غافر ٥٢
ترجمه
غافر ٥١ | آیه ٥٢ | غافر ٥٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«سُوءُ الدَّارِ»: سرای بد. اضافه صفت به موصوف است. «اللَّعْنَةُ»: دوری از رحمت خدا و طرد از لطفالله.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
إِنَ الَّذِينَ کَفَرُوا لَنْ... (۰)
إِنَّمَا ذٰلِکُمُ الشَّيْطَانُ... (۰) الَّذِينَ يَتَرَبَّصُونَ بِکُمْ... (۱) قُلْ يَا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلَى... (۲) تِلْکَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ... (۰) وَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ إِلاَّ... (۱) مَنْ کَانَ يَظُنُ أَنْ لَنْ... (۰) إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا... (۲) قَالَ سَنَشُدُّ عَضُدَکَ بِأَخِيکَ وَ... (۰) فَارْتَقِبْ إِنَّهُمْ مُرْتَقِبُونَ (۰) وَ لَوْ أَلْقَى مَعَاذِيرَهُ (۱) وَ أَقِيمُوا الصَّلاَةَ وَ آتُوا... (۰) فَکَذَّبُوهُ فَأَنْجَيْنَاهُ وَ... (۰) وَ مَا جَعَلَهُ اللَّهُ إِلاَّ... (۰) کَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَ أَنَا وَ... (۰)
تفسیر
- آيات ۲۱ - ۵۴ سوره مؤ من
- داستان ارسال موسى عليه السلام به سوى فرعون و گفتگوى فرعون درباره كشتن او
- موسى عليه السلام از شرّ هر متكبرّ بى ايمان به روز حساب به خدا پناه مى برد
- مؤ من آل فرعون ، فرعونيان را از قتل موسى عليه السلام نهى و نسبت به تصميم بر آنتوبيخ مى كند و بدانان هشدار مى دهد
- اشاره به وجه تسميه روز قيامت به يوم التناد
- مقصود از فرعون از اينكه به وزير خود گفت : يا هامان ابن لى صرحا ابلغ الاسباب ...
- بيان اركان دين حق و سبيل رشاد در سخنى كوتاه از مؤ منآل فرعون
- نفى شريك براى خداى سبحان با بيان اينكه شريك ادعايى فرعونيان براى خدا، نه دردنيا و نه درآخرت دعوتى ندارد
- اشاره به مقامات سه گانه عبوديت : توكل ، تفويض و تسليم
- نكاتى درباره كيفيت و مراحل تعذيب فرعونيان در عالم برزخ و قيامت
- محاجه ضعفاء آل فرعون با اقوياءشان درباره آتش جهنم و پاسخ آنها
- التماس دعاى دوزخيان از خزنه جهنم در خصوص تخفيف پاره اى از عذاب
- وجه اينكه خزنه جهنم در جواب التماس دعاى دوزخيان مى گويند: فادعوا و ما دعاءالكافرين الا فى ضلال
- رواياتى درباره ، تقيه ، تفويض امر به خدا، و اينكه فرعونيان هر صبح و شام برآتش عرضه مى شوند
تفسیر نور (محسن قرائتی)
يَوْمَ لا يَنْفَعُ الظَّالِمِينَ مَعْذِرَتُهُمْ وَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ «52»
(همان) روزى كه عذرخواهى ستمگران سودشان ندهد، لعن و نفرين براى آنان است و جايگاهشان سراى بد.
نکته ها
در آيات قبل خوانديم كه: مؤمن آل فرعون ابتدا ايمان خود را كتمان مىكرد و سپس در رژيم طاغوتى فرعون يك تنه مردم را ارشاد كرد و آل فرعون براى بازگرداندن او از عقيدهاش تلاشها كردند، امّا خداوند دين او را حفظ كرد.
اين آيه كه آخرين قسمت آن ماجراست مىفرمايد: فكر نكنيد حمايت ما تنها مخصوص او بود بلكه سنّت ما حمايت از انبيا و همهى مؤمنان است، گرچه در سختى باشند.
در كتاب معاد، نام گواهان قيامت را از قرآن و روايات آوردهام. فهرست شاهدان چنين است: خداوند، انبيا، امامان، فرشتگان، زمين، زمان، اعضاى بدن كه همهى اينها بر گفتار و كردار ما گواهى مىدهند.
در قيامت، مواقف و صحنههاى مختلفى وجود دارد؛ در يك صحنه به ستمگران اجازهى معذرت خواهى داده نمىشود، «وَ لا يُؤْذَنُ لَهُمْ فَيَعْتَذِرُونَ» «1» و در اين آيه مىفرمايد: اگر هم عذرخواهى كنند، معذرت خواهى سودى ندارد. «لا يَنْفَعُ»
«1». مرسلات، 36.
جلد 8 - صفحه 267
پيامبران و نصرت الهى
در قرآن سخن از نصرت الهى دربارهى انبيا و مؤمنان بسيار است و ما گوشهاى از آن را مىآوريم تا مصداقى باشد بر اين آيه كه مىفرمايد: «إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَياةِ الدُّنْيا» و آيهى «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ»
- نصرت نوح عليه السلام: «فَنَجَّيْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ» «1» ما او و كسانى را كه با او در كشتى بودند نجات داديم.
- نصرت ابراهيم عليه السلام: «يا نارُ كُونِي بَرْداً وَ سَلاماً» «2» اى آتش! بر ابراهيم سرد وسلامت باش.
- نصرت لوط عليه السلام: «إِذْ نَجَّيْناهُ وَ أَهْلَهُ أَجْمَعِينَ» «3» ما او و بستگانش (جز همسرش) را نجات داديم.
- نصرت يوسف عليه السلام: «وَ كَذلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الْأَرْضِ يَتَبَوَّأُ مِنْها حَيْثُ يَشاءُ» «4» و ما اين گونه براى يوسف در زمين مكنت قرار داديم كه هر جاى آن را كه مىخواهد برگزيند.
- نصرت شعيب عليه السلام: «نَجَّيْنا شُعَيْباً وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ» «5» ما شعيب و مؤمنان همراه او را نجات داديم.
- نصرت صالح عليه السلام: «نَجَّيْنا صالِحاً وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ» «6» ما صالح و مؤمنان همراه او را نجات داديم.
- نصرت هود عليه السلام: «نَجَّيْنا هُوداً وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ» «7» ما هود و مؤمنان همراه او را نجات داديم.
- نصرت يونس عليه السلام: «وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ» «8» ما يونس را از غم نجات داديم.
- نصرت موسى عليه السلام: «وَ أَنْجَيْنا مُوسى وَ مَنْ مَعَهُ أَجْمَعِينَ» «9» ما موسى و كسانى را كه با او بودند نجات داديم.
«1». يونس، 73.
«2». انبياء، 69.
«3». صافّات، 134.
«4». يوسف، 56.
«5». هود، 94.
«6». هود، 66.
«7». هود، 58.
«8». انبياء، 88.
«9». شعراء، 65.
جلد 8 - صفحه 268
- نصرت عيسى عليه السلام: «إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَ رافِعُكَ إِلَيَّ» «1» من تو را مىگيرم و به سوى خود بالا مىبرم.
- نصرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله: «إِنَّا فَتَحْنا لَكَ فَتْحاً مُبِيناً» «2» همانا ما براى تو پيروزى آشكارى گشوديم.
- نصرت مؤمنان: «وَ لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَ أَنْتُمْ أَذِلَّةٌ» «3» همانا خداوند شما را در جنگ بدر در حالى كه ذليل بوديد يارى كرد.
«ثُمَّ أَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلى رَسُولِهِ وَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ» «4» خداوند آرامش خود را بر پيامبرش و مؤمنين نازل كرد.
«هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدادُوا إِيماناً» «5» اوست كه آرامش را در دلهاى مؤمنان نازل كرد تا ايمانشان زياد شود.
در سورهى انبيا دربارهى دعاى حضرت نوح و يونس و زكريّا و ايّوب مىخوانيم: همين كه خدا را ندا كردند، دعايشان مستجاب شد: «فَاسْتَجَبْنا» «6»* و در سورهى شورى آيه 26 مىخوانيم: «وَ يَسْتَجِيبُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» خداوند دعاى كسانى را كه اهل ايمان و عمل صالحند مستجاب مىفرمايد.
«1». آل عمران، 55.
«2». فتح، 1.
«3». آل عمران، 123.
«4». توبه، 26.
«5». فتح، 4.
«6». انبياء، 76، 84، 88 و 90.
جلد 8 - صفحه 269
نصرت الهى در مورد پيامبران و مؤمنان به صورتهاى مختلف جلوه مىكند:
گاهى با ايجاد الفت و گرايش دلها «وَ لِيَرْبِطَ عَلى قُلُوبِكُمْ» «1»، «يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا» «2»
گاهى با استجابت دعا، «فَاسْتَجابَ لَهُ رَبُّهُ» «3»، «رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكافِرِينَ دَيَّاراً» «4»
گاهى با معجزه و استدلال، «أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ» «5»
گاهى با عطاى حكومت، «آتَيْناهُمْ مُلْكاً عَظِيماً» «6»
گاهى با غلبه در جنگ، و «لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ فِي مَواطِنَ كَثِيرَةٍ» «7»
گاهى با سكينه و آرامش قلب، «فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ وَ أَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْها» «8»
گاهى با هلاكت دشمن يا انتقام از او، «فَأَغْرَقْناهُمْ» «9»
گاهى با امدادهاى غيبى و نزول فرشتگان، «أَ لَنْ يَكْفِيَكُمْ أَنْ يُمِدَّكُمْ رَبُّكُمْ بِثَلاثَةِ آلافٍ مِنَ الْمَلائِكَةِ مُنْزَلِينَ» «10»
گاهى با ايجاد رعب در دل دشمن، «وَ قَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ» «11»*
گاهى با گسترش فكر و فرهنگ و پيروان، «لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ» «12»*
گاهى با نجات از خطرها، «فَأَنْجَيْناهُ وَ أَصْحابَ السَّفِينَةِ» «13»
و گاهى با خنثى كردن حيلهها و خدعهها، «وَ أَنَّ اللَّهَ مُوهِنُ كَيْدِ الْكافِرِينَ» «14»
پیام ها
1- نصرت انبيا و مؤمنان از سنّتهاى الهى است. (پيروزى حقّ بر باطل از وعدههاى الهى است). «إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا»
2- در نصرت الهى شك نكنيم. «إِنَّا لَنَنْصُرُ» ( «إِنَّا» و حرف لام نشانه تأكيد است)
3- با وعدههاى قطعى الهى، به مؤمنان انگيزه و اميد و تسلّى دهيم. إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا ...
4- نصرت الهى در همهى جوانب است، در خنثى شدن توطئههاى دشمنان، در زياد شدن طرفداران و ... «لَنَنْصُرُ» مطلق آمده است.
«1». انعام، 11.
«2». ابراهيم، 27.
«3». يوسف.
«4». نوح، 26.
«5». حديد، 25.
«6». نساء، 54.
«7». توبه، 25.
«8». توبه، 40.
«9». اعراف، 136.
«10». آل عمران، 124.
«11». حشر، 2.
«12». صف، 9.
«13». عنكبوت، 15.
«14». انفال، 18.
جلد 8 - صفحه 270
5- بشارت و هشدار در كنار هم سازنده است. لَنَنْصُرُ رُسُلَنا ... لا يَنْفَعُ الظَّالِمِينَ
6- ايمان، به انسان ارزش داده و او را در كنار انبيا قرار مىدهد و مشمول نصرت الهى مىكند. «رُسُلَنا وَ الَّذِينَ آمَنُوا»
7- سختىها و شكنجههاى دنيا بيش از چند ساعت و چند روز نيست. در همين دنيا نيز طرفداران حقّ پيروزند. «1» «لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِينَ آمَنُوا»
8- انسان همواره محتاج نصرت الهى است و هرگز از لطف او بى نياز نيست. «فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ يَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهادُ»
9- نصرت الهى دائمى است. «فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ يَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهادُ»
10- گرچه گواه بودن خداوند به تنهايى كافى است، ولى هر چه تعداد گواهان بيشتر باشد مؤمنان سرفرازتر و متخلفان شرمندهتر مىشوند. «يَقُومُ الْأَشْهادُ»
11- در قيامت، گواهان بسيارند. «الْأَشْهادُ»
12- كسانى كه ايمان ندارند، ستمگرند. ( «الظَّالِمِينَ» در برابر «الَّذِينَ آمَنُوا» است)
13- در قيامت هم عذاب روحى است «لَهُمُ اللَّعْنَةُ» و هم جسمى. «سُوءُ الدَّارِ»
«1». اكنون كه تفسير اين آيه را مىنويسم، دههى فجر انقلاب اسلامى و روز 14 بهمن 1378 است. شايسته است از يك نمونه از نصرت الهى نسبت به قيام فقيهى مجاهد و مخلص به نام امام خمينى قدس سره ياد كنم. او در سال 1342 در رژيم طاغوتى پهلوى قيام كرد. مدّت پانزده سال به تركيه و عراق تبعيد شد و يارانش گرفتار حبس و شكنجه و تبعيد شدند. برخى به شهادت رسيدند ولى بالاخره خداوند او را يارى نمود. شاه ايران گريهكنان فرار كرد و نظام شاهنشاهىِ دو هزار وپانصد ساله سقوط كرد و امام خمينى به اهداف خود رسيد. به گفتهى سيّد قطب در تفسير فى ظلال، رژيم بنى اميّه بدن حسين عليه السلام را قطعه قطعه كرد ولى امام به اهدافش رسيد. امروز ميليونها نفر افتخار دارند كه از نسل حسين عليه السلام هستند و يك نفر افتخار نمىكند كه از نسل يزيد است. پيامها و سخنان امام حسين عليه السلام در همه جا منتشر است. هر سال، هزاران زائر مشتاق به زيارت مرقد مطهرش مىروند. راه حسين عليه السلام و جلسات آن حضرت همه جا را فرا گرفته است تا آن جا كه در هندوستان رهبر هندوها كه مسلمان هم نبود در روز عاشورا، پابرهنه در مراسم عزادارى شيعيان وارد شد و گفت: حسين به ما آموخت كه اگر قطعه قطعه مىشويد زير بار ظلم نرويد. من فيلم اين صحنه را در عاشورايى كه در هند بودم ديدم.
تفسير نور(10جلدى)، ج8، ص: 271
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
يَوْمَ لا يَنْفَعُ الظَّالِمِينَ مَعْذِرَتُهُمْ وَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ (52)
يَوْمَ لا يَنْفَعُ الظَّالِمِينَ: روزى كه فايده ندهد ستمكاران را، مَعْذِرَتُهُمْ: عذر آوردن ايشان، چه عذر باطل قبول نشود. وَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ: و مر ايشان راست لعنت و دورى از رحمت، وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ: و مر ايشان راست سراى بد، يعنى جهنم كه ابعد دركه است.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ يَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهادُ (51) يَوْمَ لا يَنْفَعُ الظَّالِمِينَ مَعْذِرَتُهُمْ وَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ (52) وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسَى الْهُدى وَ أَوْرَثْنا بَنِي إِسْرائِيلَ الْكِتابَ (53) هُدىً وَ ذِكْرى لِأُولِي الْأَلْبابِ (54) فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ بِالْعَشِيِّ وَ الْإِبْكارِ (55)
ترجمه
بدرستيكه ما هر آينه يارى نمائيم پيغمبرانمان و كسانيرا كه ايمان آوردند در زندگانى دنيا و روز كه برخيزند گواهان
روز كه سود نميدهد ستمكاران را عذر خواهيشان و مر آنها را است دورى از رحمت و مر آنها را است سراى بدى
و هر آينه بتحقيق داديم بموسى موجب هدايت را و بميراث واگذار كرديم به بنى اسرائيل آنكتاب را
براى هدايت و تذكّر مر صاحبان خرد را
پس صبر كن همانا وعده خدا حقّ است و آمرزش خواه براى گناهت و تسبيحنما بستايش پروردگارت در شبانگاه و بامداد.
تفسير
خداوند متعال بعد از بيان عذاب كفّار وعده نصرت و ظفر داده به پيغمبر خاتم چنانچه نصرت فرموده ساير انبيا و پيروان ايشانرا در دنيا و روز قيامت كه در آنروز گواهان خداوند بر اعمال بندگان قيام نمايند براى اداء شهادت تا رسوا شود كافر و فاسق و سر افراز گردد مؤمن و صالح و ايشان پيغمبران و اوصياء آنانند هر يك بر امّت خود و پيغمبر خاتم و ائمه اطهار بر ايشان و تمام خلق و نصرت خدا ايشانرا بغلبه آنان است بر اعداء بحجّت و دليل و فتح و ظفر در پايان امر و باقى ماندن آثار خير و نام نيك ايشان در دنيا و محو آثار دشمنانشان و نصرت در آخرتشان محتاج به بيان نيست ولى از امام صادق عليه السّلام روايت شده كه اين نصرت در رجعت است چون بسيارى از انبيا و اوصياء كشته شدند و منصور
جلد 4 صفحه 533
در دنيا نگشتند در هر حال روز قيامت عذرخواهى و توبه كفّار و فجّار پذيرفته نخواهد شد و بحال آنها فائدهاى ندارد و محروميّت از رحمت خدا و بدى جايگاه و سراى آنها كه جهنّم است مسلّم است چون زمانى را كه خدا براى پذيرفتن توبه و معذرت مقرّر فرموده كه پيش از مشاهده عالم ديگر و معاينه عذاب است گذشته است و بعد از آن البتّه هر كس از مخالفت خود پشيمان ميشود ولى ديگر پشيمانى و توابع آن از قبيل عذرخواهى و التماس و غيره فائده ندارد و چون غلبه حضرت موسى بر فرعونيان مشهور و مسلّم بوده خداوند اشاره بآن فرموده كه ما بموسى كتاب تورية را كه موجب هدايت مردم بود مرحمت فرموديم و بعد از او براى بنى اسرائيل مانند ارث پدر بدون زحمت باقى گذارديم تا خردمندان آنها از مواعظ آن متّعظ و از احكام آن بشاهراه راست بهشت پى برند و از منافع آن در دنيا و آخرت بهرهمند گردند تو هم بايد صبر نمائى تا خدا بوعده خود كه ظفر يافتن تو بر دشمنان است وفا نمايد و البتّه وفا خواهد فرمود چون وعده حق حقّ است و تخلّف ندارد و طلب مغفرت نما از خدا براى گناهان امّت خود تا مستحق فتح و ظفر شوند يا از ترك اولى و قصوريكه از قبل امكان براى تو روى داده و تسبيح و تقديس نما خدا را بحمد و ثناى او در هر صبح و شام چون از پيغمبر صلى اللّه عليه و اله روايت شده كه خدا فرموده اى پسر آدم ياد كن مرا بعد از صبح ساعتى و بعد از عصر ساعتى من كفايت ميكنم مهمّات تو را و بعضى آنرا بحمد و شكر در تمام روز و شب تفسير نمودهاند و بعضى كنايه از اداء فرائض يوميه و نوافل آن دانستهاند.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
يَومَ لا يَنفَعُ الظّالِمِينَ مَعذِرَتُهُم وَ لَهُمُ اللَّعنَةُ وَ لَهُم سُوءُ الدّارِ (52)
روز قيمة روزيست که نفع نميبخشد ظالمين را عذر خواهي آنها و از براي آنها است لعنة و از براي آنها است بدي منزلگاه.
يَومَ لا يَنفَعُ الظّالِمِينَ مَعذِرَتُهُم غير مؤمن هر که هست و هر چه هست صدق ظالم بر او ميكند چنانچه ميفرمايد إِنَّ الشِّركَ لَظُلمٌ عَظِيمٌ- لقمان آيه 12 و در حق كفار ميفرمايد وَ لكِنَّ النّاسَ أَنفُسَهُم يَظلِمُونَ- يونس آيه 44 و بالجمله ظلم در دين است و ظالم بغير مثل ظلم بانبياء و ائمّه طاهرين و صديقه طاهره که موجب سلب ايمان ميشود و ظلم ببندگان خدا بلكه بحيوانات و ظلم بنفس در ارتكاب معاصي و معذرة آنها اينست که قالُوا رَبَّنا غَلَبَت عَلَينا شِقوَتُنا وَ كُنّا قَوماً ضالِّينَ رَبَّنا أَخرِجنا مِنها فَإِن عُدنا فَإِنّا ظالِمُونَ- مؤمنون آيه 108 و 109 و عدم نفع براي اينست که ميفرمايد قالَ اخسَؤُا فِيها وَ لا- تُكَلِّمُونِ- مؤمنون آيه 110 بعلاوه بر فرض هم قبول شود و برگردند باز نفعي بر آنها ندارد زيرا ميفرمايد وَ لَو تَري إِذ وُقِفُوا عَلَي النّارِ فَقالُوا يا لَيتَنا نُرَدُّ وَ لا- نُكَذِّبَ بِآياتِ رَبِّنا وَ نَكُونَ مِنَ المُؤمِنِينَ بَل بَدا لَهُم ما كانُوا يُخفُونَ مِن قَبلُ وَ لَو رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا عَنهُ وَ إِنَّهُم لَكاذِبُونَ- انعام آيه 27 و 28- وَ لَهُمُ اللَّعنَةُ لعن بعد از رحمة است در مقابل صلوات و ميفرمايد أُولئِكَ يَلعَنُهُمُ اللّهُ وَ يَلعَنُهُمُ اللّاعِنُونَ- بقره آيه 154- و لعن به اعداء دين درجه بالاتر از صلوات بمقربين درگاه اوست چون محبت سه درجه دارد:
درجه اوّل دوستي خداوند دويم دوست داشتن دوستداران خدا درجه سيّم دشمن داشتن دشمنان خدا و لعن كاشف از اينکه درجه است چنانچه دوستي با پيغمبر و آل هم اينکه سه درجه را دارد.
وَ لَهُم سُوءُ الدّارِ که ميفرمايد أَ لَم تَرَ إِلَي الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعمَتَ اللّهِ كُفراً وَ أَحَلُّوا قَومَهُم دارَ البَوارِ جَهَنَّمَ يَصلَونَها وَ بِئسَ القَرارُ- ابراهيم آيه 33 و
جلد 15 - صفحه 387
سي و چهار.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 52)- اما آن روز روز رسوایی و بدبختی کافران و ظالمان است، چنانکه در این آیه میافزاید: «همان روزی که عذر خواهی ظالمان سودی به حالشان نمیبخشد، و لعنت خدا مخصوص آنهاست، و خانه و جایگاه بد نیز به آنها تعلق دارد» (یَوْمَ لا یَنْفَعُ الظَّالِمِینَ مَعْذِرَتُهُمْ وَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ).
نکات آیه
۱ - عذرخواهى ستمگران در قیامت، بى نتیجه بوده و سودى به حال آنان نخواهد داشت. (یوم لاینفع الظلمین معذرتهم)
۲ - کافران و مشرکان، با رو به رو شدن با گواهى شاهدان علیه خود، به عذرخواهى خواهند پرداخت. (و یوم یقوم الأشهد . یوم لاینفع الظلمین معذرتهم) برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که عبارت «یوم لاینفع ...» بدل براى «یوم یقوم الأشهاد» مى باشد.
۳ - عذرخواهى کافران و مشرکان ستیزه جو در قیامت، پذیرفته نشده و سودى به حال آنان نخواهد داشت. (یوم لاینفع الظلمین معذرتهم) با توجه به دو آیه پیشین مقصود از «الظالمین» کافران و مشرکان مىباشد.
۴ - ستم پیشگى، گناهى نابخشودنى و عذرناپذیر در قیامت (یوم لاینفع الظلمین معذرتهم) آمدن کلمه «الظالمین» به صورت وصفى، بیانگر این نکته است که مقصود از آن، فردى نیست که در زندگى اندکى ستم کرده باشد; بلکه کسى است که چنان به این گناه آلوده شده که به آن شهرت یافته و عادت کرده است.
۵ - کفر و شرک، ستمى غیرقابل بخشش و عذرناپذیر در پیشگاه خداوند (یوم لاینفع الظلمین معذرتهم) مقصود از «الظالمین» - به قرینه آیات گذشته - کافران و مشرکان مى باشد.
۶ - ستمگران، طیف مخالف پیامبران و مؤمنان در طول تاریخ (إنّا لننصر رسلنا ... فى الحیوة الدنیا و یوم یقوم الأشهد . یوم لاینفع الظلمین معذرتهم)
۷ - ستمگران، گروهى مطرود و محروم از رحمت خداوند در قیامت (و لهم اللعنة)
۸ - ستمگران، داراى سرایى بد (دوزخ) در قیامت (و لهم سوء الدار)
۹ - ستم پیشگى، موجب پذیرفته نشدن عذر آدمى از گناه، محرومیت از رحمت خدا و جاى گرفتن در سراى بد (یوم لاینفع الظلمین معذرتهم و لهم اللعنة و لهم سوء الدار)
۱۰ - پذیرفته نشدن عذر ستمگران، دورى آنان از رحمت خداوند و جاى گرفتن در سرایى بد، مظهر نصرت الهى به پیامبران و مؤمنان در قیامت (إنّا لننصر رسلنا و الذین ءامنوا ... یوم یقوم الأشهد . یوم لاینفع الظلمین معذرتهم ... و لهم سوء الدار) برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که آیه شریفه، بیانگر چگونگى نصرت الهى در قیامت از رسولان و مؤمنان است که در آیه پیش (یوم یقوم الأشهد) به آن اشاره شده بود.
موضوعات مرتبط
- آمرزش: موانع آمرزش ۹
- انبیا: تاریخ انبیا ۶; دشمنان انبیا ۶; نصرت انبیا ۱۰
- جهنم: شومى جهنم ۸; موجبات جهنم ۹
- خدا: عوامل محرومیت از رحمت خدا ۹; محرومان از رحمت خدا ۷، ۱۰; نشانه هاى نصرت خدا ۱۰
- شرک: ظلم شرک ۵
- ظالمان: بى تأثیرى عذرخواهى ظالمان ۱; دشمنى ظالمان ۶; رد عذر ظالمان ۱۰; ظالمان در جهنم ۸; ظالمان در قیامت ۱; عذرخواهى اخروى ظالمان ۱; فرجام شوم ظالمان ۸، ۱۰; لعن بر ظالمان ۷; محرومیت ظالمان ۱۰
- ظلم: آثار ظلم ۹; گناه ظلم ۴
- عذر: عذر غیرمقبول ۴، ۵; عوامل رد عذر ۹
- فرجام: عوامل فرجام شوم ۹
- کافران: بى تأثیرى عذرخواهى کافران ۳; عذرخواهى اخروى کافران ۳; عذرخواهى کافران ۲; کافران در قیامت ۳; کافران و گواهان ۲
- کفر: ظلم کفر ۵
- گناه: گناه نابخشودنى ۴، ۵
- لعن: مشمولان لعن ۷
- مؤمنان: دشمنان مؤمنان ۶; نصرت مؤمنان ۱۰
- مشرکان: بى تأثیرى عذرخواهى مشرکان ۳; عذرخواهى اخروى مشرکان ۳; عذرخواهى مشرکان ۲; مشرکان در قیامت ۳; مشرکان و گواهان ۲
- نصرت خدا: مشمولان نصرت خدا ۱۰