الرعد ٤٣
کپی متن آیه |
---|
وَ يَقُولُ الَّذِينَ کَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ کَفَى بِاللَّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَ بَيْنَکُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتَابِ |
ترجمه
الرعد ٤٢ | آیه ٤٣ | الرعد ٤٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مُرْسَلاً»: فرستاده. پیغمبر. «شَهِیداً»: گواه. «مَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْکِتَابِ»: مراد آگاهان از قرآن، یا علماء یهودی و مسیحی است که از روی تورات و انجیل، آسمانی بودن قرآن و صدق پیغمبر اسلام را درک میکنند.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
نزول
محمد بن الحسن الصفار بعد از سه واسطه از یحیى الحلبى و او از یکى از رواة موثق نقل نماید که با امام باقر|امام محمدباقر علیهالسلام در مسجد بودم که یکى از فرزندان عبدالله ابن سلام وارد شد به امام گفتم قربانت گردم این مرد پسر همان کسى است که گویند در نزد وى علم الکتاب بوده است.
امام فرمود: نه، او نبود بلکه کسى که در نزد او علم الکتاب بوده على بن ابىطالب علیهالسلام بود که درباره او پنج آیه نازل شد که یکى از آن پنج آیه، همین آیه است و نیز بعد از چهار واسطه از فضیل بن یسار او از امام باقر علیهالسلام روایت کند که این آیه درباره على بن ابىطالب نازل گردیده زیرا او عالم این امت بعد از رسول خدا بوده است.[۱]
عبدالله بن عجلان از امام باقر علیهالسلام روایت کند که گفت: از امام درباره این آیه سؤال کردم، فرمود: درباره على بن ابىطالب و ائمه بعد از او نازل شده که علم الکتاب در نزد آنان بوده است[۲] و از اعمش او از ابوصالح او از ابن عباس و همچنین از على بن عابس نیز این موضوع روایت گردیده است.[۳]
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا قُلْ كَفى بِاللَّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ «43»
و كسانىكه كفر ورزيدند گويند: تو فرستاده (خدا) نيستى. بگو: گواهى خدا و كسىكه علم كتاب نزد اوست، ميان من و شما كافى است.
نکته ها
در اوّلين آيه اين سوره خوانديم كه آنچه بر پيامبر نازل مىشود حقّ است، اگر چه اكثر مردم ايمان نمىآورند، در اين آخرين آيه نيز مىخوانيم كه كفّار، رسالت پيامبر را انكار مىكنند، اين حاكى از اوج لجاجت و عناد اهل باطل با فرستاده الهى و كلام حقّ اوست.
وقتى يكى از اطرافيان حضرت سليمان كه مقدارى از علم كتاب را دارد، مىتواند در كمتر از يك چشم برهمزدن، تخت ملكهى سبأ را در پيش روى آن حضرت حاضر كند، پس اگر كسى تمام علم كتاب را داشته باشد، چه قدرتى مىتواند داشته باشد؟!
مطابق روايات، مراد از كسىكه علم همهى كتاب را دارد، حضرت على عليه السلام و اهلبيت پيامبر عليهم السلام مىباشند. «1»
«1». تفسير كنزالدقائق.
جلد 4 - صفحه 378
پیام ها
1- ايمان به حمايت خداوند، بهترين پشتوانه در برابر هرگونه تكذيب و تحقير است. «قُلْ كَفى بِاللَّهِ»
2- آگاهى بر كتاب الهى، مقام انسان را تا به آنجا بالا مىبرد كه گواهى او در كنار گواهى خداوند قرار مىگيرد. كَفى بِاللَّهِ ... وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ
3- گاهى ارزش گواهى يك فرد، از انكار هزاران نفر بيشتر است. (اصل با كيفيّت است نه با كميّت) يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا قُلْ كَفى بِاللَّهِ شَهِيداً ... مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ
«الحمدللّه ربّ العالمين»
جلد 4 - صفحه 381
سوره ابراهيم
اين سوره پنجاه و دو آيه دارد و در مكّه نازل شده است، البتّه آيههاى 28 و 29، در مورد كشتهشدگان بدر، در مدينه نازل شده است. در اين سوره مطالبى دربارهى رسالت انبيا و موعظهها وبشارتها ودعاهاى حضرت ابراهيم عليه السلام مطرح شده است. به فرمودهى روايات تلاوت اين سوره بركاتى دارد كه از جملهى آنها در امان بودن از بلا و فقر و جنون است.
اين سوره به دليل بيان مطالبى دربارهى حضرت ابراهيم عليه السلام سوره «ابراهيم» ناميده شده و مانند سورههاى قبلش يونس، هود، يوسف با «الر» آغاز شده است.
اوّلين آيهى اين سورهها درباره اوصاف قرآن است.
تفسير نور(10جلدى)، ج4، ص: 382
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفى بِاللَّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ (43)
بعد از آن حاصل شبهات منكرين رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را با جواب بيان فرمايد:
وَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا: مىگويند آنانكه كافرند از يهود و مشركان و غيره كه: لَسْتَ مُرْسَلًا: نيستى تو اى محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرستاده از جانب خداى تعالى به نبوت و دعوت. قُلْ كَفى بِاللَّهِ شَهِيداً: بگو اى پيغمبر در جواب
جلد 6 - صفحه 407
آنها كافى است خداى تعالى در حالى كه گواه باشد. بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ: ميان من و شما به آنكه من پيغمبر او هستم به شما، زيرا ذات احديت اظهار معجزات نمود بر دست من براى تصديق دعوت من. وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ: و ديگر كسى كه نزد اوست علم كتاب يعنى لوح محفوظ كه نزد جبرئيل و وحى را از آن تلقى نمايد، يا علم قرآن و آن نزد مؤمنانست. يا علم تورات كه نزد ابن سلام و اصحاب او باشد.
بيشتر مفسران از قدما و محدثان و اهل اخبار و روايات از موافقان و مخالفان، برآنند كه مراد حضرت امير المؤمنين على عليه السّلام و اولاد معصومين او هستند:
1- در مجمع روايت از حضرت صادق عليه السّلام فرمايد: «1» ما را اراده فرموده و على اول ما و افضل ما و بهترين ماست بعد از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم.
2- عبد الله بن كثير روايت نموده كه حضرت گذارد دست مباركش بر سينه و فرمود: نزد ما باشد علم كتاب بتمامه.
3- شعبى گفته احدى اعلم به كتاب الهى نيست بعد از پيغمبر از على بن ابى طالب و اولاد صالحين او.
4- ثعلبى در تفسير خود از عبد الله بن عطا روايت نموده كه گفت: خدمت امام محمد باقر عليه السّلام در مسجد نشسته بودم، پسر عبد الله سلام را ديدم در ناحيهاى از مسجد نشسته، پس به حضرت عرض كردم: سنيان گمان مىكنند آن كسى كه علم كتاب نزد او باشد عبد الله سلام است. حضرت فرمود: حضرت امير المؤمنين على عليه السّلام است كه علم كتاب نزد او باشد.
5- سيوطى گويد از سعيد بن جبير پرسيدم (من عنده ام الكتاب) ابن سلام است، گفت: چگونه او باشد و حال آنكه اين سوره در مكه نازل شد و ابن سلام
«1» تفسير مجمع البيان ج 3 ص 300.
جلد 6 - صفحه 408
در مدينه مسلمان شد.
6- ثعلبى نيز در تفسير خود نقل نموده كه عبد الله سلام از حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله و سلّم سؤال نمود كه مرا خبر فرما از تفسير آيه، فرمود: انّما ذالك علىّ بن أبي طالب عليه السّلام. «1» تبصره: آيه شريفه بنابراين تفاسير از سه جهت دلالت بر فضيلت و امامت حضرت امير المؤمنين و اولاد معصومين آن بزرگوار عليهم السّلام نمايد:
1- اعلم بودن آن سرور، همچنين هر يك از ائمه هدى در عصر خود اعلم از تمام روى گردانيد و از اين مرتبه بالاتر نمىباشد.
3- اكتفا نمودن به شهادت آن حضرت به تنهائى دلالت مىكند بر عصمت آن سرور، زيرا به شهادت يك شاهد به غير معصوم مدعا ثابت نمىشود، و عصمت دليل امامت باشد، و همچنين است اين دو وصف نسبت به تمام ائمه معصومين عليهم السّلام.
بحمد الله و شكره و منّه و استعانته تمام شد اين جلد تفسير اثنى عشرى، روز پنج شنبه دوّم شهر ذى الحجة الحرام 1356 هجرى در مدرسه فيضيه دار الامان قم، جوار روضه منوره حضرت معصومه عليها السّلام در حالتى كه عزلت گزيده، و انگشت تحسّر بدندان گزيده، محاسن سفيد گشته، نداى «فياليت الشباب» بلند شده، و دل از ناشايستگيهاى روزگار غدار آزرده، و لسان از گفتن آن خموده، گاهى خود را به گزارشات اجداد گرام تسلى داده و زمانى باحوال اولياى عظام تسكينى يافته، آتش غصص در كالبد بدن شعله وزيده، و اعضاء و جوارح به حرارت آن پزيده، توسن نفس سركش دركش واكش كه آخر فكرى و از زندگانى بهرى و از لذايذ حظى، ناگاه تازيانه عقل او را تأديبى كند كه هان از خواب غفلت بيدار و از مستى هشيار.
چو دوران عمر از چهل درگذشت
غنيمت شمر كآبت از سرگذشت
«1» اين روايات در تفسير منهج الصادقين ج 5 ص 121 نقل شده.
جلد 6 - صفحه 409
اميد است اين خدمت ناقابل بدرگاه خداوند كامل، مقبول و ذخيره يوم المسؤول گردد اللّهم وفّقنا لا تمامه بمحمّد و آله و الحمد للّه رب العالمين و صلّى اللّه على محمد و آله الطاهرين و لعنة الله على اعدائهم اجمعين.
احقر الطلاب: حسين بن احمد الحسينى خاتمه جلد ششم
جلد 6 - صفحه 410
فهرست مجلدات تفسير اثنى عشرى
تفسير اثنى عشرى مشتمل است بر چهارده جلد به نام نامى چهارده معصوم عليهم السّلام:
جلد اول. مشتمل بر دو سوره: سوره فاتحه، سوره بقره.
جلد دوم. مشتمل بر دو سوره: سوره آل عمران، سوره نساء.
جلد سوم. مشتمل بر دو سوره: سوره مائده، سوره انعام.
جلد چهارم. مشتمل بر دو سوره: سوره اعراف، سوره انفال.
جلد پنجم. مشتمل بر دو سوره: سوره توبه، سوره يونس.
جلد ششم. مشتمل بر سه سوره: سوره هود، سوره يوسف، سوره رعد.
جلد هفتم. مشتمل بر چهار سوره: سوره ابراهيم، سوره حجر، سوره نحل سوره بنى اسرائيل.
جلد هشتم. مشتمل بر چهار سوره: سوره كهف، سوره مريم، سوره طه، سوره انبياء.
جلد نهم. مشتمل بر پنج سوره: سوره حج، سوره مومنون، سوره نور سوره فرقان، سوره شعراء.
جلد دهم. مشتمل بر هشت سوره: سوره نمل، سوره قصص، سوره عنكبوت، سوره روم، سوره لقمان، سوره سجده، سوره احزاب، سوره السباء
جلد 6 - صفحه 411
جلد يازدهم. مشتمل بر نه سوره: سوره فاطر، سوره يس، سوره الصافات، سوره ص، سوره زمر، سوره مومن، سوره سجده، سوره شورى سوره زخرف.
جلد دوازدهم. مشتمل بر سيزده سوره: سوره الدخان، سوره الجاثيه، سوره الاحقاف، سوره محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم، سوره الفتح، سوره الحجرات، سوره ق، سوره و الذاريات، سوره الطور، سوره النجم، سوره القمر، سوره الرحمن، سوره الواقعه، جلد سيزدهم. مشتمل بر بيست و يك سوره: سوره الحديد، سوره المجادله، سوره الحشر، سوره الممتحنه، سوره الصف، سوره الجمعه، سوره المنافقين، سوره التغابن، سوره الطلاق، سوره التحريم، سوره الملك، سوره ن، سوره الحاقه، سوره المعارج، سوره نوح، سوره الجن، سوره المزمل، سوره المدثر، سوره القيمه، سوره الدهر، سوره المرسلات.
جلد چهاردهم. مشتمل بر سى و هفت سوره: سوره النبأ، سوره النازعات، سوره عبس، سوره التكوير، سوره الانفطار، سوره المطففين، سوره الانشقاق سوره البروج، سوره الطارق، سوره الاعلى، سوره الغاشيه، سوره الفجر سوره البلد، سوره الشمس، سوره الليل، سوره الضحى، سوره الم نشرح، سوره التين، سوره اقرء، سوره القدر، سوره البينه، سوره الزلزال، سوره العاديات، سوره القارعه، سوره التكاثر، سوره و العصر، سوره الهمزه، سوره الفيل، سوره قريش، سوره الماعون، سوره الكوثر، سوره الكافرون، سوره النصر، سوره تبت، سوره الاخلاص، سوره الفلق، سوره الناس.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا نَأْتِي الْأَرْضَ نَنْقُصُها مِنْ أَطْرافِها وَ اللَّهُ يَحْكُمُ لا مُعَقِّبَ لِحُكْمِهِ وَ هُوَ سَرِيعُ الْحِسابِ (41) وَ قَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلِلَّهِ الْمَكْرُ جَمِيعاً يَعْلَمُ ما تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ وَ سَيَعْلَمُ الْكُفَّارُ لِمَنْ عُقْبَى الدَّارِ (42) وَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفى بِاللَّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ (43)
ترجمه
آيا نديدند كه ما ميآئيم در زمين كم ميكنيم از جوانب آن و خدا حكم ميكند نيست ردّ كنندهاى مر حكم او را و او است زود حساب
و همانا مكر نمودند آنانكه بودند پيش از آنها پس مر خدا را است تمامى مكر ميداند آنچه را كسب ميكند
جلد 3 صفحه 216
هر نفسى و زود باشد كه بدانند كافران كه مر كه را است انجام آنسراى
و ميگويند آنانكه كافر شدند نيستى فرستاده شده بگو كافى است خدا گواه ميان من و شما و كسيكه نزد او است علم كتاب.
تفسير
در اين آيه نيز ظاهرا اشاره بجواب اشكال اخير كفّار در آيات سابقه شده است كه ميگفتند چرا خبرى از نصرت پيغمبر و عذاب ما نيست باين تقريب كه چگونه خبرى نيست با آنكه مىبينند ما بتدريج و تفريق وارد در اراضى آنها ميشويم و از اطراف و جوانب آن تصرف ميكنيم و كفّار را ميكشيم و مسلمان ميكنيم و بر عده و عده خودمان ميافزائيم و آنها بهيچ وجه نميتوانند از مقدرات الهى سرپيچى كنند و او زود بحساب بندگان رسيدگى ميكند و تمامى را بجزاى كامل خواهد رسانيد اگر دلخوشى آنها بتصرّف مكّه است آنهم عمّا قريب فتح خواهد شد و معقّب تعقيب كننده چيزيرا گويند براى ردّ و ابطال آن و اين معنى بر حسب ظاهر و مناسبت آيات سابقه است ولى قمّى ره فرموده مراد موت علماء است و در احتجاج از امير المؤمنين عليه السّلام نقل شده كه مراد هلاكت اهل هر زمانى است و در فقيه از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه در جواب سؤال از اين آيه فرمود مراد فقد علماء است و در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه مراد از اين آيه رفتن دانشمندان است و بعضى گفتهاند مراد خرابى بلاد است و بنابراين آيه مربوط بجواب اشكال سابق نيست و شايد مراد آن باشد كه آيا نمىبينند ما هلاك ميكنيم اهل زمين را ببردن علماء و دانشمندانشان و ويرانى عمارات و خرابى بلادشان پس نبايد كفّار ايمن باشند از ورود اين بليّات و آفات بر آنها بنابر آنكه اتيان ارض اشاره بهلاكت اهل آن و نقص اطراف زمين كنايه از فوت علماء و خرابى عمارات باشد و كفّاريكه قبل از اينها در دنيا زندگى ميكردند چه مكرها با انبياء و اهل ايمان زمان خودشان نمودند و خداوند تمام آنها را باطل نمود چون تمام تدبيرات و نتيجه گرفتن از آنها بدست قدرت و اراده الهى است ميداند نيّات و اعمال مردم را و بر طبق آن جزا خواهد داد و بالاخره كفّار خواهند دانست كه عاقبت محمود و بهشت موعود نصيب كه خواهد بود و در آيه اخيره دستور به پيغمبر اكرم داده شده است كه در جواب كسانيكه منكر نبوّت تو شدند بگو خداوندى كه كتاب و معجز بمن عطا فرمود بىنياز كرد مرا از اقامه
جلد 3 صفحه 217
شاهد بر ادّعاء خودم پس كافى است خدا كه شاهد باشد ميان من و شما بر صدق ادّعاء من و كسيكه نزد او حاضر است علم بهر كتاب آسمانى كه او على بن أبي طالب عليه السّلام است چون شهادت چنين شخصى بر نبوّت كسى اقوى دليل بر صدق او است در كافى و خرائج و عيّاشى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه مراد مائيم و على عليه السّلام اوّل ما و افضل ما و بهتر ما است بعد از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و در مجمع از امام صادق عليه السّلام مانند اين حديث را نقل نموده و در احتجاج نقل نموده كه مردى از امير المؤمنين عليه السّلام سؤال نمود از بالاترين منقبت او حضرت اين آيه را قرائت نمود و فرمود مقصود از من عنده علم- الكتاب مائيم و در مجالس از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه پرسيدند از اين آيه فرمود مراد برادرم على بن أبي طالب است و بعضى گفتهاند مراد از من عنده علم الكتاب علماء از اهل كتابند كه مسلمان شدند از قبيل عبد اللّه بن سلام و سلمان فارسى و تميم الدارى ولى عيّاشى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه پرسيدند پسر عبد اللّه بن سلام چنين ادّعائى ميكند فرمود دروغ ميگويد مراد على بن أبي طالب عليه السّلام است در باره او نازل شده او عالم اين امّت است بعد از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و در چند روايت ديگر اين معنى تأكيد شده و قريب باين مضمون فرمودهاند كه مثل الّذى عنده علم من الكتاب كه خداوند در سوره نحل فرموده در مقابل من عنده علم الكتاب كه در اين سوره ميفرمايد مثل قطره و دريا است و از امير المؤمنين عليه السّلام نقل شده كه همانا علمى كه آدم از آسمان بزمين آورد و آنچه موجب فضيلت انبياء شد تا خاتم ايشان در عترت آنحضرت است و اللّه علم كتاب تمامش نزد ما است سلام اللّه عليهم اجمعين و بعضى گفتهاند مراد از من عنده علم الكتاب خداوند است بدليل آنكه بعضى من عنده بكسر ميم و دال قرائت نمودهاند و ضعف مدعا و دليل آنها بر ارباب خرد واضح است در ثواب الاعمال و عيّاشى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه زياد سوره رعد را قرائت نمايد هرگز صاعقه باو نخواهد رسيد اگر چه ناصبى باشد و اگر اهل ايمان باشد بدون حساب داخل بهشت ميشود و شفاعت ميكند هر كسى را بشناسد از اهل بيت و برادران خود و الحمد للّه ربّ العالمين و صلّى اللّه على محمّد و آله الطّاهرين.
جلد 3 صفحه 218
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَستَ مُرسَلاً قُل كَفي بِاللّهِ شَهِيداً بَينِي وَ بَينَكُم وَ مَن عِندَهُ عِلمُ الكِتابِ (43)
و ميگويند كساني که كافر شدند که نيستي تو پيغمبر و رسول از جانب خدا بفرما بانها که كافيست بر اثبات رسالت من بخداوند تعالي که شاهد است بين من و بين شما كفار و كسي که نزد او است علم كتاب.
كلام در اينکه آيه شريفه در چند جمله واقع ميشود: جمله اولي در اينكه كفار و مشركين منكر رسالت حضرت بودند و حضرت مدّعي رسالت بود و البته مدعي بايد اقامه حجت و دليل بر دعواي خود كنند که گفتند وَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا اعمّ از مشركين و يهود و نصاري و مجوس و ساير فرق كفار لَستَ مُرسَلًا بلكه كذّاب و مفتري و مجنونش شمردند حضرت اقامه دليل بر دعواي
جلد 11 - صفحه 354
خود نمود که من دو شاهد بزرگ دارم خدا و كسي که نزد او است علم كتاب.
جمله ثانيه- شهادت خداوند را از چه راهي ميتوان اثبات كرد که ميفرمايد قُل كَفي بِاللّهِ شَهِيداً بَينِي وَ بَينَكُم معجزات صادره از آن حضرت که اعظم آنها همين قرآن است و ساير معجزات چه معجزات بدني آن حضرت و چه خارجي که بسيار است و قبلا تذكر دادهايم و ذكر آنها از وضع تفسير خارج است حواله ميدهيم بمجلد اول كلم الطيب صفحه 304 و نقل كلام كاشف الغطاء در باب جهاد مراجعه كنيد.
جمله ثالثه- وَ مَن عِندَهُ عِلمُ الكِتابِ اخبار قريب بتواتر داريم که مراد امير المؤمنين عليه السّلام است و در بعض آنها و ائمه طاهرين هستند، و ميگوييم اگر مراد از كتاب قرآن مجيد باشد عالم بظاهر و باطن بلكه هفتاد بطن و عالم بتأويلات قرآن منحصر باين خاندان است چنانچه ميفرمايد وَ ما يَعلَمُ تَأوِيلَهُ إِلَّا اللّهُ وَ الرّاسِخُونَ فِي العِلمِ آل عمران آيه 7، و اگر مراد لوح محفوظ است اينها عالم بآن هستند و لكن نظر به اينكه در بسياري از اخبار مذكوره قضيّه وصيّ حضرت سليمان عليه السّلام که تخت بلقيس را طرفة العين حاضر كرد خدا ميفرمايد قالَ الَّذِي عِندَهُ عِلمٌ مِنَ الكِتابِ نمل آيه 40 ذكر فرموده و تقابل انداخته با اينکه جمله وَ مَن عِندَهُ عِلمُ الكِتابِ مناسب با قرآن و لوح محفوظ نيست بلكه ممكن است بگوئيم اسم اعظم الهي است که من عنده علم من الكتاب يك جزء از اسم اعظم را ميدانست و امير المؤمنين و ائمه طاهرين عليهم السّلام تمام آن را ميدانستند مگر آنچه خدا براي خود نگاه داشته که در اخبار دارد نسبت من الكتاب با علم الكتاب مثل قطره است نسبت بدرياي اخضر.
هذا آخر ما ذكر في هذه السورة المباركه و يتلوه سورة ابراهيم عليه السّلام و الحمد للّه اولا و آخرا و صلّي اللّه علي محمّد و آله- و انا الاقل الطيّب
جلد 11 - صفحه 355
بسم اللّه الرّحمن الرّحيم
سوره مباركه ابراهيم (ع)
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 43)- در این آیه- همان گونه که این سوره در آغاز از نام قرآن و کتاب اللّه شروع شده- با تأکید بیشتری روی معجزه بودن قرآن، سوره رعد را پایان میدهد، میگوید: «این کافران میگویند تو پیامبر نیستی» (وَ یَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا).
هر روز بهانهای میتراشند، هر زمان تقاضای معجزهای دارند و آخر کار هم باز میگویند تو پیامبر نیستی! در پاسخ آنها «بگو: همین کافی است که دو کس میان من و شما گواه باشد یکی اللّه و دیگری کسانی که علم کتاب و آگاهی از قرآن نزد آنهاست»! (قُلْ کَفی بِاللَّهِ شَهِیداً بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ).
هم خدا میداند که من فرستاده اویم، و هم آنها که از این کتاب آسمانی من یعنی قرآن آگاهی کافی دارند.
و این تأکیدی است مجدد بر اعجاز قرآن از جنبههای مختلف.
«پایان سوره رعد»
ج2، ص491
سوره ابراهیم [14]
اشاره
این سوره دارای 52 آیه است که در «مکّه» نازل شده به استثنای آیات 28 و 29، که طبق گفته بسیاری از مفسران در «مدینه» در باره کشتگان مشرکان در بدر نازل گردیده است.
محتوای سوره: چنانکه از نام سوره پیداست، قسمتی از آن در باره قهرمان توحید ابراهیم بت شکن (بخش نیایشهای او) نازل گردیده است.
بخش دیگری از این سوره اشاره به تاریخ انبیای پیشین همچون نوح، موسی و قوم عاد و ثمود، و درسهای عبرتی که در آنها نهفته است میباشد.
خلاصه این سوره مجموعهای است از بیان اعتقادات و اندرزها و موعظهها و سرگذشتهای عبرت انگیز اقوام پیشین و بیان هدف رسالت پیامبران و نزول کتب آسمانی.
فضیلت تلاوت این سوره: ]
از پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله نقل شده است که فرمود: «کسی که سوره ابراهیم و حجر را بخواند، خداوند به تعداد هر یک از آنها که بت میپرستیدند و آنها که بت نمیپرستیدند، ده حسنه به او میبخشد».
همان گونه که بارها گفتهایم پاداشهایی که در باره تلاوت سورههای قرآن وارد شده پاداشی است در برابر خواندن توأم با اندیشه و سپس عمل.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
نکات آیه
۱- پیامبر(ص) فرستاده و رسولى از ناحیه خداوند (و یقول الذین کفروا لست مرسلاً)
۲- کفرپیشگان عصر بعثت ، رسالت الهى پیامبر(ص) را انکار مى کردند. (و یقول الذین کفروا لست مرسلاً)
۳- انکار رسالت پیامبر(ص) کفر است. (و یقول الذین کفروا لست مرسلاً)
۴- خداوند، تعلیم دهنده پیامبر(ص) در چگونه استدلال کردن بر رسالت خویش و چگونه احتجاج کردن با کافران (قل کفى بالله شهیدًا بینى و بینکم)
۵- خداوند خود گواهى دهنده به حقانیت رسالت پیامبر(ص) و الهى بودن بعثت او (کفى بالله شهیدًا بینى و بینکم) «بالله» فاعل براى «کفى» است و حرف «باء» در آن به اصطلاح زایده و دلالت بر تأکید انتساب فعل به فاعل دارد. قابل ذکر است که گواهى هاى خداوند بر رسالت پیامبر(ص) بسیار است و آن آیات گوناگون و متعددى است که در آنها تصریح شده که او فرستاده اى از ناحیه خداوند است. و چون قرآن معجزه است و الهى بودن آن براى حق جویان امرى روشن مى باشد، شهادت خداوند به رسالت پیامبر(ص) ثابت مى شود و جمله «کفى بالله ...» برهانى تام خواهد بود.
۶- گواهى خداوند بر هر امرى در اثبات آن کافى و تمام است. (قل کفى بالله شهیدًا بینى و بینکم)
۷- کفرپیشگان عصر بعثت به خداوند اعتقاد داشته و شهادت او را پذیرا بودند. (قل کفى بالله شهیدًا بینى و بینکم)
۸- وجود فرد و یا افرادى در میان مسلمانان که به تمامى قرآن آگاه بود. (و من عنده علم الکتب) در اینکه مراد از «الکتاب» چیست؟ چند نظر ابراز شده است: ۱- مقصود قرآن است ; ۲- منظور تورات و انجیل است ; ۳- مراد لوح محفوظ است.
۹- عالمان و آگاهان به قرآن ، به حقانیّت رسالت پیامبر(ص) گواهى مى دهند. (کفى بالله ... و من عنده علم الکتب)
۱۰- آگاه شدن از قرآن و محتواى آن ، آدمى را به حقانیّت رسالت پیامبر(ص) راهنمایى مى کند. (کفى بالله شهیدًا ... و من عنده علم الکتب)
۱۱- شهادت و گواهى عالمان به قرآن ، بر حقانیّت رسالت پیامبر(ص) در اثبات آن کافى و تمام است. (کفى بالله ... و من عنده علم الکتب) «من عنده ...» عطف بر «الله» است و در حقیقت فاعل براى «کفى» مى باشد ; یعنى: «کفى بمن عنده علم الکتاب شهیدًا».
۱۲- وجود افرادى در میان مردم عصر بعثت که به تمامى تورات و انجیل آگاهى داشتند.* (و من عنده علم الکتب) برداشت فوق، بر اساس این احتمال است که مراد از «الکتاب» تورات و انجیل باشد.
۱۳- آگاهان به تورات و انجیل در عصر بعثت بر حقانیت رسالت پیامبر(ص) شهادت مى دادند. (و کفى بالله شهیدًا ... و من عنده علم الکتب)
روایات و احادیث
۱۴- «عن أبى عبدالله(ع): ... علم الکتاب والله کلّه عندنا ;[۴] از امام صادق(ع) روایت شده است: ... به خدا سوگند! تمام علم کتاب در نزد ما (ائمه) هست».
موضوعات مرتبط
- ائمه(ع): علم ائمه(ع) ۱۴; فضایل ائمه(ع) ۱۴
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۲
- انجیل: عالمان به انجیل ۱۲; گواهى عالمان به انجیل ۱۳
- تورات: عالمان به تورات ۱۲; گواهى عالمان به تورات ۱۳
- خدا: تعالیم خدا ۴; کفایت گواهى خدا ۶; گواهى خدا ۵; ویژگیهاى گواهى خدا ۶
- رسولان خدا: ۱
- علماى اهل کتاب: علماى اهل کتاب و حقانیت محمد(ص) ۱۳
- قرآن: آثار علم به قرآن ۱۰; عالمان به قرآن ۸; کفایت گواهى عالمان به قرآن ۱۱; گواهى عالمان به قرآن ۹
- کافران: خداشناسى کافران صدراسلام ۷; روش احتجاج با کافران ۴; عقیده کافران صدراسلام ۷; کافران صدراسلام و گواهى خدا ۷; کافران صدراسلام و محمد(ص) ۲
- کتاب خدا: عالم به کتاب خدا ۱۴
- کفر: موارد کفر ۳
- محمد(ص): احتجاج محمد(ص) ۴; تکذیب محمد(ص) ۳; شناخت حقانیت محمد(ص) ۱۰; گواهان حقانیت محمد(ص) ۵، ۹، ۱۱، ۱۳; گواهان نبوت محمد(ص) ۵; معلم محمد(ص) ۴; مکذبان محمد(ص) ۲; نبوت محمد(ص) ۱
- مردم: گواهى مردم صدراسلام ۱۳; مردم صدراسلام و انجیل ۱۲; مردم صدر اسلام و تورات ۱۲
- هدایت: عوامل هدایت ۱۰
منابع