الفتح ٢١
کپی متن آیه |
---|
وَ أُخْرَى لَمْ تَقْدِرُوا عَلَيْهَا قَدْ أَحَاطَ اللَّهُ بِهَا وَ کَانَ اللَّهُ عَلَى کُلِ شَيْءٍ قَدِيراً |
ترجمه
الفتح ٢٠ | آیه ٢١ | الفتح ٢٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أُخْری»: مراد غنائم بیشماری است که بعد از فتح مکه، در جنگ حنین از قبائل ثقیف و هوازن گرفته میشود (نگا: توبه / ).
تفسیر
- آيات ۱۸ - ۲۸ سوره فتح
- مقصود از رضا و سخط خدا، ثواب و عقاب او است
- اخبار غيبى كه در سوره «فتح» آمده است
- مقصود از «كلمة التقوى»، در آیه شریفه
- مقصود از «فتح قريب»، فتح حديبيه است
- بحث روايتى
- رواياتى راجع به ماجراى فتح خيبر
- فضیلتی از امام علی«ع»، در فتح قلعه خيبر
- ماجراهای پس از فتح قلعه خيبر
- ماجرای مسموم شدن پیامبر«ص»، توسط یک زن یهودی
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ أُخْرى لَمْ تَقْدِرُوا عَلَيْها قَدْ أَحاطَ اللَّهُ بِها وَ كانَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيراً «21»
و (غنايم) ديگرى (نصيبتان مىكند) كه شما بر آنها قدرت نداريد، ولى خداوند بر آنها احاطه دارد و خداوند بر هر چيزى توانمند است.
نکته ها
قرآن بارها فرموده است: همراه سختى، آسانى است. «فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً» «1» «سَيَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ يُسْراً» «2» «فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرى» «3» سالهاى اول بعثت كه همراه انواع تهمتها، شكنجهها و توطئهها بود و سالهاى اول هجرت كه جنگها، كشتهها و مجروحان زيادى به همراه داشت، سالهاى سخت و طاقتفرسايى بود، امّا سالهاى آخر عمر پيامبر، آسايش و پيروزى و عزّت بود، چنانكه اين سوره تاكنون به آن اشاره كرده است:
«فَتْحاً قَرِيباً»، «يَنْصُرَكَ اللَّهُ نَصْراً عَزِيزاً»، «أَثابَهُمْ فَتْحاً قَرِيباً»، «مَغانِمُ كَثِيرَةٌ» و «وَ أُخْرى لَمْ تَقْدِرُوا عَلَيْها».
پیام ها
1- وعده دستيابى به غنايم در آينده، بر اساس علم و قدرت الهى است.
وَ أُخْرى لَمْ تَقْدِرُوا عَلَيْها قَدْ أَحاطَ اللَّهُ ...
«1». شرح، 5 و 6.
«2». طلاق، 7.
«3». ليل، 10.
جلد 9 - صفحه 136
2- به دست آوردن غنايم را به زرنگى خود نپنداريد. «وَ أُخْرى لَمْ تَقْدِرُوا عَلَيْها»
3- در كنار موفقيّتها، از ضعفهاى خود غافل نشويم. (در آيات قبل خوانديم:
فَتْحاً قَرِيباً ... مَغانِمَ كَثِيرَةً و در اين آيه مىفرمايد: «لَمْ تَقْدِرُوا عَلَيْها»)
4- به وعدههاى خدا ايمان داشته باشيم. وَعَدَكُمُ اللَّهُ مَغانِمَ كَثِيرَةً ... قَدْ أَحاطَ اللَّهُ بِها
5- آيات قرآن، بسترى براى توكّل به خدا و تربيت انسانهاى موحّد است.
وَعَدَكُمُ ... فَعَجَّلَ ... كَفَ ... يَهْدِيَكُمْ ... أَحاطَ اللَّهُ ... وَ كانَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيراً
6- به وعده كسى بايد تكيه كرد كه پشتوانه قوى داشته باشد. «وَ كانَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيراً»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ أُخْرى لَمْ تَقْدِرُوا عَلَيْها قَدْ أَحاطَ اللَّهُ بِها وَ كانَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيراً «21»
وَ أُخْرى لَمْ تَقْدِرُوا عَلَيْها: و وعده نمود خدا غنيمتهاى ديگر كه هنوز قادر نشدهايد بر آن، يا وعده فرمود شما را شهر ديگر كه آن مكه است يا بلاد ديگر، قَدْ أَحاطَ اللَّهُ بِها: بدرستى كه احاطه كرده علم خدا به آن غنايم يا به آن بلاد
«1» قنطره: پل.
«2» تفسير ابو الفتوح، ج 10 ص 217، و به اين مضمون بحار الانوار ج 21 ص 26.
جلد 12 - صفحه 161
كه عن قريب بر آن دست يابيد. از ابن عباس منقول است كه مراد مداين فارس و روم و شام است كه پيغمبر آنها را وعده داده بود بر كنوز قيصر و كسرى در زمانى كه اصلا قدرت بر آن نداشتند، يا غنايم هوازن است كه در حنين بدست آمد.
وَ كانَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيراً: و هست خداى تعالى بر چيزها از فتح مداين و اعطاى غنايم و غير آن توانا كه حق تعالى به فضل شامل را بر آن استيلا دهد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ أُخْرى لَمْ تَقْدِرُوا عَلَيْها قَدْ أَحاطَ اللَّهُ بِها وَ كانَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيراً «21» وَ لَوْ قاتَلَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوَلَّوُا الْأَدْبارَ ثُمَّ لا يَجِدُونَ وَلِيًّا وَ لا نَصِيراً «22» سُنَّةَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلاً «23» وَ هُوَ الَّذِي كَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنْكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ عَنْهُمْ بِبَطْنِ مَكَّةَ مِنْ بَعْدِ أَنْ أَظْفَرَكُمْ عَلَيْهِمْ وَ كانَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيراً «24» هُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ الْهَدْيَ مَعْكُوفاً أَنْ يَبْلُغَ مَحِلَّهُ وَ لَوْ لا رِجالٌ مُؤْمِنُونَ وَ نِساءٌ مُؤْمِناتٌ لَمْ تَعْلَمُوهُمْ أَنْ تَطَؤُهُمْ فَتُصِيبَكُمْ مِنْهُمْ مَعَرَّةٌ بِغَيْرِ عِلْمٍ لِيُدْخِلَ اللَّهُ فِي رَحْمَتِهِ مَنْ يَشاءُ لَوْ تَزَيَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذاباً أَلِيماً «25»
ترجمه
و غنيمتهاى ديگرى كه قدرت پيدا نكردهايد بر آن بتحقيق احاطه كرده است خدا بآن و بوده است خدا بر همه چيز توانا
و اگر كارزار كرده بودند با شما آنانكه كافر شدند هر آينه برگردانده بودند پشتها را پس نمىيافتند دوستى و نه ياورى
سنّت نهاد خدا سنّت نهادنى كه بتحقيق گذشت پيش از اين و هرگز نيابى براى طريقه خداوند تغيير و تبديلى
و او است آنكه بازداشت دستهاى آنها را از شما و دستهاى شما را از آنها در وادى مكّه بعد از آنكه فيروزى داد شما را بر آنها و بود خدا بآنچه ميكنيد بينا
آنانند كسانيكه كافر شدند و باز داشتند شما را از مسجد الحرام و قربانى را كه محبوس شده بود از اينكه برسد بجايش و اگر نبودند مردانى با ايمان و زنانى با ايمان كه نمىشناختيد ايشانرا كه پايمال ميكرديدشان پس ميرسيد شما را از ايشان مكروهى بدون علم باز داشته نميشديد تا داخل كند خدا در رحمت خود هر كه را ميخواهد اگر جدا شده بودند هر آينه عذاب ميكرديم كسانى را كه كافر شدند از آنان عذابى دردناك.
تفسير
خداوند سبحان باهل ايمان در آيات سابقه وعده داده بود غنائم بسياريرا كه بعض آن معجّل بود كه بيان شد و بعض آن مؤجّل كه از قدرت آنها خارج بود نيل بآن بلكه بخاطرشان خطور نميكرد مانند غنائم روم و ايران ولى قدرت و علم خداوند احاطه بآنها داشت كه قسمت اهل ايمان خواهد شد گوئيا خداوند احاطه بآنها فرموده كه حفظ فرمايد براى مسلمانان و اين مقصود از غنائم ديگرى است كه در اين آيات اشاره بآن شده است و قدرت خداوند اختصاص
جلد 5 صفحه 30
بأمثال اين غنائم ندارد كه بمسلمانان برساند بلكه قادر است بفتوحات پى در پى اسلام را بمنتهاى اوج خود برساند و عالمگير كند و اگر آنوقت كه امير المؤمنين عليه السّلام بامر پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم حمله بكفّار قريش فرمود در حديبيّه آنها با مسلمانان جنگ مينمودند و تقاضاى صلح نميكردند هر آينه پشت بلشكر اسلام نموده و رو بفرار ميگذاردند و ديگر يار و ياورى براى آنها يافت نميشد چون در مقابل حيدر كرّار جز لشگر فرّار وجود ندارد و در برابر اراده الهى نميتواند كسى با كسى كمك كند اين طريقه و عادت و رويّه ديرين خدا است كه سالهاى دراز با اولياء خود بآن عمل فرموده و هميشه انبيا و اوليا را بر اعداء خودشان بشمشير و حجّت غالب فرموده است و طريقه و دأب و ديدن خداوند قابل تغيير و تبديل نيست خداوند آنذات مقدّسى است كه بازداشت ايادى كفار را از مسلمانان برعب از صولت حيدريّه و بازداشت ايادى مسلمانانرا از كفار بصلح حديبيّه از اقدام بجنگى كه قهرا منتهى شود بداخل مكّه و هتك حرم بعد از آنكه ظفر داد مسلمانانرا بر آنها در جنگهاى قبل از اين صلح تا آنكه آنها طالب صلح شدند در اينموقع و خداوند بينا است باعمال شما از جنگ سابق و صلح لاحق به فرمان پيغمبر خود و كفّار حقّا عمل ناشايستهاى نمودند كه بازداشتند مسلمانانرا از اتمام عمره و وصول قربانى ايشان بمكه معظّمه و باين مستحق عقوبت شدند ولى چون مردان و زنان اهل ايمان در مكّه معظمه مخلوط با مردان و زنان كفّار بودند كه مسلمانان آنها را نميشناختند و ممكن بود پايمال حوادث شوند و از اين راه گرد ملالى بخاطر پيغمبر اسلام و مسلمين بنشيند يا ديه قتل خطائى بر آنها لازم آيد خداوند نخواست وارد مكّه شوند و با كفّار جنگ نمايند تا مسلمانان مكّه از اين آفات محفوظ بمانند و بر حسب شرط صلح در دين خود آزاد باشند و افراد قابل مشمول رحمت الهيّه گردند و اگر كفار از مسلمانان در مكّه جدا و ممتاز بودند خداوند كفّار را بعذاب اليم دنيوى و ضرب شمشير مسلمانان گرفتار ميفرمود چنانچه بعذاب آخرت در صورت عدم قبول اسلام و اصل خواهند شد و از بعضى روايات استفاده ميشود كه علّت دفاع ننمودن امير المؤمنين عليه السّلام از ظلم ظالمين در صدر اسلام اين بود كه خداوند ودائعى
جلد 5 صفحه 31
از اهل ايمان داشت در اصلاب اهل نفاق و حضرت مأمور بود كه صبر كند تا آنها خارج شوند بعد شمشير بكشد و همچنين است حال امام زمان و تأخير در ظهور او و باين آيه استدلال فرمودهاند و اين صلح فتح بزرگ شمرده شده و اجمالى از قضاياى مربوط باين آيات در اوّل سوره ضمن حديث قمّى ره گذشت.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ أُخري لَم تَقدِرُوا عَلَيها قَد أَحاطَ اللّهُ بِها وَ كانَ اللّهُ عَلي كُلِّ شَيءٍ قَدِيراً «21»
و غنائم ديگري است که شما قدرت بر آنها نداريد لكن خداوند بقدرت كامله خود بر آنها احاطه فرموده و خداوند بر هر چيزي قادر است.
وَ أُخري عطف بوعدكم اللّه يعني وعدكم اللّه مغانم اخري لَم تَقدِرُوا عَلَيها ساير فتوحات اسلامي چه در عهد نبي (ص) و چه پس از رحلت آن حضرت که مسلمين تخيل و تصور نميكردند که بتوانند نزديك آنها بروند.
قَد أَحاطَ اللّهُ بِها که وعده الهي تخلف ندارد که دين اسلام بر تمامي اديان غلبه پيدا كند چنانچه در همين سوره آيه 28 و در سوره صف آيه 9، و در سوره توبه آيه 33 وعده فرموده و مصداق اتم آن پس از ظهور حضرت قائم است.
وَ كانَ اللّهُ عَلي كُلِّ شَيءٍ قَدِيراً گفتيم تعبير بكل شيء از ضيق عبارت است زيرا هر چه صدق شيء بر او كند از عقل اول تا مادة المواد تماما محدود هستند و قدرت از صفات ذات و عين ذات است و غير محدود.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 21)- در این آیه بشارت بیشتری به مسلمانان داده، میگوید: «و نیز غنائم و فتوحات دیگری (نصیبتان میکند) که شما توانائی آن را ندارید ولی قدرت خدا به آن احاطه دارد، و خداوند بر همه چیز تواناست» (وَ أُخْری لَمْ تَقْدِرُوا عَلَیْها قَدْ أَحاطَ اللَّهُ بِها وَ کانَ اللَّهُ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیراً).
ممکن است این وعده غنیمت و پیروزیها اشاره به فتح «مکّه» و غنائم «حنین» و یا فتوحات و غنائمی که بعد از پیغمبر صلّی اللّه علیه و اله نصیب امت اسلامی شد- مانند فتح ایران و روم و مصر- و یا اشاره به همه آنها باشد.
این آیه از اخبار غیبی و پیشگوئیهای قرآن مجید در باره حوادث آینده است، این پیروزیها در مدت کوتاهی به وقوع پیوست و عظمت این آیات را روشن ساخت.
نکات آیه
۱ - وعده خداوند به مؤمنان، در دستیابى آنان به غنایمى، علاوه بر غنایم خیبر (و أخرى لم تقدروا علیها) با توجه به این که آیه قبل در زمینه غنایم خیبر بوده; واژه «أخرى» در مقایسه با غنایم خیبر به کار رفته است.
۲ - اخبار خداوند، از دستیابى مسلمانان به پیروزى هاى بزرگ و فراتر از توان به کار گرفته شده از سوى آنان در فتح خیبر (و أخرى لم تقدروا علیها) با توجه به این که آیات شریفه، در محدوده صلح حدیبیه و جنگ خیبر نازل شده است; تعبیر «لم تقدروا» مى رساند که مؤمنان غنایمى در پیش دارند که اکنون توان دستیابى به آن را ندارند; یعنى، به دست آوردن آن غنایم، نیازمند توانى بیش از این است.
۳ - نوید الهى، به فزونى مداوم قدرت مسلمانان و دستیابى ایشان به فتوحاتى برتر از تصور آنان (و أخرى لم تقدروا علیها قد أحاط اللّه بها) برداشت یاد شده در صورتى است که مراد از «لم تقدروا...» این باشد که شما الان قادر به پیش بینى آن نیستید; چون نه توان آن را در خود سراغ دارید و نه زمینه آن را فراهم مى بینید; ولى خداوند براساس احاطه علمى خود، این هر دو را مى داند و به شما نوید مى دهد.
۴ - احاطه علمى خداوند، بر تمامى رخدادها و حوادث آینده (و أخرى ... قد أحاط اللّه بها)
۵ - خبرهاى خداوند از آینده پیروزمند مؤمنان، متکى به علم گسترده و همه جانبه او (وعدکم اللّه ... و أخرى لم تقدروا علیها قد أحاط اللّه بها) از ارتباط «قد أحاط...» با مطالب قبل، برداشت بالا استفاده مى شود.
۶ - خداوند، داراى قدرت ازلى و نامحدود (و کان اللّه على کلّ شىء قدیرًا) تعبیر «کان اللّه» بر ازلى بودن قدرت و تعبیر «على کلّ شىء» برنامحدود بودن آن، دلالت دارد.
۷ - علم و قدرت گسترده، دو پشتوانه مهم تحقّق وعده هاى الهى (وعدکم اللّه ... و أخرى لم تقدروا علیها و قد أحاط اللّه بها و کان اللّه على کلّ شىء قدیرًا) از این که خداوند، پس از بشارت هاى مختلف به مؤمنان، به دو صفت مهم خویش (علم و قدرت فراگیر) اشاره کرده است، مطلب بالا استفاده مى شود.
۸ - توجّه به علم و قدرت الهى، زمینه امیدوارى مؤمنان به پیروزى راه ایمان (قد أحاط اللّه بها و کان اللّه على کلّ شىء قدیرًا) از این که خداوند، پس از نوید دادن به قدرت و پیروزى مؤمنان در آینده، علم و قدرت خویش را به ایشان یادآور شده است; مطلب بالا را مى توان نتیجه گرفت.
موضوعات مرتبط
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۱، ۲
- بشارت: بشارت ازدیاد قدرت ۳; بشارت پیروزیهاى بزرگ ۳
- تاریخ: منشأ تحولات تاریخ ۴
- خدا: آثار علم خدا ۷; آثار قدرت خدا ۷; ازلیت قدرت خدا ۶; بشارتهاى خدا ۳; زمینه تحقق وعده هاى خدا ۷; وسعت علم خدا ۴، ۵; وسعت قدرت خدا ۶; وعده هاى خدا ۱
- ذکر: آثار ذکر علم خدا ۸; آثار ذکر قدرت خدا ۸
- غزوه خیبر: غنایم غزوه خیبر ۱
- غنیمت: وعده غنیمت ۱
- قرآن: پیشگوییهاى قرآن ۲; منشأ پیشگوییهاى قرآن ۵
- مؤمنان: پیروزى مؤمنان ۸; پیشگویى پیروزى مؤمنان ۵; زمینه امیدوارى مؤمنان ۸; وعده به مؤمنان ۱
- مسلمانان: بشارت به مسلمانان ۳; پیشگویى پیروزى مسلمانان ۲
منابع