البقرة ٢٣٥
ترجمه
البقرة ٢٣٤ | آیه ٢٣٥ | البقرة ٢٣٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«عَرَّضْتُم بِهِ»: بدان گوشه زدید. آن را با کنایه گفتید. از قبیل این که بگوئید: تو بانوی شایسته و دینداری هستی. امیدوارم خداوند زن خوبی چون تو را نصیبم گرداند و ... «خِطْبَةِ»: خواستگاری. «أَکْنَنتُمْ»: پنهان داشتید. «أَکْنَنتُمْ فِی أَنفُسِکُمْ»: به دل خود جای دادید. به اندیشه خود راه دادید. «اِلاّ أَن تَقُولُوا قَوْلاً مَّعْرُوفاً»: جز گفتار پسندیده و بزرگوارانه در کنایه خود به کار نبرید. «لا تَعْزِمُوا»: تصمیم نگیرید. قصد نکنید. «لا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّکَاحِ»: در مدّت عدّه اقدام به عقد نکاح نکنید. چرا که در مدّت عدّه خواستگاری آشکار و بیپرده حرام است، و عقد ازدواج در آن باطل است. «الْکِتَابُ»: مصدری است به معنی اسم مفعول یعنی: مکتوب به معنی مفروض که منظور عدّه است. مانند: لباس به معنی ملبوس.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۲۴۲ - ۲۲۸ ، سوره بقره
- اشاره به حكمت تشريع عده براى زن مطلقه
- توضيحى مبسوط پيرامون واژه (قرء) و معناى آن
- معناى كلمه (بعل ) و توضيح مرجع ضمير كلمه بعولتهن در آيه ت (و بعولتهن احق بردهن ...)
- سزاوارتر بودن شوهران به مردان مطلقه نسبت به مردان ديگر در صلاق رجعى
- تكرار كلمه ((معروف )) در آيات طلاق نشانه اهتمام شارع مقدس نسبت به انجام اين عمل به وجه سالم است
- ((معروف )) از نظر اسلام و روش صحيح رعايت تساوى در قانوگذارى اسلام
- معناى كلمه ((تسريح )) و مراد از ((تسريح زن بر احسان )) در آيه شريفه
- مراد از نگهدارى زن به وجه معروف يا طلاق دادن به او وجه نيكو
- وجه اينكه (امساك ) و (تسريح ) در آيه شريفه هم به قيد معروف و هم به قيد احسان مقيد شده اند
- وضعيتى كه طلاق جايز شمرده شده و شوهر مى تواند مهريه را پس گرفته طلاق دهد
- اكتفا به عمل به ظواهر دين و غفلت از روح آن و تفرقه بين احكام فقهى و معارف اخلاقى ، ابطال مصالح شريعت است
- نوع سوم طلاق و حكم آن
- لطائف و ظرائف دقيقى كه در آيات طلاق به كار رفته است
- اشاره به حكمت نهى از امساك به قصد ضرر در آيه (فمن يفعل ذالك فقد ظلم نفسه ...)
- مقصود از نعمت در ((و اذكرو نعمة الله عليكم ))
- نهى آيه شريفه از دخالت اوليا در امر ازدواج مجدد همسرانى كه عده شان تمام شده و مى خواهند دوباره با همسر قبلى خود ازواج كنند
- علت اينكه رجوع زنان به شوهران خود ازكى و اءطهر خوانده شده است
- وجه اينكه در آيه شريفه به جاى كلمه ((والد))، ((مولودله )) آورده شده است
- فرزند ملحق به پدر است يا مادر؟! و آيه قرآن كداميك را معتبر مى داند
- معناى كلمه ارضاع و حكم بچه شيرخواره پس از طلاق والدين او
- پيام احكامى چند در خصوص بچه شير خوار و وظايف والدين او پس از طلاق
- عقائد قبل از اسلام در باره زن شوهر مرده
- معنى تعريض و بيان فرق آن با كنايه
- معناى اكنان و مراد آيه (و لا جناح عليكم فيما عرضتم ...)
- معناى (عزم ) و وجه اينكه در آيه شريفه عقده نكاح به عزم وابسته شده است
- معناى (موسع ) و (مقتر) و آيه شريفه ((و متعوهن على الموسع قدره ...))
- موردى از طلاق كه مرد بايد نصف مهر زن را به او بدهد
- تشويق مردم به احسان و فضل نسبت به يكديگر در روابط بين خود
- نماز از واجباتى است كه در هيچ حالتى ساقط نمى شود
- معناى كلمه (عقل ) و بيان كلماتى كه در قرآن كريم درباره انواع ادركات انسانى آمده است ))
- معانى كلمات زن ، حسبان ، شعور، ذكر و عرفان و معرفت
- معانى كلمات فهم ، فقه ، درايت ، فكر و راءى
- معانى كلمات زعم ، علم ، حفظ، حكمت ، خبرت و شهادت
- تشويق مردم به احسان و فضل نسبت به يكديگر در روابط بين خود درباره عقل و خردمندى انسان
- در قرآن ، مراد از تعقل ادراك تواءم با سلامت فطرت است ، نه تعقل تحت تاءثير غرائز و اميال نفسانى
- بحث روايتى (در ذيل آيات طلاق )
- حكمت تحريم رجوع بعد از طلاق سوم
- درباره وقوع سه طلاق با يك لفظ يا در يك مجلس از نظر خاصه و عامة
- رواياتى در مورد طلاق خلع و مبارات
- معناى خلع از زبان امام باقر (ع ) و بيان اولين خلعى كه در اسلام واقع شده است
- معناى ((عسيله )) و روايت معروف به آن كه در زمان پيامبر اكرم (ص ) واقع شده است
- عقل متعه در محلل شدن كافى نيست
- دو روايت در شاءن نزول آيه ((فلا تعضلوهن ان ينكحن ازواجهن ).
- رواياتى در باره شير دادن به فرزند و احكام آن
- آنچه در اسلام حكم سلبى و يا عدم صحت و عدم اعتبار بر آن بار شده است
- رواياتى راجع به عده زن مطلقه و شوهر مرده
- رواياتى در باره آيه ((و لا حناح عليكم ان ...)) و موردى كه بر پرداخت نصف مهر بر مرد واجب مى شود
- مراد از ((صلوة وسطى )) در ((حافظوا على الصلوات و الصلوة الوسطى ))
- اقوال مفسرين در تفسير صلاة وسطى مختلف است
- رواياتى در ارتباط با آيه ((فرجالا او ركبانا...)) و نماز خوف
- بحث علمى (پيرامون زن ، حقوق و شخصيت و موقعيت اجتماعى او از نظر اسلام و ديگر ملل مذاهب ).
- زندگى زن در ملت هاى عقب مانده
- زندگى زن در ملت هاى متمدن قبل از اسلام
- موقعيت زن در بين كلدانيان ، آشوريان ، روميان و يونانيان قديم
- وضع زن در عرب و محيط زندگى اعراب
- نتايجى كه از آنچه گفته شد به دست مى آيد
- تحولى كه اسلام در امر زن پديد آورد
- هويت زن در اسلام
- از نظر اسلام مرد و زن از نظر خلقت برابرند
- ملاك برترى از نظر اسلام تقوى و پرهيزگارى است
- نكوهش عرب جاهليت در قرآن به جهت بى اعتنايى به امر زنان
- وزن و موقعيت اجتماعى زن در اسلام
- دو خصلت ويژه در آفرينش زن
- احكام مختص و احكام مشترك زن و مرد در اسلام
- حيات اجتماعى سعادتمندانه ، حيات منطبق با خلقت و فطرت است
- فطرت در مورد وظائف و حقوق اجتماعى افراد و عدالت بين آنان چه اقتضائى دارد؟
- معناى تساوى در مورد حقوق زن و مرد
- عدم اجراى صحيح قانون به معناى نقص در قانونگذارى نيست
- آزادى زن در تمدن غربى
- بحث علمى ديگر (درباره زناشوئى و منشاء طبيعى و فطرى آن )
نکات آیه
۱ - جواز خواستگارى تلویحى، از زنانى که در عِدّه طلاق و یا وفات هستند. (و لا جناح علیکم فیما عرّضتم به من خطبة النّساء) الف و لام در کلمه «النّساء» عهد است; یعنى زنانى که در آیات سابق مورد بحث (زنان داراى عِدّه طلاق یا عدّه وفات) بودند.
۲ - عدم ممنوعیّت تمایل مرد به اینکه پس از انقضاى عِدّه، با زنى که در عدّه بسر مى برد ازدواج کند. (او اَکننتم فى انفسکم)
۳ - توجّه خداوند به واقعیّتها و زمینه هاى اجرایى، در قانونگذارى براى انسان (علم اللّه انّکم ستذکرونهنّ) خداوند در تعلیل حکم جواز خواستگارى تلویحى این واقعیّت را گوشزد مى کند که مردان طبعاً خاطرشان به خواستگارى در زمان عدّه مشغول است تا بفهماند در احکام الهى، واقعیّتها و نیز زمینه هاى اجرایى، لحاظ شده است.
۴ - جواز خواستگارى تلویحى از زنان در عِدّه، تسهیلى بر مردان در گرایشهاى طبیعى آنان (لا جناح ... علم اللّه انّکم ستذکرونهنّ)
۵ - بى صبرى مردان در اظهار تمایل به ازدواج با زنان بى شوهر (علم اللّه انّکم ستذکرونهنّ)
۶ - توجّه به تمایلات و کششهاى طبیعى انسان، در قوانین الهى (علم اللّه انّکم ستذکرونهنّ) با توجّه به اینکه جمله «علم اللّه» تعلیل است براى حکم خداوند به تجویز خواستگارى، نقش تمایلات طبیعى آدمى در قوانین الهى به دست مى آید.
۷ - حرمت وعده و قرار پنهانى با زنانى که در حال عدّه هستند. (و لکن لا تواعدوهنّ سرّاً)
۸ - جواز گفتگوى مردان با زنان در عدّه، به گونه اى متعارف و شایسته (دور از گستاخى و فریب) (لا تواعدوهنّ سرّاً الاّ ان تقولوا قولا معروف اً)
۹ - عدم جواز خواستگارى صریح از زنان در عدّه آشکارا و یا پنهانى (لا جناح علیکم فیما عرّضتم ... و لکن لا تواعدوهنّ سرّاً)
۱۰ - جواز خواستگارى تلویحى از زنان در عدّه، مجوّز وعده نهانى با آنان براى ازدواج پس از عِدّه نیست. (لا جناح ... و لکن لا تواعدوهنّ سرّاً) بنابراینکه استثناء در «الا ان تقولوا ... »، منقطع باشد، کلمه «لکن» استدراک از جمله «لا جناح علیکم» است. یعنى اگر چه مى توانید به صورت کنایه خواستگارى کنید، و لکن نباید این خواستگارى در قرارهاى پنهانى صورت گیرد زیرا قرار پنهانى با آنان تجویز نشده است.
۱۱ - حرمت انعقاد پیمان ازدواج با زنان در عدّه، قبل از پایان عدّه آنان (و لا تعزموا عقدة النکاح حتى یبلغ الکتاب اجله)
۱۲ - آگاهى همه جانبه خداوند بر اسرار انسان، مقتضى ترس و پروا داشتن از او (و اعلموا انّ اللّه یعلم ما فى انفسکم فاحذروه)
۱۳ - اعتقاد به دانایى خداوند به اسرار انسان، منشأ پرهیز از مخالفت با قوانین او (و اعلموا انّ اللّه یعلم ما فى انفسکم فاحذروه)
۱۴ - خداوند، «غفور» (بسیار بخشنده) و «حلیم» (بسیار بُردبار) است. (انّ اللّه غفور حلیم)
۱۵ - توجّه، به مغفرت و بردبارى خداوند، منشأ ایجاد امید به پاک شدن از گناهان (لا جناح ... ان اللّه غفور حلیم)
۱۶ - حالت خوف و رجاء در انسان، زمینه ساز عمل به احکام الهى (و اعلموا انّ اللّه یعلم ... فاحذروه و اعلموا انّ اللّه غفور حلیم) در این قسمت از آیه، لزوم خوف از خداوند (فاحذروه) و نیز امید به بخشایش و بردبارى او (غفور حلیم) مطرح شده است تا پس از بیان احکام، زمینه عمل به آن را ایجاد کرده باشد.
۱۷ - فرصت الهى به بندگان، براى توبه از گناهان خویش (و اعلموا انّ اللّه غفور حلیم) ذکر صفت «حلیم» (بُردبار)، حکایت از عدم تعجیل الهى در عقوبت دارد، تا شاید مردم در این فرصت، توبه کنند و مشمول غفران الهى شوند.
۱۸ - نیات سوء انسان، مقتضى بازخواست الهى است. (و اعلموا انّ اللّه یعلم ما فى انفسکم فاحذروه)
۱۹ - ضرورت آمیختگى و همراهى ترس از خداوند، با امید به آمرزش او (و اعلموا ... فاحذروه و اعلموا انّ اللّه غفور حلیم)
۲۰ - توجّه به دانایى خداوند به اسرار درون، منشأ پرهیز از نیّات ناشایسته درونى (و اعلموا انّ اللّه یعلم ما فى انفسکم فاحذروه)
موضوعات مرتبط
- آمرزش: امیدوارى به آمرزش ۱۵، ۱۹
- احکام: ۱، ۲، ۴، ۷، ۸، ۹، ۱۰، ۱۱ تشریع احکام۳، ۶ ; ملاک احکام ۳، ۶
- اسماء و صفات: حلیم ۱۴ ; غفور ۱۴
- ازدواج: احکام ازدواج ۱، ۲، ۴، ۷، ۹، ۱۰، ۱۱
- امیدوارى: آثار امیدوارى ۱۶ ; امیدوارى و ترس ۱۹
- انسان: تمایلات انسان ۴، ۵، ۶ ; نیازهاى مادى انسان ۳
- ایمان: ایمان و عمل ۱۳
- ترس: آثار ترس ۱۶ ; ترس از خدا ۱۲ ; ترس پسندیده ۱۲ ; عوامل ترس ۱۲
- تقوا: زمینه تقوا ۱۳، ۲۰
- تکلیف: زمینه عمل به تکلیف ۱۳، ۱۶
- توبه: توبه از گناه ۱۷
- خدا: آمرزش خدا ۱۵، ۱۹ ; امهال خدا ۱۷ ; علم خدا ۳، ۱۲، ۲۰
- زن: زن بیوه ۵، ۷، ۸
- عدّه: احکام عدّه ۱، ۲، ۴، ۷، ۸، ۹، ۱۰، ۱۱ ; خواستگارى در عدّه ۱، ۴، ۷، ۹، ۱۰
- علم: آثار علم ۱۵، ۲۰ ; علم و عمل ۲۰
- محرمات: ۷، ۱۱
- مرد: علایق مرد ۵
- نامحرم: گفتگو با نامحرم ۸
- نیّت سوء: ۲۰ کیفر نیّت سوء ۲۰ ۱۸