أَبْکَم
«راغب» در «مفردات» مى گوید: «أَبْکَم» از مادّه «بکم» به معناى کسى است که به طور مادرزاد گنگ متولد مى شود. بنابراین: کُلُّ أَبْکَمَ أَخْرَسُ وَ لَیْسَ کُلُّ أَخْرَسَ أَبْکَمُ: «هر ابکمى، اخرس است اما هر اخرسى، ابکم نیست». سپس اضافه مى کند: گاهى این ماده در مورد کسى اطلاق مى شود که به خاطر ضعف عقل از سخن گفتن عاجز و ناتوان است.
ریشه کلمه
- بکم (۶ بار)
قاموس قرآن
اَبْكَمْ به معنى لال مادر زاد است چنانكه طبرسى و راغب و ابن اثير در نهايه، تصريح كردهاند و جمع آن بُكم است [نحل:76] يكى از آن دو لال است و بر چيزى قادر نيست، و مثل [بقره:18] كرند، لالند، كورانند پس بر نمىگردند. راغب مىگويد: اَبكم كسى است كه لال به دنيا آيد و اخرس مطلق لال است خواه از مادر زائيده شود و خواه بعداً لال گردد پس ميان آن دو عموم و خصوص مطلق هست. هر ابكم اخرس است و بعضى ابكم اخرس نيست. مراد از صمّ و بكم در آيه فوق و نظائر آن كسىاند كه به حرف حق گوش نمىدهند و به آن اقرار نمىكنند. در چهر آيه، كلمه صمّ قبل از «بكم» آمده و در آيه 97 اسراء «بكم» از «صمّ» جلوتر آمده است وانگهى بنا بر تصريح طبرسى: اَصَّمَ كسى است كه كر متولد شده باشد. على هذا نمىتوان گفت علّت جلو افتادن «صمّ» آن است كه انسان اوّل كر و بعد لال مىشود. زيرا اين در صورتى است كه لالى و كرى از عوارض بعدى باشد. ولى بعيد نيست كه بگوييم: قاعده چون گوش نشنود ربان قادر بتكلّم نخواهد بود، لذا در چهار آيه كه راجع به دنيا است «صم» بدين اعتبار از «بكم» جلو افتاده است و در آيه اسراء كه آمده «وَ نَحْشُرُهُمْ يَومَ الْقِيمَةِ على وُجُوهِهِمْ عُمْياً وَ صُمّاً» شايد گرفتار اوّل بلا را مىبيند، بعد اظهار مىدارد، بعد به كلام دادرس گوش مىدهد و آنها از هر سه محروماند مىدهد و آنها نيز آيات حق را نمىديدند، و به حرف حق اعتراف نمىكردند و گوش نمىدادند و اللّه العالم.