آل عمران ١٠
کپی متن آیه |
---|
إِنَ الَّذِينَ کَفَرُوا لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَ لاَ أَوْلاَدُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً وَ أُولٰئِکَ هُمْ وَقُودُ النَّارِ |
ترجمه
آل عمران ٩ | آیه ١٠ | آل عمران ١١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«لَن تُغْنِیَ عَنْهُمْ»: بدیشان نفع نمیرساند. از ایشان دفع نمیگرداند. «مِنَ اللهِ»: از عذاب خدا. «وَقُود»: افروزینه. هیمهای که آتش را با آن روشن میسازند. هیزم.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۸ - ۱۰، سوره آل عمران
- آهنگ و غرض كلى اين آيات و ارتباط آنها با آياتقبل
- ديدگاه انسان مادى به مال و اولاد
- وجه مقدم ساختن ((اموال )) بر ((اولاد)) در آيه شريفه
- تكذيب كنندگان (از كفار) منشاء اصلى آتش هستند و ديگران به آتش آنها مى سوزند
- معناى ((شديد العقاب )) بودن خداى سبحان
- آيه شريفه ((قد كان لكم )) ناظر بر واقعه بدر است كه در آن با نصرت الهى مؤ منينظفريافتند
- معناى آيه شريفه در نتيجه
- بيان وجوه و احتمالاتى كه درباره مرجع ضميرها در آيه شريفه گفته شده است
- معناى بصير و بصيرت در معارف الهى
- اموال و لذائذ اين دنيا وسائل در مقدّمه نيل به چيزى است كه نزد خدا است و خود مستقلاهدفنيستند
- چه كسى دنيا و متاع دنيوى را در نظر انسان زينت مى دهد؟
- دو گونه بودن جلوه گرى دنيا در نظر مردم
- فساد نظريه بعضى از مفسرين كه گفته اند حقايق و طبايع مستند به خدا است ، پس حبمال ولذايذدنيوى مستند به خداى تعالى است
- بخث در اين سوره از طبيعت امتها است
- فساد گفته مفسرى ديگر
- منشاء اشتباه اين مفسران ، غفلت از وجود ارتباط بين تمام اجزاى اين عالم مى باشد.
- در اين عالم نه فقط اعيان خارجى ، بلكه اوصاف وافعال نيز با هم مرتبط و وابسته هستند
- كون و فساد در غير اعمال و در اعمال سعادت آور، بلاواسطه مستند به خدا است ولى دراعمال شقاوت بار باواسطه مستند به او است
- چيزى كه دانشمندان را از بحث پيرامون جبر و اختيار بازداشته است
- چهار نكته راجع به آيه كريمه ((زين للناس حب الشهوات ))
- معناى تزئين حب براى مردم
- اصناف مردم از لحاظ دلبستگى به اقسام شهوات
- لذائذ و نعمتهاى دنيا در آخرت هم است با اين تفاوت كه نعمتهاى آخرت خالى از قبح وفساداست
- توضيحى درباره ((رضوان من اللّه ))
- علت تقابل رضوان با شهوات انسانى در آيه شريفه
- چرا لذائذ اخروى مختص به مؤ من است
- تقرير يك اشكال : لذائذ دنيوى براى بقاى انسان و حفظنسل او است ، در آخرت كه دار بقاءاست ،چه حاجتى اين گونه لذائذ هست
- جواب به اشكال فوق
- خلود و جاودانگى انسان در آخرت به معناى ابطال وجود او نيست ، بلكه ادامه وجود دنيوىاواست
- انسان علاوه بر نقص و كمال طبيعى ، نقص و كمالى نيز دارد كه به اختيار واعمال او بسته است
- تخلص از عذاب نعمتى افزون بر مغفرت است
- پنج خصلت براى متقين
- پس به اين عنايت ، تحمل شهادت و اداى آن هر دو شهادت است ، يعنى هر دو حق را حفظ واقامه مى كنند، و قسط و عدالت را به پا مى دارند. چرا خداوند در اين آيه اقامه شهادتمى كند
- توضيحى درباره رابطه بين عادل بودن خداى سبحان و شهادت او به وحدانيت خودش
- وجه اينكه ملائكه و صاحبان علم هم در كنار خدا شهادت مى دهند
- نقش و معناى ((قائما بالقسط)) در آيه شريفه
- پاسخ به سخن بعضى از مفسرين كه گفته اند مراد از شهادت دادن خدا، شهادت قولىنيست
- شهادت خداوند دعواى مشركين را باطل مى كند
- نتيجه معناى آيه : نفى شريك براى خداوند است
- علت تكرار ((لا اله الا هو)) و ختم آيه به دو نامه ((عزيز)) و ((حكيم ))
- بحث روايتى
- بالاترين لذتها در دنيا و آخرت كدام است ؟
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«10» إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً وَ أُولئِكَ هُمْ وَقُودُ النَّارِ
همانا كسانى كه كفر ورزيدند، نه اموالشان و نه فرزندانشان در برابر (عذاب) خدا (در قيامت) هيچ به كارشان نمىآيد وآنان خود هيزم و سوخت آتشاند.
نکته ها
«وَقود» به معناى مادّهى سوختنى است. وسيلهى آتشزايى دوزخ دو چيز است: سنگها و انسانها؛ «وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ» «2» آرى؛ خصلتها و افكار و اعمال، هويّت انسان را دگرگون مىكند و انسان به سوخت آتش تبديل و خود عامل سوختن خود مىشود.
غير از خداوند هيچكس، نه در دنيا و نه در آخرت، نمىتواند نيازهاى واقعى انسان را تأمين كند و انسان در هر حال به او نيازمند است.
«1». نبأ، 17.
«2». بقره، 24.
جلد 1 - صفحه 474
پیام ها
1- گرچه آيه مخصوص كافران است ولى بايد پند گرفت و به مال و فرزند مغرور نشد. دلبستگى به غير خدا هر چه باشد، بىثمر و محكوم است. «لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ»
2- كفر، انسان را از مدار انسانيّت خارج و در حدّ اشياى مادّى و طبيعى پايين مىآورد. «أُولئِكَ هُمْ وَقُودُ النَّارِ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً وَ أُولئِكَ هُمْ وَقُودُ النَّارِ «10»
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا: بدرستى كه آنانكه كافر شدند به خدا و پيغمبر و دين حق در هر عصر از اعصار و زمانى از ازمان، لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ: هرگز بىنياز نگرداند و دفع نكند و باز ندارد آنها را مالهاى ايشان كه بدان مىنازند، وَ لا أَوْلادُهُمْ: و نه فرزندان ايشان كه به وجود آنان افتخار كنند. مِنَ اللَّهِ شَيْئاً:
از عذاب خدا هيچ چيز را، نه در دنيا اگر به محنت و بليّه دچار شوند، و نه در آخرت وقتى ايشان را به جهنم كشند؛ حاصل آنكه بسيارى مال و منال و اولاد، عذاب خدا را از آنها دفع نخواهد كرد. يا اموال و اولاد، بىنياز نگرداند آنها را از رحمت و طاعت الهى، يعنى به جاى رحمت و طاعت، مال و اولاد به ايشان نفع نرساند؛ چنانچه به رحمت و طاعت بهره مىبردند، اگر ايمان داشتند. وَ أُولئِكَ هُمْ وَقُودُ النَّارِ:
و آن گروه كافران، ايشانند گيرانه آتش جهنم مانند هيزم كه آتش را مىافروزد بدنهاى كفار، جهنم را مشتعل گرداند. چنانچه در آيه ديگر فرمايد:
فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ: بپرهيزيد آتشى را كه گيرانه آن، مردم و سنگ كبريت مىباشد.
تنبيه: آيه شريفه تهديد و تحذير از كفر، و آگاهى است به آنكه كافر اگر در دنيا جاه و جلال و مال و اولاد داشته باشد، هيچيك دافع عذاب الهى نخواهد بود؛ و گيرانه آتش جهنم، بدنهاى آنها مىباشد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً وَ أُولئِكَ هُمْ وَقُودُ النَّارِ «10»
ترجمه
همانا آنانكه كافر شدند هرگز بىنياز نكند آنها را مالهاشان و نه فرزندانشان از خداوند بچيزى و آنگروه ايشانند گيرانه آتش.
جلد 1 صفحه 386
تفسير
نقل شده كه نصاراى نجران بعضى از آنها كه باهوشتر بودند شناختند پيغمبر (ص) را كه همان است كه حضرت عيسى خبر داده و خواستند مسلمان شوند لكن بواسطه تزلزل مقام و ذهاب مال از دست آنها با آنكه اقرار به نبوت حضرت داشتند قبول اسلام ننمودند و اين آيه نازل شد كه دلالت دارد بر آنكه هيچ چيز جز لطف خداوند بدرد نميخورد يا آنكه هيچ چيز از عذاب خداوند ذره جلوگيرى نخواهد نمود پس هيچ چيز قابليت ندارد كه انسان براى او از خدا صرف نظر كند يا خود را بعذاب الهى گرفتار نمايد و بنظر حقير معنى اول الطف و ادق و احسن و اسلم از تقدير لفظ عذاب است و حاصلش آن است كه هيچ چيز چيزى از حاجت بنده را بپروردگار رفع نمىكند و ذره بنده را از خداوند بىنياز نميسازد تا آنكه براى آن دست از خدا بردارد و بعذاب ابدى گرفتار شود و اللّه اعلم و اين كفار جحودى كه براى حب جاه و مال انكار حق نمودند براى شدت صلاحيت سوختن فروزينه آتش جهنمند يا هيمه آن آتشند.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَن تُغنِيَ عَنهُم أَموالُهُم وَ لا أَولادُهُم مِنَ اللّهِ شَيئاً وَ أُولئِكَ هُم وَقُودُ النّارِ «10»
محقّقا كساني که كافر شدند اموال و اولادي که براي خود ذخيره كردند بينياز نميكند آنها را از عذاب الهي و آنها هيزم آتش هستند.
وسائلي که كفّار تصوّر ميكنند که اسباب رفع گرفتاريها و شدائد و بليّات است كثرت مال و اولاد و عشيره و عدّه و عدّه و ساير زخارف دنيوي است و اينکه توهّم فاسدي است زيرا اولا اگر كسي تمام اسباب براي او جمع شود در مقابل مشيّت حضرت حق بمقدار خردلي نتيجه ندارد.
و ثانيا تمام اينکه اسباب تا ما دام الحيوة است پس از مردن تماما منقطع ميشود و ثالثا بسا ميشود که اينکه اسباب نتيجه بعكس ميدهد و باعث هلاكت و گرفتاري ميشود چه در دنيا و چه در آخرت.
وَقُودُ بمعني حطب و حصب است چنانچه ميفرمايد إِنَّكُم وَ ما تَعبُدُونَ مِن دُونِ اللّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ الآيه انبياء آيه 98، و ميفرمايد وَ أَمَّا القاسِطُونَ فَكانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً جنّ آيه 15، تماما بمعني هيزم آتش است.
(سؤال)
از امور اعتقاديّه ما است طبق آيات كثيره و اخبار متواتره که بهشت و جهنّم الان موجود است و از اينکه آيات و آيات ديگر مثل فَاتَّقُوا النّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النّاسُ وَ الحِجارَةُ بقره آيه 23، استفاده ميشود که هيزم آتش ابدان ناس است و اينها در قيامت بجهنّم ميروند.
(جواب)
تنافي بين آيات نيست جهنّم باشد، آتش باشد، بدنها هم در قيامت جزو
جلد 3 - صفحه 119
هيزم جهنّم باشد زيرا عذاب جهنّم دائما در زياده است زِدناهُم عَذاباً فَوقَ العَذابِ الآيه نحل آيه 60، كُلَّما خَبَت زِدناهُم سَعِيراً بني اسرائيل آيه 99، و از اينکه آيات استفاده نميشود که منحصر است با بدان بلكه تصريح دارد بحجارة.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 10)- در آیات گذشته وضع مؤمنان و غیر مؤمنان در برابر آیات محکم و متشابه بیان شده بود، در ادامه این بحث از وضع دردناک کافران در روز قیامت پرده بر میدارد و عواقب شوم اعمالشان را برای آنها مجسم میسازد، میفرماید:
«کسانی که کافر شدند اموال و ثروتها و فرزندانشان آنها را از خداوند بینیاز نمیکند (و در برابر عذاب الهی به آنان کمک نمینماید) و آنها آتشگیره دوزخند» (إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا لَنْ تُغْنِیَ عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَیْئاً وَ أُولئِکَ هُمْ وَقُودُ النَّارِ).
نکات آیه
۱ - کافران به جاى تکیه بر رحمت الهى، بر مال و اولاد خویش متّکى هستند. (ربّنا ... هب لنا من لدنک رحمة ... انّ الذین کفروا لن تغنى عنهم اموالهم و لا اولادهم)
۲ - کافران، بى نیازى را در مال و اولاد مى جویند; در حالى که هرگز آن را نمى یابند. (انّ الذین کفروا لن تغنى عنهم اموالهم و لا اولادهم من اللّه شیئاً)
۳ - اتّکاى به غیر خدا، هرگز خلأها و نیازهاى حقیقى انسان را برآورده نمى کند. (لن تغنى عنهم اموالهم و لا اولادهم من اللّه شیئاً)
۴ - مال و اولاد، اهرم بازدارنده از گرایش به خدا (لن تغنى عنهم اموالهم و لا اولادهم من اللّه شیئاً)
۵ - اموال و اولاد، هرگز انسان را از خدا بى نیاز نمى سازد. (لن تغنى عنهم اموالهم و لا اولادهم من اللّه شیئاً)
۶ - کافران، گرفتار خلأ جبران ناپذیر معنوى (لن تغنى عنهم اموالهم و لا اولادهم من اللّه شیئاً) آیه، در صدد رد پندار کسانى است که مال و اولاد را سبب بى نیازى از خدا و معنویت مى دانند.
۷ - انسان در هر حال، نیازمند به خداوند است. (لن تغنى عنهم اموالهم و لا اولادهم من اللّه)
۸ - تنها کافران، آتشگیره دوزخند. (اولئک هم وقود النار) حصر، از ضمیر فصل «هُم» استفاده شده است. و «وقود»، به چیزى گویند که آتش به وسیله آن شعلهور مى شود.
۹ - هشدار الهى به کافران در مورد عاقبت بد آنان (انّ الذین کفروا ... و اولئک هم وقود النار)
۱۰ - آتش دوزخ، از درون کافران زبانه مى کشد. (اولئک هم وقود النار) با توجّه به معناى لغوى «وقود»: هو الحطب المجعول للوُقود. یعنى وقود، هیزمى است براى روشن کردنِ آتش.
۱۱ - مال و اولاد کافران، آنان را هرگز از آتش دوزخ و عذاب الهى دور نخواهد ساخت. (لن تغنى عنهم اموالهم و لا اولادهم من اللّه شیئاً) «من اللّه»، یعنى از عذاب الهى، به قرینه «اولئک هم وقود النار».
موضوعات مرتبط
- اختلال روانى: ۶
- انسان: نیازهاى معنوى انسان ۳، ۴، ۵، ۶، ۷
- اولاد: اتکاى به اولاد ۱، ۲ ; ارزش اولاد ۵ ; علاقه به اولاد ۴
- ایمان: موانع ایمان ۴
- جهنم: آتش جهنم ۱۰ ; آتشگیره جهنم ۹
- خدا: رحمت خدا ۱ ; هشدارهاى خدا ۵
- دنیاپرستى: آثار دنیاپرستى ۴
- شرک: شرک افعالى ۳
- عذاب: اهل عذاب ۹، ۱۰، ۱۱
- کافران: ۸، ۹، ۱۰ اولاد کافران ۱۱ ; دنیاپرستى کافران ۱، ۲ ; عقاید کافران ۲ ; فرجام کافران ۹ ; مال کافران ۱۱
- کفر: آثار کفر ۱۰ ; کیفر کفر ۹، ۱۰
- مال: اتکاى به مال ۱، ۲ ; ارزش مال ۵ ; علاقه به مال ۴
- هدایت: موانع هدایت ۴
منابع