يَحْيَى
ریشه کلمه
- يحيى (۵ بار)
قاموس قرآن
عليه السلام از انبیاء بنى اسرائيل: پسر زكريّا است، نام مباركش پنج بار در قرآن مجيد آمده است . او در اثر دعاى پدرش كه از خدا فرزند خواست متولّد گرديد ولادتش خارق عادت بود زيرا زكرىا در آن موقع پير و ناتواند بود و زنش فرتوت و از اوّل نازا بود [آل عمران :40] همچنين است آيه7 مريم. او مصدّق و بشارت دهنده عيسى بود و پيشواى قوم خود و پارسا و پيغمبر خدا و از شايستگان و صلحا بود [آل عمران:39] بعضى از بزرگان در تفسير خود «حصور» را كنار گيرنده از زنان گفته است ولى چنانكه در «حصر» گذشت معناى پارسائى بهتر است و خود دارى زنان به معنى عدم تزويج حسن نيست. خدا به او دستور داد كه كتاب را محكم گيرد و در كودكى بوى فهم و درك داد، و مهربانى و عاطفه مخصوصى عنايت فرمود، او پاك و متّقى بود و به پدر و مادرش نيكوئى مىكرد و ستمكار و عصيانگر نبود. سلام بر او روزى كه از دنيا رفت و روزى كه سر از قبر بر مىدارد. [مريم:12-15]. او همچون پدرس زكرّيا و عيسى و الياس از نيكوكاران و از عباداللّه الصالحين بود [انعام:85]. قرآن مجيد درباره شهادت او چيزى نگفته است. درياره قتل وى نوشتهاند كه: هيروديس حاكم فلسطين عاشق هيرود يا دختر برادرش و تصميم گرفت با وى ازدواج كند اقوام و خويشان به اين كار راضى بودند، اين خبر به يحيى رسيد يحيى اعلام كرد كه اين نكاح حرام و باطل و بر خلاف دستور تورات است و شروع به مبارزه كرد. فتواى او دهان به دهان به همه رسيد. هيروديا پس از شنيدن اين مطلب طورى دل هيروديس را ربود كه او را وادار به قتل يحيى كرد. به دستور او حضرت يحيى را سر بريدند و سرش را پيش هيروديس و معشوقهاش آوردند.