الأنعام ٦
کپی متن آیه |
---|
أَ لَمْ يَرَوْا کَمْ أَهْلَکْنَا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ قَرْنٍ مَکَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ مَا لَمْ نُمَکِّنْ لَکُمْ وَ أَرْسَلْنَا السَّمَاءَ عَلَيْهِمْ مِدْرَاراً وَ جَعَلْنَا الْأَنْهَارَ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمْ فَأَهْلَکْنَاهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَ أَنْشَأْنَا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرْناً آخَرِينَ |
ترجمه
الأنعام ٥ | آیه ٦ | الأنعام ٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«قَرْنٍ»: مردمان همعصر. مردمان همعصر پیغمبری یا شاهی، مانند قوم نوح و هود و عاد. «مَکَّنَّاهُمْ»: قدرت و نعمتشان دادیم. بدیشان قوّت و سلطه بخشیدیم (نگا: توبه / ، قصص / ). «مِدْراراً»: بسیار ریزان. صیغه مبالغه از ماده (درّ) و حال برای (السَّمَآءَ) است. «أَنشَأْنَا»: آفریدیم. پدیدار کردیم.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَ لَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ قَرْنٍ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ ما لَمْ نُمَكِّنْ لَكُمْ وَ أَرْسَلْنَا السَّماءَ عَلَيْهِمْ مِدْراراً وَ جَعَلْنَا الْأَنْهارَ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمْ فَأَهْلَكْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَ أَنْشَأْنا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرْناً آخَرِينَ «6»
آيا نديدند كه چه بسيار امتهاى پيش از آنان را هلاك كرديم، با آنكه در زمين به آنان جايگاه و توانى داده بوديم كه به شما ندادهايم؟ و (باران و بركت) آسمان را پى در پى برايشان فرستاديم و نهرهاى آب از زير پاهايشان جارى ساختيم، پس آنان را به كيفر گناهانشان هلاك كرديم و نسل ديگرى پس از آنان پديد آورديم.
نکته ها
«قرن» به امّتى گفته مىشود كه يكپارچه هلاك شده باشند. «1» به مردمى هم كه در يك زمان زندگى مىكنند، قرن گفته مىشود و چون معمولًا يك نسل، از 60 تا 100 سال طول مىكشد، از اين رو به 60 يا 80 يا 100 سال يك قرن مىگويند. «2»
كلمه «مدرار» به معناى ريزش فراوان و پى در پى باران و به مقدار نياز است. «3»
پیام ها
1- افرادى كه از تاريخ پند نمىگيرند، توبيخ مىشوند. «أَ لَمْ يَرَوْا»
2- كفّار صدر اسلام از تاريخ امّتهاى پيشين آگاه بودند و مىتوانستند درس
«1». اقربالموارد.
«2». تفاسير الميزان وكبيرفخررازى.
«3». تفسير مجمعالبيان ذيل آيه 52 سوره هود.
جلد 2 - صفحه 414
بگيرند. «أَ لَمْ يَرَوْا»
3- توجّه به زوال نعمتها و سرنگونى گنهكاران، از عوامل غفلتزدايى است.
أَ لَمْ يَرَوْا ... فَأَهْلَكْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ
4- تمدّنهايى قبل از اسلام وجود داشته؛ سپس منقرض شدهاند. «أَهْلَكْنا مِنْ قَبْلِهِمْ»
5- از روشهاى تربيتى قرآن اين است كه داستانهاى واقعى و آموزنده را براى عبرت مردم نقل مىكند. «أَهْلَكْنا مِنْ قَبْلِهِمْ»
6- كيفر آنان كه از امكانات خداداد استفاده سوء كنند، نابودى است. «كَمْ أَهْلَكْنا»
7- به جاى «أرسلنا من السماء»، فرمود: «أَرْسَلْنَا السَّماءَ» (آسمان را براى شما فرستاديم) تا نهايت لطف الهى را بيان كند.
8- عملكرد مردم، عامل تحوّلات و حوادث تاريخى است. «فَأَهْلَكْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ»
9- هلاكت مردم به سبب گناهانشان، از سنّتهاى الهى است. «فَأَهْلَكْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ»
10- خداوند، علاوه بر عذاب آخرت، در اين دنيا هم كيفر مىدهد. «فَأَهْلَكْناهُمْ»
11- اگر امكانات در دست صالحان باشد، نماز را برپا مىدارند. «إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ» «1» ولى اگر در دست نااهلان بى ايمان باشد، فساد و گناه مىكنند. مَكَّنَّاهُمْ ... فَأَهْلَكْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ
12- امكانات مادّى، مانع قهر و عذاب الهى نيست. مَكَّنَّاهُمْ ... فَأَهْلَكْناهُمْ آن گونه كه كافران خيال مىكردند: «نَحْنُ أَكْثَرُ أَمْوالًا وَ أَوْلاداً وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ» «2»
13- امكانات مادّى، رمز كاميابى نيست. مَكَّنَّاهُمْ ... فَأَهْلَكْناهُمْ چنانكه در جاى ديگر مىخوانيم: «إِنَّ الْإِنْسانَ لَيَطْغى أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى» «3»
14- دو نوع مرگ داريم: طبيعى كه با فرارسيدن أجل عمر انسان به پايان مىرسد
«1». حج، 41.
«2». سبأ، 35.
«3». علق، 6- 7.
جلد 2 - صفحه 415
و غير طبيعى كه به خاطر كيفر الهى و با حوادث غير منتظره است. «بِذُنُوبِهِمْ»
15- قدرتمندان گنهكار فكر نكنند دنيا هميشه به كامشان است، خداوند ديگران را جايگزين آنان مىكند. فَأَهْلَكْناهُمْ ... وَ أَنْشَأْنا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرْناً آخَرِينَ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أَ لَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ قَرْنٍ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ ما لَمْ نُمَكِّنْ لَكُمْ وَ أَرْسَلْنَا السَّماءَ عَلَيْهِمْ مِدْراراً وَ جَعَلْنَا الْأَنْهارَ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمْ فَأَهْلَكْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَ أَنْشَأْنا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرْناً آخَرِينَ «6»
«1» اصول كافى، جلد دوّم، كتاب فضل القرآن، صفحه 600، حديث هشتم.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 224
بعد تحذير فرمايد به آنچه بر امم سابقه نازل شده:
أَ لَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنا مِنْ قَبْلِهِمْ: آيا نديدند و ندانستند (استفهام تقرير و ملامت است) يعنى البته دانستند كه به قوّت قهاريت، چقدر هلاك كرديم پيش از ايشان مِنْ قَرْنٍ: از گروه گذشتگان يعنى اهل زمانى كه در آن پيغمبر يا نائب مناب او بود. اصح آنكه: قرن، اهل هر عصريند كه ميان آنها پيغمبر يا نائب او گرچه علما باشند خواه آنكه مدت قليله يا كثيره باشد و مؤيد اينست فرمايش نبوى صلى اللّه عليه و آله «خيركم قرنى ثمّ الّذين يلونهم» «1» پس صفت اهل قرن را فرمايد. مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ: يعنى آنچنان گروهى را هلاك كرديم كه ايشان را مكان و تمكين داديم در زمين با مكنت و بسيارى نعمت، و يا ايشان را تمكين و قدرت داديم به آلات و ادوات تا به سهولت در جميع امور خود تصرف و دخالت مىنمودند. ما لَمْ نُمَكِّنْ لَكُمْ: آنچه تمكين نداده بوديم شما را به آن و آن سعه منازل و ضياع و عقار و كثرت عمران بود، يا عمر دراز و قوت تمام و وسعت مال، و يا استظهار به خدم و حشم و عبيد و عدد و اسباب و نفوذ امر.
وَ أَرْسَلْنَا السَّماءَ عَلَيْهِمْ مِدْراراً: و فرستاديم باران يا ابر را كه مبدء مطر است بر ايشان ريزان و پى در پى وَ جَعَلْنَا الْأَنْهارَ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمْ: و قرار داديم نهرها را كه پيوسته مىرفت آب از زير درختان ايشان، و يا در جلو قصور و منازل آنها كه بر آن مشرف بودند، يا انهارى كه در تحت تصرف ايشان بود در هر محلى كه مىخواستند به مزارع و بساطين خود مىبردند. خلاصه ايشان متمكن بودند در زمين به رفاهيت و نعمت و وسعت تعيش مىنمودند ميان اظهار و اثمار فَأَهْلَكْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ: پس هلاك كرديم ايشان را به گناهان آنها و فايده نكرد ايشان را آن قوت و نعمت وَ أَنْشَأْنا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرْناً آخَرِينَ: و ايجاد كرديم بعد از اهلاك ايشان گروهى ديگر بدل آنها. غرض آنست كه حق تعالى چنانچه
«1» صحيح مسلم، جزء هفتم، فضائل الصحابه، صفحه 184 و 185 و 186 (طبع محمّد على صبيح)
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 225
قادر بود بر اهلاك قرون سالفه مانند عاد و ثمود و ايجاد فرمود بدل آنها قومى ديگر را، همچنين قادر است كه مثل آن را در شما بجا آورد. پس متنبه شده از خواب غفلت و ضلالت بيدار شده و بميامن ايمان قدم نهيد تا از مثل اين عذاب برهيد.
امير المؤمنين عليه السّلام در ذيل خطبهاى مىفرمايد: و انّ لكم فى القرون السّالفة لعبرة اين العمالقة و ابناء العمالقة ابن الفراعنة و ابناء الفراعنة؟ اين اصحاب مدائن الرّسّ الّذين قتلوا النّبيّين و أطفأوا سنن المرسلين و احيوا سنن الجبّارين؟ و اينب الّذين ساروا بالجيوش و هزموا بالالوف و عسكر و العساكر و مدّنوا المدائن (الخطبه). «1» و بدرستى كه در قرون گذشته هر آينه عبرتى است از حال ايشان؛ كجايند عمالقه و پسران عمالقه كه پادشاهان حجاز و يمن بودند از اولاد عمليق بن لاود بن سام بن نوح عليه السّلام، كجايند فراعنه و پسران فراعنه كه پادشاهان مصر بودند به استقلال و چگونه در دريا غرق شدند با لشگر بسيار و گرفتار شدند به سلاسل و اغلال. كجايند اصحاب مدائن رس، قوم شعيب پيغمبر عليه السّلام آن كسانى كه كشتند پيغمبران را و خاموش كردند سنن رسولان را و زنده كردند روش جباران را؛ كجايند آن كسانى كه سير كردند با لشگرها و منهزم ساختند هزاران هزار را و گرد آوردند لشگرها را و بنا نمودند شهرهاى جهان را.
تنبيه- آيه شريفه در باب تهديد و توعيد كفار نازل شده و مستلزم دلالت است بر وجوب تفكر و تدبر، و احتجاج است بر منكران بعث به آنكه ذاتى كه قومى را هلاك و قومى ديگر را آفريند، قادر خواهد بود بر افناى عالم و اعاده خلقان بعد از افناء.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أَ لَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ قَرْنٍ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ ما لَمْ نُمَكِّنْ لَكُمْ وَ أَرْسَلْنَا السَّماءَ عَلَيْهِمْ مِدْراراً وَ جَعَلْنَا الْأَنْهارَ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمْ فَأَهْلَكْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَ أَنْشَأْنا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرْناً آخَرِينَ «6»
جلد 2 صفحه 299
ترجمه
آيا نديدند كه چقدر هلاك كرديم پيش از ايشان از اهل زمانى كه قدرت داده بوديم آنها را در زمين بر چيزيكه قدرت نداديم بشما و فرستاديم باران را بر آنها پى در پى و قرار داديم نهرها را كه جارى ميشد از كنارشان پس هلاك نموديم آنها را براى گناهانشان و آفريديم بعد از آنها اهل زمان ديگرى را.
تفسير
استفهام براى تقرير است و قرن ظاهرا قطعه از زمان است كه اهل زمان سابق نوعا در آن موجود نيستند و مراد اهل آن زمان است و ابتداء آيه اخبار از حال كسانى است كه اعراض از آيات الهى و استهزاء بآن نمودهاند و بعد عدول از غيبت بخطاب فرموده براى تفنّن در كلام و تمكين آن در قلوب كفار و مراد از آسمان باران رحمت است و مدرار صيغه مبالغه است يعنى شديد و فراوان و پى در پى و نافع و بموقع و جريان نهرها در باغها و مزارع و گردش گاههاى آنها بوده و مقصود چشم ترس كفار و تذكر دادن آنها است از حال قوم عاد و ثمود و امثال آنها كه خداوند نعمت را بآنها تمام نموده بود از قوت و قدرت و ثروت و بسط جسم و وسعت رزق به اندازهاى كه از هر جهت فوق اهل مكه بودند و چون مرتكب معاصى شدند آن تمكّن و وسائل قدرت براى آنها سودمند نشد و نتوانستند در مقابل اراده الهى لحظه قيام نمايند و خداوند زمين را از لوث وجود آنها بكلّى پاك فرمود و بجاى آنها قوم ديگرى آفريد كه زمين را آباد و خدا را عبادت و پيغمبر را اطاعت نمايند تا كفار متوجه شوند بآنكه ممكن است با آنها هم همين سلوك را بفرمايد ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
أَ لَم يَرَوا كَم أَهلَكنا مِن قَبلِهِم مِن قَرنٍ مَكَّنّاهُم فِي الأَرضِ ما لَم نُمَكِّن لَكُم وَ أَرسَلنَا السَّماءَ عَلَيهِم مِدراراً وَ جَعَلنَا الأَنهارَ تَجرِي مِن تَحتِهِم فَأَهلَكناهُم بِذُنُوبِهِم وَ أَنشَأنا مِن بَعدِهِم قَرناً آخَرِينَ «6»
آيا نميبينند اينکه كفار و مشركين امم سابقه را مثل عاد و ثمود و قوم لوط و فراعنه و اكاسره و قياصره که داراي چه قوتها و دولتها و رياستها و مال و منال بودند که شما صد يك آنها را نداريد و بواسطه تكذيب انبياء خود مثل نوح و هود و صالح و لوط و شعيب و ابراهيم و موسي و غير اينها و استهزاء بآنها بچه عذابها گرفتار شدند از غرق و خسف و صاعقه و حجاره و غير اينها و هلاك شدند و بجاي آنها قرن ديگري جايگير گشتند.
أَ لَم يَرَوا مراد رؤيت بابصار نيست چون كفار و مشركين زمان نبي صلّي اللّه عليه و آله و سلّم
جلد 7 - صفحه 13
که در اعصار سابقه نبودند که مشاهده حال آنها را كنند بلكه بمعني درك و فهم است که از اخبار انبياء و تاريخ گذشتگان و مشاهده آثار آنها انسان معرفت بحال آنها پيدا ميكند.
كَم أَهلَكنا كم بمعني مقدار است مقابل كيف و يكي از اعراض تسعه است و آنهم دو قسم است كم متصل مثل طول و عرض، خط و سطح، اجسام قار الذات و كم منفصل مثل طول زمان که آنا فآنا موجود ميشود و معدوم ميگردد و غير قارّه است و مقدار اعداد از آحاد تا الوف که هر عددي غير ما دون و غير ما فوق است و از يكديگر منفصل است، و مراد اينجا كثرة است و مراد از اهلكنا مجرد موت و فنا نيست که سرتاسر ممكنات را گرفته بلكه موت و فناء ببلاء و عذابست مِن قَبلِهِم پيشينيان از كفار و مشركين مثل قوم نوح، عاد، ثمود، قوم لوط، اصحاب مدين، فرعونيان و غيرهم فَكُلًّا أَخَذنا بِذَنبِهِ فَمِنهُم مَن أَرسَلنا عَلَيهِ حاصِباً وَ مِنهُم مَن أَخَذَتهُ الصَّيحَةُ وَ مِنهُم مَن خَسَفنا بِهِ الأَرضَ وَ مِنهُم مَن أَغرَقنا سوره عنكبوت آيه 39.
من قرن قرن مدت طولاني از زمان است و در اصطلاح امروزه عبارت از صد سال است لذا زمان ما را قرن چهاردهم هجري و بيستم ميلادي مينامند و در آيه مراد مدة مديد است مَكَّنّاهُم فِي الأَرضِ مكنت از حيث طول عمر و ملك و سلطنت و رياست و كثرت مال و جاه و عشيره و قشون و اتباع است ما لَم نُمَكِّن لَكُم که همچه مكنتي بشما كفار و مشركين داده نشده عمر كوتاه، تهيدستي بدون قوه و قدرت، سپس خداوند پارهاي از نعم که بامم سابقه عنايت فرموده بيان ميفرمايد وَ أَرسَلنَا السَّماءَ عَلَيهِم مِدراراً يعني از آسمان عالم بالا بارانهاي نافعي براي آنها ريزش نموديم، و كلمه مدرار عبارت از پي در پي است اسم آلت است و از اينکه باب است دعاء (للّه درّه) كثرت خيرات پي در پي.
جلد 7 - صفحه 14
وَ جَعَلنَا الأَنهارَ رودخانهها و انهار كبار تَجرِي مِن تَحتِهِم از پاي عمارات و زير اشجار آنها فَأَهلَكناهُم بِذُنُوبِهِم که تكذيب انبياء كردند و مخالفت اوامر الهي و طغيان در معاصي و ظلم ببندگان صالح از انبياء و مؤمنين.
وَ أَنشَأنا مِن بَعدِهِم قَرناً آخَرِينَ جايگير آنها شدند مؤمنين و صلحاء و نسل آتيه، و اينکه آيه شريفه تهديد است که شما هم که تكذيب نبي صلّي اللّه عليه و آله و سلّم ميكنيد بعذاب الهي معذب خواهيد شد و ببلاها گرفتار فَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللّهِ تَبدِيلًا وَ لَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللّهِ تَحوِيلًا فاطر آيه 42 و 43.
برگزیده تفسیر نمونه
نکات آیه
۱- توبیخ کافران به آیات الهى به جهت تدبر نکردن در تاریخ و درس نگرفتن از سرنوشت هلاکتبار امتهاى گذشته (ألم یروا کم أهلکنا من قبلهم من قرن)
۲- تاریخ گذشتگان، درس عبرات براى آیندگان (ألم یروا کم أهلکنا من قبلهم)
۳- آگاهى کافران عصر پیامبر (ص) از سرنوشت امتهاى پیشین (ألم یروا کم أهلکنا من قبلهم من قرن مکنهم فى الأرض) از اینکه مى فرماید «ألم یروا»، معلوم مى شود تاریخ گذشتگان در دسترس کافران بوده و از آن اطلاع داشته اند.
۴- کافران به تحلیل صحیح تاریخ نپرداخته و از آن پند نمى گیرند. (ألم یروا کم أهلکنا) استفهام توبیخى «ألم یروا» بیانگر این است که تاریخ گذشتگان قابلیت پندآموزى و عبرت گرفتن دارد، ولى کافران در پى آن نیستند.
۵- ارائه نمونه هاى تاریخى عبرت آموز، روشى در هدایت و تربیت (ألم یروا کم أهلکنا من قبلهم من قرن مکنهم فى الأرض)
۶- هلاکت، سرانجام مبارزه با حق (اعراض، تکذیب و استهزاى آن) (ما تأتیهم من ءایة ... إلا کانوا عنها معرضین. فقد کذبوا بالحق ... ألم یروا کم أهلکنا من قبلهم)
۷- ظهور بسیارى از تمدنهاى قدرتمند، پیش از ظهور اسلام در پهنه زمین (ألم یروا کم أهلکنا من قبلهم من قرن مکنهم فى الأرض) «قرن» به معنى امت و گروهى از مردم است که در یک زمان قرار دارند. و «مکناهم» از «تمکین» و به معنى تمکن دادن است. «قرن متمکن» کنایه از مردمى قدرتمند و پربهره از مواهب است که از آن در برداشت فوق به «تمدنها» تعبیر شده است.
۸- نجاتبخش نبودن قدرت و تمکن مادى از هلاکت و قهر الهى (ألم یروا کم أهلکنا من قبلهم من قرن مکنهم فى الأرض)
۹- کفر موجب هلاکت بسیارى از جوامع گذشته، در عین قدرتمندتر بودن آنها از کافران عصر پیامبر (ص) (ألم یروا کم أهلکنا من قبلهم من قرن مکنهم فى الأرض ما لم نمکن لکم)
۱۰- غرور و اعتماد نابجاى کافران عصر پیامبر (ص) به اقتدار و تمکن خویش (ألم یروا کم أهلکنا ... مکنهم فى الأرض ما لم نمکن لکم) از اینکه مى فرماید اقوام قدرتمندتر از شما را هلاک کردیم، معلوم مى شود که اینان به قدرت و مکنت خویش مغرور بودند.
۱۱- نقش ریزش فراوان و مداوم باران و جریان رودها در پیدایش تمدنهاى قدرتمند (قرن مکنهم فى الأرض ... و أرسلنا السماء علیهم مدرارا و جعلنا الأنهر) «مدرارا» یعنى داراى ریزش فراوان، پى در پى و به مقدار نیاز (مجمع البیان، ذیل آیه ۵۲ سوره هود)
۱۲- آب فراوان و رونق کشاورزى از شاخصه هاى توانمندى و قدرت اقوام و تمدنها (و أرسلنا السماء علیهم مدرارا و جعلنا الأنهر تجرى من تحتهم)
۱۳- اقتدار و تمکن مادى تأمین کننده سعادت نیست. (و مکنهم فى الأرض ما لم نمکن لکم) از اینکه مى فرماید ما به آنها مکنت دادیم بیش از شما و هلاکشان کردیم، پس مکنت مادى دلیل قرب نزد خدا نیست.
۱۴- عوامل طبیعى، مسخر اراده الهى و در قلمرو قدرت اوست. (کم أهلکنا ... مکنهم ... و أرسلنا السماء ... و جعلنا الأنهر)
۱۵- تکذیب آیات الهى، گناه و موجب هلاکت و نابودى است. (و ما تأتیهم من ءایة ... فأهلکنهم بذنوبهم) کاربرد عنوان «ذنوب» در مورد تکذیب کنندگان آیات روشن مى سازد که تکذیب از مصادیق «گناه» است.
۱۶- انحطاط و نابودى بسیارى از تمدنها پیش از اسلام به سبب گناه و ستیز با حق (ألم یروا کم أهلکنا من قبلهم .... فأهلکنهم بذنوبهم)
۱۷- نقش و تأثیر عملکرد مردم در تحولات تاریخ (ألم یروا کم أهلکنا .... فأهلکنهم بذنوبهم)
۱۸- خداوند جایگزین کننده ملتهایى به جاى ملتهاى هلاک شده پیشین (فأهلکنهم بذنوبهم و أنشأنا من بعدهم قرنا ءاخرین)
۱۹- پابرجایى زندگى انسانها در زمین، در عین انقراض امتهاى متمدن کافر (فأهلکنهم بذنوبهم و أنشأنا من بعدهم قرنا ءاخرین)
۲۰- هلاکت امتها و نابودى تمدنها بر اثر کفر و گناه، از سنتهاى الهى است. (ألم یروا کم أهلکنا من قبلهم من قرن ... فأهلکنهم بذنوبهم) جمله «فأهلکناهم»، بیان قاعده و قانونى است که جمله «ألم یروا کم أهلکنا ... » جریان آن را در طول تاریخ نشان مى دهد.
۲۱- پیدایش و انقراض تمدنها، تحت اراده و سیطره الهى (ألم یروا کم أهلکنا من قبلهم من قرن مکنهم فى الأرض ... فأنشأنا من بعدهم قرنا ءاخرین)
موضوعات مرتبط
- آب: فواید آب ۱۱، ۱۲
- آیات خدا: گناه تکذیب آیات خدا ۱۵
- امتها: انقراض امتها ۱۹ ; عوامل هلاکت امتها ۲۰ ; هلاکت امتهاى کافر ۱۹
- امکانات مادى: آثار امکانات مادى ۱۳ ; ضعف امکانات مادى ۸
- انسان: ضعف انسان ۸
- باران: فواید باران ۱۱
- پیشینیان: تاریخ پیشینیان ۱ ; فرجام پیشینیان ۳
- تاریخ: عبرت از تاریخ ۱، ۲، ۵ ; فواید تاریخ ۲، ۴ ; محرک تاریخ ۱۷ ; منشأ تحولات تاریخ ۱۷
- تربیت: روش تربیت ۵
- تعقل: سرزنش عدم تعقل ۱
- تمدنها: انقراض تمدنها ۱۹ ; تمدنها در تاریخ ۷ ; تمدنهاى قبل از اسلام ۷ ; عوامل انحطاط تمدنها ۱۶ ; عوامل انقراض تمدنها ۱۶، ۲۰ ; منشأ انقراض جوامع ۲۱ ; منشأ پیدایش تمدنها ۱۱، ۱۸، ۲۱
- جامعه: عوامل انقراض جوامع ۹ ; منشأ پیدایش جوامع ۱۸
- حق: آثار حق ستیزى ۱۶ ; فرجام استهزاى حق ۶ ; فرجام اعراض از حق ۶ ; فرجام تکذیب حق ۶ ; فرجام حق ستیزى ۶
- خدا: اراده خدا ۱۴، ۲۱ ; افعال خدا ۱۸ ; سنتهاى خدا ۲۰ ; محدوده قدرت خدا ۱۴ ; نجات از غضب خدا ۸
- رودها: فواید رودها ۱۱
- زندگى: تداوم زندگى ۱۹
- سعادت: عوامل سعادت ۱۳
- عبرت: عوامل عبرت ۱، ۲، ۴، ۵
- عوامل طبیعى: عمل عوامل طبیعى ۱۴
- قدرت: آثار قدرت ۱۳ ; عوامل قدرت ۱۲ ; نشانه هاى قدرت ۱۲
- کافران: آگاهى کافران صدر اسلام ۳ ; امکانات کافران صدر اسلام ۱۰ ; تکبر کافران صدر اسلام ۱۰ ; سرزنش کافران ۱ ; عبرتخناپذیرى کافران ۱، ۴ ; قدرت کافران صدر اسلام ۱۰ ; کافران و تحلیل تاریخ ۴
- کشاورزى: فواید کشاورزى ۱۲
- کفر: آثار کفر ۹، ۲۰ ; کفر به آیات خدا ۱
- گناه: آثار گناه ۱۶، ۲۰ ; کیفر دنیوى گناه ۱۶
- مردم: و تحولات تاریخ ۱۷
- هدایت: روش هدایت ۵
- هلاکت: موجبات هلاکت دنیوى ۶، ۹، ۱۵ ; نجات از هلاکت ۸
منابع