الأعراف ١٧١

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۵۶ توسط 127.0.0.1 (بحث) (QRobot edit)


ترجمه

و (نیز به خاطر بیاور) هنگامی که کوه را همچون سایبانی بر فراز آنها بلند کردیم، آنچنان که گمان کردند بر آنان فرود می‌آمد؛ (و در همین حال، از آنها پیمان گرفتیم و گفتیم:) آنچه را (از احکام و دستورها) به شما داده‌ایم، با قوّت (و جدیت) بگیرید! و آنچه در آن است، به یاد داشته باشید، (و عمل کنید،) تا پرهیزگار شوید!

و [ياد كن‌] هنگامى را كه كوه را كنديم و بالاى سرشان قرار داديم كه گويى سايبانى بود، و پنداشتند كه بر سرشان خواهد افتاد. [گفتيم:] آنچه به شما داده‌ايم با جدّيت بگيريد و محتواى آن را به خاطر بسپاريد، اميد كه پرهيزكار شويد
و [ياد كن‌] هنگامى را كه كوه [طور] را بر فرازشان سايبان‌آسا، برافراشتيم، و چنان پنداشتند كه [كوه‌] بر سرشان فرو خواهد افتاد. [و گفتيم:] آنچه را كه به شما داده‌ايم به جدّ و جهد بگيريد، و آنچه را در آن است به ياد داشته باشيد. شايد كه پرهيزگار شويد.
و آن‌گاه که کوه طور را از جای برکندیم و مانند قطعه ابری بر فراز سر آنها برآوردیم که پنداشتند بر آنها فرو خواهد افتاد (و امر کردیم) دستور توراتی که به شما آمد با قوت (ایمان و عقیده محکم) اخذ کنید و آنچه در آن مذکور است متذکر شوید، باشد که پرهیزکار شوید.
و [یاد کنید] هنگامی [را] که کوه [طور] را برکندیم، [و] چنان که گویی سایبانی است بالای سرشان قرار دادیم و [به خاطرضعف ایمان] پنداشتند که بر سرشان سقوط می کند. [به آنان گفتیم:] آنچه [از کتاب، شریعت و احکام] به شما داده ایم با قدرت [ی تمام و عزمی استوار] بگیرید، و آنچه [از معارف و حقایق] در آن است متذکّر شوید [و فرا گیرید و همواره به خاطر داشته باشید] تا [با عمل به آن] پرهیزکار شوید.
و كوه را بر فراز سرشان چون سايبانى نگه داشتيم و مى‌پنداشتند كه اكنون بر سرشان خواهد افتاد. كتابى را كه به شما داده‌ايم با نيرومندى بگيريد و هر چه را كه در آن آمده است به ياد داريد، باشد كه پرهيزگار شويد.
و چنین بود که کوه [طور] را بر سر آنان برافراشتیم، گویی سایبانی بود و گمان بردند بر آنان فروخواهد افتاد [و گفتیم‌] آنچه به شما داده‌ایم به جد و جهد بگیرید و آنچه در آن هست به خاطر بسپارید باشد که پروا پیشه کنید
و [ياد كن‌] آنگاه كه كوه را بركنديم و بالاى سرشان برديم كه گويى سايبانى است و پنداشتند كه بر سرشان افتادنى است [گفتيم:] آنچه را به شما داديم- يعنى كتاب- با همه نيرو بگيريد و آنچه را در آن است به ياد آريد شايد پرهيزگار شويد.
و (نیز به خاطر بنی‌اسرائیل بیاور) هنگامی را که کوه (طور) را بر فراز سر آنان نگاه داشتیم. آن چنان که انگار سایبانی (یا تکّه‌ای ابر) است، و ایشان گمان بردند که بر سرشان فرو می‌افتد. (در این وقت خوف و هراس، بدیشان گفتیم:) آنچه را (از تورات) به شما دادیم محکم برگیرید و در عمل بدان کوشا باشید و آنچه را در آن است بررسی کنید و در مدّنظر گیرید تا پرهیزگار شوید (و خویشتن را با مواظبت احکام و دستورات آن، از عذاب به دور دارید).
و چون (کوه) طور را (بر) فرازشان همچون سایبانی برکندیم (و برافراشتم) و چنان پنداشتند که (کوه) به‌راستی بر (سر)شان فرود آینده است. (و گفتیم:) «آنچه را که به شما داده‌ایم به جد و جهدی شدید برگیرید و آنچه را در آن است به یاد آرید. شاید شما (از این گناهان) پرهیز کنید.»
و هنگامی که بالا بردیم کوه را فراز ایشان مانند سایبانی و پنداشتندش فرودآینده بر خویش بگیرید آنچه را به شما دادیم به قوّت و یاد آرید آنچه را در آن است شاید پرهیزکاری کنید


الأعراف ١٧٠ آیه ١٧١ الأعراف ١٧٢
سوره : سوره الأعراف
نزول : ٤ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٢
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«نَتَقْنا»: از جای کندیم و بالابردیم (نگا: بقره / ). «ظُلَّةٌ»: سایبان.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ إِذْ نَتَقْنَا الْجَبَلَ فَوْقَهُمْ كَأَنَّهُ ظُلَّةٌ وَ ظَنُّوا أَنَّهُ واقِعٌ بِهِمْ خُذُوا ما آتَيْناكُمْ بِقُوَّةٍ وَ اذْكُرُوا ما فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ «171»

و (به ياد آور) زمانى كه كوه (طور) را از جاى كنده، همچون سايبانى بالاى سرشان قرار داديم و گمان كردند كه آن بر سرشان خواهد افتاد، (در آن حال، به آنان گفتيم:) آنچه را (از احكام و دستورها) به شما داديم، قدرتمندانه و جدّى بگيريد و آنچه را در آن است به ياد آوريد (و عمل كنيد) باشد كه اهل تقوا شويد.

نکته ها

اين آيه، مشابه آيه‌ى 63 سوره بقره وآخرين آيه در اين سوره است كه درباره‌ى بنى‌اسرائيل سخن مى‌گويد. از آيه‌ى 103 تا اينجا، پياپى مسائلى را در مورد آنان مطرح كرده است.

«نَتق»، به معناى كندن و پرتاب كردن و «ظُلَّةٌ»، به معناى پاره‌ى ابر، سقف و سايبان است.

موسى عليه السلام كه براى ميقات الهى به كوه طور رفته بود، در بازگشت براى هدايت بنى‌اسرائيل تورات را همراه خود آورد، امّا آنان به مخالفت پرداختند، خداوند كوه را از جا كند وبالاى سرشان قرار داد، آنان وحشت كردند و به سجده افتادند و قول اطاعت دادند، ولى طولى نكشيد كه دوباره از دين برگشتند.

سؤال: آيا پيمان گرفتن و اطاعت در حال اجبار ارزشى دارد؟

پاسخ: اوّلًا هر اجبارى بد نيست، گاهى معتاد را مجبور به ترك اعتياد مى‌كنند كه خود يك ارزش است. البتّه عقيده‌ى قلبى را نمى‌توان با اجبار تحميل كرد، امّا عمل صحيح را مى‌توان به اجبار در جامعه ترويج داد. ثانياً گاهى كارى در آغاز به اجبار القا مى‌شود، ولى به تدريج از روى آگاهى و اختيار انجام مى‌گيرد.

جلد 3 - صفحه 215

از امام صادق عليه السلام پرسيدند: «مراد از قوّت در اين آيه قوّت بدنى است يا قلبى؟ حضرت فرمودند: هر دو». «1»

پیام ها

1- قرار گرفتن كوه، بالاى سر بنى‌اسرائيل و تهديد آنان، حادثه‌اى است كه نبايد فراموش شود. وَ إِذْ نَتَقْنَا الْجَبَلَ‌ ...

2- ياد گرفتن كافى نيست، بلكه بايد يادآورى شود. خُذُوا ... اذْكُرُوا

3- براى تربيت عمومى جامعه و براى جلوگيرى از انحراف، گاهى بايد از اهرم فشار استفاده كرد. إِذْ نَتَقْنَا ... خُذُوا ما آتَيْناكُمْ‌ ...

4- احكام الهى را بايد با جدّيت و قدرت عمل كرد. «بِقُوَّةٍ»

5- براى رسيدن به كمال تقوا، قاطعيّت در دين و تصميم جدّى لازم است.

خُذُوا ... بِقُوَّةٍ ... لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ‌

6- هدف كتب آسمانى و دستورهاى دين، خداترسى و پيدايش تقوا در مردم است. «لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»

7- با بيان فلسفه و آثار قوانين، دستورات واحكام، ديگران را براى توجّه و عمل به آن تشويق نماييم. خُذُوا ... لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ‌

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ إِذْ نَتَقْنَا الْجَبَلَ فَوْقَهُمْ كَأَنَّهُ ظُلَّةٌ وَ ظَنُّوا أَنَّهُ واقِعٌ بِهِمْ خُذُوا ما آتَيْناكُمْ بِقُوَّةٍ وَ اذْكُرُوا ما فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ (171)

وَ إِذْ نَتَقْنَا الْجَبَلَ فَوْقَهُمْ‌: و ياد بياور اى پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم براى يهود زمان خود، زمانى را بر كنديم و برداشتيم كوه طور را بالاى سر ايشان براى قبول تورات، كَأَنَّهُ ظُلَّةٌ: گوئيا آن كوه سايبانى بود بر سر ايشان. جبرئيل به امر الهى كوه را به اندازه و مقدار لشكر گاه ايشان، يك فرسخ در يك فرسخ از جا بر كنده، فوق آنها نگهداشت. چون آن را ديدند ترسيدند، وَ ظَنُّوا أَنَّهُ واقِعٌ بِهِمْ‌: و گمان كردند آنكه، كوه بر ايشان افتد. به سجده افتادند. يك طرف صورت به زمين و به چشم ديگر نگاه مى‌كردند از ترس آنكه مبادا كوه بيفتد بر آنها، و لذا يهود سجده به طرف چپ كنند، و گويند اين سجده بر ما مبارك است، زيرا چنان عذابى از ما دفع شد. در اخبار اهل بيت عليهم السّلام وارد شده منافقين به يك طرف سجده و مؤمنين پيشانى بزمين نهادند.

خلاصه امر فرموديم كه: خُذُوا ما آتَيْناكُمْ بِقُوَّةٍ: اخذ كنيد آنچه را عطا فرموديم از احكام به جديت و عزم ثابت، وَ اذْكُرُوا ما فِيهِ‌: و ياد كنيد بر وجه عمل آنچه در او است از مواثيق و عهود كه اوامر و نواهى است و آن را متروك و عاطل مگذاريد، لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ‌: براى اينكه بپرهيزيد از معاصى و بترسيد از عذاب الهى تا در عداد متقيان باشيد در ترك قبايح اعمال و رذايل اخلاق.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


سوره الأعراف «7»: آيات 170 تا 171

وَ الَّذِينَ يُمَسِّكُونَ بِالْكِتابِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ إِنَّا لا نُضِيعُ أَجْرَ الْمُصْلِحِينَ (170) وَ إِذْ نَتَقْنَا الْجَبَلَ فَوْقَهُمْ كَأَنَّهُ ظُلَّةٌ وَ ظَنُّوا أَنَّهُ واقِعٌ بِهِمْ خُذُوا ما آتَيْناكُمْ بِقُوَّةٍ وَ اذْكُرُوا ما فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ (171)

ترجمه‌

و آنانكه تمسّك نمايند بكتاب و بر پا داشتند نماز را بدرستيكه ما ضايع نمى‌نمائيم مزد اصلاح كنندگانرا

و هنگاميكه بلند كرديم كوه را بر زبر ايشان كه گويا آن سايبانى بود و گمان كردند كه آن فرود آينده است بر آنها بگيريد آنچه داديم شما را بقوّت و ياد كنيد آنچه را در آن است باشد كه شما پرهيزكار شويد.

تفسير

كسانى كه حفظ نمودند تورية را از تحريف مانند عبد اللّه بن سلام و امثال او كه قبول اسلام نمودند از يهود و كسانيكه تمسّك نمودند بقرآن و حمله علم آن كه كتاب ناطقند مانند شيعيان و بر پا داشتند نماز را كه عمود دين و عمده فروع آن است لذا تخصيص بذكر يافته خداوند اجر آنها را بنحو اكمل در دنيا و آخرت عطا خواهد فرمود چون آنها كسانى هستند كه در مقام اصلاح حال خودشان و ساير بندگان خدا بوده‌اند و بنابر اين الّذين مبتدا و جمله انّا لا نضيع اجر المصلحين خبر است و عائد حذف شده براى دلالت مصلحين بر آن و واو استينافيّه است و ممكن است عاطفه باشد بر الّذين يتّقون در آيه سابقه و جمله افلا تعقلون معترضه باشد ميان معطوف و معطوف عليه و قمى ره از حضرت باقر (ع) نقل نموده كه اين آيه در باره آل محمد (ص) و شيعيان آنها نازل شده است و نتق كوه عبارت از قلع و رفع آنست و كلمه اذكر خطاب به پيغمبر (ص) يعنى ياد بياور در صدر آيه دوم مقدر است كه مكرر در امثال و نظائر آن بيان شده است چنانچه كلمه و قلنا يعنى و گفتيم قبل از كلمه خذوا بايد تقدير شود و عياشى ره از حضرت صادق (ع) روايت نموده كه پرسيدند مراد از قوّت در اين آيه قوت بدنى است يا قلبى فرمود هر دو و قمّى از آنحضرت نقل نموده كه چون خداوند تورية را بر بنى اسرائيل نازل فرمود قبول نكردند پس خداوند كوه طور را بلند فرمود بر


جلد 2 صفحه 491

بالاى سر آنها و حضرت موسى بآنها فرمود اگر قبول نكنيد اينكوه بر سر شما فرود مى‌آيد پس ناچار قبول كردند و سرشان را بزمين انداختند و تفصيل اين آيه در سوره بقره كاملا گذشت.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ إِذ نَتَقنَا الجَبَل‌َ فَوقَهُم‌ كَأَنَّه‌ُ ظُلَّةٌ وَ ظَنُّوا أَنَّه‌ُ واقِع‌ٌ بِهِم‌ خُذُوا ما آتَيناكُم‌ بِقُوَّةٍ وَ اذكُرُوا ما فِيه‌ِ لَعَلَّكُم‌ تَتَّقُون‌َ (171)

و ياد كن‌ زماني‌ ‌که‌ ‌ما كنديم‌ كوه‌ ‌را‌ بالاي‌ سر ‌آنها‌ ‌که‌ گويا سايباني‌ شد ‌بر‌ سر ‌آنها‌ و گمان‌ كردند ‌که‌ كوه‌ ‌بر‌ سر ‌آنها‌ فرود ميآيد بگيريد آنچه‌ ‌را‌ ‌که‌ ‌ما بشما داديم‌ بقوّة ‌هر‌ چه‌ تمام‌تر و ياد كنيد آنچه‌ ‌را‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌او‌ ‌است‌ ‌باشد‌ ‌که‌ ‌شما‌ پرهيزكار شويد نظير ‌اينکه‌ ‌آيه‌ ‌در‌ سوره‌ بقره‌ ‌آيه‌ 62 گذشت‌ وَ رَفَعنا فَوقَكُم‌ُ الطُّورَ خُذُوا

جلد 8 - صفحه 23

ما آتَيناكُم‌ بِقُوَّةٍ وَ اذكُرُوا ما فِيه‌ِ لَعَلَّكُم‌ تَتَّقُون‌َ وَ إِذ نَتَقنَا الجَبَل‌َ نتق‌ بمعني‌ كندن‌ ‌است‌ بقول‌ ‌ما ريشه‌كن‌ كرديم‌ و جبل‌ همان‌ كوه‌ طور ‌است‌ ‌که‌ محل‌ مناجات‌ موسي‌ بوده‌ ‌که‌ طور سينا ‌باشد‌ بقرينه‌ سوره‌ بقره‌ ‌که‌ فرمود فَوقَكُم‌ُ الطُّورَ فَوقَهُم‌ كَأَنَّه‌ُ ظُلَّةٌ فوق‌ طرف‌ بالا ‌است‌ و يكي‌ ‌از‌ جهات‌ شش‌گانه‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌هر‌ جسمي‌ دارا ‌است‌ فوق‌، تحت‌، يمين‌، يسار، قدام‌، خلف‌. ظلّه‌ بمعني‌ سايه‌ ‌است‌ مقابل‌ حرور چنانچه‌ ميفرمايد وَ لَا الظِّل‌ُّ وَ لَا الحَرُورُ فاطر ‌آيه‌ 20، و نيز ميفرمايد وَ ظَلَّلنا عَلَيهِم‌ُ الغَمام‌َ اعراف‌ ‌آيه‌ 160، و تعبير ‌به‌ كانّه‌ ‌براي‌ ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌که‌ حقيقة سايه‌ بآن‌ نبود ‌که‌ موجب‌ راحتي‌ و آسايش‌ ‌آنها‌ ‌باشد‌ بلكه‌ موجب‌ تخويف‌ و تهديد ‌آنها‌ ‌بود‌ شبيه‌ سايبان‌ وَ ظَنُّوا أَنَّه‌ُ واقِع‌ٌ بِهِم‌ ‌که‌ گفتند عسكر موسي‌ يك‌ فرسخ‌ ‌در‌ يك‌ فرسخ‌ ‌بود‌ بالاي‌ سر ‌آنها‌ كوه‌ قرار گرفت‌ و چنان‌ مضطرب‌ شدند ‌که‌ ‌بر‌ سر ‌آنها‌ خراب‌ ميشود و ‌از‌ مفاد ‌آيه‌ استفاده‌ ميشود ‌که‌ اينها تورات‌ موسي‌ ‌را‌ نپذيرفتند و قبول‌ نكردند و ردّ كردند ‌اينکه‌ معجزه‌ باهره‌ ‌براي‌ تخويف‌ و تهديد ‌آنها‌ شد ‌که‌ قبول‌ كنند و بگيرند اشكال‌‌-‌ ‌اينکه‌ نوع‌ تهديدات‌ باعث‌ الجاء ميشود و منافات‌ ‌با‌ تكليف‌ و اختيار دارد جواب‌‌-‌ ابدا الجائي‌ و سلب‌ اختياري‌ ‌از‌ ‌آنها‌ نشد چنانچه‌ عصاي‌ موسي‌ موجب‌ الجاء فرعونيان‌ نگرديد و شاهد ‌بر‌ ‌اينکه‌ دعوي‌ ‌آيه‌ ‌بعد‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌با‌ ‌اينکه‌ تهديدات‌ ‌مع‌ ‌ذلک‌ اعراض‌ كردند خُذُوا ما آتَيناكُم‌ بِقُوَّةٍ مراد ‌از‌ ‌ما آتيناكم‌ تورات‌ ‌است‌ بقرينه‌ وَ اذكُرُوا ما فِيه‌ِ و مراد ‌از‌ قوّة طبق‌ حديث‌ مروي‌ ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ ‌عليه‌ السّلام‌ ‌در‌ صافي‌ و برهان‌ و احتجاج‌ طبرسي‌ قوّت‌ ايمان‌ و قوت‌ بدن‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌با‌ تمام‌ قوت‌ و قدرت‌ و ايمان‌

جلد 8 - صفحه 24

راسخ‌ بگيرند تورات‌ ‌را‌، و مراد ‌از‌ وَ اذكُرُوا ما فِيه‌ِ فرا گرفتن‌ و عمل‌ كردن‌ ‌بر‌ طبق‌ دستورات‌ ‌او‌ ‌است‌ نه‌ فقط بوسيدن‌ و روي‌ مبل‌ گذاردن‌ ‌ يا ‌ تلاوت‌ كردن‌ ‌باشد‌ چنانچه‌ معمول‌ بسياري‌ ‌از‌ مسلمين‌ ‌با‌ قرآن‌ آنست‌ نزد اطفال‌ ‌خود‌ گذارند ‌براي‌ حفظ، روي‌ طاق‌ نصرت‌ گذارند ‌براي‌ تشريفات‌، بالاي‌ درب‌ خانه‌ نصب‌ كنند عزيزان‌ ‌آنها‌ ‌اگر‌ بخواهند ‌از‌ خانه‌ بيرون‌ روند ‌ يا ‌ مسافرت‌ كنند ‌از‌ زير قرآن‌ رد كنند و بسا پاره‌اي‌ آيات‌ ‌را‌ ‌هم‌ تلاوت‌ كنند ‌براي‌ حفظ مال‌ ‌از‌ سرقت‌ ‌ يا ‌ رفع‌ مرضي‌ ‌ يا ‌ استخاره‌ ‌براي‌ امور دنيوي‌ ولي‌ اينها و ‌لو‌ بي‌اثر نيست‌ و ممدوح‌ ‌است‌ لكن‌ غرض‌ اصلي‌ عمل‌ كردن‌ بدستورات‌ ‌او‌ ‌است‌ ‌که‌ دارد يكي‌ ‌از‌ شفعاء و خصماء ‌در‌ قيامت‌ قرآن‌ مجيد ‌است‌ لَعَلَّكُم‌ تَتَّقُون‌َ مكرر تفسير ‌شده‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 171)- آخرین سخن در باره قوم یهود: این آیه آخرین آیه‌ای است که در این سوره پیرامون زندگی بنی اسرائیل سخن می‌گوید و در آن سرگذشت دیگری را به جمعیت یهود یادآوری می‌کند، سرگذشتی که هم درس عبرت است و هم دلیل بر سپردن یک پیمان، می‌گوید: به خاطر بیاورید «هنگامی که کوه را بالای سر آنها قرار دادیم، آنچنان که گویی سایبانی بر سر آنها بود» (وَ إِذْ نَتَقْنَا الْجَبَلَ فَوْقَهُمْ کَأَنَّهُ ظُلَّةٌ).

«و آنچنان که آنها گمان بردند بر سرشان سقوط خواهد کرد» (وَ ظَنُّوا أَنَّهُ واقِعٌ بِهِمْ). وحشت و اضطراب سراسر وجودشان را گرفت، و به تضرع افتادند.

در همان حال به آنها گفتیم «آنچه را از احکام به شما داده‌ایم با جدیت و قوت بگیرید» (خُذُوا ما آتَیْناکُمْ بِقُوَّةٍ).

«و آنچه در آن مانده است به خاطر داشته باشید تا پرهیزکار شوید» (وَ اذْکُرُوا ما فِیهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ). از کیفر خدا بترسید و به پیمانهایی که در آن از شما گرفته‌ایم عمل کنید.

یعنی، تمام رسالت موسی (ع) و سایر انبیاء و مبارزات درگیریهای مستمر و سخت آنان، و ناراحتیها و شداید طاقت فرسایی که تن به آن دادند، همه برای آن بوده است که فرمان خدا و اصول حق و عدالت و پاکی و تقوا در میان همه بطور کامل اجرا گردد.

نکات آیه

۱- خداوند کوه طور را به لرزه درآورد، از زمین کند و آن را همچو پاره ابرى بر بالاى سر بنى اسرائیل قرار داد. (و إذ نتقنا الجبل فوقهم کأنه ظلة) «نتق» (مصدر نتقنا) به معناى لرزاندن و از جا برکندن است. «ال» در «الجبل»، عهد ذهنى است و اشاره به کوه طور دارد. «ظلة» به معناى پاره ابر، سقف و سایبان است. کوه اگر بر فراز سر انسانها قرار گیرد، شباهتش به پاره ابر بیش از شباهتش به سقف و مانند آن است.

۲- قوم موسى هراساان از سقوط کوهِ برافراشته شده بر سر آنان (و ظنوا أنه واقع بهم)

۳- تورات، کتابى از جانب خدا براى بنى اسرائیل (خذوا ما ءاتینکم) مراد از «ما ءاتینکم» تورات است.

۴- خداوند با برافراشتن کوه طور بر سر قوم موسى، از آنان خواست تا با جدیت تمام تورات بپذیرند و رفتار و اندیشه هاى خویش را بر اساس آن استوار سازند. (خذوا ما ءاتینکم بقوة) «خذوا» یعنى بگیرید. «گرفتن» تورات و دیگر کتابهاى آسمانى به این است که مورد پذیرش قرار گیرد و به احکام آن عمل شود.

۵- لجاجت و سرسختى بنى اسرائیل در پذیرش تورات و عمل به فرمانهاى آن (و إذ نتقنا الجبل فوقهم ... خذوا ما ءاتینکم)

۶- خداوند از بنى اسرائیل خواست تا احکام و معارف تورات را فراگیرند و آنها را همواره به خاطر بسپارند. (و اذکروا ما فیه) «ذکر» به دانشى گفته مى شود که انسان آن را به خاطر داشته باشد و فراموش نکرده باشد. بنابراین «اذکروا ما فیه» یعنى محتواى تورات را فراگیرد و آن را همواره به خاطر داشته باشید.

۷- تحصیل تقوا و دورى از اعمال ناروا، هدف دعوت خداوند از بنى اسرائیل به پذیرش تورات (خذوا ما ءاتینکم بقوة ... لعلکم تتقون)

۸- قرار گرفتن کوه بر فراز سر بنى اسرائیل، معجزه و رخدادى شایسته به یاد داشتن (و إذ نتقنا الجبل فوقهم کأنه ظلة) «إذ» متعلّق به فعل مقدّر «اذکروا» است.

۹- رسیدن انسانها به تقوا و پرهیزشان از عقاید ناصواب و اعمال ناروا، از اهداف نزول کتابهاى آسمانى بر ایشان است. (خذوا ما ءاتینکم بقوة و اذکروا ما فیه لعلکم تتقون)

۱۰- صلابت و جدیت انسان در دیندارى، رساننده وى به تقوا و دورسازنده وى از کردارهاى نارواست. (خذوا ما ءاتینکم بقوة ... لعلکم تتقون)

۱۱- فراگیرى کتاب آسمانى و تنظیم عقاید و اصول بر محور آن، وظیفه اى ضرورى بر عهده اهل ایمان (خذوا ما ءاتینکم بقوة و اذکروا ما فیه)

۱۲- تبیین اهداف قوانین و احکام الهى، روشى نیکو در تبلیغ دین (خذوا ما ءاتینکم ... لعلکم تتقون) خداوند با جمله «لعلکم تتقون» هدف از فرمان خویش (خذوا ما ءاتینکم ... ) را بیان داشت و این درسى است به همه مبلغان دین که تنها به بیان احکام دین اکتفا نکنند بلکه حتى المقدور هدف از آن احکام را براى مردم تبیین کنند.

روایات و احادیث

۱۳- عن أبى عبداللّه(ع) (فى حدیث طویل) قال: ... طور سیناء اطاره اللّه عز و جل على بنى اسرائیل حین اظلّهم ... حتى قبلوا التوراة و ذلک قوله عز و جل: «و اذ نتقنا الجبل فوقهم کانه ظلة و ظنوا أنه واقع بهم» ... .[۱] از امام صادق(ع) ضمن حدیثى نقل شده است: ... خداوند طور سینا را به پرواز درآورد، هنگامى که آن کوه را بالاى سر بنى اسرائیل همچون سایه بالا نگه داشت تا اینکه تورات را پذیرفتند. سپس امام (ع) آیه «و إذ نتقنا الجبل ... » را تلاوت فرمود ... .

۱۴- اسحاق بن عمار و یونس قالا سئلنا أبا عبداللّه(ع) عن قول اللّه تعالى: «خذوا ما آتیناکم بقوة» أقوة فى الابدان أو قوة فى القلب؟ قال: فیهما جمیعا.[۲] اسحاق بن عمار و یونس گویند از امام صادق(ع) پرسیدیم: مراد از «قوة» در آیه «خذوا ما آتیناکم بقوة» قوت بدنى است یا قوت قلبى؟ فرمود: هر دو با هم

۱۵- عن أبى عبداللّه(ع) فى قول اللّه: «خذوا ما آتیناکم بقوة» قال: السجود و وضع الیدین على الرکبتین فى الصلوة.[۳] از امام صادق(ع) درباره آیه «خذوا ما اتیناکم بقوة»، روایت شده است: مراد این است که سجده را با جدیت، و رکوع نماز رابا قرار دادن دو دستر دو زانو انجام دهید.

موضوعات مرتبط

  • ایمان: به تورات ۴
  • بنى اسرائیل: و تورات ۴، ۵، ۶، ۷ ; بنى اسرائیل و کوه طور ۱، ۲، ۸ ; تاریخ بنى اسرائیل ۱، ۲، ۴، ۵، ۸ ; ترس بنى اسرائیل ۲ ; کتاب آسمانى بنى اسرائیل ۳ ; لجاجت بنى اسرائیل ۵ ; مسؤولیت بنى اسرائیل ۶
  • تقوا: اهمیت تقوا ۷، ۹ ; عوامل تقوا ۱۰
  • تورات: تعالیم تورات ۶ ; تقوا در تورات ۷ ; تورات از کتب آسمانى ۳ ; نقش تورات ۴، ۷
  • خدا: افعال خدا ۱، ۴ ; اوامر خدا ۶، ۷
  • دین: تبلیغ دین ۱۲
  • دیندارى: آثار دیندارى ۱۰
  • ذکر: معجزه ۸
  • عقیده: اجتناب از عقیده ناپسند ۹ ; ملاکهاى تصحیح عقیده ۴، ۱۱
  • عمل: اجتناب از عمل ناپسند ۷، ۹، ۱۰
  • کتب آسمانى: تعلیم کتب آسمانى ۱۱ ; تقوا در کتب آسمانى ۹ ; فلسفه نزول کتب آسمانى ۹ ; نقش کتب آسمانى ۱۱
  • کوه طور: بالا بردن کوه طور ۱، ۴، ۸ ; لرزش کوه طور ۱
  • مؤمنان: مسؤولیت مؤمنان ۱۱
  • معجزه: بالا بردن کوهِ طور ۸

منابع

  1. احتجاج طبرسى، ج ۲، ص ۶۵ ; نورالثقلین، ج ۲- ، ص ۹۲، ح ۳۳۲.
  2. محاسن برقى، ج ۱، ص ۲۶۱، ح ۳۱۹، ب ۳۳ ; تفسیر عیاشى، ج ۲، ص ۳۷، ح ۱۰۱.
  3. تفسیر عیاشى، ج ۲، ص ۳۷، ح ۱۰۲ ; نورالثقلین، ج ۲، ص ۹۲، ح ۳۳۵.