التوبة ٦٨
ترجمه
التوبة ٦٧ | آیه ٦٨ | التوبة ٦٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مُقیمٌ»: دائم. سرمدی. ناگسستنی.
تفسیر
- آيات ۷۴ - ۶۴، سوره توبه
- بيان اين دسته از آيات مربوط به منافقين و توطئه آنها براى قتل پيامبر (ص ) در راه تبوك
- نگرانى منافقين از جهت افشاء توطئه پليدشان توسط رسول الله (ص )
- اشكالاتي كه بر أيه : يحذر المنافقون ... ايراد شده و جواب أنها
- اشكال دوم در ارتباط با آيه (يحذر المنافقون ...) و پاسخ هايى كه به آن داده شده است
- جواب منافقين به سؤ ال از رفتار توطئه گرانه شان
- معناى كلمه (طائفة )
- مراد از ايمان منافقين در جمله : (( لقد كفرتم بعد ايمانكم ))
- اشكالى به آيه در مورد عفو بعضى منافقين و عذاب بعضى ديگر و پاسخ به آن
- اوصاف عمومى و جامع منافقين
- بيان حال عامه مؤ منين
- رضوان خدا، حقيقت رستگارى است و حتى در بهشت رضاى خدا نباشد بهشت هم عذاب خواهد بود
- مراد از جهاد با منافقين مقاومت و خشونت در برابر آنها است
- روايات مختلفى كه در ذيل آيه : (( يحذر المنافقون ... )) و شاءن نزول آن نقل شده اند
- كداميك از روايات با آيات مورد بحث تطبيق مى كند؟
- چند روايت در بيان مقصود از جمله : (( نسواالله فنسيهم ))
- رواياتى در مورد خشنودى و رضاى الهى در ذيل جمله : (( و رضوان من الله اكبر ))
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَعَدَ اللَّهُ الْمُنافِقِينَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْكُفَّارَ نارَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها هِيَ حَسْبُهُمْ وَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَ لَهُمْ عَذابٌ مُقِيمٌ «68»
خداوند به مردان و زنان منافق و به كافران، وعدهى آتش دوزخ را داده، كه پيوسته در آن خواهند بود. آن (دوزخ) برايشان بس است و خداوند آنان را لعنت كرده (واز لطف خويش دور ساخته) و برايشان عذابى پايدار است.
پیام ها
1- زن و مرد در برابر تكاليف الهى مساوى هستند. «الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ»
2- كيفرهاى الهى نتيجه عملكرد خود ما ومقابله به مثل است. (در آيه 65، منافقان مسلمانان را به بازى گرفته و استهزا مىكردند، در اين آيه خداوند با كلمهى «وَعَدَ» و «حَسْبُهُمْ» كه نشانهى وعده به خوبى و كفايت رضايتبخش است، به نوعى آنان را استهزا و تحقير كرده است)
3- وعدهى دوزخ، ابتدا براى منافقان است، سپس كافران. «وَعَدَ اللَّهُ الْمُنافِقِينَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْكُفَّارَ»
4- منافقان، هرچند در دنيا خود را در كنار مؤمنان جاى دهند، ولى در آخرت، در رديف كفّار خواهند بود. الْمُنافِقِينَ ... وَ الْكُفَّارَ
5- دوزخ، مجموعهى هرگونه رنج و بلاست، پس براى منافقان و كافران كافى است. «هِيَ حَسْبُهُمْ»
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 460
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَعَدَ اللَّهُ الْمُنافِقِينَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْكُفَّارَ نارَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها هِيَ حَسْبُهُمْ وَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَ لَهُمْ عَذابٌ مُقِيمٌ (68)
ج5، ص 139
وَعَدَ اللَّهُ الْمُنافِقِينَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْكُفَّارَ: وعده فرموده است خداى تعالى مردان منافق و زنان منافق و كافران از مرد و زن را. نارَ جَهَنَّمَ:
آتش جهنم. خالِدِينَ فِيها: در حالتى كه دائم و ثابت و جاويد باشند در آن آتش. هِيَ حَسْبُهُمْ: آن آتش بس است ايشان را براى عقوبت و جزاء. در اين دليل است بر عظم عذاب جهنم، زيرا چون در آيه سابقه بيان فرمود مجازات ايشان را به ترك و واگذاشتن، تأكيد فرمود اين وعيد را به ضم منافقين و منافقات به كفار و وعيد به آتش جهنم؛ و شكى نيست كه آتش دائمى الى الابد از اعظم عقوبات است، پس شدت و غايت عذاب را به ابلغ وجه بيان فرمايد: «هِيَ حَسْبُهُمْ» يعنى اين عقوبت كافى است براى ايشان. بعد ملحق فرمايد به اين عقوبت شديده، اهانت و مذمت و لعنت را كه: وَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ: و دور فرموده است خداوند متعال ايشان را از رحمت واسعه خود و خوار و ذليل گردانيده آنها را به سبب سوء اختيارشان. وَ لَهُمْ عَذابٌ مُقِيمٌ: و مر ايشان را است در آخرت عذابى پاينده كه انقطاع نخواهد يافت. يا در دنيا عذابى هميشه دارند كه آن تعب نفاق و رنج حسد و ترس رسوائى است.
فى الكافى باسناده عن ابى عبد اللّه عليه السّلام قال: قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله: مثل المنافق مثل جذع النّخل اراد صاحبه ان ينتفع به فى بعض بنائه فلم يستقم له فى الموضع الّذى اراد فحوّله فى موضع اخر فلم يستقم له فكان اخر ذلك ان احرقه بالنّار.
در كافى شريف از حضرت صادق عليه السّلام مروى است كه پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: مثل منافق مانند شاخه درخت خرما است كه مىخواهد صاحب آن انتفاع برد به آن شاخه به نصب در بناى خود، پس استقامت در آن موضع نيابد، به محل ديگر نقل كنند، ايضا در آن مكان هم قرار نگيرد، آخر الامر او را بسوزاند. تشبيه نيكوئى است براى منافق كه به جهت
ج5، ص 140
عدم استقامتش، مانند شاخه خرما صلاحيت براى چيزى نخواهد داشت مگر آتش جهنم.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمُنْكَرِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَ يَقْبِضُونَ أَيْدِيَهُمْ نَسُوا اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ إِنَّ الْمُنافِقِينَ هُمُ الْفاسِقُونَ (67) وَعَدَ اللَّهُ الْمُنافِقِينَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْكُفَّارَ نارَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها هِيَ حَسْبُهُمْ وَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَ لَهُمْ عَذابٌ مُقِيمٌ (68) كَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ كانُوا أَشَدَّ مِنْكُمْ قُوَّةً وَ أَكْثَرَ أَمْوالاً وَ أَوْلاداً فَاسْتَمْتَعُوا بِخَلاقِهِمْ فَاسْتَمْتَعْتُمْ بِخَلاقِكُمْ كَمَا اسْتَمْتَعَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ بِخَلاقِهِمْ وَ خُضْتُمْ كَالَّذِي خاضُوا أُولئِكَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ (69) أَ لَمْ يَأْتِهِمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ قَوْمِ نُوحٍ وَ عادٍ وَ ثَمُودَ وَ قَوْمِ إِبْراهِيمَ وَ أَصْحابِ مَدْيَنَ وَ الْمُؤْتَفِكاتِ أَتَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَما كانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ (70)
جلد 2 صفحه 598
ترجمه
مردان منافق و زنان منافقه بعضى از آنها از بعض ديگرند امر مىكنند بكار بد و نهى مىكنند از كار خوب و مىبندند دستهاشان را فراموش كردند خدا را پس فراموش كردشان همانا منافقان آنانند متمرّدان
وعده كرد خدا مردان منافق و زنان منافقه و كافران را آتش جهنم كه جاودانيانند در آن آن كافى است آنها را و لعنت نمودشان خدا و براى آنها است عذابى جاى گير
مانند آنانكه بودند پيش از شما بودند شديدتر از شما بقوّت و بيشتر بمالها و فرزندان پس بهرهمند شدند بنصيبشان پس بهرهمند شديد بنصيبتان چنانچه بهرهمند شدند پيشينيان شما بنصيبشان و ورود كرديد چنانچه ورود نمودند آنگروه ناچيز شد عملهاشان در دنيا و آخرت و آنگروه آنانند زيانكاران
آيا نيامد ايشان را خبر آنانكه بودند پيش از آنها مانند قوم نوح و عاد و ثمود و قوم ابراهيم و ياران مدين و آن زير و زبر شدگان كه آمدند پيغمبران آنها با معجزات پس نبود خدا كه ستم كند آنها را ولى بودند آنها كه بخودهاشان ستم مىكردند.
تفسير
خداوند تكذيب فرموده قول منافقان را كه بمسلمانان مىگفتند ما از شمائيم و تأكيد فرموده است قول خود را كه فرمود و نيستند از شما در آيه و يحلفون باللّه انّهم لمنكم باين بيان كه آنها فرقه جداگانه هستند و بعضى از جنس بعض ديگرند سنخيّت با مسلمانان ندارند بدليل آنكه امر ميكنند بكفر و معاصى و قبائح عقليه و نهى مىكنند از ايمان و اطاعت و مصالح عامّه و قبض يد دارند يعنى بخيل و ممسك و لئيمند و غافل از ذكر خدايند لذا خداوند هم آنها را از فضل و رحمت رحيميّه خود محروم فرموده در توحيد و عياشى ره از امير المؤمنين (ع) نقل نموده كه يعنى فراموش نمودند خدا را در دار دنيا و اطاعت ننمودند از او پس فراموش نمود خدا آنها را در آخرت يعنى حاصل نشد براى آنها از ثواب او نصيبى پس گشتند فراموش شدگان از هر خير و عياشى ره از امام باقر (ع) نقل نموده كه ترك كردند اطاعت خدا را پس ترك كرد خدا آنها را يعنى آنها را بحال خودشان واگذاشت چون عروض نسيان بر خدا محال است و براى مراعات ازدواج در كلام اين طور تعبير شده است و آنها كاملند در تمرد و بيرونند از دائره خير و خداوند بآنها و كفار ظاهرى وعده آتش جهنم داده و همان آتش بس است براى
جلد 2 صفحه 599
آنها از جهت عقاب و جزا ديگر احتياج بعذاب دنيوى ندارند و دور فرموده است آنها را از رحمت خود و خوار نموده است آنانرا در نظر مسلمان و كافر و از براى آنها عذابى است در دنيا و آخرت كه بر سر آنها رحل اقامت افكنده و منفك نمىشود چون در دنيا هميشه متزلزل و متحيّر و از دو طرف راندهاند و در آخرت مخلّد در جهنمند و پس از اين خطاب بآنها فرموده ميفرمايد حال شما مانند طوائف سابقه بر شما است كه بمراتب از شما اقوى بودند و اقوام و اولادشان بيشتر بود پس چندى از لذائذ دنيا بهرهمند شدند شما هم بهرهمند شديد مانند آنها و وارد شديد در معاصى مانند آنها كه وارد شدند ولى اينها موّقت و مشوب بزحمت و كدورت بود و نتيجه براى آنها نداشت جز وزر و وبال و بالاخره همه را گذاردند و بحسرت رفتند و معذّب بعذاب ابد شدند و اگر عمل خيرى هم از آنها سر زده بود مانند اعمال شما باطل و بىثمر شد چون با كفر و نفاق عملى قبول نميشود پس سرمايه عمر را از دست دادند و از اين تجارت جز خسارت نبردند و شما هم نخواهيد برد آيا بمنافقان و كفار نرسيده است اخبار طوائف سابقه بر آنها كه از آن جمله قوم نوح بودند كه بطوفان غرق شدند و قوم عاد كه بباد صرصر هلاك شدند و قوم ثمود كه بزلزله و صيحه آسمانى مردند و كسانيكه با حضرت ابراهيم (ع) طرف بودند مانند نمرود و لشكرش كه بتوسط پشه بدرك واصل شدند و اهل مدين كه قوم شعيب (ع) بودند و بآتش در زير ابر معذّب و نابود گشتند و اهل بلاد موءتفكه كه قوم لوط بودند و مساكن آنها واژگون و زير و زبر گرديد چنانچه در كافى از امام صادق (ع) نقل نموده و مؤتفكات بمعنى منقلبات است تمام اينها انبياء عظامى بودند كه آمدند از طرف خداوند براى هدايت و ارشاد اقوام و اهل زمان خودشان و آنها اطاعت ننمودند و باين بليّات مبتلا شدند پس اينها بايد بترسند از آنكه خداوند با آنها هم معامله اقوام سابقه را بنمايد و تصوّر نشود كه خداوند العياذ باللّه در اين مواقع بكسى ظلم كرده است بلكه آنها خودشان ظلم نمودند بخودشان كه تكذيب نمودند انبياء عظام را و اختيار كردند كفر و عصيان را با وجود بيّنه و برهان بر حق و مستحق عقوبت شدند.
جلد 2 صفحه 600
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَعَدَ اللّهُ المُنافِقِينَ وَ المُنافِقاتِ وَ الكُفّارَ نارَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها هِيَ حَسبُهُم وَ لَعَنَهُمُ اللّهُ وَ لَهُم عَذابٌ مُقِيمٌ (68)
وعده فرموده خداوند بجميع منافقين و منافقات و جميع طبقات كفار را آتش جهنم را که هميشه در آن آتش ابد الاباد باشند و همين وعده آتش آنها را كافي است و آنها را لعن فرموده و از مقام قرب دور انداخته و مختص بآنها است عذاب ثابت غير زائل.
وَعَدَ اللّهُ اينکه وعد وعيد است زيرا وعده آتش است المُنافِقِينَ وَ المُنافِقاتِ و لو جمع محلي بلام افاده عموم دارد لكن بقرينه عقليه و شرعيه مخصوص به آنهايي است که با حال نفاق از دنيا روند از روي تقصير نه قصور، و همچنين و الكفار که جميع طبقات كفار را شامل است و ملحق بكفار هستند كساني که بيايمان
جلد 8 - صفحه 263
از دنيا روند و لو اسم اسلام روي آنها باشد بدليل (و من جحدكم كافر) جامعه كبيره نار جهنّم مجرد نار نيست بلكه عذابهاي جهنم بسيار است حميم، غساق مقامع من حديد، زقوم و غير اينها که در آيات شريفه قرآن اشاره فرموده خالِدِينَ فِيها که تمام شدن و مدت ندارد هي آن آتش حسبهم براي عذاب آنها كافي و وافي است وَ لَعَنَهُمُ اللّهُ لعن طرد و دوري از رحمت است که بوي آن بمشام آنها نميرسد مقابل صلوات است که وعده بمؤمنين داده شده أُولئِكَ عَلَيهِم صَلَواتٌ مِن رَبِّهِم بقره آيه 152 وَ لَهُم عَذابٌ مُقِيمٌ که شامل جميع انحاء عذاب ميشود و مقيم است که ميفرمايد در جاي ديگر وَ لا يُخَفَّفُ عَنهُم فاطر آيه
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 68)- در این آیه مجازات شدید و دردناک آنها، بیان شده است، میفرماید: «خداوند مردان و زنان منافق و همه کفار و افراد بیایمان را وعده آتش جهنم داده» (وَعَدَ اللَّهُ الْمُنافِقِینَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْکُفَّارَ نارَ جَهَنَّمَ).
همان آتش سوزانی که: «جاودانه در آن خواهند ماند» (خالِدِینَ فِیها).
و «همین یک مجازات (که تمام انواع عذابها و کیفرها را در بر دارد) برای آنها کافی است» (هِیَ حَسْبُهُمْ).
و به تعبیر دیگر آنها نیاز به هیچ مجازات دیگری ندارند، زیرا در دوزخ همه نوع عذاب جسمانی و روحانی وجود دارد.
و در پایان آیه اضافه میکند: «خداوند آنها را از رحمت خود دور ساخته و عذاب همیشگی نصیبشان نموده است» (وَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَ لَهُمْ عَذابٌ مُقِیمٌ).
بلکه این دوری از خداوند، خود بزرگترین عذاب و دردناکترین کیفر برای آنها محسوب میشود.
نکات آیه
۱ - خلود در آتش دوزخ، وعده خداوند به زنان و مردان منافق و عموم کفرپیشگان (وعد اللّه المنفقین و المنفقت و الکفار نار جهنم خلدین فیها)
۲ - زنان و مردان منافق در استحقاق کیفرهاى الهى، مساویند. (وعد اللّه المنفقین و المنفقت ... نار جهنم خلدین فیها)
۳ - تساوى زن و مرد در برابر تکالیف الهى (وعد اللّه المنفقین و المنفقت ... نار جهنم خلدین فیها)
۴ - همسانى منافقان و کافران، در استحقاق کیفر شدید و مستمر خداوند در قیامت (وعد اللّه المنفقین و المنفقت و الکفار نار جهنم خلدین فیها هى حسبهم)
۵ - وجود زنان منافق در میان منافقان عصر پیامبر(ص) (وعد اللّه المنفقین و المنفقت)
۶ - جاودانگى حیات انسان، حتى دوزخیان در آخرت (نار جهنم خلدین فیها هى حسبهم)
۷ - عذاب جاودان جهنم، مجازاتى بس سنگین و کافى براى منافقان و کافران (نار جهنم خلدین فیها هى حسبهم)
۸ - عذاب جاودان جهنم تنها مجازات کافى براى منافقان و کافران و برابر با گناه کفر و نفاق آنان (وعد اللّه المنفقین ... و الکفار نار جهنم خلدین فیها هى حسبهم)
۹ - منافقان استهزاکننده خدا، پیامبر(ص) و آیات الهى، مورد استهزاى خداوند (قل أباللّه و ءایته و رسوله کنتم تستهزءون ... وعد اللّه المنفقین ... نار جهنم خلدین فیها هى حسبهم) به کار رفتن کلمه «وعد» به جاى وعید و نیز تعبیر «هى حسبهم» افاده نوعى استهزا دارد که مى تواند پاسخ مناسبى به استهزاى منافقان نسبت به خدا و ... باشد.
۱۰ - منافقان و کافران، مورد لعن و نفرین خداوند و محروم ابدى از رحمت او (المنفقین ... و الکفار ... لعنهم اللّه)
۱۱ - جواز لعن و نفرین بر منافقان و کافران (المنفقین ... و الکفار ... لعنهم اللّه)
۱۲ - محرومیت منافقان و کافران از رحمت الهى، مایه رنج و عذاب همیشگى آنان (و لعنهم اللّه و لهم عذاب مقیم) برداشت فوق بر این اساس است که «عذاب مقیم» در نتیجه نفرین الهى به دورى آنان از رحمت باشد.
۱۳ - خلود در آتش جهنم، موجب عادت کردن دوزخیان یا کاسته شدن از رنج و عذاب نیست.* (نار جهنم خلدین فیها هى حسبهم ... و لهم عذاب مقیم) تکرار «و لهم عذاب مقیم» پس از «نار جهنم» ممکن است در جهت دفع این توهّم باشد که دوزخیان در اثر خلود، بدان انس مى گیرند.
موضوعات مرتبط
- آیات خدا: استهزاگران آیات خدا ۹
- استهزاگران خدا: ۹
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۵
- تکلیف: تساوى در تکلیف ۳ ; نظام تکالیف ۳
- جهنم: جاودانان در جهنم ۱ ; جاودانگى جهنم ۷، ۸ ; جاودانگى در جهنم ۱، ۱۳ ; ویژگیهاى عذاب جهنم ۱۳
- جهنمیان: ۱ جاودانگى جهنمیان ۶ ; عذاب جهنمیان۱۳
- حیات: جاودانگى حیات اخروى ۶
- خدا: استهزاهاى خدا ۹ ; کیفرهاى خدا ۴ ; لعن خدا ۱۰ ; وعیدهاى خدا ۱
- رحمت: آثار محرومیت از رحمت ۱۲ ; محرومان از رحمت ۱۰، ۱۲
- زن: تکالیف زن ۳ ; زنان منافق در جهنم ۱ ; زنان منافق در صدر اسلام ۵
- عذاب: عوامل جاودانگى در عذاب ۱۲ ; مراتب عذاب ۷
- کافران: عوامل رنج کافران ۱۲ ; کافران در جهنم ۱ ; کیفر اخروى کافران ۴ ; کیفر کافران ۷، ۸، ۱۲ ; لعن بر کافران ۱۰، ۱۱ ; محرومیت کافران ۱۰، ۱۲
- کفر: گناه کفر ۸
- کیفر: تساوى در کیفر ۲ ; تناسب کیفر با گناه ۸ ; مراتب کیفر ۴ ; مستحقان کیفر اخروى ۴ ; نظام کیفرى ۲
- لعن: لعن جایز ۱۱ ; مشمولان لعن ۱۰، ۱۱
- محمّد(ص): استهزاگران محمّد(ص) ۹
- منافقان: استهزاهاى منافقان ۹ ; استهزاى منافقان ۹ ; عوامل رنج منافقان ۱۲ ; کیفر اخروى منافقان ۴ ; کیفر منافقان ۲، ۷، ۸، ۱۲ ; لعن بر منافقان ۱۰، ۱۱ ; محرومیت منافقان ۱۰، ۱۲ ; منافقان در جهنم ۱
- نفاق: گناه نفاق ۸