التوبة ٦٩
کپی متن آیه |
---|
کَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِکُمْ کَانُوا أَشَدَّ مِنْکُمْ قُوَّةً وَ أَکْثَرَ أَمْوَالاً وَ أَوْلاَداً فَاسْتَمْتَعُوا بِخَلاَقِهِمْ فَاسْتَمْتَعْتُمْ بِخَلاَقِکُمْ کَمَا اسْتَمْتَعَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِکُمْ بِخَلاَقِهِمْ وَ خُضْتُمْ کَالَّذِي خَاضُوا أُولٰئِکَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ أُولٰئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ |
ترجمه
التوبة ٦٨ | آیه ٦٩ | التوبة ٧٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«کَالَّذِینَ ...»: خبر مبتدای محذوف است. تقدیر چنین است: أَنتُمْ کَالَّذِینَ. «إسْتَمْتَعُوا»: بسیار سود جستند و لذّت بردند. از لذائذ جسمانی و شهوات فانی بسی بهرهمند شدند. «خَلا»: بهره. نصیب. «خُضْتُمْ»: فرو رفتهاید. به باطل پرداختهاید و بدان وارد شدهاید. «کَالَّذِی»: موصول مفرد (الَّذِی)، به جای موصول جمع (أَلَّذِینَ) به کار رفته است. یا این که صفت موصوف محذوفی، مانند: فَریق، فَوْج، و خَوْض است، و تقدیر چنین است: کَالْفَرِیقِ الَّذِی ... کَالْخَوْضِ الَّذِی. یعنی: همچون کسانی که. همچون باطلگرائیها و شهوتپرستیهائی که.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۷۴ - ۶۴، سوره توبه
- بيان اين دسته از آيات مربوط به منافقين و توطئه آنها براى قتل پيامبر (ص ) در راه تبوك
- نگرانى منافقين از جهت افشاء توطئه پليدشان توسط رسول الله (ص )
- اشكالاتي كه بر أيه : يحذر المنافقون ... ايراد شده و جواب أنها
- اشكال دوم در ارتباط با آيه (يحذر المنافقون ...) و پاسخ هايى كه به آن داده شده است
- جواب منافقين به سؤ ال از رفتار توطئه گرانه شان
- معناى كلمه (طائفة )
- مراد از ايمان منافقين در جمله : (( لقد كفرتم بعد ايمانكم ))
- اشكالى به آيه در مورد عفو بعضى منافقين و عذاب بعضى ديگر و پاسخ به آن
- اوصاف عمومى و جامع منافقين
- بيان حال عامه مؤ منين
- رضوان خدا، حقيقت رستگارى است و حتى در بهشت رضاى خدا نباشد بهشت هم عذاب خواهد بود
- مراد از جهاد با منافقين مقاومت و خشونت در برابر آنها است
- روايات مختلفى كه در ذيل آيه : (( يحذر المنافقون ... )) و شاءن نزول آن نقل شده اند
- كداميك از روايات با آيات مورد بحث تطبيق مى كند؟
- چند روايت در بيان مقصود از جمله : (( نسواالله فنسيهم ))
- رواياتى در مورد خشنودى و رضاى الهى در ذيل جمله : (( و رضوان من الله اكبر ))
تفسیر نور (محسن قرائتی)
كَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ كانُوا أَشَدَّ مِنْكُمْ قُوَّةً وَ أَكْثَرَ أَمْوالًا وَ أَوْلاداً فَاسْتَمْتَعُوا بِخَلاقِهِمْ فَاسْتَمْتَعْتُمْ بِخَلاقِكُمْ كَمَا اسْتَمْتَعَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ بِخَلاقِهِمْ وَ خُضْتُمْ كَالَّذِي خاضُوا أُولئِكَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ «69»
(حالِ شما منافقان،) همچون كسانى است كه پيش از شما بودند، (با آنكه) آنان نيرومندتر از شما و ثروتمندتر و صاحب فرزندان بيشترى بودند، پس آنان از نصيبشان بهرهمند شدند، شما نيز همانگونه كه پيشينيانِ شما متمتّع شدند، بهرهى خود را برديد و (در روش باطل خود) فرو رفتيد، چنانكه آنان فرورفتند.
آنها اعمالشان در دنيا و آخرت محو شد و آنان همان زيانكارانند.
نکته ها
«خَلاقٍ» در آيه، به معناى مطلقِ بهره و نصيب است.
مراد از حبطِ عمل در دنيا، شايد افشاى چهرهى واقعى منافقان و بىارزش شدن كارهاى نيك آنان باشد.
پیام ها
1- تاريخ و سرنوشت امّتها، به يكديگر شبيه است. «كَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ»
2- راه كفر و نفاق هميشه بوده وسنّت الهى نيز يكسان است. «كَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ»
3- قدرت نظامى، «قُوَّةً» و اقتصادى، «أَمْوالًا» و نيروى انسانى، «أَوْلاداً» مانع قهر الهى نيست.
4- منافقان وكفّار، به قدرت، مال وفرزند خود تكيه دارند. كانُوا أَشَدَّ مِنْكُمْ قُوَّةً وَ ...
5- در بهرهمند شدن از منافع دنيوى، ايمان شرط نيست، كفّار و منافقان نيز نصيب دارند. «فَاسْتَمْتَعُوا»
6- كامجويىها و كاميابىهاى دنيوى، زود گذر است. «فَاسْتَمْتَعُوا بِخَلاقِهِمْ»
7- هر كاميابى و نعمتى، نشانهى لطف الهى نيست. فَاسْتَمْتَعُوا ... حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ
جلد 3 - صفحه 461
8- خداوند در دنيا براى منحرفان از حق، بهرهاى قرار داده است. «بِخَلاقِهِمْ» ولى در آخرت، هيچ بهره و نصيبى ندارند. «1»
9- فرو رفتن و غرق شدن در فساد و دين ستيزى، عامل سقوط است. «خُضْتُمْ، خاضُوا» وگرنه، توبه و بازسازى پس از هرگناه، مىتواند نجاتبخش باشد.
10- كفر ونفاق، سبب حبط اعمال است. «حَبِطَتْ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
كَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ كانُوا أَشَدَّ مِنْكُمْ قُوَّةً وَ أَكْثَرَ أَمْوالاً وَ أَوْلاداً فَاسْتَمْتَعُوا بِخَلاقِهِمْ فَاسْتَمْتَعْتُمْ بِخَلاقِكُمْ كَمَا اسْتَمْتَعَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ بِخَلاقِهِمْ وَ خُضْتُمْ كَالَّذِي خاضُوا أُولئِكَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ (69)
كَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ: اى منافقان، هستيد شما مانند كسانى كه پيش از شما بودند، يعنى امم ماضيه كه بر كفر و نفاق مستمر بودند. پس بيان وجه تشبيه و تمثيل حال آنها را فرمايد كه: كانُوا أَشَدَّ مِنْكُمْ قُوَّةً: بودند شديدتر از شما از حيث قوت، يعنى در قوت بدنى از شما قوىتر بودند. وَ أَكْثَرَ أَمْوالًا وَ أَوْلاداً: و بيشتر بودند از شما از جهت مال و اولاد، يعنى مال و اولاد آنها از شما بيشتر بود؛ با اين حال، نفع نداد ايشان را چيزى از شدت قوت و كثرت مال و اولاد، و عذاب الهى به آنها وارد شد. فَاسْتَمْتَعُوا بِخَلاقِهِمْ: پس بهره گرفتند به نصيب خود از لذايذ دنيا و از مال و فرزند بهرهور شدند. فَاسْتَمْتَعْتُمْ بِخَلاقِكُمْ: پس شما منافقان نيز تمتع يافتيد به نصيب خويش از آرزوهاى دنياى فانى. كَمَا اسْتَمْتَعَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ بِخَلاقِهِمْ: چنانچه بهره بردند آنانكه پيش از شما بودند به نصيب خود.
وجه تشبيه- اول: مذمت امم ماضيه فرموده به استمتاع ايشان به حظوظ ناقصه از شهوات فانيه و اشتغال به آنها غافل از نظر در عاقبت و سعى در تحصيل لذايذ حقيقيه و
ج5، ص 141
نعيم باقيه جهت تمهيد ذم مخاطبين منافقين در مشابهت ايشان به آنها و متابعت اثر ايشان.
دوم: تشبيه فرموده منافقين را به كفار زمان سلف در امر به منكر و نهى از معروف و قبض از خيرات، بعد وصف كفار را فرمود به اينكه آنها از حيث قوت و مال و اولاد قوىتر بودند از اين منافقين، و بهره يافتند عاقبت هلاك، و به عذاب ابدى گرفتار شدند، پس شما با ضعف حال و قلت مال و اولاد هر آينه اولى و اهم نخواهيد بود در اهلاك و ابتلاء به عقاب دائم.
سيم: تشبيه فرموده منافقين را به كفار در سرپيچى آنان از طاعت الهى و انهماك در مخالفت سبحانى به جهت طلب دنيا و شهوات و استمتاع آنها در چند روزه عمر و حبط اعمال و خسران.
وَ خُضْتُمْ: و شروع نموديد و فرو رفتيد در باطل كه آن كفر و استهزاء به آيات الهى است. كَالَّذِي خاضُوا: مانند كسانى كه فرو رفتند در باطل از گذشتگان. چون حق تعالى بيان فرمود مشابهت منافقين را به كفار در طلب دنيا و اعراض از آخرت، در اين آيه بيان فرمايد حصول مشابهت بين دو فرقه را در تكذيب انبياء و مكر و خدعه و حيله به ايشان: أُولئِكَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ: آن جماعت نابود و تباه گشت كردارهاى ايشان. فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ: در دنيا كه آن مال و اولاد به ايشان وفا نكرد، و در آخر كه ثوابى بر آن عملها مترتب نگشته، مانند ثواب مؤمنين در خيرات و مبرات، زيرا مستحق نباشند به سبب كفر و شرك و نفاق. وَ أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ: و آن گروه منافقان ايشانند زيانكاران در هر دو جهان.
ابن عباس در اين آيه گفته: ما اشبه اللّيل بالبارحة چه شبيه است امشب به ديشب، يعنى چقدر مشابهت دارند اين منافقان به قوم بنى اسرائيل. ابن مسعود گفت: شما شبيهترين مردمانيد به بنى اسرائيل الا آنكه نمىدانم شما هم گوساله مىپرستيد يا نه. حذيفه گفت: امروز منافقان شما بدتر از منافقان عهد رسولند. پرسيدند: چگونه؟ گفت: براى آنكه ايشان نفاق را مخفى داشتند و شما آن را آشكار كرديد.
ج5، ص 142
در مجمع- ابى سعيد الخدرى عن النّبىّ صلّى اللّه عليه و آله قال: لتأخذنّ كما اخذت الامم من قبلكم ذراعا بذراع و شبرا بشبر و باعا بباع حتّى لو انّ احدا من اولئك دخل فى جحر ضبّ لدخلتموه قالوا يا رسول اللّه كما صنعت فارس و الرّوم و اهل الكتاب قال صلّى اللّه عليه و آله فهل النّاس الّا هم.
ابو سعيد خدرى روايت نموده كه حضرت رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمود: شما هر آينه البته البته فرا گيريد طريقه مانند طريقه امتهاى گذشته ذراع به ذراع و شبر به شبر و باع به باع، حتى آنكه اگر يكى از آنها در سوراخ سوسمارى شده باشد شما نيز درآييد. گفتند: يا رسول اللّه، مانند وضعيات روم و فارس و اهل كتاب؟ فرمود: نيستند مردم مگر از جنس ايشان.
نكته- ذكر استمتاع در حق اولين اولا بعد ذكر آن در حق منافقين ثانيا بعد ذكر آن در حق اولين ثالثا فايدهاش آنست كه حق تعالى مذمت فرمود اولين را به بهره بردن از حظوظ دنيا و حرمان ايشان از سعادت عقبى به سبب استغراق در نصيب عاجله؛ پس از تقرير اين مذمت عود فرمود به تشبيه اين منافقين به سالفين، و اين نهايت مبالغه است، مثل آنكه شخص بخواهد آگاه نمايد بعض ظلمه را بر قبح ظلم او گويد: تو مثل فرعون هستى، مىكشت مردم را بدون تقصير، و عذاب مىكرد به غير سبب، و تو هم مىكنى آنچه او مىنمود، پس تكرير براى تأكيد باشد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمُنْكَرِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَ يَقْبِضُونَ أَيْدِيَهُمْ نَسُوا اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ إِنَّ الْمُنافِقِينَ هُمُ الْفاسِقُونَ (67) وَعَدَ اللَّهُ الْمُنافِقِينَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْكُفَّارَ نارَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها هِيَ حَسْبُهُمْ وَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَ لَهُمْ عَذابٌ مُقِيمٌ (68) كَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ كانُوا أَشَدَّ مِنْكُمْ قُوَّةً وَ أَكْثَرَ أَمْوالاً وَ أَوْلاداً فَاسْتَمْتَعُوا بِخَلاقِهِمْ فَاسْتَمْتَعْتُمْ بِخَلاقِكُمْ كَمَا اسْتَمْتَعَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ بِخَلاقِهِمْ وَ خُضْتُمْ كَالَّذِي خاضُوا أُولئِكَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ (69) أَ لَمْ يَأْتِهِمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ قَوْمِ نُوحٍ وَ عادٍ وَ ثَمُودَ وَ قَوْمِ إِبْراهِيمَ وَ أَصْحابِ مَدْيَنَ وَ الْمُؤْتَفِكاتِ أَتَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَما كانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ (70)
جلد 2 صفحه 598
ترجمه
مردان منافق و زنان منافقه بعضى از آنها از بعض ديگرند امر مىكنند بكار بد و نهى مىكنند از كار خوب و مىبندند دستهاشان را فراموش كردند خدا را پس فراموش كردشان همانا منافقان آنانند متمرّدان
وعده كرد خدا مردان منافق و زنان منافقه و كافران را آتش جهنم كه جاودانيانند در آن آن كافى است آنها را و لعنت نمودشان خدا و براى آنها است عذابى جاى گير
مانند آنانكه بودند پيش از شما بودند شديدتر از شما بقوّت و بيشتر بمالها و فرزندان پس بهرهمند شدند بنصيبشان پس بهرهمند شديد بنصيبتان چنانچه بهرهمند شدند پيشينيان شما بنصيبشان و ورود كرديد چنانچه ورود نمودند آنگروه ناچيز شد عملهاشان در دنيا و آخرت و آنگروه آنانند زيانكاران
آيا نيامد ايشان را خبر آنانكه بودند پيش از آنها مانند قوم نوح و عاد و ثمود و قوم ابراهيم و ياران مدين و آن زير و زبر شدگان كه آمدند پيغمبران آنها با معجزات پس نبود خدا كه ستم كند آنها را ولى بودند آنها كه بخودهاشان ستم مىكردند.
تفسير
خداوند تكذيب فرموده قول منافقان را كه بمسلمانان مىگفتند ما از شمائيم و تأكيد فرموده است قول خود را كه فرمود و نيستند از شما در آيه و يحلفون باللّه انّهم لمنكم باين بيان كه آنها فرقه جداگانه هستند و بعضى از جنس بعض ديگرند سنخيّت با مسلمانان ندارند بدليل آنكه امر ميكنند بكفر و معاصى و قبائح عقليه و نهى مىكنند از ايمان و اطاعت و مصالح عامّه و قبض يد دارند يعنى بخيل و ممسك و لئيمند و غافل از ذكر خدايند لذا خداوند هم آنها را از فضل و رحمت رحيميّه خود محروم فرموده در توحيد و عياشى ره از امير المؤمنين (ع) نقل نموده كه يعنى فراموش نمودند خدا را در دار دنيا و اطاعت ننمودند از او پس فراموش نمود خدا آنها را در آخرت يعنى حاصل نشد براى آنها از ثواب او نصيبى پس گشتند فراموش شدگان از هر خير و عياشى ره از امام باقر (ع) نقل نموده كه ترك كردند اطاعت خدا را پس ترك كرد خدا آنها را يعنى آنها را بحال خودشان واگذاشت چون عروض نسيان بر خدا محال است و براى مراعات ازدواج در كلام اين طور تعبير شده است و آنها كاملند در تمرد و بيرونند از دائره خير و خداوند بآنها و كفار ظاهرى وعده آتش جهنم داده و همان آتش بس است براى
جلد 2 صفحه 599
آنها از جهت عقاب و جزا ديگر احتياج بعذاب دنيوى ندارند و دور فرموده است آنها را از رحمت خود و خوار نموده است آنانرا در نظر مسلمان و كافر و از براى آنها عذابى است در دنيا و آخرت كه بر سر آنها رحل اقامت افكنده و منفك نمىشود چون در دنيا هميشه متزلزل و متحيّر و از دو طرف راندهاند و در آخرت مخلّد در جهنمند و پس از اين خطاب بآنها فرموده ميفرمايد حال شما مانند طوائف سابقه بر شما است كه بمراتب از شما اقوى بودند و اقوام و اولادشان بيشتر بود پس چندى از لذائذ دنيا بهرهمند شدند شما هم بهرهمند شديد مانند آنها و وارد شديد در معاصى مانند آنها كه وارد شدند ولى اينها موّقت و مشوب بزحمت و كدورت بود و نتيجه براى آنها نداشت جز وزر و وبال و بالاخره همه را گذاردند و بحسرت رفتند و معذّب بعذاب ابد شدند و اگر عمل خيرى هم از آنها سر زده بود مانند اعمال شما باطل و بىثمر شد چون با كفر و نفاق عملى قبول نميشود پس سرمايه عمر را از دست دادند و از اين تجارت جز خسارت نبردند و شما هم نخواهيد برد آيا بمنافقان و كفار نرسيده است اخبار طوائف سابقه بر آنها كه از آن جمله قوم نوح بودند كه بطوفان غرق شدند و قوم عاد كه بباد صرصر هلاك شدند و قوم ثمود كه بزلزله و صيحه آسمانى مردند و كسانيكه با حضرت ابراهيم (ع) طرف بودند مانند نمرود و لشكرش كه بتوسط پشه بدرك واصل شدند و اهل مدين كه قوم شعيب (ع) بودند و بآتش در زير ابر معذّب و نابود گشتند و اهل بلاد موءتفكه كه قوم لوط بودند و مساكن آنها واژگون و زير و زبر گرديد چنانچه در كافى از امام صادق (ع) نقل نموده و مؤتفكات بمعنى منقلبات است تمام اينها انبياء عظامى بودند كه آمدند از طرف خداوند براى هدايت و ارشاد اقوام و اهل زمان خودشان و آنها اطاعت ننمودند و باين بليّات مبتلا شدند پس اينها بايد بترسند از آنكه خداوند با آنها هم معامله اقوام سابقه را بنمايد و تصوّر نشود كه خداوند العياذ باللّه در اين مواقع بكسى ظلم كرده است بلكه آنها خودشان ظلم نمودند بخودشان كه تكذيب نمودند انبياء عظام را و اختيار كردند كفر و عصيان را با وجود بيّنه و برهان بر حق و مستحق عقوبت شدند.
جلد 2 صفحه 600
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
33
كَالَّذِينَ مِن قَبلِكُم كانُوا أَشَدَّ مِنكُم قُوَّةً وَ أَكثَرَ أَموالاً وَ أَولاداً فَاستَمتَعُوا بِخَلاقِهِم فَاستَمتَعتُم بِخَلاقِكُم كَمَا استَمتَعَ الَّذِينَ مِن قَبلِكُم بِخَلاقِهِم وَ خُضتُم كَالَّذِي خاضُوا أُولئِكَ حَبِطَت أَعمالُهُم فِي الدُّنيا وَ الآخِرَةِ وَ أُولئِكَ هُمُ الخاسِرُونَ (69)
مثل كساني از كفار که قبل از شما بودند و آنها از شما قوّتشان شديدتر بود و اموال و اولاد آنها بيشتر پس استمتاع كردند و بهره برداري و شهوتراني كردند بآنچه از صفات و اخلاق رذيله که در آنها بود و شما هم بهرهبرداري كرديد بشهوات خود مثل آنها که بهرهبرداري كردند بخلاق خود و صفات خبيثه و اخلاق رذيله و هويپرستي فرو رفتيد شما در معاصي و اعمال سيّئه مثل آنكه آنها فرو رفتند اينها از بين رفت اعمالشان در دنيا و آخرت و اينها خود آنها زيانكار بودند و جز خسارت چيزي نبردند.
كَالَّذِينَ مِن قَبلِكُم خداوند تشبيه ميفرمايد حال كفار در عصر حضرت رسالت صلّي اللّه عليه و آله و سلّم را بكفار در اعصار انبياء سلف نوح، هود، صالح، ابراهيم، لوط،
جلد 8 - صفحه 264
شعيب، موسي و غير اينها. سپس حال كفار اعصار سابقه را بيان ميفرمايد که از شما قوت و قدرت و تمكن آنها بيشتر و بالاتر بود و بعذاب الهي هلاك شدند غرق، ريح، صيحه، سائقه، خسف كانُوا أَشَدَّ مِنكُم قُوَّةً كجا قوت و قدرت و تمكن شما بپايه قدرت نمرود و شدّاد و فرعون ميرسد که دعوي خدايي كردند و خواستند با خدا جنگ كنند وَ أَكثَرَ أَموالًا وَ أَولاداً سلطنت دنيا را اشغال كردند و تمام خلق را بنده خود نمودند و عدّه خود را زياد كردند.
فَاستَمتَعُوا بِخَلاقِهِم اخلاق رذيله كبر و نخوت، حرص و شهوت، جهل و حماقت، ظلم و معصيت آنها را وادار كرد بطغيان و سركشي و شهوتراني و فسق و فجور و هواپرستي فَاستَمتَعتُم بِخَلاقِكُم شما هم پيروي آنها را كرديد و آنچه که نبايد بجا آورديد كَمَا استَمتَعَ الَّذِينَ مِن قَبلِكُم طابق النعل بالنعل هر غلطي از كفر و شرك و فسق و فجور و ظلم و تعدي که آنها داشتند گذاشتند و رفتند و شما برداشتيد و شما هم ميگذاريد و ميرويد.
وَ خُضتُم كَالَّذِي خاضُوا و فرو رفتن شما در معاصي بعين مثل فرو رفتن آنها است ولي غافل از اينكه چه نتيجه بردند شما متنبّه شويد.
أُولئِكَ حَبِطَت أَعمالُهُم اگر عمل خيري از آنها صادر شده باشد از بدني احساني بياثر بود چون كافر و مشرك بودند فِي الدُّنيا وَ الآخِرَةِ نه در دنيا بر آنها ثمره داشته و نه در آخرت ثوابي دارند.
وَ أُولئِكَ هُمُ الخاسِرُونَ عمر گرانبهاي خود را بباد فنا دادند و عذاب دنيوي و اخروي را بر خود خريدند.
265
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 69)- تکرار تاریخ و درس عبرت! این آیه برای بیدار ساختن این گروه از منافقان، آینه تاریخ را پیش روی آنها میگذارد، و با مقایسه زندگی آنان با منافقان و گردنکشان پیشین، عبرت انگیزترین درسها را به آنها میدهد، و میگوید: «شما همانند منافقان پیشین هستید»، و همان مسیر و برنامه و سرنوشت شوم را تعقیب میکنید (کَالَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ).
«همانها که از نظر نیرو از شما قویتر، و از نظر اموال و فرزندان از شما افزونتر بودند» (کانُوا أَشَدَّ مِنْکُمْ قُوَّةً وَ أَکْثَرَ أَمْوالًا وَ أَوْلاداً).
«آنها از نصیب و بهره خود در دنیا، در طریق شهوات و آلودگی و گناه و فساد و تبهکاری، بهره گرفتند، شما منافقان این امت نیز از نصیب و بهره خود همان گونه که منافقان پیشین بهره گرفته بودند، بهره برداری کردید» (فَاسْتَمْتَعُوا بِخَلاقِهِمْ فَاسْتَمْتَعْتُمْ بِخَلاقِکُمْ کَمَا اسْتَمْتَعَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ بِخَلاقِهِمْ).
سپس میگوید: «شما در کفر و نفاق و سخریه و استهزاء مؤمنان، فرو رفتید، همان گونه که آنها در این امور فرو رفتند» (وَ خُضْتُمْ کَالَّذِی خاضُوا).
ج2، ص227
سر انجام پایان کار منافقان پیشین را برای هشدار به گروه منافقان معاصر پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و همه منافقان جهان، با دو جمله بیان میکند:
نخست این که: «آنها کسانی هستند که همه اعمالشان در دنیا و آخرت بر باد رفته و میرود، و هیچ نتیجه مثبتی از آن عائدشان نمیگردد» (أُولئِکَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ).
دیگر این که: «آنها زیانکاران حقیقی، و خسران یافتگان واقعی هستند» (وَ أُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ).
آنها ممکن است استفادههای «موقت» و «محدودی» از اعمال نفاق آمیز خود ببرند، ولی اگر درست بنگریم میبینیم نه در زندگی این دنیا از این رهگذر طرفی میبندند، و نه در جهان دیگر بهرهای دارند.
نکات آیه
۱ - خط نفاق و کفر، داراى پیشینه در میان امتهاى گذشته (وعد اللّه المنفقین و المنفقت ... کالذین من قبلکم)
۲ - فرجام سوء منافقان و کفرپیشگان گذشته تاریخ - على رغم برخوردارى آنان از قدرت، مال و فرزند فزونتر - هشدارى است به منافقان هر عصر. (وعد اللّه المنفقین ... کالذین من قبلکم کانوا أشد منکم قوة و أکثر أمولا)
۳ - وجود منافقان و کافرانى نیرومندتر از منافقان و کافران عصر پیامبر(ص) در میان امتهاى پیشین (کانوا أشد منکم قوة و أکثر أمولا و أولداً)
۴ - اعتماد و اتکاى منافقان و کافران به قدرت، ثروت و فرزندان بسیار خویش (کانوا أشد منکم قوة و أکثر أمولا و أولداً)
۵ - هیچ چیز، حتى برترین قدرتهاى نظامى، اقتصادى و نیروى انسانى، مانع تحقق یافتن عذاب الهى براى کافران و منافقان نیست. (وعد اللّه المنفقین ... و لهم عذاب مقیم. کالذین من قبلکم کانوا أشد منکم قوة و أکثر أمولا و أولداً) نیروى نظامى از «قوة»، اقتصادى از «أموالاً» و انسانى از «أولاداً» برداشت شده است.
۶ - هر امتى، چه مؤمن و چه کافر و منافق، در زندگى دنیوى، بهره و نصیبى دارد. (وعد اللّه المنفقین ... کالذین من قبلکم... فاستمتعوا بخلقهم فاستمتعتم بخلقکم)
۷ - کثرت بهره وریهاى کافران، به مقتضاى خُلق و خو و تلاش مادى آنان و طبق جریان طبیعى است و نه نشانه رحمت و لطف الهى به آنان* (فاستمتعوا بخلقهم فاستمتعتم بخلقکم) با توجّه به اینکه «خلاق»، مى تواند به معناى دستاوردهاى انسان به مقتضاى خلق و خوى خویش باشد، این برداشت به دست مى آید.
۸ - غرق شدن منافقان و کافران در باتلاق بهره وریهاى مادى، گرایش مستمر آنان در طول تاریخ (فاستمتعوا بخلقهم .... و خضتم کالذى خاضوا) برداشت فوق بدان احتمال است که «خوض» (فرو رفتن) به قرینه «استمتعوا» همان بهره ورى از مادیات و فرورفتن در منجلاب آن باشد.
۹ - مذمت الهى از غرق شدن در لذایذ و بهره وریهاى مادى (فاستمتعوا بخلقهم ... و خضتم کالذى خاضوا) با توجّه به اینکه مراد از «خوض»، مى تواند خوض در بهره وریهاى مادى باشد، برداشت فوق به دست مى آید.
۱۰ - بذله گویى منافقان و کافران و استهزاى آنان به ارزشهاى الهى، کار مستمرشان در طول تاریخ (کالذین من قبلکم ... و خضتم کالذى خاضوا) در «آیه ۵۶» از قول منافقان نقل شده است: «إنما کنا نخوض و نلعب»; خداوند در این آیه مى فرماید «خضتم کالذى خاضوا» ; یعنى، روش شما در پیشینیان شما نیز وجود داشته است.
۱۱ - حبط و سقوط ارزش و بى ثمر بودن اعمال کافران و منافقان، در دنیا و آخرت (وعد اللّه المنقین ... أولئک حبطت أعملهم فى الدنیا و الأخرة)
۱۲ - منافقان و کافران پیشین با همه اتکایى که بر دستاوردهاى مادى خویش داشتند، سرانجام همه آنها را فرو نهاده و بى توشه در گذشتند. (کالذین من قبلکم کانوا أشد منکم ... أولئک حبطت أعملهم فى الدنیا و الأخرة) آیه در مقام تحذیر منافقان، سرنوشت پیشینیان را بر آنان مى نمایاند که چگونه با همه قدرت در گذشتند و تلاشهاى دنیویشان بى نتیجه ماند.
۱۳ - بى تأثیر ماندن دسیسه هاى منافقان و کافران طول تاریخ، در از بین بردن ارزشهاى الهى، عبرتى است براى دنبال کنندگان راه آنان. * (کالذین من قبلکم ... أولئک حبطت أعملهم فى الدنیا و الأخرة) با توجّه به اینکه منظور از اعمال در «أعمالهم» مى تواند روشهاى خائنانه آنان در قبال ادیان الهى باشد، برداشت فوق به دست مى آید.
۱۴ - منافقان و کافران، زیانکاران واقعى تاریخند. (وعد اللّه المنفقین ... أولئک هم الخسرون)
۱۵ - ناچیزى بهره وریها و لذایذ زندگى دنیوى، در مقایسه با ثوابها و ارزشهاى اخروى (فاستمعتوا بخلقهم ... أولئک حبطت أعملهم ... و أولئک هم الخسرون) با اینکه کافران و منافقان در دنیا بهره مند بوده اند، خداوند ایشان را زیانکار واقعى معرفى مى کند; زیرا لذایذ دنیویشان محدود بوده و از ثوابهاى اخروى بى بهره اند.
موضوعات مرتبط
- ارزشها: استهزاى ارزشها ۱۰
- امتها: کافران امتهاى پیشین ۳; منافقان امتها ى پیشین ۳
- امکانات مادى: استفاده از امکانات مادى ۶; بىارزشى امکانات مادى ۱۵
- پاداش: ارزش پاداش اخروى ۱۵
- تاریخ: عبرت از تاریخ ۱۳
- تلاش: آثار تلاش ۷
- ثروت: اتکاى به ثروت ۴
- خدا: حتمیت عذابهاى خدا ۵; سرزنشهاى خدا ۹; سنّتهاى خدا ۷; نشانه هاى رحمت خدا ۷
- دنیاطلبى: سرزنش دنیاطلبى ۹
- زیانکاران: ۱۴
- عبرت: عوامل عبرت ۲، ۱۳
- قدرت: اتکاى به قدرت ۴
- کافران: استهزاگرى کافران ۱۰; امکانات مادى کافران ۶، ۷ ; اموال کافران ۲، ۴، ۱۲; بىتأثیرى توطئه کافران ۱۳; حبط عمل کافران ۱۱، ۱۳; حتمیت عذاب کافران ۵; دنیاطلبى کافران ۸; زیانکارى کافران ۱۴; سیره کافران ۱۰; صفات کافران ۴; عبرت از فرجام کافران ۲; فرجام کافران ۱۲; فرزندان کافران ۲، ۴; قدرت کافران ۴; کافران صدر اسلام ۳
- کفر: تاریخ کفر ۱
- لذایذ: بىارزشى لذایذ دنیوى ۱۵
- مؤمنان: امکانات مادى مؤمنان ۶
- منافقان: استهزاگرى منافقان ۱۰; امکانات مادى منافقان ۴، ۶، ۱۲; بىتأثیرى توطئه منافقان ۱۳; ثروت منافقان ۲; حبط عمل منافقان ۱۱; حتمیت عذاب منافقان ۵; دنیاطلبى منافقان ۸; زیانکارى منافقان ۱۴; سیره منافقان ۱۰; صفات منافقان ۴; عبرت از فرجام منافقان ۲; فرجام منافقان ۱۲; قدرت منافقان ۴; کثرت فرزندان منافقان ۲، ۴; منافقان صدر اسلام ۳; هشدار به منافقان ۲
- نفاق: تاریخ نفاق ۱
منابع