آل عمران ١٨
ترجمه
آل عمران ١٧ | آیه ١٨ | آل عمران ١٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«قَآئِماً بِالْقِسْطِ»: در میان بندگانش دادگرانه رفتار میکند. (قَآئِماً) حال (هُوَ) است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۸ - ۱۰، سوره آل عمران
- آهنگ و غرض كلى اين آيات و ارتباط آنها با آياتقبل
- ديدگاه انسان مادى به مال و اولاد
- وجه مقدم ساختن ((اموال )) بر ((اولاد)) در آيه شريفه
- تكذيب كنندگان (از كفار) منشاء اصلى آتش هستند و ديگران به آتش آنها مى سوزند
- معناى ((شديد العقاب )) بودن خداى سبحان
- آيه شريفه ((قد كان لكم )) ناظر بر واقعه بدر است كه در آن با نصرت الهى مؤ منينظفريافتند
- معناى آيه شريفه در نتيجه
- بيان وجوه و احتمالاتى كه درباره مرجع ضميرها در آيه شريفه گفته شده است
- معناى بصير و بصيرت در معارف الهى
- اموال و لذائذ اين دنيا وسائل در مقدّمه نيل به چيزى است كه نزد خدا است و خود مستقلاهدفنيستند
- چه كسى دنيا و متاع دنيوى را در نظر انسان زينت مى دهد؟
- دو گونه بودن جلوه گرى دنيا در نظر مردم
- فساد نظريه بعضى از مفسرين كه گفته اند حقايق و طبايع مستند به خدا است ، پس حبمال ولذايذدنيوى مستند به خداى تعالى است
- بخث در اين سوره از طبيعت امتها است
- فساد گفته مفسرى ديگر
- منشاء اشتباه اين مفسران ، غفلت از وجود ارتباط بين تمام اجزاى اين عالم مى باشد.
- در اين عالم نه فقط اعيان خارجى ، بلكه اوصاف وافعال نيز با هم مرتبط و وابسته هستند
- كون و فساد در غير اعمال و در اعمال سعادت آور، بلاواسطه مستند به خدا است ولى دراعمال شقاوت بار باواسطه مستند به او است
- چيزى كه دانشمندان را از بحث پيرامون جبر و اختيار بازداشته است
- چهار نكته راجع به آيه كريمه ((زين للناس حب الشهوات ))
- معناى تزئين حب براى مردم
- اصناف مردم از لحاظ دلبستگى به اقسام شهوات
- لذائذ و نعمتهاى دنيا در آخرت هم است با اين تفاوت كه نعمتهاى آخرت خالى از قبح وفساداست
- توضيحى درباره ((رضوان من اللّه ))
- علت تقابل رضوان با شهوات انسانى در آيه شريفه
- چرا لذائذ اخروى مختص به مؤ من است
- تقرير يك اشكال : لذائذ دنيوى براى بقاى انسان و حفظنسل او است ، در آخرت كه دار بقاءاست ،چه حاجتى اين گونه لذائذ هست
- جواب به اشكال فوق
- خلود و جاودانگى انسان در آخرت به معناى ابطال وجود او نيست ، بلكه ادامه وجود دنيوىاواست
- انسان علاوه بر نقص و كمال طبيعى ، نقص و كمالى نيز دارد كه به اختيار واعمال او بسته است
- تخلص از عذاب نعمتى افزون بر مغفرت است
- پنج خصلت براى متقين
- پس به اين عنايت ، تحمل شهادت و اداى آن هر دو شهادت است ، يعنى هر دو حق را حفظ واقامه مى كنند، و قسط و عدالت را به پا مى دارند. چرا خداوند در اين آيه اقامه شهادتمى كند
- توضيحى درباره رابطه بين عادل بودن خداى سبحان و شهادت او به وحدانيت خودش
- وجه اينكه ملائكه و صاحبان علم هم در كنار خدا شهادت مى دهند
- نقش و معناى ((قائما بالقسط)) در آيه شريفه
- پاسخ به سخن بعضى از مفسرين كه گفته اند مراد از شهادت دادن خدا، شهادت قولىنيست
- شهادت خداوند دعواى مشركين را باطل مى كند
- نتيجه معناى آيه : نفى شريك براى خداوند است
- علت تكرار ((لا اله الا هو)) و ختم آيه به دو نامه ((عزيز)) و ((حكيم ))
- بحث روايتى
- بالاترين لذتها در دنيا و آخرت كدام است ؟
نکات آیه
۱ - گواهى خداوندِ برپادارنده قسط و عدل، بر اینکه معبودى جز او نیست. (شهد اللّه انّه لا اله الاّ هو ... قائماً بالقسط) «قائماً بالقسط»، حال است براى «اللّه».
۲ - نظام آفرینش، گواه یکتایى خداوند (شهد اللّه انّه لا اله الاّ هو) بنابراینکه گواهى خدا، گواهى فعلى نیز باشد، یعنى خداوند با فعل خود (نظام آفرینش)، گواهى بر یکتایى خویش مى دهد. و «قائماً بالقسط»، مؤید این احتمال است.
۳ - خدا، ملائکه و عالمان، گواهان توحید (شهد اللّه انّه لا اله الاّ هو و الملئکة و اولوا العلم)
۴ - خداوند یکتا، برپادارنده قسط و عدل (لا اله الاّ هو ... قائماً بالقسط)
۵ - عدل الهى در نظام تکوین و تشریع، مورد مشاهده فرشتگان و دانشمندان* (شهد اللّه ... و الملئکة و اولوا العلم قائماً بالقسط) «قائماً بالقسط» مى تواند متعلق شهادت باشد یعنى: عالمان و ملائکه علاوه بر شهادت به یگانگى خداوند، شهادت به عدالت او نیز مى دهند، گفتنى است تعمیم قسط به نظام تشریع از آیه بعد استفاده شده است.
۶ - دانشمند، در نگرش قرآنى، کسى است که با شهود نظام عادلانه هستى به وحدانیّت خداوند گواهى دهد. (شهد اللّه ... و اولوا العلم قائماً بالقسط) به نظر مى رسد «قائماً بالقسط» به منزله دلیلى براى وحدانیّت خداوند باشد.
۷ - حاکمیّت قسط و عدل بر نظام آفرینش (شهد اللّه ... قائماً بالقسط)
۸ - حاکمیّت قسط و عدل بر نظام تکوین، دلیل دانشمندان و ملائکه براى گواهى بر وحدانیّت خدا* (شهد ... الملئکة و اولوا العلم قائماً بالقسط) به نظر مى رسد «قائماً بالقسط» که حال براى «اللّه» است، اشاره به علّت گواهى ملائکه و اولوا العلم باشد. و بدین جهت، مؤخر آمده است.
۹ - عالمان راستین، با عمل و حرکت خویش، گواه بر توحید هستند. (شهد اللّه انّه لا اله الاّ هو ... و اولوا العلم قائماً بالقسط) بنابراینکه منظور از گواهى عالمان، گواهى عملى آنان باشد که عبارت است از موضعگیریها و چگونگى کردار آنان.
۱۰ - نقش علم، در فهم وحدانیّت خدا و اقرار به آن (شهد اللّه ... و اولوا العلم)
۱۱ - خداوند از هر گونه شریکى مبرّاست. (لا اله الاّ هو)
۱۲ - ارجمندى فرشتگان و دانشمندان، در پیشگاه خداوند (شهداللّه ... و الملئکة و اولوا العلم) از ذکر نام آنان به عنوان شاهدان وحدانیّت خویش در کنار نام خود، استفاده شده است.
۱۳ - اقتدار و حکمت الهى، اساس قسط و عدل اوست. (قائماً بالقسط لا اله الاّ هو العزیز الحکیم)
۱۴ - نظام عادلانه آفرینش، نشان وحدانیّت، اقتدار و حکمت الهى است. (قائماً بالقسط لا اله الاّ هو العزیز الحکیم) گویا جمله «لا اله الاّ هو ... »، بیان نتیجه اى است براى «قائماً بالقسط». یعنى نظام عادلانه دلالت مى کند بر توحید، عزّت، اقتدار و حکمت خداوند.
۱۵ - خداوند، عزیز و حکیم است. (هو العزیز الحکیم)
روایات و احادیث
۱۶ - انبیا و اوصیا، صاحبان علم و گواهان توحید (شهد اللّه انه لا اله الاّ هو و الملئکة و اولوا العلم قائماً بالقسط) امام باقر (ع): ... اما قوله «و اولوا العلم قائماً بالقسط» فان اولى العلم الانبیاء و الاوصیاء ... .[۱]
موضوعات مرتبط
- آفرینش: نظام آفرینش ۵، ۶، ۷، ۱۴
- اسماء و صفات: حکیم ۱۵ ; عزیز ۱۵
- انبیا: گواهى انبیا ۱۶
- اوصیا: گواهى اوصیا ۱۶
- ایمان: زمینه ایمان ۱۰
- توحید: ۲، ۳، ۵، ۶، ۸، ۱۰، ۱۴ توحید ذاتى ۱۱ ; توحید عبادى ۱ ; دلایل توحید ۱، ۳، ۶، ۸، ۱۴ ; گواهان توحید ۱، ۲، ۳، ۶، ۸، ۹، ۱۶
- خدا: حکمت خدا ۱۳، ۱۴ ; عدل خدا ۱، ۴، ۵، ۷، ۸، ۱۳ ; قدرت خدا ۱۳، ۱۴ ; گواهى خدا ۱، ۳ ; محضر خدا ۱۲
- عدالت: عدالت در تشریع ۵ ; عدالت در تکوین ۵، ۷، ۸ ; منشأ عدالت ۱۳
- علم: علم و توحید ۱۰ ; رابطه علم و ایمان ۱۰
- علما: ۶، ۹ علما و توحید ۳، ۵، ۶ ; گواهى علما ۸، ۹، ۱۶ ; مقام علما ۱۲
- ملائکه: گواهى ملائکه ۳، ۸ ; مقام ملائکه ۱۲ ; ملائکه و توحید ۵
- هدایت: عوامل هدایت ۱۰
منابع
- ↑ تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۱۶۵، ح ۱۸ ; نورالثقلین، ج ۱، ص ۳۲۳، ح ۶۶.