النحل ٧٦
ترجمه
النحل ٧٥ | آیه ٧٦ | النحل ٧٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَبْکَمُ»: گنگ مادرزاد (نگا: مفردات راغب اصفهانی). «کَلٌّ»: سربار. کسی که در زندگی تنبل و بیکار بوده و ریزهخوار خوان دیگران باشد. «هَلْ یَسْتَوِی هُوَ وَ مَنْ ...»: مراد بتپرست و خداپرست است، یا این که مراد مقایسه بتهای ناتوان با خداوند قادر مطلق و متصرّف در امور جهان است؛ چرا که بتها گنگ و ناتوان و سربار پرستنده خود میباشند و خداوند سمیع و علیم و دعوتکننده مردمان به سوی خوبیها و نیکیها است و پرستندگان خود را به راه راستی رهبری میکند که منتهی به سعادت در دنیا و خوشبختی در آخرت است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۶۵ - ۷۷،سوره نحل
- مفاد آيه (ان فى ذلك لاية لقوم يسمعون )
- معناى اينكه فرمود: شير خالص را از ميان فضولات شكم و خون به شما نوشانيديم
- معناى كلمه ((سكر)) و بيان مفاد آيه ((تتخذون منه سكرا و رزقا حسنا...))
- عدم دلالت جمله : ((تتخذون منه سكرا و رزقا حسنا)) بر مباح بودن مسكرات
- رد مطالبى كه صاحب ((روح المعانى )) در ارتباط با آيه مورد بحث بيان كرده است
- معنا و موارد استعمال كلمه ((وحى ))
- ايحائات و الهامات خداى سبحان به زنبور عسل
- وجه اينكه آيه زنبور عسل به ((لقوم يسمعون ))
- معناى جمله ((فما الذين فضلوا برادى رزقهم على ما ملكت ايمانهم ...))
- وجوه ديگرى كه در معناى آيه فوق گفته شده است
- ذكر نعمت داشتن فرزندان و نوادگان
- وجوهى كه در معناى آيه : ((ما لا يملك لهم رزقا فى السموات و الارض شيئا)) گفتهشده است
- مراد از مثل زدن براى خدا كه از آن نهى فرموده است (فلا تضربوا للهالامثال )
- مثلى براى اثبات توحيد ربوبى با استناد به وحدت منعم
- اقامه حجت بر توحيد و اشاره به مساءله نبوت با ذكر يكمثل
- چند وجه ديگر در تفسير آيه : ((و ضرب الله مثلا رجلين ...)) گفته شده است
- معناى ((غيبت )) و ((شهادت )) و مراد از غيبت آسمانها و زمين در ((ولله غيب السموات والارض ))
- بيان اينكه قيامت از غيب هاى سماوات و ارض است
- مفاد اينكه فرمود: امر ساعت (قيامت ) مانند چشم بر هم زدن يا نزديك تر از آن است
- عموميت قدرت خدا و نحوه تعلق آن به مخلوقات
- نكاتى كه از آيه : ((ولله غيب السموات و الارض ...)) استفاده مى شود
- بيان ضعف قولمفسرين به اينكه مراد علم به غيب آسمانها و زمين است
- چند روايت در تطبيق آيه ((و اوصى ربك الىالنحل ...)) بر پيامبر و اهل بيت او عليهم السلام
- روايتى در معناى ((حفده )) و در تطبيق جمله : ((من ياءمربالعدل )) بر اميرالمؤ منين و ائمه عليهم السلام
نکات آیه
۱- خلق در مقایسه با خدا، به مثابه لالهایى ناتوان و نیازمند سرپرستند. (و ضرب الله مثلاً رجلین أحدهما أبکم لایقدر على شىء و هو کَلّ على موله)
۲- استفاده خداوند از مَثَل و مانند، براى تقریب مفاهیم وحى به ذهن توده مردم (و ضرب الله مثلاً رجلین)
۳- موجودات هستى، ناتوان و متکى به خداوند در حیات خویش (لایقدر على شىء و هو کَلّ على موله)
۴- همه پدیده هاى جهان بدون امداد و تدبیر خداوند، ناتوان از سامان دادن به امور و ارائه راه خیر و کمالند. (لایقدر على شىء ... أینما یوجّهه لایأت بخیر)
۵- ارزش واقعى انسان، به سودمند بودن و اثرآفرینى مثبت اوست. (أینما یوجّهه لایأت بخیر)
۶- همه خیرات و ارزشهاى موجودات عالم، از آنِ خداوند است. (أینما یوجّهه لایأت بخیر) بى تردید همه موجودات از نوعى خیر و ارزش رسانى برخوردارند. بنابراین نفى خیررسانى از موجودات، دلیل بر این است که منشأ همه خیرات خداوند است.
۷- دعوت به عدل، مهم ترین اثر و نشان انسان ارزشمند (و ضرب الله مثلاً رجلین أحدهما أبکم لایقدر على شىء ... هل یستوى هو و من یأمر بالعدل)
۸- قابل مقایسه نبودن مخلوقات با خداوند، امرى روشن، بدیهى و به دور از ابهام است. (و ضرب الله مثلاً رجلین أحدهما أبکم لایقدر على شىء ... هل یستوى هو و من یأمر بالعدل) برداشت فوق، از حذف جواب استفهام (هل یستوى هو ...) - که مى تواند این حذف به خاطر وضوح و بداهت آن باشد - استفاده گردیده است.
۹- خداوند، دعوت کننده انسانها به عدل (هل یستوى هو و من یأمر بالعدل) برداشت فوق، بر این اساس است که ضرب المثل آیه را در جهت نفى شرک بدانیم; یعنى، انسان لالِ ناتوان، مَثَلى باشد براى مخلوقات و امر کننده به عدل، مَثَلى باشد از خداوند.
۱۰- تنها انسان درست کردار و ایستاده بر صراط مستقیم، شایستگى دعوت دیگران به عدل را دارد. (و من یأمر بالعدل و هو على صرط مستقیم) توصیف امر کننده به عدل به اینکه خود در صراط مستقیم باشد، در حقیقت بیان شرط شایستگى براى چنین مسؤولیت است.
۱۱- لزوم اصلاح جامعه بشرى، بر مبناى عدالت و اکتفا نکردن به خودسازى (و من یأمر بالعدل و هو على صرط مستقیم) برداشت فوق، براى این است که خداوند در عین اهمیت دادن به خودسازى با بیان «و هو على صرط مستقیم»، موضوع دعوت به عدل و اصلاح جامعه را مطرح فرمود و حتى آن را مقدم آورد.
۱۲- دعوت به عدالت و بر صراط مستقیم بودن، منشأ قدرت، استقلال و خیرات براى جامعه است. (أحدهما أبکم لایقدر على شىء ... هل یستوى هو و من یأمر بالعدل و هو على صرط مستقیم) برداشت فوق، از تقابل «من یأمر بالعدل...» و «أحدهما أبکم ... لایأت بخیر» به دست آمد.
۱۳- انسان فاقد روحیه عدالت خواهى، انسانى گنگ و بى ارزش در بینش الهى * (أحدهما أبکم ... و من یأمر بالعدل) از تقابل «یأمر بالعدل» با «أبکم» مطلب فوق استفاده مى شود.
موضوعات مرتبط
- اتکا: اتکا به خدا ۳
- ارزشها: ملاک ارزشها ۱۳
- اصلاح: اهمیت اصلاح اجتماعی ۱۱
- انسان: آثار سودمندى انسان ۵; ملاک ارزش انسان ۵; نشانه هاى انسان ارزشمند ۷
- تزکیه: اهمیت تزکیه ۱۱
- ثابت قدمان: ثابت قدمان در صراط مستقیم ۱۰
- جامعه: منشأ استقلال جامعه ۱۲; منشأ قدرت جامعه ۱۲
- خدا: آثار امدادهاى خدا ۴; آثار تدبیر خدا ۴; دعوتهاى خدا ۹
- خیر: منشأ خیر ۶
- شخصیت: آسیب شناسى شخصیت ۱۳
- صالحان: دعوتهاى صالحان ۱۰
- صراط مستقیم: دعوت به صراط مستقیم ۱۲
- ظالمان: لالى ظالمان ۱۳
- عدالت: دعوت به عدالت ۷، ۹، ۱۰، ۱۲
- عدالتخواهى: ارزش عدالتخواهى ۱۳
- قرآن: روش تعالیم قرآن ۲; مثالهاى قرآن ۱، ۲
- قیاس: قیاس باطل ۸; قیاس موجودات با خدا ۱، ۸
- مثال: فواید مثال ۲
- مثالهاى قرآن: تمثیل به لال ۱; مثل موجودات ۱
- موجودات: اتکاى موجودات ۳; عجز موجودات ۳، ۴
- مهتدین: دعوتهاى مهتدین ۱۰