وَقُود

از الکتاب

آیات شامل این کلمه

«وَقُود» از مادّه «وَقْد ـ وُقُود» به معناى «آتشگیره» است; یعنى مادّه قابل اشتعال، مانند هیزم (نه به معناى «آتش زنه» همچون کبریت یا جرقه اى که با سنگ هاى مخصوص ایجاد مى کنند).

«وَقُود» ـ چنان که در سابق نیز اشاره شد ـ به معناى «آتشگیره» یعنى مادّه قابل اشتعال، و چیزى که آتش را با آن مى افروزند (مانند هیزم) مى باشد، نه به معناى «آتش زنه» مثل «کبریت»، چرا که عرب آن را «زناد» مى گوید.

و تعبیر به «ذاتِ الْوَقُود» در سوره «بروج» با این که همه آتش ها احتیاج به هیزم و مانند آن دارد، اشاره به کثرت مواد آتش زایى است که آنها به کار مى گرفتند، و طبعاً آتش بسیار دامنه دار و پر شعله اى به وجود مى آمد، و اگر بعضى «ذاتِ الْوَقُود» را در اینجا به معناى آتش شعلهور تفسیر کرده اند، ظاهراً به همین دلیل است، نه آنچه بعضى پنداشته اند که «وَقُود» داراى دو معنا است،: یکى «هیزم» و دیگرى «شعله»، و تأسف خورده اند که چرا مفسران و مترجمان به این نکته توجّه نکرده اند!

ریشه کلمه

قاموس قرآن

افروخته شدن آتش. چنانكه ايقاد به معنى افروختن آن است. [يس:80]. براى شما از درخت سبز آتشى بوجود آورد كه از آن آتش مى‏فروزيد. رجوع شود به «خضر». [قصص:38]. اى هامان براى من بر گل آتش بيافروز و آجر بپز. استيقاد: افروخته شدن و افروختن است [بقره:17]. حكايت آنها حكايت آن كس است كه آتشى روشن كرد. وَقُود: (به فتح واو) هيزم و نحو آن كه وسيله آتش افروزى است. [آل عمران:10]. آنها هيزم آتش اند [بقره:24]. بترسيد از آتشى كه خوراك و هيزم آن مردم و سنگهااند رجوع شود به «حجر». وُقود (بضم - و) مصدر است به معنى افروخته شدن ولى در قرآن عظيم بكار نرفته است. * [همزه:6]. آتش افروخته خدا.


کلمات نزدیک مکانی

تکرار در هر سال نزول

در حال بارگیری...