الأعراف ١٧

از الکتاب
کپی متن آیه
ثُمَ‌ لَآتِيَنَّهُمْ‌ مِنْ‌ بَيْنِ‌ أَيْدِيهِمْ‌ وَ مِنْ‌ خَلْفِهِمْ‌ وَ عَنْ‌ أَيْمَانِهِمْ‌ وَ عَنْ‌ شَمَائِلِهِمْ‌ وَ لاَ تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ‌ شَاکِرِينَ‌

ترجمه

سپس از پیش رو و از پشت سر، و از طرف راست و از طرف چپ آنها، به سراغشان می‌روم؛ و بیشتر آنها را شکرگزار نخواهی یافت!»

آن‌گاه از پيش روى و پشت سرشان و از طرف راست و چپشان به سراغ آنها مى‌آيم، و اكثرشان را سپاسگزار نخواهى يافت
«آنگاه از پيش رو و از پشت سرشان و از طرف راست و از طرف چپشان بر آنها مى‌تازم، و بيشترشان را شكرگزار نخواهى يافت.»
آن گاه از پیش روی و از پشت سر و طرف راست و چپ آنان در می‌آیم (و هر یک از قوای عامله و ادراکی آنها را به میل باطل می‌کشم)، و بیشتر آنان را شکر گزار نعمتت نخواهی یافت.
سپس از پیش رو و پشت سر و از طرف راست و از جانب چپشان بر آنان می تازم و [تا جایی آنان را دچار وسوسه و اغواگری می کنم که] بیشترشان را سپاس گزار نخواهی یافت.
آنگاه از پيش و از پس و از چپ و راست بر آنها مى‌تازم. و بيشترينشان را شكرگزار نخواهى يافت.
آنگاه از پیش و پس و راست و چپشان به سروقتشان می‌روم، و بیشترشان را سپاسگزار نخواهی یافت‌
آنگاه بديشان از پيش روى و از پشت سر و از راست و چپشان در آيم، و [چنان كنم كه‌] بيشترشان را سپاسگزار [نعمت خود] نيابى.
سپس از پیش‌رو و از پشت سر و از طرف راست و از طرف چپ (و از هر جهت که بتوانم) به سراغ ایشان می‌روم و (گمراهشان می‌سازم و از راه حق منحرفشان می‌نمایم. تا بدانجا که) بیشتر آنان را (مؤمن به خود و) سپاسگزار نخواهی یافت.
.« سپس بی‌گمان از پیش رویشان [:آخرت] و از پشت سرشان [:دنیا] و از طرف راستشان [:دینشان] و از طرف چپشان [:شهواتشان] همواره بر آنها می‌تازم و بیشترشان را شکرگزار نخواهی یافت.»
سپس بر ایشان درآیم از پیش رویشان و از پشت سرشان و از راستها و چپهای ایشان و نیابی بیشتر ایشان را شکرگزاران‌

Then I will come at them from before them, and from behind them, and from their right, and from their left; and you will not find most of them appreciative.”
ترتیل:
ترجمه:
الأعراف ١٦ آیه ١٧ الأعراف ١٨
سوره : سوره الأعراف
نزول : ٣ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٩
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«أَیْمان»: جمع یَمین، طرف راست. «شَمَآئِل»: جمع شِمال، طرف چپ.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَيْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ وَ لا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شاكِرِينَ «17»

سپس از روبرو و از پشت سر و از راست و چپشان بر آنان مى‌تازم و بيشتر آنان را سپاسگزار نخواهى يافت.

نکته ها

در حديث مى‌خوانيم: آن هنگام كه شيطان سوگند خورد از چهار طرف در كمين انسان باشد تا او را منحرف يا متوقّف كند، فرشتگان از روى دلسوزى گفتند: پروردگارا! اين انسان چگونه رها خواهد شد؟ خداوند فرمود: «دو راه از بالاى سر و پايين باز است و هرگاه دست به دعا بر دارد، يا صورت بر خاك نهد، گناهان هفتاد ساله‌اش را مى‌بخشايم». «1»

همين كه حضرت آدم از تسلّط شيطان بر انسان آگاه شد، روبه درگاه خدا آورده و ناله زد.

خطاب رسيد: «ناراحت نباش، زيرا من گناه را يكى و ثواب را ده برابر حساب مى‌كنم و راه توبه هم باز است». «2»

امام باقر عليه السلام فرمود: «ورود ابليس از پيشِ رو بدين شكل است كه امر آخرت را براى انسان ساده و سبك جلوه مى‌دهد، و از پشت سر به اين است كه ثروت‌اندوزى و بخل و توجّه به اولاد و وارث را تلقين مى‌كند و از طرف راست با ايجاد شبهه، دين را متزلزل و تباه مى‌سازد و از طرف چپ، لذّات و شهوات و منكرات را غالب مى‌كند». «3»

شيطان اگر بتواند، مانع ايمان انسان مى‌شود و اگر نتواند، راه‌هاى نفاق و ارتداد را مى‌گشايد و اگر موفّق نشود، با ايجاد شك و ترديد و وسوسه، انسان را به گناه سوق مى‌دهد تا از ايمان‌


«1». تفسير كبير فخررازى.

«2». تفسير نورالثقلين.

«3». تفسير كنزالدقائق.

جلد 3 - صفحه 32

و عبادتش لذّت نبرد و كار خير برايش سنگين و با كراهت جلوه كند.

در روايات متعدّدى، صراط مستقيم، به اهل‌بيت عليهم السلام و ولايت على عليه السلام تعبير شده است. «1»

پیام ها

1- نافرمانى و گناه خود را به تقدير و قضا و قدر الهى نسبت دادن، كارى شيطانى است. «قالَ فَبِما أَغْوَيْتَنِي»

2- ابليس مهلت خواست تا انتقام بگيرد، نه آنكه توبه كند. أَنْظِرْنِي، لَأَقْعُدَنَ‌ ...

3- ابليس به جاى تشكّر از خداوند، گستاخى كرد. إِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ‌، لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ‌ ...

4- شيطان، انسان را موجودى منفعل و اغواپذير مى‌داند. لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ‌ ...

5- شيطان، دشمن قسم خورده انسان است. لَأَقْعُدَنَ‌ ... چنانكه در جاى ديگر مى‌گويد: «فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ» «2»

6- ابليس نيز اقرار دارد كه راه مستقيم راه خداوند است. «صِراطَكَ الْمُسْتَقِيمَ»

7- شيوه‌هاى اغفال ابليس، متعدّد و مختلف است. مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ ...

8- شيطان، هم صراط مستقيم را مى‌شناسد، «صِراطَكَ الْمُسْتَقِيمَ» هم راه‌هاى وسوسه و هجوم و غلبه را، لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ‌ ... هم شاكران و ناسپاسان را. «وَ لا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شاكِرِينَ»

9- هدف وآرزوى شيطان، ناسپاسى انسان است. «وَ لا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شاكِرِينَ» بنابراين پيروى از شيطان، ناسپاسى از خداست وانسان سپاسگزار، در راه‌مستقيم است.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَيْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ وَ لا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شاكِرِينَ «17»

ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ‌: پس بيايم بديشان از پيش روى آنها، يعنى در امر آخرت، و وسوسه نمايم كه بعث و حشر و قيامت و بهشت و جهنم نيست و انبياء براى نظام عالم اين وعد و وعيدها را جعل نموده؛ (نعوذ باللّه من هذه العقيدة الضالّة المضلّه). وَ مِنْ خَلْفِهِمْ‌: و از عقب ايشان، يعنى از قبل دنيا و آن را زينت و جلوه دهم در نظرشان تا فريب خورده مشغول به دنيا و مستغرق در شهوات آن شوند. بر اين منوال، عمر شريف به نهايت رسد، و كوس الرحيل زده شود، و دست تهى بى زاد و توشه سفر آخرت را نمايد با حسرت.

الا اى كه عمرت به هفتاد رفت‌

مگر خفته بودى كه بر باد رفت‌

قيامت كه بازار مينو نهند

منازل به اعمال نيكو دهند

وَ عَنْ أَيْمانِهِمْ‌: و از طرف راست ايشان، از جهت حسنات، و ايشان را به عجب و ريا و سمعه و شهوت انداخته اعمالشان را فاسد كنم. وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ‌: و از طرف چپ ايشان. در منهج- از امام محمد باقر عليه السّلام از اين آيه سؤال نمودند فرمود: معنى‌ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ‌ آنكه كار آخرت را بر دل و چشم ايشان خوار و بى‌مقدار گردانم، وَ مِنْ خَلْفِهِمْ‌ ايشان را وسوسه كنم‌


«1» تفسير عيّاشى، جلد 2، صفحه 9، حديث 6.

«2» تفسير عيّاشى، جلد 2، صفحه 9، حديث 7.


جلد 4 صفحه 25

تا مال جمع كنند و به آن بخل ورزند و زكات ندهند تا از بهر وارثان بماند، وَ عَنْ أَيْمانِهِمْ‌ كار دين بر آنها تباه و ايشان را بر هواى نفس بدارم.

تحقيق: حكماى اسلامى فرموده‌اند: در بدن چهار قوه موجب فوات سعادت روحانيه است: 1- قوه خياليه، كه جمع شود در آن و مثل محسوسات. و محل او بطن مقدم دماغ، و بسوى اين اشاره نمود به: مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ‌. 2- قوه وهميه، كه حكم نمايد در غير محسوسات به احكام مناسب محسوسات. و محلش بطن مؤخر دماغ است، و بسوى اين اشاره نمود به: وَ مِنْ خَلْفِهِمْ‌. 3- قوه شهوت، محلش كبد طرف راست بدن اشاره به آن است: وَ عَنْ أَيْمانِهِمْ‌. 4- قوه غضب، منشأش قلب طرف چپ بدن: وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ‌ اشاره به آنست پس شيطان مادامى كه استعانت نكند به يكى از اين قواى اربعه، قادر بر القاء وسوسه نخواهد بود.

رفع شبهه: اگر كسى گويد: ابليس و جن كه وجود حقيقى دارند چرا محسوس و مشهود نشوند؟

اما جواب منوط به مقدمه‌اى باشد و آن اينست كه: نزد متكلمين، ملائكه اجسام لطيفه مجرده، متشكل شوند به اشكال مختلفه، شأن آن‌ها محض خير و طاعت، و علم و قدرت بر اعمال، و طى مسافت بعيده سريعا؛ و جن هم چنين است الا اينكه بعض آنها مطيع و بعضى عاصى شوند. و اما شياطين شأنشان محض شر است خلاف آن دو؛ و حقيقت آنها باتفاق حكما و علماء ثابت شده.

حال گوئيم:

اولا: بنى آدم از عناصر اربعه كثيفه مشهوده محسوسه مخلوق شده، پس به اشخاص ذى اجسام كثيفه، چگونه اشياء لطيفه غير جنسيه به حالت خود مشهود، و محسوس ما تواند شد.

ثانيا: وجود شى‌ء، مستلزم رؤيت و درك نمى‌باشد؛ چه بسيار اشياء و بلاد در اربع جهات ديده نشدند، و عدم ديدار و ادراك شى‌ء، دليل بر عدم وجود حقيقت او نمى‌شود.

ثالثا: در ابدان خود، امراض و اخلاط اربعه و سلول موجود، و شخص آن‌ها را به عيون الرأس مشاهده نكند، همچنين ابليس و جن.

رابعا: بسا مسموع و بعضى مشهود شده كه ملموس و مصروع جنى، زبانش‌


جلد 4 صفحه 26

بند و حالات غريبه از او مشاهده شود مانند بدن منكوس كه سرش به زمين و بدن و پاها به هوا مستقيما و به سبب دعا و تلاوت آيات الهى و رقيات آن حال بر طرف و سالم گرديده.

خامسا: مجمع عليه، كلّ انبياء و ائمه؛ و اجماع امت است بر وجود جن و ابليس، و آيات قرآنى و اخبار نبوى صلّى اللّه عليه و آله و سلّم دال است بر آن.

سادسا: بعض قوى انظار، ستارگان را به سبب حدّت باصره در روز و هلال را در شب 29 مشاهده كنند، اما اكثر، آن را معاينه نكنند؛ پس عدم رؤيت، دليل بر عدم وجود كواكب در روز و هلال در شب 29 نمى‌شود. و از اين قبيل نظائر بسيار است.

وَ لا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شاكِرِينَ‌: و تو نمى‌يابى اكثر آدميان را شكر كنندگان نعماء تو، يعنى با وجود مشاهده نعم روحانى و جسمانى در نفوس خود و در خارج، هر آينه منعم را معترف و متشكر نگردند. ابن عباس گويد:

نمى‌يابى تو بيشتر ايشان را موحدين، يا نيابى اكثر آن‌ها را مؤمنين.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


سوره الأعراف «7»: آيات 16 تا 17

قالَ فَبِما أَغْوَيْتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَكَ الْمُسْتَقِيمَ «16» ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَيْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ وَ لا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شاكِرِينَ «17»


جلد 2 صفحه 413

ترجمه

گفت پس براى آنكه گمراه كردى مرا هر آينه مى‌نشينم البته براى ايشان براه تو كه راست است پس هر آينه مى‌آيم ايشانرا از ميان دستهاشان و از پشت سرشان و از جانبهاى راستشان و از جانبهاى چپشان و نخواهى يافت بيشتر آنها را شكر كنندگان.

تفسير

شيطان معتقد شد كه خداوند او را گمراه نموده است چون امر نموده است او را بچيزيكه موجب گمراهى او شده است غافل از آنكه خداوند او را ارشاد بخير فرمود و تكبر كه صفت او بود موجب گمراهى او شد در هر حال خواست تلافى كند نسبت بهمان موضوعيكه موجب گمراهى او شده بود باعتقاد خودش لذا عرض كرد براى آنكه گمراه كردى مرا مى‌نشينم براى گمراه نمودن فرزندان آدم براه حقّ تو تا منحرف نمايم آنانرا از آنراه براه باطل تا گمراه شوند ايشان چنانچه گمراه شدم من بسبب آنها پس از جوانب اربعه بر آنها وارد ميشوم تا بوسوسه بر آنها غالب شوم و نميگذارم در هيچ زمانى بيشتر آنها را مطيع و فرمانبردار خود به بينى در كافى از امام باقر (ع) نقل نموده كه به زراره كه يكى از بزرگان اصحاب آنحضرت است فرمود كه شيطان سر راه تو و رفقاى تو نشسته و اما ديگران پس از آنها فارغ شده است و در مجمع از آن حضرت نقل نموده كه آن ملعون از پيش رو مى‌آيد و امر آخرت را در انظار سهل و آسان ميكند و از پشت سر مى‌آيد و امر مى‌نمايد بجمع اموال و بخل از حقوق الهى تا بماند براى ورثه و از دست راست فاسد مى‌كند دين مردم را بتزيين ضلالت و ايجاد شبهه و از دست چپ جلوه ميدهد لذّات دنياى دنى را در انظار آنها و غلبه ميدهد حبّ شهوات را بر قلوب ايشان و قمى ره نيز قريب باين مضمون را به بيان مشروح ترى ذكر فرموده است ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


ثُم‌َّ لَآتِيَنَّهُم‌ مِن‌ بَين‌ِ أَيدِيهِم‌ وَ مِن‌ خَلفِهِم‌ وَ عَن‌ أَيمانِهِم‌ وَ عَن‌ شَمائِلِهِم‌ وَ لا تَجِدُ أَكثَرَهُم‌ شاكِرِين‌َ «17»

‌پس‌ ‌از‌ آنكه‌ صراط مستقيم‌ ‌را‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ گرفتم‌ ميآيم‌ ‌از‌ مقابل‌ روي‌ ‌آنها‌ و ‌از‌ عقب‌ سر ‌آنها‌ و ‌از‌ طرف‌ راست‌ ‌آنها‌ و ‌از‌ طرف‌ چپ‌ ‌آنها‌ و نمي‌يابي‌ اكثر ‌آنها‌ ‌را‌ شكرگزار.

كلمات‌ مفسرين‌ ‌در‌ بيان‌ ‌اينکه‌ چهار طرف‌ مختلف‌ ‌است‌ مثل‌ ‌إبن‌ عباس‌، قتاده‌ سدي‌، ‌إبن‌ جريح‌، مجاهد، قمّي‌ و چون‌ اينها مدركي‌ ندارند و تفسير برأي‌ ‌است‌ ‌ما ‌از‌ نقل‌ كلمات‌ ‌آنها‌ خودداري‌ ميكنيم‌، و همچنين‌ ‌در‌ سرّ اينكه‌ نگفت‌ ‌من‌ فوقهم‌ و ‌من‌ تحتهم‌ كلماتي‌ گفتند و ‌در‌ مجمع‌ يك‌ حديثي‌ مرسلا ‌از‌ حضرت‌ باقر (ع‌) نقل‌ كرده‌ ‌که‌ ‌آن‌ ‌را‌ ‌هم‌ ‌ما ‌در‌ كتب‌ اخبار نديده‌ايم‌.

و ‌ما اولا آنچه‌ بنظر ميرسد تذكر ميدهيم‌ و سپس‌ علم‌ ‌آن‌ ‌را‌ بخدا واميگذاريم‌ اللّه‌ اعلم‌ بمراده‌، و ‌آن‌ اينكه‌ اولا فوق‌ و تحت‌ ‌را‌ ذكر نكرده‌ ‌براي‌ اينكه‌ كسي‌

جلد 7 - صفحه 287

بطرف‌ فوق‌ و تحت‌ حركت‌ نميكند فقط ممكن‌ ‌است‌ سر چهارراه‌ بيكي‌ ‌از‌ چهار طرف‌ حركت‌ كند و لذا يكي‌ ‌را‌ ‌که‌ بخواهند محاصره‌ كنند ‌از‌ چهار طرف‌ باو حمله‌ ميكنند و ‌اينکه‌ كلام‌ ابليس‌ بيان‌ جمله‌ قبل‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌گفت‌ لَأَقعُدَن‌َّ لَهُم‌ صِراطَك‌َ المُستَقِيم‌َ ‌يعني‌ نميگذارم‌ ‌از‌ هيچ‌ طرفي‌ رو بصراط مستقيم‌ بروند و ‌آنها‌ ‌را‌ محاصره‌ ميكنم‌ ‌که‌ راه‌ فرار نداشته‌ باشند و ‌از‌ چنگال‌ ‌من‌ خارج‌ شوند چون‌ ‌در‌ خبر داريم‌ (الطرق‌ ‌الي‌ اللّه‌ بعدد انفاس‌ الخلائق‌) ‌هر‌ كسي‌ ‌از‌ راهي‌ قرب‌ پيدا ميكند ‌ يا ‌ ‌از‌ راه‌ معارف‌ ‌ يا ‌ ‌از‌ راه‌ اخلاق‌ ‌ يا ‌ ‌از‌ راه‌ اعمال‌ صالحه‌ ‌که‌ ‌هر‌ يك‌ ‌آنها‌ طريق‌ ‌الي‌ اللّه‌ ‌است‌ شيطان‌ مدعي‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌هر‌ ‌که‌ ‌از‌ ‌هر‌ راهي‌ بخواهد رو بتو بيايد ‌که‌ صراط مستقيم‌ ‌است‌ ‌آن‌ راه‌ ‌را‌ ‌بر‌ ‌او‌ مي‌بندم‌ و لذا متفرع‌ ميكند ‌بر‌ ‌اينکه‌ جمله‌ ‌که‌ وَ لا تَجِدُ أَكثَرَهُم‌ شاكِرِين‌َ ‌يعني‌ نعمتهاي‌ تو ‌را‌ ‌که‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ تفضلا منت‌ گذارده‌اي‌ و عنايت‌ فرموده‌اي‌ كفران‌ ميكنند چه‌ نعم‌ تشريعيه‌ مثل‌ ارسال‌ رسل‌، انزال‌ كتب‌، جعل‌ احكام‌، ارائه‌ طريق‌ تكذيب‌ انبياء ميكنند، كتابهاي‌ آسماني‌ ‌را‌ عقب‌ سر مياندازند، احكام‌ ‌را‌ مخالفت‌ ميكنند، و چه‌ نعم‌ تكوينيه‌ ‌از‌ اعطاء عقل‌ و قواي‌ ظاهره‌ و باطنه‌ و اسباب‌ خارجيه‌، و بالجمله‌ مقصود و منظور شيطان‌ اينست‌ ‌که‌ ‌از‌ ‌هر‌ راهي‌ بخواهند رو بخدا روند مانع‌ ميشوم‌ و جلو و عقب‌ و راست‌ و چپ‌ ‌از‌ باب‌ مثال‌ ‌است‌ و اشاره‌ بجميع‌ طرق‌ ‌است‌.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 17)- سپس شیطان، برای تأیید و تکمیل گفتار خود، اضافه کرد که نه

ج2، ص31

تنها بر سر راه آنها کمین می‌کنم بلکه «از پیش رو، و از پشت سر، و از طرف راست، و از طرف چپ (از چهار طرف) به سراغ آنها می‌روم، و اکثر آنها را شکرگزار نخواهی یافت» (ثُمَّ لَآتِیَنَّهُمْ مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَیْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ وَ لا تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شاکِرِینَ).

در روایتی که از امام باقر علیه السّلام نقل شده، تفسیر عمیقی برای این چهار جهت دیده می‌شود، آنجا که می‌فرماید: «منظور از آمدن شیطان به سراغ انسان از «پیش رو» این است که آخرت و جهانی را که در پیش دارد در نظر او سبک و ساده جلوه می‌دهد، و منظور از «پشت سر» این است که آنها را به گردآوری اموال و تجمع ثروت و بخل از پرداخت حقوق واجب به خاطر فرزندان و وارثان دعوت می‌کند، و منظور از «طرف راست» این است که امور معنوی را به وسیله شبهات و ایجاد شک و تردید، ضایع می‌سازد، و منظور از «طرف چپ» این است که لذات مادی و شهوات را در نظر آنها جلوه می‌دهد.

نکات آیه

۱- انسان از هر سو (مقابل، پشت سر، راست و چپ) مورد هجوم توطئه هاى ابلیس است. (ثم لأتینهم من بین أیدیهم و من خلفهم و عن أیمنهم و عن شمائلهم)

۲- ابلیس داراى شیوه ها و روشهاى مختلف در منحرف ساختن انسان (ثم لأتینهم من بین أیدیهم) برداشت فوق بر این اساس است که جهات یاد شده (مقابل و ...) کنایه از شیوه هاى مختلف باشد.

۳- ابلیس در تلاشى همه جانبه براى بازداشتن هر چه بیشتر انسان از شکرگزارى براى خدا (ثم لأتینهم من بین أیدیهم ... و لاتجد أکثرهم شکرین)

۴- ابلیس ناتوان از مسدود کردن تمامى راههاى نجات و سعادت آدمیان * (ثم لأتینهم ... و لاتجد أکثرهم شکرین) نام نبردن از تمامى جهات، همانند فوق و تحت، مى تواند اشاره به این باشد که ابلیس نمى تواند بر تمامى راههاى سعادت مسلط باشد و آنها را بر آدمیان سد کند.

۵- انسانها موظف به سپاسگزارى از خداوند هستند. (و لاتجد أکثرهم شکرین) تأکید فراوان ابلیس بر اغواگرى انسانها و سپس بیان ناسپاسى آنها به عنوان دستاورد تلاش خویش، بیانگر اهمیت ویژه سپاسگزارى در برابر خداوند است.

۶- ناسپاسى آدمیان در برابر خدا آرزوى ابلیس در اغواگریهاى خویش (ثم لأتینهم ... و لاتجد أکثرهم شکرین)

۷- بیشتر آدمیان، گرفتار دامها و تزویرهاى ابلیس و ناسپاس در برابر خداوند هستند. (و لاتجد أکثرهم شکرین)

۸- پیروى از ابلیس، ناسپاسى در برابر خداوند است. (ثم لأتینهم من بین أیدیهم ... و لاتجد أکثرهم شکرین)

۹- تنها گروهى از انسانها سپاسگزار خداوند بوده و از تزویر و فریب ابلیس رهایى مى یابند. (و لاتجد أکثرهم شکرین)

۱۰- ابلیس آگاه به نفوذ ناپذیرى برخى از آدمیان در برابر اغواگریهاى وى (ثم لأتینهم من بین أیدیهم ... و لاتجد أکثرهم شکرین)

۱۱- شکرگزاران، رهپویان صراط مستقیم الهى هستند. (لأقعدن لهم صرطک المستقیم ... لاتجد أکثرهم شکرین)

۱۲- و قال أبو جعفر (ع): «ثم لأتینهم من بین أیدیهم» معناه أهوّن علیهم أمر الآخرة «و من خلفهم» آمرهم بجمع الأموال و البخل بها عن الحقوق لتبقى لورثتهم «و عن أیمانهم» و أفسد علیهم أمر دینهم بتزیین الضلالة و تحسین الشبهة «و عن شمائلهم» بتحبیب اللذات إلیهم و تغلیب الشهوات على قلوبهم.(۱) از امام باقر (ع) روایت شده است: مراد از «ثم لأتینهم من بین أیدیهم» این است که امر آخرت را بر آنان ناچیز و سبک جلوه مى دهم و منظور از «و من خلفهم» این است که به آنان دستور مى دهم اموال را جمع کنند و از پرداخت حقوق آن، بخل و امتناع ورزند تا براى وارثان بجاى ماند، و مقصود از «و عن أیمانهم» این است که با آراستن گمراهى و نیکو جلوه دادن شبهه، دین آنان را تباه مى کنم. «و عن شمائلهم» یعنى با محبوب ساختن لذتها براى آنان و غلبه دادن تمایلات

۱- . تفسیر تبیان، ج ۴، ص ۳۶۵; نورالثقلین، ج ۲- ، ص ۱۱، ح ۳۳. نفسانى بر قلب هایشان (آنان را گمراه مى سازم).

موضوعات مرتبط

  • ابلیس: آرزوى ابلیس ۶; اطاعت از ابلیس ۸; اغواگرى ابلیس ۶، ۱۱; اغواناپذیران از ابلیس ۹، ۱۰; توطئه ابلیس ۳; دامهاى ابلیس ۷; روش اغواگرى ابلیس ۲; ضعف ابلیس ۴; علم ابلیس ۱۰; فراگیرى توطئه ابلیس ۱; نجات از مکر ابلیس ۹
  • اکثریت: آسیب پذیرى اکثریت ۷
  • انسان: آسیب پذیرى انسان ۱; اغواپذیرى اکثریت انسان ها ۷; اقلیت انسان ها ۹، ۱۰; کفران اکثریت انسان ها ۷; کفران انسان ها ۶; مسؤولیت انسان ۵
  • بخل: منشأ بخل ۱۱
  • حیات: سبک شمردن حیات اخروى ۱۱
  • دین: زمینه تباهى دین ۱۱
  • سعادت: موانع سعادت ۴
  • شاکران: قلّت شاکران ۹; مقامات شاکران ۱۱
  • شکر: خدا ۵، ۹; موانع شکر ۳
  • صراط مستقیم: سالکان صراط مستقیم ۱۱
  • کفران: موارد کفران ۸
  • گمراهى: تزیین گمراهى ۱۱; عوامل گمراهى ۱، ۲، ۱۱
  • لذایذ: آثار لذایذ ۱۱
  • هواپرستى: آثار هواپرستى ۱۱

منابع