يس ٦٩

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۷:۵۴ توسط 127.0.0.1 (بحث) (Edited by QRobot)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


ترجمه

ما هرگز شعر به او [= پیامبر] نیاموختیم، و شایسته او نیست (شاعر باشد)؛ این (کتاب آسمانی) فقط ذکر و قرآن مبین است!

|و [ما] به او شعر نياموختيم و در خور وى نيست. اين [سخن‌] جز يادآورى و قرآنى روشن نيست
و [ما] به او شعر نياموختيم و در خور وى نيست، اين [سخن‌] جز اندرز و قرآنى روشن نيست.
و نه ما او را (یعنی محمّد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم را) شعر آموختیم و نه شاعری شایسته مقام اوست، بلکه این کتاب چیزی جز ذکر الهی و قرآن روشن بیان خدا نیست.
و به پیامبر، شعر نیاموختیم و [شعرگویی] شایسته او نیست. کتاب [او] جز مایه یادآوری و قرآنی روشنگر [حقایق] نیست،
به او شعر نياموخته‌ايم و شعر در خور او نيست. آنچه به او آموخته‌ايم جز اندرز و قرآنى روشنگر نيست.
و ما به او [پیامبر] شعر نیاموخته‌ایم، و سزاوار او [هم‌] نیست، این جز اندرز و قرآن مبین نیست‌
و او- محمد
ما به پیغمبر (اسلام سرودن) چکامه نیاموخته‌ایم و چامه‌سرائی او را نسزد. این (کتاب هم که بر او نازل کرده‌ایم) جز یادآوری (عاقلان به قانون و فرمان یزدان جهان) و کتاب خواندنی روشنگر (حقائق برای مؤمنان) نیست.
و (ما) به او شعر نیاموختیم و شایسته‌ی او (هم) نیست. این (پیامبر، خود) جز یادواره و قرآنی روشنگر نیست.
و نیاموختیم بدو شعر را و نه سزدش نیست آن جز یادآوری و قرآنی آشکار


يس ٦٨ آیه ٦٩ يس ٧٠
سوره : سوره يس
نزول :
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٥
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«الشِّعْرَ»: چکامه. چامه. «مَا یَنبَغِی»: نسزد. در خور نیست. لازم نیست. «إِنْ»: نیست. «هُوَ»: کتاب منزل قرآن. «ذِکْرٌ»: پند و اندرز. یاد و یادآوری. «قُرْآنٌ»: قرآن. کتاب خواندنی. «مُبِینٌ»: روشن و واضح. روشنگر و بیانگر.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱ - خداوند، هیچ گونه شعرى به پیامبر اسلام(ص) نیاموخت. (و ما علّمنه الشعر)

۲ - قرآن، سخنى از سنخ شعر نیست. (و ما علّمنه الشعر) مقصود از آموخته اى که از سنخ شعر نیست، قرآن کریم است که کافران آن را شعر مى پنداشتند و بر این اساس، پیامبراسلام(ص) را به شاعر بودن متهم مى کردند.

۳ - قرآن، سخنى است سراسر حق و هدف مند و پیراسته از کلامِ برخواسته از تخیلات و سخنان مبالغه آمیز و خلاف واقع. (و ما علّمنه الشعر) برداشت یاد شده از شعر نبودن قرآن استفاده مى شود; زیرا شعر برخاسته از تخیلات شاعر و معمولاً توأم با سخنان مبالغه آمیز و خلاف واقع است که شاعران گاهى به منظور حفظ وزن، سجع و قافیه شعر به آن متوسل مى شوند.

۴ - قرآن، کتابى است داراى نظم، شیوه و ترکیبى جذاب و مخصوص به خود. (و ما علّمنه الشعر) برداشت یاد شده مبتنى بر این نکته است که آنچه کافران را به شعر پنداشتن قرآن واداشت، نظم و اسلوب پر جاذبه و ویژه اى بود که در این کتاب الهى مشاهده کردند.

۵ - پیراسته بودن مقام پیامبر(ص)، از مقولات شعرى و تخیلات شاعرانه (و ما علّمنه الشعر و ماینبغى له)

۶ - پیامبر(ص)، از گفتن شعر ناتوان بود. (و ما علّمنه الشعر و ما ینبغى له) برخى از مفسران بر آنند که مقصود از «ما ینبغى له» ناتوان بودن پیامبر(ص) از سرودن شعر و یا مشکل بودن آن براى ایشان است; زیرا خداوند درصدد نفى کامل و قطعى شعر بودن قرآن است و بانفى توانایى شعر گفتن از پیامبر(ص)، این منظور بهتر حاصل مى شود.

۷ - قرآن، کتابى سراسر یاد و یادآورى براى انسان است. (إن هو إلاّ ذکر) «ذکر» مصدرى است که براى بیان مبالغه، وصف براى قرآن قرار گرفته و به معناى تذکر و یادآورى است.

۸ - قرآن، کتاب قرائت شده بر پیامبر(ص) (و قرءان) «قرآن» مصدر «قرأ» است که مانند «رجحان» و «کفران» بر اسم مفعول اطلاق شده است; یعنى، «الکلام المقروء».

۹ - ذکر و قرآن، از نام هاى کتاب آسمانى پیامبراسلام(ص) (إن هو إلاّ ذکر و قرءان)

۱۰ - قرآن، کتابى روشن و قابل فهم براى همگان (و قرءان مبین)

۱۱ - محتوا، شیوه و نظم موجود در قرآن، روشنگر خدایى بودن آن و پیراستگى آن از تخیلات شاعرانه. (و ما علّمنه الشعر و ما ینبغى له إن هو إلاّ ذکر و قرءان مبین) برداشت یاد شده بر این اساس استوار است که مقصود از روشنگر بودن قرآن به - قرینه صدر آیه (و ما علّمناه الشعر و ما ینبغى له) - این حقیقت باشد که قرآن، خود شاهد و گواهِ الهى بودن و نیز پیراسته بودنش از تخیلات شاعرانه است.

موضوعات مرتبط

  • انسان: تذکر به انسان ۷
  • تذکر: ابزار تذکر ۷
  • ذکر :۹
  • قرآن :۹ تنزیه قرآن ۹ ۲، ۳، ۱۱; جذابیت قرآن ۹ ۴; حقانیت قرآن ۹ ۳، ۱۱; سهولت فهم قرآن ۹ ۱۰; قرآن ۹ و شعر ۲; نامهاى قرآن ۹ ۹; نظم قرآن ۹ ۴، ۱۱; نقش قرآن ۹ ۷; وحیانیت قرآن ۹ ۱۱; وضوح قرآن ۹ ۱۰; ویژگیهاى قرآن ۹ ۳، ۴، ۱۰، ۱۱
  • محمد(ص): تلاوت قرآن بر محمد(ص) ۸; تنزیه محمد(ص) ۱، ۵; رد شاعرى محمد(ص) ۱، ۵; عجز محمد(ص) از شاعرى ۶

منابع