الكهف ٥

از الکتاب
کپی متن آیه
مَا لَهُمْ‌ بِهِ‌ مِنْ‌ عِلْمٍ‌ وَ لاَ لِآبَائِهِمْ‌ کَبُرَتْ‌ کَلِمَةً تَخْرُجُ‌ مِنْ‌ أَفْوَاهِهِمْ‌ إِنْ‌ يَقُولُونَ‌ إِلاَّ کَذِباً

ترجمه

نه آنها (هرگز) به این سخن یقین دارند، و نه پدرانشان! سخن بزرگی از دهانشان خارج می‌شود! آنها فقط دروغ می‌گویند!

ترتیل:
ترجمه:
الكهف ٤ آیه ٥ الكهف ٦
سوره : سوره الكهف
نزول : ٧ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٧
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«کَبُرَتْ کَلِمَةً»: چه سخن درشت و بزرگی! چه سخن زشت و افتراء عظیمی! واژه (کلمه) تمییز است. «إِن یَقُولُونَ»: نمی‌گویند. (إِنْ) حرف نفی است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱ - اعتقاد به وجود فرزند براى خدا، عقیده اى جاهلانه و فاقد کمترین دلیل علمى (ما لهم به من علم) «من» در «من علم» زاید و براى تأکید عموم است; و ضمیر در «به» قول (پندار) که از «قالوا...» استفاده مى شود، برمى گردد; یعنى، هیچ گونه آگاهى و دانشى، پشتوانه پندارِ موهومِ کسانى که براى خداوند، فرزند مى پندارند، نیست.

۲- مشرکان عصر بعثت و نیاکان شان، به فرزند داشتن خداوند معتقد بودند. (قالوا اتخذ اللّه ولدًا . ما لهم به من علم و لا لأبائهم)

۳- اعتقاد به وجود فرزند براى خدا، معلول تقلید کورکورانه مشرکانِ عصر بعثت از نیاکان خویش بوده است. (قالوا اتخذ اللّه ولدًا . ما لهم به من علم و لا لأبائهم)

۴- پدران و نیاکان و محیط خانوادگى و اجتماعى، داراى نقشى مؤثّر در باورهاى هر نسل (قالوا اتخذ اللّه ولدًا . ما لهم به من علم و لا لأبائهم) ذکر «لأبائهم» اشاره به یکى از زمینه هاى اصلى گرایش ها و عقاید مردم عصر بعثت - که همان روحیه تقلید و دنباله روى از نیاکان است - دارد.

۵- الهیات و باورهاى دینى انسان، باید بر پایه علم و آگاهى استوار باشد. (ما لهم به من علم و لا لأبائهم) از این که خداوند، کافران را به سبب باورهایى که بدان علم ندارند، مورد نکوهش قرار داده است، استفاده مى شود که باورهاى آدمى خصوصاً در زمینه عقاید اصولى و زیربنایى باید متّکى بر علم و یقین باشد.

۶- فقدان آگاهى و دانش، زمینه ساز گرفتارى افراد و جوامع به تقلیدهاى ناروا و کورکورانه (و قالوا اتخذ اللّه ولدًا . ما لهم به من علم و لا لأبائهم) کلمه «لأبائهم» اشاره به این نکته دارد که پندارهاى مشرکان، از سر تقلید بوده است و جمله «ما لهم به من علم و...» بر این نکته دلالت دارد که مشرکان و پدران شان، در گزینش این اعتقاد پایه هاى علمى نداشته اند. مجموع این دو قضیه، گویاى آن است که «جهل» در کشاندن افراد و جوامع به تقلید کورکورانه، نقشى مهم دارد.

۷- ارزش سخن، به ریشه داشتن آن در علم و آگاهى است. (ما لهم به من علم ... کبرت کلمة تخرج من أفوههم)

۸- اعتقاد به فرزندگزینى خدا، داراى تبعات و آثارى بزرگ، شگفت آور و غیر قابل قبول (قالوا اتخذ اللّه ولدًا ... کبرت کلمة تخرج من أفوههم) عین الفعل مضموم در فعل ماضى «کبرت» نشانه دلالت آن بر تعجب است و روشن است که جمله «کبرت کلمة...» بزرگىِ به لحاظ خود سخن را نمى گوید، بلکه به جهت لوازم نارواى آن و یا فاصله اى است که با حقیقت دارد.

۹- نسبت دادن فرزندگزینى به خدا، سخنى بس گزاف و دروغ است. (قالوا اتخذ اللّه ولدًا ... کبرت کلمة تخرج من أفوههم إن یقولون إلاّ کذبًا)

۱۰- روى آوردن به عقاید بى اساس و دور از حقیقت و واقعیت، پى آمد اتّکا به روش هاى غیرعالمانه است. (ما لهم به من علم و لا لأبائهم ... إن یقولون إلاّ کذبًا) کلمه «لأبائهم» اشاره به این معنا دارد که تقلید از کسانى که عقیده شان از سوى علم و دانش نیست، یک روش غلط و ناروا در رسیدن به عقاید دینى است و ذیل آیه، پى آمد آن را، عقیده اى سخیف و دور از حقیقت، بیان کرده است. از این، مى توان نتیجه گرفت که روش هاى غیرعالمانه، خطر دور شدن از حقیقت و واقعیت را در پى دارد.

۱۱- افترا بستن بر خدا، گناهى بزرگ است. (قالوا اتخذ اللّه ولدًا ... کبرت کلمة ... إن یقولون إلاّ کذبًا)

موضوعات مرتبط

  • ارزشها: ملاک ارزشها ۷
  • افترا: افترا به خدا ۹; گناه افترا به خدا ۱۱
  • تقلید: زمینه تقلید کورکورانه ۶
  • جامعه: آسیب شناسى اجتماعى ۶; نقش جامعه ۴
  • جهل: آثار جهل ۶، ۱۰
  • خانواده: نقش خانواده ۴
  • دروغ: موارد دروغ ۹
  • سخن: ارزش سخن ۷
  • شخصیت: آسیب شناسى شخصیت ۶
  • عقیده: آثار عقیده به فرزنددارى خدا ۸; بطلان عقیده به فرزنددارى خدا ۸; بى منطقى عقیده به فرزنددارى خدا ۱، ۹; زمینه عقیده باطل ۱۰; شگفتى عقیده به فرزنددارى خدا ۸; عقیده باطل ۱; عقیده به فرزنددارى خدا ۲; علم در عقیده ۵; عوامل مؤثر در عقیده ۴; مبانى عقیده ۵; منشأ عقیده به فرزنددارى خدا ۳
  • علم: اهمیت علم ۵، ۷
  • گناهان کبیره ۱۱:
  • مشرکان: آثار تقلید کورکورانه مشرکان صدراسلام ۳; عقیده مشرکان صدراسلام ۲; عقیده نیاکان مشرکان صدراسلام ۲; منشأ عقیده مشرکان صدراسلام ۳
  • نیاکان: نقش نیاکان ۴

منابع