الأنفال ٤٢
کپی متن آیه |
---|
إِذْ أَنْتُمْ بِالْعُدْوَةِ الدُّنْيَا وَ هُمْ بِالْعُدْوَةِ الْقُصْوَى وَ الرَّکْبُ أَسْفَلَ مِنْکُمْ وَ لَوْ تَوَاعَدْتُمْ لاَخْتَلَفْتُمْ فِي الْمِيعَادِ وَ لٰکِنْ لِيَقْضِيَ اللَّهُ أَمْراً کَانَ مَفْعُولاً لِيَهْلِکَ مَنْ هَلَکَ عَنْ بَيِّنَةٍ وَ يَحْيَى مَنْ حَيَ عَنْ بَيِّنَةٍ وَ إِنَ اللَّهَ لَسَمِيعٌ عَلِيمٌ |
ترجمه
الأنفال ٤١ | آیه ٤٢ | الأنفال ٤٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الْعُدْوَةِ»: کناره. سمت. طرف. ناحیه. «الدُّنْیَا»: مؤنّث أَدْنی، نزدیکتر. مراد ناحیهای است که به مدینه نزدیکتر بود. «الْقُصْوی»: مؤنّث أَقصی، دورتر. «الرَّکْبُ»: کاروان. مراد کاروان ابوسفیان است که در آیه هفتم همین سوره بدان اشاره شده است. «أَسْفَل»: پائینتر. مراد مکان پائینتری است که در ساحل دریا قرار داشت. «لَوْ تَوَاعَدْتُمْ»: اگر شما و قریشیان به همدیگر وعده جنگ میدادید و بر آن توافق میکردید. «لِیَهْلِکَ»: تا هلاک شود. مراد از هلاک در اینجا کفر است چون سبب هلاک است. «یَحْیَی»: زنده شود. مراد از زنده شدن، ایمان آوردن است. زیرا ایمان آوردن، از مرگِ کفر زندهشدن و زندگی دوباره یافتن است (نگا: انعام / . «بَیِّنَةٍ»: دلیل آشکار. مراد مشاهده کشتهشدن کفّار و پیروزی آشکار مؤمنان در جنگ بدر است که در پرتو مدد و یاری باری تعالی بود.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۵۴ - ۴۱، سوره انفال
- توضيح و تفسير مفردات و جملات آيه شريفه مربوط به خمس : (( واعملوا انما غنمتم منشى ء فان لله خمسه و للرسول ... ))
- ياد آورى امدادهاى غيبى الهى در جنگ بدر كه موجب پيروزى مسلمين گرديد
- شش دستور جنگى به سربازان اسلام
- توضيح در مورد زينت دادن شيطان ، اعمال مشركين راو تحريك آنها به جنگ با مسلمين و سپس تنها گذاشتن آنانرا
- سخن منافقين و بيمار دلانى كه در ميان اصحاب بدر بودند، درباره مسلمان مجاهد
- تبدل نعمت به نقمت و عذاب هنگامى است كه صاحبان نعمت استعداد درونى خود را از دست داده مستعد عقاب شده باشند.
- رواياتى در مورد خمس و مستحقيقن آن در ذيل آيه شريفه : (( واعملوا انما غنمتم من ... ))
- رواياتى در ذيل آيات مربوط به جنگ بدر
- اشاره به اينكه تجسم شيطان در صورتهاى انسانى ، امر محالى نيست تا استعباد شود
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِذْ أَنْتُمْ بِالْعُدْوَةِ الدُّنْيا وَ هُمْ بِالْعُدْوَةِ الْقُصْوى وَ الرَّكْبُ أَسْفَلَ مِنْكُمْ وَ لَوْ تَواعَدْتُمْ لَاخْتَلَفْتُمْ فِي الْمِيعادِ وَ لكِنْ لِيَقْضِيَ اللَّهُ أَمْراً كانَ مَفْعُولًا لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ وَ يَحْيى مَنْ حَيَّ عَنْ بَيِّنَةٍ وَ إِنَّ اللَّهَ لَسَمِيعٌ عَلِيمٌ «42»
(به ياد آوريد) زمانى كه شما در جانب پايين بوديد و دشمنان در جانب بالا (بر شما برترى داشتند) و كاروان (تجارى ابوسفيان) از شما پايينتر بود و اگر قرار قبلى (براى جنگ هم) مىگذاشتيد، به توافق نمىرسيديد. (زيرا هم بالادست شما دشمن بود، هم پايين شما و شما بين دو صف مخالف بوديد و هرگز تن به چنين جنگى نمىداديد.) ولى (خداوند شما را در برابر عمل انجام شده قرار داد) تا كارى را كه خدا مىخواست، تحقّق بخشد، تا هركس (به گمراهى) هلاك مىشود، از روى حجّت و آگاهى هلاك شود و هر كس (به هدايت) حيات يافت، از روى دليل، حيات يابد و همانا خداوند شنوا و داناست.
نکته ها
«عدوة» از «عدو» به معناى حاشيه، كنار و اطراف است. كلمهى «دنيا» از «دُنُوّ» به معناى پايين و نزديكتر و «قصوى» و «اقصى» به معناى دورتر و بالاتر است. كه اين دو بيانگر
جلد 3 - صفحه 324
منطقهى عملياتى جنگ بدر است كه مسلمانان نزديكتر از كفار به مدينه بودهاند يا آنها در منطقهاى پايينتر و پستتر و دشمنان در بلندى و ارتفاع بودهاند.
در جنگ بدر، كفّار نه تنها از نظر سلاح و تعداد نفرات و آمادگى روحى و جسمى برترى داشتند، بلكه از نظر منطقهى استقرار نيرو نيز برتر بودند و مىتوانستند از كنار درياى احمر، راهى براى فرار پيدا كنند، ولى خداوند مسلمانان را كه تنها به قصد مصادرهى اموال كفّار آمده بودند، با آنان روبرو ساخت و چارهاى جز درگيرى نبود و تنها لطف خدا مسلمانان را به پيروزى رساند.
سيماى جنگ بدر
ترسيمى از جنگ بدر، در آيات ابتداى سوره تااينجا، امدادهاى الهى را بهتر نشان مىدهد:
1. در جنگ بدر شما به فكر مصادرهى اموال بوديد و آمادگى جنگى نداشتيد. «تَوَدُّونَ أَنَّ غَيْرَ ذاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُمْ» «آيه 7»
2. جنگ كه پيش آمد، بعضى ناراحت بوديد. «فَرِيقاً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ لَكارِهُونَ» «آيهى 5»
3. برخى از مرگ مىترسيديد. «كَأَنَّما يُساقُونَ إِلَى الْمَوْتِ» «آيهى 6»
4. پريشان بوديد و استغاثه مىكرديد. «تَسْتَغِيثُونَ رَبَّكُمْ» «آيهى 9»
5. براى تطهير از ناپاكىها و سفتشدن زمين ريگزار، باران فرستاديم. «آيهى 11»
6. اطاعت كامل از فرماندهى نداشتيد. «قالُوا سَمِعْنا وَ هُمْ لا يَسْمَعُونَ» «آيهى 21»
7. برخى از شما قبلًا خيانت كرده بودند. (مانند ابولبابه) «آيهى 27»
8. رهبرتان در معرض تهديدها و توطئهها بود. «يَمْكُرُ بِكَ» «آيهى 30»
9. اگر كار به اختيار شما مىبود، با اين همه مشكلات، به توافق نمىرسيديد. «لَاخْتَلَفْتُمْ»
و نمونههاى ديگر كه همه نشان مىدهد پيشآمد جنگ بدر، يك طرح الهى براى نمايش قدرت مسلمانان و ضربهزدن به روحيّهى كفّار و مشركان بوده است.
به همين دليل در آيهى قبل، روز جنگ بدر، «روز فرقان» ناميده شد، زيرا آنقدر امدادهاى غيبى نازل شد كه حقّ و حقيقت براى همه روشن شد و با اين وصف، هركس بىتوجّهى كرد، از روى عناد و لجاجت بود. «لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ»
جلد 3 - صفحه 325
پیام ها
1- يادآورى حوادث گذشته و امدادهاى الهى و تحليل و بررسى آنها لازم است.
إِذْ أَنْتُمْ ...
2- آنجا كه خداوند بخواهد، همهى عوامل ضعف را بر طرف مىكند. «لِيَقْضِيَ اللَّهُ أَمْراً كانَ مَفْعُولًا»
3- پيروزى مسلمانان در جنگ بدر، حجّتى روشن بر عليه شرك و دليلى واضح بر حقّانيّت توحيد و اسلام است. لِيَقْضِيَ اللَّهُ ... لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ وَ يَحْيى ...
4- هدايت و ايمان آگاهانه ارزشمند است، همان گونه كه هلاكت و گمراهى آگاهانه بسيار زشت است. لِيَهْلِكَ ... عَنْ بَيِّنَةٍ وَ يَحْيى ... عَنْ بَيِّنَةٍ
5- اسلام بر برهان و دليلهاى روشن استوار است و چنين مكتبى مايهى حيات است. «وَ يَحْيى مَنْ حَيَّ عَنْ بَيِّنَةٍ»
6- خداوند از پيش پيروزى مسلمانان را رقمزده بود، لذا صحنهها و تصميمها دگرگون شد، «لِيَقْضِيَ اللَّهُ أَمْراً كانَ مَفْعُولًا» از همينجا مىتوان او را شناخت كه به همه چيز شنوا و آگاه است. «إِنَّ اللَّهَ لَسَمِيعٌ عَلِيمٌ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِذْ أَنْتُمْ بِالْعُدْوَةِ الدُّنْيا وَ هُمْ بِالْعُدْوَةِ الْقُصْوى وَ الرَّكْبُ أَسْفَلَ مِنْكُمْ وَ لَوْ تَواعَدْتُمْ لاخْتَلَفْتُمْ فِي الْمِيعادِ وَ لكِنْ لِيَقْضِيَ اللَّهُ أَمْراً كانَ مَفْعُولاً لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ وَ يَحْيى مَنْ حَيَّ عَنْ بَيِّنَةٍ وَ إِنَّ اللَّهَ لَسَمِيعٌ عَلِيمٌ (42)
بعد از آن بيان نصرت اهل اسلام را در بدر مىفرمايد:
إِذْ أَنْتُمْ بِالْعُدْوَةِ الدُّنْيا: ياد بياوريد آن روزى را كه بوديد شما به كناره وادى نزديكتر به مدينه و آن ريگستان، و پا به زمين فرو مىرفت، و آب هم نداشتيد، وَ هُمْ بِالْعُدْوَةِ الْقُصْوى: و دشمنان به كنار وادى دورتر به مدينه، زمينى محكم و قادر بر آب، چه در كنار چشمه فرود آمده بودند، وَ الرَّكْبُ أَسْفَلَ مِنْكُمْ: و شتر سواران كاروان، يعنى أبو سفيان و اصحاب او پائين تر از شما بودند مقدار سه فرسخ، چه آنها از بدر منصرف شده بطرف ساحل عزيمت كردند. و فايده در ذكر اين مواطن دال است بر قوه دشمن و استظهار ايشان بر ركب و حرص بر مقاتله و توطين نفس خود بر كثرت و بذل منتهاى جهد در محاربه و ضعف شأن مسلمانان و استبعاد غلبيت آنها، و لذا ذكر مراكز فرمود تا معلوم شود كه با اين حالت استيلاء دشمن و عجز مسلمان، غلبهاى كه حاصل
جلد 4 صفحه 346
شود نيست مگر از جانب حضرت حق در نصرت دين حق.
وَ لَوْ تَواعَدْتُمْ: و اگر وعده مىداديد يكديگر را در محاربه ايشان و حال آنكه ايشان را اكثر از خود مىدانستند، لَاخْتَلَفْتُمْ فِي الْمِيعادِ: هر آينه اختلاف مىكرديد در وعده خود از خوف آنها، چه شما قليل و بىسلاح و آنها كثير و همه مسلح و مكمل براى حرب. يا اگر اى مؤمنان با هم متحد مىشديد در قتال كفار قريش، هر آينه خلاف در ميان شما پديد مىآمد و اكثر از خوف و هيبت كفار از عهد برمىگشتيد، و لكن خداى تعالى جمع فرمود ميان شما و ايشان در بدر، لِيَقْضِيَ اللَّهُ أَمْراً كانَ مَفْعُولًا: تا حكم فرمايد خداى متعال امرى را كه بود مقدر شده، يعنى كاين ثابت در علم سبحانى و سزاوار آنكه محقق يابد و آن نصرت اولياء و قهر اعداء و اعزاز دين اسلام، و اذلال كيش كفر است.
نكات ادبيه: قوله قصوى اگرچه به حسب قاعده قلب و او است به ياء، مانند عليا و دنيا، لكن به جهت تفرقه ميان اسم و صفت به حال خود واقع شده و استعمال آن از قصيا اكثر است. و قوله: أَسْفَلَ، منصوب بر ظرفيت كه در موضع جرّ واقع شده و جمله حال است از ظرف ما قبل او و فايده آن مذكور شد.
اين اجتماع ميان شما و ايشان را براى آن نمود: لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ: تا هلاك شود هر كه هلاك مىشود از حجتى روشن كه معاينه آن را ببينند، وَ يَحْيى مَنْ حَيَّ عَنْ بَيِّنَةٍ: و زنده ماند هر كه زنده ماند از حجتى هويدا. يعنى تا هيچ كدام را حجتى و معذرتى نباشد؛ چه واقعه بدر از آيات عظيمه و معجزات باهره است، هر كه مشاهده نموده او را، هيچ عذرى نيست، خواه در آن جنگ بوده يا نه، وَ إِنَّ اللَّهَ لَسَمِيعٌ عَلِيمٌ: و بتحقيق خداى تعالى شنوا است اقوال و افعال مؤمن و كافر را، دانا است بر ضماير و احوال ايشان.
تبصره: هلاك و حيات مستعارند براى كفر و اسلام، يعنى صدور كفر و اسلام از ايشان بر حجتى واضحه است؛ چه هر كه كافر گردد، بطلان او ظاهر، و هركه بر اسلام ثابت ماند، حقيت آن مبين و معلوم است؛ و لذا ثواب و عقاب مؤمنين و كفار در آخرت مترتب بر اين حجت خواهد بود.
در ترجمه رشف مذكور است كه: گوهر شب افروز عقل را چنانچه در حقه
جلد 4 صفحه 347
سينه دوستان مىسپارند، در صدور دشمنان وديعه نهند: لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ وَ يَحْيى مَنْ حَيَّ عَنْ بَيِّنَةٍ، يعنى اگر بنده در آيات هاديه الهى و بينات واضحه سبحانى، تأمل و تفكر نمايد، برق نور عقل او از جانب لطف و توفيق لامع شود، و از آن مهتدى شود، و حيات ابدى را دريابد؛ و اگر به جهت فرط عناد و جحود در آيات و شواهد، تدبر و تعقل ننمايد، و عقل را فرمانفرما و حكم او را مجرى ندارد، هر آينه در وادى ضلالت و غوايت افتاده، به هلاكت ابديه گرفتار گردد.
در منهج- در شبى كه آن روز، جنگ بدر واقع شد، حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در واقعه ديد لشگر قريش در غايت قلت و مذلتند.
تأويل آن فرمود كه دوستان خدا غالب، و دشمنان مغلوب خواهند شد، مؤمنان، به استماع رؤيا و تعبير آن، به غايت مسرور و فرحناك شدند؛ حق تعالى تذكار اين نعمت بر مؤمنان مىفرمايد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
إِذْ أَنْتُمْ بِالْعُدْوَةِ الدُّنْيا وَ هُمْ بِالْعُدْوَةِ الْقُصْوى وَ الرَّكْبُ أَسْفَلَ مِنْكُمْ وَ لَوْ تَواعَدْتُمْ لاخْتَلَفْتُمْ فِي الْمِيعادِ وَ لكِنْ لِيَقْضِيَ اللَّهُ أَمْراً كانَ مَفْعُولاً لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ وَ يَحْيى مَنْ حَيَّ عَنْ بَيِّنَةٍ وَ إِنَّ اللَّهَ لَسَمِيعٌ عَلِيمٌ (42)
ترجمه
وقتى كه بوديد در كنار نزديكتر وادى و آنها بودند در كنار دورتر و سواران كاروان پائينتر از شما و اگر مواعده نموده بوديد هر آينه خلاف مينموديد در وعده ولى براى آنكه محقّق كند خدا كاريرا كه بوده است مقدّر كه بجا آورده شود تا آنكه هلاك شود كسيكه هلاك شد از روى حجّت و زنده بماند هر كه زنده ماند از روى
جلد 2 صفحه 537
حجّت و بدرستيكه خدا هر آينه شنواى دانا است.
تفسير
دليل آنكه خداوند بر هر امرى قادر است آنستكه تمام وسائل عادى فتح براى كفار قريش فراهم بود و تمام موجبات شكست براى مسلمانان آماده با اينحال خداوند ايشانرا غالب و آنها را مغلوب فرمود از آن جمله آنكه مسلمانان در كنار وادى بدر كه نزديكتر بمدينه بود نزول نمودند و آن زمينى بود شن زار كه پا در آن فرو ميرفت و آب نداشت و عدّه آنها تقريبا ثلث عدّه كفّار بود و اسلحه و ساير مهمّات جنگيشان بالنّسبه بآنها از ثلث هم كمتر بود و جز كمك الهى مددى براى مسلمانان مترقّب نبود و كفار در كنار وادى كه دورتر بمدينه بود نزول نمودند و زمين اين قسمت عادى و داراى آب بود و با آنكه عدّه و عدّه آنها متجاوز از سه برابر عدّه و عدّه مسلمانان بود كاروانشان هم در زمينى پائينتر از منزلگاه دو لشگر برياست ابو سفيان با اموال مهمّى حاضر بودند كه ممكن بود در موقع ضرورت با آنها كمك نمايند چنانچه در آيات سابقه اشاره باين امور شده بود بنابر اين اذ انتم در صدر آيه مفيد تعليل است و بيان قدرت الهى بر نصرت مسلمانان بدون وسائل عادى اگر چه ظاهرا بدل است از يوم الفرقان در آيه سابقه و دنيا و قصوى تانيث ادنى و اقصى ميباشند و اگر مسلمانان و كفار مواعده مينمودند قبلا براى كارزار اختلاف مينمودند در وفاء بوعده و ممكن بود مسلمانان بواسطه اطلاع بر استعداد كفار و بىاستعدادى خودشان تخلّف نمايند يا كفار از رعب اسلام در ميعاد حاضر نشوند و جنگ بدر واقع نشود ولى خداوند مقدّر فرموده بود عزت و شوكت و عظمت اسلام را لذا مواعده نشد و جنگ واقع شد تا بظهور و ثبوت برسد امريكه واجب و لازم شده بود بجا آورده شود بتقدير الهى تا ظاهر شود صدق وعده پيغمبر (ص) بنصرت اسلام و الطاف الهى نسبت بمسلمانان و ثابت گردد كفر كفار و ايمان اهل ايمان با بيّنه و برهان و خداوند دعاى بندگان خود را ميشنود و اگر مصلحت باشد اجابت مىفرمايد و از ضمائر آنها آگاه است و بر طبق آن پاداش ميدهد و ميداند چگونه تدبير امور نمايد ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِذ أَنتُم بِالعُدوَةِ الدُّنيا وَ هُم بِالعُدوَةِ القُصوي وَ الرَّكبُ أَسفَلَ مِنكُم وَ لَو تَواعَدتُم لاختَلَفتُم فِي المِيعادِ وَ لكِن لِيَقضِيَ اللّهُ أَمراً كانَ مَفعُولاً لِيَهلِكَ مَن هَلَكَ عَن بَيِّنَةٍ وَ يَحيي مَن حَيَّ عَن بَيِّنَةٍ وَ إِنَّ اللّهَ لَسَمِيعٌ عَلِيمٌ (42)
زماني که بوديد شما در جانب نزديك و مشركين بودند در جانب دورتر و قافله بود پائينتر از شما و اگر مواعده ميكرديد هر آينه در محل مواعده اختلاف ميكرديد و لكن براي اينکه بود که خداوند قضاي او جاري شده بر وقوع امري آن امر تحقق پيدا كند.
توضيح كلام- قشون اسلام در وقعه بدر در موقعي که تلاقي كردند با قشون مشركين در طرف نزديك بمدينه بودند و قشون كفر در طرف دورتر بودند و معلوم است که مكه معظمه در مكان مرتفع است و مدينه مكان منخفض است و از مكه بمدينه سراشيب است نظير نجف بكربلا و قشون كفر مسلط بودند بر قشون اسلام لذا ميفرمايد إِذ أَنتُم بِالعُدوَةِ الدُّنيا و عدوة جانب صحرا است و دنيا تأنيث ادني است و دنو نسبت بمدينه است وَ هُم بِالعُدوَةِ القُصوي قصوي تأنيث اقصي است لذا آنها در طرف علوّ بودند و شما در طرف سفل وَ الرَّكبُ أَسفَلَ مِنكُم ركب
جلد 8 - صفحه 130
قافله است جمع راكب مثل شرب و شارب و صحب و صاحب و مراد قافله ابو سفيان است که از شام ميآمدند با مال التجاره زيادي و آنها پائينتر از شما نزديك بآب و خلاصه كلام اينكه جهات ضعف در مسلمين بود از قلّت عدد و فقدان اسلحه و دوري از آب و تسلط كفار و مشركين وَ لَو تَواعَدتُم يعني اگر بنا بود با مشركين محلي را تعيين كنيد براي محاربه لَاختَلَفتُم البته همچه محلي را اختيار نميكرديد فِي المِيعادِ در محل محاربه و ميعادگاه وَ لكِن لِيَقضِيَ اللّهُ أَمراً كانَ مَفعُولًا امر الهي نصرت مسلمين بود و چيره شدن بر كفار و اينکه نحوه قرار داد که خيال كنند که از هر جهتي غالب بر مسلمين ميشوند و در ميدان محاربه وارد شوند و خداوند نصرت فرمايد مسلمين را و مدد دهد آنها را بملائكه و كفار را مقتول و اسير و مغلوب مسلمين قرار دهد و البته اراده الهي تخلفپذير نيست و خواهد واقع شد.
لِيَهلِكَ مَن هَلَكَ عَن بَيِّنَةٍ وَ يَحيي مَن حَيَّ عَن بَيِّنَةٍ وَ إِنَّ اللّهَ لَسَمِيعٌ عَلِيمٌ و اينکه نصرت الهي و غلبه مسلمين دليل واضح و حجة بالغه است بر حقانيت دين اسلام که هر كس بكفر و شرك باقي ماند و بهلاكت افتاد حجت بر او تمام شود و هر كس هدايت شد از روي دليل و برهان هدايت شود و محققا خداوند شنوا و دانا است.
لِيَهلِكَ مَن هَلَكَ عَن بَيِّنَةٍ ادلّه حقانيت دين اسلام بسيار است بالاخص معجزات صادره از حضرت رسالت صلّي اللّه عليه و آله و سلّم و خصوصا قرآن مجيد که اعظم معجزات است لكن ممكن است بعض جهّال و ضعفاء العقول و عوام بخصوص نساء درك نكنند و راه عذري بر خود درست كنند که ما نفهميديم ولي اينکه فتح و غلبه مسلمين با
جلد 8 - صفحه 131
اينكه هيچ وسيله براي آنها نبود بالحس مشاهده ميشود که از جانب خدا و نصرت او بوده و از قدرت بشر خارج بوده پس اگر بكفر و شرك باقي ماند معلوم ميشود که از روي عناد و عصبيت بوده نه از روي جهل و نفهميدهگي وَ يَحيي مَن حَيَّ عَن بَيِّنَةٍ و كساني که هدايت شدند و بشرف اسلام مشرف شدند از روي حس و و جدان و مشاهده برهان هدايت شوند تنبيه- مراد از هلاكت مرگ طبيعي نيست چنانچه مراد از حيات حيات طبيعي نيست بلكه حيات روح ايمان است و هلاكت آن در قرآن ميفرمايد فَإِنَّكَ لا تُسمِعُ المَوتي وَ لا تُسمِعُ الصُّمَّ الدُّعاءَ روم آيه 61، و گذشت در چند آيه قبل إِذا دَعاكُم لِما يُحيِيكُم آيه 24 وَ إِنَّ اللّهَ لَسَمِيعٌ عَلِيمٌ ميشنود و ميداند كيست قابل هدايت و كي قابل نيست.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 42)- قرآن به تناسب سخنی که از «یوم الفرقان» (روز جنگ بدر) در آیه قبل آمده بود جزئیات دیگری از این جنگ را به خاطر مسلمانان میآورد تا به اهمیت این نعمت پیروزی بیشتر واقف شوند.
نخست میگوید: «آن روز شما در طرف پایین و (نزدیک مدینه) قرار داشتید و آنها در طرف بالا و دورتر» (إِذْ أَنْتُمْ بِالْعُدْوَةِ الدُّنْیا وَ هُمْ بِالْعُدْوَةِ الْقُصْوی).
در این میدان مسلمانان در سمت شمالی که نزدیکتر به مدینه است قرار داشتند، و دشمنان در سمت جنوبی که دورتر است.
سپس میگوید: «کاروانی را که شما در تعقیب آن بودید (کاروان تجارتی قریش و ابو سفیان) در نقطه پایینتری قرار داشت» (وَ الرَّکْبُ أَسْفَلَ مِنْکُمْ).
از همه اینها گذشته تعداد نفرات و امکانات جنگی مسلمانان در مقابل دشمن از هر نظر کمتر و ضعیفتر بود و در سطح پایینتری قرار داشتند و دشمن در سطح بالاتر، لذا قرآن اضافه میکند: «شرایط چنان بود که اگر از قبل آگاهی داشتید و میخواستید در این زمینه با یکدیگر وعده و قراردادی بگذارید حتما گرفتار اختلاف در این میعاد میشدید» (وَ لَوْ تَواعَدْتُمْ لَاخْتَلَفْتُمْ فِی الْمِیعادِ).
زیرا بسیاری از شما تحت تأثیر وضع ظاهری و موقعیت ضعیف خود در مقابل دشمن قرار میگرفتید و با چنین جنگی اصولا مخالفت میکردید.
ولی خداوند شما را در مقابل یک عمل انجام شده قرار داد «تا کاری را که میبایست انجام گیرد تحقّق بخشد» (وَ لکِنْ لِیَقْضِیَ اللَّهُ أَمْراً کانَ مَفْعُولًا).
تا در پرتو این پیروزی غیر منتظره و معجزآسا حق از باطل شناخته شود
ج2، ص156
«و آنها که گمراه میشوند با اتمام حجت باشد و آنها که راه حق را میپذیرند با آگاهی و دلیل آشکار» (لِیَهْلِکَ مَنْ هَلَکَ عَنْ بَیِّنَةٍ وَ یَحْیی مَنْ حَیَّ عَنْ بَیِّنَةٍ).
و در پایان میگوید: «خداوند شنوا و داناست» (وَ إِنَّ اللَّهَ لَسَمِیعٌ عَلِیمٌ).
فریاد استغاثه شما را شنید و از نیّاتتان با خبر بود و به همین دلیل شما را یاری کرد تا بر دشمن پیروز شدید.
نکات آیه
۱- سپاه اسلام و سپاه شرک در آستانه جنگ بدر، هر کدام در سویى از دره واقع در منطقه بدر مستقر شدند. (إذ أنتم بالعدوة) «عُدْوة» به معناى کناره و دامنه وادى است و وادى به زمینى که بین دو کوه و دو تپه قرار دارد گفته مى شود و هر وادى داراى دو عدوه و کناره است. تکرار کلمه «عدوه» در آیه شریفه حکایت از آن دارد که سپاه اسلام در یک سوى دامنه و سپاه کفر در دامنه دیگر استقرار داشتند.
۲- دره واقع میان دو سپاه ایمان و شرک در جنگ بدر، داراى دو دامنه متفاوت از جهت بلندى و پستى* (إذ أنتم بالعدوة الدنیا و هم بالعدوة القصوى) «دنیا» به معناى نزدیکتر و «قصوى» به معناى دورتر است. به نظر مى رسد دورى و نزدیکى آن دو دامنه به نسبت دره و زمین مسطح فیما بین سنجیده شده باشد. یعنى شما در دامنه اى بودید که آن دامنه به زمین مسطح نزدیکتر بود و کافران در دامنه اى مستقر شده بودند که به زمین مسطح دورتر بود. دورى و نزدیکى دامنه ها به نسبت زمین مسطح فیما بین، ملازم با بلندى و پستى آن دو دامنه است.
۳- مسلمانان در جنگ بدر در دامنه پست و کافران در دامنه بلند مستقر شدند. (إذ أنتم بالعدوة الدنیا و هم بالعدوة القصوى)
۴- موقعیت ضعیف مسلمانان در جنگ بدر نسبت به موقعیت کفار (إذ أنتم بالعدوة الدنیا و هم بالعدوة القصوى) مى توان گفت هدف از بیان موقعیت مسلمانان و کفرپیشگان مکه در منطقه بدر یادآورى موقعیت بسیار ضعیف مسلمانان است. جلمه «لیهلک من هلک ... » مؤید این معنا مى باشد. زیرا پیروزى آنگاه دلیل حقانیت مسلمانان مى شد که شرایط ظاهرى، تضمین کننده پیروزى کافران و شکست مسلمانان بود.
۵- قافله تجارى قریش به هنگام استقرار سپاهیان بدر، در مسیرى پایینتر از سپاه اسلام در حرکت بودند. (و الرکب أسفل منکم) کلمه «رکب» جمع راکب و به معناى سواران است و مقصود از آن به گفته اهل تفسیر کاروان تجارى قریش است. تعبیر از کاروان تجارى به «سواران» مى تواند اشاره به حرکت سریع آنان براى فرار از مسلمانان باشد.
۶- مسیر حرکت قافله تجارى قریش نامعلوم براى مسلمانان و به دور از دسترسى آنان به هنگام حضورشان در منطقه بدر (و الرکب أسفل منکم) نکره آوردن کلمه «أسفل» در مقابل معرفه آوردن «العدوه»، مى تواند مشعر به برداشت فوق باشد. ناآگاهى مسلمانان به جایگاه قافله، تمهیدى بوده است از جانب خدا براى «لیقضى اللّه». یعنى اگر مسلمانان از مسیر حرکت تجارى قریش آگاه بودند به سوى آنان مى شتافتند و در نتیجه جنگ بدر رخ نمى داد.
۷- رویارویى دو سپاه بدر در زمانى مشخص، حتى با برنامه ریزى طرفین ممکن نبود. (و لو تواعدتم لاختلفتم فى المیعد) کلمه «میعاد» مى تواند اسم زمان به معناى زمان قرار، و مى تواند اسم مکان به معناى جایگاه قرار باشد. و مراد از «تواعد» وعده مسلمانان با اهل مکه است ; یعنى «و لو تواعدتم أنتم و اهل مکة ... » که در برداشت به برنامه ریزى طرفین تعبیر شد.
۸- انتخاب محل استقرار سپاه کفر و ایمان در آستانه جنگ بدر، حتى با توافق طرفین ممکن نبود. (و لو تواعدتم لاختلفتم فى المیعد)
۹- تقدیر و اراده خداوند، تحقق بخش جنگ بدر و شکل دهنده مقدمات آن (و لکن لیقضى اللّه أمرا کان مفعولا)
۱۰- وقوع جنگ بدر و پیروزى مسلمانان در آن نبرد، امرى از پیش رقم خورده و تعیین شده (و لکن لیقضى اللّه أمرا کان مفعولا)
۱۱- خداوند به منظور تبیین حقانیت توحید و رسالت پیامبر(ص)، جنگ بدر را تحقق بخشید و مسلمانان را به پیروزى رسانید. (لیقضى اللّه أمرا کان مفعولا لیهلک من هلک عن بینة و یحیى من حى عن بینة)
۱۲- وقوع جنگ بدر و پیروزى مسلمانان در آن، على رغم موقعیت ضعیف آنان، حادثه اى شایسته و بایسته به خاطر سپردن و همواره به یاد داشتن (إذ أنتم بالعدوة الدنیا ... و لو تواعدتم لاختلفتم فى المیعد) برداشت فوق بر این اساس است که «إذ» مفعول براى فعل مقدر، یعنى «اذکروا» باشد. مفسران برآنند که از اهداف شرح موقعیت جنگ بدر یادآورى ضعف مسلمانان و برترى کافران است که على رغم آن با پیروزى مسلمانان پایان یافت.
۱۳- پیروزى مسلمانان در جنگ بدر حجتى روشن علیه شرک و دلیلى واضح بر حقانیت توحید و اسلام (لیقضى اللّه ... لیهلک من هلک عن بینة و یحیى من حى عن بینة) «لیهلک» متعلق به «یقضى» است. یعنى هدف از تحقق جنگ بدر این بود که ... .
۱۴- حقانیت اسلام، متکى بر برهان و دلایل روشن (لیهلک من هلک عن بینة و یحیى من حى عن بینة)
۱۵- ایمان مبتنى بر دلایل روشن، داراى ارزش و مایه حیات (و یحیى من حى عن بینة)
۱۶- توحید مایه حیات آدمى و شرک، موجب هلاکت واقعى وى (لیهلک من هلک عن بینة و یحیى من حى عن بینة) برداشت فوق مبتنى بر این است که مراد از هلاکت در «لیهلک» و «هلک» کفر و ضلالت و مقصود از حیات در «یحیى» و «حى»، ایمان و هدایت باشد. کلمه «بینة» به دلیل تناسبش با ضلالت و هدایت این احتمال را تقویت مى کند. یعنى تا گمراهى کفرپیشگان از سر دلیل باشد و بر آنان اتمام حجت شده باشد و تا هدایت مؤمنان از روى برهان بوده و ایمانشان بر دلیلى روشن استوار باشد.
۱۷- اهل ایمان باید عقاید و باورهاى دینى خویش را بر دلیل و برهان روشن استوار سازند. (و یحیى من حى عن بینة)
۱۸- خداوند، شنواى گفتارها و آگاه به اندیشه ها و رفتارها (و إن اللّه لسمیع علیم)
روایات و احادیث
۱۹- عن أبى عبداللّه(ع) فى قوله: «و الرکب أسفل منکم» قال: ابوسفیان و اصحابه.[۱] از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند که فرمود: «کاروان، پایینتر از شما بود»، روایت شده است: آنان، ابوسفیان و اصحاب او بودند.
موضوعات مرتبط
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸، ۱۰، ۱۱، ۱۲ ; دلایل حقانیت اسلام ۱۴
- ایمان: آثار ایمان ۱۵ ; ارزش ایمان ۱۵
- تاریخ: عبرت از تاریخ ۱۲
- توحید: آثار توحید ۱۶ ; دلایل حقانیت توحید ۱۱، ۱۳
- حیات: منشأ حیات ۱۵ ; موجبات حیات ۱۶
- خدا: اراده خدا ۹ ; افعال خدا ۱۱ ; شنوایى خدا ۱۸ ; علم غیب خدا ۱۸ ; مقدرات خدا ۹، ۱۰
- دره بدر: ویژگى جغرافیایى دره بدر ۲
- ذکر: حوادث تاریخ ۱۲
- شرک: آثار شرک ۱۶ ; احتجاج علیه شرک ۱۳
- عقیده: برهان در عقیده دینى ۱۷
- غزوه بدر: اهمیت غزوه بدر ۱۲ ; پیروزى غزوه بدر ۱۰، ۱۱، ۱۳ ; سرنوشت غزوه بدر ۱۰ ; ضعف مسلمانان در غزوه بدر ۴ ; فلسفه غزوه بدر ۱۱ ; قصه غزوه بدر ۱، ۳، ۴، ۵، ۷، ۸، ۱۰ ; کافران در غزوه بدر ۳، ۸ ; مجاهدان غزوه بدر ۵ ; مسلمانان در غزوه بدر ۱، ۲، ۳، ۶، ۷، ۸ ; مشرکان در غزوه بدر ۱، ۲، ۴، ۷ ; منشأ غزوه بدر ۹ ; موقعیت جغرافیایى غزوه بدر ۱، ۳، ۸
- قریش: کاروان تجارى قریش ۵، ۶
- مؤمنان: مسؤولیت مؤمنان ۱۷
- محمد(ص): دلایل نبوت محمد(ص) ۱۱
- مسلمانان: پیروزى مسلمانان ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۳ ; مسلمانان و کاروان تجارى قریش ۶
- هلاکت: موجبات هلاکت ۶
منابع
- ↑ تفسیر عیاشى، ج ۲، ص ۶۵، ح ۶۹ ; نورالثقلین، ج ۲، ص ۱۶۰، ح ۱۱۹.