ابراهيم ١١

از الکتاب
کپی متن آیه
قَالَتْ‌ لَهُمْ‌ رُسُلُهُمْ‌ إِنْ‌ نَحْنُ‌ إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُکُمْ‌ وَ لٰکِنَ‌ اللَّهَ‌ يَمُنُ‌ عَلَى‌ مَنْ‌ يَشَاءُ مِنْ‌ عِبَادِهِ‌ وَ مَا کَانَ‌ لَنَا أَنْ‌ نَأْتِيَکُمْ‌ بِسُلْطَانٍ‌ إِلاَّ بِإِذْنِ‌ اللَّهِ‌ وَ عَلَى‌ اللَّهِ‌ فَلْيَتَوَکَّلِ‌ الْمُؤْمِنُونَ‌

ترجمه

پیامبرانشان به آنها گفتند: «درست است که ما بشری همانند شما هستیم، ولی خداوند بر هر کس از بندگانش بخواهد (و شایسته بداند)، نعمت می‌بخشد (و مقام رسالت عطا می‌کند)! و ما هرگز نمی‌توانیم معجزه‌ای جز بفرمان خدا بیاوریم! (و از تهدیدهای شما نمی‌هراسیم؛) افراد باایمان باید تنها بر خدا توکّل کنند!

|پيامبرانشان به آنها گفتند: ما جز بشرى مثل شما نيستيم، ولى خدا بر هر كه از بندگانش بخواهد منّت مى‌نهد [و مقام رسالت مى‌دهد]، و ما را نرسد كه جز به اذن خدا براى شما معجزه‌اى بياوريم، و مؤمنان بايد بر خدا توكل كنند و بس
پيامبرانشان به آنان گفتند: «ما جز بشرى مثل شما نيستيم. ولى خدا بر هر يك از بندگانش كه بخواهد منّت مى‌نهد، و ما را نرسد كه جز به اذن خدا براى شما حجّتى بياوريم، و مؤمنان بايد تنها بر خدا توكل كنند.»
رسولان باز به کافران پاسخ دادند که آری ما هم مانند شما بشری بیش نیستیم لیکن خدا بر هر کس از بندگان که بخواهد (به نعمت بزرگ نبوت) منّت می‌گذارد، و ما را نرسد که برای شما آیت و معجزی الاّ به اذن و دستور خدا بیاوریم، و مؤمنان (در هر حال) باید تنها به خدا توکل کنند.
پیامبرانشان به آنان گفتند: یقینی است که ما بشری مانند شما هستیم، ولی خدا به هر کس از بندگانش که بخواهد [با عطا کردن مقام نبوّت] منّت می نهد و ما را نسزد که جز به اجازه خدا معجزه ای برای شما بیاوریم، و باید مؤمنان فقط بر خدا توکل کنند.
پيامبرانشان گفتند: ما جز مردمانى همانند شما نيستيم ولى خدا بر هر يك از بندگانش كه بخواهد منت نهد. ما را نسزد كه براى شما دليلى، جز به فرمان خدا، بياوريم و مؤمنان بر خدا توكّل كنند.
پیامبرانشان به ایشان گفتند [آری‌] ما جز انسانهایی مانند شما نیستیم، ولی خداوند بر هرکس از بندگانش که بخواهد منت می‌نهد [و نعمت می‌دهد] و ما را نرسد که جز به اذن الهی برای شما برهانی بیاوریم و مؤمنان باید که بر خداوند توکل کنند
پيامبرانشان به آنها گفتند: ما جز آدميانى مانند شما نيستيم و ليكن خدا بر هر كه از بندگان خويش بخواهد [به نعمت نبوت‌] منت مى‌نهد. و ما را نسزد كه شما را حجتى آريم جز به خواست و فرمان خدا پس مؤمنان بايد بر خدا توكل كنند و بس.
پیغمبرانشان بدیشان گفتند: (همان گونه که گفتید) ما جز انسانهایی همچون شما نیستیم، و لیکن خداوند بر هرکس از بندگانش که بخواهد منّت می‌نهد (و او را با لطف خود می‌نوازد و پیغمبرش می‌سازد) و ما را نسزد که دلیلی برایتان بیاوریم (و معجزه‌ای به شما بنمائیم) مگر با اجازه‌ی خدا (و توفیق او). و مؤمنان باید به خدا توکّل کنند و بس (و ما هم در برابر دشمنانگی شما بدو توکّل می‌کنیم).
پیامبرانشان برایشان گفتند: «ما جز بشری همانند شما نیستیم، ولی خدا بر هر یک از بندگانش که بخواهد منت می‌نهد. و ما را هیچ‌گاه نبوده است که جز به اذن خدا برای شما حجتی سلطه‌گر بیاوریم. و مؤمنان باید تنها بر خدا توکل کنند.»
گفت بدیشان فرستادگان ایشان نیستیم ما جز بشری همانند شما و لیکن خدا منّت نهد بر هرکه خواهد از بندگان خویش و نرسد ما را که بیاریمتان فرمانروائیی مگر به اذن خدا و بر خدا پس باید توکّل کنند مؤمنان‌

Their messengers said to them, “We are only humans like you, but Allah favors whomever He wills from among His servants. We cannot possibly show you any proof, except by leave of Allah. In Allah let the faithful put their trust.”
ترتیل:
ترجمه:
ابراهيم ١٠ آیه ١١ ابراهيم ١٢
سوره : سوره ابراهيم
نزول : ١٢ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٣٢
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«یَمُنُّ»: منت می‌نهد. لطف و بزرگواری می‌کند. «مَا کَانَ لَنَا»: ما را نرسد. ما نمی‌توانیم.


تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


قالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِنْ نَحْنُ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَمُنُّ عَلى‌ مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ ما كانَ لَنا أَنْ نَأْتِيَكُمْ بِسُلْطانٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ «11»

پيامبرانشان در جوابشان گفتند: (آرى) ما جز بشرى مثل شما نيستيم، ولى خداوند بر هركس از بندگانش كه بخواهد منّت مى‌گذارد (و او را بر مردم مبعوث مى‌كند) و ما را نرسد كه جز با اذن خداوند، براى شما معجزه‌اى بياوريم، پس مؤمنان بايد تنها بر خداوند توكّل نمايند.

نکته ها

گرچه در اين آيه مى‌فرمايد: خداوند بر هر كس بخواهد منّت گذاشته، او را پيامبر قرار مى‌دهد، ولى خداى حكيم مى‌داند كه چه كسى ظرفيّت و لياقت اين مسئوليّت بزرگ را دارد.

«اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَهُ» «1» خدا بهتر مى‌داند كه رسالت خود را كجا قرار دهد.

كفّار و مشركان با انبيا دو حرف داشتند:

1. شما انسان‌هايى مثل ما هستيد.


«1». انعام، 124.

جلد 4 - صفحه 395

2. معجزه‌اى را كه ما پيشنهاد مى‌كنيم براى ما بياوريد.

در اين آيه، پاسخ اين دو حرف آمده است: امّا اين كه ما انسانى همانند شما هستيم قبول داريم، ولى خداوند بر ما منّت گذاشته و به ما وحى كرده است، امّا اين كه معجزه‌ى ما به دلخواه شما باشد، اين نمى‌شود، زيرا ما حقّ نداريم بدون اذن خداوند، معجزه‌اى بياوريم.

پیام ها

1- گرچه انسان‌ها همه در شكل و ظاهر يكسانند، اما دليل بر اين نيست كه در باطن و معنويّت نيز يكسانند. إِنْ نَحْنُ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ‌ ...

2- الگوها و مربيّان بايد با تربيت پذيران، در شرايط همسان باشند. (آنچه نقطه‌ى قوّت انبياست، در نظر بعضى نقطه‌ى ضعف بود. اگر پيامبران از خود انسان‌ها و داراى نيازها و غرايز و مشكلات انسانى نبودند، نمى‌توانستند مربى و الگوى انسان‌ها واقع شوند.) «بَشَرٌ مِثْلُكُمْ»

3- پيامبران، در باره خود غلوّ نمى‌كردند و مى‌گفتند: ما انسانى مثل شما هستيم.

«إِنْ نَحْنُ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ»

4- مقام نبوّت، هديه و منّت الهى است. «يَمُنُّ»

5- معجزه به امر خداست، نه اراده مردم. (حتّى اگر مردم توقع معجزه نداشته باشند، انبيا آن را مى‌آورند) «إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ»

6- توكّل، لازمه‌ى ايمان است. «فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ»

7- مؤمن، از عناد و انكار مخالفان خسته نمى‌شود و با توكّل بر خداوند راهش را ادامه مى‌دهد. «وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ»

تفسير نور(10جلدى)، ج‌4، ص: 396

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



قالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِنْ نَحْنُ إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُكُمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَمُنُّ عَلى‌ مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ ما كانَ لَنا أَنْ نَأْتِيَكُمْ بِسُلْطانٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ «11»

بعد از آن، انبياء در مقام جواب شبهات آنها برآمدند.

اما جواب شبهه اول: قالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ‌: گفتند مر امتان را رسولانشان. إِنْ نَحْنُ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ‌: نيستيم ما مگر بشرى مثل شما، يعنى مشاركت در جنسيت را مسلم مى‌داريم. وَ لكِنَّ اللَّهَ يَمُنُّ عَلى‌ مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ‌: و لكن خداوند سبحان منت مى‌فرمايد به نعمت نبوت و كرامت رسالت هر كه را مى‌خواهد از بندگان و قابليت اين منصب بزرگ داشته باشد، پس انبياء مزيت الهى دارند به صورت بشرى، و لكن به سيرت ملكى باشند.

توضيح: اين مطلب محقق شده كه بشر قابل تكميل، و بر خداوند حكيم است تعيين مكمل، و چون واسطه در تكميلند، بايد بعلاوه جنبه بشرى و كمالات نفسانى، قوه ديگر دارا باشند كه بدان، رابطه‌اى به ملا اعلى و اخذ فرامين الهى نموده، و سبب جنسيت تبليغ نمايند؛ آن قوه را لدنى نامند. به عبارت اخرى، هر حسى از حواس ظاهره و باطنه در اين نظام اتم عالم، روى احتياج بشر مقرر شده، و چون انبياء محتاج به ملكوت اعلى بودند، لذا حس وحى به ايشان مرحمت شد؛ پس ممتاز از كليّه بشر گرديدند، اينست منت و


«1» سوره زمر آيه 7.

«2» سوره غافر آيه 31.

جلد 7 - صفحه 28

نعمت سبحانى.

اما جواب شبهه دوم را ذكر ننمود، زيرا صحت نبوت ابطال كند قاعده تقليد در اصول را.

اما جواب شبهه سوم را فرمايد كه: وَ ما كانَ لَنا: و نيست ما را قدرت و نمى‌توانيم، أَنْ نَأْتِيَكُمْ بِسُلْطانٍ‌: اينكه بياوريم براى شما به حجتى كه مى‌طلبيد، يعنى معجزه دلبخواهى، إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ‌: مگر به فرمان الهى و مشيت سبحانى. حاصل آنكه از پيش خود بدون اراده خدا كارى نتوانيم كرد و مهمى نتوانيم ساخت، بلكه متعلق است به مشيت كبريائى، و لذا تخصيص مى‌گرداند هر پيغمبرى را به نوعى از معجزات. وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ‌: و بر خداى تعالى نه بر غير او پس بايد توكل كنند ايمان آرندگان در صبر بر معانده و معادات شما. تعميم از جهت اشعار است به آنچه موجب توكل است، و مراد ايشان به اين قول نفوس خودشان بود، و لهذا در عقب آن گفتند:


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


قالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِنْ نَحْنُ إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُكُمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَمُنُّ عَلى‌ مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ ما كانَ لَنا أَنْ نَأْتِيَكُمْ بِسُلْطانٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ «11» وَ ما لَنا أَلاَّ نَتَوَكَّلَ عَلَى اللَّهِ وَ قَدْ هَدانا سُبُلَنا وَ لَنَصْبِرَنَّ عَلى‌ ما آذَيْتُمُونا وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ «12»

ترجمه‌

گفتند مر ايشانرا پيغمبرانشان نيستيم ما مگر انسانى مانند شما ولى خدا منّت مى‌نهد بر آنكه ميخواهد از بندگانش و نباشد براى ما كه بياوريم براى شما حجّتى مگر باذن خدا و بر خداوند بايد توكّل كنند گروندگان‌

و چيست ما را كه توكل نكنيم بر خدا با آنكه بتحقيق هدايت نمود ما را براههاى خودمان و هر آينه صبر مينمائيم البتّه بر آنچه اذيّت كنيد ما را و بر خدا بايد توكّل كنند توكّل كنندگان..

تفسير

پيغمبران در جواب امم ماضيه گفتند راست است كه ما بشرى هستيم مانند شما در لوازم بشريّت و از جنس ملائكه نيستيم ولى براى استعداد و قابليّتى كه در ما وجود داشت خداوند ما را مخصوص فرمود به نبوّت و منت نهاد بر ما بمزيد كرامت از ابناء جنس خودمان و ما نمى‌توانيم بدلخواه خودمان و شما معجزه بياوريم اختيار معجزه با خدا است كه هر پيغمبرى را مخصوص بنوعى از اعجاز فرموده كه صلاح دانسته و نبايد تجاوز از آن شود مكر بخواست خداوند و ما از عناد و لجاج و عداوت و اذيّت شما باك نداريم چون بخداوند ايمان داريم و كسيكه مؤمن بخدا باشد بايد توكّل و اعتماد بلطف او داشته باشد و از غير او باك نداشته باشد چه موجب است و چه عذرى براى ما است اگر توكّل بخدا نداشته باشيم با آنكه طرق معرفت خود را بما ارائه فرموده و دانسته‌ايم كه ازمّه امور تمامى بدست قدرت الهى است و كسى بر خلاف اراده او نمى‌تواند كارى از پيش ببرد پس بايد بر آزار و اذيّت‌هاى شما صبر كنيم و از خداوند اجر بخواهيم و بدانيم كه وظيفه اولياء خدا توكّل باو است و خداوند بالاخره دوستان خود را بر دشمنانش ظفر خواهد داد.


جلد 3 صفحه 224

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


قالَت‌ لَهُم‌ رُسُلُهُم‌ إِن‌ نَحن‌ُ إِلاّ بَشَرٌ مِثلُكُم‌ وَ لكِن‌َّ اللّه‌َ يَمُن‌ُّ عَلي‌ مَن‌ يَشاءُ مِن‌ عِبادِه‌ِ وَ ما كان‌َ لَنا أَن‌ نَأتِيَكُم‌ بِسُلطان‌ٍ إِلاّ بِإِذن‌ِ اللّه‌ِ وَ عَلَي‌ اللّه‌ِ فَليَتَوَكَّل‌ِ المُؤمِنُون‌َ «11»

گفتند ‌از‌ ‌براي‌ ‌آن‌ كفار رسولان‌ ‌آنها‌ ‌که‌ درست‌ ‌است‌ ‌ما نيستيم‌ مگر بشري‌ مثل‌ ‌شما‌ لكن‌ خداوند منّت‌ ميگذارد ‌بر‌ ‌هر‌ ‌که‌ مشيّتش‌ تعلق‌ بگيرد ‌از‌ بندگانش‌ ‌که‌ بآنها رسالت‌ دهد و نيست‌ ‌از‌ ‌براي‌ ‌ما اينكه‌ بتوانيم‌ سلطان‌ و معجزه‌اي‌ ‌که‌ ‌شما‌ توقع‌ ميكنيد بياوريم‌ مگر باذن‌ خداوند و ‌بر‌ خداوند بايد ‌پس‌ توكل‌ كنند مؤمنين‌.

قالَت‌ لَهُم‌ رُسُلُهُم‌ ‌در‌ جواب‌ تقاضاهاي‌ ‌آنها‌ ‌که‌ ‌ما ‌هم‌ إِن‌ نَحن‌ُ إِلّا بَشَرٌ مِثلُكُم‌ ولي‌ مكرر ‌در‌ باب‌ نبوت‌ گفته‌ ‌شده‌ ‌که‌ نبي‌ بايد ‌از‌ بشر ‌باشد‌ نه‌ ملك‌ و نه‌ جن‌ و نه‌ ساير مخلوقات‌ و شرائط نبوت‌ ‌را‌ ‌هم‌ دارا ‌باشد‌ ‌هر‌ بشري‌ قابليت‌ نبوّت‌ و رسالت‌ ندارد.

وَ لكِن‌َّ اللّه‌َ يَمُن‌ُّ عَلي‌ مَن‌ يَشاءُ مِن‌ عِبادِه‌ِ ‌او‌ ميداند كي‌ لياقت‌ ‌اينکه‌ منصب‌ ‌را‌ دارد و منّت‌ گذارده‌ ‌بر‌ ‌هر‌ ‌که‌ اراده‌ فرموده‌ بلكه‌ منّت‌ ‌بر‌ سر تمام‌ بنده‌گانش‌ گذارده‌ بارسال‌ رسل‌ چنانچه‌ ميفرمايد لَقَد مَن‌َّ اللّه‌ُ عَلَي‌ المُؤمِنِين‌َ إِذ بَعَث‌َ فِيهِم‌ رَسُولًا مِن‌ أَنفُسِهِم‌ يَتلُوا عَلَيهِم‌ آياتِه‌ِ وَ يُزَكِّيهِم‌ وَ يُعَلِّمُهُم‌ُ الكِتاب‌َ وَ الحِكمَةَ وَ إِن‌ كانُوا مِن‌ قَبل‌ُ لَفِي‌ ضَلال‌ٍ مُبِين‌ٍ آل‌ عمران‌ ‌آيه‌ 164 وَ ما كان‌َ لَنا أَن‌ نَأتِيَكُم‌ بِسُلطان‌ٍ إِلّا بِإِذن‌ِ اللّه‌ِ زيرا معجزه‌ فعل‌ الهي‌ ‌است‌ و ‌از‌ قدرت‌ بشر خارج‌ ‌است‌ خداوند بدست‌ رسولش‌ جاري‌ ميكند ‌که‌ نشاني‌ ‌باشد‌ ‌که‌ ‌از‌ جانب‌ ‌او‌ آمده‌.

توضيحا حضرت‌ موسي‌ فقط فعلش‌ القاء عصا ‌است‌ ولي‌ افعي‌ و جان‌ و مار شدنش‌ فعل‌ الهي‌ ‌است‌ فقط دست‌ ‌خود‌ ‌را‌ ‌در‌ جيب‌ كردن‌ فعل‌ موسي‌ ‌است‌ ولي‌ بيضاء شدن‌ فعل‌ الهي‌ ‌است‌. عيسي‌ فعلش‌ گفتن‌ قم‌ باذن‌ اللّه‌ ‌است‌ ولي‌ مرده‌ زنده‌

جلد 11 - صفحه 370

شدن‌ فعل‌ خداست‌ و خداوند ‌هم‌ بمقتضاي‌ حكمت‌ و مصلحت‌ باندازه‌ لزوم‌ جاري‌ ميفرمايد ‌که‌ حجت‌ تمام‌ شود و دلالتش‌ تام‌ گردد.

وَ عَلَي‌ اللّه‌ِ فَليَتَوَكَّل‌ِ المُؤمِنُون‌َ مؤمن‌ ميداند ‌که‌ آنچه‌ مشيّت‌ حق‌ تعلق‌ ميگيرد تحقق‌ پيدا ميكند و ‌اگر‌ تعلق‌ نگيرد جن‌ّ و انس‌ جمع‌ شوند قدرت‌ ‌بر‌ ايجاد ندارند لذا ايكال‌ امور ‌را‌ باو ميكند و ‌هر‌ چه‌ ‌او‌ ميكند عين‌ صلاح‌ ‌است‌

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 11)- تنها بر خدا توکل کنید! در این آیه و آیه بعد پاسخ پیامبران را از بهانه جوییهای مخالفان لجوج که در آیات گذشته آمده می‌خوانیم.

در مقابل ایراد آنها که می‌گفتند: چرا از جنس بشر هستید، «پیامبرانشان به آنها گفتند: مسلما ما تنها بشری همانند شما هستیم، ولی خدا بر هر کس از بندگانش بخواهد منت می‌گذارد» و موهبت رسالت را به آنها می‌بخشد (قالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِنْ نَحْنُ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ وَ لکِنَّ اللَّهَ یَمُنُّ عَلی مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ).

سپس به پاسخ سؤال سوم می‌پردازد بی‌آنکه از ایراد دوم پاسخ گوید. گویی ایراد دوم آنها در زمینه استناد به سنت نیاکان آنقدر سست و بی‌اساس بوده که هر انسان عاقلی با کمترین تامّل جواب آن را می‌فهمد، به علاوه در آیات دیگر قرآن، پاسخ این سخن داده شده است.

آری! در پاسخ سؤال سوم چنین می‌گوید که آوردن معجزات، کار ما نیست که به صورت یک خارق العاده‌گر، گوشه‌ای بنشینیم و هر کس به میل خودش

ج2، ص500

معجزه‌ای پیشنهاد کند و مسأله خرق عادت تبدیل به یک بازیچه بی‌ارزش شود، بلکه: «ما نمی‌توانیم معجزه‌ای جز به فرمان خدا بیاوریم» (وَ ما کانَ لَنا أَنْ نَأْتِیَکُمْ بِسُلْطانٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ).

به علاوه هر پیامبری حتی بدون تقاضای مردم به اندازه کافی اعجاز نشان می‌دهد تا سند اثبات حقانیت او گردد.

سپس برای این که پاسخ قطعی به تهدیدهای گوناگون بهانه جویان نیز بدهند با این جمله موضع خود را مشخص می‌ساختند و می‌گفتند: «همه افراد با ایمان باید تنها بر خدا تکیه کنند» همان خدایی که قدرتها در برابر قدرتش ناچیز و بی‌ارزش است (وَ عَلَی اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ).

نکات آیه

۱- انبیا در مقابل اقوام کافر که بشر بودن را با مقام پیامبرى منافى مى دانستند، بر بشر بودن خود تأکید مى کردند و عدم تنافى آن را با مقام نبوت اعلام مى داشتند. (قالوا إن أنتم إلاّ بشر مثلنا ... قالت لهم رسلهم إن نحن إلاّ بشر مثلکم و لکنّ الله یمنّ على من یشاء من عباده)

۲- انبیاى الهى در برخورد با مخالفان خود، داراى سخنى واحد و روشى متحد بودند. (قالت لهم رسلهم إن نحن إلاّ بشر مثلکم)

۳- اعتراف به سخن حق، اگر چه دشمن آن را گفته باشد، مطلوب و پسندیده است. (قالوا إن أنتم إلاّ بشر مثلنا ... قالت ... إن نحن إلاّ بشر مثلکم) اینکه انبیاى الهى در مقام پاسخ گویى به مخالفان، کلام آنها را درباره بشر بودن خود مورد تأیید قرار مى دادند، حکایت از پسندیده بودن اعتراف به سخن مطابق با واقع مى کند.

۴- خداوند به هر کس که بخواهد نعمتى بزرگ عطا مى کند. (و لکنّ الله یمنّ على من یشاء من عباده) «منّت» در لغت به معناى نعمت سنگین و بزرگ است.

۵- انبیاى الهى، برگزیدگى خویش را از سوى خداوند به مقام پیامبرى، نعمتى بزرگ از سوى او بر خود مى دانستند. (و لکنّ الله یمنّ على من یشاء من عباده)

۶- رسیدن به مقام نبوت منوط به مشیت الهى است. (و لکنّ الله یمنّ على من یشاء من عباده)

۷- مقام پیامبرى، موهبت و نعمتى بزرگ از سوى خداوند براى بندگانى خاص است. (و لکنّ الله یمنّ على من یشاء من عباده)

۸- انبیا داراى تواضع خاص و ادبى ویژه در اعلام برخوردارى خویش از موهبت بزرگ الهى (إن نحن إلاّ بشر مثلکم و لکنّ الله یمنّ على من یشاء من عباده) از اینکه انبیا براى بیان برخوردارى خود از نعمت خداوند به جاى اینکه بگویند: ما داراى چنین مقام و نعمتى هستیم، مى گفتند: خداوند چنین تفضلى کرده است، برداشت فوق به دست مى آید.

۹- انسانها داراى رتبه و درجات متفاوت در برخوردارى از نعمتهاى بزرگ خداوند (إن نحن إلاّ بشر مثلکم و لکنّ الله یمنّ على من یشاء من عباده) پیامبران به همانندى خویش با مردم از جهت بشر بودن معترف بودند و همچنین یادآورى مى کردند که آنان این تفاوت را با سایر انسانها دارند که از موهبت ویژه خداوند برخوردار شده اند و این، از تفاوت رتبه انسانها حکایت مى کند.

۱۰- شایسته است برخورداران از نعمتهاى خداوند، فروتنى پیشه کنند و برخوردارى خویش را تفضل الهى بدانند. (و لکنّ الله یمنّ على من یشاء من عباده)

۱۱- انبیا در مقابل درخواست معجزه از سوى اقوام کفرپیشه، خود را جز به اذن خداوند، فاقد توانایى لازم براى آن مى دانستند. (و ما کان لنا أن نأتیکم بسلطن إلاّ بإذن الله)

۱۲- انبیاى الهى به اقوام خود اعلام کردند مؤمنان باید تنها خداوند راتکیه گاه خویش قرار بدهند و بر او توکل کنند. (و على الله فلیتوکّل المؤمنون)

۱۳- اتکا و توکل بر خداوند از رهنمودهاى انبیا براى تقویت جبهه مؤمنان در مقابل ستیزه جویى کافران (و على الله فلیتوکّل المؤمنون) اینکه رسولان الهى پس از پاسخ گویى به شبهات مخالفان، اعلام مى کنند که مؤمنان باید بر خداوند اتکا داشته باشند، در واقع رهنمودى است از سوى آنان که در برابر مخالفان و دشمنان باید به خدا متکى بود.

۱۴- ایمان به خداوند مقتضى توکل بر اوست. (و على الله فلیتوکّل المؤمنون) ذکر اسم فاعل وصفى (مؤمنون) در جمله «و على الله فلیتوکّل المؤمنون» به جاى «و على الله فلنتوکّل» و التفات از تکلم به غیبت، مى تواند اشاره به نکته یاد شده باشد.

۱۵- انبیاى الهى خود را از مؤمنان مى دانستند. (قالت لهم رسلهم ... و على الله فلیتوکّل المؤمنون) به قرینه عبارت «و ما لنا ألاّ نتوکّل على الله» در آیه بعد، «فلیتوکّل المؤمنون» قطعاً شامل خود انبیا نیز مى شود. و سرّ استفاده از فعل غایب و فاعل جمع براى بیان ضرورت توکل بر خداوند، عمومیت دادن حکم به مؤمنان است.

۱۶- عنایت انبیا به دادن پاسخ منطقى و بى ابهام به شبهات و اشکالات کافران و مخالفان خویش    قالوا إنا کفرنا ... إنا لفى شکّ ممّا تدعوننا ... قالت رسلهم أفى الله شکّ ... قالوا إن أنتم إلاّ بشر ... قالت لهم رسلهم إن نحن إلاّ بشر ... و ما کان لنا أن نأتیکم بسلطن

۱۷- لزوم پاسخ گویى منطقى به شبهات دینى (قالت لهم رسلهم ... و على الله فلیتوکّل المؤمنون) از اینکه خداوند سیر برخورد منطقى انبیا را با مخالفان در این آیات بیان مى کند، مى تواند به خاطر ارائه الگویى باشد براى برخورد با شبهات دینى.

موضوعات مرتبط

  • اقرار: اقرار به حق ۳
  • اقوام پیشین: بینش اقوام پیشین ۱; خواسته هاى اقوام پیشین ۱۱
  • انبیا: ادب انبیا ۸; انبیا و اقوام پیشین ۱; انبیا و پاسخ منطقى ۱۶; انبیا و شبهات کافران ۱۶; انبیا و معجزه اقتراحى ۱۱; ایمان انبیا ۱۵; برگزیدگى انبیا ۵; بشر بودن انبیا ۱; بینش انبیا ۵، ۱۱; تعالیم انبیا ۱۲، ۱۳; تواضع انبیا ۸; روش احتجاج انبیا ۱۶; روش برخورد انبیا ۲; فضایل انبیا ۸; محدوده اختیارات انبیا ۱۱; هماهنگى انبیا ۲
  • انسان: تفاوت انسان ها ۹
  • ایمان: آثار ایمان ۱۴
  • توکل: اهمیت توکل ۱۲، ۱۳; دعوت به توکل ۱۲; زمینه توکل ۱۴
  • خدا: اهمیت اذن خدا ۱۱; عطایاى خدا ۴، ۷; فضل خدا ۱۰; مشیت خدا ۴، ۶; نعمتهاى خدا ۵، ۷، ۸
  • شبهات: اهمیت پاسخ به شبهات دینى ۱۷
  • عمل: عمل پسندیده ۳
  • کافران: روش مبارزه با کافران ۱۳
  • مؤمنان ۱۵: دعوت از مؤمنان۱۵ ۱۲; عوامل تقویت مؤمنان۱۵ ۱۳
  • معجزه: معجزه اقتراحى ۱۱; منشأ معجزه ۱۱
  • نبوت: مقام نبوت ۵; منشأ نبوت ۶; نبوت بشر ۱
  • نعمت: تفاوت مشمولان نعمت ۹; تواضع مشمولان نعمت ۱۰; مراتب نعمت ۴، ۵، ۷، ۸ ، ۹; مشمولان نعمت ۵، ۷، ۸; نعمت بزرگ ۴، ۵، ۷، ۹; نعمت نبوت ۵، ۷

منابع