الرعد ٤٢
کپی متن آیه |
---|
وَ قَدْ مَکَرَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلِلَّهِ الْمَکْرُ جَمِيعاً يَعْلَمُ مَا تَکْسِبُ کُلُ نَفْسٍ وَ سَيَعْلَمُ الْکُفَّارُ لِمَنْ عُقْبَى الدَّارِ |
ترجمه
الرعد ٤١ | آیه ٤٢ | الرعد ٤٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مَکَرَ»: حیلهگری و چارهجوئی کرد. توطئه کرد و نقشه کشید. «الْمَکْرُ»: مراد مشاکله است (نگا: آلعمران / ، انفال / ، اعراف / .
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ مَکَرُوا مَکْراً وَ مَکَرْنَا مَکْراً... (۲)
وَ إِذْ يَمْکُرُ بِکَ الَّذِينَ... (۳) فَانْظُرْ کَيْفَ کَانَ عَاقِبَةُ... (۴) فَتِلْکَ بُيُوتُهُمْ خَاوِيَةً بِمَا... (۲)
تفسیر
- آيات ۳۶ - ۴۲ سوره رعد
- توضيحى در باره خوشحال شدن اهل كتاب، از نزول قرآن
- انبياء «ع»، در آوردن معجزه، از خود، اختيار و استقلال نداشتند
- معناى جملۀ «يَمحُو اللّهُ مَا يَشَاءُ وَ يُثبِتُ»
- مراد از جملۀ «وَ عِندَهُ أُمّ الكِتَاب»، در آيه شریفه
- معناى آيه شريفه: «أوَلَم يَرَوا أنَّا نَأتِى الأرضَ ننقُصُهَا مِن أطرَافِهَا»
- بحث روايتى: (روایاتی ذیل آیات گذشته)
- رواياتى در بارۀ «بداء»
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ قَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلِلَّهِ الْمَكْرُ جَمِيعاً يَعْلَمُ ما تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ وَ سَيَعْلَمُ الْكُفَّارُ لِمَنْ عُقْبَى الدَّارِ «42»
و البتّه كسانىكه پيش از آنان بودند مكرها كردند، ولى (سودى نكرد زيرا) همه تدبيرها و مكرها براى خداست، او مىداند كه هر كس چه كسب مىكند و كفّار بزودى خواهند دانست كه سراى آخرت از آن كيست.
نکته ها
قرآن براى اينكه تمام توجّه انسان به خدا معطوف شود و از غير او مأيوس گردد، همهى راههايى را كه ممكن است باعث گرايش انسان به غير خدا شود مىبندد، مثلًا مىفرمايد:
«الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِيعاً» اگر به خاطر كسب عزّت به سراغ ديگران مىروى، بدان كه تمام عزّتها براى خداست.
در جاى ديگر مىفرمايد: «أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً» تمامى قدرتها در نزد خداوند است.
و در اين آيه مىفرمايد: «فَلِلَّهِ الْمَكْرُ جَمِيعاً» تمام تدبيرها از خداست، تا انسان براى دستيابى به عزّت و قدرت و سياست به ديگران دل نبندد.
يكى از بهترين نمونههاى مكر خداوند، مهلت دادن به منحرفان است، بنحوى كه آنها گمان مىكنند راهشان درست است، امّا خداوند بارها در قرآن فرموده است كه كفّار گمان نكنند مهلت دادن، نشانه محبّت ما نسبت به آنهاست، بلكه ما مهلت مىدهيم تا پيمانهى آنها پر شود.
پیام ها
1- رهبران دينى نگرانِ مكر مخالفان نباشند، زيرا در طول تاريخ اين حيلهها براى
جلد 4 - صفحه 377
انبيا نيز بوده است. «قَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ»
2- از تاريخ درس عبرت بگيريم كه عاقبت از آنِ كيست. «لِمَنْ عُقْبَى الدَّارِ»
3- تمام تدبيرها و اثرات آن به دست خداوند متعال است، به سراغ ديگران نرويم.
«فَلِلَّهِ الْمَكْرُ جَمِيعاً»
4- مكر انسان نسبت به خدا معنا ندارد، چون مكر و حيله در جايى أثر مىكند كه طرفِ مورد مكر غافل باشد. «يَعْلَمُ ما تَكْسِبُ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ قَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلِلَّهِ الْمَكْرُ جَمِيعاً يَعْلَمُ ما تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ وَ سَيَعْلَمُ الْكُفَّارُ لِمَنْ عُقْبَى الدَّارِ (42)
بعد از آن براى تسليه خاطر مبارك نبوى صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مىفرمايد:
وَ قَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ: و بتحقيق مكر نمودند آنانكه پيش از اينها بودند از يهوديان و مشركان و كفره كه با پيغمبران خود مكر و خدعه نمودند. فَلِلَّهِ الْمَكْرُ جَمِيعاً: پس مر خداى راست همه تدبيرات و مكر ايشان را به خود آنها برگرداند. يا نزد الهى است جزاى مكر همه كفار و هيچكس دفع عذاب كفار مكار را نتواند نمايد. يا براى خداست مكافات اهل مكر بتمامه.
«1» تفسير منهج الصادقين ج 5 ص 120.
«2» تفسير ابو الفتوح ج 6 ص 503.
جلد 6 - صفحه 406
تنبيه: برهان عقلى حاكم است به اينكه ذات اقدس الهى، منزه و مبرى از قبايح مىباشد، بنابراين اسناد اين گونه امور بر سبيل مجاز و مقابله است.
يَعْلَمُ ما تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ: مىداند آنچه مىكند هر نفسى از خير و شر، و پاداش آن را مقرر فرمايد.
بعد از آن ختم فرمايد آيه شريفه را به وعيد و تهديد اجمالى كه: وَ سَيَعْلَمُ الْكُفَّارُ لِمَنْ عُقْبَى الدَّارِ: و زود باشد بدانند و آگاه بشوند كافران از يهود و نصارى و مشركان در دنيا يا وقت نزول عذاب استيصال يا عذاب قبر براى كيست، عاقبت پسنديده و جنت شايسته.
نكته: قوله «و سيعلم الكفار ...» تفسير جزاى مكر ايشان است از جانب خداى تعالى. و ذكر لام دلالت دارد بر آنكه مراد به عقبى، عاقبت محموده است و اضافه آن به دار نيز دال است بر آن.
تنبيه: آيه شريفه تهديد و وعيد باشد مر بندگان را از شرك و كفران، چه از انصاف دور است كه بنده نسبت به منعم حقيقى سرپيچى بورزد و به عوض سپاسدارى و فرمانبردارى، ناسپاسى و نافرمانى را روا دارد تا سر انجام نيك را از دست دهد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا نَأْتِي الْأَرْضَ نَنْقُصُها مِنْ أَطْرافِها وَ اللَّهُ يَحْكُمُ لا مُعَقِّبَ لِحُكْمِهِ وَ هُوَ سَرِيعُ الْحِسابِ (41) وَ قَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلِلَّهِ الْمَكْرُ جَمِيعاً يَعْلَمُ ما تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ وَ سَيَعْلَمُ الْكُفَّارُ لِمَنْ عُقْبَى الدَّارِ (42) وَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفى بِاللَّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ (43)
ترجمه
آيا نديدند كه ما ميآئيم در زمين كم ميكنيم از جوانب آن و خدا حكم ميكند نيست ردّ كنندهاى مر حكم او را و او است زود حساب
و همانا مكر نمودند آنانكه بودند پيش از آنها پس مر خدا را است تمامى مكر ميداند آنچه را كسب ميكند
جلد 3 صفحه 216
هر نفسى و زود باشد كه بدانند كافران كه مر كه را است انجام آنسراى
و ميگويند آنانكه كافر شدند نيستى فرستاده شده بگو كافى است خدا گواه ميان من و شما و كسيكه نزد او است علم كتاب.
تفسير
در اين آيه نيز ظاهرا اشاره بجواب اشكال اخير كفّار در آيات سابقه شده است كه ميگفتند چرا خبرى از نصرت پيغمبر و عذاب ما نيست باين تقريب كه چگونه خبرى نيست با آنكه مىبينند ما بتدريج و تفريق وارد در اراضى آنها ميشويم و از اطراف و جوانب آن تصرف ميكنيم و كفّار را ميكشيم و مسلمان ميكنيم و بر عده و عده خودمان ميافزائيم و آنها بهيچ وجه نميتوانند از مقدرات الهى سرپيچى كنند و او زود بحساب بندگان رسيدگى ميكند و تمامى را بجزاى كامل خواهد رسانيد اگر دلخوشى آنها بتصرّف مكّه است آنهم عمّا قريب فتح خواهد شد و معقّب تعقيب كننده چيزيرا گويند براى ردّ و ابطال آن و اين معنى بر حسب ظاهر و مناسبت آيات سابقه است ولى قمّى ره فرموده مراد موت علماء است و در احتجاج از امير المؤمنين عليه السّلام نقل شده كه مراد هلاكت اهل هر زمانى است و در فقيه از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه در جواب سؤال از اين آيه فرمود مراد فقد علماء است و در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه مراد از اين آيه رفتن دانشمندان است و بعضى گفتهاند مراد خرابى بلاد است و بنابراين آيه مربوط بجواب اشكال سابق نيست و شايد مراد آن باشد كه آيا نمىبينند ما هلاك ميكنيم اهل زمين را ببردن علماء و دانشمندانشان و ويرانى عمارات و خرابى بلادشان پس نبايد كفّار ايمن باشند از ورود اين بليّات و آفات بر آنها بنابر آنكه اتيان ارض اشاره بهلاكت اهل آن و نقص اطراف زمين كنايه از فوت علماء و خرابى عمارات باشد و كفّاريكه قبل از اينها در دنيا زندگى ميكردند چه مكرها با انبياء و اهل ايمان زمان خودشان نمودند و خداوند تمام آنها را باطل نمود چون تمام تدبيرات و نتيجه گرفتن از آنها بدست قدرت و اراده الهى است ميداند نيّات و اعمال مردم را و بر طبق آن جزا خواهد داد و بالاخره كفّار خواهند دانست كه عاقبت محمود و بهشت موعود نصيب كه خواهد بود و در آيه اخيره دستور به پيغمبر اكرم داده شده است كه در جواب كسانيكه منكر نبوّت تو شدند بگو خداوندى كه كتاب و معجز بمن عطا فرمود بىنياز كرد مرا از اقامه
جلد 3 صفحه 217
شاهد بر ادّعاء خودم پس كافى است خدا كه شاهد باشد ميان من و شما بر صدق ادّعاء من و كسيكه نزد او حاضر است علم بهر كتاب آسمانى كه او على بن أبي طالب عليه السّلام است چون شهادت چنين شخصى بر نبوّت كسى اقوى دليل بر صدق او است در كافى و خرائج و عيّاشى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه مراد مائيم و على عليه السّلام اوّل ما و افضل ما و بهتر ما است بعد از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و در مجمع از امام صادق عليه السّلام مانند اين حديث را نقل نموده و در احتجاج نقل نموده كه مردى از امير المؤمنين عليه السّلام سؤال نمود از بالاترين منقبت او حضرت اين آيه را قرائت نمود و فرمود مقصود از من عنده علم- الكتاب مائيم و در مجالس از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه پرسيدند از اين آيه فرمود مراد برادرم على بن أبي طالب است و بعضى گفتهاند مراد از من عنده علم الكتاب علماء از اهل كتابند كه مسلمان شدند از قبيل عبد اللّه بن سلام و سلمان فارسى و تميم الدارى ولى عيّاشى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه پرسيدند پسر عبد اللّه بن سلام چنين ادّعائى ميكند فرمود دروغ ميگويد مراد على بن أبي طالب عليه السّلام است در باره او نازل شده او عالم اين امّت است بعد از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و در چند روايت ديگر اين معنى تأكيد شده و قريب باين مضمون فرمودهاند كه مثل الّذى عنده علم من الكتاب كه خداوند در سوره نحل فرموده در مقابل من عنده علم الكتاب كه در اين سوره ميفرمايد مثل قطره و دريا است و از امير المؤمنين عليه السّلام نقل شده كه همانا علمى كه آدم از آسمان بزمين آورد و آنچه موجب فضيلت انبياء شد تا خاتم ايشان در عترت آنحضرت است و اللّه علم كتاب تمامش نزد ما است سلام اللّه عليهم اجمعين و بعضى گفتهاند مراد از من عنده علم الكتاب خداوند است بدليل آنكه بعضى من عنده بكسر ميم و دال قرائت نمودهاند و ضعف مدعا و دليل آنها بر ارباب خرد واضح است در ثواب الاعمال و عيّاشى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه زياد سوره رعد را قرائت نمايد هرگز صاعقه باو نخواهد رسيد اگر چه ناصبى باشد و اگر اهل ايمان باشد بدون حساب داخل بهشت ميشود و شفاعت ميكند هر كسى را بشناسد از اهل بيت و برادران خود و الحمد للّه ربّ العالمين و صلّى اللّه على محمّد و آله الطّاهرين.
جلد 3 صفحه 218
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ قَد مَكَرَ الَّذِينَ مِن قَبلِهِم فَلِلّهِ المَكرُ جَمِيعاً يَعلَمُ ما تَكسِبُ كُلُّ نَفسٍ وَ سَيَعلَمُ الكُفّارُ لِمَن عُقبَي الدّارِ (42)
و بدرستي که مكر كردند كساني که قبل از اينکه كفار و مشركين بودند پس اختصاص دارد بخداوند جميع مكرها ميداند آنچه كسب ميكند هر نفسي و زود باشد که بدانند كفار که از براي كيست عاقبت جنّت و سعادت.
در بسياري از آيات اطلاق مكر شده بر خداوند مثل آيه شريفه وَ مَكَرُوا وَ مَكَرَ اللّهُ وَ اللّهُ خَيرُ الماكِرِينَ آل عمران آيه 54 وَ مَكَرُوا مَكراً وَ مَكَرنا مَكراً وَ هُم لا يَشعُرُونَ نمل آيه 50 و مفسرين گفتند مراد جزاء مكر مكّار است ولي آنچه بنظر ميآيد خداوند نحوي باين كفار رفتار ميكند که خيال ميكنند بسيار خوب است و حال آنكه عين غضب و عذاب است چنانچه ميفرمايد وَ لا يَحسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّما نُملِي لَهُم خَيرٌ لِأَنفُسِهِم إِنَّما نُملِي لَهُم لِيَزدادُوا إِثماً وَ لَهُم عَذابٌ مُهِينٌ آل عمران آيه 172، و مثل وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا سَنَستَدرِجُهُم مِن حَيثُ لا يَعلَمُونَ وَ أُملِي لَهُم إِنَّ كَيدِي مَتِينٌ اعراف آيه 181 و غير اينها لذا ميفرمايد وَ قَد مَكَرَ الَّذِينَ مِن قَبلِهِم كفار و مشركين امم سابقه
جلد 11 - صفحه 353
با انبياء و مؤمنين و مكر و حيله و خدعه و نكري و تلبيس و غش و غدر و نفاق متقارب المعني است و تمامش در آتش است چنانچه از امير المؤمنين عليه السّلام است که فرمود
(لولا انّ المكر و الخديعة في النار لكنت امكر النّاس)
فَلِلّهِ المَكرُ جَمِيعاً که آنها را مهلت داديم و بناگاه بعذاب هلاك نموديم بصاعقه، صيحه، خسف، غرق، امطار حجاره و غير اينها.
يَعلَمُ ما تَكسِبُ كُلُّ نَفسٍ از قلوب و باطن آنها و از اعمال و كردار آنها با خبر است چيزي بر او مخفي نيست.
وَ سَيَعلَمُ الكُفّارُ لِمَن عُقبَي الدّارِ فرداي قيامت مشاهده ميكنند که مؤمنين در چه درجات عاليه بهشت متنعم هستند و باين كفار ميخندند و سخريه ميكنند و اينها در چه عذابي گرفتار.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 42)- در این آیه بحث فوق را ادامه میدهد و میگوید: تنها این گروه نیستند که با توطئهها و مکرها به مبارزه با تو برخاستهاند بلکه «آنها که پیش از این گروه بودند نیز چنین توطئهها و مکرها داشتند» (وَ قَدْ مَکَرَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ).
اما نقشههایشان نقش بر آب و توطئههایشان به فرمان خدا خنثی شد، چرا که او از همه کس به این مسائل آگاهتر است، بلکه «تمام طرحها و نقشهها از آن
ج2، ص490
خداست» (فَلِلَّهِ الْمَکْرُ جَمِیعاً).
اوست که از کار و بار هر کس آگاه است و «میداند هر کسی چه کاری میکند» (یَعْلَمُ ما تَکْسِبُ کُلُّ نَفْسٍ).
و سپس با لحنی تهدید گونه آنها را از پایان کارشان بر حذر میدارد و میگوید:
«کافران به زودی خواهند دانست که پایان کار و سر انجام نیک و بد در سرای دیگر از آن کیست»؟ (وَ سَیَعْلَمُ الْکُفَّارُ لِمَنْ عُقْبَی الدَّارِ).
نکات آیه
۱- امتهاى پیشین علیه پیامبران و برنامه هاى الهى ، توطئه مى کردند و براى مقابله با آنها به مکر و حیله مى پرداختند. (و قد مکر الذین من قبلهم)
۲- خداوند، مکرهاى پیشینیان علیه پیامبران و برنامه هاى الهى را بى اثر ساخت و توطئه گران را به هلاکت رسانید. (أولم یروا أنَّا نأتى الأرض ... و قد مکر الذین من قبلهم فللّه المکر جمیعًا) نمى توان جمله «لله المکر جمیعاً» را متفرع بر «قدمکرالذین ...» دانست ; زیرا بر مکر کردن کافران این نتیجه مترتب نمى شود که مکرها از آنِ خداست. بنابراین «فاء» در «فللّه ...» فصیحه است و دلالت بر جمله اى مقدّر دارد. کلام با تقدیر آن چنین است: «قد مکر الذین من قبلهم فأبطله الله فللّه المکر جمیعاً». جمله «أولم یروا ...» قرینه بر این نکته است که خداوند با هلاک سازى آنان مکرشان را باطل ساخت.
۳- همه نقشه ها و طرحهاى پنهانى از آنِ خداوند است. (فللّه المکر جمیعًا)
۴- خداوند ، مکرهاى کفرپیشگان را بى نتیجه مى سازد. (و قد مکر الذین من قبلهم فللّه المکر جمیعًا)
۵- نابودى کفرپیشگان توطئه گر در طول تاریخ ، نشانه بى اثر بودن مکر آنان در برابر برنامه هاى الهى است. (أولم یروا أنّا نأتى الأرض ننقصها ... و قد مکر الذین من قبلهم فللّه المکر جمیعًا)
۶- نابودى کفرپیشگان توطئه گر، دلیل اقتدار خدا بر طرح نقشه ها و برنامه هاى پنهانى (أولم یروا ... و قد مکر الذین من قبلهم فللّه المکر جمیعًا)
۷- خداوند ، به عملکرد و دستاورد هر انسانى آگاه است. (یعلم ما تکسب کل نفس)
۸- آگاهى خداوند به عملکرد و دستاورد انسانها ، زمینه ساز اقتدار او بر خنثى کردن مکرها و توطئه هاى ایشان علیه پیامبران و برنامه هاى الهى (فللّه المکر جمیعًا یعلم ما تکسب کل نفس) جمله «یعلم ...» به منزله تعلیلى است براى «فللّه المکر جمیعاً» و اشاره به ریشه و خاستگاه این حقیقت دارد که مکرها و توطئه هاى کافران علیه برنامه هاى الهى بى اثر است و همه برنامه ها در اختیار خداوند است ; یعنى، چون خداوند از اعمال و رفتار انسانها آگاه است، مکر و نقشه هاى ایشان بر او مخفى نمى ماند و لذا به خوبى مى تواند آنها را خنثى سازد.
۹- دنیا، داراى عاقبت و فرجامى نیک است. (لمن عقبى الدار) «ال» در «الدار» عهد حضورى و اشاره به حیات دنیا دارد. مراد از فرجام حیات دنیا بهشت و نعمتهاى آن است.
۱۰- فرجام نیک از آنِ پیامبران الهى و پیروان ایشان است. (و سیعلم الکُفّ-ر لمن عقبى الدار)
۱۱- کفرپیشگان - در قیامت و یا پس از مرگشان - درخواهند یافت که فرجام نیک از آنِ پیامبران و پیروان ایشان است. (و سیعلم الکُفّ-ر لمن عقبى الدار)
موضوعات مرتبط
- امتهاى پیشین: امتهاى پیشین و انبیا ۱; امتهاى پیشین و دین ۱; بى تأثیرى مکر امتهاى پیشین ۲; توطئه امتهاى پیشین ۱; مکر امتهاى پیشین ۱
- انبیا: بى تأثیرى مکر علیه انبیا ۲; حسن فرجام انبیا ۱۰، ۱۱; حسن فرجام پیروان انبیا ۱۰، ۱۱; دشمنان انبیا ۱; دفع توطئه دشمنان انبیا ۸; دفع مکر دشمنان انبیا ۸; مکر علیه انبیا ۱; هلاکت دشمنان انبیا ۲
- انسان: عمل انسان ها ۷
- توحید: توحید افعالى ۳
- خدا: آثار علم خدا ۸; افعال خدا ۲، ۴; دلایل قدرت خدا ۶; زمینه قدرت خدا ۸; علم خدا ۷; مکر خدا ۳، ۶
- دشمنان: بى تأثیرى توطئه دشمنان ۲
- دنیا: حسن فرجام دنیا ۹
- دین: بى تأثیرى مکر علیه دین ۲، ۵; دشمنان دین ۱; دفع توطئه دشمنان دین ۸; دفع مکر دشمنان دین ۸; مکر علیه دین ۱; هلاکت دشمنان دین ۲
- کافران: بى تأثیرى مکر کافران ۴; تنبه اخروى کافران ۱۱; نشانه هاى بى تأثیرى مکر کافران ۵; هلاکت کافران ۵، ۶
منابع