الأعراف ١٠٠

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۴:۰۵ توسط 127.0.0.1 (بحث) (Edited by QRobot)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


ترجمه

آیا کسانی که وارث روی زمین بعد از صاحبان آن می‌شوند، عبرت نمی‌گیرند که اگر بخواهیم، آنها را نیز به گناهانشان هلاک می‌کنیم، و بر دلهایشان مهر می‌نهیم تا (صدای حق را) نشنوند؟!

آيا براى آنان كه اين سرزمين را از پيشينيان به ارث برده‌اند روشن نكرده است كه اگر بخواهيم آنها را به سزاى گناهانشان عقوبت مى‌كنيم و بر دل‌هايشان مهر مى‌نهيم تا ديگر نشنوند
مگر براى كسانى كه زمين را پس از ساكنان [پيشين‌] آن به ارث مى‌برند، باز ننموده است كه اگر مى‌خواستيم آنان را به [كيفر] گناهانشان مى‌رسانديم و بر دلهايشان مُهر مى‌نهاديم تا ديگر نشنوند.
آیا این مردمی را که بعد از اقوامی که همه مردند وارث زمین شدند (خدا) آگاه نفرموده که اگر ما بخواهیم به کیفر گناهانشان می‌رسانیم و بر دلهایشان مهر می‌نهیم که دیگر (به گوش دل چیزی) نشنوند؟
آیا [سرگذشت عبرت آموز پیشینیان] برای کسانی که زمین را پس از صاحبانش به ارث می برند، روشن نکرده که اگر ما بخواهیم آنان را به کیفر گناهانشان می رسانیم و بر دل هایشان مهر می زنیم، پس آنان [دعوت حق را] نشنوند؟
آيا براى آنان كه زمين را از پيشينيان به ارث برده‌اند، باز ننموده است كه اگر بخواهيم آنها را نيز به كيفر گناهانشان به عقوبت مى‌رسانيم و بر دلهايشان مُهر مى‌نهيم تا شنيدن نتوانند؟
آیا برای کسانی که این سرزمین را پس از اهل آن به ارث برده‌اند، روشن نشده است که اگر بخواهیم به کیفر گناهانشان گرفتارشان سازیم؟ و بر دلهایشان مهر می‌نهیم، آنگاه [پندی‌] نمی‌شنوند
و آيا [سرگذشتهاى پيشينيان‌] براى كسانى كه زمين را پس از [هلاك‌] مردمش به ارث مى‌برند ره ننمود [و روشن نساخت‌] كه اگر بخواهيم آنان را به گناهانشان گرفتار مى‌سازيم و بر دلهاشان مُهر مى‌نهيم پس [حق را] نمى‌شنوند؟
آیا برای کسانی که زمین را از صاحبان قبلی آن به ارث می‌برند (و جانشین دیگران می‌گردند) روشن نشده است که اگر بخواهیم آنان را (همچون پیشینیان) به سبب گناهانشان نشانه‌ی تیر بلا می‌گردانیم و بر دلهایشان مهر می‌نهیم تا دیگر (صدای حق را) نشنوند (و آهسته آهسته رهسپار دوزخ شوند)؟
و آیا برای کسانی که زمین را پس از ساکنان پیشینش به ارث می‌برند، رهنمون نشده است که اگر می‌خواستیم آنان را به (کیفر) گناهانشان آسیبی می‌رساندیم و بر دل‌هایشان مُهر می‌نهادیم‌؛ پس ایشان نمی‌شنوند.
آیا رهبری نشد برای آنان که ارث می‌برند زمین را پس از اهلش که اگر می‌خواستیم هر آینه می‌گرفتیمشان به گناهانشان و مهر می‌زدیم بر دلهای ایشان چنانکه نشنوند


الأعراف ٩٩ آیه ١٠٠ الأعراف ١٠١
سوره : سوره الأعراف
نزول :
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٢
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«لَمْ یَهْدِ»: روشن نشده است و معلوم نگشته است. خداوند ایشان را رهنمود و متوجّه نکرده است. فاعل آن می‌تواند ضمیر مستتر (هُوَ) بوده و به (الله) برگردد، و مفعول آن جمله (أَن لَّوْ نَشَآءُ) باشد. یا این که فاعل آن جمله (أَن لَّوْ نَشَآءُ) بوده و فعل لازم بشمار آید. «أَصَبْنَاهُمْ»: ایشان را نشانه تیر بلا می‌گردانیم. آنان را دچار مصیبت می‌کنیم و نابودشان می‌سازیم. «نَطْبَعُ»: مهر می‌نهیم (نگا: نساء / . «لا یَسْمَعُونَ»: اندرز نمی‌پذیرند. صدای حق را نمی‌شنوند و نصائح را در گوش نمی‌گیرند.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱- برخى از اقوام پیشین بر اثر کفرپیشگى و ارتکاب گناه به عذاب الهى گرفتار شدند و توان درک معارف دینى از آنان سلب شد. (أو لم یهد للذین یرثون ... أن لو نشاء أصبنهم بذنوبهم و نطبع على قلوبهم)

۲- ابتلاى کفرپیشگان تاریخ به کیفرهاى الهى، بیانگر توانایى خداوند به گرفتارسازى گنهکاران موجود به عقوبت گناهانشان است. (أو لم یهد للذین یرثون ... أن لو نشاء أصبنهم بذنوبهم) فاعل «یهد» ضمیرى است که به داستان و سرنوشت اقوام پیشین برمى گردد و «أن لو نشاء ... » مفعول آن مى باشد. قابل ذکر است که «الذین یرثون» نیز مفعول به واسطه «یهد» است. و چون «یهد» به حرف لام متعدى شده، معناى تبیین در آن تضمین شده است. بنابراین جمله «او لم یهد ... » یعنى آیا سرگذشت پیشینیان براى وارثانشان این حقیقت را روشن نکرده است که اگر مشیت ما اقتضا کند آنان را به سبب گناهانشان عقوبت مى کنیم.

۳- فرجام شوم کفرپیشگان گنهکار تاریخ، زمینه اى مناسب براى پندگیرى و عبرت آموزى است. (أو لم یهد للذین یرثون ... أن لو نشاء أصبنهم بذنوبهم) از مصادیق مورد نظر براى «ذنوب»، به قرینه آیات قبل و آیه بعد، کفر و انکار آیات الهى است.

۴- پندناپذیرى مردم از عاقبت شوم گذشتگان، امرى نابخردانه و شگفت آور (أو لم یهد للذین یرثون ... أن لو نشاء أصبنهم) همزه استفهام در «او لم یهد» براى تعجب است. یعنى عقل اقتضاى پندپذیرى دارد و از انسان مدعى عقل شگفت آور است که پند نگیرد.

۵- گنهکاران و کفرپیشگان در خطر گرفتار شدن به عذابهاى الهى (أن لو نشاء أصبنهم بذنوبهم)

۶- گنهکاران و کفرپیشگان، در خطر از دست دادن نیروى فهم و درک معارف دینى (أن لو نشاء أصبنهم بذنوبهم و نطبع على قلوبهم) جمله «نطبع على قلوبهم» عطف بر جمله «أصبنهم» است و فعل ماضى «اصبنا» به معناى مضارع مى باشد. قابل ذکر است که حرف «لو» در این آیه بیانگر وقوع جزا براى شرط در آینده است، نه گذشته.

۷- مهر شدن قلبها و از دست دادن توان درک معارف دین، از کیفرهاى الهى است. (و نطبع على قلوبهم فهم لایسمعون)

۸- قلوب انسانها و درک آنها در اختیار خداوند و به مشیت اوست. (و نطبع على قلوبهم)

۹- از دست دادن نیروى درک معارف و حقایق بیان شده از سوى سفیران الهى، پیامدى براى مهرشدن قلبهاست. (و نطبع على قلوبهم فهم لایسمعون) برداشت فوق از «فاء» تفریع استفاده شده است.

موضوعات مرتبط

  • امور: نامعقول ۴
  • پیشینیان: عذاب پیشینیان کافر ۱ ; فرجام پیشینیان ۴
  • تاریخ: عبرت از تاریخ ۳
  • خدا: افعال خدا ۸ ; سلطه خدا بر قلوب ۸ ; عذابهاى خدا ۱، ۵ ; قدرت خدا ۲ ; کیفرهاى خدا ۲، ۷
  • دین: قوه فهم دین ۹ ; موانع فهم دین ۱، ۶، ۷
  • شناخت: موانع شناخت ۱، ۶، ۷
  • عبرت: سرزنش عبرت ناپذیرى ۴
  • قلب: ختم قلب ۷ ; زمینه ختم قلب ۹
  • کافران: ختم قلب کافران ۶ ; عذاب کافران ۵ ; فرجام کافران ۳ ; کیفر کافران ۲
  • کفر: آثار کفر ۱ ; کیفر کفر ۱
  • کنترل اجتماعى: زمینه کنترل اجتماعى ۳
  • گناه: آثار گناه ۱ ; کیفر گناه ۱، ۲
  • گناهکاران: ختم قلب گناهکاران ۶ ; عذاب گناهکاران ۵ ; فرجام گناهکاران ۳

منابع