الإسراء ٨٥

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۵:۲۱ توسط 127.0.0.1 (بحث) (Edited by QRobot)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


ترجمه

و از تو درباره «روح» سؤال می‌کنند، بگو: «روح از فرمان پروردگار من است؛ و جز اندکی از دانش، به شما داده نشده است!»

|و از تو در باره‌ى روح مى‌پرسند، بگو: روح از [عالم بالا و] فرمان خداى من است و شما از علم جز اندكى داده نشده‌ايد
و در باره روح از تو مى‌پرسند، بگو: «روح از [سنخ‌] فرمان پروردگار من است، و به شما از دانش جز اندكى داده نشده است.»
و تو را از حقیقت روح می‌پرسند، جواب ده که روح از (عالم) امر خداست (و بی‌واسطه جسمانیات به امر الهی به بدنها تعلق می‌گیرد) و (شما پی به حقیقت آن نمی‌برید زیرا) آنچه از علم به شما دادند بسیار اندک است.
و از تو درباره روح می پرسند، بگو: روح از امر پروردگار من است، و از دانش و علم جز اندکی به شما نداده اند.
تو را از روح مى‌پرسند. بگو: روح جزئى از فرمان پروردگار من است و شما را جز اندك دانشى نداده‌اند.
و از تو درباره روح می‌پرسند، بگو روح از [عالم‌] امر پروردگارم است، و شما را از علم جز اندکی نداده‌اند
و تو را از روح پرسند، بگو: روح از فرمان پروردگار من است، و شما را از دانش جز اندكى نداده‌اند.
از تو (ای محمّد!) درباره‌ی روح می‌پرسند (که چیست). بگو: روح چیزی است که تنها پروردگارم از آن آگاه است (و خلقتی اسرارآمیز و ساختمانی مغایر با ساختمان ماده دارد و اعجوبه‌ی جهان آفرینش است. بنابراین جای شگفت نیست اگر به حقیقت روح پی نبرید). چرا که جز دانش اندکی به شما داده نشده است، (و علم شما انسانها با توجّه به گستره‌ی کلّ جهان و علم لایتناهی خداوند سبحان، قطره به دریا هم نیست).
و درباره‌ی روح [:قرآن و... ] از تو می‌پرسند. بگو: «روح از کار (های) پروردگار من است و به شما از (کلّ) دانش جز اندکی داده نشده است.‌»
و می‌پرسندت از روح (روان) بگو روح از امر پروردگار من است و داده نشده‌اید از دانش جز اندکی را


الإسراء ٨٤ آیه ٨٥ الإسراء ٨٦
سوره : سوره الإسراء
نزول :
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٦
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«الرُّوحِ»: روح آدمی. جان. مراد آفریده‌ای از آفریدگان خدا است که ساختمان و ماهیّت آن فراتر از ساختمان و ماهیّت جهان ماده است و غیبی از غیوب الهی است و حقیقت آن بر ما روشن نیست. برخی با توجّه به آیه‌های ماقبل و مابعد این آیه، واژه روح را قرآن معنی می‌کنند. چرا که قرآن معجزه جاویدان و نادره ناشناخته جهان، در قالب الفاظ و عباراتی نیست که انس و جنّ بتوانند از آن تقلید کنند و همسان آن را بسازند. بلکه چگونگی آن سرّی از اسرار است (نگا: غافر / ، شوری / ). «أَمْرِ»: جمع آن امور است، یعنی: کاروبار. «مِنْ أَمْرِ رَبّی»: چیزی است که تنها خدایم از آن آگاه است، و رازی است که در حیطه علم آفریدگارم است و بس.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱- پرسش مردم از پیامبر(ص) درباره حقیقت روح (و یسئلونک عن الروح)

۲- حقیقت روح، امرى مبهم و سؤال برانگیز براى مردم عصر پیامبر(ص) (و یسئلونک عن الروح)

۳- حقیقت روح انسانى، امرى ناشناخته و سؤال انگیز (و یسئلونک عن الروح) بنابر اینکه مراد از «الروح» صرفاً روح انسانى باشد - که متبادر به ذهن است - برداشت فوق به دست مى آید.

۴- عدم دستیابى بشر در طول تاریخ علمى خویش به شناختى قاطع و همه جانبه به حقیقت روح (و یسئلونک عن الروح) از اینکه خداوند در جواب سؤال از حقیقت روح، به جاى تبیین آن فرمود: «روح از امر من است» مى تواند به این معنا باشد که: کشف حقیقت روح براى بشر، دست نیافتنى است.

۵- مردم عصر بعثت، معتقد به توانایى علمى پیامبر(ص) در پاسخ گویى به مسائل اسرارآمیز و ناشناخته اى چون روح (یسئلونک عن الروح)

۶- روح، حقیقتى است که دانش آن مختص به خداوند و جلوه اى از ربوبیت اوست. (قل الروح من أمر ربّى) اضافه «أمر» به «ربّ» به معناى اضافه لام اختصاص است و به قرینه سؤال پرسش کنندگان، مقصود اختصاص در علم است.

۷- پیامبر(ص)، موظف به پاسخ گویى سؤالات مردم بر اساس آنچه بر او وحى شده بود. (یسئلونک عن الروح قل الروح من أمر ربّى)

۸- روح در پیدایش و وجود، بى نیاز از اسباب و وسایط خلقت * (قل الروح من أمر ربّى) برداشت فوق، مبتنى بر این نکته است که مراد از «أمر» کلمه «ایجاد» باشد که معناى «کن» است. بنابراین، نیازى به وسایط خلق و آفریدن ندارد.

۹- روح، داراى حقیقتى نفیس و جایگاهى رفیع (قل الروح من أمر ربّى) برداشت فوق، مبتنى بر این است که اضافه «أمر» به «ربّى»، اضافه تشریفیه باشد.

۱۰- پیامبر(ص)، تحت عنایت ویژه و ربوبیت خاص خداوند (من أمر ربّى)

۱۱- دستاوردهاى علمى بشر، در زمینه حقیقت روح، همواره اندک و ناچیز خواهد بود. (و ما أُوتیتم من العلم إلاّ قلیلاً) برداشت فوق مبتنى بر این است که مخاطب «أُوتیتم» همه انسانها باشند.

۱۲- علم بشر به حقایق و اسرار نهفته در هستى همانند روح، اندک و ناچیز است. (یسئلونک ... قل ... و ما أُوتیتم من العلم إلاّ قلیلاً) بنابر اینکه مراد از «العلم» مطلق علم باشد نه خصوص شناخت حقیقت روح، برداشت فوق استفاده مى گردد.

۱۳- سرچشمه تمامى اندوخته هاى علمى بشر، خداوند است. (و ما أُوتیتم من العلم إلاّ قلیلاً) تعبیر «أُوتیتم» (داده شدید) و نسبت ندادن دریافت علم به خود انسان، اشاره به مقهور بودن انسان در برابر اراده اى برتر دارد.

۱۴- مقدار دانش بشر، در مقایسه با مجموعه دانستنیهاى فراوان عالم، ناچیز و اندک است. (و ما أُوتیتم من العلم إلاّ قلیلاً) بنابر اینکه مراد از «العلم» مطلق دانش باشد، نکته فوق قابل استفاده است.

۱۵- اطلاعات علمى مردم در عصر بعثت پیامبر(ص) درباره حقیقت روح، بسیار کم و ناچیز بود. (قل الروح من أمر ربّى و ما أُوتیتم من العلم إلاّ قلیلاً) بنابر اینکه مخاطبان آیه، مردم عصر بعثت باشند - نه همه انسانها در تمامى عصرها - برداشت فوق به دست مى آید.

۱۶- اطلاعات علمى مردم در عصر بعثت پیامبر(ص)، بسیار کم و ناچیز بود. (و ما أُوتیتم من العلم إلاّ قلیلاً) برداشت فوق، مبتنى بر این احتمال است که مخاطبان «و ما أُوتیتم من العلم» مردم عصر پیامبر(ص) باشند. و مراد از «العلم» مطلق دانش باشد.

روایات و احادیث

۱۷- «عن أبى بصیر قال: سمعت أباعبدالله(ع) یقول: «یسئلونک عن الروح قل الروح من أمر ربّى» قال: خلق أعظم من جبرئیل و میکائیل، لم یکن مع أحد ممّن مضى غیر محمد(ص) و هو مع الأئمة یسدّدهم...;[۱] ابى بصیر گوید: از امام صادق(ع) شنیدم که در باره سخن خدا «یسئلونک عن الروح قل الروح من أمر ربّى» مى فرمود: روح مخلوقى برتر از جبرئیل و میکائیل است. او همراه هیچ یک از انبیاى گذشته نبوده است مگر با حضرت محمد(ص) و [همچنین] با ائمه(ع) مى باشد و آنان را یارى مى کند...».

۱۸- «عن أبى بصیر عن أحدهما قال: سألته عن قوله: «و یسئلونک عن الروح قل الروح من أمر ربّى» ما الروح؟ قال: التى فى الدواب و الناس...;[۲] ابى بصیر گوید: از امام باقر(ع) یا امام صادق(ع) درباره سخن خدا «و یسئلونک عن الروح قل الروح من أمر ربّى» سؤال کردم و گفتم: این روح چه روحى است؟ جواب فرمود: آن چیزى است که در جانوران و انسانها مى باشد...».

۱۹- «عن أبى جعفر(ع) فى قول الله «و ما أُوتیتم من العلم إلاّ قلیلاً» قال: تفسیرها فى الباطن انه: لم یؤت العلم إلاّ أناس یسیر فقال: «و ما أُوتیتم من العلم إلاّ قلیلاً» منکم;[۳] از امام باقر(ع) در باره سخن خدا «و ما أُوتیتم من العلم إلاّ قلیلاً» روایت شده است که فرمود: تفسیر آیه این است که: علم را به کسى ندادیم مگر به عدّه اى اندک. پس [خداوند ]فرمود: «و ما أُوتیتم من العلم إلاّ قلیلاً» [یعنى کمى] از شما».

موضوعات مرتبط

  • آفرینش: علم به رازهاى آفرینش ۱۲
  • امام على(ع): فضایل امام على(ع) ۱۷
  • انسان: محدودیّت علم انسان ها ۴، ۱۱، ۱۲، ۱۴; منشأ علم انسان ۱۳
  • خدا: اختصاصات خدا ۶; ربوبیت خدا ۱۰; نشانه هاى ربوبیت خدا ۶;نقش خدا ۱۳
  • روح: ابهام روح ۲، ۳، ۴، ۱۱، ۱۵; ارزش روح ۹; پرسش درباره روح ۱،۲، ۳; حقیقت روح ۲، ۳، ۶، ۱۱; مراد از روح ۱۷، ۱۸; ویژگیهاى خلقت روح ۸
  • علما: کمى علما ۱۹
  • لطف خدا: مشمولان لطف خدا ۱۰
  • محمد(ص): احاطه علمى محمد(ص) ۵; پرسش از محمد(ص) ۱; فضایل محمد(ص) ۱۷; محدوده مسؤولیت محمد(ص) ۷; محمد(ص) و حقیقت روح ۵; مربّى محمد(ص) ۱۰
  • مردم: بینش مردم مقارن بعثت ۵; پاسخ به شبهات مردم ۷; پرسش مردم مقارن بعثت ۲; محدوده علم مردم مقارن بعثت ۱۵، ۱۶; مردم مقارن بعثت و روح ۱۵
  • وحى: نقش وحى ۷

منابع

  1. کافى، ج ۱، ص ۲۷۳، ح ۴; نورالثقلین، ج ۳، ص ۲۱۵- ، ح ۴۲۴.
  2. تفسیرعیاشى، ج ۲، ص ۳۱۷، ح ۱۶۳; نورالثقلین، ج ۳، ص ۲۱۶، ح ۴۲۸.
  3. تفسیرعیاشى، ج ۲، ص ۳۱۷، ح ۱۶۴; نورالثقلین، ج ۳، ص ۲۱۹، ح ۴۳۸.