النحل ٧٦

از الکتاب
کپی متن آیه
وَ ضَرَبَ‌ اللَّهُ‌ مَثَلاً رَجُلَيْنِ‌ أَحَدُهُمَا أَبْکَمُ‌ لاَ يَقْدِرُ عَلَى‌ شَيْ‌ءٍ وَ هُوَ کَلٌ‌ عَلَى‌ مَوْلاَهُ‌ أَيْنَمَا يُوَجِّهْهُ‌ لاَ يَأْتِ‌ بِخَيْرٍ هَلْ‌ يَسْتَوِي‌ هُوَ وَ مَنْ‌ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ‌ وَ هُوَ عَلَى‌ صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ‌

ترجمه

خداوند مثالی (دیگر) زده است: دو نفر را، که یکی از آن دو، گنگ مادرزاد است؛ و قادر بر هیچ کاری نیست؛ و سربار صاحبش می‌باشد؛ او را در پی هر کاری بفرستد، خوب انجام نمی‌دهد؛ آیا چنین انسانی، با کسی که امر به عدل و داد می‌کند، و بر راهی راست قرار دارد، برابر است؟!

ترتیل:
ترجمه:
النحل ٧٥ آیه ٧٦ النحل ٧٧
سوره : سوره النحل
نزول : ٢ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٣٣
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«أَبْکَمُ»: گنگ مادرزاد (نگا: مفردات راغب اصفهانی). «کَلٌّ»: سربار. کسی که در زندگی تنبل و بیکار بوده و ریزه‌خوار خوان دیگران باشد. «هَلْ یَسْتَوِی هُوَ وَ مَنْ ...»: مراد بت‌پرست و خداپرست است، یا این که مراد مقایسه بتهای ناتوان با خداوند قادر مطلق و متصرّف در امور جهان است؛ چرا که بتها گنگ و ناتوان و سربار پرستنده خود می‌باشند و خداوند سمیع و علیم و دعوت‌کننده مردمان به سوی خوبیها و نیکیها است و پرستندگان خود را به راه راستی رهبری می‌کند که منتهی به سعادت در دنیا و خوشبختی در آخرت است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

ابن عباس گوید: این آیه درباره عثمان بن عفان و برده اش نازل گردیده و برده مزبور از مسلمان شدن امتناع مى ورزید و مولاى خود را به ندادن صدقه و امر به معروف نکردن تشویق می‌نمود.[۱]

تفسیر


نکات آیه

۱- خلق در مقایسه با خدا، به مثابه لالهایى ناتوان و نیازمند سرپرستند. (و ضرب الله مثلاً رجلین أحدهما أبکم لایقدر على شىء و هو کَلّ على موله)

۲- استفاده خداوند از مَثَل و مانند، براى تقریب مفاهیم وحى به ذهن توده مردم (و ضرب الله مثلاً رجلین)

۳- موجودات هستى، ناتوان و متکى به خداوند در حیات خویش (لایقدر على شىء و هو کَلّ على موله)

۴- همه پدیده هاى جهان بدون امداد و تدبیر خداوند، ناتوان از سامان دادن به امور و ارائه راه خیر و کمالند. (لایقدر على شىء ... أینما یوجّهه لایأت بخیر)

۵- ارزش واقعى انسان، به سودمند بودن و اثرآفرینى مثبت اوست. (أینما یوجّهه لایأت بخیر)

۶- همه خیرات و ارزشهاى موجودات عالم، از آنِ خداوند است. (أینما یوجّهه لایأت بخیر) بى تردید همه موجودات از نوعى خیر و ارزش رسانى برخوردارند. بنابراین نفى خیررسانى از موجودات، دلیل بر این است که منشأ همه خیرات خداوند است.

۷- دعوت به عدل، مهم ترین اثر و نشان انسان ارزشمند (و ضرب الله مثلاً رجلین أحدهما أبکم لایقدر على شىء ... هل یستوى هو و من یأمر بالعدل)

۸- قابل مقایسه نبودن مخلوقات با خداوند، امرى روشن، بدیهى و به دور از ابهام است. (و ضرب الله مثلاً رجلین أحدهما أبکم لایقدر على شىء ... هل یستوى هو و من یأمر بالعدل) برداشت فوق، از حذف جواب استفهام (هل یستوى هو ...) - که مى تواند این حذف به خاطر وضوح و بداهت آن باشد - استفاده گردیده است.

۹- خداوند، دعوت کننده انسانها به عدل (هل یستوى هو و من یأمر بالعدل) برداشت فوق، بر این اساس است که ضرب المثل آیه را در جهت نفى شرک بدانیم; یعنى، انسان لالِ ناتوان، مَثَلى باشد براى مخلوقات و امر کننده به عدل، مَثَلى باشد از خداوند.

۱۰- تنها انسان درست کردار و ایستاده بر صراط مستقیم، شایستگى دعوت دیگران به عدل را دارد. (و من یأمر بالعدل و هو على صرط مستقیم) توصیف امر کننده به عدل به اینکه خود در صراط مستقیم باشد، در حقیقت بیان شرط شایستگى براى چنین مسؤولیت است.

۱۱- لزوم اصلاح جامعه بشرى، بر مبناى عدالت و اکتفا نکردن به خودسازى (و من یأمر بالعدل و هو على صرط مستقیم) برداشت فوق، براى این است که خداوند در عین اهمیت دادن به خودسازى با بیان «و هو على صرط مستقیم»، موضوع دعوت به عدل و اصلاح جامعه را مطرح فرمود و حتى آن را مقدم آورد.

۱۲- دعوت به عدالت و بر صراط مستقیم بودن، منشأ قدرت، استقلال و خیرات براى جامعه است. (أحدهما أبکم لایقدر على شىء ... هل یستوى هو و من یأمر بالعدل و هو على صرط مستقیم) برداشت فوق، از تقابل «من یأمر بالعدل...» و «أحدهما أبکم ... لایأت بخیر» به دست آمد.

۱۳- انسان فاقد روحیه عدالت خواهى، انسانى گنگ و بى ارزش در بینش الهى * (أحدهما أبکم ... و من یأمر بالعدل) از تقابل «یأمر بالعدل» با «أبکم» مطلب فوق استفاده مى شود.

موضوعات مرتبط

  • اتکا: اتکا به خدا ۳
  • ارزشها: ملاک ارزشها ۱۳
  • اصلاح: اهمیت اصلاح اجتماعی ۱۱
  • انسان: آثار سودمندى انسان ۵; ملاک ارزش انسان ۵; نشانه هاى انسان ارزشمند ۷
  • تزکیه: اهمیت تزکیه ۱۱
  • ثابت قدمان: ثابت قدمان در صراط مستقیم ۱۰
  • جامعه: منشأ استقلال جامعه ۱۲; منشأ قدرت جامعه ۱۲
  • خدا: آثار امدادهاى خدا ۴; آثار تدبیر خدا ۴; دعوتهاى خدا ۹
  • خیر: منشأ خیر ۶
  • شخصیت: آسیب شناسى شخصیت ۱۳
  • صالحان: دعوتهاى صالحان ۱۰
  • صراط مستقیم: دعوت به صراط مستقیم ۱۲
  • ظالمان: لالى ظالمان ۱۳
  • عدالت: دعوت به عدالت ۷، ۹، ۱۰، ۱۲
  • عدالتخواهى: ارزش عدالتخواهى ۱۳
  • قرآن: روش تعالیم قرآن ۲; مثالهاى قرآن ۱، ۲
  • قیاس: قیاس باطل ۸; قیاس موجودات با خدا ۱، ۸
  • مثال: فواید مثال ۲
  • مثالهاى قرآن: تمثیل به لال ۱; مثل موجودات ۱
  • موجودات: اتکاى موجودات ۳; عجز موجودات ۳، ۴
  • مهتدین: دعوتهاى مهتدین ۱۰

منابع

  1. تفسیر جامع البیان.