضَّل‌َ اللّه‌ُ بَعضَهُم‌ عَلي‌ بَعض‌ٍ وَ بِما أَنفَقُوا مِن‌ أَموالِهِم‌ فَالصّالِحات‌ُ قانِتات‌ٌ حافِظات‌ٌ لِلغَيب‌ِ بِما حَفِظَ اللّه‌ُ وَ اللاّتِي‌ تَخافُون‌َ نُشُوزَهُن‌َّ فَعِظُوهُن‌َّ وَ اهجُرُوهُن‌َّ فِي‌ المَضاجِع‌ِ وَ اضرِبُوهُن‌َّ فَإِن‌ أَطَعنَكُم‌ فَلا تَبغُوا عَلَيهِن‌َّ سَبِيلاً إِن‌َّ اللّه‌َ كان‌َ عَلِيًّا كَبِيراً (34)

مردان‌ قيام‌ بامور دارند ‌بر‌ زنها بواسطه‌ آنچه‌ خداوند تفضل‌ داده‌ مردان‌ ‌را‌ ‌بر‌ زنان‌ ‌از‌ حيث‌ عقل‌ و تدبير و شعور و ادراك‌ و بواسطه‌ آنچه‌ انفاق‌ ميكنند ‌بر‌ ‌آنها‌ ‌از‌ مهر و نفقه‌ و كسوه‌ و سكني‌ ‌پس‌ زنهاي‌ صالحه‌ اطاعت‌ ‌خدا‌ و زوج‌ ‌خود‌ ‌را‌ ميكنند و حفظ الغيب‌ شوهرهاي‌ ‌خود‌ ‌را‌ ميكنند ‌از‌ جهت‌ عصمت‌ و عفت‌ و ‌از‌ جهت‌ ديانت‌ و امانت‌ بسبب‌ آنچه‌ خداوند حفظ فرموده‌ و اما زنهايي‌ ‌که‌ خوف‌ اينست‌ ‌که‌ ناشزه‌ شوند و ‌از‌ اطاعت‌ زوج‌ بيرون‌ روند اولا ‌آنها‌ ‌را‌ موعظه‌ و نصيحت‌ كنيد و ‌اگر‌ اثر نكرد

جلد 5 - صفحه 72

‌با‌ ‌آنها‌ ‌هم‌ خواب‌ نشويد و دوري‌ كنيد و ‌اگر‌ نه‌ ‌آنها‌ ‌را‌ بزنيد ‌پس‌ ‌اگر‌ اطاعت‌ ‌شما‌ ‌را‌ كردند ديگر متعرض‌ ‌آنها‌ نشويد محققا خداوند علو و كبريايي‌ دارد و باو ميبرازد و بس‌.

‌اينکه‌ ‌آيه‌ شريفه‌ مشتمل‌ ‌بر‌ احكامي‌ ‌است‌ ‌که‌ راجع‌ بزن‌ و شوهر ‌است‌:

1‌-‌ ‌بر‌ زن‌ واجب‌ ‌است‌ اطاعت‌ شوهر كند ‌در‌ امر جماع‌ ‌هر‌ موقعي‌ ‌که‌ مطالبه‌ كند مگر مانع‌ شرعي‌ داشته‌ ‌باشد‌ مثل‌ حيض‌ و صوم‌ رمضان‌ و حال‌ احرام‌ و ساير موانع‌ شرعي‌ و ‌با‌ نهي‌ شوهر هيچ‌ عملي‌ ‌را‌ نميتواند انجام‌ دهد ‌حتي‌ عبادات‌ مستحبه‌ و بدون‌ اذن‌ ‌او‌ ‌از‌ خانه‌ بيرون‌ نرود ‌حتي‌ منزل‌ پدر و مادر و اينست‌ مفاد الرِّجال‌ُ قَوّامُون‌َ عَلَي‌ النِّساءِ قوام‌ صيغه‌ مبالغه‌ دلالت‌ ‌بر‌ كثرت‌ قيام‌ رجال‌ ‌در‌ امور نساء دارد ‌که‌ ‌آنها‌ قائم‌ بامر اينها هستند و اينها بايد ‌در‌ تحت‌ اطاعت‌ ‌آنها‌ باشند بلي‌ شوهر حق‌ ندارد ‌که‌ بزن‌ ‌در‌ امور خانه‌ داري‌ حكم‌ كند ‌از‌ تنظيم‌ امور خانه‌ ‌از‌ طبخ‌ و كناسه‌ و رخت‌ شويي‌ و غيرها بلكه‌ ‌بر‌ مرد لازم‌ ‌است‌ ‌که‌ امور نفقه‌ و سكني‌ و ‌غير‌ اينها ‌را‌ ‌براي‌ زن‌ مهيا كند بالمباشره‌ ‌ يا ‌ بالتسبيب‌ ‌که‌ خادم‌ بگيرد ‌اگر‌ چه‌ ‌بر‌ زن‌ افضل‌ عبادات‌ خدمت‌ بشوهر ‌است‌.

و سبب‌ برتري‌ رجال‌ دو چيز ‌است‌ يكي‌ عقل‌ و تدبير مردان‌ و استعدادات‌ و قواي‌ اينها بيشتر ‌است‌ و اينست‌ مفاد بِما فَضَّل‌َ اللّه‌ُ بَعضَهُم‌ عَلي‌ بَعض‌ٍ ‌در‌ نهج‌ البلاغه‌ ميفرمايد

(هن‌ نواقص‌ العقول‌ و نواقص‌ الحظوظ و نواقص‌ الايمان‌)

و مراد ‌از‌ (نقص‌ الحظ) ميراث‌ ‌است‌، و ‌از‌ (نقص‌ ايمان‌) حيض‌ ‌است‌.

و ديگري‌ آنكه‌ مهر و نفقه‌ و كسوه‌ و سكني‌ ‌بر‌ زوج‌ ‌است‌ و اينست‌ مفاد وَ بِما أَنفَقُوا مِن‌ أَموالِهِم‌ مراد انفاق‌ ‌در‌ اداء مهر و نفقه‌ و كسوه‌ و سكني‌ ‌است‌.

فَالصّالِحات‌ُ قانِتات‌ٌ زن‌ صالحه‌ كسيست‌ ‌که‌ مواظب‌ تكاليف‌ شرعيه‌ ‌خود‌ ‌باشد‌ سيما نسبت‌ بحقوق‌ شوهر، و (قانتة) زنيست‌ ‌که‌ اطاعت‌ شوهر ‌را‌ نمايد ‌علي‌ الدوام‌

جلد 5 - صفحه 73

‌که‌ ‌از‌ تحت‌ اطاعت‌ ‌او‌ بيرون‌ نرود، و قنوط ‌در‌ نماز ‌هم‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ باب‌ ‌است‌ ‌که‌ طول‌ عبادت‌ ‌از‌ ذكر و دعاء ‌است‌ مخصوصا قنوت‌ وتر و لذا مستحب‌ّ ‌است‌ طول‌ دادن‌ قنوت‌ حافِظات‌ٌ لِلغَيب‌ِ اشاره‌ ‌به‌ اينكه‌ ‌در‌ غياب‌ شوهران‌ ‌خود‌ ‌را‌ ‌از‌ نامحرمان‌ و ‌از‌ مخالفت‌ شوهران‌ حفظ ميكنند، و همچنين‌ عرض‌ و حيثيات‌ ‌آنها‌ ‌را‌ نگاه‌ داري‌ ميكنند، بدگويي‌ ‌از‌ ‌آنها‌ نميكنند و احترامات‌ ‌آنها‌ ‌را‌ محفوظ ميدارند، و همچنين‌ اموال‌ ‌آنها‌ ‌را‌ بدون‌ اجازه‌ ‌آنها‌ تصرف‌ نميكنند بلكه‌ بهتر اينست‌ ‌که‌ ‌در‌ اموال‌ ‌خود‌ ‌هم‌ بدون‌ اجازه‌ ‌آنها‌ تصرف‌ نكند.

بِما حَفِظَ اللّه‌ُ ‌هر‌ چيزي‌ ‌را‌ ‌که‌ خداوند حفظ فرموده‌ ‌يعني‌ حفظ ‌آن‌ ‌را‌ لازم‌ دانسته‌، و اما اموري‌ ‌که‌ مربوط بشوهر نيست‌ و ‌در‌ تحت‌ اختيار ‌خود‌ زنها ‌است‌ مثل‌ عبادات‌ و ضروريات‌ امور دنيوي‌ و اخروي‌ حفظ الغيب‌ ‌آنها‌ لازم‌ نيست‌ و ‌خود‌ مختار ‌است‌، و ‌از‌ ‌اينکه‌ بيان‌ معلوم‌ ميشود ‌که‌ كلمه‌ (اللّه‌) مرفوع‌ ‌است‌ و فاعل‌ (حفظ) ‌است‌ و احتياج‌ باضمار ندارد و مفعول‌ (حفظ) محذوف‌ ‌است‌ ‌که‌ راجع‌ ‌به‌ (‌ما) ‌در‌ (بِما حَفِظَ اللّه‌ُ) ‌است‌.

وَ اللّاتِي‌ تَخافُون‌َ نُشُوزَهُن‌َّ دسته‌ دوم‌ زنهايي‌ هستند ‌که‌ صالحات‌ و قانتات‌ و حافظات‌ نيستند، و نشوز مخالفت‌ شوهر ‌است‌، ناشزه‌ زنيست‌ ‌که‌ ‌از‌ اطاعت‌ شوهر بيرون‌ رود و ديگر حق‌ نفقه‌ و كسوه‌ و سكني‌ ندارد و يكي‌ ‌از‌ گناهان‌ كبيره‌ ‌است‌ و مانع‌ ‌از‌ قبولي‌ طاعات‌ ‌است‌ ‌حتي‌ ‌اگر‌ سفر عبادت‌ مثل‌ زيارت‌ ‌ يا ‌ خانه‌ پدر و مادر ‌باشد‌ بلي‌ ‌در‌ امر واجب‌ مثل‌ حج‌ و اغسال‌ واجبه‌ ‌ يا ‌ حفظ نفس‌ محترمه‌ و اخذ مسائل‌ لازمه‌ مانعي‌ ندارد مگر شوهر ‌خود‌ ‌ يا ‌ ديگري‌ ‌را‌ معين‌ كند ‌که‌ احكام‌ دين‌ ‌را‌ باو تعليم‌ نمايد و خوف‌ نشوز. ظن‌ بنشوز ‌است‌ و مجرد احتمال‌ كافي‌ نيست‌.

فَعِظُوهُن‌َّ اولا بايد ‌آنها‌ ‌را‌ موعظه‌ كنند بتهديد بعذاب‌ الهي‌ و بيان‌ احكام‌ و وظائف‌ زنها و ‌اگر‌ موعظه‌ اثر نكرد وَ اهجُرُوهُن‌َّ ثانيا هجر بمعني‌ دوري‌

جلد 5 - صفحه 74

‌است‌ (‌في‌ المضاجع‌) مضجع‌ خوابگاه‌ ‌است‌ ‌يعني‌ نزد ‌آنها‌ و ‌در‌ بستر ‌آنها‌ نخوابند و ‌از‌ ‌آنها‌ دوري‌ كنند ‌حتي‌ ترك‌ مكالمه‌ و معاشرت‌ و مؤاكلت‌ و امثال‌ اينها، و ‌اگر‌ ‌اينکه‌ ‌هم‌ مؤثر نشد وَ اضرِبُوهُن‌َّ نه‌ ضرب‌ مولم‌ مثل‌ زنجير ‌ يا ‌ چوب‌ ‌ يا ‌ ضرب‌ شديد بلكه‌ ضرب‌ ملائم‌ همين‌ اندازه‌ ‌که‌ تخويف‌ و تخفيف‌ و توهين‌ گردد ‌پس‌ ‌اگر‌ ‌در‌ طي‌ ‌اينکه‌ مراحل‌ دست‌ ‌از‌ نشوز ‌بر‌ داشتند و ‌در‌ تحت‌ اطاعت‌ آمدند فَإِن‌ أَطَعنَكُم‌ فَلا تَبغُوا عَلَيهِن‌َّ سَبِيلًا ديگر حق‌ تعرضي‌ بآنها نداريد و ‌با‌ كمال‌ عطوفت‌ و مهرباني‌ مراعات‌ ‌آنها‌ ‌را‌ بكنيد.

إِن‌َّ اللّه‌َ كان‌َ عَلِيًّا كَبِيراً كنايه‌ ‌از‌ اينكه‌ بعض‌ رجال‌ هستند ‌که‌ ‌خود‌ ‌را‌ بزرگ‌ ميشمارند و ترفع‌ ‌بر‌ زنها ميكنند و ‌آنها‌ ‌را‌ ذليل‌ و حقير و كوچك‌ ميپندارند ‌خدا‌ ميفرمايد علو و كبريايي‌ مختص‌ بذات‌ اقدس‌ ربوبي‌ ‌است‌ زيرا كلمه‌ (‌ان‌) و جمله‌ اسميه‌ و تقديم‌ كلمه‌ (اللّه‌) دلالت‌ ‌بر‌ ‌اينکه‌ معني‌ دارد نبايد ‌شما‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ بزرگي‌ كنيد.

برگزیده تفسیر نمونه


نکات آیه

۱- مدیریّت و سرپرستى زنان هر جامعه بر عهده مردان است. (الرجال قوّامون على النّساء) در برداشت فوق، کلمه «الرجال» و «النساء»، مطلق مردان و زنان گرفته شده، نه خصوص شوهران و همسران آنان. قوّام به کسى گفته مى شود که تدبیر و اصلاح دیگرى را بر عهده دارد.

۲- شوهران، وظیفه دار سرپرستى و مدیریت همسران خویش (الرجال قوّامون على النّساء) به قرینه «بما انفقوا»، مراد از «الرجال» شوهران و «النساء» همسران آنان خواهد بود ; زیرا هزینه زندگى زنان بر عهده شوهران خویش است و نفقه مطلق زنان بر عهده مردان نیست.

۳- مجموعه مردان، داراى برترى بر مجموعه زنان* (الرجال قوّامون ... بما فضّل اللّه بعضهم على بعض) چنانچه «بعضهم» اشاره به «الرجال» و «بعض» اشاره به «النساء» باشد، مراد از برترى مردان بر زنان مى تواند برترى نوع آنان باشد، نه برترى یکایک مردان بر یکایک زنان.

۴- برترى گروههاى مردان بر گروههاى همسان خویش از زنان* (بما فضّل اللّه بعضهم على بعض) برخى برآنند که تفضیل مردان بر زنان در شرایط همسان و گروههاى همسان است.

۵- زنان و مردان، داراى برتریهایى بر یکدیگر* (بما فضّل اللّه بعضهم على بعض) برخى برآنند که مراد از «هم» در «بعضهم» همه انسانها، اعم از زن و مرد، مى باشد، نه خصوص مردان; و گر نه مى فرمود: «بما فضلهم اللّه علیهن».

۶- برترى مردان بر زنان، فلسفه تشریع حق سرپرستى و مدیریت آنان بر همسران خویش (الرّجال قوّامون على النساء بما فضّل اللّه بعضهم على بعض)

۷- لیاقت و برترى، از شرایط سرپرستى و مدیریت (الرّجال قوّامون على النساء بما فضّل اللّه بعضهم على بعض) چون حق مدیریت مردان بر زنان به لحاظ برترى آنان دانسته شده است.

۸- هماهنگى نظام حقوقى اسلام، با نظام تکوین (الرّجال قوّامون على النساء بما فضّل اللّه بعضهم على بعض) چون خداوند حق مدیریّت بر زنان را بر اساس برترى تکوینى مردان قرار داده است.

۹- برتریهاى مردم بر یکدیگر، برخاسته از فضل الهى است. (فضّل اللّه بعضهم على بعض)

۱۰- مخارج زنان بر عهده همسرانشان است. (و بما انفقوا من اموالهم)

۱۱- تأمین هزینه هاى زندگى از سوى مردان، فلسفه تشریع حق مدیریت و سرپرستى آنان بر همسران خویش (الرّجال قوّامون على النساء ... و بما انفقوا من اموالهم)

۱۲- ضرورت توجه به قوانین تکوین و تشریع در جعل مقررات حاکم بر خانواده (الرّجال قوّامون على النساء بما فضّل اللّه ... و بما انفقوا) چون خداوند در توجیه جعل مدیریت براى مردان به دو جهت تصریح فرمود: یکى برترى مردان بر زنان، که یک مسأله تکوینى است و دیگرى عهده دار بودن نفقه، که یک حکم تشریعى است.

روایات و احادیث

۱۳- همسران شایسته، مطیع شوهران خویش هستند. (فالصّالحات قانتات) «قنوت» به معنى اطاعت همیشگى است که به دلیل بخش بعدى آیه (و التى تخافون ... ) مقصود، اطاعت از شوهر است. بنابراین مراد از «الصالحات»، همسران صالح و شایسته هستند. برداشت فوق را فرمایش امام باقر (ع) تأیید مى کند که در مورد «قانتات» فرمود: مطیعات.[۵]

۱۴- همسران شایسته، حافظ حقوق شوهران خویش در غیاب آنان (فالصّالحات ... حافظات للغیب) در برداشت فوق مفعول «حافظات» به مناسبت حکم و موضوع حقوق شوهران و لام در «للغیب» به معنى «فى» گرفته شده است.

۱۵- همسرانى که خود را در نهان از هر آلودگى حفظ مى کنند، همسرانى شایسته هستند. (فالصّالحات ... حافظات للغیب) بدین احتمال که مفعول «حافظات»، «انفسهنّ» باشد.

۱۶- لزوم اطاعت زنان از شوهر خویش و حفظ حقوق آنان (فالصّالحات قانتات حافظات للغیب)

۱۷- لزوم اطاعت زن از شوهر و حفظ حقوق وى، مشروط به تأمین زندگى او از سوى مرد (و بما انفقوا من اموالهم فالصّالحات قانتات حافظات) ظاهراً «فالصّالحات ... » نتیجه اى است مترتب بر جمله «الرجال ... بما انفقوا». بنابراین اطاعت زن از شوهر در موردى است که شوهر، زندگى او را تأمین کند.

۱۸- سلامت خانواده در گرو مدیریت مرد، تأمین زندگى از سوى او، و اطاعت و حفظ حقوق شوهر از سوى زن است. (الرجال قوّامون على النساء ... و بما انفقوا ... فالصّالحات قانتات حافظات للغیب) چون در ذیل آیه و آیات بعد به مسأله اختلافات خانوادگى پرداخته است، معلوم مى شود که توصیه ها و قوانین مطرح شده براى جلوگیرى از اختلافات و به خطر افتادن سلامت خانواده است.

۱۹- اطاعت از شوهر و حفظ حقوق وى، وظیفه زن در برابر حق سرپرستى و تأمین زندگى وى از سوى مرد است. (الرجال قوّامون ... و بما انفقوا ... فالصّالحات قانتات حافظات للغیب بما حفظ اللّه) مراد از «بما حفظ اللّه»، حقوقى است که خداوند براى زنان مقرر کرده و آنها را بر عهده مردان قرار داده است. و «باء» مقابله در «بما حفظ» مى رساند که لزوم اطاعت و حفظ حقوق شوهران در مقابل تعهداتى است که خداوند بر عهده شوهران قرار داده است.

۲۰- خداوند، حافظ حقوق زنان، با جعل قوانین خانواده (بما حفظ اللّه) مراد از «ما»، حقوق زنان است که خداوند با جعل قوانین، مانند الزام به تأمین زندگى و ... آن را حفظ کرده است.

۲۱- مسؤولیت زن در حفظ حقوق شوهر و اطاعت از او، در چهارچوب قوانین الهى است.* (قانتات حافظات للغیب بما حفظ اللّه) بر این مبنا که مراد از «ما حفظ اللّه» قوانین الهى و «باء» در «بما حفظ اللّه» براى مصاحبت باشد، معناى آیه چنین مى شود: زنان باید با رعایت قوانین الهى، از شوهران خویش اطاعت و حقوق آنان را حفظ کنند.

۲۲- رعایت نکردن حقوق شوهر از سوى همسر، نشوز است. (الرّجال قوّامون ... قانتات ... و الّتى تخافون نشوزهنّ)

۲۳- پند و اندرز، اوّلین اقدام براى جلوگیرى از نشوز زن (و الّتى تخافون نشوزهنّ فعظوهُنّ)

۲۴- پرهیز شوهر از همخوابگى با همسر، اقدامى براى جلوگیرى از نشوز وى (و الّتى تخافون نشوزهنّ ... و اهجروهنّ فى المضاجع) در برداشت فوق «فى المضاجع» متعلق به «اهجروهنّ» گرفته شده است.

۲۵- همخوابگى، از حقوق زنان بر همسران خویش (و اهجروهنّ فى المضاجع) گویا لزوم همخوابگى با همسران را بر عهده شوهران فرض کرده است و در حال نشوز، ترک آن را مجاز شمرده است. جمله «فلا تبغوا ... »، پس از فرض اطاعت زنان، لزوم همخوابگى را تأیید مى کند.

۲۶- زدن، آخرین اقدام براى جلوگیرى از نشوز زن (و الّتى تخافون نشوزهنّ ... و اضربوهنّ)

۲۷- بروز علائم نشوز زن، مجوز تدابیر لازم (ترک همخوابگى، زدن و ... ) براى جلوگیرى از آن (و الّتى تخافون نشوزهنّ ... و اضربوهنّ) چون موضوع حکم را خوفِ نشوز (تخافون) قرار داده است و نه تحقق نشوز. و خوف نشوز، همان بروز علائم آن است.

۲۸- ضرورت به کارگیرى روشها و تدبیرهاى لازم براى پیشگیرى از مفاسد و گناه، قبل از تحقق آن (و الّتى تخافون نشوزهنّ) اگر چه آیه در مورد نشوز زنان است، ولى مى توان از آن استنباط کرد که اهل ایمان باید قبل از وقوع مفاسد، چاره اندیشى کنند.

۲۹- لزوم به کارگیرى تدابیر لازم براى جلوگیرى از رسیدن زن به مرحله نشوز (و الّتى تخافون نشوزهنّ ... و اضربوهنّ) به نظر مى رسد راههاى پیشنهاد شده خصوصیتى نداشته باشد ; بلکه مراد، بازداشتن زن از ناشزه شدن است ; هر چند منجر به ترک برخى از حقوق وى باشد.

۳۰- لزوم مراعات ترتیب در کاربرد موعظه، ترک همخوابگى و تنبیه بدنى در مورد زنان ناشزه (و الّتى تخافون نشوزهنّ فعظوهنّ و اهجروهنّ فى المضاجع و اضربوهنّ)

۳۱- پند و اندرز، بى اعتنایى و تنبیه بدنى، از روشهاى اصلاح رفتارهاى ناهنجار (و الّتى تخافون نشوزهنّ فعظوهنّ و اهجروهنّ فى المضاجع و اضربوهنّ)

۳۲- استفاده از تنبیه بدنى در تربیت، مشروط به کارآمد نبودن راههاى مسالمت آمیز* (و الّتى تخافون نشوزهنّ فعظوهنّ و اهجروهنّ فى المضاجع و اضربوهنّ) چون دستور زدن در آخرین مرحله آمده است، بنابراین با احتمال تأثیر راههاى دیگر، نباید از تنبیه بدنى استفاده شود.

۳۳- استفاده از عواطف زن، زمینه اى مناسب براى اصلاح رفتارهاى ناهنجار وى (و اهجروهنّ فى المضاجع) ترک همخوابگى، یک مسأله عاطفى است که در مورد اصلاح زنان سفارش شده است.

۳۴- مرد، هیچ حقى در آزار دادن همسر صالح و مطیع خویش ندارد. (و اضربوهنّ فان اطعنکم فلا تبغوا علیهنّ سبیلاً)

۳۵- امید به اصلاح نشوز زن، شرط ترک همخوابگى و تنبیه بدنى او* (و الّتى تخافون نشوزهنّ ... فان اطعنکم فلا تبغوا علیهنّ سبیلاً) چون جمله «فان اطعنکم» بر جمله هاى گذشته تفریع شده، بیانگر این است که هدف از روشهاى پیشنهاد شده، وادار کردن زن به اطاعت است، نه اینکه تنبیه موضوعیت داشته باشد.

۳۶- زن در صورت اطاعت نکردن از شوهر خویش، ناشزه است. (و الّتى تخافون نشوزهنّ ... فان اطعنکم فلا تبغوا علیهنّ سبیلاً)

۳۷- خداوند، «علىّ» (بلندمرتبه) و «کبیر» (بزرگوار» است. (انّ اللّه کان علیّاً کبیراً)

۳۸- هشدار خداوند به مردان ستمکار و متجاوز به حقوق همسران خویش (فلا تبغوا علیهنّ سبیلاً انّ اللّه کان علیّاً کبیراً) جمله «انّ اللّه ... » در مقام تهدید شوهران ستمکار است.

۳۹- توجه به علوّ و عظمت خداوند، زمینه پرهیز مردان از ستم بر همسران خویش (فلا تبغوا ... انّ اللّه کان علیّاً کبیراً)

۴۰- بى اعتنایى مرد به همسر خویش در بستر، شیوه اى براى جلوگیرى از ناسازگارى وى (و الّتى تخافون نشوزهنّ ... و اهجروهنّ فى المضاجع) امام باقر (ع) درباره «واهجروهنّ فى المضاجع» در آیه فوق فرمود: یحوّل ظهره الیها.[۶]

۴۱- لزوم پرهیز از به کارگیرى شدّت در تنبیه بدنى زن، جهت جلوگیرى از ناسازگارى وى (و الّتى تخافون نشوزهنّ ... و اضربوهنّ) رسول خدا (ص) درباره آیه فوق فرمود: ... و اضربوهنّ ضرباً غیر مبرّح.[۷]

۴۲- ممنوعیت واگذارى همه امور زن به خودش توسط همسر (الرّجال قوّامون على النساء) امام باقر (ع) در پاسخ سؤال درباره کسى که به زنش بگوید «امرک بیدک» فرمود: انّى یکون هذا و اللّه یقول «الرجال قوامون على النساء» لیس هذا بشىء.[۸]مقصود از «امور زن» در برداشت فوق، اختیاراتى است که مرد در زندگى مشترک نسبت به همسرش دارد.

موضوعات مرتبط

  • احکام:۱۲، ۲۰، ۲۱، ۲۴، ۲۵، ۲۶، ۲۷، ۲۹ فلسفه احکام ۱۲، ۲۰، ۲۱، ۲۴، ۲۵، ۲۶، ۲۷، ۲۹ ۶، ۱۱
  • اسماء و صفات: على ۳۷ ; کبیر ۳۷
  • اصلاح: روش اصلاح ۳۱، ۴۰
  • انسان: تفاوت انسان ها ۳، ۴، ۹
  • تربیت: تنبیه در تربیت ۳۲، ۴۱ ; روش تربیت ۳۲ ; مراحل تربیت ۳۰، ۳۲
  • تقوا: زمینه تقوا ۳۹
  • تکوین و تشریع:۸، ۱۲
  • تنبیه: نقش تنبیه ۳۰، ۳۱
  • خانواده: احکام خانواده ۱۲، ۲۰، ۲۱، ۲۴، ۲۵، ۲۶، ۲۷، ۲۸، ۲۹ ; حقوق خانواده ۱۷ ; روابط خانواده ۱۲، ۲۴ ; مدیریت خانواده ۱، ۲، ۶، ۱۱، ۱۸
  • خدا: عظمت خدا ۳۹ ; فضل خدا ۳۹ ; هشدار خدا ۳۸
  • ذکر: آثار ذکر ۳۹
  • زن: تجاوز به حقوق زن ۳۸ ; تنبیه زن ۲۶، ۲۷، ۳۰، ۳۵، ۴۱ ; حقوق زن ۲۰، ۲۵، ۳۴ ; ظلم به زن ۳۹ ; عواطف زن ۳۳ ; فضایل زن ۵ ; محدوده اختیارات زن ۴۲ ; مسؤولیت زن ۱۶، ۱۷، ۱۸، ۱۹، ۲۱، ۳۶ ; نشوز زن ۳۵ ; نفقه زن ۱۰ ; ولایت بر زن ۱، ۲، ۶، ۱۱، ۱۹
  • ظالمان: هشدار به ظالمان ۳۸
  • ظلم: موانع ظلم ۳۹
  • عفّت: اهمیّت عفّت ۱۵
  • عواطف: نقش عواطف ۳۳
  • فساد: روش اصلاح فساد ۳۳ ; روش مبارزه با فساد ۲۸، ۳۱
  • قانونگذارى: شرایط قانونگذارى ۱۲
  • گناه: اجتناب از گناه ۱۵ ; روش مبارزه با گناه ۲۸
  • گناهکار: اعراض از گناهکار ۳۱
  • مدیریت: شرایط مدیریت ۷
  • مرد: اطاعت از مرد ۱۳، ۱۶، ۱۷، ۱۸، ۱۹، ۲۱، ۳۶ ; فضایل مرد ۳، ۴، ۵، ۶ ; مدیریت مرد ۱، ۱۱، ۱۸، ۱۹ ; مسؤولیت مرد ۱، ۲، ۱۰، ۱۷، ۳۴
  • معاش: تأمین معاش ۱۱، ۱۷، ۱۸، ۱۹
  • موعظه: نقش موعظه ۲۳، ۳۰، ۳۱
  • نشوز: روش برخورد با نشوز ۲۳، ۲۴، ۲۶، ۲۷، ۲۹، ۳۰، ۳۵، ۴۰، ۴۱ ; موارد نشوز ۲۲، ۳۶
  • نظام آفرینش:۸
  • نظام حقوقى:۸
  • ولایت: شرایط ولایت ۷
  • همسر: اعراض از همسر ۴۰ ; تجاوز به حقوق همسر ۲۲ ; حفظ حقوق همسر ۱۴، ۱۹، ۲۱ ; حقوق همسرى ۱۶، ۱۷ ; همسر پسندیده ۱۳، ۱۴، ۱۵

منابع

  1. طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‌۳، ص ۳.
  2. محمدباقر محقق،‌ نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص ۱۹۴.
  3. طبرسى صاحب مجمع البيان از مقاتل نقل نمايد كه اين آيه درباره سعد بن الربيع بن عمرو كه يكى از نقباء و نجباء بوده و نيز درباره زوجه او حبيبة دختر زيد بن ابى‌زهير كه هر دو از انصار بودند، نازل شده. بدين شرح كه حبيبه ناشزه شده بود. سعد او را مضروب ساخت پدر حبيبه دختر خود را نزد پيامبر آورد و گفت: دخترم را به حباله نكاح سعد درآوردم وى را مضروب نموده است. پيامبر به حبيبه فرمود: از شوهرت قصاص كن، حبيبه بعد از دستور رسول خدا صلی الله علیه و آله از قصاص شوهر خود چشم پوشيد. خواستند بروند، پيامبر فرمود: اينك جبرئيل است كه اين آيه را براى من آورده است ما را اراده اى بود و خدا را هم اراده اى، ولى آنچه خدا اراده كرده است بهتر است و قصاص به كلى رفع گرديد.
  4. طبرى صاحب جامع البيان از طرق مختلف از حسن بصرى روايت كند كه مردى از انصار زوجه اش را مضروب ساخت. زن نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و زبان به شكايت گشود و اجازه قصاص خواست. پيامبر هم دستور قصاص داد سپس آيه «وَلاتَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يُقْضى إِلَيْكَ وَحْيُهُ؛ قبل از آن كه وحى خدا به تو برسد عجله مكن» نازل گرديد. پس از آن، اين آيه براى رسول خدا آمد و نيز در تفسير ابن مردويه هم اين قضيه از امام على بن ابى‌طالب عليه‌السلام بدون ذكر آيه «ولاتعجل» ذكر شده است.
  5. تفسیر قمى، ج ۱، ص ۱۳۷ ; نورالثقلین، ج ۱، ص ۴۷۷، ح ۲۲۹.
  6. مجمع البیان، ج ۳، ص ۶۹ ; نورالثقلین، ج ۱- ، ص ۴۷۸، ح ۲۳۱.
  7. تفسیر طبرى، جزء ۵، ص ۶۷، ۶۸ ; الدر المنثور، ج ۲، ص ۵۲۲.
  8. تهذیب شیخ طوسى، ج ۸، ص ۸۸، ح ۲۲۱، ب ۳ ; تفسیر برهان، ج ۱، ص ۳۶۷، ح ۱.